۸٬۸۲۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''محمدرضا شفیعی کدکنی'''، متخلص به م. سرشک (زاده ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، روستای کدکن نیشابور) استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، پژوهشگر، اندیشمند و ادیب ایرانی است. شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت. وی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزهی علمیه خراسان شد؛ و در آنجا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش بهسزایی در پرورش علمی و معنوی شفیعی کدکنی داشت. شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب ''زمزمهها'' و سپس در مجموعههای دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به به اثبات رساند. وی در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغالتحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دورهی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت. شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت. آثار ادبی شفیعی کدکنی و جلسات درسی که در دانشگاه دارد، از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند. او همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا به عنوان استاد، مشغول تدریس و تحقیق شد. شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونهای که برخی از ابیات این مجموعه بهعنوان مثل در میان تودههای مردم به کار برده میشود. دکتر شفیعی کدکنی علاوه بر کتابهای اشعار، آثار تصحیح و مقدمه و تعلیقات متعدد و بینظیری دارد. شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده میشود. | '''محمدرضا شفیعی کدکنی''' ، متخلص به م. سرشک (زاده ۱۹ مهرماه ۱۳۱۸، روستای کدکن نیشابور) استاد دانشگاه، شاعر، نویسنده، پژوهشگر، اندیشمند و ادیب ایرانی است. شفیعی کدکنی دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت. وی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزهی علمیه خراسان شد؛ و در آنجا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش بهسزایی در پرورش علمی و معنوی شفیعی کدکنی داشت. شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب ''زمزمهها'' و سپس در مجموعههای دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به به اثبات رساند. وی در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغالتحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دورهی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت. شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت. آثار ادبی شفیعی کدکنی و جلسات درسی که در دانشگاه دارد، از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند. او همچنین مدتی را بنا به دعوت دانشگاههای آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا به عنوان استاد، مشغول تدریس و تحقیق شد. شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونهای که برخی از ابیات این مجموعه بهعنوان مثل در میان تودههای مردم به کار برده میشود. دکتر شفیعی کدکنی علاوه بر کتابهای اشعار، آثار تصحیح و مقدمه و تعلیقات متعدد و بینظیری دارد. شفیعی کدکنی غیر از تألیف و ترجمه و شاعری، مقالات کوتاه فراوانی نیز نوشته است. تا کنون نزدیک به ۹۰ مقاله از وی در جاهای مختلف به چاپ رسیده است. ذوق وروش علمی، دو ویژگی ممتازی است که در اکثر این مقالات مشاهده میشود. | ||
== کودکی و تحصیلات == | == کودکی و تحصیلات == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
م. سرشک در وصف زادگاهش این شعر را سروده است: | م. سرشک در وصف زادگاهش این شعر را سروده است: | ||
ای روستای خفته بر این | ای روستای خفته بر این پهندشت سبز | ||
ای از گزند شهر پلیدان پناه من! | ای از گزند شهر پلیدان پناه من! | ||
ای | ای جلوهی طراوت و شادابی و شکوه! | ||
هان ای بهشت خاطره، ای زادگاه من! | هان ای بهشت خاطره، ای زادگاه من! | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
گلبرگهای خاطره را جست و جو کنم. | گلبرگهای خاطره را جست و جو کنم. | ||
[[پرونده:121.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی شفیعی کدکنی]] | [[پرونده:121.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|جوانی شفیعی کدکنی]] | ||
شفیعی کدکنی در توصیف دوران کودکی خود میگوید:<blockquote>«بازیگوشترین بچهی محل بودم، چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچهای که صبح زود وارد کوچه میشد، علیالتحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک میکرد نیز من بودم؛ علتش شاید این بود که نه خواهری داشتم و نه برادری.»</blockquote>محمدرضا شفیعی کدکنی در مدارس جدید درس نخوانده و از این بابت خشنود است و توشه خود را بیمقدار نمیبیند. وی در این رابطه نوشته است: <blockquote>«من از | شفیعی کدکنی در توصیف دوران کودکی خود میگوید:<blockquote>«بازیگوشترین بچهی محل بودم، چه در کدکن و چه در مشهد. اولین بچهای که صبح زود وارد کوچه میشد، علیالتحقیق من بودم و آخرین کسی که کوچه را ترک میکرد نیز من بودم؛ علتش شاید این بود که نه خواهری داشتم و نه برادری.»</blockquote>محمدرضا شفیعی کدکنی در مدارس جدید درس نخوانده و از این بابت خشنود است و توشه خود را بیمقدار نمیبیند. وی در این رابطه نوشته است: <blockquote>«من از اینکه به مدرسه نرفتم بسیار بسیار خوشحالم، یعنی میفهمم که یک نوع عنایت الهی بود. من اگر به شیوهی معمولی به مدرسه میرفتم مسلمأ این مایهای که به فرهنگ اسلامی مربوط است، هرگز نداشتم.»</blockquote>م. سرشک دورههای دبستان و دبیرستان را در مشهد سپری کرد؛ و مدتی نیز به آموختن زبان و ادبیات عرب، فقه، کلام و اصول پرداخت. | ||
شفیعی کدکنی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزهی علمیه خراسان شد؛ و در آنجا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش بهسزایی در پرورش علمی و معنوی شفیعی کدکنی داشت. او دربارهی ادیب نیشابوری میگوید که او برای من همیشه استاد یگانه ادبیات عرب و بلاغت اسلامی در حوزه علمی خراسان بود. وی همچنان میگوید علاوه بر فقه واصول عملاً آموختیم که از تنگنظریهای قرون وسطایی به در آییم. او به مدت ۱۵ سال در حوزههای علمیه خراسان مشغول فراگیری آموزشهای فکری فلسفی و زیبا شناختی بود.<ref name=":0">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/253535/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%83%D8%AF%D9%83%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت برترینها]</ref> | شفیعی کدکنی پس از آموختن مقدمات علوم دینی در نزد پدرش، وارد حوزهی علمیه خراسان شد؛ و در آنجا به ویژه از شخصیت و آموزش شیخ هاشم قزوینی خیلی تأثیر پذیرفت. علاوه بر او ادیب نیشابوری هم نقش بهسزایی در پرورش علمی و معنوی شفیعی کدکنی داشت. او دربارهی ادیب نیشابوری میگوید که او برای من همیشه استاد یگانه ادبیات عرب و بلاغت اسلامی در حوزه علمی خراسان بود. وی همچنان میگوید علاوه بر فقه واصول عملاً آموختیم که از تنگنظریهای قرون وسطایی به در آییم. او به مدت ۱۵ سال در حوزههای علمیه خراسان مشغول فراگیری آموزشهای فکری فلسفی و زیبا شناختی بود.<ref name=":0">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/253535/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%D9%83%D8%AF%D9%83%D9%86%DB%8C زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت برترینها]</ref> | ||
نخستین تلاشهای شعری شفیعی کدکنی در سالهای جوانی بود. وی در سن ۱۹ سالگی چند غزل حافظ را مخمس کرد و برای یکی از روزنامههای محلی فرستاد. محمدرضا شفیعی کدکنی در آن سالها برای اشعار خود از نام تخلص ''م. سرشک'' استفاده میکرد.<ref name=":1">[ | نخستین تلاشهای شعری شفیعی کدکنی در سالهای جوانی بود. وی در سن ۱۹ سالگی چند غزل [[حافظ|'''حافظ''']] را مخمس کرد و برای یکی از روزنامههای محلی فرستاد. محمدرضا شفیعی کدکنی در آن سالها برای اشعار خود از نام تخلص ''م. سرشک'' استفاده میکرد.<ref name=":1">[https://blog.faradars.org/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C/ زندگینامه و معرفی آثار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - سایت فرادرس]</ref> | ||
م. سرشک در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغالتحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دورهی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.<ref name=":0" /> | م. سرشک در سال ۱۳۴۴، از دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد فارغالتحصیل شد؛ و در سال ۱۳۴۸، دورهی دکترای ادبیات فارسی را در دانشگاه تمام کرد و از همان زمان به کار آموزشگری در دانشکده ادبیات پرداخت.<ref name=":0" /> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
== فعالیت های اجتماعی == | == فعالیت های اجتماعی == | ||
شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت | شفیعی کدکنی مدتی در بنیاد فرهنگ ایران و کتابخانه مجلس سنا مشغول به کار شد؛ و سپس به عنوان استاد دانشکده ادبیات تهران در رشته سبک شناسی و نقد ادبی به تدریس پرداخت. | ||
[[پرونده:کدکنی2.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|شفیعی کدکنی]] | [[پرونده:کدکنی2.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|شفیعی کدکنی]] | ||
شفیعی کدکنی با وجودی که در اشعار خود اجتماع گرا و نوع دوست است؛ اما هیچوقت شعر و تحقیق را ابزاری برای موضعگیری و اظهار تمایلات سیاسی و حزبی نکرد؛ همچنانکه خود در این باره میگوید:<blockquote>«هیچگاه جذب هیچیک از این سازمانها نشدم، بعد از انقلاب هم که سیاسی شدن مد روز شده بود و هر کسی که از اصل سیاسی و حزبی دورمانده بود، روزگار وصل خود را میجست، من به هیچ سازمان و دستهای دلبستگی پیدا نکردم. ضمن اینکه بسیاری از شعرهای من دربارهی قهرمانانی است که از درون همان حزبها و سازمانها و تشکیلات برخاستهاند… از همان سالها، چهرهی مصدق برای من عزیز بود و یکی از اولین شعرهایی که از دوران کودکی و نوجوانی خود دارم مربوط به ماههای بعد از ۲۸ مرداد است.»<ref name=":0" /> </blockquote>م. سرشک در وصف دکتر محمد مصدق شعر ''مرثیه درخت'' را سروده است. این شعر چنین آغاز میشود: | شفیعی کدکنی با وجودی که در اشعار خود اجتماع گرا و نوع دوست است؛ اما هیچوقت شعر و تحقیق را ابزاری برای موضعگیری و اظهار تمایلات سیاسی و حزبی نکرد؛ همچنانکه خود در این باره میگوید:<blockquote>«هیچگاه جذب هیچیک از این سازمانها نشدم، بعد از انقلاب هم که سیاسی شدن مد روز شده بود و هر کسی که از اصل سیاسی و حزبی دورمانده بود، روزگار وصل خود را میجست، من به هیچ سازمان و دستهای دلبستگی پیدا نکردم. ضمن اینکه بسیاری از شعرهای من دربارهی قهرمانانی است که از درون همان حزبها و سازمانها و تشکیلات برخاستهاند… از همان سالها، چهرهی مصدق برای من عزیز بود و یکی از اولین شعرهایی که از دوران کودکی و نوجوانی خود دارم مربوط به ماههای بعد از ۲۸ مرداد است.»<ref name=":0" /> </blockquote>م. سرشک در وصف [[دکتر محمد مصدق|'''دکتر محمد مصدق''']] شعر ''مرثیه درخت'' را سروده است. این شعر چنین آغاز میشود: | ||
دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبح | دیگر کدام روزنه دیگر کدام صبح | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب ''زمزمهها'' و سپس در مجموعههای دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به به اثبات رساند. او خیلی زود از قالب کهن و کلاسیک فراتر رفت و به قلمروهای تازهتر هنری دست یافت. | شفیعی کدکنی در انفوان جوانی به شعر و شاعری پرداخت. وی شاعری را با غزل آغاز کرد؛ و در سال ۱۳۴۴، با انتشار کتاب ''زمزمهها'' و سپس در مجموعههای دیگر، توانایی خود را در سرودن غزل و قالبهای دیگر به به اثبات رساند. او خیلی زود از قالب کهن و کلاسیک فراتر رفت و به قلمروهای تازهتر هنری دست یافت. | ||
کدکنی میگوید آشنایی حقیقی او با شعر نیمایی از زمانی آغاز شد که با دکتر علی شریعتی در انجمن پیکار دانشکدهی ادبیات رفت و آمد داشته است. | کدکنی میگوید آشنایی حقیقی او با شعر نیمایی از زمانی آغاز شد که با [[دکتر علی شریعتی|'''دکتر علی شریعتی''']] در انجمن پیکار دانشکدهی ادبیات رفت و آمد داشته است. | ||
شفیع کدکنی در انجمنهای ادبی آن روز خراسان مدام حضور داشت و تجربه کسب میکرد. در این دوران با محمد قهرمان و م. آزرم مداوم ارتباط داشت. وی پس از دوران حضور در انجمنهای ادبی شعر نیمایی و تغزلی را تقریباً کنار گذاشت و به شعر اجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تحول در مجموعه ''شبخوانی،'' و ''از زبان برگ،'' دیده میشود. شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونهای که برخی از ابیات این مجموعه بهعنوان مثل در میان تودههای مردم به کار برده میشود.<ref name=":0" /> | شفیع کدکنی در انجمنهای ادبی آن روز خراسان مدام حضور داشت و تجربه کسب میکرد. در این دوران با محمد قهرمان و م. آزرم مداوم ارتباط داشت. وی پس از دوران حضور در انجمنهای ادبی شعر نیمایی و تغزلی را تقریباً کنار گذاشت و به شعر اجتماعی و حماسی جدید پرداخت. این تحول در مجموعه ''شبخوانی،'' و ''از زبان برگ،'' دیده میشود. شفیعی کدکنی با انتشار مجموعه ''در کوچه باغهای نشابور'' در سال ۱۳۵۰، نشان داد که اشعارش در مسیر تکامل افتاده و راه واقعی خود را یافته است. این مجموعه تأثیر بسیاری برخاطره گروهی از مردم گذاشت به گونهای که برخی از ابیات این مجموعه بهعنوان مثل در میان تودههای مردم به کار برده میشود.<ref name=":0" /> | ||
== نقدهای دکتر شفیعی کدکنی == | == نقدهای دکتر شفیعی کدکنی == | ||
شفیعی کدکنی در نقدش تعارف نمیکند؛ و همیشه محترمانه و به دور از جنجال و پرخاشگری، به نقد پرداخته است. م. سرشک نقدهای بسیاری به شخصیتهای برجستهای همچون نیما یوشیج، احمد | شفیعی کدکنی در نقدش تعارف نمیکند؛ و همیشه محترمانه و به دور از جنجال و پرخاشگری، به نقد پرداخته است. م. سرشک نقدهای بسیاری به شخصیتهای برجستهای همچون نیما یوشیج، [[احمد شاملو|'''احمد شاملو''']]، عبدالحسین زرین کوب، مجتبی مینوی و حتی استاد خودش بدیعالزمان فروزانفر، که کدکنی او را بهترین منتقد شعر کلاسیک فارسی میداند، داشته و هیچگاه هم در نقدهایش از اعتدال و میانهروی دور نشده است.<ref name=":1" /> | ||
== سبک شعری شفیعی کدکنی == | == سبک شعری شفیعی کدکنی == | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتر سپید | بخوان، دوباره بخوان، تا کبوتر سپید | ||
به آشیان خونین دوباره بر گردد | به آشیان خونین دوباره بر گردد (ترانهی این شعر توسط بانوی آواز ایران، زنده یاد [[مرضیه|'''مرضیه''']] اجرا شده است) | ||
م. سرشک که طبیعت را تمثیل آزادی میداند، هیچوقت آزادی را | م. سرشک که طبیعت را تمثیل آزادی میداند، هیچوقت آزادی را نمیبیند؛ بنابراین در درونش همواره به سوگ مینشیند؛ و پیام وحشت باران را به زمین فرو میخواند و زمین را محکوم میکند. | ||
آخرین برگ سفرنامه باران | آخرین برگ سفرنامه باران | ||
خط ۴۳۷: | خط ۴۳۷: | ||
تاریخ نیشابور، ابوعبدالله حاکم نیشابوری ترجمه محمدحسین خلیفه نیشابوری: از این کتاب که اصل آن تاکنون ناشناخته مانده است، ترجمهها و تلخیصهایی چاپ شده است. از جمله ترجمه خلیفه نیشابوری که نخستین بار توسط بهمن کریمی در سال ۱۳۳۹، منتشر شد؛ و سپس در سال ۱۳۷۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی با مقدمه، حواشی و تعلیقات سودمندی به چاپ رسید. چندین سال پیش، چند وبسایت خبری عربی، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه نسخه کامل کتاب تاریخ نیشابور توسط شیخ محمدعمران اعظمی از پژوهشگران متون خطی اسلامی، در کتابخانه خدابخش هندوستان یافت شده است. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره بخش تاریخی و جغرافیایی کتاب می گوید: <blockquote>«این بخش، مهمترین بخش کتاب و از ارزش بسیاری برخوردار است؛ بیشترین اطلاعات موجود را درباره پیشینه نیشابور قبل از اسلام و ساختار شهر، رُستاقها و دیههای پیرامون آن و میدانها، محلات، کوچهها، مقابر، مساجد و دیگر ابنیه آن در اختیار خواننده قرار میدهد. مجموعه قابل ملاحظهای از نامهای جغرافیایی که اغلب آنها را در هیچ جای دیگری نمیتوان یافت و به همین دلیل، ضبط دقیق آنها در مواردی با دشواری بسیار روبرو است.»</blockquote> | تاریخ نیشابور، ابوعبدالله حاکم نیشابوری ترجمه محمدحسین خلیفه نیشابوری: از این کتاب که اصل آن تاکنون ناشناخته مانده است، ترجمهها و تلخیصهایی چاپ شده است. از جمله ترجمه خلیفه نیشابوری که نخستین بار توسط بهمن کریمی در سال ۱۳۳۹، منتشر شد؛ و سپس در سال ۱۳۷۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی با مقدمه، حواشی و تعلیقات سودمندی به چاپ رسید. چندین سال پیش، چند وبسایت خبری عربی، خبری را منتشر کردند مبنی بر اینکه نسخه کامل کتاب تاریخ نیشابور توسط شیخ محمدعمران اعظمی از پژوهشگران متون خطی اسلامی، در کتابخانه خدابخش هندوستان یافت شده است. دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی درباره بخش تاریخی و جغرافیایی کتاب می گوید: <blockquote>«این بخش، مهمترین بخش کتاب و از ارزش بسیاری برخوردار است؛ بیشترین اطلاعات موجود را درباره پیشینه نیشابور قبل از اسلام و ساختار شهر، رُستاقها و دیههای پیرامون آن و میدانها، محلات، کوچهها، مقابر، مساجد و دیگر ابنیه آن در اختیار خواننده قرار میدهد. مجموعه قابل ملاحظهای از نامهای جغرافیایی که اغلب آنها را در هیچ جای دیگری نمیتوان یافت و به همین دلیل، ضبط دقیق آنها در مواردی با دشواری بسیار روبرو است.»</blockquote> | ||
=== منطقالطیر عطار === | === تصحیح منطقالطیر عطار === | ||
منطق الطیر عطار نیشابوری، مثنویای است به زبان فارسی که بهگونهای تمثیلی، منازل سیر و سلوک معنوی و سختیها، شرایط آن و دیگر موارد را در قالب داستان پرندگان و از زبان آنها بیان کرده است. نام این کتاب در آثار عطار، مقامات طیور و نیز منطق الطیر ذکر شده است. دکتر شفیعی کدکنی در سال ۱۳۸۲، و پس از ۳۰ سال زحمت مداوم بر روی آثار عطار و بررسی کلمه به کلمه و بیت به بیت منطق الطیر و مقایسه آن با سایر اشعار و نوشتههای عطار و به مقیاس زبان و سبک خود شاعر، به ارائه متنی اصیل و صحیح از منطق الطیر همراه با مقدمهای مبسوط و تعلیقهای روشنگرانه توفیق یافت. شفیعی کدکنی نکات زبانی، دینی، تاریخی و عرفانی را در کار خود جای داده است و به دلیل آنکه عطار همشهری وی و زادهی کدکن بوده است، نکات بدیعی از بازیهای زبانی عطار را هم در مقدمات و تعلیقات توضیح داده است. | منطق الطیر عطار نیشابوری، مثنویای است به زبان فارسی که بهگونهای تمثیلی، منازل سیر و سلوک معنوی و سختیها، شرایط آن و دیگر موارد را در قالب داستان پرندگان و از زبان آنها بیان کرده است. نام این کتاب در آثار عطار، مقامات طیور و نیز منطق الطیر ذکر شده است. دکتر شفیعی کدکنی در سال ۱۳۸۲، و پس از ۳۰ سال زحمت مداوم بر روی آثار عطار و بررسی کلمه به کلمه و بیت به بیت منطق الطیر و مقایسه آن با سایر اشعار و نوشتههای عطار و به مقیاس زبان و سبک خود شاعر، به ارائه متنی اصیل و صحیح از منطق الطیر همراه با مقدمهای مبسوط و تعلیقهای روشنگرانه توفیق یافت. شفیعی کدکنی نکات زبانی، دینی، تاریخی و عرفانی را در کار خود جای داده است و به دلیل آنکه عطار همشهری وی و زادهی کدکن بوده است، نکات بدیعی از بازیهای زبانی عطار را هم در مقدمات و تعلیقات توضیح داده است. | ||
[[پرونده:کدکن03.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|چشیدن طعم وقت]] | [[پرونده:کدکن03.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|چشیدن طعم وقت]] | ||
خط ۴۴۴: | خط ۴۴۴: | ||
چشیدن طعم وقت، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، به زبان فارسی، روایتی کهن و نویافته از مقامات ابوسعید ابوالخیر است که تصور همگان تاکنون بر آن بوده که بر اثر حوادث روزگار، اجزای آن از میان رفته است. دکتر شفیعی کدکنی هنگام تصحیح متن چندین جا که به مشکل برخوردهاند و راه حلی برای آن نیافتهاند، متذکر شده و از اهل فن در روشن کردن تاریکیهای متن یاری خواستهاند. او با مقدمهای نسبتاً طولانی توانسته است ابعاد مختلف ابوسعید را مورد بررسی قرار دهد. روش کار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در تصحیح، این بوده است که نسخه ایاصوفیا را اساس قرار داده و اختلافات آن را با دیگر نسخهها در بخش نسخهبدلها نشان داده است. | چشیدن طعم وقت، از میراث عرفانی ابوسعید ابوالخیر، به زبان فارسی، روایتی کهن و نویافته از مقامات ابوسعید ابوالخیر است که تصور همگان تاکنون بر آن بوده که بر اثر حوادث روزگار، اجزای آن از میان رفته است. دکتر شفیعی کدکنی هنگام تصحیح متن چندین جا که به مشکل برخوردهاند و راه حلی برای آن نیافتهاند، متذکر شده و از اهل فن در روشن کردن تاریکیهای متن یاری خواستهاند. او با مقدمهای نسبتاً طولانی توانسته است ابعاد مختلف ابوسعید را مورد بررسی قرار دهد. روش کار دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در تصحیح، این بوده است که نسخه ایاصوفیا را اساس قرار داده و اختلافات آن را با دیگر نسخهها در بخش نسخهبدلها نشان داده است. | ||
=== الهی نامه عطار === | === تصحیح الهی نامه عطار === | ||
الهینامه، از سرودههای مشهور عطار نیشابوری و جزو شاهکارها و نمونههای استادانه ادب پارسی محسوب میشود که بر وزن مثنوی خسرو و شیرین نظامی گنجوی سروده شده است. شفیعی کدکنی نسخهی ابراهیم مراغی از آثار عطار را نسخهی اصل قرار داده و سپس بقیه نسخهها را با این نسخه مطابقت داده است.<ref name=":0" /> | الهینامه، از سرودههای مشهور عطار نیشابوری و جزو شاهکارها و نمونههای استادانه ادب پارسی محسوب میشود که بر وزن مثنوی خسرو و شیرین نظامی گنجوی سروده شده است. شفیعی کدکنی نسخهی ابراهیم مراغی از آثار عطار را نسخهی اصل قرار داده و سپس بقیه نسخهها را با این نسخه مطابقت داده است.<ref name=":0" /> | ||
خط ۶۷۰: | خط ۶۷۰: | ||
== گزیدهی غزلیات شفیعی کدکنی == | == گزیدهی غزلیات شفیعی کدکنی == | ||
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم | {{شعر}}{{ب|دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم|وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم}} | ||
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت | {{ب|تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت|من مست چنانم که شنفتن نتوانم}} | ||
{{ب|شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه|گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم}} | |||
{{ب|با پرتو ماه آیم و چون سایهی دیوار|گامی ز سر کوی تو رفتن نتوانم}} | |||
{{ب| دور از تو، من سوخته در دامن شبها|چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم}} | |||
{{ب|فریاد ز بی مهریات ای گل که درین باغ|چون غنچهی پاییز شکفتن نتوانم}} | |||
{{ب|ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم|دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم}}{{پایان شعر}} | |||
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم | |||
دارم سخنی با تو وگفتن نتوانم | |||
<nowiki>************</nowiki> | <nowiki>************</nowiki> | ||
دست به دست مدعی شانه به شانه میروی | {{شعر}}{{ب|دست به دست مدعی شانه به شانه میروی|آه که با رقیب من جانب خانه میروی}} | ||
آه که با رقیب من جانب خانه میروی | |||
{{ب|بیخبر از کنار من ای نفس سپیده دم|گرمتر از شرارهی آه شبانه میروی}} | |||
{{ب|من به زبان اشک خود میدهمت سلام و تو|بر سر آتش دلم همچو زبانه میروی}} | |||
{{ب|در نگه نیاز من موج امیدها تویی|وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی}} | |||
{{ب|گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد|تا به مراد مدعی همچو زمانه میروی}} | |||
باز بگو به خواب خوش با چه فسانه میروی؟ | {{ب|حال که داستان من بهر تو شد فسانهای|باز بگو به خواب خوش با چه فسانه میروی؟}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>*********</nowiki> | <nowiki>*********</nowiki> | ||
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم | {{شعر}}{{ب|در کوی محبت به وفایی نرسیدیم|رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم}} | ||
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم | |||
چون | {{ب|هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت|چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم}} | ||
{{ب|با آن همه آشفتگی و حسرت پرواز|چون گرد پریشان به هوایی نرسیدیم}} | |||
{{ب|گشتیم تهی از خود و در سیر مقامات|چون نای درین ره به نوایی نرسیدیم}} | |||
{{ب|بیمهری او بود که چون غنچهی پاییز|هرگز به دم عقدهگشایی نرسیدیم}} | |||
رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم | {{ب|ای خضر جنون! رهبر ما شو که در این راه|رفتیم و سرانجام به جایی نرسیدیم}}{{پایان شعر}} | ||
<nowiki>************</nowiki> | <nowiki>************</nowiki> | ||
ای نگاهت خنده مهتابها | {{شعر}}{{ب|ای نگاهت خنده مهتابها|بر پرند رنگ رنگ خوابها}} | ||
بر پرند رنگ رنگ خوابها | |||
{{ب|ای صفای جاودان هرچه هست:|باغها، گلها، سحرها، آبها}} | |||
{{ب|ای نگاهت جاودان افروخته|شمع ها، خورشیدها، مهتابها}} | |||
{{ب|ای طلوع بی زوال آرزو|در صفای روشنی محرابها}} | |||
در | {{ب|ناز نوشینی تو و دیدار توست|خنده مهتاب در مردابها}} | ||
رقص ماهیها و پیچ و تابها<ref>[https://setare.com/fa/news/12685/%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C گزیدهای از زیباترین اشعار شفیعی کدکنی - سایت ستاره]</ref> | {{ب|در خرام نازنینت جلوه کرد|رقص ماهیها و پیچ و تابها}}{{پایان شعر}} | ||
<ref>[https://setare.com/fa/news/12685/%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%81%DB%8C%D8%B9%DB%8C-%DA%A9%D8%AF%DA%A9%D9%86%DB%8C گزیدهای از زیباترین اشعار شفیعی کدکنی - سایت ستاره]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش