کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویراستاری نهایی قبل از انتشار مقاله)
 
(۱۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|887x887پیکسل]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، (متولد ۱۲۶۴ هـ.ق، تنکابن - درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ هـش، )ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از [[ناصرالدین شاه]] دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.


{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
در دوران [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]]، ابتدا مخالف [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با [[عبدالمجید میرزا عین‌الدوله|عین‌الدوله]]، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.
| نام = میرزا حسن‌خان مشیرالدوله
| تصویر = حسن پیرنیا، مشیرالدوله3.jpg
| توضیح تصویر = میرزا حسن‌خان مشیرالدوله (حسن پیرنیا)، سیاستمدار، حقوق‌دان و تاریخ‌نگار
| نام اصلی =
| زمینه فعالیت = سیاست، حقوق، تاریخ‌نگاری
| ملیت = ایرانی
| تاریخ تولد = سال ۱۲۵۰ شمسی
| محل تولد = نایین اصفهان
| والدین =
| تاریخ مرگ = سال ۱۳۱۴ شمسی
| محل مرگ = تهران
| علت مرگ =
| محل زندگی =
| مدفن =
| در زمان حکومت = قاجار، پهلوی
| اتفاقات مهم =
| نام دیگر =
| لقب =
| بنیانگذار = مدرسه علوم سیاسی (۱۳۱۷ ق)، مدرسه نظام احمدی (۱۲۹۶ ش)
| پیشه =
| سال‌های نویسندگی =
| سبک نوشتاری = تاریخ‌نگاری علمی، حقوقی، دانشنامه‌ای
| کتاب‌ها = تاریخ ایران باستان، داستان‌های ایران قدیم، حقوق بین‌الملل
| مقاله‌ها =
| نمایشنامه‌ها =
| فیلم‌نامه‌ها =
| دیوان اشعار =
| تخلص =
| فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها) =
| همسر =
| شریک زندگی =
| فرزندان =
| تحصیلات = دانشکده حقوق مسکو، مدرسه نظامی کادکسی کرپوس مسکو
| دانشگاه =
| حوزه =
| شاگرد =
| استاد =
| علت شهرت = تأسیس مدرسه علوم سیاسی، تدوین قوانین قضایی، نگارش تاریخ ایران باستان
| تأثیرگذاشته بر = نظام حقوقی مدرن ایران، دانشکده حقوق دانشگاه تهران
| تأثیرپذیرفته از =
| وبگاه =
| imdb_id =
| جوایز = نشان از امپراتور روسیه، شاه انگلیس، رئیس‌جمهور فرانسه (۱۳۲۵ ق)
| گفتاورد =
| امضا =
}}
'''میرزا حسن‌خان مشیرالدوله'''، معروف به حسن پیرنیا (متولد سال ۱۲۵۰، نایین اصفهان – درگذشته ۱۳۱۴، تهران)، از خاندان نایینی و فرزند میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، یکی از چهره‌های سیاسی و حقوقی ایران در دوران گذار از قاجار به پهلوی بود. او تحصیلاتش را در مسکو (مدرسه نظامی و دانشکده حقوق) به پایان رساند و با زبان‌های روسی، فرانسوی، انگلیسی، عربی و یونانی آشنا بود. فعالیت سیاسی‌اش از منشی‌گری وزارت خارجه آغاز شد و شامل تأسیس مدرسه علوم سیاسی، تدریس حقوق بین‌الملل، و نقش در تدوین قانون اساسی [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] (ترجمه قوانین خارجی) بود. حسن پیرنیا چهار بار نخست‌وزیر، ۲۴ بار وزیر و همچنین نماینده پنج دوره مجلس شورای ملی از تهران بود. در دوره استبداد صغیر، وزارت عدلیه و معارف را بر عهده داشت که انتقاداتی را به دلیل میانه‌روی به همراه آورد. نقشش در حفظ بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، لغو قانون ۲۳ ژوئیه (حاکمیت بلژیکی بر خزانه)، و مخالفت با قرارداد ۱۹۰۷ (تقسیم ایران) برجسته است، هرچند تلاش‌هایش برای پایان مسالمت‌آمیز قیام‌های خیابانی و جنگل ناکام ماند.


مشیرالدله به عنوان حقوق‌دان، سه طرح قانونی کلیدی (اصول تشکیلات عدلیه ۳۱۱ ماده، محاکمات حقوقی موقتی ۸۱۲ ماده، محاکمات جزایی ۵۰۶ ماده) را بر اساس مدل‌های روسی، عثمانی و فرانسوی تدوین کرد که پایه نظام قضایی مدرن ایران شد. تأسیس مدرسه نظام احمدی نیز از اقدامات نظامی‌اش بود. در سال‌های پایانی، به تاریخ‌نگاری پرداخت و کتاب «تاریخ ایران باستان» (۳ جلد، ۱۳۰۶ ش) را نوشت که نخستین اثر علمی بر اساس باستان‌شناسی و مستندات خارجی بود و بر ناسیونالیسم باستان‌گرا تأثیر گذاشت؛ گزیده‌ای از آن («ایران قدیم») در مدارس تدریس شد. دیگر آثارش شامل «داستان‌های ایران قدیم» (۱۳۰۷ ش)، «حقوق بین‌الملل»، و طرح‌های قانونی بود. نقدهای مثبت بر میانه‌روی، اصلاحات حقوقی، و کمک به مشروطه (مانند خواندن فرمان مشروطیت برای مردم) تأکید دارند، در حالی که منتقدان او را مبلغ سرسخت ناسیونالیسم باستان‌گرا، [[فراماسونری در ایران|فراماسونر]]، و محافظه‌کار می‌دانند که در استبداد صغیر همکاری کرد و آثارش بر خیالبافی‌های مستشرقان استوار است.<ref name=":0">[http://naeeni.com/hasan-pirnia/ حسن پیرنیا «مشیر الدوله» - نایینی]</ref><ref name=":1">[https://rasekhoon.net/mashahir/show/596381/ مشیرالدوله حسن پیرنیا - راسخون]</ref><ref name=":2">[https://sedayenaein.ir/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%8C-%D9%85%D9%84%D9%82%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9/ حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالملک - صدای نایین]</ref><ref name=":3">[https://haghpajohi.ir/zartosht/%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%9B-%D9%85%D8%A8%D9%84%D8%BA-%D8%B3%D8%B1%D8%B3%D8%AE%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%A8%D8%A7/ حسن پیرنیا؛ مبلغ سرسخت ناسیونالیسم باستان‌گرا - حق‌پژوهی]</ref><ref name=":4">[https://bigdeliacademy.com/1400/04/13/remembering-hassan-pirnia-rohamdalaei/ یادی از ابر مرد سیاست و حقوق ایران زمین؛ حسن پیرنیا - آکادمی بیگدلی]</ref><ref name=":5">[http://pajoohe.ir/Product.aspx?ProductID=40856 خاندان پیرنیا - پژوهه]</ref><ref name=":6">[https://psri.ir/?id=8jastoas زندگی سیاسی میرزا حسن‌خان مشیرالدوله - مؤسسه مطالعات و پژهشهای سیاسی]</ref><ref name=":7">[https://ketabrah.com/author/6636-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%A7 زندگینامه و دانلود بهترین کتاب‌های حسن پیرنیا - کتابراه]</ref>
پس از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]]، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت [[رضاشاه پهلوی]]، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.


== مقدمه ==
سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود.<ref name=":0">[https://rch.ac.ir/article/Details/10536 تنکابنی محمدولی خان - دانشنامه جهان اسلام]</ref><ref name=":1">[https://javaherihosein.com/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%86%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B3%DB%8C%D8%A7/ محمد ولی خان تنکابنی (سپهسالار اعظم) سیاستگزاران دوره ی قاجاریه - حسین جواهری]</ref><ref name=":2">[https://fararu.com/fa/news/666206/%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%81%D8%A6%D9%88%D8%AF%D8%A7%D9%84-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87 شلیک در زرگنده؛ مرگ خود‌خواستۀ فئودالِ مشروطه‌خواه - فرارو]</ref><ref name=":3">[https://iranvarjavand.ir/%d9%81%d8%a7%d8%aa%d8%ad-%d8%aa%d9%87%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d9%be%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%ae%d8%aa-%d8%a7%d9%86%d8%b9%d8%a7%d9%85-%d9%be%d8%b3%d8%aa%da%86/ فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی - ایران ورجاوند]</ref><ref name=":4">[https://www.rouydad24.ir/fa/news/384503/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D9%88%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%98%DB%8C%DA%A9-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D8%B5%D8%AA%E2%80%8C%D8%B7%D9%84%D8%A8 محمدولی خان سپهسالار؛ پایان تراژیک یک انقلابی فرصت‌طلب! - رویداد۲۴]</ref><ref name=":5">[https://mazandaran.blogsky.com/98 سپهسالار محمد ولی خان تنکابنی - مازندران بام ایران]</ref>
در تاریخ ایران، عنوان «مشیرالدوله» به چندین شخصیت برجسته تعلق داشته است، از جمله محسن خان مشیرالدوله (وزیر خارجه قاجار و مذاکره‌کننده قراردادهای خارجی)، نصرالله خان مشیرالدوله (پدر حسن پیرنیا و صدراعظم مشروطه)، و دیگران. این مقاله به طور خاص به «میرزا حسن‌خان مشیرالدوله» (حسن پیرنیا)، سیاستمدار، حقوق‌دان و تاریخ‌نگار برجسته دوران مشروطیت و پس از آن، می‌پردازد.


== زندگی اولیه و تحصیلات ==
== نسب خانوادگی و القاب ==
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله، معروف به حسن پیرنیا، در سال ۱۲۵۰ شمسی (۱۲۹۱ قمری) در نایین اصفهان (یا تبریز طبق برخی روایات) زاده شد. او فرزند ارشد میرزا نصرالله خان مشیرالدوله نایینی، صدراعظم مشروطه و وزیر خارجه قاجار، بود که از نوادگان حاج عبدالوهاب نایینی (عارف قرن سیزدهم) به‌شمار می‌رفت. مادرش فرزند حاجی میرزا تقی آجودان بود. حسن پیرنیا دو برادر داشت: حسین (مؤتمن‌الملک، حقوق‌دان و رئیس مجلس) و علی (که در اروپا به علت بیماری سل درگذشت). خانواده پیرنیا، با پیشینه سیاسی، شامل شخصیت‌هایی چون ابوالحسن معاضدالسلطنه (برادرزاده نصرالله خان) و باقر پیرنیا (استاندار خراسان) بود. کودکی حسن پیرنیا در محیطی مذهبی و سیاسی گذشت و تحصیلات مقدماتی (فارسی، عربی، انگلیسی) را نزد معلمانی چون میرزا محمدباقر بواناتی آموخت که روحیه آزادی‌خواهی را در او تقویت کرد.<ref name=":1" /><ref name=":5" /><ref name=":7" />  
محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان تنکابنی در ابتدا در سال ۱۲۸۵ق، «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس در سال ۱۳۰۵ ق، «سپهدار»، بعد در سال ۱۳۱۵ق،«سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار در سال ۱۳۲۴ق،«سردار معظم» و سرانجام در سال ۱۳۲۷ق، «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />  


=== تحصیلات و آشنایی با اروپا ===
== زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام ==
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله در ۱۴سالگی به همراه برادرانش برای تحصیل به روسیه رفت. ابتدا در مدرسه نظامی کادکسی کرپوس مسکو (۱۳۰۷ ق) علوم نظامی آموخت و رتبه اول را کسب کرد، سپس وارد دانشکده حقوق مسکو شد و با احراز رتبه اول فارغ‌التحصیل گردید. دوران تحصیلش (۱۳۰۷–۱۳۲۳ ق) با انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و آشنایی با اصلاح‌طلبان ایرانی قفقاز همزمان بود که دیدگاه‌های حقوقی و مشروطه‌خواهانه‌اش را شکل داد. او زبان روسی و فرانسوی را کامل آموخت و بعدها با انگلیسی، عربی، یونانی قدیم و آلمانی (خودآموز در ۵۸سالگی) آشنا شد. وی پس از تحصیل، به عنوان وابسته سفارت ایران در سن‌پترزبورگ مشغول شد.<ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":6" />
محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت [[میرزا حسین خان سپهسالار]]، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید.  


== ورود به عرصه سیاسی و نقش در مشروطیت ==
در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> 
[[پرونده:حسن پیرنیا، مشیرالدوله2.jpg|جایگزین=میرزا حسن‌خان مشیرالدوله|بندانگشتی|280x280پیکسل|میرزا حسن‌خان مشیرالدوله]]


=== آغاز فعالیت در وزارت خارجه ===
== مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه ==
پس از مرگ محسن خان مشیرالدوله (۱۳۱۷ ق)، پدرش نصرالله خان به وزارت خارجه رسید و حسن را از روسیه فراخواند. با لقب مشیرالملک، ریاست بایگانی وزارت خارجه و منشی‌گری مخصوص صدراعظم امین‌السلطان را بر عهده گرفت. نخستین کارش تدوین نظام‌نامه حق ویزا برای ایرانیان خارج بود. با حمایت پدر، امین‌السلطان و [[مظفرالدین شاه]]، مدرسه علوم سیاسی (۱۳۱۷ ق) را تأسیس کرد تا کادر وزارت خارجه تربیت شود؛ بودجه‌اش از معدن فیروزه تأمین شد و خودش حقوق بین‌الملل تدریس کرد. در سفرهای مظفرالدین شاه به اروپا (۱۳۲۰ ق)، مترجم روسی بود و خدماتش مورد رضایت شاه قرار گرفت.<ref name=":1" /><ref name=":2" /><ref name=":7" />
در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد.  


=== نقش در انقلاب مشروطیت ===
در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد.<ref name=":1" />
در آستانه [[جنبش مشروطه ایران|انقلاب مشروطه]] (۱۳۲۴ ق)، به ایران بازگشت و پس از فرمان عدالتخانه، در کمیسیون تدوین نظام‌نامه عضویت یافت. فرمان مشروطیت (۱۲۸۵ ش) را برای مردم خواند و در هیئت تدوین انتخابات و قانون اساسی، مسئولیت ترجمه قوانین خارجی (روسی، عثمانی، فرانسوی) را بر عهده داشت. در ربیع‌الاول ۱۳۲۵ ق، سفیر فوق‌العاده به سن‌پترزبورگ، لندن و پاریس برای اعلان تاج [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] رفت و قرارداد ۱۹۰۷ را نقد کرد؛ او از امپراتور روسیه، شاه انگلیس و رئیس‌جمهور فرانسه نشان گرفت. این مأموریت را «تبعید محترمانه» می‌دانست. میانه‌روی‌اش در مشروطیت، از آشنایی با اصلاح‌طلبان قفقاز ناشی بود و او را به یاری مشروطه بدون افراط کشاند.<ref name=":0" /><ref name=":6" /><ref name=":4" />  


== فعالیت‌های سیاسی و اصلاحات ==
=== زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی ===
سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند.<ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":3" /> 


=== نقش در استبداد صغیر و وزارت ===
== نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه ==
در دوره استبداد صغیر (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش)، پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، میرزا حسن‌خان مشیرالدوله در کابینه‌های متعدد حضور داشت و به عنوان وزیر عدلیه و معارف فعالیت کرد. این دوره، که با سرکوب مشروطه‌خواهان همراه بود، انتقاداتی را به سوی او جلب کرد. برخی منابع او را به دلیل همکاری با دربار در این زمان به محافظه‌کاری و حتی حمایت از استبداد متهم کرده‌اند. با این حال، منابع دیگر تأکید دارند که میانه‌روی او در این دوره از سر اجبار و تلاش برای حفظ ثبات بود، نه همراهی با استبداد. پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه (۱۲۸۸ ش)، حسن پیرنیا به عنوان نماینده تهران در دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و نقش مهمی در بازسازی ساختارهای حکومتی ایفا کرد. او در این دوره، با تدوین نظام‌نامه‌های قضایی، به اصلاحات حقوقی ادامه داد و تلاش کرد تا نهادهای مشروطه را تقویت کند.<ref name=":3" /><ref name=":6" />
در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور [[میرزا علی‌اصغر خان اتابک اعظم|اتابک]] در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود.  


=== نخست‌وزیری و سیاست خارجی ===
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند.  
[[پرونده:پیرنیا نفر دوم از راست.jpg|جایگزین=حسن پیرنیا، نفر دوم از راست|بندانگشتی|263x263پیکسل|حسن پیرنیا، نفر دوم از راست]]
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله چهار بار به نخست‌وزیری رسید (۱۲۹۳ ق، ۱۲۹۹ ش، ۱۳۰۰ ش، ۱۳۰۲ ش)، که هر دوره با چالش‌های سیاسی و اجتماعی همراه بود. در دوره اول (۱۲۹۳ ق)، به عنوان صدراعظم موقت، با مشکلات مالی دولت قاجار و نفوذ خارجی روبرو شد. در دوره‌های بعدی (۱۲۹۹–۱۳۰۲ ش)، به ویژه در کابینه‌های پس از کودتای ۱۲۹۹، او تلاش کرد تا بی‌طرفی ایران را در جنگ جهانی اول حفظ کند. او با لغو قانون ۲۳ ژوئیه (حاکمیت بلژیکی بر خزانه) و مخالفت با قرارداد ۱۹۰۷ (تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس) به تقویت استقلال ایران کمک کرد. با این حال، تلاش‌هایش برای پایان دادن به قیام جنگل و اعتراضات خیابانی به صورت مسالمت‌آمیز ناکام ماند، که برخی منابع آن را به ضعف دیپلماسی داخلی او نسبت می‌دهند. در سیاست خارجی، او با مذاکره با قدرت‌های بزرگ و استفاده از دانش حقوقی‌اش، به حفظ منافع ایران کمک کرد، هرچند برخی منتقدان او را به محافظه‌کاری در برابر فشارهای خارجی متهم کرده‌اند.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


=== تأسیس مدرسه نظام احمدی ===
محمدولی تنکابنی (سپهدار اعظم) به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند.  
در سال ۱۲۹۶ شمسی، حسن پیرنیا مدرسه نظام احمدی را تأسیس کرد که هدف آن تربیت افسران نظامی با آموزش مدرن بود. این مدرسه، که بر اساس مدل‌های نظامی اروپایی طراحی شده بود، به تقویت ارتش ایران در دوره‌ای پرآشوب کمک کرد. او همچنین در دوره‌های وزارت جنگ (شش بار)، اصلاحاتی در ساختار نظامی انجام داد، از جمله تدوین نظام‌نامه‌های نظامی و بهبود آموزش سربازان. این اقدامات، بخشی از تلاش او برای مدرن‌سازی نهادهای حکومتی بود، هرچند برخی منابع معتقدند که این اصلاحات به دلیل محدودیت‌های مالی و سیاسی، تأثیر محدودی داشتند.<ref name=":4" /><ref name=":3" />


== اصلاحات حقوقی و آموزشی ==
=== روابط پیچیده با روس و انگلیس ===
در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار اعظم حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":4" /> 


=== تأسیس مدرسه علوم سیاسی ===
== نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران ==
یکی از مهم‌ترین دستاوردهای میرزا حسن‌خان مشیرالدوله، تأسیس مدرسه علوم سیاسی در سال ۱۳۱۷ قمری بود که بعدها پایه دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. این مدرسه، که با بودجه معدن فیروزه تأمین مالی می‌شد، برای تربیت دیپلمات‌ها و کارمندان وزارت خارجه طراحی شده بود. پیرنیا شخصاً حقوق بین‌الملل را در این مدرسه تدریس کرد و برنامه درسی آن را با الهام از نظام‌های آموزشی اروپا تنظیم نمود. این نهاد، نقش کلیدی در تربیت نسل جدیدی از مدیران و حقوق‌دانان ایرانی داشت و به تقویت دیپلماسی مدرن ایران کمک کرد.<ref name=":1" /><ref name=":2" />
پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از [[ستارخان]]، [[باقر خان|باقرخان]]، سپهدار و [[سردار اسعد بختیاری|سردار اسعد]] تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. (رهبر فکری این حزب [[سید محمد طباطبایی|سید محمد طباطبایى]] بود. [[سید عبدالله بهبهانی]]، على‌محمد دولت‌آبادى، صدرالعلما، محمدعلیخان نصرت‌السلطان، مرتضى قلی‌خان نائینى، ذکاالملک، معتمدخاقان، محمدتقى بنکدار، محمدتقى رزاز از دیگر چهره های برجسته آن بودند.) محمدولی خان تنکابنی س از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد.  


=== تدوین قوانین قضایی ===
در کابینه اول، سپهدار اعظم وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
حسن پیرنیا به عنوان وزیر عدلیه (هشت بار)، سه طرح قانونی کلیدی تدوین کرد: اصول تشکیلات عدلیه (۳۱۱ ماده)، محاکمات حقوقی موقتی (۸۱۲ ماده)، و محاکمات جزایی (۵۰۶ ماده). این قوانین، که با اقتباس از مدل‌های روسی، عثمانی، و فرانسوی نوشته شدند، پایه نظام قضایی مدرن ایران را تشکیل دادند. او با استفاده از دانش حقوقی خود، تلاش کرد تا دادگستری ایران را از نظام سنتی به سیستمی قانون‌مند تبدیل کند. این اصلاحات، به ویژه در دوره مشروطیت، به بهبود ساختار قضایی و کاهش فساد کمک کرد، هرچند اجرای کامل آن‌ها به دلیل مشکلات مالی و سیاسی با موانعی مواجه شد.<ref name=":4" /><ref name=":6" />  


== آثار تاریخی و تألیفات ==
سپهدار اعظم دشمن [[نهضت جنگل|جنبش جنگل]] بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد.<ref name=":5" />
[[پرونده:تاریخ ایران باستان.jpg|جایگزین=تاریخ ایران باستان، تالیف حسن پیرنیا|بندانگشتی|261x261پیکسل|تاریخ ایران باستان، تالیف حسن پیرنیا]]


=== تاریخ ایران باستان ===
== کابینه سوم و اختلافات نهایی ==
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله در سال‌های پایانی عمرش به تاریخ‌نگاری روی آورد و برجسته‌ترین اثرش، «تاریخ ایران باستان» (۳ جلد، ۱۳۰۶ ش)، را منتشر کرد. این کتاب، که به عنوان اولین اثر علمی تاریخ ایران بر اساس باستان‌شناسی و منابع خارجی (یونانی، رومی، و شرقی) شناخته می‌شود، به بررسی تمدن‌های ایران پیش از اسلام، از جمله هخامنشیان، اشکانیان، و ساسانیان، می‌پردازد. حسن پیرنیا با استفاده از دانش زبان‌های یونانی، عربی، و اروپایی، منابع دست‌اول را تحلیل کرد و اثری جامع ارائه داد که در زمان خود بی‌سابقه بود. گزیده این کتاب، تحت عنوان «ایران قدیم»، در مدارس به عنوان کتاب درسی تدریس شد و بر تقویت حس ناسیونالیسم ایرانی تأثیر گذاشت. باستانی پاریزی در کتاب «محیط سیاسی و زندگانی پیرنیا» این اثر را به دلیل دقت علمی و نثر روان، نقطه عطفی در تاریخ‌نگاری ایرانی می‌داند. با این حال، برخی منابع معتقدند که این کتاب به دلیل تأکید بر ناسیونالیسم باستان‌گرا و تکیه بر روایات مستشرقان، به خیالبافی‌های تاریخی دامن زده است.<ref name=":7" /><ref name=":3" />  
سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، [[میرزاحسن خان وثوق‌الدوله|وثوق‌الدوله]] وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر [[قرارداد ۱۹۱۹]] و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


=== دیگر آثار و تألیفات ===
== دوران پهلوی و مشکلات مالی ==
علاوه بر «تاریخ ایران باستان»، حسن پیرنیا کتاب «داستان‌های ایران قدیم» (۱۳۰۷ ش) را منتشر کرد که مجموعه‌ای از روایات اساطیری و تاریخی ایران پیش از اسلام بود. این اثر، با هدف معرفی فرهنگ و هویت ایرانی به نسل جوان، نثری ساده‌تر از «تاریخ ایران باستان» داشت و در میان خوانندگان عمومی محبوبیت یافت. او همچنین کتاب «حقوق بین‌الملل» را تألیف کرد که بر اساس تدریس‌هایش در مدرسه علوم سیاسی نوشته شد و به آموزش دیپلمات‌های ایرانی کمک کرد. طرح‌های قانونی او، از جمله اصول تشکیلات عدلیه (۳۱۱ ماده)، محاکمات حقوقی موقتی (۸۱۲ ماده)، و محاکمات جزایی (۵۰۶ ماده)، نیز به عنوان آثار مکتوب او در حوزه حقوق شناخته می‌شوند. این آثار، که با اقتباس از قوانین روسی، عثمانی، و فرانسوی تدوین شدند، پایه نظام قضایی مدرن ایران را تشکیل دادند.<ref name=":1" /><ref name=":4" />
پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد.  


== نقدها و ارزیابی‌ها ==
سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد.<ref name=":2" /><ref name=":3" />


=== نقدهای مثبت ===
== جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن ==
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله به دلیل نقشش در اصلاحات حقوقی، تأسیس نهادهای آموزشی، و تدوین قانون اساسی مشروطه مورد تحسین قرار گرفته است. تأسیس مدرسه علوم سیاسی (۱۳۱۷ ق) و تدریس حقوق بین‌الملل، به تربیت نسل جدیدی از دیپلمات‌ها و حقوق‌دانان کمک کرد که در دوره مشروطیت نقش مهمی ایفا کردند. کتاب «تاریخ ایران باستان» به عنوان اثری پیشرو در تاریخ‌نگاری علمی ایران شناخته می‌شود که هویت ملی را تقویت کرد. برخی منابع او را به دلیل میانه‌روی در سیاست و تلاش برای حفظ بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول ستایش می‌کنند. نقش او در خواندن فرمان مشروطیت (۱۲۸۵ ش) و لغو قانون ۲۳ ژوئیه (حاکمیت بلژیکی بر خزانه) نیز از دستاوردهای برجسته‌اش شمرده می‌شود. همچنین، فعالیت‌هایش در مجلس شورای ملی (دوره‌های دوم تا ششم) و تدوین قوانین قضایی، او را به یکی از معماران نظام حقوقی مدرن ایران تبدیل کرد.<ref name=":0" /><ref name=":4" />  
سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش خطاب به پسرش امیر اسعد نوشت بود: <blockquote>«امیر اسعد. فوری نعش مرا بفرستید امامزاده (امامزاده صالح شمیران) بشورند و پیش پسرم دفن کنند. البته همین الان اقدام بشود. دیگر برای بنده تشریفات و گریه پس از هشتاد و چند سال عمر لازم ندارد.» </blockquote>بیت معروفی که سپهدار اعظم مدام زمزمه می‌کرد این بود: <blockquote>«مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی».<ref name=":5" /> </blockquote>پیکر محمدولی خان تنکابنی سپهدار اعظم، همان روز در امامزاده صالح تجریش، در کنار قبر پسرش به خاک سپرده شد و از طرف‌ دولت‌ در مسجد شاه‌ مجلس‌ ترحیم‌ بر گزار شد به خاک سپرده شد.<ref name=":0" />  


=== نقدهای منفی ===
سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت.<ref name=":4" />  
با وجود دستاوردها، حسن پیرنیا با انتقاداتی نیز مواجه بوده است. برخی منابع او را به دلیل تأکید بیش از حد بر ناسیونالیسم باستان‌گرا در «تاریخ ایران باستان» مورد نقد قرار داده‌اند و معتقدند که این اثر، با تکیه بر روایات مستشرقان، تصویری غیرواقعی از تاریخ ایران ارائه کرده است. همچنین اتهام فراماسونری نیز به او نسبت داده شده، که به دلیل ارتباطاتش با محافل سیاسی و دیپلماتیک اروپا مطرح شده است؛ همچنین، حضور او در کابینه‌های دوره استبداد صغیر (۱۲۸۷–۱۲۸۸ ش) انتقاداتی را برانگیخت و برخی او را به محافظه‌کاری و همکاری با دربار متهم کردند. برخی‌ها این انتقاد را با استدلال میانه‌روی اجباری او تعدیل می‌کنند، اما ناکامی‌اش در پایان دادن به قیام‌های خیابانی و جنگل نیز به عنوان نقطه ضعف دیپلماسی داخلی او ذکر شده است.<ref name=":3" /><ref name=":6" />
 
== وفات و میراث ==
[[پرونده:حسن پیرنیا، مشیرالدوله.jpg|جایگزین=حسن پیرنیا، مشیرالدوله|بندانگشتی|280x280پیکسل|حسن پیرنیا، مشیرالدوله]]
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله در سال ۱۳۱۴ شمسی (۱۳۵۴ قمری) در تهران درگذشت. منابع سن او را هنگام مرگ ۶۴ سال ذکر کرده‌اند. مرگ او در دوره‌ای رخ داد که ایران در حال گذار به [[سلطنت پهلوی|نظام پهلوی]] بود و بسیاری از اصلاحات او، از جمله نظام قضایی و آموزشی، به تدریج در ساختار جدید ادغام شدند. مراسم تشییع او با حضور چهره‌های سیاسی و فرهنگی برگزار شد و به دلیل جایگاهش به عنوان یکی از معماران مشروطیت، مورد احترام قرار گرفت. جزئیات کمی درباره بیماری یا علت دقیق مرگ او در منابع موجود است، اما برخی منابع اشاره می‌کنند که او در سال‌های آخر از فعالیت‌های سیاسی کناره‌گیری کرده بود و بیشتر به تألیفات تاریخی مشغول بود.<ref name=":0" /><ref name=":7" />
 
میراث حسن پیرنیا در سه حوزه کلیدی خلاصه می‌شود: اصلاحات حقوقی، آموزش سیاسی، و تاریخ‌نگاری. تأسیس مدرسه علوم سیاسی (۱۳۱۷ ق) و تدوین قوانین قضایی، پایه‌های نظام حقوقی و دیپلماتیک مدرن ایران را بنا نهاد. این نهاد، که بعدها به دانشکده حقوق دانشگاه تهران تبدیل شد، نسل‌هایی از مدیران و حقوق‌دانان را تربیت کرد. کتاب «تاریخ ایران باستان» و «داستان‌های ایران قدیم» نقش مهمی در تقویت هویت ملی و آموزش تاریخ ایران به نسل جوان ایفا کردند. این آثار، با وجود انتقاداتی مانند تأکید بر ناسیونالیسم باستان‌گرا، همچنان به عنوان منابعی ارزشمند در تاریخ‌نگاری ایران شناخته می‌شوند. نقش او در مشروطیت، از جمله خواندن فرمان مشروطیت و تدوین قانون اساسی، به تثبیت نظام پارلمانی کمک کرد. با این حال، مناقشه‌هایی مانند اتهام فراماسونری و محافظه‌کاری در دوره استبداد صغیر، پیچیدگی شخصیت او را نشان می‌دهند. باستانی پاریزی در «محیط سیاسی و زندگانی پیرنیا» او را سیاستمداری میانه‌رو توصیف می‌کند که با وجود محدودیت‌های زمانه، به پیشرفت ایران کمک کرد. جایگاه او به عنوان یکی از پیشگامان اصلاحات حقوقی و تاریخ‌نگاری علمی در ایران غیرقابل انکار است.<ref name=":4" /><ref name=":5" />
 
== اهمیت تاریخی و جایگاه ==
میرزا حسن‌خان مشیرالدوله یکی از برجسته‌ترین چهره‌های دوران گذار ایران از قاجار به پهلوی بود. او با تلفیق دانش حقوقی و سیاسی غربی با نیازهای جامعه ایرانی، به اصلاحات اساسی در نظام قضایی، آموزشی، و دیپلماتیک کمک کرد. تأسیس مدرسه علوم سیاسی و تدوین قوانین قضایی، او را به یکی از معماران نظام حقوقی مدرن ایران تبدیل کرد. فعالیت‌هایش در مشروطیت، از جمله نقش در تدوین قانون اساسی و خواندن فرمان مشروطیت، به تقویت نظام پارلمانی انجامید. آثار تاریخی‌اش، به ویژه «تاریخ ایران باستان»، با وجود انتقادات، به احیای هویت ملی و آموزش تاریخ ایران کمک کرد. حضور او در کابینه‌های متعدد و چهار دوره نخست‌وزیری، نشان‌دهنده نفوذ سیاسی او بود، هرچند تصمیماتش در دوره استبداد صغیر و ناکامی در برخی مذاکرات داخلی انتقاداتی را برانگیخت. با‌این‌حال دستاوردهایش در آموزش، حقوق، و تاریخ‌نگاری همچنان مورد مطالعه  است.<ref name=":0" /><ref name=":6" />  


== منابع: ==
== منابع: ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۵۲

برای صفحه تمرین.jpg

محمدولی خان تنکابنی، (متولد ۱۲۶۴ هـ.ق، تنکابن - درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ هـش، )ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.

در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف جنبش مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عین‌الدوله، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.

پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت رضاشاه پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.

سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود.[۱][۲][۳][۴][۵][۶]

نسب خانوادگی و القاب

محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان تنکابنی در ابتدا در سال ۱۲۸۵ق، «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس در سال ۱۳۰۵ ق، «سپهدار»، بعد در سال ۱۳۱۵ق،«سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار در سال ۱۳۲۴ق،«سردار معظم» و سرانجام در سال ۱۳۲۷ق، «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد.[۱][۲]

زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام

محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید.

در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد.[۱][۲]

مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه

در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد.

در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد.[۲]

زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی

سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند.[۱][۳][۴]

نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه

در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود.

پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند.

محمدولی تنکابنی (سپهدار اعظم) به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند.

روابط پیچیده با روس و انگلیس

در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار اعظم حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت.[۱][۲][۵]

نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران

پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. (رهبر فکری این حزب سید محمد طباطبایى بود. سید عبدالله بهبهانی، على‌محمد دولت‌آبادى، صدرالعلما، محمدعلیخان نصرت‌السلطان، مرتضى قلی‌خان نائینى، ذکاالملک، معتمدخاقان، محمدتقى بنکدار، محمدتقى رزاز از دیگر چهره های برجسته آن بودند.) محمدولی خان تنکابنی س از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد.

در کابینه اول، سپهدار اعظم وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد.[۱][۲]

سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد.[۶]

کابینه سوم و اختلافات نهایی

سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود.[۱][۲]

دوران پهلوی و مشکلات مالی

پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد.

سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد.[۳][۴]

جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن

سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش خطاب به پسرش امیر اسعد نوشت بود:

«امیر اسعد. فوری نعش مرا بفرستید امامزاده (امامزاده صالح شمیران) بشورند و پیش پسرم دفن کنند. البته همین الان اقدام بشود. دیگر برای بنده تشریفات و گریه پس از هشتاد و چند سال عمر لازم ندارد.»

بیت معروفی که سپهدار اعظم مدام زمزمه می‌کرد این بود:

«مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی».[۶]

پیکر محمدولی خان تنکابنی سپهدار اعظم، همان روز در امامزاده صالح تجریش، در کنار قبر پسرش به خاک سپرده شد و از طرف‌ دولت‌ در مسجد شاه‌ مجلس‌ ترحیم‌ بر گزار شد به خاک سپرده شد.[۱]

سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت.[۵]

منابع: