کاربر:Khosro/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام = سید جمال‌الدین اسدآبادی
| نام             = میرزا حسن مستوفی‌الممالک
| تصویر = سید جمال‌الدین اسدآبادی.jpg
| تصویر           = مستوفی الممالک؛2.jpg
| توضیح تصویر = پرتره سید جمال‌الدین اسدآبادی، مصلح و اندیشمند سیاسی جهان اسلام
| شرح تصویر       = میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی
| نام اصلی = سید جمال‌الدین حسینی
| نام کامل        =  
| زمینه فعالیت = اصلاح دینی، سیاست، نویسندگی
| معروف به        = مستوفی‌الممالک
| ملیت = ایرانی یا افغانی (مورد مناقشه)
| نام مستعار      = آقا
| تاریخ تولد = ۱۲۵۴ ق (۱۲۱۷ ش)
| زادروز          = ۱۲۵۳ خورشیدی
| محل تولد = اسدآباد همدان، ایران یا کنر، افغانستان (مورد مناقشه)
| شهر تولد         = تهران
| والدین = سید صفی‌الدین (پدر)، سکینه بیگم (مادر)
| کشور تولد        = ایران
| تاریخ مرگ = ۱۲۷۵ ق (۱۲۷۶ ش)
| تاریخ مرگ       = ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی
| محل مرگ = استانبول، عثمانی
| شهر مرگ         = تهران
| علت مرگ = مسمومیت (مشکوک) یا بیماری
| کشور مرگ         = ایران
| محل زندگی = قزوین، تهران، نجف، هند، مصر، عثمانی، پاریس، لندن
| نام همسر        = عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین شاه قاجار)
| مختصات محل زندگی =
| فرزندان          = فرزندان متعدد
| مدفن = دانشگاه کابل، افغانستان
| خویشاوندان سرشناس = میرزا یوسف مستوفی‌الممالک (پدر، صدراعظم ناصرالدین شاه)
| در زمان حکومت = قاجار، عثمانی، خدیو مصر
| تحصیلات          = صرف و نحو عربی، ادبیات، شرعیات، زبان فرانسه
| اتفاقات مهم = جنبش تنباکو، انتشار العروة الوثقی، بیداری اسلامی
| دین              = اسلام (گرایش‌های صوفیانه)
| نام دیگر = سید جمال‌الدین افغانی
| حزب سیاسی        =
| لقب =  
| سمت              = نخست‌وزیر ایران (شش دوره: ۱۲۸۹–۱۳۰۶ خورشیدی)
| بنیانگذار =  
وزیر مالیه
| پیشه = مصلح دینی، فعال سیاسی، نویسنده
وزیر جنگ (چند دوره)
| سال‌های نویسندگی = ۱۲۸۰–۱۲۷۵ ق
وزیر دربار احمد شاه
| سبک نوشتاری = اصلاح‌طلبانه، سیاسی، دانشنامه‌ای
| پست‌های قبلی      = صدراعظم موقت، موسس و عضو مجمع انسانیت
| کتاب‌ها = الرد علی الدهریین
| فعالیت‌ها        =  
| مقاله‌ها = مقالات العروة الوثقی
| قبل از          =
| نمایشنامه‌ها =  
| بعد از           =
| فیلم‌نامه‌ها =
| وب‌گاه رسمی      =
| دیوان اشعار =
| امضا            =
| تخلص =
| زیرنویس          =
| فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها) =
| همسر =
| شریک زندگی =  
| فرزندان =  
| تحصیلات = فقه، کلام، فلسفه، علوم سیاسی
| دانشگاه =
| حوزه = اصلاح دینی، وحدت اسلامی
| شاگرد = محمد عبده
| استاد = شیخ مرتضی انصاری
| علت شهرت = بیداری اسلامی، جنبش تنباکو، وحدت اسلامی
| تأثیرگذاشته بر = محمد عبده، جنبش مشروطیت، نهضت الازهر
| تأثیرپذیرفته از = ملاصدرا، جان لاک، ژان ژاک روسو
| وبگاه =  
| imdb_id =  
| جوایز =
| گفتاورد =
| امضا =  
}}
}}
'''سید جمال‌الدین اسدآبادی'''، (متولد سال ۱۲۱۷ ه.ش، اسدآباد همدان یا افغانستان – درگذشته ۱۹ اسفند ۱۲۷۵ ه.ش)، یکی از برجسته‌ترین مصلحان و اندیشمندان سیاسی جهان اسلام در قرن نوزدهم، نقشی محوری در بیداری اسلامی و مبارزه با استعمار و استبداد ایفا کرد. درباره منشأ و محل تولد او مناقشه است؛ منابع ایرانی او را زاده اسدآباد همدان و شیعه می‌دانند، در حالی که برخی منابع افغانی، با استناد به فعالیت‌هایش در کابل و استفاده از لقب «افغانی»، او را از کنر افغانستان و سنی‌مذهب معرفی می‌کنند. این اختلاف، که ریشه در اسناد متناقض و استراتژی سیاسی او دارد، بخشی از پیچیدگی شخصیتش را نشان می‌دهد. او از کودکی نزد پدرش، سید صفی‌الدین، علوم دینی آموخت و در قزوین، تهران، نجف، و هند تحصیلات خود را در فقه، کلام، و علوم غربی گسترش داد. این آموزش‌ها، پایه‌ای برای اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه او فراهم کرد.
'''میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی'''، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطن‌دوستی، پاک‌دستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، صدراعظم [[ناصرالدین شاه]]، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفی‌الممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در ده‌سالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملک‌الشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست و گرایش‌های صوفیانه‌ای داشت که بر رفتار بزرگ‌منشانه‌اش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب می‌کردند که نشانه‌ای از احترام عمومی به شخصیت ملی‌اش بود.


سید جمال‌الدین اسدآبادی در کشورهای متعددی، از جمله افغانستان، هند، مصر، عثمانی، ایران، و اروپا، فعالیت کرد. در افغانستان، به دربار شیرعلی‌خان مشاوره داد و در هند، با نقد استعمار بریتانیا، به بیداری اسلامی کمک کرد. در مصر، طی هشت سال اقامت، با سخنرانی در الازهر و تربیت شاگردانی مانند محمد عبده، اصلاحات دینی و آموزشی را ترویج داد. در عثمانی، مجله «العروة الوثقی» را با محمد عبده منتشر کرد که به وحدت اسلامی و نقد استعمار می‌پرداخت، اما به دلیل محتوای انتقادی توقیف شد. در ایران، نقش او در [[جنبش تنباکو]] (۱۳۰۶–۱۳۰۸ ق)، از جمله نامه به میرزای شیرازی و تحریک فتوای تحریم تنباکو، به لغو قرارداد استعماری با بریتانیا منجر شد. این حرکت، او را به چهره‌ای کلیدی در مقاومت مردمی تبدیل کرد.
میرزا حسن مستوفی‌الممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار [[مظفرالدین شاه]]، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] بود و به اصرار [[میرزا علی‌اصغر خان اتابک اعظم|اتابک]] اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار [[احمد شاه]] شد. مستوفی‌الممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخست‌وزیر گردید و در دوره‌های مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دوره‌های نخست‌وزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور [[سید عبدالله بهبهانی]]، [[میرزا محمدعلی خان تربیت|محمدعلی تربیت]] و مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روس‌ها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام [[سید حسن مدرس]]؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوب‌آهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان.


اندیشه‌های او بر وحدت اسلامی، اصلاح دینی، و مبارزه با استعمار و استبداد متمرکز بود. در کتاب «الرد علی الدهریین»، از سازگاری اسلام با علم و عقل دفاع کرد و در مقالات و سخنرانی‌هایش، آموزش مدرن و بازگشت به اصول اولیه اسلام را تبلیغ نمود. او استعمار بریتانیا و روس را بزرگ‌ترین تهدید برای جهان اسلام می‌دانست و از حکام مستبد، مانند [[ناصرالدین شاه]] و عبدالحمید دوم، انتقاد کرد. این ایده‌ها، او را به «پدر بیداری اسلامی» تبدیل کرد، هرچند برخی معتقدند برنامه عملی مشخصی ارائه نکرد.
میرزا حسن در دوره پنجم نخست‌وزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱)، با مخالفت مدرس و سوسیالیست‌ها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با [[احمد قوام|قوام‌السلطنه]] مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل می‌دهیم، نه آجیل می‌گیریم.» او پس از سه سال خانه‌نشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخست‌وزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغ‌های ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده [[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت ایران]] را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفی‌الممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیع‌الثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی‌اش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیت‌ها (مانند بی‌طرفی در جنگ) و ناکامی‌ها (مانند سهل‌انگاری در برابر [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]]) است، اما وجاهت ملی‌اش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.<ref name=":0">[https://www.iichs.ir/fa/news/947/%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9 میرزا حسن خان مستوفی‌الممالک - پژوهشکده تاریخ معاصر] 1</ref><ref name=":1">[https://www.iichs.ir/fa/news/8262/%D8%B4%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%AF شمشیر جواهرنشانی که برای روزهای سلام به‌کار می‌آمد - پژوهشکده تاریخ معاصر] 2</ref><ref name=":2">[https://www.edub.ir/education/view/19837:%D8%A7%D8%AB%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C+%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9+%D8%AF%D8%B1+%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1+%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C+%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1 اثرگذاری مستوفی‌الممالک در سپهر سیاسی قاجار - بانک مقالات ایران]</ref><ref name=":3">[https://www.rouydad24.ir/fa/news/387533/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%86%D8%AA%DB%8C%7C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D9%87%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%86%D9%87-%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B4%DA%A9%DB%8C%D9%84-%D8%AF%D8%A7%D8%AF مستوفی چگونه در دوران التهاب، کابینه نیم‌بند خود را تشکیل داد؟ - رویداد ۲۴]</ref><ref name=":4">[http://pajoohe.ir/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9__a-39107.aspx حسن مستوفی (مستوفی الممالک) - پژوهه]</ref><ref name=":5">[https://www.ibna.ir/news/251479/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D9%88-%D9%86%D8%B4%DB%8C%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%81%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%88%D9%87-%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87 فراز و نشیب‌های زندگی مستوفی‌الممالک به روایت نوه ناصرالدین‌شاه - ایبنا]</ref>


نقدهای مثبت، او را به دلیل بیداری ملت‌ها، ترویج وحدت شیعه و سنی، و تأثیر بر جنبش‌های اصلاحی در ایران ([[جنبش مشروطه ایران|مشروطیت]])، مصر (نهضت الازهر)، و عثمانی ستایش می‌کنند. با این حال، انتقاداتی نیز وجود دارد؛ برخی او را به وابستگی به [[فراماسونری در ایران|فراماسونری]] یا همکاری با قدرت‌های خارجی متهم کرده‌اند، هرچند این اتهامات اغلب بدون مدرک قوی است. دیگران، نقش او در جنبش‌ها را بزرگ‌نمایی‌شده و ایده‌هایش را فاقد نظام‌مندی می‌دانند. برخی نیز او را به تندروی و ترویج «اسلام‌گرایی رادیکال» متهم کرده‌اند.
== خاندان و زندگی اولیه ==
[[پرونده:کودکی مستوفی‌الممالک.jpg|جایگزین=کودکی مستوفی‌الممالک|بندانگشتی|کودکی مستوفی‌الممالک]]
خاندان آشتیانی از خاندان‌های برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفی‌الممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخل‌وخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمی‌گردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژه‌ای یافتند.


سید جمال‌الدین  در سال ۱۲۷۵، در استانبول درگذشت، احتمالاً به دلیل مسمومیت به دستور عبدالحمید دوم، هرچند برخی بیماری سرطان را علت مرگ می‌دانند. پیکرش ابتدا در استانبول دفن شد و در سال ۱۳۲۳، به کابل منتقل گردید، جایی که مقبره‌اش در دانشگاه سید جمال‌الدین نمادی از میراث اوست. این انتقال، به مناقشه هویت دامن زد. میراث او در جنبش‌های اصلاحی، وحدت اسلامی، و مقاومت ضداستعماری همچنان مورد مطالعه است و جایگاهش به عنوان یکی از پیشگامان اصلاح در جهان اسلام غیرقابل انکار است.  
میرزا حسن‌خان آشتیانی، معروف به مستوفی‌الممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفی‌الممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنت‌های دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب می‌شد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار می‌داد.


== زندگی اولیه و منشأ ==
میرزا حسن مستوفی‌الممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانسته‌اند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاست‌های کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علی‌رغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد.


=== تولد و مناقشه هویت ===
در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفی‌الممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایت‌الله، که پیش‌تر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کرده‌اند که گاه او را «مانند عروس» جلو می‌انداخت و خود عقب می‌ایستاد تا شأن ظاهری مستوفی‌الممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقه‌مند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدین‌شاه (عصمت‌الدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد.
سید جمال‌الدین اسدآبادی در سال۱۲۱۷ ه.ش به دنیا آمد، اما محل تولد او موضوع مناقشه‌ای تاریخی است. منابع ایرانی، او را زاده اسدآباد همدان و از خانواده‌ای شیعه معرفی می‌کنند، با استناد به اسناد خانوادگی و دست‌نوشته‌هایی که به ریشه ایرانی اشاره دارند. در مقابل، برخی منابع، به ویژه منابع افغانی، با تأکید بر فعالیت‌های او در کابل و استفاده از لقب «افغانی»، او را متولد منطقه کنر افغانستان و سنی‌مذهب می‌دانند. برخی منابع هم می‌گویند که استفاده او از نام «افغانی» استراتژی سیاسی برای جلب حمایت در مناطق سنی‌نشین بود، بدون انکار قطعی ریشه ایرانی. برخی مورخان، مانند محمد محیط طباطبایی در کتاب «زندگی و اندیشه‌های سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی»، معتقدند که او به عمد هویت خود را مبهم نگه داشت تا در کشورهای مختلف اسلامی نفوذ کند. این ابهام، نه‌تنها به پیچیدگی شخصیت او افزوده، بلکه بحث‌های ملی‌گرایانه را نیز دامن زده است. '''(روایت، دانشگاه سید جمال‌الدین، بریتانیکا) (زندگی و اندیشه‌های سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی - محیط طباطبایی)'''


=== کودکی و محیط خانوادگی ===
تحصیلات و تربیت مستوفی‌الممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنج‌سالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملک‌الشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا می‌کرد. در کنار این آموزش‌ها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد.
سید جمال‌الدین اسدآبادی در خانواده‌ای مذهبی و دانش‌دوست پرورش یافت. پدرش، سید صفی‌الدین، از سادات اسدآباد و فردی آگاه به علوم دینی بود که از کودکی به آموزش فرزندش اهمیت داد. مادرش، سکینه بیگم، زنی باسواد و آشنا با متون دینی بود که نقش مهمی در تربیت فکری او داشت. از پنج‌سالگی، سید جمال نزد پدرش فقه، اصول، منطق، و کلام را آموخت و با متون کلاسیک اسلامی، از جمله قرآن و احادیث، آشنا شد. در هفت‌سالگی به قزوین نقل مکان کرد، جایی که در مکتب‌خانه‌های محلی و تحت نظر اساتیدی مانند شیخ محمدتقی قزوینی، به مطالعه علوم سنتی ادامه داد. بعدها در تهران، با علمایی مانند آقا سید صادق طباطبایی آشنا شد که بر دیدگاه‌های مذهبی و اجتماعی او تأثیر گذاشت. این محیط، روحیه اصلاح‌طلبی و تعهد به عدالت را در او تقویت کرد و او را برای فعالیت‌های بعدی آماده ساخت. '''(راسخون، دانشگاه سید جمال‌الدین)'''


== تحصیلات و شکل‌گیری اندیشه‌ها ==
تربیت خانوادگی، او را به درویش‌مسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلت‌ها، در کنار رفتار بزرگ‌منشانه‌اش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانی‌اش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


=== تحصیلات دینی در نجف ===
== سفر به اروپا و بازگشت ==
سید جمال در ۱۲سالگی به نجف سفر کرد و در محضر شیخ مرتضی انصاری، یکی از برجسته‌ترین مراجع شیعه، به تحصیل فقه، اصول، و کلام پرداخت. این دوره، که حدود چهار سال طول کشید، دانش عمیقی از فقه شیعی و روش‌های اجتهاد به او بخشید. او همچنین با آثار فلسفی اسلامی، مانند نوشته‌های ملاصدرا و [[ابوعلی سینا|ابن‌سینا]]، آشنا شد که بعدها در استدلال‌هایش برای سازگاری اسلام با عقلانیت به کار گرفت. محیط نجف، با حضور علمای برجسته، او را با مسائل جهان اسلام، از جمله تفرقه مذهبی و ضعف سیاسی، مواجه کرد و پرسشگری درباره انحطاط امت اسلامی را در او برانگیخت. این تجربه، پایه‌ای برای ایده‌های وحدت‌گرایانه او شد. '''(راسخون)'''
در پی تضعیف موقعیت خانواده‌اش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرت‌گیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسه‌اش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشه‌های مشروطه‌خواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />


=== تحصیلات در هند و تأثیرات غربی ===
== دوران مشروطه و مناصب اولیه ==
در ۱۷سالگی، سید جمال‌الدین اسدآبادی به هند سفر کرد و در شهرهایی مانند بمبئی و کلکته با علوم غربی، از جمله فلسفه، علوم سیاسی، و ریاضیات، آشنا شد. او در هند با آثار فلاسفه‌ای مانند جان لاک و ژان ژاک روسو آشنا شد که بر دیدگاه‌هایش درباره آزادی و حاکمیت مردمی تأثیر گذاشت. مواجهه با استعمار بریتانیا در هند، به‌ویژه پس از قیام ۱۲۷۳ ق (۱۲۳۶ ش)، او را به نقد استعمار و بررسی علل عقب‌ماندگی جوامع اسلامی سوق داد. او در این دوره، زبان انگلیسی را آموخت و با مطالعه نشریات غربی، درک عمیقی از نظام‌های سیاسی مدرن پیدا کرد. این تجربه، او را به این باور رساند که جوامع اسلامی باید از دستاوردهای علمی غرب استفاده کنند، بدون آنکه هویت دینی خود را از دست بدهند. '''(مزدک‌نامه، بریتانیکا)'''
[[پرونده:مستوفی‌الممالک؛1.jpg|جایگزین=مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست|بندانگشتی|231x231پیکسل|مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست]]
پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امین‌السلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه [[دکتر محمد مصدق]] به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینه‌های مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکرات‌ها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفی‌الممالک به نخست‌وزیری رسید.


== سفرها و فعالیت‌های بین‌المللی ==
مستوفی‌الممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایش‌های سوسیالیستی به‌شمار می‌رفت. در مجموع، هشت بار رئیس‌الوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی می‌شد. او در کابینه‌های مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود.


=== فعالیت‌ها در پاریس و لندن ===
=== تشکیل مجمع انسانیت و فعالیت‌های اولیه ===
سید جمال‌الدین اسدآبادی در دهه ۱۲۹۰ ه.ق به اروپا، به‌ویژه پاریس و لندن، سفر کرد و با روشنفکران غربی و مهاجران شرقی تعامل داشت. در پاریس، او با همکاری محمد عبده، مجله «العروة الوثقی» را در سال ۱۲۹۰ ق منتشر کرد که به نقد استعمار و ترویج وحدت اسلامی می‌پرداخت. او در سخنرانی‌هایش در پاریس، از جمله در محافل دانشگاهی، از ضرورت اصلاحات در جهان اسلام دفاع کرد و با شخصیت‌هایی مانند ارنست رنان، فیلسوف فرانسوی، درباره رابطه دین و علم مناظره کرد. در لندن، با دیپلمات‌های بریتانیایی و فعالان ضداستعماری دیدار کرد و تلاش کرد حمایت آن‌ها را برای جنبش‌های اسلامی جلب کند. این سفرها، دیدگاه جهانی او را تقویت کرد و او را به یکی از اولین اندیشمندان اسلامی تبدیل کرد که در سطح بین‌المللی فعالیت کرد. '''(مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی)'''
پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفی‌الممالک به تشکیل انجمن‌های سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمان‌های او بود که بر فعالیت‌های آزادی‌خواهانه تمرکز داشت. این فعالیت‌ها او را به سمت‌های کلیدی در دولت‌های مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوان‌سالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />


=== فعالیت‌ها در روسیه ===
== دوره‌های نخست‌وزیری ==
در اواخر دهه ۱۲۹۰ ق، سید جمال به روسیه سفر کرد تا با مقامات این کشور درباره مقابله با نفوذ بریتانیا در منطقه گفت‌وگو کند. او معتقد بود که رقابت میان قدرت‌های استعماری، مانند روسیه و بریتانیا، می‌تواند فرصتی برای تقویت استقلال کشورهای اسلامی باشد. در سن‌پترزبورگ، او با دیپلمات‌ها و روشنفکران دیدار کرد و مقالاتی در نشریات محلی منتشر نمود که به نقد سیاست‌های استعماری بریتانیا در هند و خاورمیانه می‌پرداخت. این فعالیت‌ها، هرچند کوتاه‌مدت، نشان‌دهنده تلاش او برای استفاده از دیپلماسی بین‌المللی در راستای اهداف ضداستعماری بود. با این حال، برخی منابع، مانند رویداد۲۴، این اقدامات را نشانه‌ای از عمل‌گرایی بیش از حد یا حتی همکاری با قدرت‌های خارجی می‌دانند که به اعتبار او آسیب زده است. (رویداد۲۴)
[[پرونده:میرزا حسن خان مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه|بندانگشتی|260x260پیکسل|مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه]]
میرزا حسن مستوفی‌الممالک شش بار نخست‌وزیر شد، که هر دوره با چالش‌های داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوام‌السلطنه و شهاب‌الدوله می‌شد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالت‌های داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد.


== بخش ۳: فعالیت‌های سیاسی و اصلاحی ==
دوره دوم نخست‌وزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفی‌الممالک بی‌طرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند.


=== زیربخش ۳٫۱: آغاز فعالیت‌های سیاسی در افغانستان و هند ===
=== دوره سوم و چهارم: چالش‌های جنگ و قحطی ===
سید جمال‌الدین اسدآبادی فعالیت‌های سیاسی خود را از دهه ۱۲۸۰ ق (حدود ۱۲۴۰ ش) آغاز کرد. در ۱۲۸۴ ق به کابل سفر کرد و به دربار امیر شیرعلی‌خان راه یافت. او با ارائه مشاوره‌های سیاسی، به‌ویژه در زمینه تقویت استقلال افغانستان در برابر نفوذ بریتانیا، تلاش کرد تا اصلاحات حکومتی را ترویج دهد. با این حال، پس از تغییر قدرت در کابل و روی کار آمدن محمداعظم‌خان، او به دلیل مواضع سیاسی‌اش از افغانستان اخراج شد. در هند، که تحت سلطه استعمار بریتانیا بود، سید جمال با مشاهده ضعف‌های جوامع اسلامی و تأثیرات استعمار، به سخنرانی و نگارش مقالاتی پرداخت که بر بیداری اسلامی و مقاومت در برابر نفوذ خارجی تأکید داشت. او در هند با علما و روشنفکران محلی ارتباط برقرار کرد و ایده‌های وحدت اسلامی را مطرح نمود، هرچند این فعالیت‌ها باعث حساسیت مقامات بریتانیایی و اخراج او از هند شد. این دوره، پایه‌ای برای فعالیت‌های بعدی او در کشورهای اسلامی و اروپا شد. (راسخون)
در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روس‌ها و شورش نظام‌السلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوام‌السلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد.


=== زیربخش ۳٫۲: نقش در مصر و عثمانی ===
=== دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور ===
در دهه ۱۲۹۰ ق، سید جمال به مصر سفر کرد و به مدت هشت سال (۱۲۹۴–۱۳۰۲ ق) در قاهره اقامت داشت. او در دانشگاه الازهر و محافل روشنفکری مصر سخنرانی‌هایی ایراد کرد که بر اصلاح دینی، آموزش مدرن، و مبارزه با استبداد خدیو مصر متمرکز بود. او شاگردانی مانند محمد عبده را تربیت کرد که بعدها از رهبران اصلاح دینی شدند. فعالیت‌هایش در مصر، از جمله تأسیس انجمن‌های مخفی برای ترویج آزادی‌خواهی، باعث شد خدیو اسماعیل او را در ۱۲۹۶ ق اخراج کند. پس از مصر، به استانبول رفت و در دربار عثمانی مورد استقبال قرار گرفت، اما سخنرانی‌هایش علیه استبداد و ترویج اصلاحات، حساسیت سلطان عبدالحمید دوم را برانگیخت و منجر به محدودیت فعالیت‌هایش شد. او در این دوره، مجله «العروة الوثقی» را با همکاری محمد عبده منتشر کرد که به ترویج وحدت اسلامی و نقد استعمار می‌پرداخت، اما این نشریه نیز پس از چند شماره توقیف شد. (مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی)
مستوفی‌الممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیست‌ها نخست‌وزیر شد. کابینه نیم‌بند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل می‌گیرم، نه آجیل می‌دهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفه‌ها همراه بود.


=== زیربخش ۳٫۳: نقش در جنبش تنباکو در ایران ===
=== دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا ===
بازگشت سید جمال به ایران در ۱۳۰۶ ق، نقطه عطفی در فعالیت‌های سیاسی او بود. او با سخنرانی‌های آتشین در تهران و شهرهای دیگر، علیه استبداد ناصرالدین شاه قاجار و قراردادهای استعماری، به‌ویژه قرارداد تنباکو با بریتانیا، اعتراض کرد. نامه او به میرزای شیرازی، مرجع تقلید شیعه، نقش مهمی در صدور فتوای تحریم تنباکو داشت که به لغو قرارداد منجر شد. این حرکت، به عنوان یکی از اولین نمونه‌های موفق مقاومت مردمی علیه استعمار در ایران شناخته می‌شود. با این حال، مواضع تند او علیه دربار قاجار، باعث تبعیدش به عثمانی در ۱۳۰۸ ق شد. این دوره، او را به چهره‌ای محوری در جنبش‌های ضداستعماری ایران تبدیل کرد، هرچند برخی منتقدان معتقدند نقش او در این جنبش بیش از حد برجسته شده است. (دانشگاه سید جمال‌الدین)
مستوفی‌الممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار [[عبدالحسین تیمورتاش]] و [[رضاشاه]]، ششمین بار نخست‌وزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیت‌هایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راه‌آهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کناره‌گیری کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /><ref name=":4" />


== بخش ۴: اندیشه‌ها و آثار ==
== روابط سیاسی و شخصیت ==
مستوفی‌الممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح می‌دانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهل‌انگاری‌اش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملی‌اش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند.


=== زیربخش ۴٫۱: وحدت اسلامی و اصلاح دینی ===
شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده می‌کرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کم‌اراده خوانده می‌شد. اراده‌اش در بی‌طرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.<ref>اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار - تألیف فریدون آدمیت</ref><ref name=":5" />
اندیشه محوری سید جمال، وحدت اسلامی بود که به دنبال اتحاد شیعه و سنی برای مقابله با استعمار و احیای تمدن اسلامی بود. او معتقد بود که انحطاط جوامع اسلامی نتیجه دوری از اصول اولیه اسلام، نفوذ استعمار، و استبداد حکام است. در کتاب «الرد علی الدهریین»، او به نقد مادی‌گرایی و دفاع از عقلانیت اسلامی پرداخت و استدلال کرد که اسلام با علم و پیشرفت سازگار است. او همچنین از آموزش مدرن، به‌ویژه علوم طبیعی و سیاسی، حمایت می‌کرد و معتقد بود که جوامع اسلامی باید از دستاوردهای غرب برای تقویت خود استفاده کنند، بدون آنکه هویت دینی‌شان را از دست بدهند. این دیدگاه، در سخنرانی‌هایش در مصر، هند، و عثمانی و در مقالات «العروة الوثقی» بازتاب یافت. (مزدک‌نامه)


=== زیربخش ۴٫۲: مبارزه با استعمار و استبداد ===
== اقدامات و دستاوردها ==
سید جمال استعمار بریتانیا و روس را بزرگ‌ترین تهدید برای جهان اسلام می‌دانست. او در آثار و سخنرانی‌هایش، به نقد قراردادهای استعماری، مانند امتیاز تنباکو، و نفوذ سیاسی و اقتصادی غرب پرداخت. او همچنین از حکام مستبد، مانند ناصرالدین شاه و سلطان عبدالحمید، انتقاد کرد و خواستار اصلاحات حکومتی و مشارکت مردم در اداره امور شد. این ایده‌ها، او را به یکی از پیشگامان جنبش‌های اصلاحی در جهان اسلام تبدیل کرد، هرچند برخی معتقدند او در عمل نتوانست ساختارهای منسجمی برای تحقق این ایده‌ها ایجاد کند. (دبیری مهر)
[[پرونده:حسن مستوفی الممالک.jpg|جایگزین=میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک|بندانگشتی|200x200پیکسل|میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک]]
دستاوردها و اقدامات مستوفی‌الممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتوم‌های روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دوره‌های بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوب‌آهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای سامان‌دادن به بودجه و مالیه کشور بود.


== بخش ۵: آثار و فعالیت‌های فکری ==
در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغ‌های ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیده‌است.<ref>انقلاب مشروطه ایران- تألیف عباس میرزا معزالسلطنه</ref><ref>تاریخ بیداری ایرانیان - تألیف ناظم‌الاسلام کرمانی</ref>


=== زیربخش ۵٫۱: مجله العروة الوثقی و تأثیرات آن ===
== درگذشت و میراث ==
یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های فکری سید جمال‌الدین اسدآبادی، انتشار مجله «العروة الوثقی» در سال ۱۲۹۰ ق (۱۲۵۲ ش) در پاریس بود. این مجله، که با همکاری محمد عبده منتشر شد، به عنوان یکی از اولین نشریات جهان اسلام شناخته می‌شود که به‌طور خاص به مسائل سیاسی و اجتماعی مسلمانان پرداخت. هدف اصلی مجله، ترویج وحدت اسلامی میان شیعه و سنی، نقد استعمار غرب، و بیداری ملت‌های اسلامی در برابر استبداد حکام بود. مقالات آن، که به زبان عربی منتشر می‌شد، به موضوعاتی مانند اصلاح نظام‌های حکومتی، آموزش مدرن، و احیای تمدن اسلامی می‌پرداخت. العروة الوثقی در کشورهای اسلامی، از جمله مصر، ایران، و عثمانی، توزیع شد، اما به دلیل محتوای انتقادی‌اش، پس از ۱۸ شماره توسط مقامات استعماری و عثمانی توقیف گردید. این نشریه، تأثیر عمیقی بر روشنفکران معاصر، از جمله در ایران و مصر، گذاشت و به عنوان منبعی برای جنبش‌های اصلاحی بعدی شناخته شد. با وجود توقیف، نسخه‌های مخفیانه آن همچنان در میان فعالان سیاسی دست به دست می‌شد. (مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی)
مستوفی‌الممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد.


=== زیربخش ۵٫۲: کتاب «الرد علی الدهریین» ===
میراث او، ترکیبی است از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها: از یک‌سو، حفظ نوعی تعادل در سال‌های بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عام‌المنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهام‌آفرینی‌ها و روایت‌های گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کم‌تکلف، ملی‌گرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوان‌سالاری قدیم و دولت مدرن ایران به‌شمار می‌رود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
کتاب «الرد علی الدهریین» (نقد مادی‌گرایان) یکی از آثار کلیدی سید جمال است که در پاسخ به ایده‌های مادی‌گرایانه و الحادی برخی روشنفکران زمانه‌اش نوشته شد. این کتاب، که در اصل به عربی نگاشته و بعدها به فارسی ترجمه شد، استدلال می‌کند که اسلام نه‌تنها با علم و عقلانیت سازگار است، بلکه می‌تواند پایه‌ای برای پیشرفت جوامع اسلامی باشد. سید جمال در این اثر، به نقد دیدگاه‌هایی پرداخت که دین را مانع ترقی می‌دانستند و تأکید کرد که اصول اسلامی، مانند عقل و عدالت، با دستاوردهای علمی غرب همخوانی دارد. او همچنین از تمدن اسلامی به عنوان نیرویی برای مقابله با استعمار دفاع کرد. این کتاب، به دلیل سبک استدلالی و زبان روشن، در میان علما و روشنفکران جهان اسلام مورد توجه قرار گرفت و به ترویج گفتمان اصلاح دینی کمک کرد. (مزدک‌نامه)


=== زیربخش ۵٫۳: دیگر آثار و سخنرانی‌ها ===
== منابع ==
سید جمال علاوه بر «الرد علی الدهریین» و «العروة الوثقی»، مقالات و سخنرانی‌های متعددی در کشورهای مختلف ارائه کرد. سخنرانی‌های او در مصر، به‌ویژه در دانشگاه الازهر، بر آموزش مدرن و اصلاح نظام‌های دینی و سیاسی متمرکز بود. او همچنین در هند، عثمانی، و اروپا مقالاتی در نشریات محلی منتشر کرد که به موضوعاتی مانند ضرورت وحدت اسلامی، نقد استعمار، و اصلاحات اجتماعی می‌پرداخت. بسیاری از این آثار به دلیل شرایط سیاسی زمان، به‌صورت پراکنده منتشر شدند و برخی از آن‌ها بعدها توسط شاگردانش، مانند محمد عبده، گردآوری شد. این فعالیت‌های فکری، او را به یکی از پیشگامان جنبش بیداری اسلامی تبدیل کرد، هرچند برخی منتقدان معتقدند که آثارش فاقد نظام‌مندی کافی برای ارائه یک برنامه عملی جامع بود. (دبیری مهر)
 
== بخش ۶: نقدها و ارزیابی‌ها ==
 
=== زیربخش ۶٫۱: نقدهای مثبت ===
سید جمال‌الدین اسدآبادی به دلیل نقشش در بیداری اسلامی و مبارزه با استعمار، از سوی بسیاری از مورخان و روشنفکران ستایش شده است. او به عنوان «شیپور بیداری مسلمانان» شناخته می‌شود، زیرا با سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش، آگاهی سیاسی و اجتماعی را در جوامع اسلامی گسترش داد. نقش او در جنبش تنباکو در ایران، تربیت شاگردانی مانند محمد عبده در مصر، و تأثیرگذاری بر جنبش‌های اصلاحی در عثمانی، از دستاوردهای برجسته‌اش است. او همچنین به دلیل تأکید بر وحدت شیعه و سنی، به عنوان یکی از اولین اندیشمندانی شناخته می‌شود که این ایده را در سطح جهانی مطرح کرد. منابع متعدد، از جمله کتاب «زندگی و اندیشه‌های سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی» نوشته محمد محیط طباطبایی، او را به عنوان یک مصلح پیشرو معرفی می‌کنند که با ترکیب عقلانیت اسلامی و علوم مدرن، راهی برای احیای تمدن اسلامی گشود. (ایبنا)
 
=== زیربخش ۶٫۲: نقدهای منفی و مناقشات ===
با وجود ستایش‌ها، سید جمال با انتقاداتی نیز مواجه بوده است. برخی او را به وابستگی به فراماسونری یا همکاری با قدرت‌های خارجی متهم کرده‌اند، هرچند این اتهامات اغلب بدون مدارک قوی مطرح شده‌اند. دیگر منتقدان، مانند برخی مورخان غربی، معتقدند که نقش او در جنبش‌های اصلاحی بیش از حد بزرگ‌نمایی شده و او در عمل نتوانست ساختارهای پایداری برای تحقق ایده‌هایش ایجاد کند. مناقشه هویت (ایرانی یا افغانی بودن) نیز به انتقادات دامن زده است؛ برخی منابع افغانی، مانند آنچه در وب‌سایت همصنفی آمده، تأکید دارند که او از کنر افغانستان بود و استفاده از نام «اسدآبادی» را تاکتیکی برای فعالیت در ایران می‌دانند. همچنین، برخی منتقدان، مانند منبع رویداد۲۴، او را به دلیل ترویج «اسلام‌گرایی رادیکال» مورد نقد قرار داده‌اند، و معتقدند که ایده‌هایش گاهی به تندروی منجر شده است. این انتقادات، پیچیدگی شخصیت و تأثیر او را نشان می‌دهد. (رویداد۲۴، همصنفی)
 
== بخش ۷: وفات و پایان زندگی ==
 
=== زیربخش ۷٫۱: تبعید به عثمانی و مرگ مشکوک ===
سید جمال‌الدین اسدآبادی پس از فعالیت‌های گسترده در ایران، به‌ویژه نقشش در جنبش تنباکو، در سال ۱۳۰۸ ق (۱۲۷۰ ش) به دستور ناصرالدین شاه قاجار از ایران تبعید شد و به عثمانی بازگشت. در استانبول، ابتدا مورد استقبال سلطان عبدالحمید دوم قرار گرفت، اما به دلیل مواضع انتقادی‌اش علیه استبداد و نفوذ استعمار، به تدریج تحت نظارت شدید قرار گرفت. او در سال‌های پایانی عمرش، عملاً در حصر خانگی بود و اجازه فعالیت سیاسی نداشت. در ۱۲۷۵ ق (۱۲۷۶ ش)، در سن ۵۸ سالگی در استانبول درگذشت. منابع متعدد، از جمله تبیان، مرگ او را مشکوک و احتمالاً ناشی از مسمومیت به دستور سلطان عبدالحمید دوم می‌دانند، که از نفوذ فکری سید جمال هراس داشت. برخی دیگر معتقدند که او به دلیل بیماری سرطان فک درگذشت، اما شواهد قطعی برای این ادعا وجود ندارد. این ابهام، به پیچیدگی شخصیت و تأثیرات سیاسی او افزوده است. (تبیان)
 
=== زیربخش ۷٫۲: مقبره و یادبود ===
پس از مرگ، پیکر سید جمال ابتدا در قبرستان شیخ‌لر استانبول دفن شد. در سال ۱۳۲۳ ش (۱۹۴۴ م)، به درخواست دولت افغانستان، بقایای او به کابل منتقل شد و در محوطه دانشگاه کابل، که اکنون دانشگاه سید جمال‌الدین نام دارد، دفن گردید. مقبره او به عنوان نمادی از میراث فکری‌اش در افغانستان حفظ شده و مورد احترام است. این انتقال، به مناقشه هویت او دامن زد، زیرا برخی آن را نشانه‌ای از ریشه افغانی او دانستند، در حالی که منابع ایرانی تأکید دارند که این اقدام صرفاً به دلیل فعالیت‌هایش در افغانستان بود. آرامگاه او امروز به عنوان مکانی برای بزرگداشت ایده‌های وحدت اسلامی و مبارزه با استعمار شناخته می‌شود. (همصنفی)
 
== بخش ۸: میراث و تأثیرات ==
 
=== زیربخش ۸٫۱: تأثیر بر جنبش‌های اصلاحی ===
سید جمال‌الدین اسدآبادی به عنوان یکی از پیشگامان بیداری اسلامی، تأثیر عمیقی بر جنبش‌های اصلاحی در جهان اسلام گذاشت. در مصر، شاگردش محمد عبده ایده‌های او را در اصلاح دینی و آموزش مدرن پیش برد و نهضت الازهر را تحت تأثیر قرار داد. در ایران، نقش او در جنبش تنباکو به عنوان نقطه عطفی در مقاومت مردمی علیه استعمار شناخته می‌شود و الهام‌بخش جنبش مشروطیت بود. در عثمانی، ایده‌های وحدت اسلامی او بر جوانان ترک تأثیر گذاشت، هرچند با مقاومت دربار مواجه شد. کتاب «زندگی و اندیشه‌های سیاسی سید جمال‌الدین اسدآبادی» نوشته محمد محیط طباطبایی تأکید دارد که او با ترویج عقلانیت و وحدت، پایه‌گذار گفتمان مدرن اسلامی بود. تأثیر او در هند نیز بر جنبش‌های ضداستعماری، مانند نهضت علیگره، قابل مشاهده است. (ایبنا)
 
=== زیربخش ۸٫۲: مناقشه هویت و تأثیرات آن ===
مناقشه بر سر هویت سید جمال (ایرانی یا افغانی بودن) همچنان ادامه دارد و بر میراث او سایه افکنده است. منابع ایرانی، مانند دانشگاه سید جمال‌الدین، با استناد به اسناد خانوادگی و دست‌نوشته‌ها، او را زاده اسدآباد همدان و شیعه می‌دانند. در مقابل، منابع افغانی، مانند همصنفی، با اشاره به فعالیت‌هایش در کابل و استفاده از نام «افغانی»، او را از کنر افغانستان و سنی‌مذهب معرفی می‌کنند. برخی مورخان، مانند آنچه در بریتانیکا آمده، معتقدند که او از نام «افغانی» به‌صورت استراتژیک برای جلب حمایت در مناطق سنی‌نشین استفاده کرد، بدون آنکه این لزوماً به معنای انکار ریشه ایرانی‌اش باشد. این مناقشه، نشان‌دهنده پیچیدگی شخصیت او و تلاشش برای ایجاد وحدت در جهان اسلام است، اما گاهی به سوءتفاهم‌ها و جدل‌های ملی‌گرایانه منجر شده است. (روایت، بریتانیکا)
 
== بخش ۹: ارزیابی کلی و اهمیت تاریخی ==
سید جمال‌الدین اسدآبادی، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های قرن نوزدهم جهان اسلام، جایگاهی منحصربه‌فرد در تاریخ جنبش‌های اصلاحی و بیداری اسلامی دارد. فعالیت‌های او در کشورهای مختلف، از جمله ایران، مصر، عثمانی، هند، و افغانستان، نشان‌دهنده تلاشی گسترده برای احیای عزت و قدرت جوامع اسلامی در برابر استعمار و استبداد بود. نقش او در جنبش تنباکو در ایران، به عنوان یکی از اولین نمونه‌های مقاومت مردمی علیه قراردادهای استعماری، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ضداستعماری ایران محسوب می‌شود. انتشار مجله «العروة الوثقی» و نگارش «الرد علی الدهریین» نیز از او چهره‌ای پیشرو در گفتمان اصلاح دینی و وحدت اسلامی ساخت. این آثار، با ترویج عقلانیت و نقد انحطاط، الهام‌بخش روشنفکران و فعالان سیاسی در سراسر جهان اسلام شدند.
 
تأثیر او بر شاگردانش، مانند محمد عبده در مصر، و بر جنبش‌هایی مانند مشروطیت در ایران و نهضت‌های اصلاحی در عثمانی و هند، نشان‌دهنده عمق نفوذ فکری اوست. تأکید او بر وحدت شیعه و سنی، به عنوان راهی برای مقابله با تفرقه و نفوذ استعمار، یکی از نوآورانه‌ترین جنبه‌های اندیشه‌اش بود. همچنین، حمایت او از آموزش مدرن و سازگاری اسلام با علم، دیدگاه‌های سنتی در جوامع اسلامی را به چالش کشید و راه را برای گفتمان‌های بعدی هموار کرد.
 
با این حال، شخصیت و فعالیت‌های او بدون حاشیه نبودند. مناقشه بر سر هویت او (ایرانی یا افغانی بودن) همچنان موضوع بحث است و برخی منابع، استفاده او از نام «افغانی» را استراتژی سیاسی برای جلب حمایت در مناطق سنی‌نشین می‌دانند. انتقاداتی مانند اتهام وابستگی به فراماسونری، نبود برنامه عملی مشخص، یا تندروی در ایده‌ها نیز بخشی از ارزیابی‌های تاریخی او را تشکیل می‌دهند. این جنبه‌ها، پیچیدگی شخصیت او را نشان می‌دهند و بر نیاز به مطالعه دقیق‌تر اسناد تاریخی تأکید دارند.
 
اهمیت تاریخی سید جمال در توانایی او برای پیوند دادن عقلانیت اسلامی با نیازهای عصر مدرن نهفته است. او به عنوان پلی میان سنت و تجدد، و میان شرق و غرب، شناخته می‌شود که تلاش کرد جوامع اسلامی را از انحطاط به سوی پیشرفت هدایت کند. جایگاه او در تاریخ، به دلیل تأثیرات گسترده‌اش بر جنبش‌های اصلاحی و بیداری اسلامی، همچنان موضوع مطالعه و تحسین است، هرچند نیازمند بررسی بی‌طرفانه برای درک کامل تأثیرات و محدودیت‌هایش است. (دانشگاه سید جمال‌الدین، ایبنا)
 
=== زیربخش ۸٫۳: ارزیابی کلی ===
میراث سید جمال در سه حوزه کلیدی خلاصه می‌شود: وحدت اسلامی، مبارزه با استعمار، و اصلاح دینی. او با سخنرانی‌ها، آثار، و فعالیت‌های سیاسی‌اش، به آگاهی‌بخشی در جوامع اسلامی کمک کرد و الهام‌بخش نسل‌های بعدی، از جمله روشنفکران مشروطه در ایران و اصلاح‌گران مصری، شد. با این حال، برخی منتقدان، مانند منبع رویداد۲۴، معتقدند که ایده‌های او گاهی به تندروی منجر شد و نبود برنامه عملی مشخص، از تأثیرگذاری پایدار ایده‌هایش کاست. همچنین، اتهاماتی مانند وابستگی به فراماسونری یا همکاری با قدرت‌های خارجی، هرچند بدون مدارک قوی، به شهرت او آسیب زده است. با این وجود، نقش او به عنوان «پدر بیداری اسلامی» غیرقابل انکار است و آثارش همچنان موضوع مطالعه در تاریخ و فلسفه سیاسی است. (رویداد۲۴، مزدک‌نامه)

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۲۵

برای صفحه تمرین.jpg
میرزا حسن مستوفی‌الممالک
مستوفی الممالک؛2.jpg
میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی
شناسنامه
معروف بهمستوفی‌الممالک
نام مستعارآقا
زادروز۱۲۵۳ خورشیدی
زادگاهتهران، ایران
تاریخ مرگ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی
محل مرگتهران، ایران
همسر(ان)عصمت‌الدوله (دختر ناصرالدین شاه قاجار)
فرزندانفرزندان متعدد
خویشاوندان سرشناسمیرزا یوسف مستوفی‌الممالک (پدر، صدراعظم ناصرالدین شاه)
تحصیلاتصرف و نحو عربی، ادبیات، شرعیات، زبان فرانسه
دیناسلام (گرایش‌های صوفیانه)
اطلاعات سیاسی
سمتنخست‌وزیر ایران (شش دوره: ۱۲۸۹–۱۳۰۶ خورشیدی)

وزیر مالیه وزیر جنگ (چند دوره)

وزیر دربار احمد شاه
سمت‌های پیشینصدراعظم موقت، موسس و عضو مجمع انسانیت

میرزا حسن مستوفی‌الممالک آشتیانی، (متولد سال ۱۲۵۳، تهران - درگذشته ۶ شهریور ۱۳۱۱، تهران) یکی از برجسته‌ترین رجال سیاسی و دولتمردان دوران قاجار و اوایل پهلوی، نمادی از وطن‌دوستی، پاک‌دستی و تلاش برای اصلاحات اداری و سیاسی ایران بود. او سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، صدراعظم ناصرالدین شاه، در رمضان ۱۲۹۱ هجری قمری (۱۲۵۳ خورشیدی) در تهران به دنیا آمد. خاندان مستوفی بیش از یک قرن مقام مستوفی‌الممالک (وزیر دارایی) را در اختیار داشتند و میرزا حسن در ده‌سالگی این لقب را از پدر به ارث برد. تحصیلات مقدماتی او تحت نظر معلم سرخانه و محمودخان ملک‌الشعرا، شامل صرف و نحو عربی، ادبیات و شرعیات بود. او زبان فرانسه را به خوبی می‌دانست و گرایش‌های صوفیانه‌ای داشت که بر رفتار بزرگ‌منشانه‌اش تأثیر گذاشت. عموم مردم او را «آقا» خطاب می‌کردند که نشانه‌ای از احترام عمومی به شخصیت ملی‌اش بود.

میرزا حسن مستوفی‌الممالک در جوانی، پس از تضعیف موقعیت خانوادگی در دربار مظفرالدین شاه، به اروپا سفر کرد و پنج تا هفت سال اقامت داشت. این دوره بر افکار او تأثیر عمیقی گذاشت و ثروت پدری را در زندگی اشرافی از دست داد. بازگشت او در سال ۱۳۲۵ ق به ایران، همزمان با جنبش مشروطه بود و به اصرار اتابک اعظم، وارد سیاست شد. او مجمع انسانیت را تشکیل داد و با دکتر مصدق فعالیت کرد. او تا بمباران مجلس، وزیر جنگ بود و پس از فتح تهران، وزیر مالیه کابینه سپهدار و سپس وزیر دربار احمد شاه شد. مستوفی‌الممالک شش بار (از ۱۳۲۸ ق تا ۱۳۳۶ ق) نخست‌وزیر گردید و در دوره‌های مختلف، وزیر جنگ، داخله، مالیه و مشاور بود. دوره‌های نخست‌وزیری او با رویدادهای کلیدی همراه بود: ترور سید عبدالله بهبهانی، محمدعلی تربیت و مرتضی قلی‌خان صنیع‌الدوله؛ جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط روس، انگلیس و عثمانی؛ تهدید پایتخت توسط روس‌ها؛ مهاجرت به کرمانشاه و اسلامبول؛ تعطیلی مجلس سوم؛ قحطی بزرگ ۱۲۹۷؛ ترور نافرجام سید حسن مدرس؛ خلع سلاح مجاهدین؛ استخدام مستشاران خارجی؛ پاسخ به اولتیماتوم انگلیس؛ اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول؛ رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل؛ تأسیس ذوب‌آهن و کتابخانه ملی؛ قانون نظام وظیفه؛ اصلاح حقوق مستخدمین و کسر حقوق کارمندان.

میرزا حسن در دوره پنجم نخست‌وزیری (۵ بهمن ۱۳۰۱)، با مخالفت مدرس و سوسیالیست‌ها روبرو شد. مدرس او را «شمشیر مرصع» نامید و با قوام‌السلطنه مقایسه کرد. مستوفی در نطق مشهور خود گفت: «نه آجیل می‌دهیم، نه آجیل می‌گیریم.» او پس از سه سال خانه‌نشینی، در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ششمین بار نخست‌وزیر شد، اما در سال ۱۳۰۶ به دلیل اعتراض کارمندان به کسر حقوق، استعفا داد. او گرایش روسوفیلی داشت، اما وابستگی به روسیه نداشت. در عرصه فرهنگی، نیمی از ثروت را وقف کرد: باغ‌های ونک برای مدرسه عالی دختران (دانشگاه الزهرا) و در قحطی ۱۲۹۷، املاکی فروخت تا ۱۶۰ هزار نفر را نجات دهد. او ایده ملی شدن صنعت نفت ایران را مطرح کرد و کاپیتولاسیون را لغو نمود. مستوفی‌الممالک در ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۵ ربیع‌الثانی ۱۳۵۱ ق) بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی‌اش در ونک دفن شد. کارنامه او ترکیبی از موفقیت‌ها (مانند بی‌طرفی در جنگ) و ناکامی‌ها (مانند سهل‌انگاری در برابر رضاخان) است، اما وجاهت ملی‌اش او را به آخرین سیاستمدار سنتی ایران تبدیل کرد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]

خاندان و زندگی اولیه

 
کودکی مستوفی‌الممالک

خاندان آشتیانی از خاندان‌های برجسته و اثرگذار در ساختار دیوانی عصر قاجار بود که منصب مستوفی‌الممالکی – به معنای وزارت مالیه و نظارت بر دخل‌وخرج دولت – را برای بیش از یک قرن در اختیار داشت. ریشه این خاندان به آشتیان در استان مرکزی بازمی‌گردد و اعضای آن به سبب مهارت در امور مالی و اداری، در دربار ناصرالدین شاه و جانشینانش جایگاه ویژه‌ای یافتند.

میرزا حسن‌خان آشتیانی، معروف به مستوفی‌الممالک، از نسل سوم این خاندان بود که لقب مستوفی‌الممالکی را به صورت موروثی دریافت کرد. این منصب، تنها نماد اقتدار اقتصادی نبود، بلکه پلی میان سنت‌های دیوانی قدیم و تحولات مشروطه محسوب می‌شد و خاندان آشتیانی را در زمره نخبگان اداری و سیاسی قرار می‌داد.

میرزا حسن مستوفی‌الممالک در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ قمری) در آشتیان – گرچه برخی منابع محل تولد او را تهران دانسته‌اند – به دنیا آمد و سومین پسر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک آشتیانی، صدراعظم ناصرالدین شاه، بود. میرزا یوسف، از دولتمردان برجسته عصر ناصری، افزون بر مدیریت امور مالی، در سیاست‌های کلان دولت نیز نقش محوری داشت و مورد اعتماد شاه بود. درگذشت او در سال ۱۳۰۳ قمری، زمانی رخ داد که حسن حدود ۱۱–۱۲ سال داشت؛ رخدادی که علی‌رغم تلخی، سرآغاز ورود جدی او به عرصه قدرت شد.

در سال ۱۳۰۱ قمری، ناصرالدین شاه به پاس خدمات میرزا یوسف، لقب مستوفی‌الممالک را به حسن اعطا کرد و تمام مشاغل پدری را به او واگذار نمود. به دلیل سن کم، نیابت اداره امور به میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر (پدر دکتر مصدق) سپرده شد. هدایت‌الله، که پیش‌تر چند سال از کار برکنار بود، بار دیگر به صحنه بازگشت و موظف شد امور دیوانی را اداره کند و در جلسات رسمی، حسن نوجوان را همراهی و راهنمایی نماید. نقل کرده‌اند که گاه او را «مانند عروس» جلو می‌انداخت و خود عقب می‌ایستاد تا شأن ظاهری مستوفی‌الممالک حفظ شود. این دوره، هرچند دشوار، حسن را با ظرایف دستگاه دیوانی آشنا ساخت و به تثبیت لقب «آقا» در میان مردم انجامید. او علاقه‌مند به شطرنج، شکار، تعدد همسر و فرزند بود و در جوانی با دختر ناصرالدین‌شاه (عصمت‌الدوله) ازدواج کرد و صاحب فرزندان متعدد شد.

تحصیلات و تربیت مستوفی‌الممالک در بستر همین محیط خانوادگی و دیوانی شکل گرفت. از حدود پنج‌سالگی، زیر نظر معلم سرخانه، به فراگیری صرف و نحو عربی، ادبیات فارسی و بخشی از علوم دینی روی آورد. نظارت بر تحصیل و تربیت او بر عهده محمودخان ملک‌الشعرا بود که نقشی فراتر از یک معلم صرف ایفا می‌کرد. در کنار این آموزش‌ها، او زبان فرانسه را نیز آموخت؛ مهارتی که بعدها در سفر اروپا و ارتباط با جهان جدید به کارش آمد.

تربیت خانوادگی، او را به درویش‌مسلکی، احترام به شعائر ملی و مذهبی و احساس غرور ملی سوق داد و همین خصلت‌ها، در کنار رفتار بزرگ‌منشانه‌اش، بعدها به او سیمایی «ملی» بخشید. این تربیت سنتی، در جوانی و در جریان سفر طولانی‌اش به اروپا – حدود هفت تا هشت سال اقامت در فرانسه و ایتالیا – با تجربه مستقیم تمدن غرب تکمیل شد و او را برای ایفای نقش در عرصه سیاست مشروطه آماده کرد.[۱][۲][۳][۴]

سفر به اروپا و بازگشت

در پی تضعیف موقعیت خانواده‌اش پس از جلوس مظفرالدین شاه و قدرت‌گیری اطرافیان آذربایجانی دربار، مستوفی در حدود ۲۶ سالگی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و راهی اروپا شد. او حدود هفت تا هشت سال در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا اقامت داشت، با نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب آشنا شد و زبان فرانسه‌اش را تکمیل کرد. هرچند بخش مهمی از ثروت پدری را در زندگی اشرافی و تفریحات اروپایی از دست داد، این سفر تأثیری عمیق بر افکارش گذاشت و او را با اندیشه‌های مشروطه‌خواهانه و دموکراتیک آشنا کرد. او در پاریس با مظفرالدین شاه ملاقات کرد، اما تا پس از مرگ شاه بازنگشت.[۱][۲][۳]

دوران مشروطه و مناصب اولیه

 
مستوفی‌الممالک، نفر اول سمت راست

پس از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵ ش، میرزا حسن به اصرار اتابک اعظم (امین‌السلطان) به ایران بازگشت. او جمعیتی به نام «مجمع انسانیت» تشکیل داد، همراه دکتر محمد مصدق به فعالیت سیاسی پرداخت و تا بمباران مجلس در ۱۲۸۷ خورشیدی، چند بار وزارت جنگ را بر عهده داشت. پس از فتح تهران و خلقع محمدعلی شاه نیز در کابینه‌های مختلف، از جمله کابینه سپهدار اعظم، به وزارت مالیه و سپس وزارت دربار احمد شاه منصوب شد. با اعمال قدرت دموکرات‌ها، پس از استعفای دولت سپهدار، مستوفی‌الممالک به نخست‌وزیری رسید.

مستوفی‌الممالک نماینده مجلس از تهران در ادوار اول تا چهارم بود و از لیدرهای جریان دموکرات با گرایش‌های سوسیالیستی به‌شمار می‌رفت. در مجموع، هشت بار رئیس‌الوزرا، شش بار وزیر جنگ، چهار بار وزیر داخله، دو بار وزیر مشاور و یک بار وزیر مالیه شد. انتصاب او به وزارت جنگ بدون سابقه نظامی بود، اما مهارت در تیراندازی و شکار، در آن دوران کافی تلقی می‌شد. او در کابینه‌های مشیرالسلطنه و ناصرالملک نیز وزیر جنگ بود.

تشکیل مجمع انسانیت و فعالیت‌های اولیه

پس از بازگشت از اروپا، میرزا حسن مستوفی‌الممالک به تشکیل انجمن‌های سیاسی و نظامی پرداخت. مجمع انسانیت یکی از نخستین سازمان‌های او بود که بر فعالیت‌های آزادی‌خواهانه تمرکز داشت. این فعالیت‌ها او را به سمت‌های کلیدی در دولت‌های مشروطه رساند و نقش واسطه بین دیوان‌سالاری قدیم و نظام جدید را ایفا کرد.[۱][۲][۳][۴]

دوره‌های نخست‌وزیری

 
مستوفی‌الممالک در میان جمعی از رجال سیاسی دوران مشروطه

میرزا حسن مستوفی‌الممالک شش بار نخست‌وزیر شد، که هر دوره با چالش‌های داخلی و خارجی همراه بود. دوره اول در ۱۷ اوت ۱۹۱۵ م (۱۳۲۸ ق / مرداد ۱۲۸۹ ش) پس از رد اولتیماتوم روسیه در مورد شوستر آغاز شد. کابینه او جوان و مشتاق بود و شامل قوام‌السلطنه و شهاب‌الدوله می‌شد. او برای نوسازی اداری، مستشار خارجی استخدام کرد، اما دخالت‌های داخلی و خارجی (مانند ترورها) کابینه را ظرف یک سال سرنگون کرد.

دوره دوم نخست‌وزیری او در ۲۵ رمضان ۱۳۳۲ ق (اواخر ۱۲۹۳ ش / اوت ۱۹۱۴ م) مصادف با جنگ جهانی اول بود. مستوفی‌الممالک بی‌طرفی ایران را اعلام کرد، اما اشغال توسط روس، انگلیس و عثمانی، مهاجرت به کرمانشاه و قحطی، او را پس از شش ماه وادار به استعفا کرد. او با برکناری رجال وابسته به بیگانگان تلاش کرد، اما ناکام ماند.

دوره سوم و چهارم: چالش‌های جنگ و قحطی

در سال ۱۲۹۳ ش (دوره سوم)، کابینه با پیشروی روس‌ها و شورش نظام‌السلطنه مافی سقوط کرد. دوره چهارم در ۱۲۹۶ ش سه ماه دوام آورد و با قحطی و مشکلات جنگ همراه بود. مستوفی از درآمد شخصی حقوق وزرا را پرداخت و موفق به تخلیه نیروهای متفقین و برکناری حکام جابر شد. قوام‌السلطنه را به خراسان فرستاد و مقدمات انتخابات مجلس چهارم را فراهم کرد.

دوره پنجم: استیضاح مدرس و نطق مشهور

مستوفی‌الممالک در ۵ بهمن ۱۳۰۱ ش، پس از سقوط قوام، با حمایت سوسیالیست‌ها نخست‌وزیر شد. کابینه نیم‌بند او با مخالفت مدرس روبرو بود. مدرس در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح کرد و مستوفی را «شمشیر مرصع» (برای روزهای بزم) و قوام را «شمشیر برنده» نامید. مستوفی در نطق پاسخ، گفت: «من نه آجیل می‌گیرم، نه آجیل می‌دهم» و استعفا داد. این دوره با مذاکرات تجاری با شوروی و اصلاح تعرفه‌ها همراه بود.

دوره ششم: دوران پهلوی و استعفا

مستوفی‌الممالک در ۱۶ خرداد ۱۳۰۵ ش، به اصرار عبدالحسین تیمورتاش و رضاشاه، ششمین بار نخست‌وزیر شد. او انتخابات مجلس ششم را آزاد برگزار کرد و شخصیت‌هایی چون مدرس، مصدق و بهار وارد مجلس شدند. کاپیتولاسیون را لغو کرد و مقدمات راه‌آهن سراسری را فراهم نمود. اما اختلاف با رضاشاه بر سر تمدید قرارداد میلسپو و اعتراض کارمندان به کسر حقوق، او را در سال ۱۳۰۶ به استعفا واداشت. او تا پایان عمر از سیاست کناره‌گیری کرد.[۱][۲][۳][۴][۵]

روابط سیاسی و شخصیت

مستوفی‌الممالک محتاط و بدون موضع سیاسی ثابت بود. مخالفت با مدرس بر سر قرارداد تجاری با روسیه (ماده ترانزیت) و نفت شمال برجسته است. مدرس او را قاصر اما صالح می‌دانست. او با رضاخان همکاری کرد، اما سهل‌انگاری‌اش به دیکتاتوری رضاشاه کمک کرد. وجاهت ملی‌اش حتی در کودتای سال ۱۲۹۹ حفظ شد و از تعرض در امان ماند.

شخصیت او رئوف، مهربان و ثابت در دوستی بود. حلم و گذشتش رقیبان را شرمنده می‌کرد. او از فساد دوری و مناعت داشت، اما کم‌اراده خوانده می‌شد. اراده‌اش در بی‌طرفی جنگ جهانی اول برجسته بود.[۷][۶]

اقدامات و دستاوردها

 
میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک

دستاوردها و اقدامات مستوفی‌الممالک عبارت بودند از: در سیاست خارجی، اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی اول، ایستادگی در برابر اولتیماتوم‌های روس و انگلیس، رد پیشنهاد انگلیس برای قوای متحدالشکل و لغو کاپیتولاسیون که از نقاط برجسته کارنامه اوست. در سیاست داخلی، او در تصویب قانون نظام وظیفه، اصلاح حقوق مستخدمین، استفاده از کسر حقوق در دوره‌های بحرانی، حمایت از تأسیس صنایع زیربنایی (مانند ذوب‌آهن) و نهادهای فرهنگی (همچون کتابخانه ملی) نقش داشت و پیگیر استخدام مستشاران مالی برای سامان‌دادن به بودجه و مالیه کشور بود.

در بحران قحطی بزرگ، بخش چشمگیری از ثروت شخصی خود را صرف خرید غله و نجات جان مردم کرد و جان ۱۶۰ هزار نفر را نجات داد. او همچنین، نیمی از املاک خود را وقف امور عمومی نمود؛ از جمله باغ‌های ونک را برای تأسیس «مدرسه عالی دختران» – که بعدها به دانشگاه الزهرا تبدیل شد – و بخشی از اراضی و موقوفات را در اختیار نهادهای آموزشی و مذهبی، از جمله جامعه ارمنیان، قرار داد. در برخی منابع، طرح اولیه «ملی شدن نفت» به او نسبت داده شده و او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که به پیوند دین، جمهوریت و حاکمیت قانون اندیشیده‌است.[۸][۹]

درگذشت و میراث

مستوفی‌الممالک پس از استعفای سال ۱۳۰۶ و کنارگذاشتن کامل مشاغل حکومتی، در انزوای سیاسی و با حفظ احترام اجتماعی زیست. سرانجام در ۶ شهریور ۱۳۱۱ خورشیدی بر اثر سکته قلبی درگذشت و در آرامگاه خانوادگی خاندان مستوفی در ونک تهران به خاک سپرده شد.

میراث او، ترکیبی است از موفقیت‌ها و ناکامی‌ها: از یک‌سو، حفظ نوعی تعادل در سال‌های بحرانی مشروطه و جنگ جهانی اول، مقاومت در برابر فشارهای خارجی، تلاش برای اصلاح ساختار اداری و خدمات عام‌المنفعه گسترده؛ و از سوی دیگر، ناتوانی در مهار روند تمرکز قدرت در دست رضاخان و جلوگیری از استقرار دیکتاتوری. با وجود ابهام‌آفرینی‌ها و روایت‌های گاه متناقض تاریخی، تصویر غالب از او، سیاستمداری رئوف، کم‌تکلف، ملی‌گرا و پایبند به استقلال کشور است که حلقه واسط میان دیوان‌سالاری قدیم و دولت مدرن ایران به‌شمار می‌رود.[۱][۲][۳]

منابع