کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]'''ناظم‌الاسلام کرمانی'''، (با نام اصلی میرزا محمد بن علی)، نویسنده، روزنامه‌نگار، معلم و قاضی برجسته دوره [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]]، در سال ۱۲۸۰ قمری (۱۲۴۱ خورشیدی/۱۸۶۳ میلادی) در کرمان زاده شد و در ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۸ خورشیدی/۱۹۱۹ میلادی) در همان شهر درگذشت. او از کودکی شوق شدیدی به یادگیری نشان داد و از هفت‌سالگی به تحصیل فارسی، عربی، صرف، نحو، حساب، منطق و هیئت پرداخت. در نوجوانی از محضر استادانی چون [[میرزا آقاخان کرمانی]]، شیخ احمد روحی و میرزا حسن خان خبیرالملک بهره برد و در ۲۰سالگی قادر به تدریس این علوم شد. در ۲۸سالگی برای تکمیل تحصیلات به تهران مهاجرت کرد و در حوزه‌های میرزا ابوالحسن جلوه، سید شهاب‌الدین شیرازی، حاج میرزا حسن آشتیانی و حاج شیخ هادی نجم‌آبادی حاضر شد. همزمان با [[جنبش تنباکو]]، گرایش به افکار تجددخواهانه و آزادی‌خواهی یافت و تحت تأثیر آثار [[میرزا ملکم‌خان]] و مستشارالدوله قرار گرفت.
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              = میرزا حسن مستوفی‌الممالک
| تصویر            = مستوفی الممالک؛2.jpg
| شرح تصویر        = میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی
| نام کامل        =
| معروف به        = مستوفی‌الممالک
| نام مستعار      = آقا
| زادروز          = ۱۲۵۳ خورشیدی
| شهر تولد        = تهران
| کشور تولد        = ایران
| تاریخ مرگ        = ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی
| شهر مرگ          = تهران
| کشور مرگ        = ایران
| نام همسر        = عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین شاه قاجار)
| فرزندان          = فرزندان متعدد
| خویشاوندان سرشناس = میرزا یوسف مستوفی‌الممالک (پدر، صدراعظم ناصرالدین شاه)
| تحصیلات          = صرف و نحو عربی، ادبیات، شرعیات، زبان فرانسه
| دین              = اسلام (گرایش‌های صوفیانه)
| حزب سیاسی        =
| سمت              = نخست‌وزیر ایران (شش دوره: ۱۲۸۹–۱۳۰۶ خورشیدی)
وزیر مالیه
وزیر جنگ (چند دوره)
وزیر دربار احمد شاه
| پست‌های قبلی      = صدراعظم موقت، موسس و عضو مجمع انسانیت
| فعالیت‌ها        =
| قبل از          =
| بعد از          =
| وب‌گاه رسمی      =
| امضا            =
| زیرنویس          =
}}
'''میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی'''، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطن‌دوستی، پاک‌دستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، صدراعظم [[ناصرالدین شاه]]، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفی‌الممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در ده‌سالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملک‌الشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست و گرایش‌های صوفیانه‌ای داشت که بر رفتار بزرگ‌منشانه‌اش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب می‌کردند که نشانه‌ای از احترام عمومی به شخصیت ملی‌اش بود.


در ۱۳۱۲ قمری به عتبات سفر کرد و از درس میرزا محمدحسن شیرازی و میرزا محمدحسین نجفی اصفهانی (شهرستانی) بهره برد، اما به دلیل فوت شیرازی و ناسازگاری هوا، بازگشت. در تهران، به حوزه سید محمد طباطبایی پیوست که او را «مؤسس مشروطیت ایران» می‌دانست. با تأسیس مدرسه اسلام توسط طباطبایی، مسئولیت نظم و تدریس را بر عهده گرفت و به فرمان اتابک (علی‌اصغر خان) لقب ناظم‌الاسلام یافت. او شاهد مستقیم حوادثی چون واگذاری امتیاز تالبوت، قتل [[ناصرالدین شاه]]، تشکیل مجلس شورای ملی، به توپ بستن مجلس، دوره استبداد صغیر، فتح تهران توسط مجاهدان ملی، عزل [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] و به تخت نشستن [[احمد شاه|احمدشاه]] بود. این رویدادها او را به نواندیش سیاسی و مشروطه‌خواه تبدیل کرد. گرایش‌های سیاسی‌اش شامل ظلم‌ستیزی، رفع عقب‌ماندگی، انتقاد از جهل عمومی، آگاه‌سازی اقشار جامعه، ضرورت آزادی سیاسی، اجرای قانون، مشروطه‌خواهی و اعتدال و نفی خشونت بود. او نظریه‌پرداز نبود، بلکه مورخ سیاسی بود که تحولات را بر اساس دیده‌ها و شنیده‌های مستقیم ثبت می‌کرد.
میرزا حسن مستوفی‌الممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار [[مظفرالدین شاه]]، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] بود و به اصرار [[میرزا علی‌اصغر خان اتابک اعظم|اتابک]] اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار [[احمد شاه]] شد. مستوفی‌الممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخست‌وزیر گردید و در دوره‌های مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دوره‌های نخست‌وزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور [[سید عبدالله بهبهانی]]، [[میرزا محمدعلی خان تربیت|محمدعلی تربیت]] و مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روس‌ها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام [[سید حسن مدرس]]؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوب‌آهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان.


مهم‌ترین اثرش «تاریخ بیداری ایرانیان» است که پس از مشروطیت نگاشته شد و دوره جدیدی در تاریخ‌نگاری ایران گشود. این کتاب، خاطرات روزانه از ذی‌الحجه ۱۳۲۲ تا رجب ۱۳۲۷ قمری، شامل مقدمه‌ای بلند بر زندگی رجال مبارز (مانند سید جمال‌الدین اسدآبادی، [[میرزارضا کرمانی|میرزا رضا کرمانی]]، سید محمد طباطبایی، [[امیرکبیر]] و سپهسالارشرح امتیاز رژی، وقایع اواخر ناصری، انجمن مخفی، حوادث کرمان، غوغای متشرعه و شیخیه، واقعه عمارت بانک، هجرت علما به عبدالعظیم و قم، تحصن در سفارت انگلیس، صدور فرمان مشروطیت، مذاکرات سیاسی، به توپ بستن مجلس و تعطیلی مشروطه است. ناظم‌الاسلام نقطه آغاز ترقی را صدارت امیرکبیر می‌دانست و از ناصرالدین و [[مظفرالدین شاه]] به عنوان دمدمی‌مزاج انتقاد می‌کرد. نثر کتاب ساده و روان است و منابع آن اسناد، تلگرام‌ها و گزارش‌های مستقیم است. دیگر آثارش عمدتاً کتاب‌های درسی مانند «شمس‌التصاریف»، «شمس‌اللغات»، «خلاصه‌العوامل»، «مقامات حریری» و «علائم‌الظهور» بودند. او مدیر روزنامه‌های «نوروز» و «کوکب دری» (از ۱۳۲۵ قمری) بود. پس از ۱۳۳۰ قمری به کرمان بازگشت، ریاست دادگاه تجدیدنظر را بر عهده گرفت و بر اثر آنفلوانزا درگذشت. دیدگاهش روشنفکری مذهبی عرف‌گرا، آزادی‌خواه و اصلاح‌طلب بود که روابط مذهبی و سیاسی را بی‌پرده توصیف می‌کرد.<ref name=":0">[https://akharinkhabar.ir/book/7994786/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B8%D9%85-%C2%AD%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C درباره ناظم‌الاسلام کرمانی - آخرین خبر]</ref><ref name=":1">[https://rasekhoon.net/article/show/1316975 انديشه سياسی ناظم الاسلام کرمانی - راسخون]</ref><ref name=":2">[https://payamema.ir/payam/articlerelation/9849 ناظم الاسلام کرمانی و تاریخ بیداری ایرانیان - پیام ما]</ref><ref name=":3">[https://melliun.org/iran/375790 معرفی کتاب تاریخ بیداری ایرانیان نوشته ناظم الاسلام کرمانی - ملّیون ایران]</ref><ref name=":4">[https://ketabrah.com/author/6420-%D9%86%D8%A7%D8%B8%D9%85-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C زندگینامه و بهترین کتاب‌های ناظم‌ الاسلام کرمانی - کتابراه]</ref><ref name=":5">[https://kerman-blog.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B8%D9%85%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C/ زندگی‌نامه ناظم‌الاسلام کرمانی - کرمان بلاگ]</ref>  
میرزا حسن در دوره پنجم نخست‌وزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱با مخالفت مدرس و سوسیالیست‌ها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با [[احمد قوام|قوام‌السلطنه]] مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل می‌دهیم، نه آجیل می‌گیریم.» او پس از سه سال خانه‌نشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخست‌وزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغ‌های ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت ایران]] را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفی‌الممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیع‌الثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی‌اش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیت‌ها (مانند بی‌طرفی در جنگ) و ناکامی‌ها (مانند سهل‌انگاری در برابر [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]]) است، اما وجاهت ملی‌اش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.<ref name=":0">[https://www.iichs.ir/fa/news/947/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9 میرزا حسن خان مستوفی‌الممالک - پژوهشکده تاریخ معاصر] 1</ref><ref name=":1">[https://www.iichs.ir/fa/news/8262/%D8%B4%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%AF شمشیر جواهرنشانی که برای روزهای سلام به‌کار می‌آمد - پژوهشکده تاریخ معاصر] 2</ref><ref name=":2">[https://www.edub.ir/education/view/19837:%D8%A7%D8%AB%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C+%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9+%D8%AF%D8%B1+%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C+%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1 اثرگذاری مستوفی‌الممالک در سپهر سیاسی قاجار - بانک مقالات ایران]</ref><ref name=":3">[https://www.rouydad24.ir/fa/news/387533/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C%7C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%AF مستوفی چگونه در دوران التهاب، کابینه نیم‌بند خود را تشکیل داد؟ - رویداد ۲۴]</ref><ref name=":4">[http://pajoohe.ir/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9__a-39107.aspx حسن مستوفی (مستوفی الممالک) - پژوهه]</ref><ref name=":5">[https://www.ibna.ir/news/251479/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%88%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87 فراز و نشیب‌های زندگی مستوفی‌الممالک به روایت نوه ناصرالدین‌شاه - ایبنا]</ref>


== زندگی و تحصیلات ==
== خاندان و زندگی اولیه ==
میرزا محمد، مشهور به ناظم‌الاسلام کرمانی، فرزند علی، در سال ۱۲۸۰ قمری (۱۲۴۱ خورشیدی، برابر با ۱۸۶۳ میلادی) در شهر کرمان و در دوره پادشاهی [[ناصرالدین شاه]] قاجار به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مؤمن و متعهد به احکام شریعت بزرگ شد و دومین فرزند بود. کرمان در آن زمان یکی از مراکز پرتلاطم ایران بود که بنادر جنوبی‌اش در محاصره بریتانیا قرار داشت و ناامنی و آشوب بر سراسر کشور سایه افکنده بود. از هفت‌سالگی به مکتب رفت و تحصیل خواندن و نوشتن فارسی و مقدمات عربی را آغاز کرد. شوق او به آموختن چنان بود که در ۱۵سالگی به تدریس مقدمات و ادبیات پرداخت و در ۲۰سالگی از تحصیل صرف و نحو، حساب، منطق و هیئت قدیم فراغت یافت و قادر به تدریس این علوم شد.<ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":1" /><ref name=":5" />
[[پرونده:کودکی مستوفی‌الممالک.jpg|جایگزین=کودکی مستوفی‌الممالک|بندانگشتی|کودکی مستوفی‌الممالک]]
خاندان آشتیانی از خاندان‌های برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفی‌الممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخل‌وخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمی‌گردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژه‌ای یافتند.


=== تأثیر محیط کرمان بر شخصیت ناظم‌الاسلام ===
میرزا حسن‌خان آشتیانی، معروف به مستوفی‌الممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفی‌الممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنت‌های دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب می‌شد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار می‌داد.
محیط پرتلاطم کرمان در دوره کودکی و جوانی ناظم‌الاسلام کرمانی نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و گرایش‌های فکری او داشت. در آن زمان، کرمان با ناامنی‌های داخلی و محاصره بنادر جنوبی توسط بریتانیا مواجه بود که فضای سیاسی و اجتماعی آشوبی را به وجود آورده بود. این شرایط، همراه با معاشرت با شخصیت‌هایی چون میرزا آقاخان کرمانی، نویسنده انقلابی و آزادی‌خواه، زمینه‌ساز گرایش ناظم‌الاسلام به ظلم‌ستیزی و آزادی‌خواهی شد. فضای فکری کرمان، که در آن روشنفکران و علما به بحث درباره اصلاحات و مبارزه با استبداد می‌پرداختند، او را به مطالعه آثار تجددخواهانه‌ای چون نوشته‌های میرزا ملکم‌خان و مستشارالدوله سوق داد. این تأثیرات اولیه، انگیزه او برای مهاجرت به تهران و پیوستن به جریان‌های مشروطه‌خواهانه را تقویت کرد و او را به یکی از فعالان فکری دوره مشروطه تبدیل نمود.<ref name=":5" /><ref name=":0" /><ref name=":1" />


=== '''اساتید اولیه و پیشرفت در علوم''' ===
میرزا حسن مستوفی‌الممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانسته‌اند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاست‌های کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علی‌رغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد.
ناظم‌الاسلام در نوجوانی، شاگردی میرزا عبدالحسین بردسیری (معروف به [[میرزا آقاخان کرمانی]]، نویسنده انقلابی و شهید در راه آزادی)، شیخ احمد روحی (معروف به خبیرالملک) و میرزا حسن خان شد و در محضر آن‌ها علوم عقلیه، نقلیه، منطق و اشارات را تلمذ نمود. میرزا آقاخان کرمانی معلم او در منطق و شرح اشارات بود. ناظم‌الاسلام در حالی که به ادبیات عرب و فارسی تسلط یافته بود، به زبان‌های انگلیسی و فرانسه احاطه پیدا کرد و در علوم ریاضی، تجربی و حکمت الهی دستی وافر یافت. در اوان ۲۰سالگی، ضمن بهره‌گیری از محضر حاج شیخ ابوجعفر مجتهد (فرزند حاج آقا احمد احمدی کرمانی)، درس‌های استاد را به دیگر طلاب آموزش می‌داد. در آن دوران، محصلین روشنفکر علوم معقول را بر فقه و اصول ترجیح می‌دادند و طلاب خوش‌ذوق مانند ناظم‌الاسلام برای رهایی از تحقیر، مدتی را صرف آموختن علم معقول کردند. از این رو، مدتی در اصفهان در محضر اساتید علوم معقول حاضر شد.<ref name=":2" /><ref name=":1" /><ref name=":0" /><ref name=":4" />


=== '''مهاجرت به تهران و تحصیلات عالی''' ===
در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفی‌الممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایت‌الله، که پیش‌تر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کرده‌اند که گاه او را «مانند عروس» جلو می‌انداخت و خود عقب می‌ایستاد تا شأن ظاهری مستوفی‌الممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقه‌مند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدین‌شاه (عصمت‌الدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد.
در محرم ۱۳۰۹ قمری (۲۸سالگی)، با دلی پرشور و سری پر از اندیشه‌های آزادی‌خواهانه، برای تکمیل تحصیلات عزم تهران کرد. در تهران، در حوزه درس میرزا ابوالحسن جلوه، سید شهاب‌الدین شیرازی، حاج میرزا حسن آشتیانی و حاج شیخ هادی نجم‌آبادی حاضر شد. شیخ هادی نجم‌آبادی، یکی از نخستین بیدارگران راه آزادی و مشروطه، تأثیر زیادی بر او گذاشت. چندی از ورودش نگذشته بود که مسئله رژی و تنباکو پیش آمد و شور و شوق درونی نسبت به آزادی، تنفر از ظلم قاجار به اهل کرمان، معاشرت با میرزا آقاخان کرمانی، مطالعه آثار منادیان آزادی مانند میرزا ملکم‌خان و مستشارالدوله، و گرایش به مجتهدین مخالف استبداد، او را به فعالیت‌های سیاسی کشاند. پس از قتل ناصرالدین شاه توسط میرزا رضا کرمانی، کرمانی‌های مقیم تهران اهانت‌های شدیدی تحمل کردند و برخی نام خانوادگی خود را تغییر دادند، که این امر بر او تأثیر گذاشت. او در تهران، به تدریس دروس سطح، شرح لمعه، عربی، صرف، نحو، ادبیات و ریاضیات پرداخت.<ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":4" /><ref name=":5" /><ref name=":0" />


== فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ==
تحصیلات و تربیت مستوفی‌الممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنج‌سالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملک‌الشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا می‌کرد. در کنار این آموزش‌ها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد.


=== '''پیوستن به حوزه طباطبایی و لقب ناظم‌الاسلام''' ===
تربیت خانوادگی، او را به درویش‌مسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلت‌ها، در کنار رفتار بزرگ‌منشانه‌اش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانی‌اش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />
ورود به حوزه درس آیت‌الله سید محمد طباطبایی، سرشناس‌ترین روحانی مشروطه‌خواه و رهبر جنبش مشروطه، نقطه عطفی در زندگی او بود. ناظم‌الاسلام او را «مؤسس مشروطیت ایران» می‌دانست. طباطبایی مدرسه حاج رجبعلی (در محله سنگلج تهران، امروزه حوالی پارک شهر) را تأسیس کرد و هر روز در آنجا حوزه درسی تشکیل داد. ناظم‌الاسلام مسئولیت نظم و تدریس را بر عهده گرفت و به همین دلیل، به لقب ناظم‌الاسلام شهرت یافت. این لقب بعدها به فرمان اتابک (علی‌اصغر خان صدراعظم) رسمی شد. در این دوره، شاهد واگذاری امتیاز تالبوت در زمان ناصرالدین شاه بود و به عنوان شاهد عینی، مسائل و حوادث مرتبط را مشاهده کرد. او همزمان، جذب افکار جدید در لباس آزادی‌خواهی، قانون‌خواهی و مشروطه‌خواهی شد.<ref name=":3" /><ref name=":2" /><ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":5" />  


=== '''نقش در جنبش مشروطه و حوادث کلیدی''' ===
== سفر به اروپا و بازگشت ==
در آستانه انقلاب مشروطیت، ناظم‌الاسلام در جریانات سیاسی و اجتماعی پایتخت فعال بود. تشکیل مجلس شورای ملی، به توپ بستن مجلس اول، حوادث دوره استبداد صغیر، فتح تهران توسط مجاهدان ملی، عزل محمدعلی شاه و به تخت نشستن احمدشاه، از مهم‌ترین رویدادهایی بودند که او را به نواندیش سیاسی تبدیل کردند. او در کنار فعالان مشروطه دیدار و همفکری داشت و بیش از آنکه مرد سیاست باشد، نویسنده تحولات سیاسی بود. گرایش‌های سیاسی‌اش شامل ظلم‌ستیزی، رفع عقب‌ماندگی، انتقاد از جهل عمومی، آگاه‌سازی اقشار، ضرورت آزادی سیاسی، اجرای قانون، مشروطه‌خواهی، اعتدال و نفی خشونت بود. به عنوان مورخ سیاسی، تلاش‌های ملت در مبارزه با استبداد را بر اساس دیده‌ها و شنیده‌های مستقیم توصیف می‌کرد و معیاری برای راهنمایی انسان امروز از سرگذشت گذشته ارائه می‌داد. او روزنامه‌نگار بود و مدیر روزنامه‌های «نوروز» و «کوکب دری» (از سال سوم، ۱۳۲۵ قمری) شد.<ref name=":1" /><ref name=":0" /><ref name=":3" /><ref name=":4" />  
در پی تضعیف موقعیت خانواده‌اش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرت‌گیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسه‌اش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشه‌های مشروطه‌خواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />


=== فعالیت‌های روزنامه‌نگاری ناظم‌الاسلام ===
== دوران مشروطه و مناصب اولیه ==
ناظم‌الاسلام کرمانی به عنوان روزنامه‌نگار، نقش مهمی در آگاه‌سازی جامعه در دوره مشروطه ایفا کرد. او از سال ۱۳۲۵ قمری مدیریت روزنامه‌های «نوروز» و «کوکب دری» را بر عهده داشت. این روزنامه‌ها به ترویج افکار مشروطه‌خواهانه، آزادی‌خواهی و قانون‌مداری اختصاص داشتند و به موضوعاتی چون ظلم‌ستیزی، ضرورت اصلاحات اجتماعی و سیاسی، و انتقاد از استبداد قاجار می‌پرداختند. ناظم‌الاسلام از این پلتفرم‌ها برای اطلاع‌رسانی درباره رویدادهای سیاسی، مانند تشکیل مجلس شورای ملی و تحصن‌های علما، استفاده می‌کرد. او با نثر ساده و روان خود، تلاش داشت تا اقشار مختلف جامعه را با مفاهیم مشروطیت و حقوق ملت آشنا کند. این فعالیت‌ها او را به یکی از چهره‌های برجسته روشنفکری مذهبی تبدیل کرد که از رسانه برای پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبانه بهره می‌برد. دیدگاه‌های او در این روزنامه‌ها، از جمله تأکید بر اعتدال و نفی خشونت، با گرایش‌های سیاسی‌اش در «تاریخ بیداری ایرانیان» همخوانی داشت و به گسترش آگاهی عمومی کمک کرد.<ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":3" />
[[پرونده:مستوفی‌الممالک؛1.jpg|جایگزین=مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست|بندانگشتی|231x231پیکسل|مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست]]
پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امین‌السلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه [[دکتر محمد مصدق]] به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینه‌های مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکرات‌ها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفی‌الممالک به نخست‌وزیری رسید.


=== '''سفر به عتبات و بازگشت''' ===
مستوفی‌الممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایش‌های سوسیالیستی به‌شمار می‌رفت. در مجموع، هشت بار رئیس‌الوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی می‌شد. او در کابینه‌های مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود.
در ۱۳۱۲ قمری، برای خواندن فلسفه و بهره از محضر بزرگان، راهی عتبات عالیات شد و از حوزه درس میرزا محمدحسن شیرازی و میرزا محمدحسین نجفی اصفهانی (شهرستانی) بهره برد. چون از دست میرزای شیرازی، میرزای آشتیانی و سایر علمای دین و علم ایران، رخصت اجتهاد یافت. اما اندکی پس از حضور، به دلیل فوت میرزای شیرازی و ناسازگاری هوای آنجا، به تهران بازگشت.<ref name=":2" /><ref name=":0" /><ref name=":4" />


== آثار و میراث ==
=== تشکیل مجمع انسانیت و فعالیت‌های اولیه ===
پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفی‌الممالک به تشکیل انجمن‌های سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمان‌های او بود که بر فعالیت‌های آزادی‌خواهانه تمرکز داشت. این فعالیت‌ها او را به سمت‌های کلیدی در دولت‌های مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوان‌سالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


=== '''کتاب‌های درسی و دیگر تألیفات''' ===
== دوره‌های نخست‌وزیری ==
آثار مکتوب ناظم‌الاسلام عمدتاً کتاب‌های درسی مدارس دوره مشروطه بودند، از جمله «شمس‌التصاریف»، «شمس‌اللغات»، «خلاصه‌العوامل»، «مقامات حریری» (ترجمه) و «علائم‌الظهور» (درباره علائم ظهور امام زمان). این کتاب‌ها به موضوعاتی چون صرف و نحو عربی می‌پرداختند. آموزگاری تا پایان عمر یکی از افتخارات او بود و همواره به تدریس پرداخت.<ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":5" /><ref name=":3" />
[[پرونده:میرزا حسن خان مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه|بندانگشتی|260x260پیکسل|مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه]]
میرزا حسن مستوفی‌الممالک شش بار نخست‌وزیر شد، که هر دوره با چالش‌های داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوام‌السلطنه و شهاب‌الدوله می‌شد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالت‌های داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد.


=== نقش آموزشی ناظم‌الاسلام ===
دوره دوم نخست‌وزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفی‌الممالک بی‌طرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند.
ناظم‌الاسلام کرمانی به عنوان معلم، نقشی برجسته در تربیت نسل جدید در دوره مشروطه داشت. او در مدرسه اسلام، که توسط آیت‌الله سید محمد طباطبایی تأسیس شده بود، مسئولیت تدریس دروسی چون صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و ریاضیات را بر عهده داشت. این مدرسه به ترویج افکار مشروطه‌خواهانه و آگاه‌سازی شاگردان درباره حقوق ملت و قانون‌مداری کمک می‌کرد. ناظم‌الاسلام با استفاده از جایگاه آموزشی خود، ایده‌های آزادی‌خواهی و اصلاحات اجتماعی را به شاگردان منتقل می‌کرد و به پرورش نسلی آگاه و متعهد به آرمان‌های مشروطه کمک نمود. او تا پایان عمر به حرفه آموزگاری افتخار می‌کرد و آن را بخشی از رسالت خود در بهبود وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران می‌دانست. فعالیت‌های آموزشی او مکمل آثار مکتوبش، مانند کتاب‌های درسی، بود که برای تربیت دانش‌آموزان دوره مشروطه تألیف شده بودند.<ref name=":4" /><ref name=":0" /><ref name=":3" />


=== '''تاریخ بیداری ایرانیان''' ===
=== دوره سوم و چهارم: چالش‌های جنگ و قحطی ===
مهم‌ترین و مشهورترین اثر او «تاریخ بیداری ایرانیان» است که پس از برقراری مشروطیت نگاشته شد و دوره جدیدی در تاریخ‌نگاری ایران گشود. این کتاب، بیشتر خاطرات روزانه از ذی‌الحجه ۱۳۲۲ تا رجب ۱۳۲۷ قمری، به کوشش علی‌اکبر سعیدی سیرجانی تصحیح شده است. بخش اول شامل مقدمه‌ای بلند (به حجم یک مجلد) و سه جلد است. مقدمه شرحی از زندگی رجال مبارز و معاصر مولف مانند سید جمال‌الدین اسدآبادی، میرزا رضا کرمانی، روحانیانی چون سید محمد طباطبایی، و دولت‌مردانی ترقی‌خواه چون امیرکبیر و میرزا حسین‌خان سپهسالار است. ناظم‌الاسلام نقطه آغازین ترقی ایرانیان را دوران صدارت امیرکبیر می‌داند. او شرح مبسوطی در کتاب بیداری ایرانیان از امتیازنامه رژی، دعوای علما و دربار، و نامه‌ها و تلگرام‌های فراوان دو گروه آورده است.<ref name=":3" /><ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":1" />
در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روس‌ها و شورش نظام‌السلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوام‌السلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد.


جلدهای یکم تا سوم بیداری ایرانیان، رویدادهایی از ذی‌الحجه ۱۳۲۲ تا رمضان ۱۳۲۴ قمری، شامل مباحث انجمن مخفی، واقعه کرمان و غوغای متشرعه و شیخیه، واقعه عمارت بانک یا مدرسه چال، تاریخچه وضع ارامنه، شایعه تکفیر مظفرالدین شاه به فتوای سید عبدالله بهبهانی به جرم تحریک ارامنه به قتل سلطان عبدالحمید، هجرت علما به آرامگاه عبدالعظیم و سپس قم، تحصن در سفارت انگلیس، صدور فرمان مشروطیت، و ذکر نام روزنامه‌ها و مدارس دوره مظفری. ناظم‌الاسلام کوشید رویدادها را روزبه‌روز بنویسد. جلد دوم (جلدهای چهارم و پنجم، اضافات و ملحقات)، وقایع شوال ۱۳۲۴ تا رجب ۱۳۲۷، گزارش‌ها تا بیستم صفر ۱۳۲۵ برای چاپ آماده بود، اما با مخالفت [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] و رویارویی شاه و ملت، از نشر خودداری کرد. از جمادی‌الاولی ۱۳۲۶، پس از بستن مجلس به توپ (یوم التوپ) و تعطیلی مشروطه، لحن را احتیاطی کرد. مضمون، منابع (اسناد و گزارش‌های مستقیم)، و سبک منثور ساده و روان، این اثر را بی‌سابقه کرد. او از ناصرالدین و مظفرالدین شاه به عنوان دمدمی‌مزاج و ساده‌لوح یاد می‌کند.<ref name=":3" /><ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":2" />
=== دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور ===
مستوفی‌الممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیست‌ها نخست‌وزیر شد. کابینه نیم‌بند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل می‌گیرم، نه آجیل می‌دهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفه‌ها همراه بود.


=== سبک و اهمیت «تاریخ بیداری ایرانیان» ===
=== دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا ===
کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» نه تنها به دلیل محتوای غنی، بلکه به سبب سبک نگارش و منابع مورد استفاده، اثری بی‌سابقه در تاریخ‌نگاری ایران محسوب می‌شود. ناظم‌الاسلام این اثر را با نثری ساده، روان و قابل فهم برای عموم نگاشت که از سبک‌های پیچیده و متکلف رایج در آن دوره فاصله داشت. او برای نگارش از منابع دست‌اول مانند اسناد رسمی، تلگرام‌های علما و دربار، گزارش‌های مستقیم شاهدان عینی، و مکاتبات سیاسی استفاده کرد. این منابع، که شامل نامه‌های محرمانه و گزارش‌های انجمن‌های مخفی بود، به کتاب اعتباری تاریخی بخشید. سبک وقایع‌نگاری روزبه‌روز او، که از ذی‌الحجه ۱۳۲۲ تا رجب ۱۳۲۷ قمری را دربرمی‌گیرد، امکان ثبت دقیق تحولات مشروطه را فراهم کرد. این اثر به عنوان منبعی کلیدی برای مطالعه تاریخ مشروطیت شناخته می‌شود، زیرا جزئیاتی از مذاکرات سیاسی، تحصن‌ها، و جدال‌های میان ملت و دربار ارائه می‌دهد که در دیگر منابع کمتر یافت می‌شود. ناظم‌الاسلام با این کتاب، دوره جدیدی در تاریخ‌نگاری ایران گشود و الگویی برای ثبت تاریخ به صورت بی‌طرفانه و مستند ارائه داد. اهمیت این اثر در بازتاب عینی رویدادها و حفظ میراث مبارزات ملت ایران برای نسل‌های آینده است.<ref name=":3" /><ref name=":2" /><ref name=":0" />  
مستوفی‌الممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار [[عبدالحسین تیمورتاش]] و [[رضاشاه]]، ششمین بار نخست‌وزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیت‌هایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راه‌آهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کناره‌گیری کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /><ref name=":4" />


=== '''دیدگاه‌های سیاسی و سبک کلی آثار''' ===
== روابط سیاسی و شخصیت ==
ناظم‌الاسلام نظریه‌پرداز یا فیلسوف سیاسی نبود، بلکه دارای گرایش‌های عمومی سیاسی بود و به تأمل مستقل در امر سیاسی نپرداخت. در لابه‌لای وقایع‌نگاری، دیدگاه‌هایی چون ظلم‌ستیزی، رفع عقب‌ماندگی، انتقاد از جهل، آگاه‌سازی، آزادی سیاسی، قانون، مشروطه‌خواهی، اعتدال و نفی خشونت را بیان کرد. او را می‌توان روشنفکر مذهبی عرف‌گرا، آزادی‌خواه، اصلاح‌طلب و مبارز معرفی کرد که در نوشته‌ها از روابط و جدل‌های دو قدرت مذهبی و سیاسی پرده برمی‌داشت. در واقع تلاش ناظم‌الاسلام در بهبود وضعیت سیاسی و اجتماعی مملکت بود.<ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":3" />
مستوفی‌الممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح می‌دانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهل‌انگاری‌اش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملی‌اش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند.


== سال‌های پایانی و درگذشت ==
شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده می‌کرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کم‌اراده خوانده می‌شد. اراده‌اش در بی‌طرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.<ref>اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار - تألیف فریدون آدمیت</ref><ref name=":5" />
ناظم الاسلام پس از کسب تجربیات فراوان و به علت بالا رفتن سن، در ۱۳۳۰ قمری به زادگاه کرمان بازگشت. او ریاست دادگاه تجدیدنظر شهر را بر عهده گرفت و تا پایان عمر در آنجا ماند.<ref name=":4" /><ref name=":3" /><ref name=":5" />  


=== فعالیت‌های قضایی در کرمان ===
== اقدامات و دستاوردها ==
پس از بازگشت به کرمان در سال ۱۳۳۰ قمری، ناظم‌الاسلام کرمانی به عنوان رئیس دادگاه تجدیدنظر شهر منصوب شد. او در این جایگاه، با بهره‌گیری از تجربیاتش در تهران و آگاهی از مفاهیم مشروطه‌خواهی، به رسیدگی عادلانه به پرونده‌های قضایی پرداخت. گرچه اطلاعات محدودی درباره جزئیات فعالیت‌های قضایی او در دست است، اما منابع نشان می‌دهند که او به عنوان قاضی، رویکردی منصفانه و اصلاح‌طلبانه داشت و تلاش کرد تا عدالت را در زادگاه خود برقرار کند. این نقش، مکمل فعالیت‌های پیشین او در زمینه آموزش و روزنامه‌نگاری بود و نشان‌دهنده تعهد او به بهبود جامعه بود.<ref name=":4" /><ref name=":5" />
[[پرونده:حسن مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک|بندانگشتی|200x200پیکسل|میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک]]
دستاوردها و اقدامات مستوفی‌الممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتوم‌های روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دوره‌های بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوب‌آهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای سامان‌دادن به بودجه و مالیه کشور بود.


=== درگذشت ===
در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغ‌های ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیده‌است.<ref>انقلاب مشروطه ایران- تألیف عباس میرزا معزالسلطنه</ref><ref>تاریخ بیداری ایرانیان - تألیف ناظم‌الاسلام کرمانی</ref>
ناظم‌الاسلام در ۱۳۳۷ قمری (۱۲۹۸ خورشیدی، ۱۹۱۹ میلادی)، بر اثر همه‌گیری آنفلوانزا در کرمان، درگذشت. میراث او به عنوان شاهد عینی مشروطیت، تاریخ‌نگار بی‌باک و معلم، در ثبت تحولات برای نسل‌های آینده ماندگار است.<ref name=":4" /><ref name=":5" /><ref name=":0" />  


== منابع: ==
== درگذشت و میراث ==
مستوفی‌الممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد.
 
میراث او، ترکیبی است از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها: از یک‌سو، حفظ نوعی تعادل در سال‌های بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عام‌المنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهام‌آفرینی‌ها و روایت‌های گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کم‌تکلف، ملی‌گرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوان‌سالاری قدیم و دولت مدرن ایران به‌شمار می‌رود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
 
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۵

برای صفحه تمرین.jpg
میرزا حسن مستوفی‌الممالک
مستوفی الممالک؛2.jpg
میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی
شناسنامه
معروف بهمستوفی‌الممالک
نام مستعارآقا
زادروز۱۲۵۳ خورشیدی
زادگاهتهران، ایران
تاریخ مرگ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی
محل مرگتهران، ایران
همسر(ان)عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین شاه قاجار)
فرزندانفرزندان متعدد
خویشاوندان سرشناسمیرزا یوسف مستوفی‌الممالک (پدر، صدراعظم ناصرالدین شاه)
تحصیلاتصرف و نحو عربی، ادبیات، شرعیات، زبان فرانسه
دیناسلام (گرایش‌های صوفیانه)
اطلاعات سیاسی
سمتنخست‌وزیر ایران (شش دوره: ۱۲۸۹–۱۳۰۶ خورشیدی)

وزیر مالیه وزیر جنگ (چند دوره)

وزیر دربار احمد شاه
سمت‌های پیشینصدراعظم موقت، موسس و عضو مجمع انسانیت

میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطن‌دوستی، پاک‌دستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، صدراعظم ناصرالدین شاه، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفی‌الممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در ده‌سالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملک‌الشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست و گرایش‌های صوفیانه‌ای داشت که بر رفتار بزرگ‌منشانه‌اش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب می‌کردند که نشانه‌ای از احترام عمومی به شخصیت ملی‌اش بود.

میرزا حسن مستوفی‌الممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار مظفرالدین شاه، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با جنبش مشروطه بود و به اصرار اتابک اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار احمد شاه شد. مستوفی‌الممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخست‌وزیر گردید و در دوره‌های مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دوره‌های نخست‌وزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور سید عبدالله بهبهانی، محمدعلی تربیت و مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روس‌ها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام سید حسن مدرس؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوب‌آهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان.

میرزا حسن در دوره پنجم نخست‌وزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱)، با مخالفت مدرس و سوسیالیست‌ها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با قوام‌السلطنه مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل می‌دهیم، نه آجیل می‌گیریم.» او پس از سه سال خانه‌نشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخست‌وزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغ‌های ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفی‌الممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیع‌الثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی‌اش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیت‌ها (مانند بی‌طرفی در جنگ) و ناکامی‌ها (مانند سهل‌انگاری در برابر رضاخان) است، اما وجاهت ملی‌اش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]

خاندان و زندگی اولیه

کودکی مستوفی‌الممالک
کودکی مستوفی‌الممالک

خاندان آشتیانی از خاندان‌های برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفی‌الممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخل‌وخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمی‌گردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژه‌ای یافتند.

میرزا حسن‌خان آشتیانی، معروف به مستوفی‌الممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفی‌الممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنت‌های دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب می‌شد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار می‌داد.

میرزا حسن مستوفی‌الممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانسته‌اند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاست‌های کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علی‌رغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد.

در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفی‌الممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایت‌الله، که پیش‌تر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کرده‌اند که گاه او را «مانند عروس» جلو می‌انداخت و خود عقب می‌ایستاد تا شأن ظاهری مستوفی‌الممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقه‌مند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدین‌شاه (عصمت‌الدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد.

تحصیلات و تربیت مستوفی‌الممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنج‌سالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملک‌الشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا می‌کرد. در کنار این آموزش‌ها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد.

تربیت خانوادگی، او را به درویش‌مسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلت‌ها، در کنار رفتار بزرگ‌منشانه‌اش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانی‌اش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.[۱][۲][۳][۴]

سفر به اروپا و بازگشت

در پی تضعیف موقعیت خانواده‌اش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرت‌گیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسه‌اش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشه‌های مشروطه‌خواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.[۱][۲][۳]

دوران مشروطه و مناصب اولیه

مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست
مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست

پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امین‌السلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه دکتر محمد مصدق به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینه‌های مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکرات‌ها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفی‌الممالک به نخست‌وزیری رسید.

مستوفی‌الممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایش‌های سوسیالیستی به‌شمار می‌رفت. در مجموع، هشت بار رئیس‌الوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی می‌شد. او در کابینه‌های مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود.

تشکیل مجمع انسانیت و فعالیت‌های اولیه

پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفی‌الممالک به تشکیل انجمن‌های سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمان‌های او بود که بر فعالیت‌های آزادی‌خواهانه تمرکز داشت. این فعالیت‌ها او را به سمت‌های کلیدی در دولت‌های مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوان‌سالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.[۱][۲][۳][۴]

دوره‌های نخست‌وزیری

مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه
مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه

میرزا حسن مستوفی‌الممالک شش بار نخست‌وزیر شد، که هر دوره با چالش‌های داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوام‌السلطنه و شهاب‌الدوله می‌شد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالت‌های داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد.

دوره دوم نخست‌وزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفی‌الممالک بی‌طرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند.

دوره سوم و چهارم: چالش‌های جنگ و قحطی

در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روس‌ها و شورش نظام‌السلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوام‌السلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد.

دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور

مستوفی‌الممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیست‌ها نخست‌وزیر شد. کابینه نیم‌بند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل می‌گیرم، نه آجیل می‌دهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفه‌ها همراه بود.

دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا

مستوفی‌الممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار عبدالحسین تیمورتاش و رضاشاه، ششمین بار نخست‌وزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیت‌هایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راه‌آهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کناره‌گیری کرد.[۱][۲][۳][۴][۵]

روابط سیاسی و شخصیت

مستوفی‌الممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح می‌دانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهل‌انگاری‌اش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملی‌اش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند.

شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده می‌کرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کم‌اراده خوانده می‌شد. اراده‌اش در بی‌طرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.[۷][۶]

اقدامات و دستاوردها

میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک
میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک

دستاوردها و اقدامات مستوفی‌الممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتوم‌های روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دوره‌های بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوب‌آهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای سامان‌دادن به بودجه و مالیه کشور بود.

در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغ‌های ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیده‌است.[۸][۹]

درگذشت و میراث

مستوفی‌الممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد.

میراث او، ترکیبی است از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها: از یک‌سو، حفظ نوعی تعادل در سال‌های بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عام‌المنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهام‌آفرینی‌ها و روایت‌های گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کم‌تکلف، ملی‌گرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوان‌سالاری قدیم و دولت مدرن ایران به‌شمار می‌رود.[۱][۲][۳]

منابع