۱٬۳۰۵
ویرایش
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== زندانبانان زندان عادل آباد شیراز == | == زندانبانان زندان عادل آباد شیراز == | ||
مجید تراب پور که به حاج مجید معروف است رئیس سازمان رندان های فارس کهکیلویه و بویراحمد و عضو کمیسیون قتل عام زندانیان شیراز در سال ۶۷ است. وی به همراه تعدادی از اقوامش که همگی در زندان شاغل بودند فشارهای زیادی را روی زندانیان سیاسی اعمال می کردند. تراب پور بر سایر زندان ها از جمله زندان های بوشهر برازجان و زندانهای کهگیلویه وبویراحمد حاکمیت داشت و اعمال نفوذ می کرد.<ref>[https://sites.google.com/view/roobahyab/%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D9%88%D8%B1 دشمنان مردم ایران]</ref> | مجید تراب پور که به حاج مجید معروف است رئیس سازمان رندان های فارس کهکیلویه و بویراحمد و عضو کمیسیون قتل عام زندانیان شیراز در سال ۶۷ است. وی به همراه تعدادی از اقوامش که همگی در زندان شاغل بودند فشارهای زیادی را روی زندانیان سیاسی اعمال می کردند. تراب پور بر سایر زندان ها از جمله زندان های بوشهر برازجان و زندانهای کهگیلویه وبویراحمد حاکمیت داشت و اعمال نفوذ می کرد. مجید تراب پور از ۲۳ بهمن ۱۳۷۵ به ریاست زندان عادل آباد شیراز رسید و تاسال ۶۵ در مناصب مختلف این زندان فعالیت کرد. ترابپور به پاس جنایات بزرگی که در این زندان انجام داد درسال ۱۳۶۵ به سمت ریاست زندانهای سه استان فارس بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد منصوب شد و تا سال ۱۳۷۴ این سمت ها را برعهده داشت.<ref name=":2">[https://sites.google.com/view/roobahyab/%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%85%D8%AC%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D9%88%D8%B1 دشمنان مردم ایران]</ref> | ||
برادر مجید تراب پور به نام خلیل ترابپور رئیس داخلی زندان بود. | برادر مجید تراب پور به نام خلیل ترابپور رئیس داخلی زندان بود. | ||
داماد مجید ترابپور رئیس دفتر رندان بود. | |||
داماد خلیل ترابپور مسئول انتظامات بند ۴ بود. | |||
خواهر ترابپور مسئول بند ۱ بانوان بود.<ref name=":2" /> | |||
== اندازه و تراکم == | == اندازه و تراکم == | ||
خط ۴۶: | خط ۵۲: | ||
== تبعیض و شکنجه در زندان عادلآباد == | == تبعیض و شکنجه در زندان عادلآباد == | ||
صولت شیخنیا که در دهه ۶۰ در زندان عادل آباد شیراز زندانی بودهاست در شهادتی برای عدالت برای ایران درباره شکنجه شدنِ زندانیان توسط مجید ترابپور میگوید: | |||
«زندان عادل آباد شیراز سه طبقه داشت. در هر طبقه هم چهل و دو اتاق بود که میله داشت. هر وقت کسی که یا حرفی زده بود یا مشخص شده بود که مثلا[کسی] روی موضعش است به ما میگفتند از سلول هایتان بیایید بیرون، دور میله ها بایستید، کف طبقه پایین… چون توابینی را می گذاشتند که ما به آنها میگفتیم توابین نفوذی، اینها خودشان را هنوز هوادار جا میزدند و در بچهها نفوذ میکردند و از بچهها حرف میکشیدند. بعد که میفهمیدند سر موضعاند، بدون اینکه ما اطلاع داشته باشیم، میرفتند به [مقامات زندان] اطلاع می دادند. یکی از بچهها را می آوردند… اول تواب میرفتند این را خیلی بدجور می زدند، توی اتاقش، گاهی وقتها میآوردند کف طبقه اول که سیمانی هم بود، مجید تراب پور معمولا اینها را میزد. بهطور خاص مثلا یک بار مادر الهه را خیلی بدجور زد، سن بالایی هم داشت، آوردند زدند، الهه هم بالا بود. گفتند این برای تنبیه شدن الهه است که هنوز روی موضع است، مادرش را آوردند زدند، مادرش هم زندانی عادل آباد نبود. حالا از سپاه آوردند یا از ملاقاتی آوردند، دقیقا یادم است که نزدیک ظهر بود، که آوردند آنجا ومجید تراب پور خودش این را شلاق زد و ما را وادار کرد که حتما بایستیم ببنیم.<ref name=":3">[https://justice4iran.org/persian/human-rights-violators-bank/majid-torabpour/ پرونده ناقض حقوق بشر: مجید ترابپور]</ref> | |||
حسین رئیسی: « موکلی داشتم که بعد از خاموشی زندان بیدار بوده و به هر دلیل نظم زندان را رعایت نکرده اما به جای رفتاری انسانی در هوای صفر درجه زمستان، شب تا صبح به او دست بنده زده و در هوای آزاد او را به میله بسته بودند.»<ref name=":0" /> | حسین رئیسی: « موکلی داشتم که بعد از خاموشی زندان بیدار بوده و به هر دلیل نظم زندان را رعایت نکرده اما به جای رفتاری انسانی در هوای صفر درجه زمستان، شب تا صبح به او دست بنده زده و در هوای آزاد او را به میله بسته بودند.»<ref name=":0" /> | ||
حامد کاووسى نيز رفتاز مأموران زندان را تبعيض آميز میداند: «معمولا زندانیهایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحتتری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رییس زندان و رییس حفاظت زندانهای استان فارس بودم.»<ref name=":1" /> | حامد کاووسى نيز رفتاز مأموران زندان را تبعيض آميز میداند: «معمولا زندانیهایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحتتری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رییس زندان و رییس حفاظت زندانهای استان فارس بودم.»<ref name=":1" /> | ||
==== مرگ زیر شکنجه ==== | |||
[یک روز] گفتند دختر امام آمده [به زندان]، فریده گویا آمده بود. بروید سخنرانی او. سالن بزرگی هم بود که پرده زده بودند. آن طرفش پسرها بودند و این طرفش دخترها. او [دختر خمینی] که داشت صحبت میکرد، وسط صحبتهایش داشت از خمینی حرف می زد. یکی از پسرها گفت مرگ بر خمینی، از این طرف هم فاطمه عبدالعلی نژاد بلند با دو تا از بچههای دیگر، مرضیه خراسانی و استواری که اسم کوچکش را یادم نمیآید، این سه تا با هم گفتند مرگ بر خمینی. شلوغ شد… از همانجا شلوغ شد و پرده را زدند و مجید تراب پور با چند تا از توابهای پسر و دختر از همان سالن نمیدانم زنجیر، نمیدانم این چیزها را از کجا آوردند، حتی کلنگ دستشان بود، از سالن که آمدیم بیرون به هواخوری و از هواخوری یک در کوچک بود که میخورد به بند چهار، از همان این سه تا را زدند خیلی بدجور و بقیه توابها هم همینطور. چادر و مقنعهاش که از سرش درآمد، آنقدر زده بودند که موهایش را کندند که من قشنگ یادم است که آنقدر مو تو دست یکی از این توابها بود… چندتا از مسئولان بند یک که مال برادرها بود، پیراهنش تکه تکه بود که لباس زیرش پیدا بود. آنقدر این را زدند و اذیت کردند. همان موقع از بند بردنش. فقط بخاطر یک مرگ بر خمینی گفتن. دیگر هم نیاوردنش. [بعد] به بند گفتند آنقدر زدنش که زیر شکنجه از بین رفته. بچهها به ما گفتند که فاطمه عبدالعلی نژاد زیر شکنجه از بین رفته. »<ref name=":3" /> | |||
== زندانیان سیاسی زندان عادلآباد == | == زندانیان سیاسی زندان عادلآباد == |
ویرایش