سیّدحسن تقی‌زاده: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۵۴۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۴
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
وقتی تقی‌زاده در سال ۱۳۲۳ قمری با تجربه‌ی تازه به تبریز بازگشت فعالیتش را در انجمن‌های سری مبارزان ضداستبداد شروع کرد.  
وقتی تقی‌زاده در سال ۱۳۲۳ قمری با تجربه‌ی تازه به تبریز بازگشت فعالیتش را در انجمن‌های سری مبارزان ضداستبداد شروع کرد.  


خودش می‌گوید: <blockquote>«این دفعه که به تبریز آمدیم محرمانه با دوستان سیاسی خیلی نزدیک مشغول امور سیاست و فعالیت بر ضد استبداد و تبلیغ آزادی شدیم.» این درست زمانی بود که به گفته‌ی تقی‌زاده «در طهران جنبش و نهضت مشروطیت شروع شده و اوایل انقلاب بود.»</blockquote>آذربایجان در آن زمان از کانون‌های مشروطه‌خواهی بود و تقی‌زاده پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و افتتاح مجلس، در آستانه‌ی سی سالگی از سوی تجار تبریز به عنوان نماینده تعیین شد.  
خودش می‌گوید: <blockquote>«این دفعه که به تبریز آمدیم محرمانه با دوستان سیاسی خیلی نزدیک مشغول امور سیاست و فعالیت بر ضد استبداد و تبلیغ آزادی شدیم.» این درست زمانی بود که به گفته‌ی تقی‌زاده «در طهران جنبش و نهضت مشروطیت شروع شده و اوایل انقلاب بود.»</blockquote>آذربایجان در آن زمان از کانون‌های مشروطه‌خواهی بود و تقی‌زاده پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و افتتاح مجلس، در آستانه‌ی سی سالگی از سوی تجار تبریز به عنوان نماینده تعیین شد.


خودش می‌گوید: <blockquote>«۲۹ ساله بودم که نماینده‌ی مجلس شدم ولی در صورت در حدود هجده‌ بیست‌ساله دیده می‌شدم.»
خودش می‌گوید: <blockquote>«۲۹ ساله بودم که نماینده‌ی مجلس شدم ولی در صورت در حدود هجده‌ بیست‌ساله دیده می‌شدم.»


«یواش یواش که نطق کردم شهرت پیدا کردم. نفوذ من در خارج مجلس زیاد شد. به‌تدریج پر زور شدیم. من معروف‌تر شدم. گرچه مردم مرا صورتاً نمی‌شناختند ولی در روزنامه‌ها می‌خواندند و می‌گفتند تقی‌زاده چنین و چنان گفت.»</blockquote>تقی‌زاده‌ی جوان خیلی زود به واسطه‌ی «ذهن منظم و دقیق، و توان سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی‌اش توجه نمایندگان را به خود جلب کرد. دیری نگذشت که رهبری اقلیت روشنفکر، تجددخواه و تندرو مجلس به دست او افتاد.
«یواش یواش که نطق کردم شهرت پیدا کردم. نفوذ من در خارج مجلس زیاد شد. به‌تدریج پر زور شدیم. من معروف‌تر شدم. گرچه مردم مرا صورتاً نمی‌شناختند ولی در روزنامه‌ها می‌خواندند و می‌گفتند تقی‌زاده چنین و چنان گفت.»</blockquote>پس از صدور فرمان مشروطه‌ سازمانی به نام «کمیته انقلاب» شکل گرفت که تقی‌زاده عضو آن بود و اولین اقدام آن تهیه سلاح و آموزش نظامی بود.
 
[[عبدالحسین تیمورتاش]] ملقب به «سردار معظم خراسانی» (که بعدها وزیر دربار [[رضاخان]] شد)، اسدالله خان ابوالفتح‌زاده و ابراهیم‌خان منشی‌زاده کسانی بودند که مسئولیت آموزش نظامی را برعهده داشتند.<ref>تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، کتاب دوم، ص ۴۱۹</ref>
 
این تشکل برنامه و هدف براندازی را به‌وضوح دنبال می‌کرد و در پی ایجاد انجمن‌های متعدد مسلح بود. به گزارش «کتاب آبی» دست‌کم یکصد انجمن در تهران شکل گرفت که مهمترین آن‌ها انجمن آذربایجان به ریاست سیدحسن تقی‌زاده بود.<ref>کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری، ج۱، نشر نو، تهران، ۱۳۶۳، ص ۱۶۵</ref>
 
تقی‌زاده از توسل به سرکوب با مشت آهنین حتی در داخل مجلس نیز دفاع می‌کند: <blockquote>«این مجلس از راه‌های عادی نمی‌تواند داخل کار شود بلکه باید به یک قوه فوق‌العاده و پنجه آهنینی مملکت را اصلاح نماید... چطور محمدعلی پاشا در مصر، و ناپلئون در فرانسه کردند.» <ref>مذاکرات مجلس شورای ملی دوره اول، ۱۵ ربیع‌الثانی ۱۳۲۶ ق، ص ۵۵۰</ref></blockquote>یکی دیگر از مهم‌ترین انجمن‌های این دوره که بسیار تندرو به حساب می‌آمد و اکثر اعضای آن به مشی ترور روی آوردند و بدین منظور کمیته‌هایی تشکیل دادند انجمن بین‌الطلوعین بود. تقی‌زاده در این انجمن نیز که بعداً برخی از اعضایش کمیته مجازات را تشکیل دادند، عضو بود.
 
روزنامه «روح‌القدس» بود که طی مقاله‌ای به صراحت محمدعلی شاه را تهدید کرد: <blockquote>«خوب است قدری از مستی سلطنت به هوش آمده چشم باز کرده نظری به دولت خود و باقی دولت‌ها بنمایی... مگر یقین نکرده که از خون فدایی نمره 41 (منظور عباس آقا صراف تبریزی که گفته می‌شد امین‌السلطان را به قتل رسانیده است) فدایی بزرگتر برای بزرگتر از کار آن فدایی تولید شده و منتظر اتمام حجت است... باغ مشروطیت که از دو ماه قبل آب نیاشامیده بی‌نهایت تشنه شده، وقت آن رسیده که با رگبار فدایی ناشناس و نادیده دیگری به طوری سیراب گردد که گل و میوه‌هایش غنچه‌دار و بارآور گردند...» <ref>روح‌القدس، شماره ۱۳، شنبه ۲۹ رمضان ۱۳۲۵ق، ۵ نوامبر ۱۹۰۷، صص۳-۱</ref></blockquote>تقی‌زاده‌ی جوان خیلی زود به واسطه‌ی «ذهن منظم و دقیق، و توان سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی‌اش توجه نمایندگان را به خود جلب کرد. دیری نگذشت که رهبری اقلیت روشنفکر، تجددخواه و تندرو مجلس به دست او افتاد.


تقی‌زاده از طرفداران اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و منتقد سرسخت نظام استبدادی بود و در مجلس عضو هیئتی شد که مسئول تدوین متمم قانون اساسی مشروطه بود. در مذاکرات این هیئت نزاع سختی بین عرف و شرع در گرفت. در این متمم، حکومت مشروطه تعریف، و بر تفکیک قوای سه‌گانه و حقوق ملت تأکید شد.
تقی‌زاده از طرفداران اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و منتقد سرسخت نظام استبدادی بود و در مجلس عضو هیئتی شد که مسئول تدوین متمم قانون اساسی مشروطه بود. در مذاکرات این هیئت نزاع سختی بین عرف و شرع در گرفت. در این متمم، حکومت مشروطه تعریف، و بر تفکیک قوای سه‌گانه و حقوق ملت تأکید شد.
خط ۱۵۷: خط ۱۶۵:
تقی‌زاده به همراه علی‌اکبر دهخدا به تبعید فرستاده شد. ابتدا به پاریس و بعد به لندن رفت و در دوره‌ی تبعید سعی کرد تا با همکاری ادوارد براون، ایرانشناس بریتانیایی، اوضاع ایران را در افکار عمومی مطرح کند. تشکیل "کمیته‌ی ایران"، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان که با مشروطه‌خواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاش‌های او بود.  
تقی‌زاده به همراه علی‌اکبر دهخدا به تبعید فرستاده شد. ابتدا به پاریس و بعد به لندن رفت و در دوره‌ی تبعید سعی کرد تا با همکاری ادوارد براون، ایرانشناس بریتانیایی، اوضاع ایران را در افکار عمومی مطرح کند. تشکیل "کمیته‌ی ایران"، مرکب از نمایندگانی از مجلس انگلستان که با مشروطه‌خواهان مساعدت کردند، از ثمرات تلاش‌های او بود.  


او بعد از شدت گرفتن مبارزات مشروطه‌خواهان علیه محمدعلی شاه، پنهانی به تبریز بازگشت و فعالیت‌های سیاسی‌اش را از سرگرفت. سال بعد وقتی تهران به دست مجاهدین فتح شد، به تهران دعوت شد. با ورود به شهر تهران او عضو «هیئت مدیره موقتی» تشکیل دولت جدید شد.
او بعد از شدت گرفتن مبارزات مشروطه‌خواهان علیه محمدعلی شاه، پنهانی به تبریز بازگشت و فعالیت‌های سیاسی‌اش را از سرگرفت. سال بعد وقتی تهران به دست مجاهدین فتح شد، به تهران دعوت شد.  
 
با ورود به شهر تهران او عضو «هیئت مدیره موقتی» تشکیل دولت جدید شد.


در همان سال، دوباره نماینده‌ی تبریز در مجلس شورای ملی شد و او در این دوره رهبری تندروها را در حزب دموکرات در دست گرفت و با گروه اجتماعیون ـ عامیون به رهبری حیدرخان عمواوغلی همکاری داشت. دموکرات‌ها ازا اصلاحات عمیق و گسترده حمایت می‌کردند. در مقابل دموکرات‌های مجلس، اعتدالیون قرار داشتند که محافظه‌کار به حساب می‌آمدند و در جریان درگیری و کشاکش دو جناح سیدعبدالله بهبهانی ترور شد.  
در همان سال، دوباره نماینده‌ی تبریز در مجلس شورای ملی شد و او در این دوره رهبری تندروها را در حزب دموکرات در دست گرفت و با گروه اجتماعیون ـ عامیون به رهبری حیدرخان عمواوغلی همکاری داشت. دموکرات‌ها ازا اصلاحات عمیق و گسترده حمایت می‌کردند. در مقابل دموکرات‌های مجلس، اعتدالیون قرار داشتند که محافظه‌کار به حساب می‌آمدند و در جریان درگیری و کشاکش دو جناح سیدعبدالله بهبهانی ترور شد.  
خط ۲۰۵: خط ۲۱۵:
سیدحسن تقی‌زاده در دوره‌ی وزارت مالیه در شهریور ۱۳۱۲ قرارداد ۱۹۳۳ را با شرکت نفت انگلیس امضاء کرد. به گفته‌ی دکتر کاتوزیان: <blockquote>«از آن تاریخ بود که ــ طبق سنت تهمت‌زنی و توطئه‌گرایی ایران ــ «جاسوس مارکدار انگلیس» نام گرفت و بعد هم به لقب "آلت فعل" ملقب شد.»</blockquote>مذاکره‌ی رسمی با شرکت نفت را تیمورتاش از سال ۱۳۰۶ شروع کرده بود و بعدها نصر‌ت‌الدوله، داور و تقی‌زاده نیز در آن شرکت داشتند. وقتی لندن اعلام کرد که سهم ایران از درآمد نفت در سال ۱۹۳۲به یک چهارم کاهش پیدا کرده است رضا شاه خشمگین شد و قرارداد دارسی را آتش زد. انگلیس به جامعه‌ی ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین با هم مذاکره کنند. تقی‌زاده می‌نویسد:<blockquote>«وقتی با نمایندگان شرکت نفت، بحث شد توافق می‌کردم. در آن آخر آنها گفتند خوب همه آن را قبول می‌کنیم اما امتیاز جدید ... یک شصت سال دیگر تمدید شود. گفتیم محال است ... آنها هم گفتند ما غیر از این اگر باشد چمدان‌هایمان را می‌بندیم و می‌رویم.»</blockquote>درادامه تقی‌زاده در خاطراتش می‌نویسد:<blockquote>«کُدمن، فردای آن روز رفت پیش رضاشاه به عنوان خداحافظی. گفت سودای (معامله) ما با وزرای شما نمی‌شود. رضاشاه به اصطلاح حُقه زد. گفت چه شده که شما می‌روید. این طور نمی‌شود. یک جلسه پیشِ (در حضور) من باشد. مثل این که خبر ندارد، در حالی که مرحوم داور گفت که ما (گزارش مذاکرات) را ساعت به ساعت می‌گفتیم ... «کُدمن» گفت: ما با آقایان در خیلی چیزها کنار آمدیم ... تقاضای ما این است که مدت شصت سال از حالا تمدید کنید. (یعنی سی سال علاوه بر مدت امتیاز دارسی) رضاشاه ... گفت محال است. ابدا ابدا نمی‌شود. ما این همه در این مدت چهل سال لعنت کرده‌ایم به آن کسی که این امتیاز را داده می‌خواهید شصت سال دیگر به ما لعنت کنند ... رئیس کمپانی گفت که معنی این است که نمی‌شود. ما را مرخص کنید برویم. این «رضاشاه» در آنجا جا خورد ... به هر حال وازد. کسی به درستی علتش را نفهمید که چرا یک مرتبه سست شد. خودش گفت طوری کنار بیائید. آخر آنچه آنها می‌خواستند شد.»</blockquote>تقی‌زاده در ادامه می‌نویسد: <blockquote>«ما خیلی خیلی ناراضی شدیم ... علی‌اکبر داور، آدم خیلی عاقلی بود. او هم خیلی خیلی ملول شد. گفت به من که این دیگر بد شد و خیلی هم بد شد. دو سه روز رضاشاه هِی به من می‌گفت که چه‌تان است ... بعد خودش یواش یواش ملتفت شد. به من گفت که شما خیال نکنید که خیلی بد شده است. بعدها اصلاح می‌شود. هی مرا تسلی می‌داد.»</blockquote>
سیدحسن تقی‌زاده در دوره‌ی وزارت مالیه در شهریور ۱۳۱۲ قرارداد ۱۹۳۳ را با شرکت نفت انگلیس امضاء کرد. به گفته‌ی دکتر کاتوزیان: <blockquote>«از آن تاریخ بود که ــ طبق سنت تهمت‌زنی و توطئه‌گرایی ایران ــ «جاسوس مارکدار انگلیس» نام گرفت و بعد هم به لقب "آلت فعل" ملقب شد.»</blockquote>مذاکره‌ی رسمی با شرکت نفت را تیمورتاش از سال ۱۳۰۶ شروع کرده بود و بعدها نصر‌ت‌الدوله، داور و تقی‌زاده نیز در آن شرکت داشتند. وقتی لندن اعلام کرد که سهم ایران از درآمد نفت در سال ۱۹۳۲به یک چهارم کاهش پیدا کرده است رضا شاه خشمگین شد و قرارداد دارسی را آتش زد. انگلیس به جامعه‌ی ملل شکایت کرد و قرار شد طرفین با هم مذاکره کنند. تقی‌زاده می‌نویسد:<blockquote>«وقتی با نمایندگان شرکت نفت، بحث شد توافق می‌کردم. در آن آخر آنها گفتند خوب همه آن را قبول می‌کنیم اما امتیاز جدید ... یک شصت سال دیگر تمدید شود. گفتیم محال است ... آنها هم گفتند ما غیر از این اگر باشد چمدان‌هایمان را می‌بندیم و می‌رویم.»</blockquote>درادامه تقی‌زاده در خاطراتش می‌نویسد:<blockquote>«کُدمن، فردای آن روز رفت پیش رضاشاه به عنوان خداحافظی. گفت سودای (معامله) ما با وزرای شما نمی‌شود. رضاشاه به اصطلاح حُقه زد. گفت چه شده که شما می‌روید. این طور نمی‌شود. یک جلسه پیشِ (در حضور) من باشد. مثل این که خبر ندارد، در حالی که مرحوم داور گفت که ما (گزارش مذاکرات) را ساعت به ساعت می‌گفتیم ... «کُدمن» گفت: ما با آقایان در خیلی چیزها کنار آمدیم ... تقاضای ما این است که مدت شصت سال از حالا تمدید کنید. (یعنی سی سال علاوه بر مدت امتیاز دارسی) رضاشاه ... گفت محال است. ابدا ابدا نمی‌شود. ما این همه در این مدت چهل سال لعنت کرده‌ایم به آن کسی که این امتیاز را داده می‌خواهید شصت سال دیگر به ما لعنت کنند ... رئیس کمپانی گفت که معنی این است که نمی‌شود. ما را مرخص کنید برویم. این «رضاشاه» در آنجا جا خورد ... به هر حال وازد. کسی به درستی علتش را نفهمید که چرا یک مرتبه سست شد. خودش گفت طوری کنار بیائید. آخر آنچه آنها می‌خواستند شد.»</blockquote>تقی‌زاده در ادامه می‌نویسد: <blockquote>«ما خیلی خیلی ناراضی شدیم ... علی‌اکبر داور، آدم خیلی عاقلی بود. او هم خیلی خیلی ملول شد. گفت به من که این دیگر بد شد و خیلی هم بد شد. دو سه روز رضاشاه هِی به من می‌گفت که چه‌تان است ... بعد خودش یواش یواش ملتفت شد. به من گفت که شما خیال نکنید که خیلی بد شده است. بعدها اصلاح می‌شود. هی مرا تسلی می‌داد.»</blockquote>


هنوز هم گروهی امضای قرارداد را توطئه‌ی انگلیس و رضاشاه و تقی‌زاده می‌دانند اما دکتر کاتوزیان می‌گوید: <blockquote>«راستش این است که نه توطئه‌ای وجود داشت، نه کسی جاسوس انگلیس بود. ایران مثل همیشه چوب ندانم‌کاری خود را خورد که در یک رژیم استبدادی مکرراً پیش می‌آید.»</blockquote>بعد از آنکه کابینه‌ی مخبرالسلطنه عزل شد و فروغی جای او را گرفت. در کابینه‌ی جدید تقی‌زاده را کنار گذاشتند و داور که وزیر عدلیه بود به جای تقی‌زاده وزیر مالیه شد. او را وزیر مختار ایران در فرانسه کردند ولی آن هم دیری نپائید. پس از انتقاد روزنامه‌های فرانسه از رضاشاه و اوضاع ایران، شاه می‌خواست «انتقادها متوقف شود و انتقادکنندگان تنبیه شوند.» اما تقی‌زاده گزارش داد که در فرانسه نمی‌شود جلوی انتقاد را گرفت و برای همین هم برکنار شد.
هنوز هم گروهی امضای قرارداد را توطئه‌ی انگلیس و رضاشاه و تقی‌زاده می‌دانند اما دکتر کاتوزیان می‌گوید: <blockquote>«راستش این است که نه توطئه‌ای وجود داشت، نه کسی جاسوس انگلیس بود. ایران مثل همیشه چوب ندانم‌کاری خود را خورد که در یک رژیم استبدادی مکرراً پیش می‌آید.»</blockquote>ابوالحسن ابتهاج در این زمینه می‌نویسد: <blockquote>«رضاشاه در سال ۱۳۱۲ ناگهان تصمیم گرفت قرارداد امتیاز نفت را، که در سال ۱۹۰۱ بین دولت ناصرالدین شاه قاجار و ویلیام دارسی انگلیسی بسته شده بود، فسخ کند... سپس به دستور رضاشاه، تقی‌زاده قرارداد جدیدی با شرکت نفت انگلیس امضا کرد و به موجب آن همان امتیاز برای مدت ۳۲ سال دیگر تجدید شد و این قرارداد به تصویب مجلس هم رسید، در صورتی که قرارداد سابق به تصویب مجلس نرسیده بود. گذشته از این، طبق قرارداد سابق در انقضای مدت امتیازنامه، تمام دستگاه‌های حفر چاه بلاعوض به مالکیت ایران درمی‌آمد و حال آن که در قرارداد جدید این ماده حذف شد.» <ref>خاطرات ابوالحسن ابتهاج، انتشارات پاکا‌پرینت، چاپ لندن، ص۲۳۴</ref></blockquote>بعد از آنکه کابینه‌ی مخبرالسلطنه عزل شد و فروغی جای او را گرفت. در کابینه‌ی جدید تقی‌زاده را کنار گذاشتند و داور که وزیر عدلیه بود به جای تقی‌زاده وزیر مالیه شد. او را وزیر مختار ایران در فرانسه کردند ولی آن هم دیری نپائید. پس از انتقاد روزنامه‌های فرانسه از رضاشاه و اوضاع ایران، شاه می‌خواست «انتقادها متوقف شود و انتقادکنندگان تنبیه شوند.» اما تقی‌زاده گزارش داد که در فرانسه نمی‌شود جلوی انتقاد را گرفت و برای همین هم برکنار شد.


همزمان با این موضوع، مقاله‌ای در مجله‌ی تعلیم و تربیت وزارت معارف منتشر شد که وزیرش علی‌اصغر حکمت بود. این مقاله را تقی‌زاده به سفارش حکمت نوشته بود و خشم رضاشاه را برانگیخت. او در یکی از مقالات به مصوبات شورایی با نام اصلاح فرهنگ در وزارت جنگ مخالفت کرده و نوشته بود دخالت «شمشیر» در کار «قلم» و تصمیم دولت در باره‌ی فرهنگ و زبان نادرست است.
همزمان با این موضوع، مقاله‌ای در مجله‌ی تعلیم و تربیت وزارت معارف منتشر شد که وزیرش علی‌اصغر حکمت بود. این مقاله را تقی‌زاده به سفارش حکمت نوشته بود و خشم رضاشاه را برانگیخت. او در یکی از مقالات به مصوبات شورایی با نام اصلاح فرهنگ در وزارت جنگ مخالفت کرده و نوشته بود دخالت «شمشیر» در کار «قلم» و تصمیم دولت در باره‌ی فرهنگ و زبان نادرست است.
۱۳٬۱۷۹

ویرایش