کاربر:Alireza k h/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه       =
| اندازه جعبه = ۳۰۰px
| عنوان             =سید محمد طباطبایی
| عنوان =  
| نام               = سید محمد طباطبایی
| عنوان ۲ = شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی
| تصویر             = [[پرونده:سید محمد طباطبایی- ۲.jpg]]
| نام = فدریکو گارسیا لورکا
| اندازه تصویر     =250px
| تصویر = فدریکو گارسیا لورکا.jpg
| عنوان تصویر       =سید محمد طباطبایی، از رهبران اصلی انقلاب مشروطه ایران
| اندازه تصویر = ۲۵۰px
| زادروز           = حدود ۱۲۲۹ هجری قمری / ۱۸۱۴ میلادی
| عنوان تصویر = فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۱۴، دوران جوانی. منبع: Wikimedia Commons.
| زادگاه           = کربلا، عراق (در آن زمان بخشی از دولت عثمانی)
| زادروز = ۵ ژوئن ۱۸۹۸
| تاریخ مرگ         = ۱۳۳۲ هجری قمری / ۱۹۱۴ میلادی
| زادگاه = فوئنته واکروس، نزدیک گرانادا، اسپانیا
| مکان مرگ         = تهران، ایران
| تاریخ مرگ = ۱۹ اوت ۱۹۳۶ (۳۸ سال)
| عرض جغرافیایی محل دفن =
| مکان مرگ = نزدیکی گرانادا، اسپانیا (اعدام توسط نیروهای ملی‌گرا)
| طول جغرافیایی محل دفن =
| علت مرگ = اعدام توسط جوخه آتش (در آغاز جنگ داخلی اسپانیا)
| latd=|latm=|lats=|latNS=N
| آرامگاه = گور ناشناخته در نزدیکی ویزنار یا آلفاکار، گرانادا (جسد یافت نشده)
| longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی = فوئنته واکروس • گرانادا • مادرید • نیویورک • بوئنوس آیرس
| محل زندگی         = تهران
| ملیت = اسپانیایی
| ملیت             = ایرانی
| نژاد = اسپانیایی (اندلسی)
| نژاد             =
| تابعیت = اسپانیایی
| تابعیت           = ایرانی
| تحصیلات = حقوق و ادبیات در دانشگاه گرانادا (ناتمام)، خودآموخته در موسیقی و هنر
| تحصیلات           = فقه، اصول، حکمت و معارف اسلامی در نجف اشرف
| دانشگاه = دانشگاه گرانادا
| دانشگاه           =
| پیشه = شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، نوازنده پیانو، نقاش
| پیشه             = مجتهد، رهبر دینی و سیاسی
| سال‌های فعالیت = ۱۹۱۸–۱۹۳۶
| سال‌های فعالیت     = حدود ۱۲۷۵ تا ۱۲۹۰ هجری شمسی
| نهاد = نسل ۲۷، گروه تئاتر لا باراکا
| کارفرما          =
| شناخته‌شده برای = رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی)، عروسی خونین، یرما، خانه برناردا آلبا، شاعر در نیویورک، نماد نسل ۲۷
| نهاد             = حوزه علمیه نجف و روحانیت تهران
| نقش‌های برجسته = عضو نسل ۲۷، کارگردان لا باراکا، رهبر فرهنگی جمهوری دوم اسپانیا
| نماینده          =
| اتهام = همجنس‌گرایی، دیدگاه‌های چپ‌گرا و جمهوری‌خواه (در جنگ داخلی)
| شناخته‌شده برای   = رهبری جنبش عدالت‌خانه و انقلاب مشروطه ایران
| مجازات = اعدام بدون محاکمه توسط نیروهای فرانکو
| نقش‌های برجسته     = پیشوای جنبش مشروطه، رهبر بست‌نشینی‌های مسجد شاه و سفارت انگلیس
| پانویس =
| سبک              = اصلاح‌طلبی دینی و عدالت‌خواهی
| تأثیرگذاران      = علمای نجف، به‌ویژه میرزای شیرازی و مراجع دورهٔ قاجار
| تأثیرپذیرفتگان    = روحانیان آزادی‌خواه و روشنفکران مشروطه‌طلب
| شهر خانگی        = تهران
| تلویزیون          =
| لقب              = پیشوای بزرگ جنبش مشروطه، مجتهد آزادی‌خواه
| حزب              =
| جنبش              = انقلاب مشروطه ایران
| مخالفان          = محمدعلی‌شاه قاجار، مستبدین، شیخ فضل‌الله نوری
| هیئت              =
| دین              = اسلام
| مذهب              = شیعه دوازده‌امامی
| منصب              = مجتهد طراز اول تهران
| مکتب              = اصلاح‌طلبی دینی و قانون‌گرایی
| آثار              = نامه‌ها، خطابه‌ها و فتاوای سیاسی در حمایت از مشروطه
| خویشاوندان سرشناس = سید صادق طباطبایی (پدر)، خاندان طباطبایی نجف
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس           =
}}
}}
'''فدریکو گارسیا لورکا''' با نام کامل '''فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا''' (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی اسپانیا در قرن بیستم بود. او عضو کلیدی نسل ۲۷ (Generación del 27) – گروهی از شاعران و هنرمندان آوانگارد اسپانیایی – بود که سنت‌های فولکلور اندلسی را با مدرنیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم ترکیب کرد. لورکا با آثارش مانند مجموعه شعر رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی، ۱۹۲۸)، نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی عروسی خونین (۱۹۳۳)، یرما (۱۹۳۴) و خانه برناردا آلبا (۱۹۳۶)، و مجموعه شاعر در نیویورک (۱۹۴۰، پس از مرگ منتشر شد)، به شهرت جهانی رسید. لورکا تم‌های مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاه‌های لیبرال و شهرتش به عنوان نماد جمهوری، توسط نیروهای ملی‌گرای فرانکو در گرانادا اعدام شد؛ مرگ او یکی از نمادهای تراژدی جنگ داخلی و سرکوب فاشیستی گردید. لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات اسپانیایی و تئاتر جهانی  گذاشت. آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده و نمایشنامه‌هایش همچنان روی صحنه می‌روند. او نماد آزادی هنری، مبارزه با سرکوب و زیبایی اندلس است، و مرگ نابه‌هنگامش در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره‌ای ابدی تبدیل کرد. زندگی و آثار لورکا نه تنها بازتاب فرهنگ غنی اسپانیا، بلکه کاوش عمیق در روان انسانی، عشق، مرگ و آزادی هستند؛ تم‌هایی که در شعرها و نمایشنامه‌هایش با شدت و زیبایی بی‌نظیری بیان شده‌اند. از کودکی در جلگه حاصلخیز گرانادا تا دوستی با دالی و بونوئل، سفر به نیویورک و بازگشت به اسپانیا، لورکا همیشه بین سنت و مدرنیته، روستا و شهر، عشق و مرگ در نوسان بود. مرگ او در آغاز جنگ داخلی، پایان تراژیکی برای یکی از درخشان‌ترین استعدادهای ادبی قرن بود، اما آثارش زنده ماندند و نسل‌های بعدی را الهام بخشیدند. لورکا نه تنها شاعر اندلس، بلکه صدای سرکوب‌شدگان، عاشقان نافرجام و کسانی بود که در جستجوی آزادی بودند.<ref name="britannica">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Encyclopædia Britannica|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="stanford">{{یادکرد وب|نشانی=https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Stanford Encyclopedia of Philosophy|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="gibson">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Gibson|نام=Ian|عنوان=Federico García Lorca: A Life|ناشر=Faber & Faber|سال=۱۹۸۹}}</ref><ref name="stainton">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Stainton|نام=Leslie|عنوان=Lorca: A Dream of Life|ناشر=Farrar, Straus and Giroux|سال=۱۹۹۹}}</ref>
[[پرونده:Federico García Lorca signature.svg|بندانگشتی|چپ|۲۰۰پیکسل|امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.<ref name="britannica" />]]
== زندگی اولیه و کودکی در اندلس ==
فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانواده‌ای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمین‌دار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگ‌ترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت.
کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا گذشت؛ مکانی پر از باغ‌های میوه، رودخانه‌ها، کولی‌ها و فولکلور اندلسی که بعدها منبع اصلی الهامش شد. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و پیانو نواخت، گیتار یاد گرفت و با آوازهای فلامنکو (کانته خوندو) آشنا شد. مادرش داستان‌های فولکلور و افسانه‌های محلی برایش می‌گفت و پدرش او را به طبیعت برد. در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانش‌آموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربه‌ای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/>
== دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸) ==
در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان هم‌عصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحث‌های شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستان‌گویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Maurer|نام=Christopher|عنوان=Federico García Lorca y su generación|ناشر=Ediciones Akal|سال=۱۹۸۶}}</ref>
== نخستین آثار و شهرت اولیه ==
لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر کرد؛ شعرهایی رمانتیک با تأثیر گونگورا و روبن داریو. سپس شعر کانته خوندو (Poema del cante jondo, ۱۹۳۱، نوشته‌شده ۱۹۲۱) را نوشت که زیبایی و درد فلامنکو را جشن گرفت. در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزل‌های کولی) منتشر شد؛ مجموعه‌ای از ۱۸ غزل که زندگی، عشق، مرگ و سرکوب کولی‌های اندلس را با تصاویر سوررئال و موسیقی فولکلور روایت می‌کند. کتاب موفقیت فوری داشت و لورکا را به شهرت رساند، اما او از تفسیر صرفاً فولکلوریک ناراحت بود و گفت: "کولی‌ها نماد تمام اندلس سرکوب‌شده هستند."
نمونه‌ای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo):


سبز که دوستت دارم سبز


باد سبز


شاخه‌های سبز


'''سید محمد طباطبایی''' (۱۲۲۹ق/۱۸۱۴م – ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م) از مهم‌ترین رهبران انقلاب مشروطه ایران بود که با همراهی سید عبدالله بهبهانی نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی مشروطه و تأسیس مجلس شورای ملی داشت. او به‌عنوان مجتهدی پرنفوذ در تهران، با بهره‌گیری از جایگاه دینی و اجتماعی خود توانست میان روشنفکران، اصناف و بازاریان پیوند برقرار کند و جنبش عدالت‌خانه را به نهضت مشروطه پیوند زند. احمد کسروی در ''تاریخ مشروطه ایران'' (۱۳۲۵ش) از او به‌عنوان «پیشوای بزرگ جنبش» یاد می‌کند. پژوهشگرانی چون فریدون آدمیت، هما ناطق، یرواند آبراهامیان و ماشاالله آجودانی نیز جایگاه طباطبایی را در تاریخ مشروطه ایران به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی گذار به سیاست مدرن بررسی کرده‌اند.
کشتی بر دریاو اسب بر کوه


== زندگی‌نامه و پیشینه ==
این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت می‌کند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" />
سید محمد طباطبایی فرزند سید صادق طباطبایی بود. خاندان او از سادات طباطبایی شناخته‌شدهٔ کربلا و ایران بودند. طباطبایی تحصیلات حوزوی خود را در عتبات و نجف گذراند و از شاگردان برخی از مراجع بزرگ عصر بود. پس از بازگشت به ایران، در تهران اقامت گزید و به‌سرعت در میان روحانیان پایتخت به‌عنوان فقیهی صاحب‌نفوذ شناخته شد.
== تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه ==
در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد؛ گروه سیاری که نمایشنامه‌های کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. نمایشنامه‌های اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تم‌های عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/>
== سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی ==
در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمان‌خراش‌ها، نژادپرستی، فقر و سرمایه‌داری بی‌رحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت؛ مجموعه‌ای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد می‌کند. شعرها پر از تصاویر کابوس‌وار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاه‌پوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): ای شهر بدون خواب! هیچ‌کس نمی‌خوابد در آسمان. هیچ‌کس، هیچ‌کس. ماه می‌میرد، سگ‌ها پارس می‌کنند.  


از اوایل سلطنت مظفرالدین‌شاه (۱۲۷۵شطباطبایی به دلیل ارتباط با اصناف و بازاریان، نفوذ اجتماعی چشمگیری یافت. جایگاه او در مسجد شاه و بازار تهران، سبب شد که در اعتراض‌های مردمی، نقش هدایت‌کننده ایفا کند (آدمیت، ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶).
در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکال‌تر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson" /><ref name="stainton" /><ref name="maurer" />
== بازگشت به اسپانیا و سه‌گانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) ==
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی را نوشت – تراژدی‌های زنانه در جامعه سنتی اندلس:


== آغاز مبارزه و بست‌نشینی‌ها ==
عروسی خونین (Bodas de sangre, ۱۹۳۳): داستان عشق نافرجام، انتقام و مرگ بر اساس خبر واقعی قتل در آلمریا. نمایشنامه با موسیقی فلامنکو و نمادهای ماه و خون، تراژدی یونانی را با فولکلور اسپانیایی ترکیب کرد.
یرما (Yerma, ۱۹۳۴): داستان زنی نابارور که از فشار جامعه برای مادر شدن رنج می‌برد و همسرش را می‌کشد. تم اصلی سرکوب زنان و باروری است.
خانه برناردا آلبا (La casa de Bernarda Alba, ۱۹۳۶): تراژدی مادرسالاری که پس از مرگ شوهر، دخترانش را در خانه حبس می‌کند و به خودکشی یکی منجر می‌شود. لورکا آن را "درام روستایی" نامید.


=== مخالفت با استبداد ===
این سه‌گانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.<ref name="stainton"/><ref name="britannica"/>
طباطبایی از نخستین روحانیانی بود که به فساد دربار، بی‌کفایتی شاه و فشارهای اقتصادی اعتراض کرد. او بارها در منبرهای خود از لزوم اجرای عدالت سخن گفت و خواستار محدود شدن قدرت شاه شد.
== آخرین سال‌ها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) ==
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپ‌گرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به ده‌ها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرت‌های کانته خوندو برگزار نمود.
در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامه‌هایش با موفقیت اجرا شد – تجربه‌ای که او را به ستاره بین‌المللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنش‌های سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. لورکا دیدگاه‌های لیبرال داشت، از جمهوری دفاع می‌کرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشت‌ساز شد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/>
== جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) ==
در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملی‌گرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاه‌های لیبرال و دوستی با چپ‌گرایان هدف بود. در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده.


=== بست‌نشینی در مسجد شاه (۱۲۸۴ش) ===
مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" />
هنگامی که عین‌الدوله (صدر اعظم وقت) فشار مالیاتی و بیدادگری‌های حکام را شدت بخشید، طباطبایی در اعتراض به حکومت به مسجد شاه رفت و بست نشست. به روایت کسروی، «این بست‌نشینی مردم را به گرد او کشانید و جنبش عدالت‌خواهی از همین‌جا آغاز شد» (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵).
== میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا ==
 
مرگ نابه‌هنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به ده‌ها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سه‌گانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنه‌های جهان اجرا می‌شوند. لورکا بر شاعرانی مانند [[پابلو نرودا]]، اوکتاویو پاس و نسل بیت (جک کرواک) تأثیر گذاشت. در موسیقی، فلامنکو و آهنگسازانی مانند مایلز دیویس و پاکو د لوسیا از او الهام گرفتند. در تئاتر، کارگردانانی مانند پیتر بروک و اینگمار برگمان آثارش را اجرا کردند.
=== مهاجرت به قم ===
در قرن ۲۱، لورکا نماد مبارزه با فاشیسم است. جستجو برای جسدش ادامه دارد و خانه‌هایش در گرانادا و مادرید موزه هستند. لورکا صدای اندلس، عشق، مرگ و آزادی باقی ماند؛ شاعری که با تصاویر زنده، موسیقی و درد انسانی، قلب میلیون‌ها نفر را تسخیر کرد.<ref name="stanford"/><ref name="maurer"/><ref name="britannica"/>
با شدت یافتن درگیری‌ها، طباطبایی همراه با گروهی از علما و مردم به قم مهاجرت کرد. این حرکت، که به «مهاجرت صغری» معروف شد، نشانه‌ای از مقاومت علنی در برابر حکومت بود.
== منابع ==
 
=== بیوگرافی‌ها ===
== نقش در جنبش عدالت‌خانه و مشروطه ==
 
=== مهاجرت کبری (بست‌نشینی در سفارت انگلیس) ===
در تیر ۱۲۸۵ش، طباطبایی همراه با سید عبدالله بهبهانی و جمعی دیگر از علما و مردم به سفارت انگلیس پناه بردند. شمار بست‌نشینان به بیش از ۱۴ هزار نفر رسید. این واقعه مهم‌ترین فشار سیاسی بر مظفرالدین‌شاه بود و در نهایت او را واداشت که فرمان مشروطیت را صادر کند. کسروی این رویداد را «پیروزی بزرگ ملت» می‌نامد و نقش طباطبایی را برجسته می‌سازد (''تاریخ مشروطه ایران''، ۱۳۲۵).
 
=== حمایت از مجلس ===
پس از تأسیس مجلس شورای ملی، طباطبایی با نفوذ اجتماعی خود از آن پشتیبانی کرد. او در بسیاری از بحران‌ها، از جمله تهدیدهای محمدعلی‌شاه، مدافع اصلی مجلس بود.
 
=== رابطه با روشنفکران و جراید ===
طباطبایی ارتباط نزدیکی با جراید آزادی‌خواه مانند ''حبل‌المتین''، ''صوراسرافیل'' و ''نسیم شمال'' داشت. روزنامه‌نگاران مشروطه‌خواه، سخنان و خطابه‌های او را منتشر می‌کردند. به گفتهٔ هما ناطق، طباطبایی «روحانیتی بود که با زبان روشنفکران همراه شد» (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷).


== تقابل با مستبدین ==
Gibson, Ian. ''Federico García Lorca: A Life''. Faber & Faber, ۱۹۸۹.
با آغاز استبداد صغیر (۱۲۸۷ش)، طباطبایی یکی از هدف‌های اصلی محمدعلی‌شاه شد. شاه کوشید او را از صحنه خارج کند، اما نفوذ اجتماعی‌اش مانع شد. با این حال، فشارها و تهدیدهای مداوم، فعالیت او را محدود ساخت.
Stainton, Leslie. ''Lorca: A Dream of Life''. Farrar, Straus and Giroux, ۱۹۹۹.


== اندیشه‌ها و باورها ==
=== آثار تحلیلی ===


* '''عدالت و قانون:''' طباطبایی عدالت‌خانه را نخستین گام برای اصلاح می‌دانست.
Maurer, Christopher (ed.). ''Federico García Lorca: Selected Poems''. Penguin Classics, ۲۰۰۷ (با ترجمه انگلیسی).
* '''محدودیت سلطنت:''' او معتقد بود که شاه باید مقید به قانون باشد.
* '''همکاری دین و آزادی:''' برخلاف شیخ فضل‌الله نوری، طباطبایی معتقد بود که آزادی و مشروطه با دین ناسازگار نیستند.
* '''حمایت از ملت:''' در سخنان او واژهٔ «ملت» جای «رعیت» را گرفت.


== واپسین سال‌ها ==
=== دانشنامه‌ها ===
پس از فتح تهران (۱۲۸۸ش) و بازگشت مشروطه، طباطبایی همچنان مورد احترام بود، اما به‌تدریج از فعالیت‌های روزمرهٔ سیاسی کناره گرفت. او در سال ۱۳۳۲ق (۱۹۱۴م) درگذشت.


== جایگاه در تاریخ‌نگاری ==
"Federico García Lorca." ''Encyclopædia Britannica''. https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca
 
"Federico García Lorca." Stanford Encyclopedia of Philosophy. https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/
* '''کسروی''': طباطبایی را «پیشوای بزرگ جنبش» می‌نامد و او را آغازگر بیداری در تهران می‌داند.
* '''آدمیت''': طباطبایی را «رهبر سیاسی ـ مذهبی مشروطه» معرفی می‌کند که توانست زبان سنت و تجدد را به هم نزدیک کند (''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''، ۱۳۵۶).
* '''هما ناطق''': او را نمایندهٔ روحانیونی می‌داند که با اندیشه‌های نو همراه شدند (''ایرانیان و اندیشه تجدد''، ۱۳۷۷).
* '''آبراهامیان''': طباطبایی را نماد اتحاد طبقاتی میان بازار، اصناف و روحانیت معرفی می‌کند (''ایران بین دو انقلاب''، ۱۳۷۷).
* '''آجودانی''': تأکید می‌کند که طباطبایی نمونه‌ای از «فقیه آزادی‌خواه» بود که سنت فقهی را با قانون مدرن آشتی داد (''مشروطه ایرانی''، ۱۳۷۷).
* '''کسروی، ناظم‌الاسلام کرمانی''' (''تاریخ بیداری ایرانیان'') و دیگر منابع معاصر نیز بارها از او به‌عنوان رهبر و خطیب برجستهٔ مشروطه نام برده‌اند.
 
== جمع‌بندی ==
سید محمد طباطبایی از مهم‌ترین چهره‌های انقلاب مشروطه بود که با نفوذ دینی و اجتماعی خود، توانست مردم را از «رعیت» به «ملت» بدل کند. او پلی میان سنت دینی و اندیشهٔ مدرن آزادی بود و نقشی حیاتی در پیروزی مشروطه و تأسیس مجلس شورای ملی ایفا کرد.
 
== منابع ==


* کسروی، احمد. ''تاریخ مشروطهٔ ایران''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش.
=== منابع تصویری ===
* کسروی، احمد. ''تاریخ هجده‌سالهٔ آذربایجان''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش.
تصاویر از Wikimedia Commons: https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:Federico_García_Lorca
* ناظم‌الاسلام کرمانی. ''تاریخ بیداری ایرانیان''. تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۲ش.
== پانویس ==
* آدمیت، فریدون. ''فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت''. تهران: پیام، ۱۳۵۶.
{{پانویس}}
* ناطق، هما. ''ایرانیان و اندیشه تجدد''. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷.
* آبراهامیان، یرواند. ''ایران بین دو انقلاب''. ترجمهٔ احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
* آجودانی، ماشاءالله. ''مشروطه ایرانی''. تهران: اختران، ۱۳۷۷.
* آفاری، ژانت. ''انقلاب مشروطه ایران''. ترجمهٔ یعقوب آژند. تهران: نشر نی، ۱۳۸۷.
* افشار، ایرج. ''اسناد و نوشته‌های مشروطه''. تهران: توس، ۱۳۶۴.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۰

فدریکو گارسیا لورکا
شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی
فدریکو گارسیا لورکا.jpg
فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۱۴، دوران جوانی. منبع: Wikimedia Commons.
زادروز۵ ژوئن ۱۸۹۸
فوئنته واکروس، نزدیک گرانادا، اسپانیا
درگذشت۱۹ اوت ۱۹۳۶ (۳۸ سال)
نزدیکی گرانادا، اسپانیا (اعدام توسط نیروهای ملی‌گرا)
علت مرگاعدام توسط جوخه آتش (در آغاز جنگ داخلی اسپانیا)
آرامگاهگور ناشناخته در نزدیکی ویزنار یا آلفاکار، گرانادا (جسد یافت نشده)
محل زندگیفوئنته واکروس • گرانادا • مادرید • نیویورک • بوئنوس آیرس
ملیتاسپانیایی
تباراسپانیایی (اندلسی)
تابعیتاسپانیایی
تحصیلاتحقوق و ادبیات در دانشگاه گرانادا (ناتمام)، خودآموخته در موسیقی و هنر
از دانشگاهدانشگاه گرانادا
پیشهشاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، نوازنده پیانو، نقاش
سال‌های فعالیت۱۹۱۸–۱۹۳۶
نهادنسل ۲۷، گروه تئاتر لا باراکا
شناخته‌شده برایرومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی)، عروسی خونین، یرما، خانه برناردا آلبا، شاعر در نیویورک، نماد نسل ۲۷
نقش‌های برجستهعضو نسل ۲۷، کارگردان لا باراکا، رهبر فرهنگی جمهوری دوم اسپانیا
اتهام‌هاهمجنس‌گرایی، دیدگاه‌های چپ‌گرا و جمهوری‌خواه (در جنگ داخلی)
مجازات‌هااعدام بدون محاکمه توسط نیروهای فرانکو

فدریکو گارسیا لورکا با نام کامل فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی اسپانیا در قرن بیستم بود. او عضو کلیدی نسل ۲۷ (Generación del 27) – گروهی از شاعران و هنرمندان آوانگارد اسپانیایی – بود که سنت‌های فولکلور اندلسی را با مدرنیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم ترکیب کرد. لورکا با آثارش مانند مجموعه شعر رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی، ۱۹۲۸)، نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی عروسی خونین (۱۹۳۳)، یرما (۱۹۳۴) و خانه برناردا آلبا (۱۹۳۶)، و مجموعه شاعر در نیویورک (۱۹۴۰، پس از مرگ منتشر شد)، به شهرت جهانی رسید. لورکا تم‌های مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاه‌های لیبرال و شهرتش به عنوان نماد جمهوری، توسط نیروهای ملی‌گرای فرانکو در گرانادا اعدام شد؛ مرگ او یکی از نمادهای تراژدی جنگ داخلی و سرکوب فاشیستی گردید. لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات اسپانیایی و تئاتر جهانی گذاشت. آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده و نمایشنامه‌هایش همچنان روی صحنه می‌روند. او نماد آزادی هنری، مبارزه با سرکوب و زیبایی اندلس است، و مرگ نابه‌هنگامش در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره‌ای ابدی تبدیل کرد. زندگی و آثار لورکا نه تنها بازتاب فرهنگ غنی اسپانیا، بلکه کاوش عمیق در روان انسانی، عشق، مرگ و آزادی هستند؛ تم‌هایی که در شعرها و نمایشنامه‌هایش با شدت و زیبایی بی‌نظیری بیان شده‌اند. از کودکی در جلگه حاصلخیز گرانادا تا دوستی با دالی و بونوئل، سفر به نیویورک و بازگشت به اسپانیا، لورکا همیشه بین سنت و مدرنیته، روستا و شهر، عشق و مرگ در نوسان بود. مرگ او در آغاز جنگ داخلی، پایان تراژیکی برای یکی از درخشان‌ترین استعدادهای ادبی قرن بود، اما آثارش زنده ماندند و نسل‌های بعدی را الهام بخشیدند. لورکا نه تنها شاعر اندلس، بلکه صدای سرکوب‌شدگان، عاشقان نافرجام و کسانی بود که در جستجوی آزادی بودند.[۱][۲][۳][۴]

امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.[۱]

زندگی اولیه و کودکی در اندلس

فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانواده‌ای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمین‌دار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگ‌ترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت. کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا گذشت؛ مکانی پر از باغ‌های میوه، رودخانه‌ها، کولی‌ها و فولکلور اندلسی که بعدها منبع اصلی الهامش شد. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و پیانو نواخت، گیتار یاد گرفت و با آوازهای فلامنکو (کانته خوندو) آشنا شد. مادرش داستان‌های فولکلور و افسانه‌های محلی برایش می‌گفت و پدرش او را به طبیعت برد. در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانش‌آموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربه‌ای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.[۳][۴]

دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸)

در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان هم‌عصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحث‌های شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستان‌گویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.[۳][۴][۵]

نخستین آثار و شهرت اولیه

لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر کرد؛ شعرهایی رمانتیک با تأثیر گونگورا و روبن داریو. سپس شعر کانته خوندو (Poema del cante jondo, ۱۹۳۱، نوشته‌شده ۱۹۲۱) را نوشت که زیبایی و درد فلامنکو را جشن گرفت. در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزل‌های کولی) منتشر شد؛ مجموعه‌ای از ۱۸ غزل که زندگی، عشق، مرگ و سرکوب کولی‌های اندلس را با تصاویر سوررئال و موسیقی فولکلور روایت می‌کند. کتاب موفقیت فوری داشت و لورکا را به شهرت رساند، اما او از تفسیر صرفاً فولکلوریک ناراحت بود و گفت: "کولی‌ها نماد تمام اندلس سرکوب‌شده هستند." نمونه‌ای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo):

سبز که دوستت دارم سبز

باد سبز

شاخه‌های سبز

کشتی بر دریاو اسب بر کوه

این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت می‌کند.[۳][۱]

تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه

در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد؛ گروه سیاری که نمایشنامه‌های کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. نمایشنامه‌های اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تم‌های عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.[۴][۵]

سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی

در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمان‌خراش‌ها، نژادپرستی، فقر و سرمایه‌داری بی‌رحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت؛ مجموعه‌ای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد می‌کند. شعرها پر از تصاویر کابوس‌وار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاه‌پوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): ای شهر بدون خواب! هیچ‌کس نمی‌خوابد در آسمان. هیچ‌کس، هیچ‌کس. ماه می‌میرد، سگ‌ها پارس می‌کنند.

در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکال‌تر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.[۳][۴][۵]

بازگشت به اسپانیا و سه‌گانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶)

با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی را نوشت – تراژدی‌های زنانه در جامعه سنتی اندلس:

عروسی خونین (Bodas de sangre, ۱۹۳۳): داستان عشق نافرجام، انتقام و مرگ بر اساس خبر واقعی قتل در آلمریا. نمایشنامه با موسیقی فلامنکو و نمادهای ماه و خون، تراژدی یونانی را با فولکلور اسپانیایی ترکیب کرد. یرما (Yerma, ۱۹۳۴): داستان زنی نابارور که از فشار جامعه برای مادر شدن رنج می‌برد و همسرش را می‌کشد. تم اصلی سرکوب زنان و باروری است. خانه برناردا آلبا (La casa de Bernarda Alba, ۱۹۳۶): تراژدی مادرسالاری که پس از مرگ شوهر، دخترانش را در خانه حبس می‌کند و به خودکشی یکی منجر می‌شود. لورکا آن را "درام روستایی" نامید.

این سه‌گانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.[۴][۱]

آخرین سال‌ها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶)

با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپ‌گرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به ده‌ها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرت‌های کانته خوندو برگزار نمود. در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامه‌هایش با موفقیت اجرا شد – تجربه‌ای که او را به ستاره بین‌المللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنش‌های سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. لورکا دیدگاه‌های لیبرال داشت، از جمهوری دفاع می‌کرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشت‌ساز شد.[۳][۴]

جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶)

در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملی‌گرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاه‌های لیبرال و دوستی با چپ‌گرایان هدف بود. در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده.

مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.[۳][۱]

میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا

مرگ نابه‌هنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به ده‌ها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سه‌گانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنه‌های جهان اجرا می‌شوند. لورکا بر شاعرانی مانند پابلو نرودا، اوکتاویو پاس و نسل بیت (جک کرواک) تأثیر گذاشت. در موسیقی، فلامنکو و آهنگسازانی مانند مایلز دیویس و پاکو د لوسیا از او الهام گرفتند. در تئاتر، کارگردانانی مانند پیتر بروک و اینگمار برگمان آثارش را اجرا کردند. در قرن ۲۱، لورکا نماد مبارزه با فاشیسم است. جستجو برای جسدش ادامه دارد و خانه‌هایش در گرانادا و مادرید موزه هستند. لورکا صدای اندلس، عشق، مرگ و آزادی باقی ماند؛ شاعری که با تصاویر زنده، موسیقی و درد انسانی، قلب میلیون‌ها نفر را تسخیر کرد.[۲][۵][۱]

منابع

بیوگرافی‌ها

Gibson, Ian. Federico García Lorca: A Life. Faber & Faber, ۱۹۸۹. Stainton, Leslie. Lorca: A Dream of Life. Farrar, Straus and Giroux, ۱۹۹۹.

آثار تحلیلی

Maurer, Christopher (ed.). Federico García Lorca: Selected Poems. Penguin Classics, ۲۰۰۷ (با ترجمه انگلیسی).

دانشنامه‌ها

"Federico García Lorca." Encyclopædia Britannica. https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca "Federico García Lorca." Stanford Encyclopedia of Philosophy. https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/

منابع تصویری

تصاویر از Wikimedia Commons: https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:Federico_García_Lorca

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ «Federico García Lorca». بازبینی‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «Federico García Lorca». بازبینی‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵. 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ Gibson، Ian. Federico García Lorca: A Life. Faber & Faber، ۱۹۸۹. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ Stainton، Leslie. Lorca: A Dream of Life. Farrar, Straus and Giroux، ۱۹۹۹. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ Maurer، Christopher. Federico García Lorca y su generación. Ediciones Akal، ۱۹۸۶.