کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''سید احمد خاتمی'''، (متولد ۱۳۳۹، سمنان)، یکی از روحانیون برجسته و امام جمعه موقت تهران است که به دلیل مواضع تند و جنجالی‌اش در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی، چهره‌ای مناقشه‌برانگیز محسوب می‌شود. او تحصیلات حوزوی خود را در قم گذراند و از سال ۱۳۸۴ به‌عنوان امام جمعه موقت تهران و عضو [[مجلس خبرگان]] رهبری فعالیت دارد. خاتمی از حامیان سرسخت [[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]] است و در سال ۱۴۰۱ اعلام کرد: «ایستادن در مقابل ولایت فقیه، مخالفت با خداست» '''(دویچه‌وله ۱).'''
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.


احمد خاتمی از اعدام‌ها و [[قتل عام ۶۷|قتل‌عام ۱۳۶۷]] دفاع کرده و آن را «خدمت بزرگ» به ملت دانسته است. '''(دویچه‌وله ۳).''' خاتمی خواستار سرکوب شدید اعتراضات، به‌ویژه [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]، شده و معترضان را «عوامل بیگانه» نامیده است. '''(مجاهدین خلق ایران).''' او همچنین از سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه زنان حمایت کرده و اظهار داشته که برای اجرای حجاب باید «خون ریخته شود» '''(فرارو ۲).''' احمد خاتمی جشن‌های ایرانی مانند [[چهارشنبه‌سوری]] را «حرام» خوانده و آن‌ها را ضد اسلامی دانسته است. '''(فضول محله).''' در سال ۲۰۱۸، به دلیل نقشش در نقض حقوق بشر، از جمله حمایت از اعدام‌های فراقانونی و سرکوب [[آزادی بیان]]، توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شد. او این تحریم‌ها را «افتخار» دانست و آن را نشانه دشمنی آمریکا با اسلام خواند. '''(یورو نیوز).''' 
در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عین‌الدوله، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.


اتهامات فساد مالی نیز علیه سید احمد خاتمی و نزدیکانش، از جمله دامادش، مطرح شده که به سوءاستفاده از اموال عمومی برای خرید املاک اشاره دارد، هرچند مدارک قطعی در این زمینه محدود است. '''(آزادگی).''' خاتمی در سال ۱۳۹۸ ادعا کرد که ایران فرمول ساخت بمب اتمی را دارد، اما به دلایل مذهبی از آن استفاده نمی‌کند. '''(دویچه‌وله ۲).''' او همچنین از فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی خارجی حمایت کرده و در سال ۱۳۹۸ اعلام کرد که مجلس خبرگان مصوب کرده این شبکه‌ها نباید فعالیت کنند. '''(شب‌تاب).'''  (فرارو ۱، ایران وایر، دویچه‌وله ۱، یورو نیوز، مجاهدین خلق ایران).
پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.


== زندگی اولیه و تحصیلات ==
سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده>
سید احمد خاتمی در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۳۹ در سمنان متولد شد. او از خانواده‌ای مذهبی بود و از ۱۱ سالگی به تحصیلات دینی روی آورد. در سال ۱۳۵۴، پس از اتمام دروس مقدماتی در حوزه علمیه صادقیه سمنان، به قم مهاجرت کرد و در حوزه علمیه قم به تحصیلات خود ادامه داد. در قم، تحت نظر آخوند [[محمدتقی مصباح یزدی]]، فقه، اصول، تفسیر، و کلام آموخت. احمد خاتمی در دوران تحصیلاتش، در فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم پهلوی شرکت کرد و تحت تأثیر حمله به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲، به [[روح‌الله خمینی]] پیوست. این دوره، او را برای نقش‌های بعدی در ساختار سیاسی و مذهبی ایران آماده کرد. او در سال‌های اولیه [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]، در جلسات مخفیانه با دیگر روحانیون برای سازماندهی فعالیت‌ها مشارکت داشت و به دلیل سخنرانی‌هایش، به‌عنوان یکی از چهره‌های جوان و پرشور شناخته شد.  


در سال ۱۳۵۷، او به همراه گروهی از طلاب، در تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت کرد و پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به عضویت اولیه در نهادهای انقلابی درآمد. او در سال ۱۳۶۰، به‌عنوان نماینده مردم سمنان در اولین دوره مجلس شورای اسلامی کاندیدا شد، اما موفق به کسب رأی نشد. این تجربه، او را به تمرکز بیشتر بر فعالیت‌های حوزوی و تبلیغی سوق داد.  در سال ۱۳۶۲، او به‌عنوان مسئول تبلیغات در جبهه‌های جنگ منصوب شد و در این نقش، به ترویج ایدئولوژی جنگ میان رزمندگان پرداخت. او همچنین در سال ۱۳۶۵، در دوره‌ای کوتاه، به‌عنوان مسئول حوزه علمیه سمنان فعالیت کرد تا آموزش طلاب را گسترش دهد. '''(فرارو ۱).'''
ـــــــــــ


=== بخش دوم: مناصب و نقش‌های سیاسی ===
<بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
پس از انقلاب ۱۳۵۷، سید احمد خاتمی به تحصیلات عالی حوزوی ادامه داد و در جبهه‌های [[جنگ ایران و عراق]] حضور یافت. از سال ۱۳۶۴، تدریس در حوزه علمیه قم را آغاز کرد و از سال ۱۳۶۷، تدریس تفسیر قرآن را بر عهده گرفت. در سال ۱۳۶۹، به مجمع جهانی اهل بیت پیوست. در سال ۱۳۷۷، به‌عنوان نماینده مردم کرمان در سومین دوره مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد و در دوره‌های چهارم و پنجم نیز این سمت را حفظ کرد. در سال ۱۳۸۴، توسط [[سید علی خامنه ای|سید علی خامنه‌ای]] به‌عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شد. در آبان ۱۳۹۹، پس از استعفای آخوند محمد یزدی به دلیل بیماری، به عضویت شورای نگهبان درآمد. او همچنین در شورای عالی انقلاب فرهنگی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نقش داشته است.  


احمد خاتمی در سال ۱۳۸۵، به‌عنوان رئیس گروه بین‌المللی تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی منصوب شد و در این سمت، برنامه‌های تبلیغی را در خارج از کشور، به‌ویژه در کشورهای آفریقایی، هدایت کرد. او در سال ۱۳۹۰، به‌عنوان عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان انتخاب شد و در سال ۱۳۹۴، به عضویت در کمیسیون سیاسی و اجتماعی این مجلس درآمد. '''(فرارو ۱).'''


در سال ۱۴۰۰، او در جلسات ویژه با مقامات امنیتی، درباره سیاست‌های سرکوبگری نظرات خود را اعلام کرد. '''(یورو نیوز).''' در سال ۱۳۸۷، او به‌عنوان مشاور فرهنگی خامنه‌ای منصوب شد و در این نقش، بر تولید محتوای دینی و مذهبی نظارت داشت. احمد خاتمی همچنین در سال ۱۳۹۶، به‌عنوان یکی از اعضای اصلی هیئت نظارت بر مطبوعات انتخاب شد و در این سمت، چندین نشریه را به دلیل انتقاد از نظام توقیف کرد. '''(فرارو ۱).'''
ـــــــــــــــ


== مواضع سیاسی و حمایت از ولایت فقیه ==
<بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام)
خاتمی از حامیان سرسخت ولایت فقیه است. او در سال ۱۴۰۱، در خطبه‌های نماز جمعه تهران، گفت: <blockquote>«ایستادن در مقابل ولایت فقیه، مخالفت با خداست»</blockquote>او ولی فقیه را نائب عام امام زمان دانست. '''(دویچه‌وله ۱).'''


سید احمد خاتمی همچنین از اعدام‌های ۱۳۶۷ دفاع کرده و آن را «خدمت بزرگ» [[روح‌الله خمینی|خمینی]] به ملت ایران توصیف کرده است. '''(دویچه‌وله ۳).''' در جریان اعتراضات ۱۳۸۸، خاتمی معترضان را «فتنه‌گر» خواند و خواستار برخورد قاطع با آن‌ها شد. '''(رادیو فردا ۱).''' در سال ۱۴۰۱، او معترضان را «برانداز» نامید و از اقدامات امنیتی حمایت کرد. '''(مجاهدین خلق ایران).'''
در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1>


احمد خاتمی در سال ۱۳۹۸، ادعا کرد که ایران فرمول ساخت بمب اتمی را دارد، اما به دلایل مذهبی از آن استفاده نمی‌کند. '''(دویچه‌وله ۲).''' در سال ۱۳۹۶، او در واکنش به اظهارات [[حسن روحانی]] درباره همه‌پرسی، گفت: <blockquote>«هرگز به آرزوی خود برای همه‌پرسی عمومی نخواهید رسید» '''(رادیو فردا ۱).''' </blockquote>خاتمی در سال ۱۴۰۲، در سخنرانی‌ای، از لزوم حفظ نظام با هر هزینه‌ای سخن گفت و خواستار وحدت حامیان ولایت فقیه شد. '''(رادیو فردا ۲).''' در سال ۱۳۹۵، او در خطبه‌ای اعلام کرد که ولایت فقیه تنها راه نجات کشور است و هرگونه انتقاد از آن، خیانت به انقلاب محسوب می‌شود. '''(دویچه‌وله ۱).''' او در سال ۱۳۸۹، در دیدار با نیروهای [[بسیج]]، از آن‌ها خواست تا با هرگونه انحراف از ولایت فقیه مقابله کنند. '''(رادیو فردا ۱).'''
<بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدول‌مانند برای وضوح)> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده به‌عنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام)


== سرکوب اعتراضات ==
خاتمی در سرکوب اعتراضات مردمی نقش داشته است. در سال ۱۳۸۸، او از سرکوب معترضان حمایت کرد و در سال ۱۴۰۱، خواستار برخورد شدید با معترضان شد. او در خطبه‌هایش، معترضان را «عوامل بیگانه» و «برانداز» خوانده و از نیروهای امنیتی خواسته است تا با آن‌ها مقابله کنند. در سال ۱۳۹۶، او شعار «نه غزه، نه لبنان» را «صدای بیگانه» نامید و گفت: «این صدا باید خفه شود» '''(ملّیون ایران).''' این اظهارات، به تشدید فضای سرکوب در تهران منجر شد. '''(ایران آزادی ۱).''' در سال ۱۴۰۱، احمد خاتمی در سخنرانی‌ای اعلام کرد: <blockquote>«در اغتشاشات سال ۱۴۰۱، صریح گفتند ما می‌خواهیم نظام را براندازیم» </blockquote>او در ادامه خواستار مجازات شدید معترضان شد. '''(مجاهدین خلق ایران).'''


سید احمد خاتمی در سال ۱۳۸۹، در واکنش به اعتراضات دانشجویی، از تعطیلی دانشگاه‌ها برای جلوگیری از تجمعات حمایت کرد. او در سال ۱۳۹۸، از افزایش گشت‌های امنیتی در آستانه اعتراضات حمایت کرد و آن را «ضرورت حفظ امنیت» خواند. '''(ایران آزادی ۲).''' در سال ۱۳۸۶، او در خطبه‌ای از قوه قضائیه خواست تا با معترضان اقتصادی برخورد قاطع کند و آن‌ها را «مفسدان اقتصادی» نامید. '''(ایران آزادی ۱).''' خاتمی در سال ۱۴۰۰، از [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی|نیروهای انتظامی]] خواست تا با هرگونه تجمع بدون مجوز با شدت عمل برخورد کنند. '''(مجاهدین خلق ایران).'''
<بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام)


== مواضع درباره زنان ==
در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2>
سید احمد خاتمی از سیاست‌های سخت‌گیرانه علیه زنان حمایت می‌کند. او در سال ۱۴۰۲، در پاسخ به سؤالی درباره بدحجابی، گفت: <blockquote>«برای حل مسئله حجاب باید خون ریخته شود» '''(فرارو ۲).''' </blockquote>این اظهارات نشان‌دهنده دیدگاه‌های افراطی او در مورد اجرای قوانین شریعت است. او همچنین زنان بی‌حجاب را «همسران دزدها» خوانده و آن‌ها را مورد تحقیر قرار داده است. '''(ایران وایر).''' در سال ۱۴۰۱، احمد خاتمی از [[گشت ارشاد|گشت‌های ارشاد]] حمایت کرد و خواستار تشدید نظارت بر پوشش زنان شد. '''(ایران وایر).''' او پیش از این نیز، در سال ۱۳۹۹، در خطبه‌ای اعلام کرد که زنان باید به‌عنوان نگهبانان ارزش‌های اسلامی عمل کنند و هرگونه انحراف از حجاب، تهدیدی برای جامعه است. '''(ایران وایر).''' خاتمی در سال ۱۳۹۸، از قوه قضائیه خواست تا مجازات‌های سنگین‌تری برای بدحجابی در نظر بگیرد و آن را «جرم امنیتی» نامید. '''(فرارو ۲).'''


احمد خاتمی در سال ۱۳۸۷، در سخنرانی‌ای، از زنان خواست تا از حضور در اماکن عمومی بدون چادر خودداری کنند و آن را «حفظ عفت عمومی» خواند. '''(ایران وایر).''' در سال ۱۴۰۰، او در دیدار با نیروهای انتظامی، از آن‌ها خواست تا با زنان بدحجاب با شدت بیشتری برخورد کنند و این را وظیفه شرعی دانست. خاتمی همچنین در سال ۱۳۹۶، در واکنش به حضور زنان در ورزشگاه‌ها، گفت که این کار «نقض قوانین اسلامی» است و خواستار جلوگیری از آن شد. '''(ایران وایر).''' در سال ۱۳۸۹، او از ممنوعیت ورود زنان به برخی پارک‌ها بدون همراه مرد حمایت کرد و این را «حفظ امنیت اجتماعی» نامید. '''(فرارو ۲).'''
<بخش جدید ۲ – زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمین‌داری) سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی)


== مواضع فرهنگی ==
سید احمد خاتمی با فرهنگ و سنت‌های ایرانی، به‌ویژه جشن‌های ملی، مخالف است. او چهارشنبه‌سوری را «حرام» و «ضد اسلامی» دانسته و خواستار ممنوعیت آن شده است. او در سال ۱۳۹۴، اعلام کرد که برگزاری این جشن، فرهنگ غربی را ترویج می‌دهد و باید با آن مقابله شود. '''(فضول محله).''' او همچنین از فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی خارجی حمایت کرده و در سال ۱۳۹۸، اعلام کرد که مجلس خبرگان مصوب کرده این شبکه‌ها نباید فعالیت کنند. احمد خاتمی در سال ۱۳۹۶، در خطبه‌ای، از مردم خواست تا از تماشای برنامه‌های ماهواره‌ای خودداری کنند و آن را «ابزار دشمن» نامید. '''(شب‌تاب).''' او دینداری را دارای هزینه برای مردم دانسته و گفته است: «دینداری هزینه دارد». خاتمی در سال ۱۳۸۹، از ممنوعیت موسیقی در اماکن عمومی حمایت کرد و آن را «منافی ارزش‌های اسلامی» دانست.  '''(گاناز تی‌وی).''' او همچنین در سال ۱۴۰۱، از تعطیلی سینماها در ماه رمضان دفاع کرد و آن را «حفظ تقدس ماه» خواند. در سال ۱۳۹۵، نیز از ممنوعیت تئاترهای خیابانی حمایت کرد و آن‌ها را «مخالف شریعت» نامید.  '''(شب‌تاب).''' او در سال ۱۳۸۸، در واکنش به برگزاری نمایشگاه‌های هنری، گفت که این فعالیت‌ها باید تحت نظارت شدید قرار گیرند تا از «انحراف فرهنگی» جلوگیری شود. '''(گاناز تی‌وی).'''


== تحریم‌ها و واکنش‌های بین‌المللی ==
<بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری)
در سال ۲۰۱۸، خاتمی به دلیل نقشش در [[نقض حقوق بشر در ایران|نقض حقوق بشر]]، از جمله حمایت از اعدام‌های فراقانونی و سرکوب آزادی بیان، توسط وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شد. او این تحریم‌ها را «افتخار» دانست و آن را نشانه دشمنی آمریکا با اسلام خواند. '''(یورو نیوز).''' در سال ۱۴۰۳، سازمان عفو بین‌الملل سید احمد خاتمی را به دلیل حمایت از سرکوب معترضان محکوم کرد. '''(ایران وایر).''' او در سال ۲۰۱۹، در واکنش به تحریم‌ها، گفت که این اقدامات، نشانه قدرت نظام است و نباید به آن‌ها توجهی کرد. در سال ۱۴۰۲، اتحادیه اروپا نیز او را در فهرست افرادی قرار داد که به دلیل نقض حقوق بشر تحت نظر هستند، اما تحریم رسمی اعمال نکرد. خاتمی در سال ۱۴۰۱، در سخنرانی‌ای، از حامیان بین‌المللی حقوق بشر انتقاد کرد و آن‌ها را «ابزار استعمار» نامید. احمد خاتمی همچنین در سال ۲۰۲۰، در دیدار با مقامات قضایی، از تحریم‌ها به‌عنوان فرصتی برای خودکفایی اقتصادی یاد کرد. '''(یورو نیوز).'''  او در سال ۱۴۰۳، در واکنش به گزارش‌های حقوق بشری، گفت که این گزارش‌ها «جعلی» هستند و هدف آن‌ها تضعیف نظام است. '''(ایران وایر).'''


== اتهامات و انتقادات ==
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام)
اتهامات فساد مالی علیه سید احمد خاتمی و نزدیکانش مطرح شده است. برخی منابع، او را به سوءاستفاده از موقعیت خود برای منافع شخصی متهم کرده‌اند، هرچند مدارک قطعی در این زمینه محدود است. در سال ۱۴۰۱، شایعه شد که او و دامادش از اموال عمومی برای خرید املاک استفاده کرده‌اند، اما این ادعاها تأیید نشد.  '''(آزادگی).''' اظهارات او درباره «خون‌ریزی برای حجاب» و «مخالفت با خدا» به دلیل مخالفت با ولایت فقیه، انتقادات گسترده‌ای را برانگیخته است. '''(ایران پرس نیوز).''' در سال ۱۴۰۳، شایعاتی درباره کنار گذاشته شدن او از برخی مناصب، از جمله شورای عالی حوزه‌های علمیه، مطرح شد که به گمانه‌زنی‌هایی درباره جانشینی [[مجتبی خامنه‌ای]] منجر شد، اما او این شایعات را رد کرد. '''(یورو نیوز).''' او در سال ۱۳۹۷، در واکنش به انتقادات، گفت: <blockquote>«دشمنان نظام با تهمت، می‌خواهند ما را تضعیف کنند» '''(سیمای آزادی).''' </blockquote>در سال ۱۴۰۰، برخی فعالان، احمد خاتمی را به دریافت رشوه از تجار برای تسهیل فعالیت‌های اقتصادی متهم کردند، اما مدارک مستندی ارائه نشد. در سال ۱۳۹۹، گزارش‌هایی از واگذاری یک زمین اوقافی به نزدیکان او منتشر شد، اما این موضوع توسط مقامات رد شد. '''(آزادگی).''' خاتمی در سال ۱۳۸۶، در واکنش به اتهامات، گفت که این ادعاها «دسیسه دشمنان» است. '''(سیمای آزادی).'''


== مواضع اقتصادی ==
سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3>
سید احمد خاتمی در زمینه مسائل اقتصادی نیز مواضع مشخصی داشته است. او در سال ۱۳۹۷، در خطبه‌های نماز جمعه، از سیاست‌های اقتصادی دولت حمایت کرد و گفت که تحریم‌ها نباید بهانه‌ای برای ضعف اقتصادی باشد. او در سال ۱۳۹۹، از افزایش قیمت‌ها انتقاد کرد، اما تأکید کرد که مردم باید صبر کنند تا نظام به خودکفایی برسد. در سال ۱۴۰۰، نیز از خصوصی‌سازی انتقاد کرد و آن را «تهدیدی برای اقتصاد اسلامی» نامید. '''(یورو نیوز).'''


احمد خاتمی در سال ۱۳۹۸، در دیدار با تجار، از آن‌ها خواست تا با دولت همکاری کنند و از تحریم‌ها عبور کنند. '''(فرارو ۱).''' او در سال ۱۴۰۱، در واکنش به اعتراضات اقتصادی، گفت: <blockquote>«اگر شل بگیریم، مردم همه ما را بدار می‌کشند»</blockquote>او در ادامه خواستار سرکوب اعتراضات کارگری شد. '''(بگو نه).''' در سال ۱۳۹۶، او از حذف یارانه‌ها حمایت کرد و آن را «ضرورت اقتصادی» خواند. '''(فرارو ۱).''' خاتمی همچنین در سال ۱۴۰۲، از تولید داخلی دفاع کرد و گفت که باید با تکیه بر منابع داخلی، از وابستگی به خارج جلوگیری شود. '''(یورو نیوز).''' در سال ۱۳۸۹، او از بانک‌ها خواست تا وام‌های کلان را فقط به افراد مورد اعتماد نظام اختصاص دهند. '''(فرارو ۱).''' خاتمی در سال ۱۴۰۳، در سخنرانی‌ای، از گرانی‌ها انتقاد کرد، اما آن را نتیجه «دسیسه دشمنان» دانست. '''(یورو نیوز).'''
<بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴)


== منابع: ==
 
<بخش4: نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام)
 
در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری)
 
سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4>
 
<بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
 
 
<بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلی‌ها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامه‌هایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روس‌ها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری)
 
<بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو)
 
سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5>
 
<بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه می‌کرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی)
 
<بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیت‌نامه‌اش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه می‌کرد. (رویداد۲۴)
 
سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران)

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۴۷

برای صفحه تمرین.jpg

محمدولی خان تنکابنی، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.

در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عین‌الدوله، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.

پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.

سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده>

ـــــــــــ

<بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)


ـــــــــــــــ

<بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام)

در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1>

<بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدول‌مانند برای وضوح)> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده به‌عنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام)


<بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام)

در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2>

<بخش جدید ۲ – زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمین‌داری) سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی)


<بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری)

پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام)

سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3>

<بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴)


<بخش4: نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام)

در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری)

سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4>

<بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)


<بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلی‌ها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامه‌هایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روس‌ها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری)

<بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو)

سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5>

<بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه می‌کرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی)

<بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیت‌نامه‌اش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه می‌کرد. (رویداد۲۴)

سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران)