کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]'''صادق رضازاده شفق'''، (متولد ۱۲۷۴، تبریز - درگذشته ۷ شهریور ۱۳۵۰، تهران) پژوهشگر، مترجم، ادیب و سیاستمدار برجسته ایرانی، از چهره‌های تأثیرگذار دوران مشروطه و پس از آن بود. وی در تبریز زاده شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس پرورش و مموریال (مدرسه آمریکایی) تبریز به پایان رساند. در جریان [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]]، با تشکیل گروه «فوج نجات» به رهبری معلم آمریکایی‌اش، [[هوارد باسکرویل]]، به مجاهدان مشروطه پیوست. پس از فتح تهران، با تأسیس انجمن «جمعیت وطن‌خواهان» و انتشار روزنامه شفق، که بیشتر مقالات آن را خود می‌نوشت، لقب «شفق» به نام خانوادگی‌اش افزوده شد. به دلیل اشغال تبریز توسط روس‌ها در ۱۲۹۰، به امپراتوری عثمانی مهاجرت کرد و در دبستان ایرانیان استانبول به تدریس زبان فارسی و تاریخ پرداخت. سپس در رابرت کالج استانبول تحصیل کرد و در ۱۲۹۷، مدرک لیسانس گرفت. در ۱۳۰۱، به برلین رفت و در ۱۳۰۷، از دانشگاه برلین دکتری فلسفه دریافت کرد. در این دوره، با چهره‌هایی چون [[سیّدحسن تقی‌زاده|سید حسن تقی‌زاده]] و [[عارف قزوینی]] همکاری داشت و دیوان اشعار عارف را در ۱۳۰۴، منتشر کرد. پس از بازگشت به ایران در ۱۳۰۷، در دارالمعلمین عالی و سپس دانشگاه تهران به تدریس تاریخ، فلسفه و تاریخ ادبیات فارسی مشغول شد. او از اعضای مؤسس فرهنگستان ایران بود و در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی نمایندگی کرد. در ۱۳۲۴، در کنفرانس سان‌فرانسیسکو برای تدوین منشور سازمان ملل شرکت داشت. رضازاده شفق همچنین در دانشگاه‌های معتبر جهانی مانند کلمبیا و مک‌گیل کانادا تدریس کرد. از آثار برجسته‌اش می‌توان به ترجمه کتاب‌های «[[کورش بزرگ|کوروش کبیر]]» و «اسکندر مقدونی» اثر هارولد لمب، و همچنین«گزیده اوپه‌نیشدها»، «[[نادرشاه افشار|نادرشاه]]» و «تاریخ ادبیات فارسی» اشاره کرد. او زبان‌های متعددی از جمله انگلیسی، فرانسه، ترکی، آلمانی و روسی را به‌خوبی می‌دانست. در ۱۳۲۸، به‌عنوان سناتور انتصابی تهران انتخاب شد و پنج دوره در مجلس سنا حضور داشت. او لقب «آریامهر» را برای [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه پهلوی]] انتخاب کرد. رضازاده شفق در ۷ شهریور ۱۳۵۰ در تهران درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. وی به‌عنوان روشنفکری آزادی‌خواه و مشروطه‌طلب، خدمات فرهنگی و علمی بسیاری به ایران ارائه داد.
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان ۲          =
| نام              =قاسم سیفان بابایی
| تصویر            =قاسم سیفان بابایی.jpg
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =قاسم سیفان بابایی
| زادروز            = سال ۱۳۳۲
| زادگاه            = تهران
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        = ۱۵ مرداد ۱۳۶۷
| مکان مرگ          =زندان گوهردشت کرج
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ          =اعدام
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = تهران
| ملیت              =
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =لیسانس اقتصاد
| دانشگاه          =دانشگاه تهران
| پیشه              =کارگردان و بازیگر تئاتر
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    =
| نقش‌های برجسته    =
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =سازمان مجاهدین خلق
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =سازمان مجاهدین خلق ایران
| مخالفان          =حکومت جمهوری اسلامی
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| اتهام            =هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| همسر              =زهرا افشار
| شریک زندگی        =
| فرزندان          = سارا
| والدین            =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
|image size=240 پیکسل}}
'''قاسم سیفان بابایی'''، (متولد سال ۱۳۳۲، تهران - درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، زندان گوهردشت کرج) دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و زندانی سیاسی دوره پهلوی بود که در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت. او در تئاترهای خیابانی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، با اجراهای طنز، سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا کرد. در بهار ۱۳۵۹، در نمایشی کمدی-سیاسی نقش گزارشگر را ایفا کرد و در تئاتر «اتحاد شوراها» مسائل کارگران را مطرح نمود. قاسم سیفان در پاییز ۱۳۶۱ به اتهام ارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، به‌همراه همسر و فرزندش بازداشت و به ده سال زندان محکوم شد. در زندان‌های [[زندان اوین|اوین]]، [[زندان قزلحصار|قزلحصار]]، و [[زندان گوهردشت|گوهردشت]]، به دلیل مقاومت و مواضع قاطعش به «آقا سیف» معروف بود. مینا انتظاری نقل می‌کند: «قاسم در زندان گروه هنری تشکیل داد و با اجراهای تئاتری، روحیه هم‌بندی‌ها را تقویت می‌کرد». او اشعار [[حافظ]] و قرآن را حفظ بود و نامه‌های شاعرانه‌ای برای دخترش سارا نوشت. در تیر ۱۳۶۷، در نامه‌ای به عملیات مجاهدین اشاره کرد. قاسم سیفان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ در [[قتل‌عام ۶۷|قتل‌عام زندانیان سیاسی]] در گوهردشت اعدام شد. شعری از او درباره بنیان‌گذاران مجاهدین توسط هم‌بندی‌اش حفظ شد: «[[محمد حنیف‌نژاد|حنیف]] و [[سعید محسن|محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|اصغر]] شمائید / طلایه‌داران جهاد و شهادت»


'''منابع استفاده‌شده در چکیده:'''
== معرفی و پیشینه ==
قاسم سیفان بابایی، متولد سال ۱۳۳۲ در تهران، دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و دارای مدرک لیسانس بود. او در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت و به‌عنوان زندانی سیاسی در دوره پهلوی شناخته می‌شد. سیفان در سال ۱۳۶۷ در کرج به شهادت رسید. (متن ارسالی).


* صادق رضازاده شفق (وب‌سایت خارجی جعبه هنری)
== فعالیت‌های هنری و سیاسی ==
* صادق رضازاده شفق (دانشگاه تهران)
قاسم سیفان بابایی در زمینه تئاتر خیابانی فعالیت گسترده‌ای داشت و از این هنر برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کرد. او در دوره انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست‌جمهوری پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، همراه با گروه هنری خود، با اجرای نمایش‌های طنز، انحصارطلبی و سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا می‌کرد. این اجراها اغلب در بلوار اطراف دانشگاه تهران برگزار می‌شد و بارها مورد حمله گروه‌های وابسته به رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.
* صادق رضازاده شفق (راسخون)
* صادق رضازاده شفق ؛ معلم و پیشگام نقد فرهنگی (صدای معلم)
* سالروز درگذشت صادق رضازاده شفق؛ مشروطه‌خواهی که نگران لغات بیگانه بود (آخرین خبر)


== زندگی و تحصیلات ==
=== اجراهای برجسته ===
صادق رضازاده شفق در سال ۱۲۷۴ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدارس پرورش و مموریال (مدرسه آمریکایی) تبریز به پایان رساند. این مدارس، به‌ویژه مدرسه مموریال که توسط میسیونرهای آمریکایی اداره می‌شد، نقش مهمی در شکل‌گیری دیدگاه‌های علمی و فرهنگی او داشتند. در این دوره، او زیر نظر معلمانی چون هوارد باسکرویل، که بعدها از رهبران جنبش مشروطه شد، آموزش دید و با مفاهیم آزادی‌خواهی و اصلاحات اجتماعی آشنا شد. رضازاده شفق به زبان‌های متعددی از جمله انگلیسی، فرانسه، ترکی، آلمانی و روسی تسلط داشت که این توانایی زبانی بعدها در فعالیت‌های علمی و فرهنگی او تأثیر بسزایی گذاشت. '''(وب‌سایت خارجی جعبه هنری؛ راسخون).'''
در بهار ۱۳۵۹، سیفان در نمایشی کمدی-سیاسی در دانشگاه اقتصاد تهران نقش گزارشگر را ایفا کرد. این نمایش، با تشبیه به رینگ بوکس، به رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد می‌پرداخت و با طنز گزنده مورد استقبال قرار گرفت. همچنین، تئاتر «اتحاد شوراها» در تالار مولوی، که به مسائل کارگران و تشکیل اتحادیه‌های کارگری می‌پرداخت، با مشارکت سیفان در کارگردانی و بازیگری اجرا شد و با استقبال گسترده مواجه گردید.  


در سال ۱۲۹۰، به دلیل اشغال تبریز توسط نیروهای روس و شرایط ناامن ناشی از تحولات پس از مشروطه، رضازاده شفق به امپراتوری عثمانی مهاجرت کرد. او در دبستان ایرانیان در استانبول به تدریس زبان فارسی و تاریخ مشغول شد. این تجربه اولیه در تدریس، زمینه‌ساز فعالیت‌های بعدی او در حوزه آموزش و فرهنگ شد. پس از مدتی، او به تحصیل در رابرت کالج استانبول پرداخت و در سال ۱۲۹۷، موفق به دریافت مدرک لیسانس از این مؤسسه شد. در سال ۱۳۰۱، برای ادامه تحصیل به برلین عزیمت کرد و در سال ۱۳۰۷، از دانشگاه برلین مدرک دکتری در رشته فلسفه اخذ کرد. تحصیل در این دانشگاه معتبر، او را با جدیدترین جریان‌های فکری و علمی اروپا آشنا کرد و دیدگاه‌های او را در زمینه فرهنگ و تاریخ عمیق‌تر ساخت. '''(دانشگاه تهران؛ صدای معلم).'''
== بازداشت و زندان ==


== فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دوره مشروطه و پس از آن ==
=== دستگیری و محکومیت ===
صادق رضازاده شفق در دوره جوانی، تحت تأثیر فضای آزادی‌خواهی جنبش مشروطه، به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی روی آورد. او در تبریز به گروه «فوج نجات» که توسط معلم آمریکایی‌اش، هوارد باسکرویل، تشکیل شده بود، پیوست. این گروه از مجاهدان مشروطه‌خواه در راستای دفاع از آرمان‌های مشروطیت فعالیت می‌کرد و رضازاده شفق با مشارکت فعال در این گروه، نقش مهمی در حمایت از این جنبش ایفا کرد. پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان در سال ۱۲۸۸، او به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی خود ادامه داد و به یکی از چهره‌های برجسته در این دوره تبدیل شد.  
در پاییز سال ۱۳۶۱، قاسم سیفان بابایی به اتهام ارتباط با بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، به همراه همسرش زهرا و فرزند یک‌ونیم‌ساله‌اش سارا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به ده سال زندان محکوم شد و در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت مقاومت کرد. همسرش نیز در بند زنان زندان‌های اوین و قزلحصار از زندانیان مقاوم بود.  


=== ترویج فرهنگ ایرانی در عثمانی ===
=== شرایط زندان و مقاومت ===
رضازاده شفق در دوره مهاجرت به امپراتوری عثمانی، در دبستان ایرانیان استانبول به تدریس زبان فارسی و تاریخ پرداخت. او در این نقش، نه‌تنها به آموزش دانش‌آموزان ایرانی مقیم عثمانی مشغول بود، بلکه با ترویج فرهنگ و ادبیات پارسی، به حفظ هویت ایرانی در میان جامعه مهاجران کمک کرد. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده تعهد او به حفظ و گسترش فرهنگ ایرانی در خارج از مرزهای ایران بود و زمینه‌ساز فعالیت‌های بعدی او در حوزه‌های فرهنگی و آموزشی شد.  
قاسم سیفان در زندان به دلیل مواضع قاطع و مرزبندی با نگهبانان و خائنان، به «آقا سیف» معروف بود و بارها به سلول انفرادی منتقل و ممنوع‌الملاقات شد. مینا انتظاری، هم‌بند همسرش، در خاطراتش می‌گوید: <blockquote>«سال ۶۴ که با دوست عزیزم زهرا (همسر قاسم) در بند چهار قزلحصار همبند بودم… مطلع شدیم که قاسم در زندان نیز، البته بدور از چشم نامحرم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]] ظلمت و تباهی، به‌همراه تعداد دیگری از بچه‌های خوش‌ذوق بند، گروه هنری تشکیل داده‌اند و در مناسبت‌های مختلف سیاسی، تاریخی، ملی و یا مذهبی با اجرای برنامه‌های جالب هنری به سبک تئاترهای خیابانی و یا پانتومیم، روحیه‌بخش همبندان و فضای عمومی بند می‌شوند»</blockquote>هم‌بندی‌های او نقل می‌کنند: <blockquote>«وی طی سالیان اسارت به‌خاطر مرزبندی تیز و مواضع و برخوردهای قاطعش در برابر پاسداران و خائنین خودفروش داخل بند، در جمع بچه‌ها احترام خاصی داشت».</blockquote>


=== تأسیس روزنامه شفق و جمعیت وطن‌خواهان ===
== آثار ادبی و هنری در زندان ==
پس از موفقیت مشروطه‌خواهان، رضازاده شفق انجمن «جمعیت وطن‌خواهان» را تأسیس کرد. این انجمن با هدف ترویج اندیشه‌های ملی‌گرایانه و اصلاحات اجتماعی فعالیت می‌کرد. او همچنین روزنامه‌ای به نام «شفق» منتشر کرد که بیشتر مقالات آن را خود نگارش می‌کرد. این روزنامه به‌عنوان تریبونی برای بیان دیدگاه‌های آزادی‌خواهانه و فرهنگی او عمل می‌کرد و به دلیل انتشار آن، لقب «شفق» به نام خانوادگی‌اش افزوده شد. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده تعهد او به ترویج فرهنگ و آگاهی در جامعه ایران بود. انتشار روزنامه شفق به‌ویژه در تبریز، که پایگاه مهمی برای مشروطه‌خواهان بود، تأثیر قابل توجهی در شکل‌گیری افکار عمومی داشت.
[[پرونده:قاسم سیف بابایی و دخترش سارا.jpg|جایگزین=قاسم سیف بابایی و دخترش سارا|بندانگشتی|300x300پیکسل|قاسم سیف بابایی و دخترش سارا]]


==== نقش روزنامه شفق در فرهنگ تبریز ====
قاسم سیفان در زندان به مطالعه آثار ادبی، به‌ویژه اشعار حافظ، می‌پرداخت و بخش اعظم آیات قرآن و اشعار حافظ را حفظ بود. دست‌نوشته‌ها و نامه‌های او اغلب به‌صورت شعر و نثر موزون بودند. در یکی از نامه‌هایش در شهریور ۱۳۶۵ از قزلحصار به دخترش سارا نوشت:<blockquote>«سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
روزنامه شفق، که توسط صادق رضازاده شفق منتشر می‌شد، نقش مهمی در ترویج اندیشه‌های ملی‌گرایانه و مشروطه‌خواهی در تبریز ایفا کرد. این روزنامه به‌عنوان یکی از پایگاه‌های فرهنگی در تبریز، که در آن زمان مرکز مهمی برای فعالیت‌های مشروطه‌خواهان بود، به آگاهی‌بخشی عمومی و تقویت گفتمان آزادی‌خواهی کمک کرد. رضازاده شفق با نگارش مقالات متعدد در این روزنامه، به تشویق اصلاحات اجتماعی و فرهنگی پرداخت و دیدگاه‌های خود را درباره ضرورت حفظ هویت ملی و پیشرفت ایران مطرح کرد. این فعالیت‌ها جایگاه او را به‌عنوان یک روشنفکر تأثیرگذار در تبریز تثبیت کرد.


=== همکاری با چهره‌های فرهنگی و سیاسی ===
دور از توأم، ای دخترم، یادت ولی در خاطرم
در دوره مهاجرت به امپراتوری عثمانی، رضازاده شفق با شخصیت‌های برجسته‌ای چون سید حسن تقی‌زاده و عارف قزوینی همکاری داشت. او در سال ۱۳۰۴، دیوان اشعار عارف قزوینی را منتشر کرد که نشان‌دهنده علاقه او به ادبیات و حمایت از شاعران ملی‌گرا بود. این همکاری‌ها، به‌ویژه با تقی‌زاده، که از رهبران فکری مشروطه بود، دیدگاه‌های او را در زمینه اصلاحات فرهنگی و سیاسی تقویت کرد. این دوره از زندگی رضازاده شفق نشان‌دهنده پیوند عمیق او با جنبش‌های فکری و فرهنگی زمان خود بود.


'''(وب‌سایت خارجی جعبه هنری؛ راسخون؛ صدای معلم؛ آخرین خبر؛ دانشگاه تهران)'''
همچون گلی، جان دلی، از من ترا صدها سلام


== فعالیت‌های علمی و آموزشی ==
تا نامه‌ات بر من رسید، از شادیش قلبم تپید


=== تدریس در دانشگاه و دارالمعلمین عالی ===
خواندم در آن با خط خوش، بنوشته بود: بابا سلام
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۰۷، صادق رضازاده شفق به‌عنوان یکی از استادان برجسته در دارالمعلمین عالی (دانشسرای عالی) مشغول به کار شد. او در این مؤسسه به تدریس تاریخ، فلسفه و تاریخ ادبیات فارسی پرداخت و نقش مهمی در تربیت نسل جدید معلمان و روشنفکران ایرانی ایفا کرد. پس از تأسیس دانشگاه تهران، او به این دانشگاه پیوست و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی به تدریس ادامه داد. دروس او، که عمدتاً بر تاریخ و ادبیات فارسی متمرکز بود، به دلیل عمق علمی و تسلطش بر زبان‌های خارجی، از جمله انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی، مورد توجه دانشجویان قرار گرفت. این توانایی‌های زبانی به او امکان می‌داد تا منابع بین‌المللی را در تدریس خود به کار گیرد و دیدگاه‌های نوینی را به دانشجویان منتقل کند.


=== نقش در فرهنگستان ایران ===
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
صادق رضازاده شفق از اعضای مؤسس فرهنگستان ایران بود که در سال ۱۳۱۴،با هدف حفظ و تقویت زبان و ادبیات فارسی تأسیس شد. او در این نهاد با همکاری دیگر ادیبان و دانشمندان، به تدوین واژگان جدید و جایگزینی لغات بیگانه با معادل‌های فارسی پرداخت. نگرانی او نسبت به نفوذ لغات بیگانه در زبان فارسی، که ریشه در فعالیت‌های فرهنگی‌اش در دوره مشروطه داشت، در این دوره نیز ادامه یافت. او معتقد بود که حفظ اصالت زبان فارسی برای تقویت هویت ملی ضروری است. مشارکت فعال او در فرهنگستان، به‌ویژه در زمینه واژه‌گزینی، از جمله خدمات ماندگارش به فرهنگ ایران محسوب می‌شود.


=== تدریس در دانشگاه‌های بین‌المللی ===
دیشب ترا دیدم بخواب، چون تشنه کو بیند سراب
رضازاده شفق در مقاطعی از زندگی حرفه‌ای خود به دعوت دانشگاه‌های معتبر جهانی، از جمله دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده و دانشگاه مک‌گیل در کانادا، به تدریس پرداخت. او در این دانشگاه‌ها به آموزش تاریخ و ادبیات ایران مشغول شد و نقش مهمی در معرفی فرهنگ و تاریخ ایران به مخاطبان بین‌المللی ایفا کرد. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده جایگاه علمی او در سطح جهانی و توانایی‌اش در برقراری ارتباط میان فرهنگ‌های شرقی و غربی بود. حضور او در این دانشگاه‌ها همچنین به تقویت تبادلات علمی و فرهنگی بین ایران و دیگر کشورها کمک کرد.


'''(دانشگاه تهران؛ راسخون؛ صدای معلم؛ آخرین خبر؛ وب‌سایت خارجی جعبه هنری)'''
رویت چو ماه کردم نگاه، گفتم بر این سیما سلام


= آثار و تألیفات =
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام


=== ترجمه‌های برجسته ===
مامان خود دوستش بدار، حرفش شنو بونه نیار
صادق رضازاده شفق به‌عنوان مترجمی توانمند، آثار متعددی را از زبان‌های خارجی به فارسی ترجمه کرد که برخی از آن‌ها به دلیل دقت و کیفیتشان شهرت یافتند. از جمله ترجمه‌های برجسته او می‌توان به کتاب‌های «کوروش کبیر» و «اسکندر مقدونی» نوشته هارولد لمب اشاره کرد. این آثار، که به تاریخ ایران و جهان باستان می‌پردازند، با تسلط رضازاده شفق بر زبان انگلیسی و دانش عمیق او در تاریخ، به متونی قابل اعتماد برای مخاطبان فارسی‌زبان تبدیل شدند. همچنین، او کتاب «گزیده اوپه‌نیشدها» را ترجمه کرد که نشان‌دهنده علاقه او به فلسفه و متون کلاسیک شرقی بود. این ترجمه‌ها نه‌تنها به غنای ادبیات تاریخی و فلسفی ایران افزودند، بلکه نقش مهمی در معرفی متون جهانی به مخاطبان ایرانی ایفا کردند.


=== تألیفات اصلی ===
از من رسان بر مادرت، اندازه‌ی دنیا سلام
صادق رضازاده شفق علاوه بر ترجمه، آثار تألیفی متعددی نیز از خود به جای گذاشت. یکی از مهم‌ترین آثار او کتاب «نادرشاه» است که به بررسی زندگی و اقدامات این پادشاه ایرانی پرداخته است. این کتاب با تکیه بر منابع تاریخی و دانش گسترده رضازاده شفق در تاریخ ایران نگارش شده و از منابع مهم در مطالعه تاریخ دوره افشاریه محسوب می‌شود. اثر دیگر او، «تاریخ ادبیات فارسی»، به تحلیل سیر تحول ادبیات پارسی از دوره‌های کهن تا معاصر می‌پردازد. این کتاب به دلیل رویکرد علمی و جامعش، به‌عنوان منبعی ارزشمند در مطالعات ادبی شناخته می‌شود. رضازاده شفق همچنین در سال ۱۳۰۴، دیوان اشعار عارف قزوینی را منتشر کرد که نشان‌دهنده حمایت او از ادبیات ملی‌گرایانه و شاعران دوره مشروطه بود.


=== ویژگی‌های نگارشی آثار ===
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
آثار صادق رضازاده شفق، چه در حوزه ترجمه و چه تألیف، به دلیل نثر روان و علمی او مورد توجه قرار گرفته‌اند. تسلط او بر زبان‌های خارجی مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی، به او امکان داد تا متون پیچیده تاریخی و فلسفی را با دقت به فارسی برگرداند. نثر او در تألیفاتی مانند «نادرشاه» و «تاریخ ادبیات فارسی» به‌گونه‌ای بود که هم برای پژوهشگران و هم برای مخاطبان عمومی قابل فهم بود. این ویژگی نگارشی، آثار او را به منابعی پرطرفدار در میان دانشجویان و ادیبان تبدیل کرد.


=== حمایت از ادبیات ملی‌گرا ===
از رحمت پروردگار، پایان رسد این انتظار
رضازاده شفق در سال ۱۳۰۴، با حمایت مالی و معنوی خود، دیوان اشعار عارف قزوینی را منتشر کرد. این اقدام نه‌تنها به حفظ آثار یکی از شاعران برجسته دوره مشروطه کمک کرد، بلکه نشان‌دهنده تعهد او به حمایت از ادبیات ملی‌گرایانه بود. اشعار عارف قزوینی، که سرشار از مضامین میهن‌پرستانه و آزادی‌خواهانه بود، با تلاش رضازاده شفق در دسترس مخاطبان بیشتری قرار گرفت و به تقویت روحیه ملی‌گرایی در ایران کمک کرد.


=== تأثیر آثار بر فرهنگ و آموزش ===
فردا ز بند گردم رها، تا آید آن فردا سلام
آثار رضازاده شفق، چه در حوزه ترجمه و چه تألیف، تأثیر عمیقی بر فرهنگ و آموزش ایران گذاشتند. ترجمه‌های او امکان دسترسی پژوهشگران و دانشجویان ایرانی به منابع تاریخی و فلسفی جهانی را فراهم کرد، در حالی که تألیفاتش به تقویت مطالعات تاریخی و ادبی در ایران کمک نمود. این آثار، به‌ویژه در دانشگاه تهران و دیگر مؤسسات آموزشی، به‌عنوان منابع درسی مورد استفاده قرار گرفتند و به تربیت نسل جدیدی از پژوهشگران و ادیبان کمک کردند. تسلط او بر زبان‌های متعدد و توانایی‌اش در انتقال مفاهیم پیچیده به زبانی روان، از ویژگی‌های برجسته آثارش بود.


'''(وب‌سایت خارجی جعبه هنری؛ ایران کتاب؛ کتابراه؛ دانشگاه تهران؛ کتابناک؛ صدای معلم؛ راسخون)'''
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام»</blockquote>


== فعالیت‌های سیاسی و نمایندگی ==
=== نامه آخر و اشارات سیاسی ===
در تیرماه ۱۳۶۷، قاسم سیفان در آخرین نامه‌اش به همسر و دخترش نوشت:


=== نمایندگی در مجلس شورای ملی ===
بنام هستی‌بخش آفتاب‌آفرین
صادق رضازاده شفق در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به‌عنوان نماینده انتخاب شد. حضور او در مجلس، که در دوره‌ای حساس از تاریخ ایران برگزار می‌شد، نشان‌دهنده جایگاه او به‌عنوان یک روشنفکر و فعال سیاسی بود. او در این دوره با تکیه بر دانش و تجربه خود در زمینه‌های فرهنگی و تاریخی، به بحث و بررسی مسائل ملی پرداخت و از دیدگاه‌های آزادی‌خواهانه و مشروطه‌طلبانه خود دفاع کرد. فعالیت‌های او در مجلس شورای ملی به تقویت گفتمان اصلاحات و پیشرفت در ایران کمک کرد و نشان‌دهنده تعهد او به آرمان‌های جنبش مشروطه بود که در جوانی به آن پیوسته بود.


==== سناتوری در مجلس سنا ====
برای دلبرم، دل
در سال ۱۳۲۸، رضازاده شفق به‌عنوان سناتور انتصابی تهران در مجلس سنا انتخاب شد و به مدت پنج دوره در این مجلس حضور داشت. در این نقش، او به‌عنوان یکی از شخصیت‌های برجسته سیاسی و فرهنگی، در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور مشارکت کرد. حضور او در مجلس سنا، که نهادی مشورتی و قانون‌گذاری بود، نشان‌دهنده نفوذ و اعتبار او در میان نخبگان سیاسی و فرهنگی ایران بود. او در این دوره نیز به موضوعاتی مانند حفظ فرهنگ و زبان فارسی توجه ویژه‌ای داشت و از نفوذ خود برای پیشبرد اهداف فرهنگی استفاده کرد.


=== حضور در کنفرانس سان‌فرانسیسکو ===
فدای جانان، جان
یکی از نقاط برجسته فعالیت‌های بین‌المللی رضازاده شفق، شرکت او در کنفرانس سان‌فرانسیسکو در سال ۱۳۲۴، بود. این کنفرانس که برای تدوین منشور سازمان ملل متحد برگزار شد، فرصتی برای او فراهم کرد تا به نمایندگی از ایران در یک رویداد جهانی حضور یابد. مشارکت او در این کنفرانس، که به تأسیس سازمان ملل منجر شد، نشان‌دهنده جایگاه بین‌المللی او به‌عنوان یک روشنفکر و دیپلمات بود. او در این رویداد با تکیه بر دانش گسترده خود در تاریخ و فلسفه، به ترویج دیدگاه‌های ایران در صحنه جهانی کمک کرد.


'''(دانشگاه تهران؛ راسخون؛ صدای معلم؛ وب‌سایت خارجی جعبه هنری)'''
بهر موران، تن


=== پیشنهاد لقب آریامهر ===
سارای نازنینم
صادق رضازاده شفق نقش مهمی در پیشنهاد لقب «آریامهر» برای محمدرضا شاه پهلوی ایفا کرد. این لقب، که به معنای «دوستدار نور آریایی» است، به‌عنوان بخشی از تلاش‌های فرهنگی و ملی‌گرایانه برای برجسته کردن هویت تاریخی ایران به کار رفت. پیشنهاد این لقب نشان‌دهنده نفوذ رضازاده شفق در محافل سیاسی و فرهنگی دوره پهلوی و تعهد او به تقویت نمادهای ملی‌گرایی ایرانی بود. '''(وب‌سایت خارجی گویا دیلی).'''


== درگذشت و میراث ==
مینا و یاسمینم


=== درگذشت ===
دارم برایت سلام
صادق رضازاده شفق در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران درگذشت. او در آرامستان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. درگذشت او پایانی بر زندگی پربار روشنفکری بود که در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی تأثیرات عمیقی بر جای گذاشت. فعالیت‌های او در طول زندگی‌اش، از مشارکت در جنبش مشروطه تا تدریس در دانشگاه‌های معتبر جهانی، نشان‌دهنده تعهد بی‌وقفه او به پیشرفت ایران بود.


=== میراث فرهنگی و علمی ===
بوسه به رویت مدام
میراث صادق رضازاده شفق در حوزه‌های مختلف فرهنگی، علمی و سیاسی همچنان در ایران ماندگار است. او به‌عنوان یکی از پیشگامان نقد فرهنگی و حفظ زبان فارسی، نقش مهمی در تقویت هویت ملی ایرانیان ایفا کرد. تألیفات و ترجمه‌های او، از جمله کتاب‌های «نادرشاه»، «تاریخ ادبیات فارسی» و ترجمه‌های «کوروش کبیر» و «گزیده اوپه‌نیشدها»، به‌عنوان منابعی ارزشمند در مطالعات تاریخی و ادبی ایران شناخته می‌شوند. مشارکت او در تأسیس فرهنگستان ایران و تلاش برای واژه‌گزینی، به حفظ و تقویت زبان فارسی کمک کرد. علاوه بر این، حضور او در کنفرانس سان‌فرانسیسکو و تدریس در دانشگاه‌های بین‌المللی مانند کلمبیا و مک‌گیل، به معرفی فرهنگ و تاریخ ایران در سطح جهانی یاری رساند. رضازاده شفق با تسلط بر چندین زبان و دانش گسترده‌اش، پلی بین فرهنگ‌های شرقی و غربی ایجاد کرد.


=== نقش در حفظ زبان فارسی ===
در پی ماه خرداد
صادق رضازاده شفق به‌عنوان یکی از اعضای مؤسس فرهنگستان ایران، نقش مهمی در حفظ و تقویت زبان فارسی ایفا کرد. او به شدت نگران نفوذ لغات بیگانه در زبان فارسی بود و در فعالیت‌های خود در فرهنگستان، بر تدوین واژگان جدید و جایگزینی لغات بیگانه با معادل‌های پارسی تأکید داشت. این تلاش‌ها به حفظ اصالت زبان فارسی و تقویت هویت ملی ایرانیان کمک کرد و از او چهره‌ای برجسته در حوزه واژه‌گزینی ساخت.


=== ویژگی‌های شخصیتی و آرمان‌ها ===
رسیده تیر و مرداد
رضازاده شفق به‌عنوان یک روشنفکر آزادی‌خواه و مشروطه‌طلب، در تمام طول زندگی خود به آرمان‌های اصلاحات اجتماعی و فرهنگی پایبند بود. او با تکیه بر دانش گسترده و دیدگاه‌های مترقی خود، همواره به دنبال پیشرفت ایران و حفظ هویت ملی بود. تعهد او به آزادی‌خواهی، چه در فعالیت‌های سیاسی مانند مشارکت در جنبش مشروطه و چه در تلاش‌های فرهنگی مانند حفظ زبان فارسی، او را به الگویی برای نسل‌های بعدی تبدیل کرد.


=== تأثیر بر نسل‌های بعدی ===
از پس آن همه کار
فعالیت‌های رضازاده شفق در آموزش، به‌ویژه در دارالمعلمین عالی و دانشگاه تهران، به تربیت نسل جدیدی از پژوهشگران و ادیبان کمک کرد. دانشجویان او از دانش عمیق و دیدگاه‌های نوآورانه‌اش در تاریخ و ادبیات فارسی بهره‌مند شدند. همچنین، تعهد او به آرمان‌های مشروطه‌خواهی و آزادی‌خواهی، الگویی برای روشنفکران و فعالان فرهنگی پس از او بود. او به‌عنوان یک مشروطه‌خواه که نگران نفوذ لغات بیگانه و حفظ اصالت فرهنگی بود، تأثیرات ماندگاری بر گفتمان فرهنگی ایران گذاشت. خدمات او در مجلس شورای ملی و سنا نیز نشان‌دهنده نقش او در شکل‌دهی به سیاست‌های فرهنگی و آموزشی ایران بود.


'''(راسخون؛ صدای معلم؛ وب‌سایت خارجی جعبه هنری؛ دانشگاه تهران؛ آخرین خبر)'''
دانه نشسته به بار


== منابع: ==
در باغ و در کشتزار
 
مدرسه کشتزار تو
 
دانش و علم بار تو
 
حاصل پیکار تو
 
می‌گویمت شادباش
 
از غم‌ها آزاد باش
 
این نامه به‌طور نمادین به [[عملیات آفتاب]] و [[عملیات چلچراغ|چلچراغ]] مجاهدین اشاره دارد.
 
== شهادت ==
در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، قاسم سیفان در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد. یکی از اشعار او که توسط هم‌بندی مخفیانه از زندان خارج شد، درباره بنیان‌گذاران مجاهدین بود:
 
شب که بد خفته همای سعادت
 
به روزگاری که نمانده شادت
 
حنیف و محسن و اصغر شمائید
 
طلایه‌داران جهاد و شهادت
 
رسیده ماه خرداد، مه قیام و فریاد
 
خروشت ای مجاهد، نوید مرگ بیداد<ref>[https://golesorkhiran.blogspot.com/2018/08/blog-post_5.html مجاهد شهید قاسم سیفان بابایی - ۳۰ هزار گل سرخ ایران]</ref>
 
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۹

برای صفحه تمرین.jpg
قاسم سیفان بابایی
قاسم سیفان بابایی.jpg
قاسم سیفان بابایی
زادروزسال ۱۳۳۲
تهران
درگذشت۱۵ مرداد ۱۳۶۷
زندان گوهردشت کرج
علت مرگاعدام
محل زندگیتهران
تحصیلاتلیسانس اقتصاد
از دانشگاهدانشگاه تهران
پیشهکارگردان و بازیگر تئاتر
تأثیرگذارانسازمان مجاهدین خلق
جنبشسازمان مجاهدین خلق ایران
مخالفانحکومت جمهوری اسلامی
دیناسلام
اتهام‌هاهواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
همسرزهرا افشار
فرزندانسارا

قاسم سیفان بابایی، (متولد سال ۱۳۳۲، تهران - درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، زندان گوهردشت کرج) دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و زندانی سیاسی دوره پهلوی بود که در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت. او در تئاترهای خیابانی پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، با اجراهای طنز، سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا کرد. در بهار ۱۳۵۹، در نمایشی کمدی-سیاسی نقش گزارشگر را ایفا کرد و در تئاتر «اتحاد شوراها» مسائل کارگران را مطرح نمود. قاسم سیفان در پاییز ۱۳۶۱ به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، به‌همراه همسر و فرزندش بازداشت و به ده سال زندان محکوم شد. در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت، به دلیل مقاومت و مواضع قاطعش به «آقا سیف» معروف بود. مینا انتظاری نقل می‌کند: «قاسم در زندان گروه هنری تشکیل داد و با اجراهای تئاتری، روحیه هم‌بندی‌ها را تقویت می‌کرد». او اشعار حافظ و قرآن را حفظ بود و نامه‌های شاعرانه‌ای برای دخترش سارا نوشت. در تیر ۱۳۶۷، در نامه‌ای به عملیات مجاهدین اشاره کرد. قاسم سیفان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ در قتل‌عام زندانیان سیاسی در گوهردشت اعدام شد. شعری از او درباره بنیان‌گذاران مجاهدین توسط هم‌بندی‌اش حفظ شد: «حنیف و محسن و اصغر شمائید / طلایه‌داران جهاد و شهادت»

معرفی و پیشینه

قاسم سیفان بابایی، متولد سال ۱۳۳۲ در تهران، دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و دارای مدرک لیسانس بود. او در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت و به‌عنوان زندانی سیاسی در دوره پهلوی شناخته می‌شد. سیفان در سال ۱۳۶۷ در کرج به شهادت رسید. (متن ارسالی).

فعالیت‌های هنری و سیاسی

قاسم سیفان بابایی در زمینه تئاتر خیابانی فعالیت گسترده‌ای داشت و از این هنر برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کرد. او در دوره انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست‌جمهوری پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، همراه با گروه هنری خود، با اجرای نمایش‌های طنز، انحصارطلبی و سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا می‌کرد. این اجراها اغلب در بلوار اطراف دانشگاه تهران برگزار می‌شد و بارها مورد حمله گروه‌های وابسته به رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.

اجراهای برجسته

در بهار ۱۳۵۹، سیفان در نمایشی کمدی-سیاسی در دانشگاه اقتصاد تهران نقش گزارشگر را ایفا کرد. این نمایش، با تشبیه به رینگ بوکس، به رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد می‌پرداخت و با طنز گزنده مورد استقبال قرار گرفت. همچنین، تئاتر «اتحاد شوراها» در تالار مولوی، که به مسائل کارگران و تشکیل اتحادیه‌های کارگری می‌پرداخت، با مشارکت سیفان در کارگردانی و بازیگری اجرا شد و با استقبال گسترده مواجه گردید.

بازداشت و زندان

دستگیری و محکومیت

در پاییز سال ۱۳۶۱، قاسم سیفان بابایی به اتهام ارتباط با بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، به همراه همسرش زهرا و فرزند یک‌ونیم‌ساله‌اش سارا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به ده سال زندان محکوم شد و در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت مقاومت کرد. همسرش نیز در بند زنان زندان‌های اوین و قزلحصار از زندانیان مقاوم بود.

شرایط زندان و مقاومت

قاسم سیفان در زندان به دلیل مواضع قاطع و مرزبندی با نگهبانان و خائنان، به «آقا سیف» معروف بود و بارها به سلول انفرادی منتقل و ممنوع‌الملاقات شد. مینا انتظاری، هم‌بند همسرش، در خاطراتش می‌گوید:

«سال ۶۴ که با دوست عزیزم زهرا (همسر قاسم) در بند چهار قزلحصار همبند بودم… مطلع شدیم که قاسم در زندان نیز، البته بدور از چشم نامحرم پاسداران ظلمت و تباهی، به‌همراه تعداد دیگری از بچه‌های خوش‌ذوق بند، گروه هنری تشکیل داده‌اند و در مناسبت‌های مختلف سیاسی، تاریخی، ملی و یا مذهبی با اجرای برنامه‌های جالب هنری به سبک تئاترهای خیابانی و یا پانتومیم، روحیه‌بخش همبندان و فضای عمومی بند می‌شوند»

هم‌بندی‌های او نقل می‌کنند:

«وی طی سالیان اسارت به‌خاطر مرزبندی تیز و مواضع و برخوردهای قاطعش در برابر پاسداران و خائنین خودفروش داخل بند، در جمع بچه‌ها احترام خاصی داشت».

آثار ادبی و هنری در زندان

 
قاسم سیف بابایی و دخترش سارا

قاسم سیفان در زندان به مطالعه آثار ادبی، به‌ویژه اشعار حافظ، می‌پرداخت و بخش اعظم آیات قرآن و اشعار حافظ را حفظ بود. دست‌نوشته‌ها و نامه‌های او اغلب به‌صورت شعر و نثر موزون بودند. در یکی از نامه‌هایش در شهریور ۱۳۶۵ از قزلحصار به دخترش سارا نوشت:

«سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

دور از توأم، ای دخترم، یادت ولی در خاطرم

همچون گلی، جان دلی، از من ترا صدها سلام

تا نامه‌ات بر من رسید، از شادیش قلبم تپید

خواندم در آن با خط خوش، بنوشته بود: بابا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

دیشب ترا دیدم بخواب، چون تشنه کو بیند سراب

رویت چو ماه کردم نگاه، گفتم بر این سیما سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

مامان خود دوستش بدار، حرفش شنو بونه نیار

از من رسان بر مادرت، اندازه‌ی دنیا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

از رحمت پروردگار، پایان رسد این انتظار

فردا ز بند گردم رها، تا آید آن فردا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام»

نامه آخر و اشارات سیاسی

در تیرماه ۱۳۶۷، قاسم سیفان در آخرین نامه‌اش به همسر و دخترش نوشت:

بنام هستی‌بخش آفتاب‌آفرین

برای دلبرم، دل

فدای جانان، جان

بهر موران، تن

سارای نازنینم

مینا و یاسمینم

دارم برایت سلام

بوسه به رویت مدام

در پی ماه خرداد

رسیده تیر و مرداد

از پس آن همه کار

دانه نشسته به بار

در باغ و در کشتزار

مدرسه کشتزار تو

دانش و علم بار تو

حاصل پیکار تو

می‌گویمت شادباش

از غم‌ها آزاد باش

این نامه به‌طور نمادین به عملیات آفتاب و چلچراغ مجاهدین اشاره دارد.

شهادت

در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، قاسم سیفان در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد. یکی از اشعار او که توسط هم‌بندی مخفیانه از زندان خارج شد، درباره بنیان‌گذاران مجاهدین بود:

شب که بد خفته همای سعادت

به روزگاری که نمانده شادت

حنیف و محسن و اصغر شمائید

طلایه‌داران جهاد و شهادت

رسیده ماه خرداد، مه قیام و فریاد

خروشت ای مجاهد، نوید مرگ بیداد[۱]

منابع