کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
برچسب: واگردانی دستی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]'''حسن جباری'''، (متولد ۱۳۵۱، تهران– درگذشته ۱۰ شهریور۱۳۹۲، قرارگاه اشرف، عراق)، مجاهد و مبارز ایرانی، از اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود که در راه مبارزه با نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران به شهادت رسید. او در تهران در خانواده‌ای هوادار مجاهدین به دنیا آمد و از کودکی با مسائل مبارزه، زندان، و شکنجه آشنا شد، زیرا پدرش به دلیل حمایت از مجاهدین توسط [[ساواک]] شاه زندانی شده بود. پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، خانواده‌اش به قزوین مهاجرت کردند، جایی که حسن تحصیلاتش را تا سطح دانشگاه ادامه داد. او با ایمان به آرمان آزادی و دموکراسی، در جوانی به سازمان مجاهدین خلق و [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]] پیوست و به [[قرارگاه اشرف]] رفت، با وجود اینکه دختری خردسال داشت. حسن در نامه‌ها و نوشته‌هایش تعهد عمیق خود به مبارزه و آمادگی برای فداکاری را نشان داد. او در حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف در اول سپتامبر ۲۰۱۳ (۱۰ شهریور ۱۳۹۲) به شهادت رسید، درحالی‌که برای حفاظت از دارایی‌های مجاهدین در اشرف مانده بود. شهادت او در کنار ۵۱ مجاهد شهید دیگر، بخشی از مقاومت در برابر فشارهای رژیم ایران و نیروهای وابسته در عراق بود.<ref name=":0">[https://iranazad2015.blogspot.com/2015/08/blog-post_69.html قهرمان شهید مجاهد خلق حسن جباری - ایران آزاد]</ref><ref name=":1">[https://news.mojahedin.org/i/news/124382 «وداع با برادر بزرگم» - از حامد جباری ـ سایت ایلاف فرا منطقه‌یی - سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref><ref name=":2">[https://news.mojahedin.org/i/news/124795 برای آتنا (فرزند مجاهد شهید قهرمان حسن جباری) - سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>  
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
{{Infobox civil conflict
| title = استبداد صغیر
| partof = جنبش مشروطه ایران
| image = استبداد صغیر.jpg
| caption =
| date = ۲ تیر ۱۲۸۷ تا ۲۵ تیر ۱۲۸۸ (۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق)
| place = تهران، تبریز، رشت، اصفهان، ایران
| causes = مخالفت محمدعلی شاه با مشروطیت، حمایت روسیه از استبداد
| methods = سرکوب سیاسی، بمباران مجلس، قیام‌های مردمی، مبارزه مسلحانه
| result = فتح تهران، خلع محمدعلی شاه، تاجگذاری احمدشاه، احیای مشروطیت
| side1 = مشروطه‌خواهان {{سخ}} توده مردم {{سخ}} مجاهدان تبریز، رشت، و اصفهان {{سخ}} علمای عتبات (آخوند خراسانی، میرزا حسین نائینی) {{سخ}} روشنفکران (تقی‌زاده)
| side2 = طرفداران استبداد {{سخ}} محمدعلی شاه {{سخ}} نیروهای قزاق {{سخ}} برخی علما (شیخ فضل‌الله نوری)
| leadfigures1 = ستارخان {{سخ}} باقرخان {{سخ}} صمصام‌السلطنه {{سخ}} محمدولی خان تنکابنی {{سخ}} آخوند خراسانی
| leadfigures2 = محمدعلی شاه
| casualties1 = صدها کشته از مشروطه‌خواهان
| casualties2 = کشته‌شدگان نیروهای دولتی و قزاق
| image_size = 270 پیکسل
}}
'''استبداد صغیر'''، (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش، ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق) دوره‌ای بحرانی در تاریخ مشروطیت ایران بود که با تلاش [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] قاجار برای بازگرداندن قدرت مطلقه و انحلال مجلس شورای ملی آغاز شد. این دوره با به توپ بستن مجلس در ۲ ذی‌القعده ۱۳۲۶ ق (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ م) شروع شد و با سرکوب گسترده آزادی‌خواهان، تبعید نمایندگان، و اعدام برخی علما ادامه یافت. محمدعلی شاه، با حمایت نیروهای قزاق و روسیه، حکومتی استبدادی تشکیل داد، اما مقاومت‌های مردمی در تبریز، رشت، و اصفهان، به رهبری چهره‌هایی چون [[ستارخان]] و صمصام‌السلطنه، این استبداد را به چالش کشید. علمای عتبات، مانند [[آخوند ملا محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، با فتواهای جهاد، و مطبوعات تبعیدی، مانند حبل‌المتین، به بسیج مردم کمک کردند. نقش خارجی‌ها، به‌ویژه حمایت روسیه از شاه و موضع دوگانه انگلیس، بحران را پیچیده کرد. این دوره با فتح تهران در ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق (۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م) پایان یافت که به خلع محمدعلی شاه و تاجگذاری [[احمد شاه]] منجر شد. نقدهای مثبت این دوره را پیروزی مقاومت مردمی می‌دانند، در حالی که منتقدان به دخالت خارجی و رادیکالیسم پس از فتح اشاره دارند. استبداد صغیر [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] را احیا کرد و آگاهی سیاسی مردم را تقویت نمود.<ref name=":0">[https://mashruteh.org/wiki/index.php?title=%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87_-_%D8%A7%D8%B2_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF_%D8%B5%D8%BA%DB%8C%D8%B1_%D8%AA%D8%A7_%D9%81%D8%AA%D8%AD_%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86 انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران - مشروطه]</ref><ref name=":1">[https://www.cgie.org.ir/fa/article/266471/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%BA%DB%8C%D8%B1 استبداد صغیر - مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی]</ref><ref name=":2">کتاب «تاریخ مشروطه ایران» - احمد کسروی</ref>  


= کودکی و خانواده =
== زمینه‌های استبداد صغیر ==
حسن جباری در سال ۱۳۵۱ در تهران، در خانواده‌ای هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران به دنیا آمد. پدر او به دلیل حمایت از مجاهدین توسط ساواک رژیم پهلوی دستگیر شد و دو سال را در زندان گذراند. این تجربه تأثیر عمیقی بر حسن گذاشت و او را از کودکی با مسائل مبارزه، زندان، و شکنجه آشنا کرد.  
انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ش، با فرمان [[مظفرالدین شاه]]، مجلس شورای ملی و قانون اساسی را تأسیس کرد. این تحول، نوید دموکراسی می‌داد، اما محمدعلی شاه، که در ۱۲۸۵ ش به تخت نشست، از ابتدا مخالف مشروطه بود و خواستار قدرت مطلقه بود. او با حمایت روسیه، که به دنبال حفظ منافع خود بود، علیه مجلس توطئه کرد. علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی و میرزا حسین نائینی، با فتواهای حمایتی، مشروطه را تقویت کردند. مطبوعات، مانند حبل‌المتین، توطئه‌های شاه را افشا کردند و افکار عمومی را بسیج نمودند.<ref name=":1" /><ref name=":3">[https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/4711/37502/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%BA%DB%8C%D8%B1 داستان استبداد صغیر - حوزه]</ref><ref name=":2" />


=== مهاجرت به قزوین ===
=== آغاز بحران ===
به دلیل زندانی شدن پدرش، حسن همراه با مادر و دیگر اعضای خانواده به قزوین، زادگاه والدینش، مهاجرت کرد. او در این شهر دوران کودکی و نوجوانی خود را سپری کرد و تحت تأثیر فضای سیاسی خانواده‌اش با آرمان‌های آزادی‌خواهی آشنا شد. این مهاجرت و شرایط سخت خانوادگی به شکل‌گیری دیدگاه‌های او در برابر ظلم و دیکتاتوری کمک کرد.  
[[پرونده:بمباران مجلس.jpg|جایگزین=به توپ‌بستن مجلس|بندانگشتی|269x269پیکسل|به توپ‌بستن مجلس]]
در ۲ ذی‌القعده ۱۳۲۶ ق (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ م)، محمدعلی شاه با نیروهای قزاق و حمایت روسیه، مجلس را بمباران کرد. این اقدام ده‌ها نفر را کشت و نمایندگان را تبعید یا زندانی کرد. شاه حکومتی استبدادی تشکیل داد و آزادی‌خواهان را سرکوب نمود. انگلیس، با موضعی دوگانه، از شاه حمایت کرد تا نفوذ روسیه را تعدیل کند. خاطرات [[سیّدحسن تقی‌زاده|سید حسن تقی‌زاده]] نشان می‌دهد که روشنفکران، مانند خودش، در این دوره به تبعید رفتند و مقاومت را از خارج سازماندهی کردند.<ref name=":0" /><ref name=":4">[http://tarikhirani.ir/fa/news/7564/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%AA%D9%82%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%B5%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B9-%D8%AA%D9%86%D8%AF%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87-%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85 خاطرات تقی‌زاده از دوران استبداد صغیر - تاریخ ایرانی]</ref><ref name=":5">کتاب «انقلاب مشروطه ایران» - عباس میرزا معزالسلطنه</ref>


=== تأثیر انقلاب ۱۳۵۷ ===
== رویدادهای کلیدی ==
پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، خانواده جباری با دیکتاتوری جدید جمهوری اسلامی مواجه شدند. حملات [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] به خانه و دستگیری و ضرب‌وشتم اعضای خانواده در ذهن حسن ثبت شد. این تجربیات کینه او نسبت به رژیم جمهوری اسلامی را عمیق‌تر کرد و عشقش به سازمان مجاهدین خلق را تقویت نمود. این دوره از زندگی‌اش نقش مهمی در تصمیم او برای پیوستن به مبارزه داشت.<ref name=":1" /><ref name=":0" />


= تحصیلات و زندگی خانوادگی =
=== سرکوب و مقاومت ===
حسن جباری پس از مهاجرت به قزوین، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر آغاز کرد. او سپس وارد دانشگاه شد و تحصیلات عالی را ادامه داد. اگرچه جزئیات دقیقی از رشته تحصیلی یا دانشگاه او در دست نیست، تحصیلاتش در قزوین نشان‌دهنده تلاش او برای کسب دانش در شرایط دشوار خانوادگی و سیاسی بود.
محمدعلی شاه سرکوب گسترده‌ای را آغاز کرد و صدها نفر در تهران کشته یا زندانی شدند. در تبریز، ستارخان و [[باقر خان|باقرخان]] با کمیته‌های مخفی مقاومت کردند. در رشت، جنگلی‌ها به رهبری سپهدار تنکابنی و در اصفهان، بختیاری‌ها به رهبری صمصام‌السلطنه قیام کردند. فتواهای علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی، این قیام‌ها را مشروع دانست. مطبوعات تبعیدی، مانند صور اسرافیل، روحیه مقاومت را حفظ کردند.<ref name=":0" /><ref name=":2" />


حسن جباری در خانواده‌ای با پیشینه مبارزاتی رشد کرد که این محیط تأثیر عمیقی بر او گذاشت. او دختری خردسال داشت که در زمان پیوستنش به سازمان مجاهدین خلق ایران، حدود ۱۰ ماهه بود. تصمیم به ترک خانواده و دخترش برای پیوستن به مبارزه، نشان‌دهنده تعهد عمیق او به آرمان آزادی بود، با وجود فشارهای عاطفی ناشی از دوری از فرزندش. در آن زمان، این دختر خردسال که اکنون باید حدود ۱۲ ساله باشد، در کنار مادر و دیگر اعضای خانواده باقی ماند
=== نقش خارجی‌ها ===
روسیه با اعزام نیرو از محمدعلی شاه حمایت کرد. قرارداد ۱۹۰۷، که ایران را به مناطق نفوذ تقسیم کرد، این دخالت را تسهیل نمود. انگلیس ابتدا از شاه حمایت کرد، اما بعدها به مشروطه‌خواهان نزدیک شد. بر اساس خاطرات حسن تقی‌زاده، روشنفکران تبعیدی از طریق مطبوعات، مانند حبل‌المتین، دخالت خارجی را افشا کردند. این پیچیدگی‌ها بحران را بین‌المللی کرد.<ref name=":4" /><ref name=":5" />


=== تأثیر خانواده بر آرمان‌های مبارزاتی ===
== پایان استبداد صغیر ==
زندگی خانوادگی حسن تحت تأثیر فعالیت‌های سیاسی پدرش بود که به دلیل هواداری از مجاهدین توسط ساواک زندانی شده بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷، فشارهای رژیم جمهوری اسلامی بر خانواده ادامه یافت و حملات پاسداران به خانه آن‌ها، از جمله دستگیری و ضرب‌وشتم اعضای خانواده، بر تصمیم حسن برای پیوستن به مبارزه تأثیر گذاشت. این شرایط خانوادگی او را به سمت آرمان‌های سازمان مجاهدین خلق سوق داد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


= پیوستن به سازمان مجاهدین خلق =
=== قیام‌های محلی ===
حسن جباری در جوانی به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و به قرارگاه اشرف در عراق رفت. این تصمیم در شرایطی گرفته شد که او با فشارهای مستمر نهادهای اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی بر خانواده‌اش مواجه بود. با وجود داشتن دختری خردسال، حسن مصمم به مبارزه برای آزادی و دموکراسی شد و به ارتش آزادی‌بخش ملی پیوست. این انتخاب نشان‌دهنده تعهد او به آرمان‌های سازمان در برابر دیکتاتوری بود.
در دوره استبداد صغیر (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش)، مقاومت‌های مردمی در شهرهای مختلف گسترش یافت. در تبریز، ستارخان و باقرخان با تشکیل کمیته‌های مخفی، در برابر نیروهای قزاق ایستادگی کردند. در رشت، جنگلی‌ها به رهبری سپهدار تنکابنی و در اصفهان، بختیاری‌ها به رهبری صمصام‌السلطنه قیام کردند. فتواهای علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی و میرزا حسین نائینی، این قیام‌ها را مشروع دانستند و به اتحاد مشروطه‌خواهان کمک کردند. مطبوعات تبعیدی، مانند حبل‌المتین، با افشای سرکوب‌ها، روحیه مقاومت را تقویت کردند. این قیام‌ها پایه‌های استبداد را سست نمودند.<ref name=":3" /><ref name=":0" /><ref name=":2" />


=== تعهد به مبارزه در اشرف ===
=== فتح تهران ===
حسن جباری در نوشته‌ها و نامه‌هایش، از جمله نامه‌ای به تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۰، تعهد خود به مبارزه و آمادگی برای فداکاری را ابراز کرد. او در این نامه اعلام کرد که برای دفاع از آرمان‌های سازمان مجاهدین و حفظ قرارگاه اشرف آماده است و از ارزش‌های این مبارزه به‌عنوان محور زندگی‌اش یاد کرد. او همچنین در یادداشتی در مرداد ۱۳۹۲ تأکید کرد که برای حفاظت از اشرف و آرمان آزادی مردم ایران، در برابر دشمن ایستادگی خواهد کرد.
در ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق (۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م)، نیروهای مشروطه‌خواه از تبریز، رشت، و اصفهان تهران را فتح کردند. محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناه برد و از سلطنت خلع شد. احمدشاه، پسر ۱۲ساله او، تاجگذاری کرد و نایب‌السلطنه‌ای برای اداره کشور تعیین شد. عباس میرزا معزالسلطنه، این پیروزی را نتیجه اتحاد مردم و گروه‌های محلی می‌داند. فتح تهران مشروطیت را احیا کرد، هرچند مذاکرات پس از فتح تحت تأثیر دخالت‌های خارجی، به‌ویژه روسیه، قرار داشت.<ref name=":5" /><ref name=":1" />


حسن جباری از جمله افرادی بود که برای حفاظت از دارایی‌های سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف داوطلب شد. او در این نقش، با وجود تهدیدات نیروهای عراقی تحت حمایت رژیم ایران، در اشرف ماند تا از این پایگاه مقاومت دفاع کند. این تصمیم او بخشی از تعهدش به ادامه مبارزه در شرایط دشوار بود.<ref name=":0" /><ref name=":1" />  
== دیدگاه مورخان ==
استبداد صغیر نقطه عطفی در تاریخ مشروطیت بود. برخی منابع مقاومت‌های مردمی و فتواهای علما را عامل احیای مشروطه می‌دانند. اما احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران» معتقد است که اعدام‌هایی مانند [[شیخ فضل‌الله نوری]]، که از استبداد حمایت کرد، به رادیکالیسم سیاسی و شکاف اجتماعی منجر شد. دخالت روسیه، که از محمدعلی شاه حمایت کرد، و موضع دوگانه انگلیس بحران را تشدید نمود. خاطرات سید حسن تقی‌زاده نشان می‌دهد که اختلافات میان علما و روشنفکران، مانند شیخ فضل‌الله و آخوند خراسانی، به پیچیدگی‌ها افزود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />  


= حمله به قرارگاه اشرف و شهادت =
=== میراث ===
حسن جباری در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ (اول سپتامبر ۲۰۱۳) در جریان حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف، که تحت حمایت رژیم جمهوری اسلامی ایران بود، به شهادت رسید. او یکی از صد مجاهدی بود که برای حفاظت از دارایی‌های سازمان مجاهدین خلق در اشرف باقی مانده بودند. این حمله به نقض توافق‌نامه چهارجانبه‌ای میان ساکنان اشرف، سازمان ملل، دولت آمریکا، و عراق منجر شد که قرار بود امنیت این افراد را تضمین کند.  
فتح تهران در سا ۱۲۸۸ ش، مجلس دوم را تشکیل داد و قانون اساسی را تقویت کرد. عباس میرزا معزالسلطنه در «انقلاب مشروطه ایران» این دوره را نماد قدرت مردم می‌داند. نقش علما و مطبوعات، مانند حبل‌المتین، الگویی برای مبارزات بعدی شد. اما نفوذ خارجی، به‌ویژه روسیه، ضعف استقلال ایران را نشان داد. با این حال اختلافات داخلی میان مشروطه‌خواهان چالش‌هایی برای دموکراسی ایجاد کرد. استبداد صغیر با نمایش مقاومت و محدودیت‌ها، آگاهی سیاسی مردم را افزایش داد و بر تاریخ ایران اثر گذاشت.<ref name=":3" /><ref name=":5" />


در جریان این حمله، نیروهای عراقی به مجاهدان بی‌سلاح شلیک مستقیم کردند و ۵۲ تن از آن‌ها، از جمله حسن جباری، پس از دستگیری با دستان بسته اعدام شدند و به سرشان تیر خلاص زده شد. این اقدام به‌عنوان [[قتل عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ اشرف|قتل‌عامی]] فجیع توصیف شده که هدف آن سرکوب مقاومت مجاهدین در برابر دیکتاتوری بود. حسن در این حمله به همراه دیگر همرزمانش به شهادت رسید، درحالی‌که برای آرمان آزادی مردم ایران مبارزه می‌کرد.
== منابع ==
 
=== واکنش‌ها و یادبود ===
شهادت حسن جباری و دیگر مجاهدان در حمله به اشرف، تأثیر عمیقی بر همرزمان و خانواده‌اش گذاشت. برادرش، حامد جباری، در نوشته‌ای خطاب به او، از تعهد حسن به آرمان آزادی و ایستادگی‌اش یاد کرد. حسن در آخرین نامه‌اش، یک هفته پیش از شهادت، از افتخار حضور در اشرف و مبارزه برای آزادی ایران سخن گفته بود، که نشان‌دهنده عزم او برای ادامه این مسیر تا آخرین لحظه بود.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
 
= میراث و تأثیرات =
حسن جباری با شهادتش در قرارگاه اشرف در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، به‌عنوان یکی از نمادهای مقاومت سازمان مجاهدین خلق ایران در برابر دیکتاتوری جمهوری اسلامی شناخته شد. تعهد او به آرمان آزادی و ایستادگی‌اش در برابر فشارهای رژیم ایران و نیروهای عراقی، الهام‌بخش همرزمانش شد. نوشته‌های او، از جمله نامه‌هایی که در آن‌ها از آرمان‌های سازمان و اهمیت اشرف سخن گفته بود، نشان‌دهنده اعتقاد عمیقش به مبارزه برای دموکراسی و آزادی بود.
 
شهادت حسن جباری تأثیر عمیقی بر خانواده و همرزمانش گذاشت. برادرش، حامد جباری، در نوشته‌ای به یاد او، از نقش حسن به‌عنوان تکیه‌گاه خانواده در دوران کودکی و تعهدش به مبارزه برای آزادی سخن گفت. حامد به نقل از آخرین نامه حسن، که یک هفته پیش از شهادت نوشته شده بود، تأکید کرد که حسن حضور در اشرف را افتخاری برای ادامه راه آزادی‌خواهانی مانند [[ستارخان]] و [[دکتر محمد مصدق]] می‌دانست. این نوشته‌ها نشان‌دهنده جایگاه حسن در میان نزدیکان و همرزمانش بود.<ref name=":1" />
 
حسن جباری از دختری خردسال به‌جا ماند که در زمان پیوستن او به ارتش آزادی‌بخش، حدود ۱۰ ماهه بود و اکنون حدود ۱۲ ساله است. یکی از همرزمان حسن در نوشته‌ای خطاب به این دختر، از بازگشت آرمان‌های پدرش در روز پیروزی مردم ایران سخن گفت. این میراث، که در تعهد حسن به آزادی خلق ایران ریشه دارد، به‌عنوان بخشی از مقاومت سازمان مجاهدین خلق همچنان ادامه دارد.<ref name=":2" />
 
= نامه‌های حسن جباری =
 
=== نامه به مریم رجوی (۱۹ بهمن ۱۳۹۰) ===
حسن جباری در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۰، نامه‌ای به [[مریم رجوی]] نوشته بود که در بخشی از این نامه آمده است:<blockquote>«خواهر مریم!… اگر بخواهم در یک جمله بگویم، می‌ایستیم و می‌جنگیم و چشمم به زمین است نه در هوا، به اشرف و انقلاب و مریم، همین مرا بس با آنها باشم، شرف دارم، بی‌آن هیچ چیز نیستم و پشیزی نمی‌ارزم. خواهر مریم متعهد می‌شوم که همچون شهدای ۱۹بهمن ۶۰ تا ۱۹فروردین ۹۰، برایت مجاهدی باشم که انقلاب شما را اثبات کنم و با لباس مجاهدی در خاک پای شما و در رکاب برار یا مجاهد شهید شوم یا مجاهد بمیرم یا همچون سردار موسی و خواهر اشرف در خاوران آرام بگیرم» </blockquote>
 
=== یادداشت در نقشه مسیر (مرداد ۱۳۹۲) ===
حسن جباری در ماه رمضان ۱۳۹۲، در بخشی از نقشه مسیر خود نوشته بود:<blockquote>«…به فرموده مولایم علی (ع) از جایم تکان نخواهم خورد و از آرمانم که همانا آرمان آزادی یک خلق در زنجیر و اسیر است کوتاه نخواهم آمد و هرگز به دشمن پشت نخواهم کرد، سینه به سینه و سپر به سپر با همین تن بی‌سپر همچون شهدای ۶ و ۷مرداد و ۱۹فروردین در خاک پاک اشرف و شهدای مظلوم زندان لیبرتی در ۲۲بهمن و ۲۵خرداد می‌جنگم… و همین برایم افتخار و سعادت است». </blockquote>
 
=== نوشته درباره مسعود رجوی ===
حسن جباری در نجوای خود با مسعود رجوی چنین نوشته است:<blockquote>«ای یادت آرامش جان، در هر زمان و هر مکان نمی‌دانم در کدامین فراسوی تاریخ بار دیگر ترا در میان این همه آشوب خواهم دید و باز خواهم یافت. ولی می‌دانم در تکاپوی این جهان امیدی هست و ایمانی که من را هر دم به تو، ای کعبه دل‌ها، نزدیک و امیدوار می‌کند و من فقط به این امید زنده‌ام که ترا باز یابم، هر چند که ندیدمت، ای نایافته، در وجود این دیار نامردی‌ها و نامردمی‌ها، فقط صدای توست که من را زنده نگه‌می‌دارد…».<ref name=":0" /> </blockquote>
 
=== نامه به برادرش (یک هفته پیش از شهادت) ===
حسن جباری یک هفته پیش از حمله به قرارگاه اشرف و شهادتش، در نامه‌ای به برادرش نوشته بود:<blockquote>«همواره به فکر مامان و بابا، تو، اکرم و فرزندم هستم. برای شما و بقیه خواهران و برادران ایرانی‌ام به این‌جا آمدم و جانم را کمترین فدیه این راه پرافتخار می‌دانم. الهی لک الحمد»<ref name=":1" /> </blockquote>
 
=== نامه درباره مبارزه در اشرف ===
<blockquote>«اگر صد و یک مجاهد در اشرف این شانس و افتخار و فرصت را داشتند که بمانند به یمن مسعود و مریم است ولاغیر. هر چه است از سرچشمه دارایی‌ها و توانمندی‌ها و کس‌نخارد است نه فرد من و ما. این را بدون تعارف می‌گویم و بدون ذره‌ای مبالغه و غل و غش. به آن در این ده سال ایمان آورده‌ام. امروز عین الیقین‌ام شده. به حق که سمیع العلیم می‌داند چه می‌گویم. اوست که بر ما منت نهاد. باشد که لک الحمد و شکرش را به‌جا بیاوریم و مدیون و بدهکارش باشیم»<ref name=":2" /> </blockquote>
 
== منابع: ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۲۹

برای صفحه تمرین.jpg
استبداد صغیر
بخشی از جنبش مشروطه ایران
استبداد صغیر.jpg
تاریخ۲ تیر ۱۲۸۷ تا ۲۵ تیر ۱۲۸۸ (۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق)
مکانتهران، تبریز، رشت، اصفهان، ایران
علت‌هامخالفت محمدعلی شاه با مشروطیت، حمایت روسیه از استبداد
روش‌هاسرکوب سیاسی، بمباران مجلس، قیام‌های مردمی، مبارزه مسلحانه
نتیجهفتح تهران، خلع محمدعلی شاه، تاجگذاری احمدشاه، احیای مشروطیت
طرف‌های درگیری مدنی
مشروطه‌خواهان
توده مردم
مجاهدان تبریز، رشت، و اصفهان
علمای عتبات (آخوند خراسانی، میرزا حسین نائینی)
روشنفکران (تقی‌زاده)
طرفداران استبداد
محمدعلی شاه
نیروهای قزاق
برخی علما (شیخ فضل‌الله نوری)
چهره‌های شاخص
ستارخان
باقرخان
صمصام‌السلطنه
محمدولی خان تنکابنی
آخوند خراسانی
محمدعلی شاه
تلفات
صدها کشته از مشروطه‌خواهان
کشته‌شدگان نیروهای دولتی و قزاق

استبداد صغیر، (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش، ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق تا ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق) دوره‌ای بحرانی در تاریخ مشروطیت ایران بود که با تلاش محمدعلی شاه قاجار برای بازگرداندن قدرت مطلقه و انحلال مجلس شورای ملی آغاز شد. این دوره با به توپ بستن مجلس در ۲ ذی‌القعده ۱۳۲۶ ق (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ م) شروع شد و با سرکوب گسترده آزادی‌خواهان، تبعید نمایندگان، و اعدام برخی علما ادامه یافت. محمدعلی شاه، با حمایت نیروهای قزاق و روسیه، حکومتی استبدادی تشکیل داد، اما مقاومت‌های مردمی در تبریز، رشت، و اصفهان، به رهبری چهره‌هایی چون ستارخان و صمصام‌السلطنه، این استبداد را به چالش کشید. علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی، با فتواهای جهاد، و مطبوعات تبعیدی، مانند حبل‌المتین، به بسیج مردم کمک کردند. نقش خارجی‌ها، به‌ویژه حمایت روسیه از شاه و موضع دوگانه انگلیس، بحران را پیچیده کرد. این دوره با فتح تهران در ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق (۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م) پایان یافت که به خلع محمدعلی شاه و تاجگذاری احمد شاه منجر شد. نقدهای مثبت این دوره را پیروزی مقاومت مردمی می‌دانند، در حالی که منتقدان به دخالت خارجی و رادیکالیسم پس از فتح اشاره دارند. استبداد صغیر جنبش مشروطه را احیا کرد و آگاهی سیاسی مردم را تقویت نمود.[۱][۲][۳]

زمینه‌های استبداد صغیر

انقلاب مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ش، با فرمان مظفرالدین شاه، مجلس شورای ملی و قانون اساسی را تأسیس کرد. این تحول، نوید دموکراسی می‌داد، اما محمدعلی شاه، که در ۱۲۸۵ ش به تخت نشست، از ابتدا مخالف مشروطه بود و خواستار قدرت مطلقه بود. او با حمایت روسیه، که به دنبال حفظ منافع خود بود، علیه مجلس توطئه کرد. علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی و میرزا حسین نائینی، با فتواهای حمایتی، مشروطه را تقویت کردند. مطبوعات، مانند حبل‌المتین، توطئه‌های شاه را افشا کردند و افکار عمومی را بسیج نمودند.[۲][۴][۳]

آغاز بحران

به توپ‌بستن مجلس
به توپ‌بستن مجلس

در ۲ ذی‌القعده ۱۳۲۶ ق (۲۳ ژوئن ۱۹۰۸ م)، محمدعلی شاه با نیروهای قزاق و حمایت روسیه، مجلس را بمباران کرد. این اقدام ده‌ها نفر را کشت و نمایندگان را تبعید یا زندانی کرد. شاه حکومتی استبدادی تشکیل داد و آزادی‌خواهان را سرکوب نمود. انگلیس، با موضعی دوگانه، از شاه حمایت کرد تا نفوذ روسیه را تعدیل کند. خاطرات سید حسن تقی‌زاده نشان می‌دهد که روشنفکران، مانند خودش، در این دوره به تبعید رفتند و مقاومت را از خارج سازماندهی کردند.[۱][۵][۶]

رویدادهای کلیدی

سرکوب و مقاومت

محمدعلی شاه سرکوب گسترده‌ای را آغاز کرد و صدها نفر در تهران کشته یا زندانی شدند. در تبریز، ستارخان و باقرخان با کمیته‌های مخفی مقاومت کردند. در رشت، جنگلی‌ها به رهبری سپهدار تنکابنی و در اصفهان، بختیاری‌ها به رهبری صمصام‌السلطنه قیام کردند. فتواهای علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی، این قیام‌ها را مشروع دانست. مطبوعات تبعیدی، مانند صور اسرافیل، روحیه مقاومت را حفظ کردند.[۱][۳]

نقش خارجی‌ها

روسیه با اعزام نیرو از محمدعلی شاه حمایت کرد. قرارداد ۱۹۰۷، که ایران را به مناطق نفوذ تقسیم کرد، این دخالت را تسهیل نمود. انگلیس ابتدا از شاه حمایت کرد، اما بعدها به مشروطه‌خواهان نزدیک شد. بر اساس خاطرات حسن تقی‌زاده، روشنفکران تبعیدی از طریق مطبوعات، مانند حبل‌المتین، دخالت خارجی را افشا کردند. این پیچیدگی‌ها بحران را بین‌المللی کرد.[۵][۶]

پایان استبداد صغیر

قیام‌های محلی

در دوره استبداد صغیر (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش)، مقاومت‌های مردمی در شهرهای مختلف گسترش یافت. در تبریز، ستارخان و باقرخان با تشکیل کمیته‌های مخفی، در برابر نیروهای قزاق ایستادگی کردند. در رشت، جنگلی‌ها به رهبری سپهدار تنکابنی و در اصفهان، بختیاری‌ها به رهبری صمصام‌السلطنه قیام کردند. فتواهای علمای عتبات، مانند آخوند خراسانی و میرزا حسین نائینی، این قیام‌ها را مشروع دانستند و به اتحاد مشروطه‌خواهان کمک کردند. مطبوعات تبعیدی، مانند حبل‌المتین، با افشای سرکوب‌ها، روحیه مقاومت را تقویت کردند. این قیام‌ها پایه‌های استبداد را سست نمودند.[۴][۱][۳]

فتح تهران

در ۲۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق (۱۶ ژوئیه ۱۹۰۹ م)، نیروهای مشروطه‌خواه از تبریز، رشت، و اصفهان تهران را فتح کردند. محمدعلی شاه به سفارت روسیه پناه برد و از سلطنت خلع شد. احمدشاه، پسر ۱۲ساله او، تاجگذاری کرد و نایب‌السلطنه‌ای برای اداره کشور تعیین شد. عباس میرزا معزالسلطنه، این پیروزی را نتیجه اتحاد مردم و گروه‌های محلی می‌داند. فتح تهران مشروطیت را احیا کرد، هرچند مذاکرات پس از فتح تحت تأثیر دخالت‌های خارجی، به‌ویژه روسیه، قرار داشت.[۶][۲]

دیدگاه مورخان

استبداد صغیر نقطه عطفی در تاریخ مشروطیت بود. برخی منابع مقاومت‌های مردمی و فتواهای علما را عامل احیای مشروطه می‌دانند. اما احمد کسروی در «تاریخ مشروطه ایران» معتقد است که اعدام‌هایی مانند شیخ فضل‌الله نوری، که از استبداد حمایت کرد، به رادیکالیسم سیاسی و شکاف اجتماعی منجر شد. دخالت روسیه، که از محمدعلی شاه حمایت کرد، و موضع دوگانه انگلیس بحران را تشدید نمود. خاطرات سید حسن تقی‌زاده نشان می‌دهد که اختلافات میان علما و روشنفکران، مانند شیخ فضل‌الله و آخوند خراسانی، به پیچیدگی‌ها افزود.[۱][۲][۳]

میراث

فتح تهران در سا ۱۲۸۸ ش، مجلس دوم را تشکیل داد و قانون اساسی را تقویت کرد. عباس میرزا معزالسلطنه در «انقلاب مشروطه ایران» این دوره را نماد قدرت مردم می‌داند. نقش علما و مطبوعات، مانند حبل‌المتین، الگویی برای مبارزات بعدی شد. اما نفوذ خارجی، به‌ویژه روسیه، ضعف استقلال ایران را نشان داد. با این حال اختلافات داخلی میان مشروطه‌خواهان چالش‌هایی برای دموکراسی ایجاد کرد. استبداد صغیر با نمایش مقاومت و محدودیت‌ها، آگاهی سیاسی مردم را افزایش داد و بر تاریخ ایران اثر گذاشت.[۴][۶]

منابع