۱٬۳۵۰
ویرایش
(تا وقایع سال ۱۳۵۷) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
=== وقایع سال ۱۳۵۷ و سرنگونی نظام شاهنشاهی === | === وقایع سال ۱۳۵۷ و سرنگونی نظام شاهنشاهی === | ||
[[پرونده:سنگربندی توسط مردم و نیروهای انقلابی.JPG|بندانگشتی|سنگر بندی در خیابان توسط مردم و نیروهای انقلابی در آخرین روزهای حکومت پهلوی]] | [[پرونده:سنگربندی توسط مردم و نیروهای انقلابی.JPG|بندانگشتی|سنگر بندی در خیابان توسط مردم و نیروهای انقلابی در آخرین روزهای حکومت پهلوی]] | ||
پس از روی کار آمدن جیمی کارتر در ایالات متحده و اجرای سیاست حقوق بشر او—که با هدف کنترل جنبشهای اجتماعی در کشورهای جهان سوم دنبال میشد—شاه تحت فشار آمریکا ناچار شد شدت سرکوب، بهویژه در زندانها، را کاهش دهد. علاوه بر این، رژیم شاه از سوی سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل، کمیسیون بینالمللی قضات در ژنو و کمیسیون بینالمللی حقوق بشر سازمان ملل متحد تحت فشار قرار داشت. این شرایط به ایجاد فضای نسبتاً بازتری برای فعالیتهای سیاسی منجر شد. | |||
در این دوران، یکی از عوامل مهم نارضایتی عمومی، بحران اقتصادی بود. اقتصاد ایران با تورمی شدید مواجه شد که نتیجه سیاستهای نادرست اقتصادی شاه، فساد گسترده و ناکارآمدی نظام اداری بود. با این حال، شاه برای کنترل این بحران، بهجای اصلاحات، سیاست سرکوب تجار، بازاریان و فروشندگان خردهپا را در پیش گرفت. این فضای بحرانی تنها به یک جرقه نیاز داشت که در نهایت در آبان ۱۳۵۶ با سلسله رخدادهایی فراهم شد. | |||
در همان سال، موجی از تظاهرات سراسر ایران را دربرگرفت که نقطه آغاز آن در قم بود. در ۱۹ دی ۱۳۵۶، مردم قم علیه حکومت شاه دست به اعتراض زدند، اما نیروهای امنیتی رژیم با خشونت این تظاهرات را سرکوب کردند. به دنبال این واقعه، مردم تبریز در چهلم کشتهشدگان قم به خیابانها آمدند و این روند ادامه یافت؛ هر بار، چهلم جانباختگان تظاهرات پیشین، به موج تازهای از اعتراضات علیه رژیم تبدیل میشد. | |||
در سال ۱۳۵۷ نیز این اعتراضات اوج گرفت. در ۱۷ شهریور، تظاهرات گسترده مردم تهران در میدان ژاله (شهدا) با سرکوب خونین مواجه شد و حکومت نظامی اعلام گردید. با تشدید بحران، اعتراضات مردمی بیشازپیش گسترش یافت. در ۹ دی ۱۳۵۷، شاه برای مهار اوضاع، شاپور بختیار را به نخستوزیری منصوب کرد، اما این اقدام هم مؤثر واقع نشد و در نهایت، شاه در ۲۶ دیماه از کشور گریخت. | |||
در این میان، [[روحالله خمینی]] که ماهها پیش از عراق به پاریس رفته بود، در آنجا با قدرتهای غربی درباره انتقال قدرت مذاکره میکرد. سرانجام، او در ۱۲ بهمن به ایران بازگشت. با ادامه اعتراضات مردمی و اقدامات نیروهای انقلابی—ازجمله مجاهدین، فداییان و دیگر گروههای مبارز—مراکز سرکوب، زندانها، پادگانها، کلانتریها و رادیو تلویزیون حکومتی به تصرف انقلابیون درآمد. با اعلام بیطرفی ارتش در درگیری میان دولت [[شاپور بختیار|بختیار]] و مردم، انقلاب ضدسلطنتی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. | |||
== گاهشمار انقلاب ۵۷ == | == گاهشمار انقلاب ۵۷ == | ||
=== شروع تظاهرات سلسلهوار از آبان ۱۳۵۶ === | === شروع تظاهرات سلسلهوار از آبان ۱۳۵۶ === | ||
با توجه | با توجه به وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران—ازجمله فساد گسترده در ساختار حاکم، تورم فزاینده و استقرار کامل دیکتاتوری شاه پس از سال ۱۳۴۲—تمام راههای ارتباطی میان حکومت و مردم بسته شده بود. در نتیجه، اوضاع اجتماعی، بهویژه پس از سال ۱۳۵۰، روزبهروز بهسوی بحران عمیقتری پیش میرفت. از سوی دیگر، فشارهای خارجی برای رعایت حقوق بشر و مطالبات روزافزون اقشار مختلف جامعه برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی، ایران را به انبار باروتی تبدیل کرده بود که تنها به یک جرقه برای انفجار نیاز داشت. | ||
این جرقه در پاییز و زمستان ۱۳۵۶ زده شد. نخستین رویداد در ۲۸ آبان ۱۳۵۶ رخ داد؛ پس از برگزاری ۹ جلسه «شب شعر» کانون نویسندگان در باشگاه انجمن ایران و آلمان و دانشگاه آریامهر (شریف)، پلیس جلسه دهم را که با حضور ۱۰ هزار دانشجو برگزار شده بود، برهم زد. در پی این اقدام، جمعیت خشمگین به خیابانها ریختند و شعارهای ضدحکومتی سر دادند. اما با یورش نیروهای پلیس، تعدادی از معترضان کشته، زخمی یا دستگیر شدند. | |||
در ده روز بعد، تهران شاهد موج گستردهتری از تظاهرات دانشجویی و تعطیلی دانشگاههای اصلی شهر بود. همچنین، در هفته بعد، همزمان با ۱۶ آذر ([[روز دانشجو]])، دانشجویان دانشگاههای بزرگ کشور دست به اعتصاب زدند. در همین حال، دستگیرشدگان ناآرامیهای اخیر پس از محاکمههای کوتاه در دادگاههای مدنی آزاد شدند؛ اقدامی که نشانهای از تضعیف دیکتاتوری شاه و آغاز شکستهشدن طلسم استبداد به شمار میرفت.<ref>ایران بین دو انقلاب ص ۶۲۳ - یرواند آبراهامیان</ref> | |||
[[پرونده:کلیشه مقاله احمد رشیدی مطلق در اطلاعات.JPG|بندانگشتی|کلیشه مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات به قلم احمد رشیدی مطلق]] | [[پرونده:کلیشه مقاله احمد رشیدی مطلق در اطلاعات.JPG|بندانگشتی|کلیشه مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه در روزنامه اطلاعات به قلم احمد رشیدی مطلق]] | ||
واقعه بعدی که جرقه دیگری بر آتش نارضایتی عمومی شد، انتشار مقالهای در روزنامه اطلاعات در ۱۷ دی ۱۳۵۶ بود. در این مقاله، روحانیون مخالف رژیم تحت عنوان «مرتجعین سیاه» مورد توهین قرار گرفته و به همکاری با کمونیستهای بینالمللی برای نابودی دستاوردهای انقلاب سفید متهم شده بودند. همچنین، توهین مستقیمی به شخص روحالله خمینی صورت گرفته بود. | |||
در واکنش به انتشار این مقاله، مردم قم، بهویژه طلاب، به خیابانها ریختند و بازار و حوزه علمیه تعطیل شد. تظاهرات در نهایت به درگیری با پلیس انجامید که طی آن تعدادی از معترضان کشته و زخمی شدند. چهلمین روز کشتار مردم قم، ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، به مراسم یادبود و اعتراضات گسترده در شهرهای بزرگ ایران انجامید. در حالی که این تجمعات در بسیاری از شهرها آرام برگزار شد، در تبریز تظاهرات به خشونت کشیده شد و معترضان با حمله به مراکز سرکوب، بخشهایی از شهر را تحت کنترل خود درآوردند. قیام تبریز دو روز به طول انجامید تا اینکه حکومت با اعزام نیروهای کمکی ارتش، تانکها و هلیکوپترهای جنگی آن را سرکوب کرد. | |||
در ادامه، رهبران مذهبی و [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] از مردم خواستند چهلم شهدای تبریز را گرامی بدارند. این مراسم در ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ برگزار شد و طی آن، بیشتر بازارها و دانشگاهها تعطیل شدند و در ۵۵ شهر کشور گردهماییهای گستردهای شکل گرفت. در برخی از شهرها، از جمله تهران، یزد، اصفهان، بابل و جهرم، تظاهرات به خشونت کشیده شد. در یزد، پلیس با گلوله به معترضان حمله کرد و تعداد زیادی از مردم را کشت. | |||
در سومین روز ناآرامیها، شاه مانور نیروی دریایی را نیمهکاره رها کرد و شخصاً فرماندهی نیروهای ضد شورش را به دست گرفت. مراسم چهلم بعدی در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۵۷ برگزار شد و این بار، در ۲۴ شهر کشور درگیریهای شدیدی رخ داد. در تهران، شاه دستور داد ۲۰۰۰ نیروی مسلح بازار را محاصره کنند و برای متفرق کردن معترضان از گاز اشکآور استفاده شود. در قم، درگیریها ۱۰ ساعت به طول انجامید و هنگامی که مردم به خانه آیتالله شریعتمداری پناه بردند، نیروهای مسلح به خانه یورش برده و دو طلبه را به قتل رساندند. | |||
اگرچه به نظر میرسید این اعتراضات سرکوب شده باشد، اما شکاف عمیقی در ساختار رژیم پهلوی ایجاد شده بود که دیگر قابل ترمیم به نظر نمیرسید.<ref>ایران بین دو انقلاب ص ۶۲۳ تا ۶۲۷-یرواند آبراهامیان</ref> | |||
آبان ماه ١٣٥٦ شاه براي ديدار با كارتر به آمريكا رفت. او اكنون نيازمند جلب حمايت كارتر و تثبيت موقعيت خود در رابطه با سياست جديد دولت آمريكا و ادامهی روند تحولات در داخل كشور بود. پس از بازگشت از آمريكا، شاه طی نطقی اعلام كرد كه تصميم گرفته به مردم ايران آزادی بدهد: <blockquote>«...در كشور ما هم كه با اجرای انقلاب شاه و مردم، ملت ايران به تدريج باسواد شده و میشوند، بايد روش اداره مملكت تغيير كند و به تدريج مردم عادت كنند كه در امور كشور دخالت بيشتری داشته باشند. اين است كه تصميم گرفتهايم به مردم آزادی داده شود...»</blockquote>پس از سفر شاه به آمريكا و اعلام پايبندی وی به سياست حقوق بشر و روند آزاديها، موج جديدی از سياستمداران محافظهكار، به جنبش دموكراتيك ضدشاه پيوستند. از جمله بايد از ورود عناصرسابق جبههی ملی، نهضت آزادی و برخی از ديگر ملیگرايان به صفوف جنبش دموكراتيك نام برد. در آذر ماه سال ٥٦، بازرگان به اتفاق چند تن ديگر «جمعیت طرفدران آزادی و حقوق بشر» را تأسيس كردند. اين جمعيت در اولين موضعگيری خود، خواستار آزادی زندانيان سياسی شد. اكنون در كنار صف «مرگ بر شاه» صف ملايم ديگری نيز به آرامی شكل میگرفت. درست در چنين موقعيتی بود كه بالاخره خمینی هم وارد شد. | آبان ماه ١٣٥٦ شاه براي ديدار با كارتر به آمريكا رفت. او اكنون نيازمند جلب حمايت كارتر و تثبيت موقعيت خود در رابطه با سياست جديد دولت آمريكا و ادامهی روند تحولات در داخل كشور بود. پس از بازگشت از آمريكا، شاه طی نطقی اعلام كرد كه تصميم گرفته به مردم ايران آزادی بدهد: <blockquote>«...در كشور ما هم كه با اجرای انقلاب شاه و مردم، ملت ايران به تدريج باسواد شده و میشوند، بايد روش اداره مملكت تغيير كند و به تدريج مردم عادت كنند كه در امور كشور دخالت بيشتری داشته باشند. اين است كه تصميم گرفتهايم به مردم آزادی داده شود...»</blockquote>پس از سفر شاه به آمريكا و اعلام پايبندی وی به سياست حقوق بشر و روند آزاديها، موج جديدی از سياستمداران محافظهكار، به جنبش دموكراتيك ضدشاه پيوستند. از جمله بايد از ورود عناصرسابق جبههی ملی، نهضت آزادی و برخی از ديگر ملیگرايان به صفوف جنبش دموكراتيك نام برد. در آذر ماه سال ٥٦، بازرگان به اتفاق چند تن ديگر «جمعیت طرفدران آزادی و حقوق بشر» را تأسيس كردند. اين جمعيت در اولين موضعگيری خود، خواستار آزادی زندانيان سياسی شد. اكنون در كنار صف «مرگ بر شاه» صف ملايم ديگری نيز به آرامی شكل میگرفت. درست در چنين موقعيتی بود كه بالاخره خمینی هم وارد شد. | ||
از نظر خمينی نيز كه تيزهوشترين آخوند دوران بود، مناسبترين و كمخطرترين زمان، پس از بازگشت شاه از آمريكا و اعلام وفاداريش به سياست حقوق بشر تشخيص داده شد. خمينی به علاوه، يك قدم دورتر را نيز در رابطه با موقعيت خودش میتوانست ببيند. او ديگر هيچ درنگی را جايز نمیديد. خمينی، در اوايل آذر۵۶ نامهای خطاب به «آقایان علما» مخفیانه به ایران فرستاد و از آنها خواست زودتر بجنبند! خميني نوشته بود: «...امروز در ايران فرجهای پيدا شده و اين فرصت را غنيمت بشماريد… الان نويسندههای احزاب اشكال میكنند، اعتراض میكنند، نامه مینويسند و امضا میكنند. شما هم بنويسيد و چند نفر از آقايان علما امضا كنند. مطالب را گوشزد كنيد … اشكالات را بنويسيد و به دنيا اعلام كنيد اشكالات را بنويسيد و به خودشان بدهيد، مثل چندين نفر كه ما ديديم اشكال كردند و بسياری حرفها زدند و امضا كردند و كسی هم كارشان نكرد...»<ref>انقلاب طلوع یا غروب ـ سعید خدایی صفت</ref> | از نظر خمينی نيز كه تيزهوشترين آخوند دوران بود، مناسبترين و كمخطرترين زمان، پس از بازگشت شاه از آمريكا و اعلام وفاداريش به سياست حقوق بشر تشخيص داده شد. خمينی به علاوه، يك قدم دورتر را نيز در رابطه با موقعيت خودش میتوانست ببيند. او ديگر هيچ درنگی را جايز نمیديد. خمينی، در اوايل آذر۵۶ نامهای خطاب به «آقایان علما» مخفیانه به ایران فرستاد و از آنها خواست زودتر بجنبند! خميني نوشته بود: «...امروز در ايران فرجهای پيدا شده و اين فرصت را غنيمت بشماريد… الان نويسندههای احزاب اشكال میكنند، اعتراض میكنند، نامه مینويسند و امضا میكنند. شما هم بنويسيد و چند نفر از آقايان علما امضا كنند. مطالب را گوشزد كنيد … اشكالات را بنويسيد و به دنيا اعلام كنيد اشكالات را بنويسيد و به خودشان بدهيد، مثل چندين نفر كه ما ديديم اشكال كردند و بسياری حرفها زدند و امضا كردند و كسی هم كارشان نكرد...»<ref>انقلاب طلوع یا غروب ـ سعید خدایی صفت</ref> | ||
<nowiki>*************************************************************</nowiki> | |||
در آبان ۱۳۵۶، شاه برای دیدار با جیمی کارتر، رئیسجمهور آمریکا، به واشنگتن سفر کرد. او در این مقطع حساس، نیازمند جلب حمایت کارتر و تثبیت موقعیت خود در چارچوب سیاست جدید دولت آمریکا، بهویژه در حوزه حقوق بشر، بود. پس از بازگشت از آمریکا، شاه در نطقی اعلام کرد که تصمیم گرفته است به مردم ایران آزادی بدهد:<blockquote>«...در کشور ما، که با اجرای انقلاب شاه و مردم، ملت ایران بهتدریج باسواد شده و میشوند، باید روش اداره مملکت تغییر کند و بهتدریج مردم عادت کنند که در امور کشور دخالت بیشتری داشته باشند. این است که تصمیم گرفتهایم به مردم آزادی داده شود...»</blockquote>پس از این سخنرانی و اعلام پایبندی شاه به سیاست حقوق بشر و روند اصلاحات، موج جدیدی از سیاستمداران محافظهکار به جنبش دموکراتیک ضدشاه پیوستند. در این میان، برخی از عناصر سابق جبهه ملی، نهضت آزادی و دیگر ملیگرایان نیز به صفوف معترضان اضافه شدند. در آذر ۱۳۵۶، مهدی بازرگان به همراه چند تن دیگر، «جمعیت طرفداران آزادی و حقوق بشر»'''«جمعیت طرفداران آزادی و حقوق بشر»''' را تأسیس کرد. این جمعیت در نخستین موضعگیری رسمی خود، آزادی زندانیان سیاسی را خوا«مرگ بر شاه»،'''،'''نار شعارهای رادیکال '''«مرگ بر شاه»'''، اکنون یک جریان ملایمتر نیز آرامآرام در حال شکلگیری بود. | |||
در چنین شرایطی، سرانجام خمینی نیز وارد صحنه شد. او که از نظر هوش و درایت، برجستهترین روحانی دوران خود به شمار میرفت، این مقطع را بهترین و کمخطرترین زمان برای ورود به معادلات سیاسی تشخیص داد. خمینی همچنین یک گام فراتر را نیز در نظر داشت و دریافته بود که دیگر درنگ جایز نیست. | |||
او در اوایل آذر ۱۳۵۶، نامهای محرمانه خطاب به '''«آقایان علما»''' به ایران فرستاد و از آنان خواست هرچه سریعتر ا«...امروز در ایران فرجهای پیدا شده و این فرصت را غنیمت بشمارید… اکنون نویسندگان احزاب اشکال میکنند، اعتراض میکنند، نامه مینویسند و امضا میکنند. شما نیز باید بنویسید و چند نفر از آقایان علما امضا کنند. مطالب را گوشزد کنید… اشکالات را بنویسید و به دنیا اعلام کنید. اشکالات را بنویسید و به خودشان بدهید، مانند چندین نفری که ما دیدیم انتقاد کردند، سخنان بسیاری گفتند و امضا کردند و کسی هم کاری با آنها نداشت...» | |||
'''«...امروز در ایران فرجهای پیدا شده و این فرصت را غنیمت بشمارید… اکنون نویسندگان احزاب اشکال میکنند، اعتراض میکنند، نامه مینویسند و امضا میکنند. شما نیز باید بنویسید و چند نفر از آقایان علما امضا کنند. مطالب را گوشزد کنید… اشکالات را بنویسید و به دنیا اعلام کنید. اشکالات را بنویسید و به خودشان بدهید، مانند چندین نفری که ما دیدیم انتقاد کردند، سخنان بسیاری گفتند و امضا کردند و کسی هم کاری با آنها نداشت...»''' | |||
<nowiki>*****************************************************************</nowiki> | |||
=== تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (جمعه سیاه) === | === تظاهرات ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ (جمعه سیاه) === |
ویرایش