عبدالرحمان قاسملو
دکتر عبدالرحمان قاسملو، (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۹ در ارومیه– ترور در۲۲ تیر ۱۳۶۸) دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران بود. پس ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و تشکیل شورای ملی مقاومت ایران، این حزب به آن پیوست. شعار حزب دموکرات کردستان ایران، خودمختاری برای کردستان، دموکراسی برای ایران بود.
عبدالرحمان قاسلمو در سال ۱۳۶۳ به دلیل تمایل برای مذاکره با رژیم ایران از شورای ملی مقاومت جدا شد و اصرار مسعود رجوی رئیس شورای ملی مقاومت برای منصرف کردن وی کارگر نیفتاد.
عبدالرحمان قاسلمو در جریان این مذاکرات در جلسهای در وین توسط افراد اعزام شده از سوی جمهوری اسلامی ترور شد.
این ترور هنگام مذاکره با هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی ایران شامل محمدجعفری صحرارودی، ريس امور کردها در وزارت اطلاعات، مصطفی آجوادی، استاندار کردستان و امیر بزرگیان، با نام اصلی غفور درجزی، از نیروهای ویژه سپاه پاسداران، در آپارتمانی در شهر وین انجام شد.
زندگی عبدالرحمان قاسملو
کودکی
عبدالرحمان قاسملو در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۳۰ م برابر با ۱ دیماه ۱۳۰۹ خورشیدی در ارومیه به دنیا آمد. پدر او، محمدخان قاسملو، از فئودالهای ناسیونالیست ایل شکاک بود. در انتهای سده ۱۹ میلادی، شاه به او لقب وثوقالدیوان داد. مادر او یک مسیحی آشوری بود که به اسلام گرویده بود. عبدالرحمان قاسملو تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه و سپس در تهران به پایان رسانید[۱] او برای ادامه تحصیل به کالج آمریکاییها در تهران رفت.[۲]
عبدالرحمان قاسملو علاوه بر زبان مادریش، به زبانهای فارسی، عربی، ترکی، استانبولی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی و چک و اسلواکی نیز صحبت میکرد.[۳][۴]
فعالیتهای سیاسی
عبدالرحمان قاسملو در سال ۱۳۲۴ فعالیت سیاسی خود را با تشکیل اتحادیهٔ جوانان دمکرات کردستان در شهر ارومیه آغاز کرد. پس از سقوط جمهوری مهاباد در سال ۱۳۲۵ وی جهت تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۲۷ به پاریس سفر کرد. عبدالرحمان قاسملو در سال ۱۳۲۵ در فرانسه با همکاری چند تن دیگر از دانشجویان کرد انجمن دانشجویان کرد در اروپا را تأسیس کرد.
وی سپس به عنوان اولین بورسیه ایرانی «اتحادیه بینالمللی دانشجویان» به پراگ پایتخت چکسلواکی رفت.
او در پراگ در فعالیتهای اتحادیهٔ بینالمللی دانشجویان نیز شرکت داشت. او در این دوران در بیشتر گردهماییها و کنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان به عنوان نمایندهٔ ایران مشارکت مینمود.
عبدالرحمان قاسملو پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه پراگ با مدرک لیسانس علوم اجتماعی در سال ۱۳۳۱ و در زمان حکومت دکتر محمد مصدق به ایران بازگشت.
او بعد از مدت کوتاهی از تهران به مهاباد رفته و وارد فعالیتهای حزبی حزب دموکرات کردستان شد.
عبدالرحمان قاسلمو بعد از کودتای ۲۸ مرداد مجبور به مخفی شدن گشت. او در این دوران سرپرستی روزنامه «کردستان» ارگان مرکزی حزب را به عهده داشت و سپس یک کمیته مرکزی برای فعالیتهای حزب دموکرات کردستان تشکیل داد.
عبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی مجددا در سال ۱۳۳۶ به چکسلواکی رفت. او در سال ۱۳۴۱ در دانشگاه پراگ مدرک دکترای اقتصاد گرفت و تا سال ۱۳۴۹ در دانشگاهی در آنجا تدریس میکرد.
عبدالرحمان قاسملو در این دوران چند کتاب در رابطه با مسائل اقتصادی و اجتماعی نوشت که از معروفترین آنها کتاب کرد و کردستان است.
در سال ۱۳۴۹ عبدالرحمان قاسملو به ایران بازگشت و در تلاش برای احیای فعالیتهای حزب دموکرات کردستان برآمد.
در کنگره سوم حزب که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیتهٔ مرکزی و سپس در سال ۱۳۵۲ به دبیرکلی حزب دمکرات کردستان انتخاب شد.
عبدالرحمن قاسملو در سال ۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی) به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و با مجاهدین خلق همپیمان شد اما پس از چند سال به جهت مذاکره با سران جمهوری اسلامی از آنها جدا شد. به گفتهی ناظران، اصرار و تلاش مجاهدین خلق برای منصرف کردن وی از مذاکره نتیجهای نداد و او در سال ۱۳۶۳ از شورای ملی مقاومت خارج شد. عبدالرحمن قاسملو در در سال ۱۳۶۵ پیغامی مبنی بر ترک مخاصمه به رهبران ایران داد اما در جریان همین مذاکرات توسط جمهوری اسلامی در جلسه ملاقات در وین به قتل رسید.[۵]
ترور عبدالرحمان قاسملو
عبدالرحمن قاسملو در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در حالی که برای رسیدن به راهحل مسالمتآمیز با تنی چند از نمایندگان رژیم ایران در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود کشته شد.[۶]
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.[پاورقی ۱]
حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که خمینی شخصأ آن را امضاء نموده است.
در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی مرد. کمیته عملیات ویژه اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار داد.[پاورقی ۲] تصمیمگیری برای ترور او توسط کمیتهیی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از:
- رئیسجمهور اکبر هاشمی رفسنجانی
- رهبر مذهبی علی خامنهای
- وزیر اطلاعات علی فلاحیان
- وزیر سپاه علی شمخانی
- وزیر امور خارجه علیاکبر ولایتی[پاورقی ۳]
اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام گشت. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب گشتند.
مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.[پاورقی ۴]صحرارودی با نام مستعار«رحیمی» با گروههای کرد در ارتباط بود. صحرارودی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بود. او با پاسپورت دیپلماتیک، مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه میکرد.در این مأموریت امیرمنصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنیت در تهران و قرارگاه «رمضان» بود. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد شد. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائممقام رئیس سپاه پاسداران[پاورقی ۵] شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور بود.
ترور عبدالرحمن قاسملو در پوش مذاکره انجام شد. وی از طریق جلال طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است. در مذاکرات دور اول طالبانی نیز حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی میکرد.
گفته میشود طرف مذاکره ایرانی سعی میکند طالبانی را از روند مذاکرات خارج نمایند.
دلایل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است:
«طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پر دردسر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».[۷]
در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع میشود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا میکند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند که امیرمنصور بزرگیان اصل نام داشت. به این ترتیب تیم ترور Hit-Team تکمیل شده بود. مذاکرات در روز ۱۳ جولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع میشود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیرمنصور بزرگیان به محل مذاکره میآیند.
فاضل رسول[۸] از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز میکند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد میشوند.
بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. آنها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع میکنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط میشود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند.
آنها بهجدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.[پاورقی ۶] بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده میشود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت میکند ولی او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است:
«گلولههای داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نمودهاند».[۹]
تروریستها میخواستند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه به هر سه کرد تیر خلاص زده میشود».[۱۰] در دهانۀ صدا خفهکن یکی از اسلحهها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بستهبندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی میآورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت میکند. پزشک قانونی چنین توضیح میدهد:
«گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده است و از گردن وارد فضای داخلی دهان شده است. مرمی گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده است».[۱۱]
صحرارودی برای دومین بار هم بدشانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا میکند.
او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفهکن وعلاوه بر آن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفهکن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفهکن برای مسلسل در آن پیدا میکند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی داشت.
این موارد شامل یک کلید موتورسیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتورسیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتورسیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتورسیکلت یعنی شرکت فایرتاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد.
صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان در جریان این حادثه دستگیر شدند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه میرساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده است.[پاورقی ۷] این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشمپوشیهای زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپیها داشته است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.[پاورقی ۸][پاورقی ۹]
پانویس
- ↑ «QĀSEMLU, ʿABD-AL-RAḤMĀN – Encyclopaedia Iranica». بازبینیشده در 2019-07-17.
- ↑ «دیار و نادیار». بازبینیشده در 2019-07-17.
- ↑ Carol Prunhuber (26 May 2010). "I wrote the book to denounce the assassination by the Iranian regime and the complicity of the Austrian authorities". London, House of Lords. London, House of Lords. Archived from the original on ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳. Retrieved 1 February 2013. Check date values in:
|archive-date=
(help) - ↑ Prunhuber, Carol (2010). The Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan. iUniverse. ISBN 978-1-4401-7816-0. Archived from the original on ۲۵ اوت ۲۰۱۳. Retrieved 1 February 2013. Check date values in:
|archive-date=
(help) - ↑ .
- ↑ گل، ژیار. «صداهای ناشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین» (fa). BBC Farsi، 2019-07-16.
- ↑ «سوء قصد در ۱۳ جولای۱۹۸۹ در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر ۱۹۹۰، ص. ۴۶
- ↑ نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشتهاست. او در جریان همین ترور به قتل میرسد.
- ↑ گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». ۲/۳ سپتامبر ۱، ص. ۳۴.
- ↑ «سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.
- ↑ گزارش دفتر پلیس دولتی، ۲۶ جولای۱۹۸۹
پاورقی
- ↑ قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در ۶ مارس ۱۹۷۹ [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جداییطلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)
- ↑ اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح میدهد: «به منظور خفهکردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم میگیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در ۱۳ ژوییه ۱۹۸۹ در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بودهاست. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره میزند به وضوح قابل رؤیت میباشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره ۹۷/۳۸ به خبرگزاریها به مورخۀ ۱۰ آپریل ۱.
- ↑ «شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در۸ جولای۱. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».
- ↑ این یکی از ۱۶ پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیسجمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را به عهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (۱۳۶۵) ۱۹۸۶ او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (۱۳۶۶) ۱۹۸۷ فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (۱۳۶۷) ۱۹۸۸ به ستاد فرماندهی پادگان شماره ۱۵ پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ ۱۶ جولای ۱ (۲۵ تیر ۱۳۶۸)
- ↑ او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (۱۳۶۳) ۱۹۸۴ به سِمَت قائممقام رئیس ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».
- ↑ «بخش انتهایی صحبتهای ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات ۱۴ جولای ۱۹۸۹ را از ساعت ۱۸:۰۰ به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمیدهند».
- ↑ عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: ۱ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرار گیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. ۲ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده است. ۳ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچوجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. ۴ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده است. ۵ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. ۶ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. ۷ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. ۸ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT) تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده است.
- ↑ حدود ساعت ۲۱:۳۰ زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهای را به پایان رسانده است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ ۲۷ جولای۱.
- ↑ مشروح اتفاقات این پرونده را میتوان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمدهاست پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، ۱۶ جولای۱.