کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام) برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۱۸۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]] | ||
{{جعبه اطلاعات | {{جعبه اطلاعات سیاستمدار | ||
| نام | | نام = میرزا حسن مستوفیالممالک | ||
| تصویر | | تصویر = مستوفی الممالک؛2.jpg | ||
| | | شرح تصویر = میرزا حسن مستوفیالممالک آشتیانی | ||
| نام | | نام کامل = | ||
| | | معروف به = مستوفیالممالک | ||
| | | نام مستعار = آقا | ||
| | | زادروز = ۱۲۵۳ خورشیدی | ||
| | | شهر تولد = تهران | ||
| | | کشور تولد = ایران | ||
| تاریخ مرگ | | تاریخ مرگ = ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی | ||
| | | شهر مرگ = تهران | ||
| | | کشور مرگ = ایران | ||
| نام همسر = عصمتالدوله (دختر ناصرالدین شاه قاجار) | |||
| | | فرزندان = فرزندان متعدد | ||
| خویشاوندان سرشناس = میرزا یوسف مستوفیالممالک (پدر، صدراعظم ناصرالدین شاه) | |||
| تحصیلات = صرف و نحو عربی، ادبیات، شرعیات، زبان فرانسه | |||
| | | دین = اسلام (گرایشهای صوفیانه) | ||
| | | حزب سیاسی = | ||
| | | سمت = نخستوزیر ایران (شش دوره: ۱۲۸۹–۱۳۰۶ خورشیدی) | ||
| | وزیر مالیه | ||
| | وزیر جنگ (چند دوره) | ||
وزیر دربار احمد شاه | |||
| | | پستهای قبلی = صدراعظم موقت، موسس و عضو مجمع انسانیت | ||
| فعالیتها = | |||
| قبل از = | |||
| بعد از = | |||
| وبگاه رسمی = | |||
| امضا = | |||
| زیرنویس = | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''میرزا حسن مستوفیالممالک آشتیانی'''، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجستهترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطندوستی، پاکدستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفیالممالک، صدراعظم [[ناصرالدین شاه]]، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفیالممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در دهسالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملکالشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی میدانست و گرایشهای صوفیانهای داشت که بر رفتار بزرگمنشانهاش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب میکردند که نشانهای از احترام عمومی به شخصیت ملیاش بود. | |||
میرزا حسن مستوفیالممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار [[مظفرالدین شاه]]، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] بود و به اصرار [[میرزا علیاصغر خان اتابک اعظم|اتابک]] اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار [[احمد شاه]] شد. مستوفیالممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخستوزیر گردید و در دورههای مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دورههای نخستوزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور [[سید عبدالله بهبهانی]]، [[میرزا محمدعلی خان تربیت|محمدعلی تربیت]] و مرتضی قلیخان صنیعالدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روسها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام [[سید حسن مدرس]]؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوبآهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان. | |||
میرزا حسن در دوره پنجم نخستوزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱)، با مخالفت مدرس و سوسیالیستها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با [[احمد قوام|قوامالسلطنه]] مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل میدهیم، نه آجیل میگیریم.» او پس از سه سال خانهنشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخستوزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغهای ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت ایران]] را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفیالممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیعالثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگیاش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیتها (مانند بیطرفی در جنگ) و ناکامیها (مانند سهلانگاری در برابر [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]]) است، اما وجاهت ملیاش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.<ref name=":0">[https://www.iichs.ir/fa/news/947/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9 میرزا حسن خان مستوفیالممالک - پژوهشکده تاریخ معاصر] 1</ref><ref name=":1">[https://www.iichs.ir/fa/news/8262/%D8%B4%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%AF شمشیر جواهرنشانی که برای روزهای سلام بهکار میآمد - پژوهشکده تاریخ معاصر] 2</ref><ref name=":2">[https://www.edub.ir/education/view/19837:%D8%A7%D8%AB%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C+%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9+%D8%AF%D8%B1+%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C+%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1 اثرگذاری مستوفیالممالک در سپهر سیاسی قاجار - بانک مقالات ایران]</ref><ref name=":3">[https://www.rouydad24.ir/fa/news/387533/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C%7C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%AF مستوفی چگونه در دوران التهاب، کابینه نیمبند خود را تشکیل داد؟ - رویداد ۲۴]</ref><ref name=":4">[http://pajoohe.ir/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9__a-39107.aspx حسن مستوفی (مستوفی الممالک) - پژوهه]</ref><ref name=":5">[https://www.ibna.ir/news/251479/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%88%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87 فراز و نشیبهای زندگی مستوفیالممالک به روایت نوه ناصرالدینشاه - ایبنا]</ref> | |||
== خاندان و زندگی اولیه == | |||
[[پرونده:کودکی مستوفیالممالک.jpg|جایگزین=کودکی مستوفیالممالک|بندانگشتی|کودکی مستوفیالممالک]] | |||
خاندان آشتیانی از خاندانهای برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفیالممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخلوخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمیگردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژهای یافتند. | |||
میرزا حسنخان آشتیانی، معروف به مستوفیالممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفیالممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنتهای دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب میشد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار میداد. | |||
میرزا حسن مستوفیالممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانستهاند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفیالممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاستهای کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علیرغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد. | |||
میرزا | |||
میرزا | در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفیالممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایتالله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایتالله، که پیشتر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کردهاند که گاه او را «مانند عروس» جلو میانداخت و خود عقب میایستاد تا شأن ظاهری مستوفیالممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقهمند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدینشاه (عصمتالدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد. | ||
تحصیلات و تربیت مستوفیالممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنجسالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملکالشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا میکرد. در کنار این آموزشها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد. | |||
در | |||
تربیت خانوادگی، او را به درویشمسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلتها، در کنار رفتار بزرگمنشانهاش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانیاش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /> | |||
== | == سفر به اروپا و بازگشت == | ||
در پی تضعیف موقعیت خانوادهاش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرتگیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسهاش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشههای مشروطهخواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /> | |||
== | == دوران مشروطه و مناصب اولیه == | ||
در | [[پرونده:مستوفیالممالک؛1.jpg|جایگزین=مستوفیالممالک، نفر اول سمت راست|بندانگشتی|231x231پیکسل|مستوفیالممالک، نفر اول سمت راست]] | ||
پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امینالسلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه [[دکتر محمد مصدق]] به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینههای مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکراتها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفیالممالک به نخستوزیری رسید. | |||
مستوفیالممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایشهای سوسیالیستی بهشمار میرفت. در مجموع، هشت بار رئیسالوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی میشد. او در کابینههای مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود. | |||
= فعالیتهای سیاسی و | === تشکیل مجمع انسانیت و فعالیتهای اولیه === | ||
پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفیالممالک به تشکیل انجمنهای سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمانهای او بود که بر فعالیتهای آزادیخواهانه تمرکز داشت. این فعالیتها او را به سمتهای کلیدی در دولتهای مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوانسالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /> | |||
== | == دورههای نخستوزیری == | ||
میرزا | [[پرونده:میرزا حسن خان مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=مستوفیالممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه|بندانگشتی|260x260پیکسل|مستوفیالممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه]] | ||
میرزا حسن مستوفیالممالک شش بار نخستوزیر شد، که هر دوره با چالشهای داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوامالسلطنه و شهابالدوله میشد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالتهای داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد. | |||
دوره دوم نخستوزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفیالممالک بیطرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند. | |||
در | |||
=== | === دوره سوم و چهارم: چالشهای جنگ و قحطی === | ||
در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روسها و شورش نظامالسلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوامالسلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد. | |||
=== | === دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور === | ||
مستوفیالممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیستها نخستوزیر شد. کابینه نیمبند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل میگیرم، نه آجیل میدهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفهها همراه بود. | |||
=== | === دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا === | ||
مستوفیالممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار [[عبدالحسین تیمورتاش]] و [[رضاشاه]]، ششمین بار نخستوزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیتهایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راهآهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کنارهگیری کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /><ref name=":4" /> | |||
= | == روابط سیاسی و شخصیت == | ||
مستوفیالممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح میدانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهلانگاریاش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملیاش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند. | |||
شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده میکرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کماراده خوانده میشد. ارادهاش در بیطرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.<ref>اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار - تألیف فریدون آدمیت</ref><ref name=":5" /> | |||
== اقدامات و دستاوردها == | |||
[[پرونده:حسن مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=میرزا حسنخان مستوفیالممالک|بندانگشتی|200x200پیکسل|میرزا حسنخان مستوفیالممالک]] | |||
دستاوردها و اقدامات مستوفیالممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتومهای روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دورههای بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوبآهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای ساماندادن به بودجه و مالیه کشور بود. | |||
در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغهای ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانستهاند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیدهاست.<ref>انقلاب مشروطه ایران- تألیف عباس میرزا معزالسلطنه</ref><ref>تاریخ بیداری ایرانیان - تألیف ناظمالاسلام کرمانی</ref> | |||
== | == درگذشت و میراث == | ||
مستوفیالممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد. | |||
میراث او، ترکیبی است از موفقیتها و ناکامیها: از یکسو، حفظ نوعی تعادل در سالهای بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عامالمنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهامآفرینیها و روایتهای گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کمتکلف، ملیگرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوانسالاری قدیم و دولت مدرن ایران بهشمار میرود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
نسخهٔ کنونی تا ۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۵
میرزا حسن مستوفیالممالک آشتیانی، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجستهترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطندوستی، پاکدستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفیالممالک، صدراعظم ناصرالدین شاه، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفیالممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در دهسالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملکالشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی میدانست و گرایشهای صوفیانهای داشت که بر رفتار بزرگمنشانهاش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب میکردند که نشانهای از احترام عمومی به شخصیت ملیاش بود.
میرزا حسن مستوفیالممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار مظفرالدین شاه، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با جنبش مشروطه بود و به اصرار اتابک اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار احمد شاه شد. مستوفیالممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخستوزیر گردید و در دورههای مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دورههای نخستوزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور سید عبدالله بهبهانی، محمدعلی تربیت و مرتضی قلیخان صنیعالدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روسها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام سید حسن مدرس؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوبآهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان.
میرزا حسن در دوره پنجم نخستوزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱)، با مخالفت مدرس و سوسیالیستها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با قوامالسلطنه مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل میدهیم، نه آجیل میگیریم.» او پس از سه سال خانهنشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخستوزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغهای ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفیالممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیعالثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگیاش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیتها (مانند بیطرفی در جنگ) و ناکامیها (مانند سهلانگاری در برابر رضاخان) است، اما وجاهت ملیاش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]
خاندان و زندگی اولیه
خاندان آشتیانی از خاندانهای برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفیالممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخلوخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمیگردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژهای یافتند.
میرزا حسنخان آشتیانی، معروف به مستوفیالممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفیالممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنتهای دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب میشد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار میداد.
میرزا حسن مستوفیالممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانستهاند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفیالممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاستهای کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علیرغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد.
در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفیالممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایتالله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایتالله، که پیشتر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کردهاند که گاه او را «مانند عروس» جلو میانداخت و خود عقب میایستاد تا شأن ظاهری مستوفیالممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقهمند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدینشاه (عصمتالدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد.
تحصیلات و تربیت مستوفیالممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنجسالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملکالشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا میکرد. در کنار این آموزشها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد.
تربیت خانوادگی، او را به درویشمسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلتها، در کنار رفتار بزرگمنشانهاش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانیاش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.[۱][۲][۳][۴]
سفر به اروپا و بازگشت
در پی تضعیف موقعیت خانوادهاش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرتگیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسهاش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشههای مشروطهخواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.[۱][۲][۳]
دوران مشروطه و مناصب اولیه
پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امینالسلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه دکتر محمد مصدق به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینههای مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکراتها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفیالممالک به نخستوزیری رسید.
مستوفیالممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایشهای سوسیالیستی بهشمار میرفت. در مجموع، هشت بار رئیسالوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی میشد. او در کابینههای مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود.
تشکیل مجمع انسانیت و فعالیتهای اولیه
پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفیالممالک به تشکیل انجمنهای سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمانهای او بود که بر فعالیتهای آزادیخواهانه تمرکز داشت. این فعالیتها او را به سمتهای کلیدی در دولتهای مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوانسالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.[۱][۲][۳][۴]
دورههای نخستوزیری
میرزا حسن مستوفیالممالک شش بار نخستوزیر شد، که هر دوره با چالشهای داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوامالسلطنه و شهابالدوله میشد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالتهای داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد.
دوره دوم نخستوزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفیالممالک بیطرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند.
دوره سوم و چهارم: چالشهای جنگ و قحطی
در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روسها و شورش نظامالسلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوامالسلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد.
دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور
مستوفیالممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیستها نخستوزیر شد. کابینه نیمبند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل میگیرم، نه آجیل میدهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفهها همراه بود.
دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا
مستوفیالممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار عبدالحسین تیمورتاش و رضاشاه، ششمین بار نخستوزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیتهایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راهآهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کنارهگیری کرد.[۱][۲][۳][۴][۵]
روابط سیاسی و شخصیت
مستوفیالممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح میدانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهلانگاریاش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملیاش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند.
شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده میکرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کماراده خوانده میشد. ارادهاش در بیطرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.[۷][۶]
اقدامات و دستاوردها
دستاوردها و اقدامات مستوفیالممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بیطرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتومهای روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دورههای بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوبآهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای ساماندادن به بودجه و مالیه کشور بود.
در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغهای ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانستهاند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیدهاست.[۸][۹]
درگذشت و میراث
مستوفیالممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد.
میراث او، ترکیبی است از موفقیتها و ناکامیها: از یکسو، حفظ نوعی تعادل در سالهای بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عامالمنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهامآفرینیها و روایتهای گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کمتکلف، ملیگرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوانسالاری قدیم و دولت مدرن ایران بهشمار میرود.[۱][۲][۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ میرزا حسن خان مستوفیالممالک - پژوهشکده تاریخ معاصر 1
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ شمشیر جواهرنشانی که برای روزهای سلام بهکار میآمد - پژوهشکده تاریخ معاصر 2
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ اثرگذاری مستوفیالممالک در سپهر سیاسی قاجار - بانک مقالات ایران
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ مستوفی چگونه در دوران التهاب، کابینه نیمبند خود را تشکیل داد؟ - رویداد ۲۴
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ حسن مستوفی (مستوفی الممالک) - پژوهه
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ فراز و نشیبهای زندگی مستوفیالممالک به روایت نوه ناصرالدینشاه - ایبنا
- ↑ اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار - تألیف فریدون آدمیت
- ↑ انقلاب مشروطه ایران- تألیف عباس میرزا معزالسلطنه
- ↑ تاریخ بیداری ایرانیان - تألیف ناظمالاسلام کرمانی
