کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = ابراهیم صفایی | تصویر = ابراهیم صفایی؛3.jpg | توضیح تصویر = پرتره ابراهیم صفایی، نویسنده و تاریخ‌نگار ایرانی | نام اصلی = ابراهیم صفایی | زمینه فعالیت = تاریخ‌نگاری، روزنامه‌نگاری، شعر | ملیت = ایرانی | تاریخ تولد = ۳۰ آبان ۱۲۹۱ هجری شمسی (۱۹۱۲ میلادی) | محل تولد = ملایر، ایران | والدین = فخرالدین | تاریخ مرگ = ۱۳۸۶ هجری شمسی (۲۰۰۷ میلادی) | محل مرگ = | علت مرگ = | محل زندگی = ملایر، همدان، تهران، اهواز، اصفهان | مدفن = | در زمان حکومت = پهلوی، جمهوری اسلامی | اتفاقات مهم = تأسیس انجمن تاریخ، انتشار نشریه پژوهش انجمن، کشف قبر صائب تبریزی | نام دیگر = | لقب = | بنیانگذار = انجمن تاریخ (۱۳۴۷) | پیشه = نویسنده، تاریخ‌نگار، روزنامه‌نگار، شاعر | سال‌های نویسندگی = ۱۳۱۵–۱۳۸۶ هجری شمسی | سبک نوشتاری = تاریخ‌نگاری اسنادی، شعر کلاسیک | کتاب‌ها = نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت خارجه، رهبران مشروطه، پنجاه نامه تاریخی، اسناد سیاسی دوران قاجاریه، گزارش‌های سیاسی علاءالملک، خاطره‌های تاریخی، چهل خاطره از چهل سال | مقاله‌ها = کشف قبر صائب تبریزی (مجله ارمغان) | نمایشنامه‌ها = | فیلم‌نامه‌ها = | دیوان اشعار = | تخلص = | فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها) = | همسر = | شریک زندگی = | فرزندان = | تحصیلات = حقوق و ادبیات، علوم عربی مقدماتی | دانشگاه = | حوزه = | شاگرد = | استاد = وحید دستگردی | علت شهرت = پژوهش در تاریخ مشروطه، تأسیس انجمن تاریخ، کشف قبر صائب تبریزی | تأثیرگذاشته بر = تاریخ‌نگاری اسنادی معاصر ایران | تأثیرپذیرفته از = وحید دستگردی، ادبیات کلاسیک ایران | وبگاه = | imdb_id = | جوایز = | گفتاورد = «رهبران مشروطه، شاید درست‌ترین پژوهشی است که درباره نهضت مشروطیت ایران نوشته شده» | امضا =}}
{{جعبه زندگینامه
'''ابراهیم صفایی'''، (متولد ۳۰ آبان ۱۲۹۲، ملایر – درگذشته ۱۳۸۶)، نویسنده، تاریخ‌نگار، روزنامه‌نگار و شاعر ایرانی، از چهره‌های فرهنگی معاصر ایران بود که آثارش عمدتاً بر تاریخ قاجار و [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] تمرکز دارد. ابراهیم صفایی تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش ملایر و متوسطه را در مدرسه آمریکایی همدان گذراند و علوم عربی مقدماتی آموخت. در تهران، با انجمن ادبی حکیم نظامی و تحت نظر وحید دستگردی دانش ادبی‌اش را گسترش داد. او در سال ۱۳۱۵ روزنامه خوزستان را در اهواز و سپس هفته‌نامه عسس را در تهران منتشر کرد. پس از مشاغل اداری، قضایی و فرهنگی، از ۱۳۴۶ به پژوهش تاریخی پرداخت و بیش از ۴۰ کتاب معتبر بر اساس اسناد منتشر کرد. در سال ۱۳۴۷، ابراهیم صفایی انجمن تاریخ را تأسیس کرد و نشریه پژوهش انجمن را تا ۱۳۵۷، به صورت فصلی منتشر نمود. عضویت در کنگره تاریخ (۱۳۴۹)، کنگره تاریخ و فرهنگ ایران (۱۳۵۰) و انجمن تاریخ فرهنگستان (۱۳۵۱) از دستاوردهای ابراهیم صفایی بود. آثار اصلی او عبارتند از: «نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت خارجه» (۱۳۷۰)، «رهبران مشروطه» (۱۳۶۲، ۲۴ زندگینامه رهبران با تحلیل بر اساس اسناد)، «پنجاه نامه تاریخی» (۲۵۳۵ ش)، «اسناد سیاسی دوران قاجاریه» (۲۵۳۵ ش)، «گزارش‌های سیاسی علاءالملک» (۱۳۶۲)، «خاطره‌های تاریخی» (۱۳۶۸)، «چهل خاطره از چهل سال» (۱۳۷۳)، و بیش از ۲۰ عنوان دیگر در اسناد مشروطه، نامه‌ها و خاطرات. ابرهیم صفایی شعر کلاسیک سرود و قبر صائب تبریزی را در سال ۱۳۱۷ کشف کرد.
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان ۲          =
| نام               =قاسم سیفان بابایی
| تصویر             =قاسم سیفان بابایی.jpg
| اندازه تصویر     =
| عنوان تصویر      =قاسم سیفان بابایی
| زادروز            = سال ۱۳۳۲
| زادگاه            = تهران
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        = ۱۵ مرداد ۱۳۶۷
| مکان مرگ         =زندان گوهردشت کرج
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ           =اعدام
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی         = تهران
| ملیت              =
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =  
| تابعیت            =
| تحصیلات            =لیسانس اقتصاد
| دانشگاه          =دانشگاه تهران
| پیشه             =کارگردان و بازیگر تئاتر
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    =
| نقش‌های برجسته    =
| سبک               =
| تأثیرگذاران      =سازمان مجاهدین خلق
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =سازمان مجاهدین خلق ایران
| مخالفان          =حکومت جمهوری اسلامی
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| اتهام            =هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| همسر             =زهرا افشار
| شریک زندگی       =  
| فرزندان           = سارا
| والدین            =  
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه             =
| imdb_id           =
| Soure_id          =
| پانویس            =
|image size=240 پیکسل}}
'''قاسم سیفان بابایی'''، (متولد سال ۱۳۳۲، تهران - درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، زندان گوهردشت کرج) دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و زندانی سیاسی دوره پهلوی بود که در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت. او در تئاترهای خیابانی پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، با اجراهای طنز، سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا کرد. در بهار ۱۳۵۹، در نمایشی کمدی-سیاسی نقش گزارشگر را ایفا کرد و در تئاتر «اتحاد شوراها» مسائل کارگران را مطرح نمود. قاسم سیفان در پاییز ۱۳۶۱ به اتهام ارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]، به‌همراه همسر و فرزندش بازداشت و به ده سال زندان محکوم شد. در زندان‌های [[زندان اوین|اوین]]، [[زندان قزلحصار|قزلحصار]]، و [[زندان گوهردشت|گوهردشت]]، به دلیل مقاومت و مواضع قاطعش به «آقا سیف» معروف بود. مینا انتظاری نقل می‌کند: «قاسم در زندان گروه هنری تشکیل داد و با اجراهای تئاتری، روحیه هم‌بندی‌ها را تقویت می‌کرد». او اشعار [[حافظ]] و قرآن را حفظ بود و نامه‌های شاعرانه‌ای برای دخترش سارا نوشت. در تیر ۱۳۶۷، در نامه‌ای به عملیات مجاهدین اشاره کرد. قاسم سیفان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ در [[قتل‌عام ۶۷|قتل‌عام زندانیان سیاسی]] در گوهردشت اعدام شد. شعری از او درباره بنیان‌گذاران مجاهدین توسط هم‌بندی‌اش حفظ شد: «[[محمد حنیف‌نژاد|حنیف]] و [[سعید محسن|محسن]] و [[علی اصغر بدیع زادگان|اصغر]] شمائید / طلایه‌داران جهاد و شهادت»


نقدهای مثبتی که از ابراهیم صفایی شده است عبارتند از: کتاب «رهبران مشروطه» را «درست‌ترین پژوهش» نهضت مشروطیت می‌دانند که بدون تعصب، خوبی‌ها و بدی‌ها، خدمت‌ها و خیانت‌ها را آشکار می‌کند و راه نوینی در تاریخ‌نگاری می‌گشاید. آثارش مرجع محققان است و روایت‌های مردم‌نگارانه مانند داستان فتح‌الله وزیرزاده، رنج‌های مردم ناشناخته را ثبت می‌کند. نقدهای منفی او عبارتند از: رویکرد درباری، تمرکز بر سلاطین (مانند «شاه شهید» برای ناصرالدین شاه) و نادیده گرفتن مظالم حکومتی؛ جعل، تحریف و یک‌سویه‌نویسی؛ تکیه بر منابع رسمی بدون مستندات کافی؛ نسبت‌های جاه‌طلبی، فراماسونری و پیمان‌شکنی به رهبران مشروطه که بدبینی ایجاد می‌کند. صفایی تاریخ را از دریچه روزنامه‌نگار می‌دید و به جای وزرا، درباره وزیرزاده‌ها نوشت. او در سال ۱۳۸۶، درگذشت و میراث دوگانه‌ی او، نوآوری در اسناد تاریخی و انتقاد از جهت‌گیری سلطنت‌طلبانه بود.<ref name=":0">[https://www.parsi.wiki/fa/wiki/481711/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C%DB%8C ابراهیم صفایی - پارسی ویکی]</ref><ref name=":1">[https://rasekhoon.net/article/show/121683/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%D9%89-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%D9%89-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%89-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87 بررسى انتقادى ديدگاه ابراهيم صفايى درباره «رهبران مشروطه» - راسخون]</ref><ref name=":2">[https://www.bashgaheadabiyat.com/product-author/ebrahim-safaee/ ابراهیم صفایی - باشگاه ادبیات]</ref><ref name=":3">[https://www.ibna.ir/news/313968/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF ابراهیم صفایی، تاریخ را از دریچه نگاه یک روزنامه‌نگار می‌دید - ایبنا]</ref>
== معرفی و پیشینه ==
قاسم سیفان بابایی، متولد سال ۱۳۳۲ در تهران، دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و دارای مدرک لیسانس بود. او در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت و به‌عنوان زندانی سیاسی در دوره پهلوی شناخته می‌شد. سیفان در سال ۱۳۶۷ در کرج به شهادت رسید. (متن ارسالی).


== زندگی و تحصیلات ابراهیم صفایی ==
== فعالیت‌های هنری و سیاسی ==
ابراهیم صفایی در ۳۰ آبان ۱۲۹۲، در ملایر زاده شد. او فرزند فخرالدین بود و در خانواده‌ای متوسط رشد کرد.  
قاسم سیفان بابایی در زمینه تئاتر خیابانی فعالیت گسترده‌ای داشت و از این هنر برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کرد. او در دوره انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست‌جمهوری پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷]]، همراه با گروه هنری خود، با اجرای نمایش‌های طنز، انحصارطلبی و سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا می‌کرد. این اجراها اغلب در بلوار اطراف دانشگاه تهران برگزار می‌شد و بارها مورد حمله گروه‌های وابسته به رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.  


او دوره دبستان را در ملایر گذراند و با خانواده به همدان مهاجرت کرد و سپس دوره متوسطه را در مدرسه آمریکایی همدان به پایان رساند و علوم عربی مقدماتی را فراگرفت.  
=== اجراهای برجسته ===
در بهار ۱۳۵۹، سیفان در نمایشی کمدی-سیاسی در دانشگاه اقتصاد تهران نقش گزارشگر را ایفا کرد. این نمایش، با تشبیه به رینگ بوکس، به رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد می‌پرداخت و با طنز گزنده مورد استقبال قرار گرفت. همچنین، تئاتر «اتحاد شوراها» در تالار مولوی، که به مسائل کارگران و تشکیل اتحادیه‌های کارگری می‌پرداخت، با مشارکت سیفان در کارگردانی و بازیگری اجرا شد و با استقبال گسترده مواجه گردید.  


=== تحصیلات عالی و فعالیت‌های ادبی اولیه ===
== بازداشت و زندان ==
ابراهیم صفایی پس از مهاجرت به تهران، در رشته‌های حقوق و ادبیات تحصیل کرد. او در انجمن ادبی حکیم نظامی، تحت نظر وحید دستگردی، دانش ادبی خود را گسترش داد و با شعر کلاسیک و سبک سنتی آشنا شد. این دوره تأثیر عمیقی بر فعالیت‌های ادبی و پژوهشی بعدی او گذاشت.<ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


== فعالیت‌های حرفه‌ای و روزنامه‌نگاری ==
=== دستگیری و محکومیت ===
ابراهیم صفایی در سال ۱۳۱۵، به اهواز رفت و روزنامه «خوزستان» را منتشر کرد. پس از بازگشت به تهران، هفته‌نامه «عسس» را بنیان گذاشت که به مسائل اجتماعی و فرهنگی می‌پرداخت. این فعالیت‌ها جایگاه او را به‌عنوان روزنامه‌نگاری با دیدگاه انتقادی تثبیت کرد. او در کنار روزنامه‌نگاری، در وزارت فرهنگ استخدام شد و به پژوهش و همکاری با دیگر مطبوعات ادامه داد.  
در پاییز سال ۱۳۶۱، قاسم سیفان بابایی به اتهام ارتباط با بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، به همراه همسرش زهرا و فرزند یک‌ونیم‌ساله‌اش سارا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به ده سال زندان محکوم شد و در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت مقاومت کرد. همسرش نیز در بند زنان زندان‌های اوین و قزلحصار از زندانیان مقاوم بود.  


=== کشف قبر صائب تبریزی ===
=== شرایط زندان و مقاومت ===
در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی، طی سفری به اصفهان، ابراهیم صفایی قبر صائب تبریزی، شاعر برجسته دوره صفوی، را شناسایی کرد. او شرح این کشف را در مجله «ارمغان» منتشر کرد که توجه محافل ادبی را جلب نمود و نشان‌دهنده علاقه او به تاریخ و ادبیات کلاسیک ایران بود.
قاسم سیفان در زندان به دلیل مواضع قاطع و مرزبندی با نگهبانان و خائنان، به «آقا سیف» معروف بود و بارها به سلول انفرادی منتقل و ممنوع‌الملاقات شد. مینا انتظاری، هم‌بند همسرش، در خاطراتش می‌گوید: <blockquote>«سال ۶۴ که با دوست عزیزم زهرا (همسر قاسم) در بند چهار قزلحصار همبند بودم… مطلع شدیم که قاسم در زندان نیز، البته بدور از چشم نامحرم [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|پاسداران]] ظلمت و تباهی، به‌همراه تعداد دیگری از بچه‌های خوش‌ذوق بند، گروه هنری تشکیل داده‌اند و در مناسبت‌های مختلف سیاسی، تاریخی، ملی و یا مذهبی با اجرای برنامه‌های جالب هنری به سبک تئاترهای خیابانی و یا پانتومیم، روحیه‌بخش همبندان و فضای عمومی بند می‌شوند»</blockquote>هم‌بندی‌های او نقل می‌کنند: <blockquote>«وی طی سالیان اسارت به‌خاطر مرزبندی تیز و مواضع و برخوردهای قاطعش در برابر پاسداران و خائنین خودفروش داخل بند، در جمع بچه‌ها احترام خاصی داشت».</blockquote>


=== مشاغل اداری و قضایی ===
== آثار ادبی و هنری در زندان ==
ابراهیم صفایی پس از تحصیل در تهران، در مشاغل اداری، قضایی و فرهنگی مشغول شد. او در این دوره به پژوهش تاریخی علاقه‌مند شد و زمینه را برای فعالیت‌های بعدی‌اش فراهم کرد. این تجربه‌ها دیدگاه روزنامه‌نگارانه او را به تاریخ تقویت کرد، به‌ویژه در بررسی اسناد و روایت‌های تاریخی.<ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />
[[پرونده:قاسم سیف بابایی و دخترش سارا.jpg|جایگزین=قاسم سیف بابایی و دخترش سارا|بندانگشتی|300x300پیکسل|قاسم سیف بابایی و دخترش سارا]]


== فعالیت‌های پژوهشی و تأسیس انجمن تاریخ ==
قاسم سیفان در زندان به مطالعه آثار ادبی، به‌ویژه اشعار حافظ، می‌پرداخت و بخش اعظم آیات قرآن و اشعار حافظ را حفظ بود. دست‌نوشته‌ها و نامه‌های او اغلب به‌صورت شعر و نثر موزون بودند. در یکی از نامه‌هایش در شهریور ۱۳۶۵ از قزلحصار به دخترش سارا نوشت:<blockquote>«سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
از سال ۱۳۴۶، ابراهیم صفایی صفایی به گردآوری و انتشار اسناد تاریخی قرن اخیر پرداخت. در سال ۱۳۴۷، انجمن تاریخ را تأسیس کرد و نشریه «پژوهش انجمن» را تا خرداد ۱۳۵۷ به‌صورت فصلی منتشر نمود. این نشریه بستری برای ارائه اسناد و تحلیل‌های تاریخی بود و به پژوهشگران کمک کرد تا به منابع معتبر دسترسی یابند.


=== عضویت در نهادهای فرهنگی ===
دور از توأم، ای دخترم، یادت ولی در خاطرم
صفایی در سال ۱۳۴۹، به عضویت کنگره تاریخ درآمد و در سال ۱۳۵۰ در کنگره تاریخ و فرهنگ ایران شرکت کرد. او در سال ۱۳۵۱ به انجمن تاریخ فرهنگستان پیوست. این عضویت‌ها جایگاه او را به‌عنوان تاریخ‌نگاری متعهد به اسناد رسمی تثبیت کرد.<ref name=":0" /><ref name=":2" />


== آثار ادبی و پژوهشی ==
همچون گلی، جان دلی، از من ترا صدها سلام
ابراهیم صفایی بیش از ۴۰ کتاب معتبر بر اساس اسناد تاریخی منتشر کرد که عمدتاً بر دوره قاجار و مشروطه تمرکز دارند. آثار شاخص شامل:
* نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت خارجه (۱۳۷۰، واحد نشر اسناد)
* رهبران مشروطه (۱۳۶۲، انتشارات جاویدان، شامل ۲۴ زندگینامه با تحلیل اسنادی)
* پنجاه نامه تاریخی (۲۵۳۵ ش، چاپ حیدری)
* اسناد سیاسی دوران قاجاریه (۲۵۳۵ ش، چاپ حیدری)
* اسناد نویافته (چاپ شرق)
* برگ‌های تاریخ (۲۵۳۵ ش، چاپ حیدری)
* اسناد برگزیده دوران قاجاریه (۲۵۳۵ ش، چاپ حیدری)
* گزارش‌های سیاسی علاءالملک (۱۳۶۲، چاپ پارت)
* خاطره‌های تاریخی (۱۳۶۸، چاپخانه سکه)
* نخست وزیران، جلد ۱ (انجمن تاریخ)
* ده نفر پیشتاز
* چهل خاطره از چهل سال (۱۳۷۳، انتشارات علمی)
* اسناد مشروطه
* مدارک تاریخی
* نامه‌های تاریخی
* یکصد سند تاریخی
* دودمان عمید
* نهضت ادبی ایران در عصر قاجار
* آیینه خاطرات
* مرقعات
* یادداشت‌های سفر همدان
* دوره مجله انجمن تاریخ
* مرزهای ناآرام
* آیینه تاریخ
* تاریخچه هنرستان دختران و پسران
* تاریخچه هنرستان موسیقی ملی
* تاریخچه هنرستان عالی موسیقی
* سفرنامه طوالش
* ترجمه اپرای اُرفه و اُریدس
* آشفتگی در دربار مظفرالدین شاه
* پژوهشی در شناخت ریشه دودمان طباطبایی
* سوگنامه
* دوره دو ساله هفته‌نامه عسس


این آثار بر اساس اسناد وزارت خارجه، گزارش‌های سیاسی و خاطرات تنظیم شده‌اند.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
تا نامه‌ات بر من رسید، از شادیش قلبم تپید


=== شعر و فعالیت ادبی ===
خواندم در آن با خط خوش، بنوشته بود: بابا سلام
صفایی به سرودن شعر کلاسیک با سبک سنتی پایبند بود. اشعارش در مطبوعات و مجموعه‌های ادبی منتشر شد و نشان‌دهنده تعهد او به ادبیات سنتی ایران بود.<ref name=":2" />


== دیدگاه‌های ابراهیم صفایی ==
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام


=== دیدگاه درباره مشروطه و رهبران آن ===
دیشب ترا دیدم بخواب، چون تشنه کو بیند سراب
ابراهیم صفایی دیدگاه انتقادی شدیدی نسبت به جنبش مشروطه و رهبران آن داشت. او در کتاب «رهبران مشروطه» (۱۳۶۲)، ۲۴ زندگینامه از رهبران مشروطه را با تحلیل اسنادی ارائه کرد، اما به گفته منتقدان، به برخی رهبران اتهاماتی چون «جاه‌طلبی»، «[[فراماسونری در ایران|فراماسونری]]»، «عدم اعتقاد به مشروطه»، «پیمان‌شکنی»، و «ندامت» وارد کرد. او معتقد بود که «مشروطه‌خواهان واقعی در نهضت حضور نداشتند و بسیاری از رهبران به دنبال منافع شخصی بودند». صفایی همچنین ادعا کرده است که «سید جمال‌الدین اسدآبادی ایرانی نبود» و نقش او را در بیداری مشروطه کم‌اهمیت دانست. او پایه مشروطه را قتل [[ناصرالدین شاه]] دانست و این واقعه را نقطه شروع نهضت معرفی کرد، اما با دید منفی به آن نگریست. این دیدگاه‌ها بدبینی به قیام ضداستبدادی را در آثارش تقویت کرد. با این حال، ناشر کتاب (انتشارات جاویدان) معتقد است که صفایی «راه نوینی در تاریخ‌نگاری گشوده و پیشوایان [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی]] را آن‌گونه که بوده‌اند معرفی کرده و سیر نهضت را با انعطاف‌ها و انحراف‌ها بازگو کرده است». او علل مشروطه را در ۱۵ بند برشمرد، از جمله «نابسامانی‌های دوره ناصری»، «تأثیر مشروطه عثمانی»، «روزنامه‌های بیدارکننده»، «ضعف [[مظفرالدین شاه]]»، «قیام روحانیون»، «شکست روسیه از ژاپن»، «مداخله انگلیس»، و «شوق وطن‌خواهان».


=== دیدگاه درباره قتل ناصرالدین شاه و قاجار ===
رویت چو ماه کردم نگاه، گفتم بر این سیما سلام
ابراهیم صفایی قاتل ناصرالدین شاه، [[میرزارضا کرمانی|میرزا رضا کرمانی]]، را «جنایتکار» توصیف کرد و قتل او را «غافل‌گیرانه» دانست که «مردم و روحانیون را متأثر کرد». او به دیکتاتوری شاهان قاجار نگاه مثبتی داشت و ناصرالدین شاه را «شاه شهید» نامید، که نشان‌دهنده رویکرد درباری‌اش است. در مقابل، اعدام روحانیون مشروطه‌خواه مانند [[شیخ فضل‌الله نوری]] و [[سید عبدالله بهبهانی]] را «قتل» خواند، که این انتخاب واژگان انتقاداتی را برانگیخت. او مظالم حکومتی دوره قاجار را کم‌رنگ جلوه داد و بر خدمات سلاطین تأکید کرد.


=== دیدگاه درباره ملی شدن صنعت نفت ===
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
ابراهیم صفایی درباره [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|نهضت ملی شدن صنعت نفت]] (دهه ۱۳۲۰) نیز دیدگاه منفی داشت. او این جنبش را «بی‌نتیجه» و تحت تأثیر «نفوذ خارجی» توصیف کرد و معتقد بود که «رهبران نهضت ملی، مانند مشروطه، فاقد صداقت و برنامه‌ریزی بودند». این موضع با انتقاداتی مواجه شد که او را به حمایت از منافع دربار و نادیده گرفتن خواست عمومی متهم کردند.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


== نقدهای مثبت بر آثار ==
مامان خود دوستش بدار، حرفش شنو بونه نیار


=== نوآوری در تاریخ‌نگاری ===
از من رسان بر مادرت، اندازه‌ی دنیا سلام
کتاب «رهبران مشروطه» به‌عنوان «درست‌ترین پژوهش» نهضت مشروطیت شناخته می‌شود که «بدون تعصب، خوبی‌ها و بدی‌ها، خدمت‌ها و خیانت‌ها را آشکار می‌کند». ناشر این کتاب می‌گوید: «حقایق را پس از نیم قرن آشکار کرده و راه نوینی در تاریخ‌نگاری گشوده است». ساختار کتاب شامل زندگینامه، فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی، آثار، تحصیلات، عقاید مذهبی-سیاسی، و گزیده سخنرانی‌ها با استناد به ۱۱۶ منبع و فهرست اعلام است. آثار صفایی به دلیل استفاده از اسناد وزارت خارجه و گزارش‌های سیاسی، مرجع محققان تاریخ معاصر است.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


=== رویکرد مردم‌نگارانه ===
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام
صفایی تاریخ را از دریچه روزنامه‌نگاری دید و به جای تمرکز بر وزرا، درباره «وزیرزاده‌ها» نوشت. او در آثارش، مانند داستان فتح‌الله وزیرزاده، «رنج‌های مردم ناشناخته» را ثبت کرد و «واقعیت‌های فساد اداری و فقر سیستماتیک» را نشان داد. این رویکرد مردم‌نگارانه، به‌ویژه در «خاطره‌های تاریخی» و «چهل خاطره از چهل سال»، از نقاط قوت او شمرده می‌شود.<ref name=":2" /><ref name=":3" />


== نقدهای منفی بر آثار ==
از رحمت پروردگار، پایان رسد این انتظار


=== رویکرد درباری و تحریف ===
فردا ز بند گردم رها، تا آید آن فردا سلام
روش تاریخ‌نگاری ابراهیم صفایی به دلیل «درباری بودن» مورد انتقاد است. او به سلاطین قاجار ارادت داشت و مظالم حکومتی را نادیده گرفته است. تمرکز بر «شاه شهید» (ناصرالدین شاه) و کم‌رنگ کردن جنایات حکومتی، تاریخ‌نگاری او را یک‌سویه نشان می‌دهد. همچنین، او اعدام روحانیون مشروطه‌خواه را «قتل» خواند، اما قتل ناصرالدین شاه را جنایت دانست، که این تضاد انتقاداتی را برانگیخت.


=== جعل و یک‌سویه‌نویسی ===
سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام»</blockquote>
منتقدان صفایی را به «جعل»، «تحریف»، و «یک‌سویه‌نویسی» متهم می‌کنند. در «رهبران مشروطه»، برخی مطالب بدون مستندات کافی ارائه شده و تکیه بر منابع رسمی-دولتی است. او به رهبران مشروطه اتهاماتی چون «جاه‌طلبی»، «فراماسونری»، و «انحراف مذهبی» وارد کرد که «بدبینی به قیام ضداستبدادی» ایجاد می‌کند. ادعای غیرایرانی بودن سید جمال‌الدین اسدآبادی نیز از موارد بحث‌برانگیز است.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />  


== درگذشت و میراث ==
=== نامه آخر و اشارات سیاسی ===
در تیرماه ۱۳۶۷، قاسم سیفان در آخرین نامه‌اش به همسر و دخترش نوشت:


=== سال‌های پایانی و درگذشت ===
بنام هستی‌بخش آفتاب‌آفرین
ابراهیم صفایی در سال‌های پایانی عمرش به پژوهش تاریخی و انتشار اسناد ادامه داد. او پس از تأسیس انجمن تاریخ در ۱۳۴۷، نشریه «پژوهش انجمن» را تا خرداد ۱۳۵۷ به‌صورت فصلی منتشر کرد و در این دوره، عضویت در کنگره تاریخ (۱۳۴۹)، کنگره تاریخ و فرهنگ ایران (۱۳۵۰)، و انجمن تاریخ فرهنگستان (۱۳۵۱) را بر عهده داشت. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده تعهد او به مستندسازی تاریخ معاصر بود. صفایی در سال ۱۳۸۶ هجری شمسی درگذشت. جزئیات بیشتری درباره محل یا شرایط درگذشت او در دست نیست، اما تأکید بر فعالیت‌های مداوم او در سال‌های آخر بر ثبت اسناد و خاطرات تاریخی است.


=== میراث فرهنگی و تأثیرات ===
برای دلبرم، دل
میراث ابراهیم صفایی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران دوگانه است: از یک سو، او با بیش از ۴۰ کتاب معتبر بر اساس اسناد، مرجعی برای محققان ایجاد کرد و راه نوینی در بررسی نهضت مشروطه و دوره قاجار گشود. آثارش، به‌ویژه «رهبران مشروطه»، به‌عنوان «درست‌ترین پژوهش» درباره نهضت مشروطیت شناخته می‌شود که «بدون تعصب، خوبی‌ها و بدی‌ها، خدمت‌ها و خیانت‌ها را آشکار می‌کند». برخی‌ها می‌گویند که «رهبران مشروطه، شاید درست‌ترین پژوهشی است که درباره نهضت مشروطیت ایران نوشته شده» و «حقایق را پس از نیم قرن آشکار کرده و راه نوینی در تاریخ‌نگاری گشوده است». رویکرد مردم‌نگارانه صفایی، که تاریخ را از دریچه روزنامه‌نگاری می‌دید، به ثبت رنج‌های مردم ناشناخته مانند داستان فتح‌الله وزیرزاده کمک کرد و «واقعیت‌های فساد اداری و فقر سیستماتیک» را نشان داد. او همچنین به‌عنوان ترانه‌سرایی که برای مردم ناشناخته دغدغه داشت، شناخته می‌شود. تاریخ‌پژوهی که ترانه هم می‌سرود. شاید برای مردمی که در تاریخ‌نگاری‌هایش گاه و بیگاه دغدغه آن‌ها را داشت.


از سوی دیگر، میراث صفایی با انتقادهایی همراه است که رویکرد درباری و تحریف‌گر او را برجسته می‌کند. منتقدان معتقدند آثارش مظالم حکومتی قاجار را کم‌رنگ جلوه می‌دهد و به سلاطین ارادت نشان می‌دهد، که این جهت‌گیری سلطنت‌طلبانه به درک متعادل تاریخ آسیب می‌زند. با این حال، آثارش همچنان در پژوهش‌های تاریخی استفاده می‌شود و بحث‌های تازه‌ای درباره تاریخ‌نگاری اسنادی برانگیخته است.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />
فدای جانان، جان
 
بهر موران، تن
 
سارای نازنینم
 
مینا و یاسمینم
 
دارم برایت سلام
 
بوسه به رویت مدام
 
در پی ماه خرداد
 
رسیده تیر و مرداد
 
از پس آن همه کار
 
دانه نشسته به بار
 
در باغ و در کشتزار
 
مدرسه کشتزار تو
 
دانش و علم بار تو
 
حاصل پیکار تو
 
می‌گویمت شادباش
 
از غم‌ها آزاد باش
 
این نامه به‌طور نمادین به [[عملیات آفتاب]] و [[عملیات چلچراغ|چلچراغ]] مجاهدین اشاره دارد.
 
== شهادت ==
در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، قاسم سیفان در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد. یکی از اشعار او که توسط هم‌بندی مخفیانه از زندان خارج شد، درباره بنیان‌گذاران مجاهدین بود:
 
شب که بد خفته همای سعادت
 
به روزگاری که نمانده شادت
 
حنیف و محسن و اصغر شمائید
 
طلایه‌داران جهاد و شهادت
 
رسیده ماه خرداد، مه قیام و فریاد
 
خروشت ای مجاهد، نوید مرگ بیداد<ref>[https://golesorkhiran.blogspot.com/2018/08/blog-post_5.html مجاهد شهید قاسم سیفان بابایی - ۳۰ هزار گل سرخ ایران]</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۳۹

برای صفحه تمرین.jpg
قاسم سیفان بابایی
قاسم سیفان بابایی.jpg
قاسم سیفان بابایی
زادروزسال ۱۳۳۲
تهران
درگذشت۱۵ مرداد ۱۳۶۷
زندان گوهردشت کرج
علت مرگاعدام
محل زندگیتهران
تحصیلاتلیسانس اقتصاد
از دانشگاهدانشگاه تهران
پیشهکارگردان و بازیگر تئاتر
تأثیرگذارانسازمان مجاهدین خلق
جنبشسازمان مجاهدین خلق ایران
مخالفانحکومت جمهوری اسلامی
دیناسلام
اتهام‌هاهواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران
همسرزهرا افشار
فرزندانسارا

قاسم سیفان بابایی، (متولد سال ۱۳۳۲، تهران - درگذشته ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، زندان گوهردشت کرج) دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و زندانی سیاسی دوره پهلوی بود که در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت. او در تئاترهای خیابانی پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، با اجراهای طنز، سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا کرد. در بهار ۱۳۵۹، در نمایشی کمدی-سیاسی نقش گزارشگر را ایفا کرد و در تئاتر «اتحاد شوراها» مسائل کارگران را مطرح نمود. قاسم سیفان در پاییز ۱۳۶۱ به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، به‌همراه همسر و فرزندش بازداشت و به ده سال زندان محکوم شد. در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت، به دلیل مقاومت و مواضع قاطعش به «آقا سیف» معروف بود. مینا انتظاری نقل می‌کند: «قاسم در زندان گروه هنری تشکیل داد و با اجراهای تئاتری، روحیه هم‌بندی‌ها را تقویت می‌کرد». او اشعار حافظ و قرآن را حفظ بود و نامه‌های شاعرانه‌ای برای دخترش سارا نوشت. در تیر ۱۳۶۷، در نامه‌ای به عملیات مجاهدین اشاره کرد. قاسم سیفان در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷ در قتل‌عام زندانیان سیاسی در گوهردشت اعدام شد. شعری از او درباره بنیان‌گذاران مجاهدین توسط هم‌بندی‌اش حفظ شد: «حنیف و محسن و اصغر شمائید / طلایه‌داران جهاد و شهادت»

معرفی و پیشینه

قاسم سیفان بابایی، متولد سال ۱۳۳۲ در تهران، دانشجوی اقتصاد دانشگاه تهران و دارای مدرک لیسانس بود. او در زمینه بازیگری، کارگردانی تئاتر، شعر، و خطاطی فعالیت داشت و به‌عنوان زندانی سیاسی در دوره پهلوی شناخته می‌شد. سیفان در سال ۱۳۶۷ در کرج به شهادت رسید. (متن ارسالی).

فعالیت‌های هنری و سیاسی

قاسم سیفان بابایی در زمینه تئاتر خیابانی فعالیت گسترده‌ای داشت و از این هنر برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده می‌کرد. او در دوره انتخابات مجلس شورای ملی و ریاست‌جمهوری پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷، همراه با گروه هنری خود، با اجرای نمایش‌های طنز، انحصارطلبی و سیاست‌های سرکوبگرانه را افشا می‌کرد. این اجراها اغلب در بلوار اطراف دانشگاه تهران برگزار می‌شد و بارها مورد حمله گروه‌های وابسته به رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت.

اجراهای برجسته

در بهار ۱۳۵۹، سیفان در نمایشی کمدی-سیاسی در دانشگاه اقتصاد تهران نقش گزارشگر را ایفا کرد. این نمایش، با تشبیه به رینگ بوکس، به رقابت آمریکا و شوروی در دوران جنگ سرد می‌پرداخت و با طنز گزنده مورد استقبال قرار گرفت. همچنین، تئاتر «اتحاد شوراها» در تالار مولوی، که به مسائل کارگران و تشکیل اتحادیه‌های کارگری می‌پرداخت، با مشارکت سیفان در کارگردانی و بازیگری اجرا شد و با استقبال گسترده مواجه گردید.

بازداشت و زندان

دستگیری و محکومیت

در پاییز سال ۱۳۶۱، قاسم سیفان بابایی به اتهام ارتباط با بخش اجتماعی سازمان مجاهدین خلق، به همراه همسرش زهرا و فرزند یک‌ونیم‌ساله‌اش سارا بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او به ده سال زندان محکوم شد و در زندان‌های اوین، قزلحصار، و گوهردشت مقاومت کرد. همسرش نیز در بند زنان زندان‌های اوین و قزلحصار از زندانیان مقاوم بود.

شرایط زندان و مقاومت

قاسم سیفان در زندان به دلیل مواضع قاطع و مرزبندی با نگهبانان و خائنان، به «آقا سیف» معروف بود و بارها به سلول انفرادی منتقل و ممنوع‌الملاقات شد. مینا انتظاری، هم‌بند همسرش، در خاطراتش می‌گوید:

«سال ۶۴ که با دوست عزیزم زهرا (همسر قاسم) در بند چهار قزلحصار همبند بودم… مطلع شدیم که قاسم در زندان نیز، البته بدور از چشم نامحرم پاسداران ظلمت و تباهی، به‌همراه تعداد دیگری از بچه‌های خوش‌ذوق بند، گروه هنری تشکیل داده‌اند و در مناسبت‌های مختلف سیاسی، تاریخی، ملی و یا مذهبی با اجرای برنامه‌های جالب هنری به سبک تئاترهای خیابانی و یا پانتومیم، روحیه‌بخش همبندان و فضای عمومی بند می‌شوند»

هم‌بندی‌های او نقل می‌کنند:

«وی طی سالیان اسارت به‌خاطر مرزبندی تیز و مواضع و برخوردهای قاطعش در برابر پاسداران و خائنین خودفروش داخل بند، در جمع بچه‌ها احترام خاصی داشت».

آثار ادبی و هنری در زندان

 
قاسم سیف بابایی و دخترش سارا

قاسم سیفان در زندان به مطالعه آثار ادبی، به‌ویژه اشعار حافظ، می‌پرداخت و بخش اعظم آیات قرآن و اشعار حافظ را حفظ بود. دست‌نوشته‌ها و نامه‌های او اغلب به‌صورت شعر و نثر موزون بودند. در یکی از نامه‌هایش در شهریور ۱۳۶۵ از قزلحصار به دخترش سارا نوشت:

«سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

دور از توأم، ای دخترم، یادت ولی در خاطرم

همچون گلی، جان دلی، از من ترا صدها سلام

تا نامه‌ات بر من رسید، از شادیش قلبم تپید

خواندم در آن با خط خوش، بنوشته بود: بابا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

دیشب ترا دیدم بخواب، چون تشنه کو بیند سراب

رویت چو ماه کردم نگاه، گفتم بر این سیما سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

مامان خود دوستش بدار، حرفش شنو بونه نیار

از من رسان بر مادرت، اندازه‌ی دنیا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام

از رحمت پروردگار، پایان رسد این انتظار

فردا ز بند گردم رها، تا آید آن فردا سلام

سارا سلام سارا سلام ای دختر زیبا سلام»

نامه آخر و اشارات سیاسی

در تیرماه ۱۳۶۷، قاسم سیفان در آخرین نامه‌اش به همسر و دخترش نوشت:

بنام هستی‌بخش آفتاب‌آفرین

برای دلبرم، دل

فدای جانان، جان

بهر موران، تن

سارای نازنینم

مینا و یاسمینم

دارم برایت سلام

بوسه به رویت مدام

در پی ماه خرداد

رسیده تیر و مرداد

از پس آن همه کار

دانه نشسته به بار

در باغ و در کشتزار

مدرسه کشتزار تو

دانش و علم بار تو

حاصل پیکار تو

می‌گویمت شادباش

از غم‌ها آزاد باش

این نامه به‌طور نمادین به عملیات آفتاب و چلچراغ مجاهدین اشاره دارد.

شهادت

در ۱۵ مرداد ۱۳۶۷، قاسم سیفان در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت اعدام شد. یکی از اشعار او که توسط هم‌بندی مخفیانه از زندان خارج شد، درباره بنیان‌گذاران مجاهدین بود:

شب که بد خفته همای سعادت

به روزگاری که نمانده شادت

حنیف و محسن و اصغر شمائید

طلایه‌داران جهاد و شهادت

رسیده ماه خرداد، مه قیام و فریاد

خروشت ای مجاهد، نوید مرگ بیداد[۱]

منابع