کاربر:Javad/7صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
خروج از لیست تروریستی 
اصولگرایی، اصولگرا در لغت به معنی کسی است که به اصل و اساس در همه‌ی موقعیت‌ها پایبند است و موضوعاتی را شامل می‌شود که مشمول مرور زمان نمیشود در تعریفی دیگر اصولگرا کسی است که بر بنیادهای فکری_اعتقادی ایدئولوژی خود پایبند است.
* برچسب تروریستی علیه نیروی اصلی اپوزیسیون ایران و سرکوبهای ناشی از آن، برجسته‌ترین وجه سیاست مماشات با فاشیسم مذهبی و بزرگترین مانع تغییر دموکراتیک در ایران بوده است.
* هیچ عاملی باندازه گنجاندن اپوزیسیون مشروع رژیم آخوندی در لیستهای تروریستی، در خدمت بقای این رژیم و علیه تغییر دموکراتیک در ایران نبوده است.
* آن نامگذاری گویای این بود که مماشاتگران با ملایان، هرگز توان درک پتانسیل آزادیخواهی در تاریخ ایران و نیز استعداد تشخیص تضاد اصلی در ایران را نداشته‌اند.
* بر هم زدن آن لیست‌گذاری، مبین حیات سیاسی مستقل مقاومت ایران در جهانی تک‌قطبی است.


روز ۹آذر ۱۳۸۶ دادگاه انگلستان با صدور حکمی برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران را باطل کرد و به وزیر کشور دستور داد حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از فهرست سازمانهای ممنوعه را به پارلمان انگلستان ارائه کند.
ترجمه و معنی أصول در فرهنگ لغت عربی-فارسی


کمیسیون استیناف سازمانهای ممنوعه(پوئک) در حکم خود بر بطلان و نامگذاری تروریستی تأکید کرد و به دولت انگلستان دستور داد رفع ممنوعیت از سازمان مجاهدین خلق ایران را به مورد اجرا بگذارد.
أَصْل [عمومی]  أَصْل : ج أُصُول : پايه و بن هر چيزى ؛ « قَعَدَ في اصْلِ الْجَبَل »: در پائين كوه نشست ، آنچه كه در برابر فرع يا شاخه است ؛ « اصل الشّجرة »: ريشه درخت ، پدر ، مصدر ؛ « لَا اصْلَ لَهُ وَ لَا فَصْل »: نه اصل و نژادى دارد و نه فصل و تبار ؛ « اصْلًا »: در آغاز ، در ابتدا ، هرگز ، قطعا ؛ « ما فعلتُهُ اصلًا »: من هرگز آن كار را نكرده ام .


معادله‌ای چندمجهوله باید حل می‌شد تا گره‌های این تور جهانی، بندبند باز می‌گشت.
قانونٌ أصول المحاكمات [عمومی]          آيين دادرسي ، آيين محاكمات


== '''نامگذاری مجاهدین امدادرسانی به دستگاه سرکوب و جنایت ولایت فقیه''' ==
کلمات مرتبط
آن نامگذاری گویای این بود که مماشاتگران با ملایان، هرگز توان درک پتانسیل آزادیخواهی در تاریخ ایران و نیز استعداد تشخیص تضاد اصلی در ایران را نداشته‌اند.


آن نامگذاری مبین این واقعیت بود که سیاست از منظر منافع تجاری و اقتصادی، مغلوب سیرک‌های هر چند مدت یک‌بار ولایت فقیه بوده است و آثار آن هنوز هم ادامه دارد. امدادهایی که با این تجارت سیاسی و اقتصادی روانهٔ دستگاه سرکوب و جنایت ملایان شد، از بی‌نظیرترین حمایت‌های قدرتهای جهانی به یک حکومت ارتجاعی در قرن ۲۰ و ۲دهه قرن ۲۱میلادی بوده است.
ماصِل الاصولي الاصولية اصل أَصْل استاصل


== '''درهم‌شکستن لیست تروریستی سند درخشانی در مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران''' ==
کلمات نزدیک
برهم‌زدن آن لیست‌گذاری، مبین حیات سیاسی مستقل مقاومت ایران در جهانی تک‌قطبی است. زدودن آن برچسب استعماری ـ ارتجاعی از جانب یک نیروی غیرحاکم در مواجهه با انواع دیوارها و زنجیرهای مریی و نامریی در سراسر جهان، تلاشی نفس‌گیر می‌طلبید. مقاومت ایران با حفظ هویت و استقلال خویش و با مبارزه بی‌امان سیاسی و حقوقی توانست آن تور بزرگ و سنگین را از هم بدرد و مهم‌تر آن‌که مماشات آمریکا و اروپا را توأم با افشای پشت‌پرده‌های زدوبندشان با نظام ولایت فقیه افشا ‌کرد.


پادزهر سیاست مماشات و قدرتی که می‌بایست آن تور سنگین ارتجاع و استعمار را بندبند می‌گشود، یک امید صیقل خورده در وفای به پیمان با آزادی در تاریخ ایران می‌طلبید. این امید و وفای به پیمان، همان بارقه‌ای است که در کسوت تشکیلات مستقل مجاهدین خلق و مقاومت ایران توانست در مواجهه با برچسب تروریستی و شکست دادن آن، سند درخشانی بر مبارزات مردم ایران بیافزاید. با این سرمایه و گنجینهٔ ملی و میهنی بود که مقاومت ایران سراغ وجدانهای آغشته نشده به سیاست مماشات و تجارت با ملایان در اروپا و آمریکا و دیگر کشورها رفت.
متن اصلی         معنی


ــ گره‌های محکم و سخت تور سنگین تهمت و افترای ساختهٔ ملایان و خریدارانش در اروپا و آمریکا، سال‌های سال با کاروانی از حقوق‌دانان و وجدانهای بیدار سیاسی و با تکاپوی خستگی‌ناپذیر اعضا و اجزای مقاومت ایران، مرحله‌به‌مرحله و بند‌به‌بند با درایت و رهبری مریم رجوی گشوده شدند و حاصل آن: اعتراف به اصالت مقاومت برابر دیکتاتوری آخوندی و به‌رسمیت شناختن حق مبارزه برای سرنگونی آن‌.
اتجاهُ أصولي [عمومی]   گرايش اصولي ، اصولگرايي ، گرايش بنيادي ، رويكرد اصولي .


== '''بازخوانی فرازهایی از یک کارزار تاریخی''' ==
اصولگرا
اکنون به بازخوانی آن تحول و اخبار ناشی از آن می‌پردازیم؛ اما حقیقتاً باور تحقق آن در جهان صلب و سخت منافع سیاسی و آلوده‌شده به تارهای به‌هم‌تنیدهٔ مماشات همراه با انبوه موانع دست‌وپاگیر بوروکراتیک، غیرممکن می‌نمود. از این‌رو آنچه در شکست‌دادن برچسب تروریستی اتحادیه اروپا در آذر ۱۳۸۶ و ۵سال بعد در خروج از لیست وزارت‌خارجه آمریکا در ۷مهر ۱۳۹۱ روی داد، به‌راستی که به‌سان رویاندن بنفشه‌ای از دل مفرغ و سنگ بود.


در اطلاعیة‌ شورای ملی مقاومت که در همان روز ـ نهم آذر ۱۳۸۶ ـ صادر شد آمده است:
واژه‌نامه آزاد


«۷سال پس از نامگذاری تروریستی و ”ممنوعه“ شدن سازمان مجاهدین خلق ایران در انگلستان، امروز کمیسیون استیناف سازمانهای ممنوعه(پوئک) پس از رسیدگی طولانی به این پرونده، صراحتاً در حکم خود بطلان و غیرقانونی بودن برچسب تروریستی را اعلام کرد.
اصولگرا یعنی کسی که رسالت خود را در حفظ اصول جهان بینی پذیرفته شده اش می یابد. پس مهمترین کار یک اصولگرا، شناخت و تبیین اصول و دفاع منطقی از آن است. در تفکر اصولگرایی فرد می کوشد ابتدا مبانی و اصول فکری خود و دیگران را تبیین و تصحیح نماید و سپس به شاخه و برگها برسد و آن را تحلیل و توصیف نماید. و با این دستاورد، توصیه ها و گزاره های انشایی و قانونی بسازد و احیانا اشتباهات و مشکلات را برطرف سازد.


خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، حکم امروز دادگاه را پیروزی درخشان عدالت، اذعان به حقانیت مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، نشان برانگیختگی وجدان بین‌المللی و پیام قاطعیت جامعه جهانی در برابر فاشیسم مذهبی توصیف کرد.
'''اصولگرايي  fundamentalism'''


خانم مریم رجوی این پیروزی تاریخی را به سازمان مجاهدین، به رزم‌آوران اشرف و عموم مردم ایران و همه دوستداران عدالت و آزادی تبریک گفت و آن را پیروزی ارزشهای انسانی و دست‌آوردهای بشری از جمله به‌رسمیت شناختن حق مقاومت برای آزادی دانست.
اگر به فرهنگهاي سياسي نظري بياندازيم اثري از واژة «اصولگرايي» در آنها نمي يابيم در عوض به كلمة بنيادگرايي بر مي خوريم كه تعبير مثبت آن، به معناي اصولگرايي كه امروزه در عرف سياسي ما بكار مي رود نزديكتر است.


رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، ۳۵عضو مجلس عوام و اعیان انگلستان که ممنوعیت مجاهدین را به چالش کشیدند، وجدان بیدار مردم انگلستان نامید که بر بی‌عدالتی بزرگی که در حق مردم و مقاومت ایران روا شده بود، برشوریدند، خانم مریم رجوی با گرامی‌داشت خاطره لرد رنتون فقید از شاکیان این پرونده و همه نمایندگان و حقوقدانان و وکلا و شاهدانی که طی سالیان برای حذف این ممنوعیت تلاش کردند، قدرانی و تشکر کرد.
بنياد گرايي داراي دو معناي متفاوت مي باشد كه در نقطة مقابل هم قرار دارند. در معناي نخست كه بيشتر با عنوان فارسي «اصولگرايي» از آن ياد مي شود عبارت است از اصولي بودن اعتقادات، باورها و تمسّك به آنها. در معناي ديگر كه بيشتر بار ارزشي منفي دارد بنياد گرايي مساوي با نهاد قشري گري و تمسّك به ظواهر مي باشد.[5]


رئیس‌جمهور مقاومت قضات شریفی را که به‌ دور از تاثیرات سیاست مماشات و به‌رغم همه کارشکنی‌ها و فشارها، بر اساس وجدان قضایی و انسانی خود جانب عدالت را گرفتند، ستود و خاطرنشان کرد حکم امروز بر این واقعیت که این ممنوعیت از ابتدا یک تصمیم سیاسی و به‌خاطر خوش‌آمد ملایان بوده است، صحه می‌گذارد.
اصولگرايي كه در عرف سياسي كشور ما متداول شده است اصطلاح جديدي است كه قبلاً به اين شكل سابقة كاربرد نداشته است. طبق اين تعبير اصولگرايان افرادي هستند كه معتقد به يك سلسله آرمانها و عقايد مقدسي هستند كه اين عقايد ريشه در مذهب و دين آنها دارد و آنها حاضر نيستند بر سر اين اصول معامله و يا از آنها عدول كنند. براي مثال مسالة دفاع از حقوق فلسطينيان و به رسميت نشناختن اسرائيل در نظام جمهوري اسلامي ايران يك مسألة اصولي نظام بشمار مي آيد كه مسئولان حاضر نيستند بر سر اين مسأله با كسي معامله كنند. در واقع اصولگرايان هرهري مذهب نيستند كه هر روز به يك رنگي در بيايند. بلكه افرادي هستند كه حاضرند بر سر اعتقادات و اصول صحيح خود فداكاري بكنند.


خانم رجوی از دولت انگلستان خواست به‌ دور از هر گونه تعلل و تأخیر حکم دادگاه را بپذیرد و به اجرا در بیاورد و همهٔ محدودیتهای ناشی از این ممنوعیت را برطرف کند.
طرح اصولگرايي از جانب مقام معظم رهبري در شرايطي صورت گرفت كه بعضي افراد براي خوشايند غربي ها از مواضع انقلابي و بعضي اعتقادات سابق خود دست بردارند. لذا طرح اين مسأله از جانب رهبري عملاً باعث شد خط و خطوط اين عده از بقيّه جدا شود و ياران واقعي نظام كه حاضر به فداكاري براي اصول و مواضع انقلابي خود هستند. در يك جبهة واحد بنام جبهة «اصولگرايان» متشكّل شوند.


خانم مریم رجوی یادآوری کرد: در یک دهه گذشته هیچ عاملی به‌اندازه گنجاندن اپوزیسیون مشروع رژیم آخوندی در لیستهای تروریستی، در خدمت بقای این رژیم و علیه تغییر دموکراتیک در ایران نبوده است و افزود هم‌چنان‌که در جلسات استماع در دادگاه و در اسنادی که دولت انگلستان به دادگاه ارائه داد برملا شد، بمباران قرارگاههای مجاهدین در جریان جنگ عراق که منجر به‌ شهادت دهها تن از مجاهدین گردید، به‌ درخواست استبداد مذهبی حاکم بر ایران و به بهانه همین نامگذاری صورت گرفته است.
در نتيجه: اصول گرايي يعني ايستادگي روي عقايد و آرمانهايي كه ريشه در دين و مذهب دارد و عدم عدول از اين اصول. بنابراين هر كس كه داراي چنين روحيه و اعتقادي هست بدون شك جزو اصول گرايان خواهد بود.


خانم رجوی افزود، پس از رأی امروز، اتحادیه اروپا باید بلادرنگ برچسب غیرقانونی تروریستی علیه مجاهدین را ملغی سازد زیرا پایه و مبنای آن برچسب، نامگذاری مجاهدین توسط وزارت کشور انگلیس بوده و دادگاه عدالت اروپا نیز به لغو آن رأی داده است.
اصول‏گرايان به طور خلاصه افرادي هستند که به مباني و ارزشهاي "انقلاب اسلامي" اعتقاد دارند. انقلابي که  نه فقط در عرصه هاي سياسي و تغيير رژيم حکومتي صورت گرفته، بلکه يک حرکت بزرگ فکري و ارزشي را در قرن بيستم پايه‏گذاري کرده است. شايد بتوان  در يک برداشت کلي و اجمالي، حرکت اصول‏گرايي را که ريشه در عمق مباني تفکر حضرت امام خميني دارد، به سه بخش کلي تقسيم نمود:


رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت با یادآوری این‌که برچسب تروریستی علیه نیروی اصلی اپوزیسیون ایران و سرکوبهای ناشی از آن، برجسته‌ترین وجه سیاست مماشات با فاشیسم مذهبی و بزرگترین مانع تغییر دموکراتیک در ایران بوده است، گفت: تجربه طولانی ثابت کرد که سیاست‌های ”جستجوی مدره“، ”دیالوگ سازنده“، ”دیالوگ انتقادی“ و ”ارائه مشوق“ به فاشیسم مذهبی، نتیجه‌ای جز فرصت‌دادن و جری‌تر کردن آن ندارد. زمان آن فرارسیده است که هر گونه مماشات و سازش و تسلیم در برابر فاشیسم مذهبی که اکنون با سرپوش ”صلح‌خواهی“ توجیه می‌شود، برای همیشه به‌ دور انداخته شود. قاطعیت تنها راه مقابله با رژیمی است که با تمام قوا برای دستیابی به بمب اتمی تلاش می‌کند و به ضرب انتگریسم و صدور تروریسم به‌دنبال کسب هژمونی و ”پرکردن خلأ قدرت“ در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و یمن و سومالی است. رژیم جنگ‌افروزی که برد موشکهایش را برای رسیدن به کشورهای اروپایی نیز افزایش داده و بی‌گمان منطقه و جهان را در معرض فاجعه قرار داده است.
الف: اصول‏گرايان به قدرت، توانايي، قابليت مباني و آموزه‏هاي ديني براي اداره‏ي جامعه و حکومت اعتقاد دارند. جامعه‏ي موردنظر اصول‏گرايان يک محيط "اخلاقي" و يا "اخلاق مذهبي" صرف نيست. بلکه آنان اعتقاد دارند که مي‏توان با ظرفيت‏سازي، بسياري از فضائل ديني و خواسته‏هاي  شارع مقدس را در عرصه‏هاي گوناگون اجتماعي اجرا نمود. اين جريان سترگ با شروع انقلاب اسلامي، در سطح دولت و ملت به طور همزمان آغاز گرديد و تحولات بنيادين براي اجراي احکام الهي در ميان دولت و ملت پديدار شد. اگرچه در سالهاي بعد اندکي فاصله ميان اين دو سطح به وجود آمد اما اين واقعيت که با گذشت سي سال از تولد حکومت ديني در جامعه ايراني، تفکر اسلام سياسي توانست اين تئوري را که عرفي‏گرايي خطري عمده براي حکومت‏هاي ديني مي‏باشند، را به چالش بکشد به حقيقتي غيرقابل انکار تبديل نمود.


خانم رجوی تأکید کرد، پیوسته گفته‌ایم که راه‌حل بنیادین مسأله ایران نه جنگ و لشکرکشی خارجی و نه سازش و مماشات بلکه تغییر دموکراتیک به‌وسیله مردم و مقاومت ایران است که برداشتن راهبندها را از پیش پای این مقاومت ایجاب می‌کند»<ref>[https://www.mojahedin.org/i/%DB%B9%D8%A2%D8%B0%D8%B1-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%DA%86%D8%B3%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%DA%86%D9%88%D9%86-%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%86%D9%81%D8%B4%D9%87%D8%A ۹ آذر ۸۶ شکست برچسب تروریستی-سایت مجاهد]</ref>.
بنابراين، وجه تمايز بنيادين "اصول‏گرايي" با ديگر تفکرات، اعتماد و اعتقاد آنان به جامعه‏اي است که با اتکا به دستورات الهي در تمامي عرصه‏ها اداره مي شود و اين فرآيند با عرفي‏گرايي به مخاطره نمي‏افتد اگرچه مراقبت دايمي براي آن لازم است. تئوري "ولايت مطلقه فقيه" که ريشه در جان فقه شيعه دارد يکي از بزرگترين عوامل مقابله با عرفي‏گرائي است و مصلحت‏گرايي اسلامي تفاوت اصولي با عرفي‏سازي جامعه دارد زيرا مصلحت‏گرائي نيز برخاسته از آموزه‏هاي ديني و در همين چهارچوب است.
 
ب: در بعد فرهنگي، اصول‏گرايان تقابل آشکاري با ارزشهاي فرهنگي بيگانه و خصوصا فرهنگ سلطه در زمان معاصر که بر مبناي تئوري‏هاي اومانيستي و ليبراليستي بنا شده است، دارند. اصولگرايان به شدت با ادغام و پذيرش ارزش‏هاي فرهنگي جهاني مقابله مي‏نمايند. زيرا خاستگاه فکري اين فرهنگ را با اصول تفکر ديني و جهان‏بيني حاکم بر آن در تضاد مي‏بينند. خطر نفوذ فرهنگ سلطه با گسترش وسايل ارتباط جمعي، دائما رخ مي‏نمايد و با راندن آن از دروازه، از پنجره وارد مي‏شود.
 
اگرچه "اصول‏گرايي" با تکيه بر مباني اسلامي خود، تعاريف خاصي از برخي ارزشهاي رايج مانند آزادي - حقوق بشر - ابراز عقيده - دموکراسي - و غيره دارد و نگاه او بر اين واژه‏ها، "نفي مطلق" نيست اما بدبيني شديدي نيز نسبت به اين واژه‏ها به دليل ترويج آنها توسط حاملان ايدئولوژي اومانيستي و غربي دارد. اصول گرايان به دليل جهان‏بيني الهي، حقيقت آزادي و حقوق بشر را نزد خود مي‏يابند زيرا نگاه آنان به مقوله‏ي "انسان" با ديدگاه غربي آن به شدت متفاوت است وآنچه را خالق جهان و انسان تبيين کرده است را به مصلحت بشريت مي‏دانند. التبه حوزه‏هاي تداخلي قابل توجهي نيز در نگاه به آزادي و دموکراسي و حقوق بشر ميان اين دو تفکر وجود دارد اما دواير غيرمتداخل غير قابل انکاري نيز دارند.
 
خلاصه آنکه اصولگرائي در حوزه‏ي فرهنگي، چالش‏هاي سترگي با تفکر موسوم به اصلاح‏طلبي از حيث مباني نظري و نوع مواجهه با فرهنگ و مغرب زمين دارد.
 
ج: بعد سوم تمايز اصولگرايي يا جريانات ديگر "جنبه اعتقادي" است. منطق اصول‏گرايي در چند زمينه با ديگر جريانات تمايز دارد:
 
1-    اتکا به اعتقاد ملي و توليد داخلي و حمايت از آن در مقابل هجوم سرمايه‏هاي بيگانه.
 
2-     مقابله جدي در مقابل ادغام در ساختار نظام اقتصاد بين‏المللي
 
3-    حساسيت در مورد ايجاد فاصله‏ي طبقاتي زياد ميان فرهنگ‏هاي جامعه و عدالت اقتصادي.
 
4-    حساسيت فراوان در مورد فساد اقتصادي و رانت‏خواري و ايجاد ثروت‏هاي بادآورده.


== منابع ==
<references />
<references />
<references group="پاورقی" />
<references group="پاورقی" />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۵۸

اصولگرایی، اصولگرا در لغت به معنی کسی است که به اصل و اساس در همه‌ی موقعیت‌ها پایبند است و موضوعاتی را شامل می‌شود که مشمول مرور زمان نمیشود در تعریفی دیگر اصولگرا کسی است که بر بنیادهای فکری_اعتقادی ایدئولوژی خود پایبند است.

ترجمه و معنی أصول در فرهنگ لغت عربی-فارسی

أَصْل [عمومی]  أَصْل : ج أُصُول : پايه و بن هر چيزى ؛ « قَعَدَ في اصْلِ الْجَبَل »: در پائين كوه نشست ، آنچه كه در برابر فرع يا شاخه است ؛ « اصل الشّجرة »: ريشه درخت ، پدر ، مصدر ؛ « لَا اصْلَ لَهُ وَ لَا فَصْل »: نه اصل و نژادى دارد و نه فصل و تبار ؛ « اصْلًا »: در آغاز ، در ابتدا ، هرگز ، قطعا ؛ « ما فعلتُهُ اصلًا »: من هرگز آن كار را نكرده ام .

قانونٌ أصول المحاكمات [عمومی]          آيين دادرسي ، آيين محاكمات

کلمات مرتبط

ماصِل الاصولي الاصولية اصل أَصْل استاصل

کلمات نزدیک

متن اصلی         معنی

اتجاهُ أصولي [عمومی]   گرايش اصولي ، اصولگرايي ، گرايش بنيادي ، رويكرد اصولي .

اصولگرا

واژه‌نامه آزاد

اصولگرا یعنی کسی که رسالت خود را در حفظ اصول جهان بینی پذیرفته شده اش می یابد. پس مهمترین کار یک اصولگرا، شناخت و تبیین اصول و دفاع منطقی از آن است. در تفکر اصولگرایی فرد می کوشد ابتدا مبانی و اصول فکری خود و دیگران را تبیین و تصحیح نماید و سپس به شاخه و برگها برسد و آن را تحلیل و توصیف نماید. و با این دستاورد، توصیه ها و گزاره های انشایی و قانونی بسازد و احیانا اشتباهات و مشکلات را برطرف سازد.

اصولگرايي  fundamentalism

اگر به فرهنگهاي سياسي نظري بياندازيم اثري از واژة «اصولگرايي» در آنها نمي يابيم در عوض به كلمة بنيادگرايي بر مي خوريم كه تعبير مثبت آن، به معناي اصولگرايي كه امروزه در عرف سياسي ما بكار مي رود نزديكتر است.

بنياد گرايي داراي دو معناي متفاوت مي باشد كه در نقطة مقابل هم قرار دارند. در معناي نخست كه بيشتر با عنوان فارسي «اصولگرايي» از آن ياد مي شود عبارت است از اصولي بودن اعتقادات، باورها و تمسّك به آنها. در معناي ديگر كه بيشتر بار ارزشي منفي دارد بنياد گرايي مساوي با نهاد قشري گري و تمسّك به ظواهر مي باشد.[5]

اصولگرايي كه در عرف سياسي كشور ما متداول شده است اصطلاح جديدي است كه قبلاً به اين شكل سابقة كاربرد نداشته است. طبق اين تعبير اصولگرايان افرادي هستند كه معتقد به يك سلسله آرمانها و عقايد مقدسي هستند كه اين عقايد ريشه در مذهب و دين آنها دارد و آنها حاضر نيستند بر سر اين اصول معامله و يا از آنها عدول كنند. براي مثال مسالة دفاع از حقوق فلسطينيان و به رسميت نشناختن اسرائيل در نظام جمهوري اسلامي ايران يك مسألة اصولي نظام بشمار مي آيد كه مسئولان حاضر نيستند بر سر اين مسأله با كسي معامله كنند. در واقع اصولگرايان هرهري مذهب نيستند كه هر روز به يك رنگي در بيايند. بلكه افرادي هستند كه حاضرند بر سر اعتقادات و اصول صحيح خود فداكاري بكنند.

طرح اصولگرايي از جانب مقام معظم رهبري در شرايطي صورت گرفت كه بعضي افراد براي خوشايند غربي ها از مواضع انقلابي و بعضي اعتقادات سابق خود دست بردارند. لذا طرح اين مسأله از جانب رهبري عملاً باعث شد خط و خطوط اين عده از بقيّه جدا شود و ياران واقعي نظام كه حاضر به فداكاري براي اصول و مواضع انقلابي خود هستند. در يك جبهة واحد بنام جبهة «اصولگرايان» متشكّل شوند.

در نتيجه: اصول گرايي يعني ايستادگي روي عقايد و آرمانهايي كه ريشه در دين و مذهب دارد و عدم عدول از اين اصول. بنابراين هر كس كه داراي چنين روحيه و اعتقادي هست بدون شك جزو اصول گرايان خواهد بود.

اصول‏گرايان به طور خلاصه افرادي هستند که به مباني و ارزشهاي "انقلاب اسلامي" اعتقاد دارند. انقلابي که  نه فقط در عرصه هاي سياسي و تغيير رژيم حکومتي صورت گرفته، بلکه يک حرکت بزرگ فکري و ارزشي را در قرن بيستم پايه‏گذاري کرده است. شايد بتوان  در يک برداشت کلي و اجمالي، حرکت اصول‏گرايي را که ريشه در عمق مباني تفکر حضرت امام خميني دارد، به سه بخش کلي تقسيم نمود:

الف: اصول‏گرايان به قدرت، توانايي، قابليت مباني و آموزه‏هاي ديني براي اداره‏ي جامعه و حکومت اعتقاد دارند. جامعه‏ي موردنظر اصول‏گرايان يک محيط "اخلاقي" و يا "اخلاق مذهبي" صرف نيست. بلکه آنان اعتقاد دارند که مي‏توان با ظرفيت‏سازي، بسياري از فضائل ديني و خواسته‏هاي  شارع مقدس را در عرصه‏هاي گوناگون اجتماعي اجرا نمود. اين جريان سترگ با شروع انقلاب اسلامي، در سطح دولت و ملت به طور همزمان آغاز گرديد و تحولات بنيادين براي اجراي احکام الهي در ميان دولت و ملت پديدار شد. اگرچه در سالهاي بعد اندکي فاصله ميان اين دو سطح به وجود آمد اما اين واقعيت که با گذشت سي سال از تولد حکومت ديني در جامعه ايراني، تفکر اسلام سياسي توانست اين تئوري را که عرفي‏گرايي خطري عمده براي حکومت‏هاي ديني مي‏باشند، را به چالش بکشد به حقيقتي غيرقابل انکار تبديل نمود.

بنابراين، وجه تمايز بنيادين "اصول‏گرايي" با ديگر تفکرات، اعتماد و اعتقاد آنان به جامعه‏اي است که با اتکا به دستورات الهي در تمامي عرصه‏ها اداره مي شود و اين فرآيند با عرفي‏گرايي به مخاطره نمي‏افتد اگرچه مراقبت دايمي براي آن لازم است. تئوري "ولايت مطلقه فقيه" که ريشه در جان فقه شيعه دارد يکي از بزرگترين عوامل مقابله با عرفي‏گرائي است و مصلحت‏گرايي اسلامي تفاوت اصولي با عرفي‏سازي جامعه دارد زيرا مصلحت‏گرائي نيز برخاسته از آموزه‏هاي ديني و در همين چهارچوب است.

ب: در بعد فرهنگي، اصول‏گرايان تقابل آشکاري با ارزشهاي فرهنگي بيگانه و خصوصا فرهنگ سلطه در زمان معاصر که بر مبناي تئوري‏هاي اومانيستي و ليبراليستي بنا شده است، دارند. اصولگرايان به شدت با ادغام و پذيرش ارزش‏هاي فرهنگي جهاني مقابله مي‏نمايند. زيرا خاستگاه فکري اين فرهنگ را با اصول تفکر ديني و جهان‏بيني حاکم بر آن در تضاد مي‏بينند. خطر نفوذ فرهنگ سلطه با گسترش وسايل ارتباط جمعي، دائما رخ مي‏نمايد و با راندن آن از دروازه، از پنجره وارد مي‏شود.

اگرچه "اصول‏گرايي" با تکيه بر مباني اسلامي خود، تعاريف خاصي از برخي ارزشهاي رايج مانند آزادي - حقوق بشر - ابراز عقيده - دموکراسي - و غيره دارد و نگاه او بر اين واژه‏ها، "نفي مطلق" نيست اما بدبيني شديدي نيز نسبت به اين واژه‏ها به دليل ترويج آنها توسط حاملان ايدئولوژي اومانيستي و غربي دارد. اصول گرايان به دليل جهان‏بيني الهي، حقيقت آزادي و حقوق بشر را نزد خود مي‏يابند زيرا نگاه آنان به مقوله‏ي "انسان" با ديدگاه غربي آن به شدت متفاوت است وآنچه را خالق جهان و انسان تبيين کرده است را به مصلحت بشريت مي‏دانند. التبه حوزه‏هاي تداخلي قابل توجهي نيز در نگاه به آزادي و دموکراسي و حقوق بشر ميان اين دو تفکر وجود دارد اما دواير غيرمتداخل غير قابل انکاري نيز دارند.

خلاصه آنکه اصولگرائي در حوزه‏ي فرهنگي، چالش‏هاي سترگي با تفکر موسوم به اصلاح‏طلبي از حيث مباني نظري و نوع مواجهه با فرهنگ و مغرب زمين دارد.

ج: بعد سوم تمايز اصولگرايي يا جريانات ديگر "جنبه اعتقادي" است. منطق اصول‏گرايي در چند زمينه با ديگر جريانات تمايز دارد:

1-    اتکا به اعتقاد ملي و توليد داخلي و حمايت از آن در مقابل هجوم سرمايه‏هاي بيگانه.

2-     مقابله جدي در مقابل ادغام در ساختار نظام اقتصاد بين‏المللي

3-    حساسيت در مورد ايجاد فاصله‏ي طبقاتي زياد ميان فرهنگ‏هاي جامعه و عدالت اقتصادي.

4-    حساسيت فراوان در مورد فساد اقتصادي و رانت‏خواري و ايجاد ثروت‏هاي بادآورده.