ستار بهشتی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶۸: خط ۶۸:
  | پانویس            =
  | پانویس            =
}}
}}
'''ستار بهشتی''' (زاده‌ی ۱ شهریور ۱۳۵۶- درگذشته ۱۲ آبان ۱۳۹۱)، کارگر وبلاگ نویسی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و وبلاگ‌نویسی، توسط رژیم ایران بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود، در مدت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا، (فضای تولید و تبادل اطلاعات جمهوری اسلامی)، شکنجه شد و در جریان شکنجه درگذشت.<ref name=":1">[http://www.dw.com/fa-ir/بازگویی-اعترافات-شکنجهگر-ستار-بهشتی-در-دومین-سالگرد-درگذشت-او/a-18033417 بازگویی اعترافات شکنجه‌گر ستار بهشتی در دومین سالگرد درگذشت او - سایت دویچه وله فارسی]</ref>
'''ستار بهشتی،''' (زاده‌ی ۱ شهریور ۱۳۵۶- درگذشته ۱۲ آبان ۱۳۹۱)، کارگر وبلاگ‌نویسی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و وبلاگ‌نویسی، توسط رژیم ایران بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود، در مدت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا، (فضای تولید و تبادل اطلاعات جمهوری اسلامی)، [[شکنجه]] شد و زیر شکنجه درگذشت.<ref name=":1">[http://www.dw.com/fa-ir/بازگویی-اعترافات-شکنجهگر-ستار-بهشتی-در-دومین-سالگرد-درگذشت-او/a-18033417 بازگویی اعترافات شکنجه‌گر ستار بهشتی در دومین سالگرد درگذشت او - سایت دویچه وله فارسی]</ref>


== آغاز کار وبلاگ نویسی ==
== آغاز کار وبلاگ نویسی ==
ستار بهشتی تحصیلات راهنمایی داشت؛ و کارگری ساده بود. وی وبلاگ‌نویس و نان‌آور خانه بود و با مادرش در یکی از محلات فقیرنشین شهر رباط‌کریم زندگی می‌کرد. به گفته مادر ستار، او عاشق زندگی ساده بود و همواره می‌گفت:<blockquote>«طول زندگی خیلی مهم نیست و باید هر انسانی عمری مفید داشته باشد. چرا برخی این‌قدر دارند که نمی‌دانند چه‌گونه خرج کنند و برخی باید این‌قدر سخت زندگی کنند.»</blockquote>ستار بهشتی در یکی از سال‌گردهای تظاهرات کوی دانشگاه در [[۱۸ تیرماه]]، تحت تأثیر برخورد نیروهای پلیس با معترضان قرار گرفت و وبلاگ‌نویسی را در سرویس بلاگ اسپات شروع کرد. او صاحب وبلاگ انتقاد، زنده و پاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران بود. فعالیت‌های او با نام مستعار در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و گوگل‌پلاس و وبلاگش صورت می‌گرفت. وی در این وبلاگ مطالب و خبرهایی درباره زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران انعکاس می‌داد؛ و به ظلم و ستم و فساد فراگیر حکومتی اعتراض می‌کرد. هم‌چنین با نقل سخنان مسئولان نظام آن‌ها را به‌تندی نقد می‌کرد.<ref name=":3">[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-7809/sattar-beheshti ستار بهشتی - سایت بنیاد برومند]</ref>
ستار بهشتی تحصیلات راهنمایی داشت؛ و کارگری ساده بود. وی وبلاگ‌نویس و نان‌آور خانه بود و با مادرش در یکی از محلات فقیرنشین شهر رباط‌کریم زندگی می‌کرد. به گفته مادر ستار، او عاشق زندگی ساده بود و همواره می‌گفت:<blockquote>«طول زندگی خیلی مهم نیست و باید هر انسانی عمری مفید داشته باشد. چرا برخی این‌قدر دارند که نمی‌دانند چه‌گونه خرج کنند و برخی باید این‌قدر سخت زندگی کنند.»</blockquote>ستار بهشتی در یکی از سال‌گردهای تظاهرات کوی دانشگاه در ۱۸ تیرماه، تحت تأثیر برخورد نیروهای پلیس با معترضان قرار گرفت و وبلاگ‌نویسی را در سرویس بلاگ اسپات شروع کرد. او صاحب وبلاگ انتقاد، زنده و پاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران بود. فعالیت‌های او با نام مستعار در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و گوگل‌پلاس و وبلاگش صورت می‌گرفت.  
 
وی در این وبلاگ مطالب و خبرهایی درباره زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران انعکاس می‌داد؛ و به ظلم و ستم و فساد فراگیر حکومتی اعتراض می‌کرد. هم‌چنین با نقل سخنان مسئولان نظام آن‌ها را به‌تندی نقد می‌کرد.<ref name=":3">[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-7809/sattar-beheshti ستار بهشتی - سایت بنیاد برومند]</ref>


== دست‌گیری، شکنجه و مرگ ==
== دست‌گیری، شکنجه و مرگ ==
خط ۹۹: خط ۱۰۱:
همچنین یک منبع آگاه به پرونده ستار بهشتی، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:<blockquote>«اواخر مهرماه امسال وکیل ستار بهشتی توانست اجازه کپی نظر پزشک قانونی را از دادگاه بگیرد. پس از آن چون ما متوجه اصطلاحات پزشکی نبودیم آن‌را به چند دکتر متخصص نشان دادیم. پزشکان متخصص توضیح دادند در این گزارش عنوان شده ستار دچار خونریزی ریه، کبد، کلیه و زیر مخچه در مغز شده و همه پزشکان متفق‌القول بودند که ستار در اثر این خونریزی‌ها فوت کرده است.»<ref>[https://www.melli.org/%da%a9%d8%b4%d9%81-%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%b2%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%87%d8%b4%d8%aa/ کشف شواهدی تازه از پرونده قتل ستار بهشتی - سایت خبرنامه ملی ایرانیان]</ref></blockquote>
همچنین یک منبع آگاه به پرونده ستار بهشتی، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:<blockquote>«اواخر مهرماه امسال وکیل ستار بهشتی توانست اجازه کپی نظر پزشک قانونی را از دادگاه بگیرد. پس از آن چون ما متوجه اصطلاحات پزشکی نبودیم آن‌را به چند دکتر متخصص نشان دادیم. پزشکان متخصص توضیح دادند در این گزارش عنوان شده ستار دچار خونریزی ریه، کبد، کلیه و زیر مخچه در مغز شده و همه پزشکان متفق‌القول بودند که ستار در اثر این خونریزی‌ها فوت کرده است.»<ref>[https://www.melli.org/%da%a9%d8%b4%d9%81-%d8%b4%d9%88%d8%a7%d9%87%d8%af%db%8c-%d8%aa%d8%a7%d8%b2%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%82%d8%aa%d9%84-%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d8%a8%d9%87%d8%b4%d8%aa/ کشف شواهدی تازه از پرونده قتل ستار بهشتی - سایت خبرنامه ملی ایرانیان]</ref></blockquote>
=== گواهی هم‌بندان به شکنجه ستار بهشتی ===
=== گواهی هم‌بندان به شکنجه ستار بهشتی ===
حسن جوانی، یکی از هم‌بندان ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین در قسمتی از گزارشی که به سازمان‌های حقوق بشری ارائه داده، نوشته است:<blockquote>«روز ۹ آبان ستار بهشتی را آوردند توی اتاق ما. وقتی آوردند آثار شکنجه روی صورتش بود، نوک دستش باد کرده بود. روی بدنش که ما بردیم حمامش کردیم آثار شکنجه بود. چهارشنبه شب آوردند، پنجشنبه می‌خواستند دوباره او را از زندان تحویل بگیرند و جهت بازجویی ببرند... بیشتر در مورد شکنجه‌های شدید و وحشیانه‌ای که تحت آن‌ها قرار گرفته بود توضیح می‌داد. گفت، تهدید به قتل کردند، خیلی زدند، نوع زدن هم آویزان کردن و مشت و لگد زدن بود و دستاش باد کرده بود. صورتش هم شدیداً کبود بود. سرش هم ضربه خورده بود خیلی سردردهای شدید داشت. او در این مدت کوتاه که در بند بود اصرار به گفتن چیزهایی داشت که بر وی روا داشته بودند. البته با ۲ تا از بچه‌های آن‌جا آشنا شده بود. با ابوالفضل عابدینی که ۲ الی ۳ ماه پیش تبعیدش کردند به زندان کارون اهواز، یکی هم حسین رونقی ملکی که با یکی از بستگانش بچه‌محل بودند.»<ref>[https://www.melli.org/%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86/ گزارشی از یک زندانی سیاسی در مورد آخرین روزهای وبلاگ‌نویس شهید ستار بهشتی - سایت خبرنامه ملی ایرانیان]</ref></blockquote>حسین رونقی، یکی دیگر از هم‌بندان ستار بهشتی در بند ۳۵۰ که از شاهدان آثار شکنجه بر بدن وی بوده و اعلام کرده بود که آماده‌ی شهادت در دادگاه است، مشاهدات خود را در نامه‌ای سرگشاده خطاب به قاضی ایزدی، رئیس شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کیفری، با تیتر «اعلام آمادگى جهت گواهى و اداى توضیح در خصوص پرونده قتل مرحوم ستار بهشتى» نوشته است. در قسمتی از نامه آمده است: <blockquote>«اخیراً در زندان از طریق جراید مطلع شده‌ام که در جریان رسیدگى به پرونده قتل مرحوم ستار بهشتى اتهام قتل عمد را از عداد اتهامات منتسب به متهمان خارج کرده و عنوان اتهامى را به، قتل شبه عمد تغییر داده‌اید. بر این اساس به‌منظور تشحیذ خاطر آن مرجع محترم قضایى لازم دیدم از آن‌جا که در زندان محبوسم و امکان حضور در محکمه را ندارم، برخى از آن‌چه در این پرونده را یا به چشم دیده و یا از زبان آن مرحوم در بند ٣۵٠ زندان اوین، اندکى پیش از وقوع قتل شنیده‌ام را براى اولین بار بیان دارم. این‌جانب در‌‌ همان شب حضور ستار در بند ٣۵٠ آثار و علایم زیر را بر روى بدن آن مرحوم مشاهده کردم:</blockquote>
حسن جوانی، یکی از هم‌بندان ستار بهشتی در بند ۳۵۰ زندان اوین در قسمتی از گزارشی که به سازمان‌های حقوق بشری ارائه داده، نوشته است:<blockquote>«روز ۹ آبان ستار بهشتی را آوردند توی اتاق ما. وقتی آوردند آثار شکنجه روی صورتش بود، نوک دستش باد کرده بود. روی بدنش که ما بردیم حمامش کردیم آثار شکنجه بود. چهارشنبه شب آوردند، پنجشنبه می‌خواستند دوباره او را از زندان تحویل بگیرند و جهت بازجویی ببرند... بیشتر در مورد شکنجه‌های شدید و وحشیانه‌ای که تحت آن‌ها قرار گرفته بود توضیح می‌داد. گفت، تهدید به قتل کردند، خیلی زدند، نوع زدن هم آویزان کردن و مشت و لگد زدن بود و دستاش باد کرده بود. صورتش هم شدیداً کبود بود.  
 
سرش هم ضربه خورده بود خیلی سردردهای شدید داشت. او در این مدت کوتاه که در بند بود اصرار به گفتن چیزهایی داشت که بر وی روا داشته بودند. البته با ۲ تا از بچه‌های آن‌جا آشنا شده بود. با ابوالفضل عابدینی که ۲ الی ۳ ماه پیش تبعیدش کردند به زندان کارون اهواز، یکی هم حسین رونقی ملکی که با یکی از بستگانش بچه‌محل بودند.»<ref>[https://www.melli.org/%da%af%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%db%8c%da%a9-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a2%d8%ae%d8%b1%db%8c%d9%86/ گزارشی از یک زندانی سیاسی در مورد آخرین روزهای وبلاگ‌نویس شهید ستار بهشتی - سایت خبرنامه ملی ایرانیان]</ref></blockquote>حسین رونقی، یکی دیگر از هم‌بندان ستار بهشتی در بند ۳۵۰ که از شاهدان آثار شکنجه بر بدن وی بوده و اعلام کرده بود که آماده‌ی شهادت در دادگاه است، مشاهدات خود را در نامه‌ای سرگشاده خطاب به قاضی ایزدی، رئیس شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کیفری، با تیتر «اعلام آمادگى جهت گواهى و اداى توضیح در خصوص پرونده قتل مرحوم ستار بهشتى» نوشته است. در قسمتی از نامه آمده است: <blockquote>«اخیراً در زندان از طریق جراید مطلع شده‌ام که در جریان رسیدگى به پرونده قتل مرحوم ستار بهشتى اتهام قتل عمد را از عداد اتهامات منتسب به متهمان خارج کرده و عنوان اتهامى را به، قتل شبه عمد تغییر داده‌اید. بر این اساس به‌منظور تشحیذ خاطر آن مرجع محترم قضایى لازم دیدم از آن‌جا که در زندان محبوسم و امکان حضور در محکمه را ندارم،  
 
برخى از آن‌چه در این پرونده را یا به چشم دیده و یا از زبان آن مرحوم در بند ٣۵٠ زندان اوین، اندکى پیش از وقوع قتل شنیده‌ام را براى اولین بار بیان دارم. این‌جانب در‌‌ همان شب حضور ستار در بند ٣۵٠ آثار و علایم زیر را بر روى بدن آن مرحوم مشاهده کردم:</blockquote>
* آثار آسیب دیدگى و کبودى بر روى مچ‌هاى هر دو دست که نتیجه آویزان کردن از سقف و دست‌بند قپانى بود.
* آثار آسیب دیدگى و کبودى بر روى مچ‌هاى هر دو دست که نتیجه آویزان کردن از سقف و دست‌بند قپانى بود.
* تورم و کبودى شدید در بالاى پیشانى، سمت چپ سر آن مرحوم.
* تورم و کبودى شدید در بالاى پیشانى، سمت چپ سر آن مرحوم.
خط ۱۱۵: خط ۱۲۱:




نامه سرگشاده ستار بهشتی به اقای رضا پهلوی


من یک جوان ایرانی هستم که تصمیم گرفتم در این مختصر درددل نامه سیاسی شما را با نام رضا پهلوی مخاطب قرار دهم. حتمآ اطلاع دارید که در بین اقشار مختلف جامعه ایرانی بستگی به تمایلات سیاسیشون شما را با نام های دیگری از قبیل ربع پهلوی¸نیم پهلوی¸شازده رضا¸آقا رضا ¸شاهزاده رضا پهلوی هم مورد خطاب قرار میدهند. که البته تمامی این نام ها در بطن خود معانی خاص سیاسی خود را دارند که به زبان طنز شما را وارث هر انچه خوب و بد بنام پهلوی هست میشناسند. من بعد از انقلاب بدنیا امدم و در مورد پدر و پدر بزرگ شما یا در کتابها خوانده ام و یا از دیگران شنیده ام. بطور کلی چه آنچه خوانده ام و چه آنچه شنیده ام دال بر این دارند که دیکتاتوری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران بمرات از دیکتاتوری پلیسی نظامی پدر و پدر بزرگ شما بدتر است. ولی بدتر بودن این حکومت فاشیستی مذهبی به هیچ عنوان دلیلی بر حق بودن حکومت پدر و پدر بزرگ شما نمیباشد. و با اطمینان میتوانم بگویم هر انچه امروز میکشیم بخش قابل توجه ان نتیجه پنجاه سال حکومت کودتا و دیکتاتوری پهلوی است.
نامه سرگشاده ستار بهشتی به رضا پهلوی


شما در مصاحبه اخیرتان با برنامه افق صدای آمریکا خود را وارث تاج و تخت و عامل اتحاد ایرانیان معرفی کردید. شما همچنین صحبت از شفاف سازی کردید. در رابطه با شفاف سازی فکر میکنم که شاید بهتر باشد که شما شفاف سازی را از خود شروع کرده و به سوالات زیر که مشتی از خروار هست جواب دهید تا روشن شود که ایا شما میتوانید همچنین نقشی را بازی کنید یا نه. و اگر قرار باشد شما به عنوان یک ایرانی نقش مثبتی در تغیر و تحولات اینده ایران داشته باشید چگونه میتوانید چنین نقشی را بازی کنید. آگر موافق باشید سوالات را از اصل سلطنت در قانون اساسی رژیم سلطنتی ایران بعد ار انقلاب مشروطه شروع میکنیم.
من یک جوان ایرانی هستم که تصمیم گرفتم در این مختصر درددل نامه سیاسی شما را با نام رضا پهلوی مخاطب قرار دهم. حتمآ اطلاع دارید که در بین اقشار مختلف جامعه ایرانی بستگی به تمایلات سیاسیشون شما را با نام های دیگری از قبیل ربع پهلوی¸نیم پهلوی¸شازده رضا¸آقا رضا ¸شاهزاده رضا پهلوی هم مورد خطاب قرار میدهند. که البته تمامی این نام‌ها در بطن خود معانی خاص سیاسی خود را دارند که به زبان طنز شما را وارث هر انچه خوب و بد بنام پهلوی هست می‌شناسند.
 
من بعد از انقلاب بدنیا امدم و در مورد پدر و پدر بزرگ شما یا در کتابها خوانده‌ام و یا از دیگران شنیده‌ام. بطور کلی چه آنچه خوانده‌ام و چه آنچه شنیده‌ام دال بر این دارند که دیکتاتوری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران بمرات از دیکتاتوری پلیسی نظامی پدر و پدر بزرگ شما بدتر است. ولی بدتر بودن این حکومت فاشیستی مذهبی به هیچ عنوان دلیلی بر حق بودن حکومت پدر و پدر بزرگ شما نمی‌باشد. و با اطمینان می‌توانم بگویم هر انچه امروز می‌کشیم بخش قابل توجه آن نتیجه پنجاه سال حکومت کودتا و دیکتاتوری پهلوی است.
 
شما در مصاحبه اخیرتان با برنامه افق صدای آمریکا خود را وارث تاج و تخت و عامل اتحاد ایرانیان معرفی کردید. شما همچنین صحبت از شفاف سازی کردید. در رابطه با شفاف سازی فکر می‌کنم که شاید بهتر باشد که شما شفاف سازی را از خود شروع کرده و به سوالات زیر که مشتی از خروار هست جواب دهید تا روشن شود که ایا شما می‌توانید همچنین نقشی را بازی کنید یا نه.  
 
و اگر قرار باشد شما به عنوان یک ایرانی نقش مثبتی در تغیر و تحولات اینده ایران داشته باشید چگونه می‌توانید چنین نقشی را بازی کنید. آگر موافق باشید سوالات را از اصل سلطنت در قانون اساسی رژیم سلطنتی ایران بعد ار انقلاب مشروطه شروع می‌کنیم.


آیا شما باور دارید که سلطنت موهبتی الهی است و شاه سایه خدا بر روی زمین است؟ و ایا فرقی بین سلطنتی که موهبت الهی است با ولایت فقیهی که نماینده خدا بر روی زمین است وجود دارد؟ البته اینطور که در تاریخ ثبت شده است در مورد پدر بزرگ و پدر شما موهبت الهی نبود بلکه موهبت استعماری کودتائی بود آن هم از نوع انگلیسیش.
آیا شما باور دارید که سلطنت موهبتی الهی است و شاه سایه خدا بر روی زمین است؟ و ایا فرقی بین سلطنتی که موهبت الهی است با ولایت فقیهی که نماینده خدا بر روی زمین است وجود دارد؟ البته اینطور که در تاریخ ثبت شده است در مورد پدر بزرگ و پدر شما موهبت الهی نبود بلکه موهبت استعماری کودتائی بود آن هم از نوع انگلیسیش.


ایا میدانید که پدر بزرگ شما عامل کودتای سوم اسفند 1299 میباشند و در ادامه حوادثی که بعد از ان کودتا که با تائید انگلیسیها انجام شد به سلطنت رسیدند؟
آیا می‌دانید که پدر بزرگ شما عامل [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] می‌باشند و در ادامه حوادثی که بعد از ان کودتا که با تائید انگلیسیها انجام شد به سلطنت رسیدند؟
 
ایا می‌دانید که در تاریخ معاصر ایران سر دو تن از شخصیت‌های ملی و مترقی ایران را بریدند و برای رضایت خاطر استعمار به پیش پدر بزرگ شما فرستادند. حتمآ می‌دانید راجع به چه کسانی صحبت می‌کنم، سردار ملی [[میرزا کوچک‌خان جنگلی|میرزا کوچک خان جنگلی]] و [[محمدتقی‌ پسیان|کلنل تقی‌خان پسیان]] را می‌گویم.
 
آیا می‌دانید که در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پدر بزرگ شما به پیشنهاد دولت انگلیس از پادشاهی استعفا داد و با موافقت دولت انگلیس سلطنت را به پدر شما که در ان زمان جوانی ۲۲ ساله بود تحویل داد و خود بزور و یا داوطلبانه به تبعید در جزیره موریس رفت؟ در حقیقت انگلیسی‌ها مخالفتی با سلطنت خانواده پهلوی نداشتند فقط نگران تمایل سیاسی پدر بزرگ شما به جناب هیتلر بودند. و همان طور که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران در سال ۱۳۲۰ گفتند"خودمان آوردیمش و خودمان هم بردیمش". منضورشان پدر بزرگ شما می‌باشد.


ایا میدانید که در تاریخ معاصر ایران سر دو تن از شخصیتهای ملی و مترقی ایران را بریدند و برای رضایت خاطر استعمار به پیش پدر بزرگ شما فرستادند. حتمآ میدانید راجع به چه کسانی صحبت میکنم¸سردار ملی میرزا کوچک خان جنگلی و کلنل تقی خان پسیان را میگویم.
آیا فکر می‌کنید که یک جوان 22 ساله در ان شرایط خطیر جنگ جهانی صلاحیت اداره یک کشوری مثل ایران را داشته است و یا اینکه انگلیسی‌ها در وجود پدر شما که در ان زمان 22 سال بیشتر نداشت چیزی کشف کرده بودند که ملت ایران از ان بی‌خبر بوده است؟ و یا اینکه انگلیسی‌های متمدن و قانونمدار می‌خواسته‌اند که قانون مشروطه سلطنتی ایران را رعایت کنند که می‌گوید "سلطنت از پدر به پسر بزرگتر می‌رسد"


آیا میدانید که در 25 شهریور 1320 پدر بزرگ شما به پیشنهاد دولت انگلیس از پادشاهی استعفا داد و با موافقت دولت انگلیس سلطنت را به پدر شما که در ان زمان جوانی 22 ساله بود تحویل داد و خود بزور و یا داوطلبانه به تبعید در جزیره موریس رفت؟ در حقیقت انگلیسیها مخالفتی با سلطنت خانواده پهلوی نداشتند فقط نگران تمایل سیاسی پدر بزرگ شما به جناب هیتلر بودند. و همان طور که چرچیل و روزولت در کنفرانس تهران در سال 1320 گفتند"خودمان اوردیمش و خودمان هم بردیمش". منضورشان پدر بزرگ شما میباشد
آیا می‌دانید که پدر بزرگ شما در زمان برکناری از سلطنت یکی از ثروتمندترین افراد روی این کره خاکی بوده است. انطور که در تاریخ ثبت شده فقط یک قلم 44000 قطعه ده ناقابل به نام ایشان ثبت شده بوده است. این همه ثروت را از کجا اورده بود؟


ایا فکر میکنید که یک جوان 22 ساله در ان شرایط خطیر جنگ جهانی صلاحیت اداره یک کشوری مثل ایران را داشته است و یا اینکه انگلیسیها در وجود پدر شما که در ان زمان 22 سال بیشتر نداشت چیزی کشف کرده بودند که ملت ایران از ان بی خبر بوده است؟ و یا اینکه انگلیسی های متمدن و قانونمدار میخواسته اند که قانون مشروطه سلطنتی ایران را رعایت کنند که میگوید "سلطنت از پدر به پسر بزرگتر میرسد"
آیا می‌دانید که پدر شما پس از شکست کودتای 25 مرداد 1332 از ایران فرار کرد و سه روز بعد پس از موفقیت [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] توسط سیا بر علیه دولت ملی دکتر مصدق دو باره به ایران باز گرداندند و به تخت سلطنت نشاندند؟


ایا میدانید که پدر بزرگ شما در زمان برکناری از سلطنت یکی از ثروتمندترین افراد روی این کره خاکی بوده است. انطور که در تاریخ ثبت شده فقط یک قلم 44000 قطعه ده ناقابل به نام ایشان ثبت شده بوده است. این همه ثروت را از کجا اورده بود؟
آیا می‌دانید که امتیاز نفت ایران که در نتیجه زحمات دکتر مصدق در دادگاه لاهه ملی اعلام شده بود دوباره پس از کودتا برای مدت 40 سال به یک کنسرسیوم چند ملیتی داده شد که بزرگترین خیانت به ملت ایران بود؟


ایا میدانید که پدر شما پس از شکست کودتای 25 مرداد 1332 از ایران فرار کرد و سه روز بعد پس از موفقیت کودتای 28 مرداد 1332 توسط سیا بر علیه دولت ملی دکتر مصدق دو باره به ایران باز گرداندند و به تخت سلطنت نشاندند؟
آیا می‌دانید که تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان دانشگاه تهران در روز 16 اذر 1332 درست یک روز قبل از ورود نیکسون که برای زدن مهر تائئد به کودتای ننگین 28 مرداد و حمایت از پدر شما به ایران می‌آمد بدستور پدر شما به گلوله بسته شد که منجر به مرگ سه تن از دانشجویان شد؟


ایا میدانید که امتیاز نفت ایران که در نتیجه زحمات دکتر مصدق در دادگاه لاهه ملی اعلام شده بود دوباره پس از کودتا برای مدت 40 سال به یک کنسرسیوم چند ملیتی داده شد که بزرگترین خیانت به ملت ایران بود؟
آیا می‌دانید که دیکتاتوری پلیسی نظامی در دوران حکومت پدر شما به درجه‌ای رسید که پدر شما حتی تاب تحمل احزاب سیاسی نیم بند و دست ساخته خود را هم نیاورد و مجبور شد که شعار"حزب فقط رستاخیز هر کسی هم نمیخواد از مملکت برود بیرون" را سر بدهد؟


ایا میدانید که تظاهرات مسالمت امیز دانشجویان دانشگاه تهران در روز 16 اذر 1332 درست یک روز قبل از ورود نیکسون که برای زدن مهر تائئد به کودتای ننگین 28 مرداد و حمایت از پدر شما به ایران میامد بدستور پدر شما به گلوله بسته شد که منجر به مرگ سه تن از دانشجویان شد؟
آیا فکر نمیکنید که عامل اصلی سقوط سلطنت 50 ساله پهلوی کسی بجز پدر و پدر بزرگ شما نیست؟


ایا میدانید که دیکتاتوری پلیسی نظامی در دوران حکومت پدر شما به درجه ای رسید که پدر شما حتی تاب تحمل احزاب سیاسی نیم بند و دست ساخته خود را هم نیاورد و مجبور شد که شعار"حزب فقط رستاخیز هر کسی هم نمیخواد از مملکت برود بیرون" را سر بدهد؟
آیا هیچ فکر کرده‌اید که چرا بزرگترین شاعران و نویسندگان معاصر ایران مخالف سلطنت پدر و پدر بزرگ شما بوده‌اند؟ خیلی از انها یا به تبعید رفتند و یا زندانی و یا اعدام شدند توسط پدر و پدر بزرگ شما.


ایا فکر نمیکنید که عامل اصلی سقوط سلطنت 50 ساله پهلوی کسی بجز پدر و پدر بزرگ شما نیست؟
شما در مصاحبه با برنامه پارازیت صدای امریکا اعلام کردید که پدر شما هنگام خروج ار ایران فقط 62 میلیون دلار ناقابل با خو دشان ار مملکت بیرون آوردند. البته به اینکه با چه حقی پدر شما این پول ویا ثروت مردم را با خود از ایران خارج کردند کاری نداریم. سوال من از شما برای شفاف سازی این است که این پول چه شد؟ و اینکه شما در طول این 33 سال چقدر از این پول را خرج ازادی مردم ایران کردید؟


ایا هیچ فکر کردهاید که چرا بزرگترین شاعران و نویسندگان معاصر ایران مخالف سلطنت پدر و پدر بزرگ شما بودهاند؟ خیلی از انها یا به تبعید رفتند و یا زندانی و یا اعدام شدند توسط پدر و پدر بزرگ شما.
البته می‌دانیم که زندگی شاهانه خرجش بالا است. اگر فرض کنیم که سالی یک میلیون دلار هم خرج کرده باشید حداقل سی میلیون دلار دیگر باید باقی مانده باشد. ایا حاضرید این پول را با دیگر نیروهای اپوزیسیون برای سرنگونی این رژیم مذهبی فاتشیستی در میان بگذارید؟


شما در مصاحبه با برنامه پارازیت صدای امریکا اعلام کردید که پدر شما هنگام خروج ار ایران فقط 62 میلیون دلار ناقابل با خو دشان ار مملکت بیرون آوردند. البته به اینکه با چه حقی پدر شما این پول ویا ثروت مردم را با خود از ایران خارج کردند کاری نداریم. سوال من از شما برای شفاف سازی این است که این پول چه شد؟ و اینکه شما در طول این 33 سال چقدر از این پول را خرج ازادی مردم ایران کردید؟ البته میدانیم که زندگی شاهانه خرجش بالا است. اگر فرض کنیم که سالی یک میلیون دلار هم خرج کرده باشید حداقل سی میلیون دلار دیگر باید باقی مانده باشد. ایا حاضرید این پول را با دیگر نیروهای اپوزیسیون برای سرنگونی این رژیم مذهبی فاتشیستی در میان بگذارید؟
شما در ماه ژوئیه 2005 اعلام سه روز اعتصاب غذا در جلوی فدرال بیلدینگ در شهر لوس‌آنجلس برای همبستگی با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در ایران کردید. تلویزیونهای طرفدار سلطنت در ان زمان روی این اعتصاب غذا و تظاهرات حسابی تبلیغ کردند و از مردم (طرفداران سلطنت) خواستند که در این تظاهرات شرکت کنند.  


شما در ماه ژوئیه 2005 اعلام سه روز اعتصاب غذا در جلوی فدرال بیلدینگ در شهر لوس انجلس برای همبستگی با اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در ایران کردید. تلویزیونهای طرفدار سلطنت در ان زمان روی این اعتصاب غذا و تظاهرات حسابی تبلیغ کردند و از مردم (طرفداران سلطنت) خواستند که در این تظاهرات شرکت کنند. شما خیلی خوب میدانید که حد اکثر بین 150 تا 200 نفر در این تظاهرات شرکت کردند. البته شهر لوس انجلس معروف است به مرکز طرفداران سلطنت. اگر شما در شهر لوس انجلس قدرت بسیج یک جمعیت چند صد نفره را ندارید چطور ادعای عامل اتحاد ملت ایران را دارید؟
شما خیلی خوب می‌دانید که حد اکثر بین 150 تا 200 نفر در این تظاهرات شرکت کردند. البته شهر لوس‌آنجلس معروف است به مرکز طرفداران سلطنت. اگر شما در شهر لوس انجلس قدرت بسیج یک جمعیت چند صد نفره را ندارید چطور ادعای عامل اتحاد ملت ایران را دارید؟


البته این فقط چند سوال از هزاران سوالیست که باید بطور شفاف جواب داده شود تا نسلهای اینده بدانند که پدرانشان برای کسب آزادی در طول صد سال گذشته چه مسیرهای پرفرازو نشیبی را پیموده اند. شاید که گرفتاری های زندگی روز مره وقت زیادی برای مطالعه این موضوعات ناخوشایند را برای شما باقی نگذارند. ولی حداقل به کارنامه فعالیت های سی و چند ساله خود در خارج از کشور که واقف هستید. به قول معروف با کورها که تلیت نمیخورید. باور کنید که به هیچ عنوان قصد سرکوفت و زخم زبان زدن به شما را ندارم چرا که دردی را دوا نمیکند. برعکس فکر میکنم که شما بر سر یک دوراهی تاریخی در مسیر زندگی سیاسی اجتماعی خود هستید که میتوانید در مبارزه مردم بر علیه دیکتاتوری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران در حد خودتان موثر باشید. یا میتوانید خودرا وارث تاج و تخت پدر و پدر بزرگ خود بدانید و بر سلطنت پای بفشارید و پاسخگوی اعمال بدوخوب انها باشید و یا اینکه به عنوان یک فرد ایرانی که هیچ دقشی در اعمال گذشته خانواده خود نداشته اید در ازادی مردم ایران از چنگال این رژیم فاشیستی شریک شوید. سلطنت در ایران مرده است و تاریخ به عقب بر نمیگردد. هر کسی با اندک بینش سیاسی این را درک میکند که سلطنت به ایران هرگز باز نخواهد گشت همچنان که به افغانستان باز نگشت. مگر اینکه فکر کنید که مردم ایران بلحاظ درک و رشد سیاسی از مردم افغانستان عقب تر هستند.
البته این فقط چند سوال از هزاران سوالیست که باید بطور شفاف جواب داده شود تا نسلهای اینده بدانند که پدرانشان برای کسب آزادی در طول صد سال گذشته چه مسیرهای پرفرازو نشیبی را پیموده اند. شاید که گرفتاری های زندگی روز مره وقت زیادی برای مطالعه این موضوعات ناخوشایند را برای شما باقی نگذارند.  


آقای رضا پهلوی من بعنوان یک جوان ایرانی که نه تنها علاقمند به مسائل سیاسی مملکتم هستم بلکه شدیدا نگران آینده ایران هستم به شما پیشنهاد میکنم که از توهم سلطنت عبور کنید و سلطنت را بخشی از تاریخ گذشته ایران بدانید و به جمع جمهوریخواهان سکولار برای سرنگونی تمامیت رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر وطنمان ایران بپیوندید. در این صورت شما هم مثل هر ایرانی دیگر با شرکت در مبارزات سیاسی برای سرنگونی رزیم حاکم به مردم نشان دهید که لیاقت کاندیتاتوری برای ریاست جمهوری در یک ایران ازاد را دارید.
ولی حداقل به کارنامه فعالیت‌های سی و چند ساله خود در خارج از کشور که واقف هستید. به قول معروف با کورها که تلیت نمیخورید. باور کنید که به هیچ عنوان قصد سرکوفت و زخم زبان زدن به شما را ندارم چرا که دردی را دوا نمیکند. برعکس فکر میکنم که شما بر سر یک دوراهی تاریخی در مسیر زندگی سیاسی اجتماعی خود هستید که می‌توانید در مبارزه مردم بر علیه دیکتاتوری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران در حد خودتان موثر باشید.
 
یا می‌توانید خودرا وارث تاج و تخت پدر و پدر بزرگ خود بدانید و بر سلطنت پای بفشارید و پاسخگوی اعمال بدوخوب انها باشید و یا اینکه به عنوان یک فرد ایرانی که هیچ دقتی در اعمال گذشته خانواده خود نداشته‌اید در ازادی مردم ایران از چنگال این رژیم فاشیستی شریک شوید. سلطنت در ایران مرده است و تاریخ به عقب بر نمی‌گردد.
 
هر کسی با اندک بینش سیاسی این را درک می‌کند که سلطنت به ایران هرگز باز نخواهد گشت همچنان که به افغانستان باز نگشت. مگر اینکه فکر کنید که مردم ایران بلحاظ درک و رشد سیاسی از مردم افغانستان عقب‌تر هستند.
 
آقای رضا پهلوی من بعنوان یک جوان ایرانی که نه تنها علاقمند به مسائل سیاسی مملکتم هستم بلکه شدیدا نگران آینده ایران هستم به شما پیشنهاد می‌کنم که از توهم سلطنت عبور کنید و سلطنت را بخشی از تاریخ گذشته ایران بدانید و به جمع جمهوریخواهان سکولار برای سرنگونی تمامیت رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر وطنمان ایران بپیوندید.  
 
در این صورت شما هم مثل هر ایرانی دیگر با شرکت در مبارزات سیاسی برای سرنگونی رزیم حاکم به مردم نشان دهید که لیاقت کاندیداتوری برای ریاست جمهوری در یک ایران آزاد را دارید.


با ایمان به پیروزی حق بر باطل و آزادی و دموکراسی بر دیکتاتوری.
با ایمان به پیروزی حق بر باطل و آزادی و دموکراسی بر دیکتاتوری.
خط ۱۵۹: خط ۱۸۲:
== دادگاه قاتل ستار بهشتی ==
== دادگاه قاتل ستار بهشتی ==
[[پرونده:دادگاه.jpg|بندانگشتی|264x264پیکسل]]
[[پرونده:دادگاه.jpg|بندانگشتی|264x264پیکسل]]
در یک دادگاه که برای اکبر تقی‌زاده، قاتل ستار بهشتی تشکیل شد، قتل ستار غیرعمد عنوان شد و اکبر تقی‌زاده مأمور پلیس فتا به اتهام قتل شبه عمد به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به شهرستان برازجان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی بعد از ابلاغ حکم گفت:<blockquote>«عصر روز چهارشنبه ۱۶ مرداد ماه این حکم با پست به در خانه ما فرستاده شد اما ما این حکم را قبول نداریم. این حکم ناجوان‌مردانه و ناعادلانه است.»<ref name=":4">[https://www.iranrights.org/fa/library/document/2656 قاتل ستار بهشتی به سه سال زندان محکوم شد - سایت بنیاد برومند]</ref></blockquote>هم‌چنین گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی، مجازات مذکور برای قاتل ستار بهشتی را نامنتاسب خواند و گفت:<blockquote>«در حالی که در این کشور برای روزنامه‌نگاران مجازات شش سال حبس در نظر گرفته می‌شود، صدور حکم سه سال حبس برای یک قاتل جای تعجب دارد.»<ref name=":4" /></blockquote>تمامی شواهد حاکی از این است که قتل ستار بهشتی عمدی بوده، حتی گزارشی که از کالبدشکافی بدن ستار در تالار تشریح داده شده و خانواده شهید آن را به چندین دکتر متخصص ریه و مغز و کبد و کلیه نشان داده‌اند، و آن‌ها هم تأیید کرده‌اند که این ضربه‌ها باعث خونریزی شده و این جوان در اثر خونریزی فوت کرده‌است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/news/136387 تلاش رژیم ایران برای پرده‌پوشی جنایت قتل شهید ستار بهشتی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
در یک دادگاه که برای اکبر تقی‌زاده، قاتل ستار بهشتی تشکیل شد، قتل ستار غیرعمد عنوان شد و اکبر تقی‌زاده مأمور پلیس فتا به اتهام قتل شبه عمد به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به شهرستان برازجان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی بعد از ابلاغ حکم گفت:<blockquote>«عصر روز چهارشنبه ۱۶ مرداد ماه این حکم با پست به در خانه ما فرستاده شد اما ما این حکم را قبول نداریم. این حکم ناجوان‌مردانه و ناعادلانه است.»<ref name=":4">[https://www.iranrights.org/fa/library/document/2656 قاتل ستار بهشتی به سه سال زندان محکوم شد - سایت بنیاد برومند]</ref></blockquote>هم‌چنین گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی، مجازات مذکور برای قاتل ستار بهشتی را نامنتاسب خواند و گفت:<blockquote>«در حالی که در این کشور برای روزنامه‌نگاران مجازات شش سال حبس در نظر گرفته می‌شود، صدور حکم سه سال حبس برای یک قاتل جای تعجب دارد.»<ref name=":4" /></blockquote>تمامی شواهد حاکی از این است که قتل ستار بهشتی عمدی بوده، حتی گزارشی که از کالبدشکافی بدن ستار در تالار تشریح داده شده و خانواده شهید آن را به چندین دکتر متخصص ریه و مغز و کبد و کلیه نشان داده‌اند، و آن‌ها هم تأیید کرده‌اند که این ضربه‌ها باعث خونریزی شده و این جوان در اثر خونریزی فوت کرده‌ است.<ref>[https://www.mojahedin.org/i/news/136387 تلاش رژیم ایران برای پرده‌پوشی جنایت قتل شهید ستار بهشتی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
== محدودیت خانواده ستار بهشتی ==
== محدودیت خانواده ستار بهشتی ==
مدتی پس از کشته شدن ستار بهشتی، گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی را با نشان دادن حکم بازداشت دخترش تهدید و وادار به امضای رضایت‌نامه کردند. گوهر عشقی در گفتگو با دویچه‌وله گفت:
مدتی پس از کشته شدن ستار بهشتی، گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی را با نشان دادن حکم بازداشت دخترش تهدید و وادار به امضای رضایت‌نامه کردند. گوهر عشقی در گفتگو با دویچه‌وله گفت:
خط ۱۷۵: خط ۱۹۸:
== قسمتی از سخنان  نرگس محمدی ==
== قسمتی از سخنان  نرگس محمدی ==
[[پرونده:سخنرانی نرگس محمدی.jpg|جایگزین=سخنرانی نرگس محمدی در مراسم ستار بهشتی|بندانگشتی|273x273پیکسل|سخنرانی نرگس محمدی در مراسم ستار بهشتی]]
[[پرونده:سخنرانی نرگس محمدی.jpg|جایگزین=سخنرانی نرگس محمدی در مراسم ستار بهشتی|بندانگشتی|273x273پیکسل|سخنرانی نرگس محمدی در مراسم ستار بهشتی]]
نرگس محمدی عضو کانون مدافعان حقوق بشر، طی سخنانی در مراسم ستار بهشتی گفت: <blockquote>«شکنجه‌گر ستار در حضور مادر ستار و وکیل ستار، خانم پورفاضل که اینجا هستند، خود اعتراف کرد که ستار را زیر شکنجه کشتم. ستار می‌خندید و من او را می‌زدم. آن‌قدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت. این را باید در تاریخ نوشت. در دادگاهی که شکنجه‌گر اعتراف می‌کند که آن‌قدر زدم که زیر دست من مرد. آیا تاکنون پرونده‌ای با این صراحت برای اعمال جنایت دیده‌اید که شکنجه‌گر خود اعتراف کند که آن‌قدر زدم تا مرد؟ و در پیش مادر این را بگوید؟ آن‌ها نمی‌دانند مادر یعنی چه. آن‌ها از عشق مادرانه هیچ چیز نمی‌فهمند و نمی‌دانند با این مادر، تا آخرین لحظه عمرش چه کردند. لحظه‌های شکنجه ستار در پرونده درج شده و همه آن برای مادر قرائت شده و مادر با تک تک لحظه‌های شکنجه فرزندش، شکنجه می‌شود... آیا منکری بالاتر از قتل یک انسان وجود دارد؟ در حالی که در همین متن مقدس قرآن اشاره شده که اگر کسی به ناحق کشته شود گویی جامعه بشری کشته شده است. آیا کشته شدن جامعه بشری و کشته شدن ظالمانه ستار، منکری قابل چشم‌پوشی است؟ اگر نه پس این آمران به معروف و ناهیان از منکر طی این دو سال چه کرده‌اند؟... به کدام معروف می‌خواهید امر کنید؟ آیا منکری بالاتر از کشته شدن بی‌گناهی چون ستار بهشتی، چون هدی صابر، چون هاله سحابی، چون ندا آقا سلطان، چون سهراب اعرابی و هزاران هزار ...؟ آیا منکری بالاتر از این را جامعه بشری تجربه کرده است؟... مال ملت را به تاراج برده‌اند. اختلاس‌هایی که دیگر حتی روزنامه‌نگاران توان نوشتن‌اش را ندارند. حتی گوش‌ها از شنیدن آن عاجزند... آیا فقط موی من زن ایرانی منکر است که همه با هم بسیج شده‌اید؟ چرا چهار هزار موتورسوار باید در خیابان‌های تهران طرح بدهند که ما بیاییم و با بدحجابی مبارزه کنیم، چون بدحجابی منکر است؟ اما این چهار هزار نفر کجا بودند وقتی ناله‌های مادران کشته شدگان از سینه‌های‌شان برخاست؟. برادران و خواهران، حسین این روزها برای معروفی بزرگ قصد کربلا کرده. حسین آمر به معروفی است که علیه حکومت شوریده. آن حکومت حکومت ظالمانه است. حسین امر به معروف و نهی از منکر را علیه حکومت به کار گرفت و نه برای آل و خانواده و ملت خود.  ..خون پاکی داشت ستار. هم‌چون خون حسین. هم‌چون خون سیاوش که در تاریخ جاری خواهد بود... اما تسلیت می‌گویم و این تسلیت من، اول به خودمان است که در مقابل چنین منکرهایی سکوت کرده‌ایم. از مادر ستار طلب حلالیت می‌کنم.<ref>[http://shabahangeman.blogspot.com/2014/11/blog-post.html مراسم دومین سالگرد شهادت ستار بهشتی - سایت شباهنگ]</ref></blockquote>
نرگس محمدی عضو کانون مدافعان حقوق بشر، طی سخنانی در مراسم ستار بهشتی گفت: <blockquote>«شکنجه‌گر ستار در حضور مادر ستار و وکیل ستار، خانم پورفاضل که اینجا هستند، خود اعتراف کرد که ستار را زیر شکنجه کشتم. ستار می‌خندید و من او را می‌زدم. آن‌قدر زدم که ستار زیر دست من از بین رفت. این را باید در تاریخ نوشت. در دادگاهی که شکنجه‌گر اعتراف می‌کند که آن‌قدر زدم که زیر دست من مرد. آیا تاکنون پرونده‌ای با این صراحت برای اعمال جنایت دیده‌اید که شکنجه‌گر خود اعتراف کند که آن‌قدر زدم تا مرد؟ و در پیش مادر این را بگوید؟ آن‌ها نمی‌دانند مادر یعنی چه. آن‌ها از عشق مادرانه هیچ چیز نمی‌فهمند و نمی‌دانند با این مادر، تا آخرین لحظه عمرش چه کردند. لحظه‌های شکنجه ستار در پرونده درج شده و همه آن برای مادر قرائت شده و مادر با تک تک لحظه‌های شکنجه فرزندش، شکنجه می‌شود...  
 
آیا منکری بالاتر از قتل یک انسان وجود دارد؟ در حالی که در همین متن مقدس قرآن اشاره شده که اگر کسی به ناحق کشته شود گویی جامعه بشری کشته شده است. آیا کشته شدن جامعه بشری و کشته شدن ظالمانه ستار، منکری قابل چشم‌پوشی است؟ اگر نه پس این آمران به معروف و ناهیان از منکر طی این دو سال چه کرده‌اند؟... به کدام معروف می‌خواهید امر کنید؟
 
آیا منکری بالاتر از کشته شدن بی‌گناهی چون ستار بهشتی، چون هدی صابر، چون هاله سحابی، چون ندا آقا سلطان، چون سهراب اعرابی و هزاران هزار ...؟ آیا منکری بالاتر از این را جامعه بشری تجربه کرده است؟... مال ملت را به تاراج برده‌اند. اختلاس‌هایی که دیگر حتی روزنامه‌نگاران توان نوشتن‌اش را ندارند. حتی گوش‌ها از شنیدن آن عاجزند...  
 
آیا فقط موی من زن ایرانی منکر است که همه با هم بسیج شده‌اید؟ چرا چهار هزار موتورسوار باید در خیابان‌های تهران طرح بدهند که ما بیاییم و با بدحجابی مبارزه کنیم، چون بدحجابی منکر است؟ اما این چهار هزار نفر کجا بودند وقتی ناله‌های مادران کشته شدگان از سینه‌های‌شان برخاست؟. برادران و خواهران، حسین این روزها برای معروفی بزرگ قصد کربلا کرده. حسین آمر به معروفی است که علیه حکومت شوریده. آن حکومت حکومت ظالمانه است.  
 
حسین امر به معروف و نهی از منکر را علیه حکومت به کار گرفت و نه برای آل و خانواده و ملت خود.  ..خون پاکی داشت ستار. هم‌چون خون حسین. هم‌چون خون سیاوش که در تاریخ جاری خواهد بود... اما تسلیت می‌گویم و این تسلیت من، اول به خودمان است که در مقابل چنین منکرهایی سکوت کرده‌ایم. از مادر ستار طلب حلالیت می‌کنم.<ref>[http://shabahangeman.blogspot.com/2014/11/blog-post.html مراسم دومین سالگرد شهادت ستار بهشتی - سایت شباهنگ]</ref></blockquote>


== اهدای جایزه ==
== اهدای جایزه ==
خط ۱۸۳: خط ۲۱۴:


== نوشته‌های ستار بهشتی ==
== نوشته‌های ستار بهشتی ==
ستار بهشتی در یکی از نوشته‌های خود در وبلاگش، سعید قاسمی را مورد خطاب قرار داده و می‌نویسد:<blockquote>«یک سؤال از پاسدار سعید قاسمی… در دوره احمدی‌نژاد، این گل سرسبد رهبری که به قول شما رهبر بیشتر آبرویش را پای آن گذاشت ملت ایران حتی بحران گوجه فرنگی، تخم مرغ، برنج، چای خشک… هم داشتند!… به راستی سؤالی دارم از شما که ذوب شده ولایت هستید و او را عاری از هر گونه خطا می‌دانید و متصل به عرش اعلا! چه‌گونه رهبری که به‌اندازه خدا او را بالا می‌برید تا این اندازه در سیاست‌های خود خطا می‌کند؟ از اعلام شروع و یا خاتمه ماه رمضان… تا تأیید شخصی که خود ایشان را بادل و جان می‌پذیرد و پای او حاضر به قربانی کردن مردم معترض می‌شود؟ چه‌گونه این رهبر که با ملکوت در ارتباط است با سیاست‌ها و راهنمایی‌های اشتباه خود این‌گونه کشور را به فقر و فلاکت می‌کشاند؟...»<ref>[http://magalh91.blogspot.al/search?q=%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF+%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C آقای سعید قاسمی اگرمردم پا به میدان بگذارند بساط شما ونظام را جمع می کنند - وبلاگ ستار بهشتی]</ref></blockquote>ستار بهشتی هم‌چنین در نوشته‌ی دیگری در مورد انتخابات ایران و کاندیداهای اصلاح‌طلب می‌نویسد: <blockquote>«... اصلاح‌طلبان امروز همان اقتدارگرایان دیروز هستند. همان بازجوها، مأموران اطلاعات، سپاهیان استعفاداده یا بازنشسته شده، قاضی‌هایی که حکم برای مخالفان صادر می‌کردند! و شما اصلاح‌طلبان دست در خون این ملت دارید. خود می‌دانید با تغییر نظام باید جواب‌گوی اعمال خود باشید. در قیام ۸۸ اگر این قیام به ثمر ننشست به‌خاطر این بود که آقای موسوی، [[کروبی]]، خاتمی و بقیه اصلاح‌طلبان خواهان تغییر در سیاست‌های نظام بودند نه کلیت نظام!…».<ref>[http://magalh91.blogspot.al/search?q=%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD+%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86 شیاطین در جنگ قدرت - وبلاگ ستار بهشتی]</ref></blockquote>
ستار بهشتی در یکی از نوشته‌های خود در وبلاگش، سعید قاسمی را مورد خطاب قرار داده و می‌نویسد:<blockquote>«یک سؤال از پاسدار سعید قاسمی… در دوره احمدی‌نژاد، این گل سرسبد رهبری که به قول شما رهبر بیشتر آبرویش را پای آن گذاشت ملت ایران حتی بحران گوجه فرنگی، تخم مرغ، برنج، چای خشک… هم داشتند!… به راستی سؤالی دارم از شما که ذوب شده ولایت هستید و او را عاری از هر گونه خطا می‌دانید و متصل به عرش اعلا! چه‌گونه رهبری که به‌اندازه خدا او را بالا می‌برید تا این اندازه در سیاست‌های خود خطا می‌کند؟ از اعلام شروع و یا خاتمه ماه رمضان…  
 
تا تأیید شخصی که خود ایشان را بادل و جان می‌پذیرد و پای او حاضر به قربانی کردن مردم معترض می‌شود؟ چه‌گونه این رهبر که با ملکوت در ارتباط است با سیاست‌ها و راهنمایی‌های اشتباه خود این‌گونه کشور را به فقر و فلاکت می‌کشاند؟...»<ref>[http://magalh91.blogspot.al/search?q=%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF+%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C آقای سعید قاسمی اگرمردم پا به میدان بگذارند بساط شما ونظام را جمع می کنند - وبلاگ ستار بهشتی]</ref></blockquote>ستار بهشتی هم‌چنین در نوشته‌ی دیگری در مورد انتخابات ایران و کاندیداهای اصلاح‌طلب می‌نویسد: <blockquote>«... اصلاح‌طلبان امروز همان اقتدارگرایان دیروز هستند. همان بازجوها، مأموران اطلاعات، سپاهیان استعفاداده یا بازنشسته شده، قاضی‌هایی که حکم برای مخالفان صادر می‌کردند! و شما اصلاح‌طلبان دست در خون این ملت دارید. خود می‌دانید با تغییر نظام باید جواب‌گوی اعمال خود باشید. در قیام ۸۸ اگر این قیام به ثمر ننشست به‌خاطر این بود که آقای موسوی، [[کروبی]]، خاتمی و بقیه اصلاح‌طلبان خواهان تغییر در سیاست‌های نظام بودند نه کلیت نظام!…».<ref>[http://magalh91.blogspot.al/search?q=%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD+%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86 شیاطین در جنگ قدرت - وبلاگ ستار بهشتی]</ref></blockquote>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۳٬۱۲۱

ویرایش