۲٬۱۹۰
ویرایش
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (ویراستار نهایی مقاله قبل از انتشار) |
Alireza k h (بحث | مشارکتها) (تکمیل ویراستاری) |
||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
= آثار مکتوب = | = آثار مکتوب = | ||
[[پرونده:بهرام بیضایی؛3.JPG|جایگزین=بهرام بیضایی|بندانگشتی|230x230پیکسل|بهرام بیضایی]] | [[پرونده:بهرام بیضایی؛3.JPG|جایگزین=بهرام بیضایی|بندانگشتی|230x230پیکسل|بهرام بیضایی]] | ||
بهرام بیضایی علاوه بر فعالیت در سینما و تئاتر، بهعنوان پژوهشگر و نویسنده نیز آثاری برجسته در حوزه فرهنگ، تاریخ و نمایش ایران خلق کرده است. کتابهای او، که | بهرام بیضایی علاوه بر فعالیت در سینما و تئاتر، بهعنوان پژوهشگر و نویسنده نیز آثاری برجسته در حوزه فرهنگ، تاریخ و نمایش ایران خلق کرده است. کتابهای او، که اغلب پژوهشی و تحلیلی هستند، به بررسی ریشههای نمایشی و ادبی ایران میپردازند و از منابع مهم برای پژوهشگران تئاتر و فرهنگ ایرانی محسوب میشوند. این آثار با نثری روان و رویکردی علمی، جایگاه بیضایی را بهعنوان یکی از محققان برجسته فرهنگ ایران تثبیت کردهاند. | ||
یکی از مهمترین کتابهای او، «نمایش در ایران» (۱۳۴۴)، پژوهشی جامع درباره تاریخ نمایشهای سنتی ایران، از تعزیه تا نقالی و نمایشهای عروسکی، است. این کتاب، که نتیجه سالها مطالعه بیضایی در فرهنگ نمایشی ایران است، بهعنوان مرجعی کلیدی در این حوزه شناخته میشود و به زبانهای متعددی ترجمه شده است. بیضایی در این اثر، ریشههای نمایش ایرانی را با دقت بررسی کرده و تأثیر آن بر تئاتر مدرن را تحلیل میکند. | یکی از مهمترین کتابهای او، «نمایش در ایران» (۱۳۴۴)، پژوهشی جامع درباره تاریخ نمایشهای سنتی ایران، از تعزیه تا نقالی و نمایشهای عروسکی، است. این کتاب، که نتیجه سالها مطالعه بیضایی در فرهنگ نمایشی ایران است، بهعنوان مرجعی کلیدی در این حوزه شناخته میشود و به زبانهای متعددی ترجمه شده است. بیضایی در این اثر، ریشههای نمایش ایرانی را با دقت بررسی کرده و تأثیر آن بر تئاتر مدرن را تحلیل میکند. | ||
خط ۲۰۵: | خط ۲۰۵: | ||
= سبک و مضامین = | = سبک و مضامین = | ||
بهرام بیضایی با سبک منحصربهفرد خود، که ترکیبی از شاعرانگی، عمق تاریخی و نقد اجتماعی است، جایگاه ویژهای در هنر ایران دارد. او با الهام از اساطیر، تاریخ و ادبیات پارسی، آثاری خلق کرده که به موضوعات هویتی، عدالت اجتماعی و نقش زنان در جامعه میپردازند. آثارش اغلب دارای ساختاری پیچیده هستند و از سنتهای نمایشی ایرانی مانند تعزیه و نقالی بهره میبرند. بیضایی از طریق شخصیتهای تاریخی و اسطورهای، مسائل معاصر مانند سرکوب و استبداد را به تصویر میکشد. | بهرام بیضایی با سبک منحصربهفرد خود، که ترکیبی از شاعرانگی، عمق تاریخی و نقد اجتماعی است، جایگاه ویژهای در هنر ایران دارد. او با الهام از اساطیر، تاریخ و ادبیات پارسی، آثاری خلق کرده که به موضوعات هویتی، عدالت اجتماعی و نقش زنان در جامعه میپردازند. آثارش اغلب دارای ساختاری پیچیده هستند و از سنتهای نمایشی ایرانی مانند تعزیه و نقالی بهره میبرند. بیضایی از طریق شخصیتهای تاریخی و اسطورهای، مسائل معاصر مانند سرکوب و استبداد را به تصویر میکشد. بهعنوان مثال، نمایشنامه و فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۵۸ و ۱۳۶۱) با روایت سقوط ساسانیان، بهطور غیرمستقیم به محدودیتهای سیاسی در ایران اشاره دارد. | ||
در سینما، بیضایی از تصاویر شاعرانه و نمادگرایی برای انتقال مفاهیم عمیق استفاده میکند. فیلم «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۴) با ترکیب فرهنگهای مختلف ایرانی، به موضوعاتی چون جنگ، هویت فرهنگی و همدلی اقوام میپردازد. آثار او به دلیل محتوای انتقادی، بارها با سانسور مواجه شدند، اما تأثیر عمیقی بر سینمای موج نو ایران و تئاتر مدرن گذاشتند. سبک بیضایی با تأکید بر زنان بهعنوان شخصیتهای محوری، از جمله در «چریکه تارا» (۱۳۵۷)، نشاندهنده دیدگاه پیشرو او در مسائل جنسیتی است.<ref name=":0" /><ref name=":9">[https://www.avangard.ir/blog/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%A8%DB%8C%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ غربت، تنهایی و شکوه - آوانگارد]</ref> | در سینما، بیضایی از تصاویر شاعرانه و نمادگرایی برای انتقال مفاهیم عمیق استفاده میکند. فیلم «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۴) با ترکیب فرهنگهای مختلف ایرانی، به موضوعاتی چون جنگ، هویت فرهنگی و همدلی اقوام میپردازد. آثار او به دلیل محتوای انتقادی، بارها با سانسور مواجه شدند، اما تأثیر عمیقی بر سینمای موج نو ایران و تئاتر مدرن گذاشتند. سبک بیضایی با تأکید بر زنان بهعنوان شخصیتهای محوری، از جمله در «چریکه تارا» (۱۳۵۷)، نشاندهنده دیدگاه پیشرو او در مسائل جنسیتی است.<ref name=":0" /><ref name=":9">[https://www.avangard.ir/blog/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%85-%D8%A8%DB%8C%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ غربت، تنهایی و شکوه - آوانگارد]</ref> | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۱۴: | ||
= نگرشهای سیاسی و تقابل با جمهوری اسلامی = | = نگرشهای سیاسی و تقابل با جمهوری اسلامی = | ||
بهرام بیضایی، بهعنوان یکی از برجستهترین هنرمندان ایران، نهتنها به دلیل آثار سینمایی و نمایشیاش، بلکه به خاطر نگرشهای سیاسی و تقابل آشکارش با سانسور و سرکوب | بهرام بیضایی، بهعنوان یکی از برجستهترین هنرمندان ایران، نهتنها به دلیل آثار سینمایی و نمایشیاش، بلکه به خاطر نگرشهای سیاسی و تقابل آشکارش با سانسور و سرکوب جمهوری اسلامی شناخته میشود. پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، او با محدودیتهای شدید، سانسور و محرومیت از فعالیت حرفهای مواجه شد، زیرا آثارش اغلب بهطور مستقیم یا غیرمستقیم دیکتاتوری، سرکوب آزادی بیان و بیعدالتیهای اجتماعی را نقد میکردند. این فشارها او را به ترک ایران و مهاجرت به آمریکا در سال ۱۳۸۹ واداشت. بیضایی در آثار و مصاحبههایش، به شستوشوی مغزی، سرکوب فرهنگی و حذف مخالفان از سوی رژیم ایران، میپردازد. | ||
=== سانسور و محدودیتها === | === سانسور و محدودیتها === | ||
پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، سیاستهای فرهنگی سختگیرانه جمهوری اسلامی، بهویژه در حوزه هنر و سینما، تأثیر عمیقی بر فعالیتهای بهرام بیضایی گذاشت. رژیم با ایجاد نهادهای سانسور، مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تولید آثار هنری را تحت کنترل شدید قرار داد و هنرمندانی مانند بیضایی، که از ارزشهای رسمی رژیم تبعیت نمیکردند، هدف محدودیتهای گسترده قرار گرفتند. بیضایی در مصاحبهای اظهار داشت که به مدت ۳۰ سال در ایران هیچ شغل رسمی نداشت و امکان فعالیت حرفهای از او سلب شده بود. | پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، سیاستهای فرهنگی سختگیرانه جمهوری اسلامی، بهویژه در حوزه هنر و سینما، تأثیر عمیقی بر فعالیتهای بهرام بیضایی گذاشت. رژیم با ایجاد نهادهای سانسور، مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تولید آثار هنری را تحت کنترل شدید قرار داد و هنرمندانی مانند بیضایی، که از ارزشهای رسمی رژیم تبعیت نمیکردند، هدف محدودیتهای گسترده قرار گرفتند. بیضایی در مصاحبهای اظهار داشت که به مدت ۳۰ سال در ایران هیچ شغل رسمی نداشت و امکان فعالیت حرفهای از او سلب شده بود. | ||
فیلمها و نمایشنامههای بیضایی، به دلیل محتوای انتقادی و اشاره به مسائل سیاسی و اجتماعی، بارها از اکران یا اجرا محروم شدند. برای مثال، فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۱)، که به سقوط ساسانیان میپردازد، | فیلمها و نمایشنامههای بیضایی، به دلیل محتوای انتقادی و اشاره به مسائل سیاسی و اجتماعی، بارها از اکران یا اجرا محروم شدند. برای مثال، فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۱)، که به سقوط ساسانیان میپردازد، سالها اجازه اکران نیافت. همچنین، «چریکه تارا» (۱۳۵۷) به دلیل شرایط سیاسی پس از انقلاب، تا مدتها نمایش داده نشد. حتی آثاری مانند «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۴)، که به موضوعات انسانی و جنگ میپرداخت، با مشکلات سانسور مواجه شد. این محدودیتها نهتنها تولید آثار جدید را برای بیضایی دشوار کرد، بلکه او را از دسترسی به سالنهای تئاتر و منابع مالی محروم ساخت. | ||
بیضایی در برابر این فشارها مقاومت کرد | بیضایی در برابر این فشارها مقاومت کرد. این ایستادگی، اگرچه به قیمت محرومیت از فعالیت در ایران تمام شد، اما جایگاه او را بهعنوان هنرمندی متعهد به آزادی بیان تثبیت کرد.<ref name=":2" /><ref name=":5" /><ref name=":10">[https://journalspsich.com/index.php/journalspsich/article/view/412/332 سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی و تأثیر آن بر آثار بهرام بیضایی و محمود دولتآبادی - ژورنال انگلیسی]</ref> | ||
=== نقد رژیم در آثار === | === نقد رژیم ایران در آثار بیضایی === | ||
بهرام بیضایی، بهویژه پس از انقلاب ضدسلطنتی در آثارش دیکتاتوری و سرکوب را مورد نقد قرار داد. او با استفاده از استعاره، نمادگرایی و ارجاعات تاریخی، به مسائل سیاسی و اجتماعی ایران پرداخت و محدودیتها را به چالش کشید. نمایشنامه و فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۵۸ و ۱۳۶۱) یکی از برجستهترین نمونههای این رویکرد است. این اثر، که به محاکمه یک آسیابان به اتهام قتل یزدگرد سوم میپردازد، بهطور غیرمستقیم به سرکوب، فساد و بیعدالتی در نظام حاکم اشاره دارد. این اثر بهگونهای طراحی شده که «شمشیر داموکلس» بر سر نظام استبدادی باشد و قدرت را به چالش بکشد. | |||
نمایشنامه «ماهی» (۱۳۸۰) نمونه دیگری از نقد سیاسی بیضایی است. این اثر، که به قتلهای زنجیرهای روشنفکران در دهه ۱۳۷۰ اشاره دارد، سرکوب سیستماتیک مخالفان توسط رژیم را به تصویر میکشد. نمایشنامه «ماهی» بهطور خاص به خشونتهای سیاسی و حذف روشنفکران پرداخته و از این رو با ممنوعیت اجرا مواجه شد. بیضایی با استفاده از زبان استعاری و شخصیتهای نمادین، توانسته بود بدون اشاره مستقیم، پیامهای سیاسی خود را منتقل کند. | نمایشنامه «ماهی» (۱۳۸۰) نمونه دیگری از نقد سیاسی بیضایی است. این اثر، که به قتلهای زنجیرهای روشنفکران در دهه ۱۳۷۰ اشاره دارد، سرکوب سیستماتیک مخالفان توسط رژیم را به تصویر میکشد. نمایشنامه «ماهی» بهطور خاص به خشونتهای سیاسی و حذف روشنفکران پرداخته و از این رو با ممنوعیت اجرا مواجه شد. بیضایی با استفاده از زبان استعاری و شخصیتهای نمادین، توانسته بود بدون اشاره مستقیم، پیامهای سیاسی خود را منتقل کند. | ||
بیضایی در مصاحبهای | بیضایی در مصاحبهای اظهار داشت که رژیم با «شستوشوی مغزی» ملت، قدرت خود را حفظ کرده و از هنر بهعنوان ابزاری برای سرکوب استفاده میکند. این دیدگاه در آثاری مانند «سگکشی» (۱۳۸۰) نیز منعکس شده که به فساد اقتصادی و اجتماعی در ایران میپردازد. این فیلم، با نمایش تبعیض و نابرابری، بهطور غیرمستقیم سیاستهای رژیم را مورد انتقاد قرار داد. آثار بیضایی، با وجود سانسور، در میان مخاطبان ایرانی و جهانی تأثیر عمیقی گذاشتند و بهعنوان سندی از مقاومت در برابر سرکوب شناخته میشوند.<ref name=":3" /><ref name=":4" /><ref name=":7" /> | ||
== خروج از ایران == | == خروج از ایران == | ||
فشارهای مداوم سانسور، محدودیتهای حرفهای و محرومیت از فعالیتهای هنری، سرانجام بهرام بیضایی را در سال ۱۳۸۹ به ترک ایران واداشت. او که بیش از سه دهه در برابر سیاستهای | فشارهای مداوم سانسور، محدودیتهای حرفهای و محرومیت از فعالیتهای هنری، سرانجام بهرام بیضایی را در سال ۱۳۸۹ به ترک ایران واداشت. او که بیش از سه دهه در برابر سیاستهای جمهوری اسلامی مقاومت کرده بود، به دلیل نبود امکان فعالیت آزادانه و تهدیدهای فزاینده، تصمیم به مهاجرت گرفت. بیضایی در مصاحبهای اظهار داشت که ۳۰ سال محرومیت از شغل و سانسور آثارش، او را به نقطهای رساند که ادامه فعالیت در ایران غیرممکن شد. | ||
این تصمیم برای بیضایی، که | این تصمیم برای بیضایی، که بهطور عمیق به فرهنگ و تاریخ ایران وابسته بود، آسان نبود. او در آثارش، مانند «باشو، غریبه کوچک» و «نمایش در ایران»، بارها به اهمیت هویت ایرانی تأکید کرده بود. با این حال، بیضایی برای حفظ استقلال فکری و هنری خود، چارهای جز ترک وطن نداشت. مهاجرت او به آمریکا، بهویژه به دانشگاه استنفورد، نقطه عطفی در زندگی حرفهایاش بود که امکان ادامه فعالیتهای فرهنگی و آموزشی را برایش فراهم کرد. تصمیم بیضایی به ترک ایران، نمونهای از سرنوشت بسیاری از هنرمندان ایرانی است که به دلیل سرکوب رژیم، مجبور به تبعید شدند.<ref name=":2" /><ref name=":5" /> | ||
=== زندگی در تبعید و ادامه مخالفت === | === زندگی در تبعید و ادامه مخالفت === | ||
[[پرونده:بهرام بیضایی؛اجرای طربنامه در آمریکا.JPG|جایگزین=بهرام بیضایی؛ اجرای نمایشنامه طربنامه در آمریکا|بندانگشتی|252x252پیکسل|بهرام بیضایی؛ اجرای نمایشنامه طربنامه در آمریکا]] | [[پرونده:بهرام بیضایی؛اجرای طربنامه در آمریکا.JPG|جایگزین=بهرام بیضایی؛ اجرای نمایشنامه طربنامه در آمریکا|بندانگشتی|252x252پیکسل|بهرام بیضایی؛ اجرای نمایشنامه طربنامه در آمریکا]] | ||
پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۲۰۱۰، بهرام بیضایی بهعنوان استاد مدعو به دانشگاه استنفورد پیوست و دورههای آموزشی در زمینه سینما، تئاتر و فرهنگ ایران برگزار کرد. این فعالیتها، که توسط صدای آمریکا پوشش داده شدهاند، به او امکان داد تا فرهنگ و هنر ایران را به مخاطبان جهانی معرفی کند. بیضایی در تبعید نیز از نقد | پس از مهاجرت به آمریکا در سال ۲۰۱۰، بهرام بیضایی بهعنوان استاد مدعو به دانشگاه استنفورد پیوست و دورههای آموزشی در زمینه سینما، تئاتر و فرهنگ ایران برگزار کرد. این فعالیتها، که توسط صدای آمریکا پوشش داده شدهاند، به او امکان داد تا فرهنگ و هنر ایران را به مخاطبان جهانی معرفی کند. بیضایی در تبعید نیز از نقد جمهوری اسلامی دست نکشید و در مصاحبهها و سخنرانیهایش، به سرکوب آزادی بیان و شستوشوی مغزی توسط رژیم جمهوری اسلامی اشاره کرد. | ||
او در تبعید آثاری مانند نمایشنامههای جدید خلق کرد و به ترویج فرهنگ ایرانی از طریق تدریس و انتشار مقالات ادامه داد. به گزارش آوانگارد، بیضایی در تبعید با «غربت و تنهایی» مواجه شد، اما این شرایط نتوانست روحیه مقاوم او را تضعیف کند. او بهعنوان نمادی از مقاومت فرهنگی، الهامبخش هنرمندان ایرانی در داخل و خارج از کشور باقی ماند. فعالیتهای آموزشی او در استنفورد، بهویژه در زمینه تئاتر و سینمای ایران، به نسل جدیدی از پژوهشگران و هنرمندان کمک کرد تا با میراث فرهنگی ایران آشنا شوند. | او در تبعید آثاری مانند نمایشنامههای جدید خلق کرد و به ترویج فرهنگ ایرانی از طریق تدریس و انتشار مقالات ادامه داد. به گزارش آوانگارد، بیضایی در تبعید با «غربت و تنهایی» مواجه شد، اما این شرایط نتوانست روحیه مقاوم او را تضعیف کند. او بهعنوان نمادی از مقاومت فرهنگی، الهامبخش هنرمندان ایرانی در داخل و خارج از کشور باقی ماند. فعالیتهای آموزشی او در استنفورد، بهویژه در زمینه تئاتر و سینمای ایران، به نسل جدیدی از پژوهشگران و هنرمندان کمک کرد تا با میراث فرهنگی ایران آشنا شوند. | ||
بیضایی همچنین از طریق آثارش به نقد غیرمستقیم رژیم ادامه داد. او در سخنرانیهایش بر اهمیت آزادی بیان و مقاومت در برابر سانسور تأکید کرد و رژیم را به دلیل سرکوب هنرمندان مورد انتقاد قرار داد | بیضایی همچنین از طریق آثارش به نقد غیرمستقیم رژیم ادامه داد. او در سخنرانیهایش بر اهمیت آزادی بیان و مقاومت در برابر سانسور تأکید کرد و رژیم را به دلیل سرکوب هنرمندان مورد انتقاد قرار داد.<ref name=":6" /><ref name=":3" /><ref name=":9" /> | ||
=== تأثیر بر حرفه و میراث === | === تأثیر بر حرفه و میراث === | ||
تقابل بهرام بیضایی با رژیم جمهوری اسلامی، که از طریق سانسور، محدودیتهای حرفهای و فشارهای سیاسی اعمال شد، تأثیر عمیقی بر مسیر حرفهای و میراث فرهنگی او گذاشت. این فشارها، اگرچه او را از فعالیت گسترده در ایران محروم کردند، نتوانستند خلاقیت و تأثیرگذاریاش را متوقف کنند. به گزارش ژورنال، سیاستهای سرکوبگرانه رژیم، تولید آثار بیضایی را محدود کرد، اما او را | تقابل بهرام بیضایی با رژیم جمهوری اسلامی، که از طریق سانسور، محدودیتهای حرفهای و فشارهای سیاسی اعمال شد، تأثیر عمیقی بر مسیر حرفهای و میراث فرهنگی او گذاشت. این فشارها، اگرچه او را از فعالیت گسترده در ایران محروم کردند، نتوانستند خلاقیت و تأثیرگذاریاش را متوقف کنند. به گزارش ژورنال، سیاستهای سرکوبگرانه رژیم، تولید آثار بیضایی را محدود کرد، اما او را بیکی از چهرههای ماندگار هنر ایران کرد. | ||
پس از انقلاب ۱۳۵۷، سانسور آثار بیضایی، مانند فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۱) و نمایشنامه «ماهی» (۱۳۸۰)، او را از دسترسی به مخاطبان گسترده محروم | پس از انقلاب ۱۳۵۷، سانسور آثار بیضایی، مانند فیلم «مرگ یزدگرد» (۱۳۶۱) و نمایشنامه «ماهی» (۱۳۸۰)، او را از دسترسی به مخاطبان گسترده محروم کرد. این محدودیتها او را واداشت تا از استعاره و نمادگرایی در آثارش استفاده کند، مانند «سگکشی» (۱۳۸۰) که فساد اقتصادی و اجتماعی را نقد میکند، و این رویکرد تأثیر عمیقی بر سینمای موج نو ایران گذاشت. | ||
مهاجرت بیضایی به آمریکا در سال ۱۳۸۹، نقطه عطفی در حرفهاش بود. در تبعید، او با چالشهایی مانند دوری و تنهایی مواجه شد، | مهاجرت بیضایی به آمریکا در سال ۱۳۸۹، نقطه عطفی در حرفهاش بود. در تبعید، او با چالشهایی مانند دوری و تنهایی مواجه شد، ولی این شرایط روحیهاش را تضعیف نکرد. بیضایی در استنفورد به تدریس سینما و تئاتر پرداخت و فرهنگ ایرانی را به مخاطبان جهانی معرفی کرد. دورههای آموزشی او، به تربیت پژوهشگران و هنرمندانی کمک کرد که با سبک و دیدگاه او آشنا شدند. این فعالیتها، از جمله سخنرانیها و مقالات، نهتنها میراث فرهنگی ایران را حفظ کرد، بلکه آن را در برابر تلاشهای رژیم برای سرکوب فرهنگ مستقل، تقویت نمود. | ||
بیضایی در آثارش، از «باشو، غریبه کوچک» (۱۳۶۴) که به همدلی و هویت فرهنگی میپردازد، تا کتاب پژوهشی «نمایش در ایران» (۱۳۴۴)، که مرجعی کلیدی در تاریخ تئاتر است، ریشه دارد. این آثار، به دلیل عمق انسانی و انتقادی، همچنان مورد توجه مخاطبان و هنرمندان هستند. | |||
بیضایی با تأکید بر [[آزادی بیان]] و مقاومت در برابر سانسور، الهامبخش نسلهای جدید شد. | بیضایی با تأکید بر [[آزادی بیان]] و مقاومت در برابر سانسور، الهامبخش نسلهای جدید شد. جایگاه بیضایی، فراتر از هنر، در ایستادگیاش در برابر سرکوب و تعهدش به حقیقت نهفته است.<ref name=":3" /><ref name=":2" /><ref name=":6" /><ref name=":7" /><ref name=":9" /><ref name=":10" /> | ||
== منابع == | == منابع == |