|
|
| (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| | '''مدرسه حقانی'''، یک حوزه علمیه شیعه در قم، در سال ۱۹۶۴ میلادی (۱۳۴۳ شمسی) در دوران حکومت پهلوی تأسیس شد. این مدرسه با هدف اصلاح برنامه درسی حوزهها و تقویت نقش فلسفه در آموزشهای دینی شکل گرفت. بنیانگذاران کلیدی آن شامل افرادی مانند عبدالکریم حقشناس، محمدتقی مصباح یزدی، احمد جنتی، محمد بهشتی، محمد صادوقی و محمود طالقانی بودند. بسیاری از فارغالتحصیلان این مدرسه پس از انقلاب ۱۹۷۹ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران به مناصب دولتی و قضایی رسیدند، از جمله ریاست قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و دیگر موقعیتهای کلیدی. |
|
| |
|
| '''بغی''' در فقه در خلاصهترین تعریف به معنای شورش علیه «امام عادل و معصوم» است. '''باغی''' کسی است که مرتکب این عمل میشود. رژیم ایران با تکیه به این اتهام، از دههی ۶۰ تا کنون به قتل و کشتار و [[اعدام در ایران|اعدام]] مخالفان خود دست میزند.
| | == تاریخچه شکلگیری == |
| | مدرسه حقانی در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی در قم تأسیس شد، زمانی که ایران تحت حکومت سلطنتی پهلوی قرار داشت. این مدرسه ابتدا به عنوان بخشی از تلاش برای اصلاح سیستم آموزشی حوزههای علمیه شیعه ایجاد گردید و بر تقویت جایگاه فلسفه در برنامه درسی تمرکز داشت. بنیانگذاری آن به سال ۱۹۶۴ بازمیگردد، زمانی که گروهی از روحانیون تصمیم به تأسیس یک نهاد آموزشی جدید گرفتند تا آموزشهای سنتی را با عناصر مدرن ترکیب کنند. |
|
| |
|
| مفهوم "بغی" در فقه امامیه ریشه در معانی لغوی تجاوز، ستم و سرکشی دارد و در فقه سنتی به عنوان خروج علیه امام معصوم تعریف شده است. دیدگاههای علمای گذشته مانند علامه حلی و شیخ طوسی بر محدودیت آن به دوران امامان تأکید دارند؛ در حالی که در ایران معاصر، این مفهوم به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی تعمیم یافته و در قانون مجازات اسلامی (مواد ۲۸۷ و ۲۸۸) به عنوان جرمی حدی با مجازات اعدام یا حبس جرمانگاری شده است. رژیم ایران از این تعمیم برای توجیه سرکوب و اعدام مخالفان استفاده میکند، این رویکرد با فقه سنتی ناسازگار است و انتقادات حقوق بشری را برانگیخته است.
| | پیش از تأسیس رسمی، این مدرسه از ساختمانی به نام مدرسه منتشریه استفاده میکرد که بعدها به مدرسه حقانی تغییر نام داد. برنامه درسی آن شامل دروس سنتی فقه و اصول، همراه با موضوعات مدرن مانند علوم، پزشکی، سیاست و فلسفه غربی بود. این رویکرد در دوران پهلوی، که با فشارهای مدرنیزاسیون همراه بود، به عنوان پاسخی به چالشهای آموزشی حوزهها دیده میشد. پس از انقلاب ۱۹۷۹ و ترور برخی از بنیانگذاران مانند عبدالکریم حقشناس و محمد بهشتی در سال ۱۹۸۱، نام مدرسه به مدرسه شهدا تغییر یافت. |
| ==معنای عام==
| |
| واژه "بغی" در زبان عربی و فقه اسلامی، ریشه در معانی لغوی مانند "تجاوز"، "ستم" و "سرکشی" دارد. از نظر لغوی، بغی به معنای درگذشتن از حد اعتدال، تکبر، و تجاوز ناپسند است.
| |
|
| |
|
| در اصطلاح فقهی، بغی به معنای "خروج" یا شورش علیه حاکم مشروع اسلامی است. <sup>[2]</sup> فقیهان شیعه امامیه، بغی را عمدتاً در باب جهاد بحث کردهاند و آن را جرمی علیه امنیت سیاسی و حاکمیت نظام اسلامی میدانند. این مفهوم با هدف حفظ ثبات جامعه اسلامی و ارزشهای دینی جرمانگاری شده، زیرا امنیت سیاسی پیشنیاز دفاع از مصالح پنجگانه (عقل، دین، جان، مال و ناموس) است. با این حال، ماهیت بغی – آیا حدی است یا تعزیری، عمومی یا سیاسی، و مطلق یا مقید – محل بحثهای گستردهای در فقه و حقوق بوده است. <ref name=":0">[https://hoquq.iict.ac.ir/article_13665.html بررسی جرم بغی در فقه امامیه و حقوق ایران]</ref> | | در دوران پهلوی، مدرسه حقانی به عنوان یک مرکز آموزشی برای تربیت روحانیون عمل میکرد و تحت نظارت مراجع تقلید مانند آیتالله میلانی قرار داشت. این مدرسه بخشی از شبکه حوزههای قم بود که در آن دوره با محدودیتهای دولتی روبرو بودند، اما توانست به عنوان یک نهاد آموزشی پایدار باقی بماند. |
| ==معنای لغوی بغی در لغتنامههای مشهور==
| |
| در لسان العرب (ابن منظور)، بغی به معنای "طلب کردن چیزی همراه با تجاوز و تعدی" تعریف شده، که شامل معانی مانند ظلم، ستم، تجاوز از حد اعتدال، و حتی حسد و کبر است؛ همچنین بر دو نوع پسندیده (مانند احسان) و ناپسند تقسیم میشود.[8]
| |
|
| |
|
| در معجم الوسیط (معجم عربی مدرن)، بغی به معنای "طلب، ظلم، فساد، حسد، زنا، کبر و تجاوز از حق و حد" آمده، با تأکید بر جنبههای منفی مانند تعدی.[10]
| |
|
| |
|
| در فرهنگ دهخدا (فارسی)، بغی به عنوان "ظلم و ستم، جرم و جنایت، نافرمانی و عصیان، باران بسیار، و هر تجاوز و افراط بر مقداری که حد چیز است" توصیف شده؛ همچنین در برخی مدخلها به "زن زناکار یا پلیدکار" اشاره دارد.[9] | | == افراد موثر == |
| | بنیانگذاران و چهرههای کلیدی مدرسه حقانی عمدتاً از روحانیون قم بودند که در تأسیس و مدیریت اولیه آن نقش داشتند. عبدالکریم حقشناس به عنوان یکی از بنیانگذاران اصلی شناخته میشود. دیگر افراد مؤثر شامل محمدتقی مصباح یزدی، احمد جنتی، محمد بهشتی، محمد صادوقی و محمود طالقانی بودند. |
|
| |
|
| در فرهنگ معین (فارسی)، بغی به معنای "ستم کردن" و "نافرمانی کردن، سرکشی" است.[11] | | محمد بهشتی، یکی از بنیانگذاران، در توسعه برنامه درسی نقش داشت و بعدها در ساختار سیاسی پس از انقلاب فعال شد. محمدتقی مصباح یزدی نیز در مدیریت و آموزش مدرسه دخیل بود و بر جنبههای ایدئولوژیک تمرکز داشت. احمد جنتی در امور اداری و آموزشی مشارکت داشت. این افراد در دوران پهلوی، مدرسه را به عنوان مرکزی برای آموزش روحانیون با رویکرد ترکیبی سنتی و مدرن اداره میکردند. |
|
| |
|
| در تاج العروس (محمد مرتضی زبیدی، شرحی بر قاموس الفیروزآبادی)، بغی مشابه لسان العرب، به معنای "تجاوز و تعدی از حدود" با معانی گستردهای مانند ظلم و خروج از حق تعریف میشود، که در زمینههای فقهی نیز کاربرد دارد.[12] | | علاوه بر بنیانگذاران، افرادی مانند علامه طباطبایی، که پدرزن عبدالکریم حقشناس بود، در تهیه متون آموزشی مانند "بدایه الحکمه" (۱۹۷۰) و "نهایه الحکمه" (۱۹۷۵) همکاری داشتند. این همکاریها نشاندهنده تلاش برای ادغام فلسفه در برنامههای آموزشی بود. |
|
| |
|
| در مفردات راغب اصفهانی «بغی» به معنای تجاوز نمودن و یا درگذشتن از حد اعتدال و همچنین به معنای تکبر آمده و از نظر راغب بغی بر دو گونه است: | | == شخصیتهای خروجی مشهور == |
| | بسیاری از فارغالتحصیلان مدرسه حقانی پس از انقلاب ۱۹۷۹ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران به مناصب دولتی و قضایی رسیدند. محمد بهشتی، یکی از بنیانگذاران، به عنوان رئیس قوه قضائیه سابق خدمت کرد. غلامحسین محسنی اژهای، فارغالتحصیل این مدرسه، در حال حاضر رئیس قوه قضائیه است و پیشتر معاون قوه قضائیه بود. |
|
| |
|
| # پسندیده، یعنی درگذشتن از عدل به احسان و از امور واجب به مستحبات.
| | مصطفی پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری و وزیر کشور خدمت کرده است. محمد ریشهری، یکی دیگر از فارغالتحصیلان، وزیر اطلاعات سابق بود. علی فلاحیان، جانشین ریشهری در وزارت اطلاعات، نیز از این مدرسه فارغالتحصیل شد. |
| # تجاوز ناپسند و ناروا، یعنی از حق به باطل و به شک و شبهه رفتن. (راغب اصفهانی، 1369، ص137)
| |
|
| |
|
| این معانی نشاندهنده تنوع کاربرد واژه از جنبههای فردی (مانند حسد) تا اجتماعی (مانند سرکشی) است.
| | ابراهیم رئیسی، که پیشتر رئیس قوه قضائیه بود و اکنون رئیسجمهور است، در مدرسه حقانی تحصیل کرده است. محمدتقی مصباح یزدی به عنوان مشاور ایدئولوژیک محمود احمدینژاد عمل کرد. دیگر فارغالتحصیلان شامل عبدالله جوادی آملی، احمد احمدی و روحالله حسینیان هستند که در موقعیتهای قضایی و سیاسی مختلف قرار گرفتند. |
|
| |
|
| == بغی در قرآن ==
| | بسیاری از وزرای اطلاعات ایران، از جمله پنج وزیر، از فارغالتحصیلان این مدرسه بودهاند. این الگو نشاندهنده نفوذ فارغالتحصیلان مدرسه در نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی است. |
| این واژه در قرآن نیز بارها (دست کم ۹۵ مورد) به کار رفته که گسترهی معنایی از «درخواست کردن و طلب» تا «گذشتن از حد اعتدال» و «ستم» تا «تجاوز و تعدی بدون حق» را دربر میگیرد و حتی گاهی مراد از آن مثبت هم هست. | |
|
| |
|
| برخی نمونهها و معانی «بغی» در آیات قرآن:
| |
|
| |
|
| * در آیه ۷۷ سوره قصص به معنای «خواستن»
| | == منابع == |
| * در آیه ۶۴ سوره کهف به معنای «خواستن»
| |
| * در آیه ۱۷۳ سوره بقره به معنای «زیاده خواهی»
| |
| * در آیه ۲۷ سوره شورا به معنای «زیاده خواهی و ستم»
| |
| * در آیه ۲۰ سوره مریم به معنای «عمل منافی عفت»
| |
| * در آیه ۲۳ سوره یونس به معنای «ستمکاران و تجاوزگران»
| |
| * در آیه ۹ سوره حجرات به معنای «تجاوز ناپسند» در این آیه، قرآن دستور میدهد که اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند، باید میان آنها صلح برقرار کرد، و اگر یکی بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز (باغی) جنگید تا به فرمان خدا بازگردد. <sup><ref name=":0" /></sup>
| |
| | |
| اما رژیم ایران با استفاده و تکیه به آخرین و تندترین این معانی، حکم مرگ را برای متهمین صادر میکند.
| |
| | |
| ==دیدگاههای فقهی تاریخی در مورد بغی==
| |
| در فقه امامیه، بغی عمدتاً به عنوان خروج علیه "امام عادل" یا "امام معصوم" تعریف شده است. <sup>[2]</sup> بسیاری از علمای برجسته گذشته، این مفهوم را محدود به دوران حضور امامان معصوم میدانستند. برای مثال، علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق) و شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) تأکید داشتند که بغی تنها در صورت خروج بر امام معصوم محقق میشود، زیرا حاکمیت مشروع تنها از سوی امامان شیعه (علیهمالسلام) تضمین میشود. <sup>[2]</sup> این دیدگاه بر اساس روایاتی مانند حدیث امام صادق (ع) است که جنگهای امام علی (ع) علیه مخالفان را مصداق بغی میداند، جایی که خروج علیه امام به عنوان تجاوز علیه طایفهای از مسلمانان تفسیر میشود. <sup><ref name=":0" /></sup>
| |
| | |
| شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ق) نیز بغی را خروج از اطاعت امام مشروع میداند و احکام آن را بر اساس آیه حجرات تبیین میکند.[6] طبق این دیدگاهها، شرایط تحقق بغی شامل جدایی از جماعت مسلمانان، خروج از محدوده اقتدار امام، و داشتن قدرت کافی برای ایجاد هرج و مرج است. احکام فقهی بغی نیز شامل ارشاد اولیه باغیان، سپس جنگ با آنها، ضمان اموال و جانهای تلفشده توسط باغیان، و عدم اسارت زنان و کودکان آنهاست. <sup>[2]</sup> برخی فقیهان مانند صاحب جواهر (محمدحسن نجفی، متوفی ۱۲۶۶ق) باغیان را کافر نمیدانند، بلکه فاسق میشمارند، و جنگ با آنها را دفاعی (نه کیفری) توصیف میکنند.[6]
| |
| | |
| در فقه اهل سنت، بغی گستردهتر تعریف میشود؛ برای مثال، حنفیان آن را خروج از اطاعت امام میدانند، در حالی که مالکیان و شافعیان ندادن حقوق امام را نیز شامل میکنند. <sup>[2]</sup> با این حال در فقه امامیه سنتی تأکید بر امام معصوم، بغی را به دوران خاصی محدود میکند و آن را جرمی تعزیری (نه حدی) میداند، زیرا مجازات مشخصی در شرع برای آن تعیین نشده است. <sup><ref name=":0" /></sup>
| |
| ==تعمیم اتهام بغی توسط رژیم ایران==
| |
| در دوران معاصر، به ویژه پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی در ایران]]، مفهوم بغی توسط برخی فقیهان و قانونگذاران ایرانی تعمیم یافته و به خروج علیه "نظام جمهوری اسلامی" به عنوان نماینده حاکمیت اسلامی اطلاق میشود. <sup><ref name=":0" /></sup> این تعمیم، بر اساس دیدگاههایی مانند کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۲۸ق) است که خروج بر نائبان عام یا خاص امام را نیز بغی میشمارد. <sup>[2]</sup> [[روحالله خمینی]] '''بغی''' را در چارچوب جهاد بحث میکند و آن را به مخالفت با حاکمیت اسلامی گسترش میدهد. <sup>[3]</sup>
| |
| | |
| این دیدگاه معاصر، برخلاف علمای گذشته که بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند، آن را به مخالفت با "ولایت فقیه" و نظام جمهوری اسلامی تعمیم میدهد. <sup>[2]</sup> برای مثال، در قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب ۱۳۹۲ش)، مواد ۲۸۷ و ۲۸۸ بغی را جرمانگاری کردهاند:
| |
| | |
| ماده ۲۸۷ بیان میکند که گروهی که علیه اساس نظام جمهوری اسلامی قیام مسلحانه کند، باغی محسوب شده و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به اعدام محکوم میشوند. <sup>[4]</sup>
| |
| | |
| ماده ۲۸۸ نیز برای اعضای گروه باغی که قبل از درگیری دستگیر شوند، حبس تعزیری درجه سه (اگر سازمان و مرکزیت وجود داشته باشد) یا درجه پنج (اگر از بین رفته باشد) پیشبینی کرده است. <sup>[5]</sup>
| |
| | |
| این مواد، بغی را جرمی حدی تلقی میکنند، در حالی که در فقه سنتی امامیه، آن را تعزیری میدانند. <sup><ref name=":0" /></sup> عناصر ضروری تحقق بغی در این قانون شامل وجود گروه متشکل، استفاده یا همراه داشتن سلاح، و قصد براندازی نظام است.[2] برای بررسی این اتهام نیز رژیم ایران دادگاه انقلاب را تعیین کرده است و نه دادگاه کیفری عمومی؛ امری که نشاندهنده سیاسی انگاشتهشدن این جرم است. <sup><ref name=":0" /></sup>
| |
| ==استفاده از اتهام بغی برای سرکوب مخالفان سیاسی توسط رژیم ایران==
| |
| رژیم سیاسی فعلی ایران، که بر پایه ولایت فقیه استوار است، از مفهوم بغی برای توجیه سرکوب مخالفان سیاسی و اعدام آنها استفاده میکند.[7] این کاربرد، بغی را از یک مفهوم فقهی تاریخی به ابزاری حقوقی برای حفظ قدرت تبدیل کرده است.[7] برای مثال، در اعتراضات گسترده مانند جنبش سبز (۱۳۸۸ش)، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ش، و اعتراضات زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱ش)، مخالفان اغلب به عنوان "باغی" یا "محارب" (که گاهی با بغی همپوشانی دارد) متهم میشوند.[7] این اتهام، امکان صدور احکام سنگین مانند اعدام را فراهم میکند، حتی اگر اقدامات مخالفان غیرمسلحانه باشد.[7]
| |
| | |
| منتقدان، این تعمیم را سوءاستفاده از فقه میدانند، زیرا علمای گذشته مانند علامه حلی بغی را منحصر به امام معصوم میدانستند و مجازات اعدام را دفاعی (نه کیفری) توصیف میکردند. <sup>[2]</sup> در مقابل، روحانیون معاصر وابسته به نظام ولایت فقیه مانند مکارم شیرازی یا هاشمی شاهرودی، بغی را به جرایم علیه امنیت کشور گسترش دادهاند، که اجازه میدهد رژیم، اعتراضات را به عنوان "قیام مسلحانه" تفسیر کند. <ref name=":0" /> موارد واقعی مانند اعدام [[نوید افکاری]] (۱۴۰۰ش) یا [[محسن شکاری]] (۱۴۰۱ش) در جریان اعتراضات، اغلب با اتهام بغی یا محاربه توجیه میشود، حتی اگر شواهد استفاده از سلاح ضعیف باشد.[7] این رویکرد، بغی را به ابزاری برای موجه جلوه دادن سرکوب تبدیل کرده، در حالی که در فقه سنتی، ارشاد و صلح اولویت دارد و مجازات اعدام تنها برای دفاع فوری است.[6]
| |
| | |
| این تعمیم، انتقادات بینالمللی را برانگیخته، زیرا با استانداردهای حقوق بشر مانند ممنوعیت اعدام برای جرایم سیاسی ناسازگار است.[7] همچنین، عدم تعریف دقیق "جرم سیاسی" در ایران، اجازه میدهد بغی برای هر مخالفتی اعمال شود، که برخلاف تأکید فقه سنتی بر حسننیت و عدالتخواهی است. <sup><ref name=":0" /></sup>
| |
| | |
| به این ترتیب اتهام '''بغی''' در عمل ابزاری حقوقی برای حفظ نظام سیاسی ولایت فقیه بوده و برای توجیه کشتار و اعدام مخالفان استفاده شده [7] و به طور ویژه اتهام خاصی است که در طول عمر رژیم فعلی ایران همواره به کنشگران هوادار [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] وارد شده است. '''منبع داده شود👇'''
| |
| | |
| '''برای مفهوم اخص و کاربرد علیه مجاهدین یک بخش جداگانه باز شود؟'''
| |
| | |
| مشینتارحثار
| |
| | |
| گمصهعتفتافگصتل
| |
| | |
| مکسابگصال خگ
| |
| | |
| [[اعدام در ایران|اعدام]] افراد زیر ۱۸ سال در سال ۱۳۶۰ در حالی انجام شد که آن سال هنوز قوانین مدونی در جمهوری اسلامی وجود نداشت و تمام افراد زیر ۱۸ سال با احکامی مانند «محارب»، «مفسد فی الارض» و «باغی» اعدام شدند. به نظر میرسد در غیاب قوانین مدون قضایی، حاکمان شرع دادگاههای انقلاب، سن بلوغ شرعی برای دختران (۹ سال) و پسران (۱۵ سال) را مبنای صدور و اجرای احکام اعدام قرار داده بودند. <sup>[6]</sup>
| |
| ==برخی از متهم شدگان==
| |
| [[قتل عام ۶۷]]
| |
| | |
| [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران|اعتراضات ۱۳۹۸ در ایران]]
| |
| | |
| [[ابوالحسن منتظر]]
| |
| | |
| احسان روازژیان <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| [[اکبر (شاهرخ) دانشورکار]]
| |
| | |
| اصغر دانشفر <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| امیر شاهولایتی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| امین سخنور <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| بابک علیپور <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| [[پخشان عزیزی]]
| |
| | |
| پویا قبادی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| حسین اردستانی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| حمیدرضا سهلآبادی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| [[حیدر قربانی]]
| |
| | |
| [[خسرو بشارت]]
| |
| | |
| [[داریوش سلحشور]]
| |
| | |
| [[رامین حسینپناهی]]
| |
| | |
| سلیمان شهبخش (۱۲ ساله) <sup>[8]</sup>
| |
| | |
| [[شریفه محمدی]] <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| شهاب نادعلی <sup>[9]</sup>
| |
| | |
| عبدالرحیم قنبرزهی گرگیج
| |
| | |
| عبدالغنی شهبخش
| |
| | |
| عیدو شهبخش
| |
| | |
| [[فروغ تقیپور]] <sup>[10]</sup>
| |
| | |
| [[مجاهد کورکور]]
| |
| | |
| مجتبی تقوی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| محمد تقوی <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| [[مرضیه فارسی]] <sup>[10]</sup>
| |
| | |
| نائب عسکری <sup>[10]</sup>
| |
| | |
| نسیم غلامیفرد <sup>[10]</sup>
| |
| | |
| وحید بنیعامریان <sup>[7]</sup>
| |
| | |
| [[وریشه مرادی]]
| |
| | |
| [[یعقوب درخشان]]
| |
| | |
| در برخی موارد این اتهامها نیز رژیم ایران تنها خبر اعدام یا اعدامهای جمعی را منتشر میکند و نامی از اعدامشدگان نمیبرد. <sup>[11]</sup>
| |
| ==مواضع علنی==
| |
| موسوی تبریزی در مصاحبه مطبوعاتی خود در دوم شهریور ۱۳۶۰ ضمن اعلام دستگیری «۴۶۰ تن از اعضای سازمان منافقین، راهکارگر، اقلیت، پیکار، کومله و اتحادیه کمونیست و سایر گروهکهای دیگر» طی چند روز اعلام کرد که:
| |
| | |
| «تعدادی از این زندانیان در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم شدند و پرونده بقیه تحت بررسی است.» او همچنین «به سرمایهداران و کسانی که خانه و یا مکانی در اختیار گروهکها قرار میدهند اخطار کرد که چنانچه مشاهده شود کسی مکانی برای فعالیت گروهها در اختیار آنان قرار دهد، در دادگاههای انقلاب به عنوان محارب و '''باغی''' و مفسد محاکمه و به اعدام محکوم خواهد شد.» اطلاعات ۲ شهریور ۱۳۶۰
| |
| | |
| قدوسی در ۲۰ تیرماه ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که گروههای نام برده شده در اطلاعیه دهمادهای محارب، مفسد و باغی شناخته شده و با اعضا و هواداران آنها طبق حکم قرآن کریم عمل خواهد شد.
| |
| | |
| موسوی تبریزی در مصاحبه با روزنامه اطلاعات میگوید:
| |
| | |
| «باغی کسی است که «خرج عن طاعه الامام العادل» خروج کند علیه امام و خارج بشود از طاعت امام، امام عادل، امامی که مبسوطالید است و در رأس حکومت اسلامی قرار دارد. ...اگر کسی علیه آن امام خروج کند قام کند آن آدم باغی است... مثل جنگ محاربین و منافقین و یا معاندین اقلیت و پیکار و امثال اینها ...»
| |
| | |
| روزنامه اطلاعات ۵ شنبه ۱۶ مهرماه ۱۳۶۰
| |
| | |
| '''منابع'''
| |
| | |
| ==منابع== | |
مدرسه حقانی، یک حوزه علمیه شیعه در قم، در سال ۱۹۶۴ میلادی (۱۳۴۳ شمسی) در دوران حکومت پهلوی تأسیس شد. این مدرسه با هدف اصلاح برنامه درسی حوزهها و تقویت نقش فلسفه در آموزشهای دینی شکل گرفت. بنیانگذاران کلیدی آن شامل افرادی مانند عبدالکریم حقشناس، محمدتقی مصباح یزدی، احمد جنتی، محمد بهشتی، محمد صادوقی و محمود طالقانی بودند. بسیاری از فارغالتحصیلان این مدرسه پس از انقلاب ۱۹۷۹ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران به مناصب دولتی و قضایی رسیدند، از جمله ریاست قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و دیگر موقعیتهای کلیدی.
تاریخچه شکلگیری
مدرسه حقانی در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی در قم تأسیس شد، زمانی که ایران تحت حکومت سلطنتی پهلوی قرار داشت. این مدرسه ابتدا به عنوان بخشی از تلاش برای اصلاح سیستم آموزشی حوزههای علمیه شیعه ایجاد گردید و بر تقویت جایگاه فلسفه در برنامه درسی تمرکز داشت. بنیانگذاری آن به سال ۱۹۶۴ بازمیگردد، زمانی که گروهی از روحانیون تصمیم به تأسیس یک نهاد آموزشی جدید گرفتند تا آموزشهای سنتی را با عناصر مدرن ترکیب کنند.
پیش از تأسیس رسمی، این مدرسه از ساختمانی به نام مدرسه منتشریه استفاده میکرد که بعدها به مدرسه حقانی تغییر نام داد. برنامه درسی آن شامل دروس سنتی فقه و اصول، همراه با موضوعات مدرن مانند علوم، پزشکی، سیاست و فلسفه غربی بود. این رویکرد در دوران پهلوی، که با فشارهای مدرنیزاسیون همراه بود، به عنوان پاسخی به چالشهای آموزشی حوزهها دیده میشد. پس از انقلاب ۱۹۷۹ و ترور برخی از بنیانگذاران مانند عبدالکریم حقشناس و محمد بهشتی در سال ۱۹۸۱، نام مدرسه به مدرسه شهدا تغییر یافت.
در دوران پهلوی، مدرسه حقانی به عنوان یک مرکز آموزشی برای تربیت روحانیون عمل میکرد و تحت نظارت مراجع تقلید مانند آیتالله میلانی قرار داشت. این مدرسه بخشی از شبکه حوزههای قم بود که در آن دوره با محدودیتهای دولتی روبرو بودند، اما توانست به عنوان یک نهاد آموزشی پایدار باقی بماند.
افراد موثر
بنیانگذاران و چهرههای کلیدی مدرسه حقانی عمدتاً از روحانیون قم بودند که در تأسیس و مدیریت اولیه آن نقش داشتند. عبدالکریم حقشناس به عنوان یکی از بنیانگذاران اصلی شناخته میشود. دیگر افراد مؤثر شامل محمدتقی مصباح یزدی، احمد جنتی، محمد بهشتی، محمد صادوقی و محمود طالقانی بودند.
محمد بهشتی، یکی از بنیانگذاران، در توسعه برنامه درسی نقش داشت و بعدها در ساختار سیاسی پس از انقلاب فعال شد. محمدتقی مصباح یزدی نیز در مدیریت و آموزش مدرسه دخیل بود و بر جنبههای ایدئولوژیک تمرکز داشت. احمد جنتی در امور اداری و آموزشی مشارکت داشت. این افراد در دوران پهلوی، مدرسه را به عنوان مرکزی برای آموزش روحانیون با رویکرد ترکیبی سنتی و مدرن اداره میکردند.
علاوه بر بنیانگذاران، افرادی مانند علامه طباطبایی، که پدرزن عبدالکریم حقشناس بود، در تهیه متون آموزشی مانند "بدایه الحکمه" (۱۹۷۰) و "نهایه الحکمه" (۱۹۷۵) همکاری داشتند. این همکاریها نشاندهنده تلاش برای ادغام فلسفه در برنامههای آموزشی بود.
شخصیتهای خروجی مشهور
بسیاری از فارغالتحصیلان مدرسه حقانی پس از انقلاب ۱۹۷۹ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران به مناصب دولتی و قضایی رسیدند. محمد بهشتی، یکی از بنیانگذاران، به عنوان رئیس قوه قضائیه سابق خدمت کرد. غلامحسین محسنی اژهای، فارغالتحصیل این مدرسه، در حال حاضر رئیس قوه قضائیه است و پیشتر معاون قوه قضائیه بود.
مصطفی پورمحمدی به عنوان وزیر دادگستری و وزیر کشور خدمت کرده است. محمد ریشهری، یکی دیگر از فارغالتحصیلان، وزیر اطلاعات سابق بود. علی فلاحیان، جانشین ریشهری در وزارت اطلاعات، نیز از این مدرسه فارغالتحصیل شد.
ابراهیم رئیسی، که پیشتر رئیس قوه قضائیه بود و اکنون رئیسجمهور است، در مدرسه حقانی تحصیل کرده است. محمدتقی مصباح یزدی به عنوان مشاور ایدئولوژیک محمود احمدینژاد عمل کرد. دیگر فارغالتحصیلان شامل عبدالله جوادی آملی، احمد احمدی و روحالله حسینیان هستند که در موقعیتهای قضایی و سیاسی مختلف قرار گرفتند.
بسیاری از وزرای اطلاعات ایران، از جمله پنج وزیر، از فارغالتحصیلان این مدرسه بودهاند. این الگو نشاندهنده نفوذ فارغالتحصیلان مدرسه در نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی است.
منابع