عبدالرحمان قاسملو: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:
== زندگی عبدالرحمان قاسملو ==
== زندگی عبدالرحمان قاسملو ==
=== کودکی ===
=== کودکی ===
عبدالرحمان قاسملو در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۳۰ م برابر با ۱ دیماه ۱۳۰۹ خورشیدی در ارومیه به دنیا آمد. پدر او، محمدخان قاسملو، از فئودال‌های ناسیونالیست ایل شکاک بود. در انتهای سده ۱۹ میلادی، شاه به او لقب وثوق‌الدیوان داد. مادر او یک مسیحی آشوری بود که به [[اسلام]] گرویده بود. عبدالرحمان قاسملو تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه و سپس در تهران به پایان رسانید<ref name="قاسملو در ایرانیکا">{{یادکرد وب|عنوان=QĀSEMLU, ʿABD-AL-RAḤMĀN – Encyclopaedia Iranica|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/qasemlu|وبگاه=www.iranicaonline.org|بازبینی=2019-07-17}}</ref> او برای ادامه تحصیل به کالج آمریکایی‌ها در تهران رفت.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=دیار و نادیار|نشانی=https://diarunadiar.org/|وبگاه=دیار و نادیار|بازبینی=2019-07-17|کد زبان=fa-IR|archiveurl=https://web.archive.org/web/20190717022920/https://diarunadiar.org/|archivedate=۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹|dead-url=yes}}</ref>
عبدالرحمان قاسملو در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۳۰ م برابر با ۱ دیماه ۱۳۰۹ خورشیدی در ارومیه به دنیا آمد. پدر او، محمدخان قاسملو، از فئودال‌های ناسیونالیست ایل شکاک بود. در انتهای سده ۱۹ میلادی، شاه به او لقب وثوق‌الدیوان داد. مادر او یک مسیحی آشوری بود که به [[اسلام]] گرویده بود. عبدالرحمان قاسملو تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه و سپس در تهران به پایان رسانید<ref name="قاسملو در ایرانیکا">{{یادکرد وب|عنوان=QĀSEMLU, ʿABD-AL-RAḤMĀN – Encyclopaedia Iranica|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/qasemlu|وبگاه=www.iranicaonline.org|بازبینی=2019-07-17}}</ref> او برای ادامه تحصیل به کالج آمریکایی‌ها در تهران رفت.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=دیار و نادیار|نشانی=https://diarunadiar.org/|وبگاه=دیار و نادیار|بازبینی=2019-07-17|کد زبان=fa-IR|archiveurl=https://web.archive.org/web/20190717022920/https://diarunadiar.org/|archivedate=۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹|dead-url=yes}} </ref>


عبدالرحمان قاسملو علاوه بر زبان مادریش، به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، استانبولی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی و چک و اسلواکی نیز صحبت می‌کرد.<ref>{{cite web|url=http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|title=I wrote the book to denounce the assassination by the Iranian regime and the complicity of the Austrian authorities|author=Carol Prunhuber|date=26 May 2010|work=London, House of Lords|publisher=London, House of Lords|accessdate=1 February 2013|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131212151847/http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|archivedate=۱۲ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last=Prunhuber|first=Carol|title=The Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan|url=http://www.carolprunhuber.com/thebook.html|accessdate=1 February 2013|year=2010|publisher=iUniverse|isbn=978-1-4401-7816-0|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130825185956/http://carolprunhuber.com/thebook.html|archivedate=۲۵ اوت ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref>
عبدالرحمان قاسملو علاوه بر زبان مادریش، به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، استانبولی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی و چک و اسلواکی نیز صحبت می‌کرد.<ref>{{cite web|url=http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|title=I wrote the book to denounce the assassination by the Iranian regime and the complicity of the Austrian authorities|author=Carol Prunhuber|date=26 May 2010|work=London, House of Lords|publisher=London, House of Lords|accessdate=1 February 2013|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131212151847/http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|archivedate=۱۲ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last=Prunhuber|first=Carol|title=The Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan|url=http://www.carolprunhuber.com/thebook.html|accessdate=1 February 2013|year=2010|publisher=iUniverse|isbn=978-1-4401-7816-0|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130825185956/http://carolprunhuber.com/thebook.html|archivedate=۲۵ اوت ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
عبدالرحمن قاسملو در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در حالی که برای رسیدن به راه‌حل مسالمت‌آمیز با تنی چند از نمایندگان رژیم ایران در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود کشته شد.<ref>{{یادکرد خبر|عنوان=صداهای ناشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran-features-49007137|تاریخ=2019-07-16|تاریخ بازبینی=2019-07-17|زبان=fa|نام=ژیار|نام خانوادگی=گل|ناشر=BBC Farsi|doi=|تاریخ بازدید=}}</ref>  
عبدالرحمن قاسملو در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در حالی که برای رسیدن به راه‌حل مسالمت‌آمیز با تنی چند از نمایندگان رژیم ایران در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود کشته شد.<ref>{{یادکرد خبر|عنوان=صداهای ناشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran-features-49007137|تاریخ=2019-07-16|تاریخ بازبینی=2019-07-17|زبان=fa|نام=ژیار|نام خانوادگی=گل|ناشر=BBC Farsi|doi=|تاریخ بازدید=}}</ref>  


در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌ است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در ۶ مارس ۱۹۷۹ [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی‌طلبی را طرح می‌کنند واپسگرا می‌باشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جدایی‌طلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref>  
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌ است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در ۶ مارس ۱۹۷۹ [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی‌طلبی را طرح می‌کنند واپسگرا می‌باشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جدایی‌طلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..) </ref>  


حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمان‌هایی است که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] شخصأ آن را امضاء نموده‌ است.
حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمان‌هایی است که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] شخصأ آن را امضاء نموده‌ است.
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند که امیرمنصور بزرگیان اصل نام داشت. به این ترتیب تیم ترور Hit-Team تکمیل شده بود. مذاکرات در روز ۱۳ جولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیرمنصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند.
در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند که امیرمنصور بزرگیان اصل نام داشت. به این ترتیب تیم ترور Hit-Team تکمیل شده بود. مذاکرات در روز ۱۳ جولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیرمنصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند.


بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. آن‌ها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌ است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبت‌ها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آن‌ها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref group="پاورقی">«بخش انتهایی صحبت‌های ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات ۱۴ جولای ۱۹۸۹ را از ساعت ۱۸:۰۰ به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: <blockquote>«گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر ص. 34.</ref> </blockquote>تروریست‌ها می‌خواستند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه به هر سه کرد تیر خلاص زده می‌شود».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرح‌ریزی کرده بودند. در هتل چمدان‌ها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد:  
بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. آن‌ها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌ است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبت‌ها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آن‌ها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref group="پاورقی">«بخش انتهایی صحبت‌های ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات ۱۴ جولای ۱۹۸۹ را از ساعت ۱۸:۰۰ به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: <blockquote>«گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». ۲/۳ سپتامبر ۱، ص. ۳۴.</ref> </blockquote>تروریست‌ها می‌خواستند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه به هر سه کرد تیر خلاص زده می‌شود».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرح‌ریزی کرده بودند. در هتل چمدان‌ها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد:  


«گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌ است و از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌ است. مرمی گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌ است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref>  
«گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌ است و از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌ است. مرمی گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌ است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، ۲۶ جولای۱۹۸۹</ref>  


صحرارودی برای دومین بار هم بدشانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه بر آن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی داشت.
صحرارودی برای دومین بار هم بدشانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه بر آن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی داشت.
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
این موارد شامل یک کلید موتورسیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتورسیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتورسیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور‌سیکلت یعنی شرکت فایرتاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد.  
این موارد شامل یک کلید موتورسیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتورسیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتورسیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور‌سیکلت یعنی شرکت فایرتاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد.  


صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان در جریان این حادثه دستگیر شدند و تحقیقات پلیس بلافاصله آن‌ها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریست‌های وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریست‌ها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌ است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم‌پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌ است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref group="پاورقی">حدود ساعت ۲۱:۳۰ زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمی‌آید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکره‌ای را به پایان رسانده‌ است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطه‌گری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌ است: «او سعی می‌کند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شده‌اند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر می‌نماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ ۲۷ جولای۱.</ref><ref group="پاورقی">مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلی‌ترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیه‌یی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر می‌نماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، ۱۶ جولای۱.</ref>
صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان در جریان این حادثه دستگیر شدند و تحقیقات پلیس بلافاصله آن‌ها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریست‌های وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریست‌ها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌ است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز می‌نمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه می‌روند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف می‌نماید: ۱ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمی‌شد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌ است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرار گیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه می‌رسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شده‌اند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بوده‌اند. ۲ـ پس از شلیک گلوله‌های مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌ است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌ است. ۳ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبه‌یی از بیرون وارد اتاق می‌شد، قربانیان ترور به هیچ‌وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. ۴ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌ است. ۵ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین می‌بایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. ۶ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل می‌شناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. ۷ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمی‌گنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار می‌رود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولین‌بار در مکان‌های عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار می‌گیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع می‌پیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را می‌شناختند و عاملین ترور می‌بایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب می‌کردند. ۸ـ محوری‌ترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع می‌نماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بوده‌اند. برای او این امر محرز می‌گردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی می‌باشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT) تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌ است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم‌پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌ است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref group="پاورقی">حدود ساعت ۲۱:۳۰ زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمی‌آید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکره‌ای را به پایان رسانده‌ است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطه‌گری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌ است: «او سعی می‌کند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شده‌اند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر می‌نماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ ۲۷ جولای۱.</ref><ref group="پاورقی">مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلی‌ترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیه‌یی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر می‌نماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، ۱۶ جولای۱.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۳٬۱۲۶

ویرایش

منوی ناوبری