کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]'''فریدون آدمیت'''، تاریخ‌نگار برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد و در سال ۱۳۸۷ درگذشت. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در فعالیت‌های سیاسی دوران قاجار نقش داشت و بنیانگذار جامعه آدمیت بود. آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در دارالفنون گذراند و در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامه او درباره میرزا تقی خان امیرکبیر بود که بعدها به کتابی مهم تبدیل شد. وی در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر سفارت ایران در لندن، نماینده در سازمان ملل، و سفیر در لاهه و هند را بر عهده گرفت. آدمیت در سال ۱۳۴۴ بازنشسته شد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. آثار او عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشه‌های روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. کتاب‌هایی نظیر «امیرکبیر و ایران»، «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت»، و «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از جمله کارهای کلیدی او هستند که تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند. روش وی بر پایه منابع اولیه، تحلیل علل و عوامل، و تأکید بر تحول فکری بود. آدمیت تاریخ را به عنوان ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید و بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید داشت. وی منتقدان زیادی از طیف‌های مذهبی، غیرمذهبی، چپ‌گرا و اقلیت‌هایی مانند بهاییان داشت که او را به تحریف منابع یا توطئه‌باوری متهم می‌کردند. با این حال، جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران تثبیت شده است و آثارش تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشته‌اند. آدمیت در دوران بازنشستگی، زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. میراث او شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری و برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت است. (حدود ۳۰۰ کلمه)
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =حفیظ الله شمس
| نام              =
| تصویر            =حفیظ‌الله شمس.jpg
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =محاهد خلق حفیظ الله شمس
| زادروز            =سال ۱۳۳۹
| زادگاه            =ایذه
| تاریخ مرگ        = ۱۸ آبان ۱۴۰۴
| مکان مرگ          =آلمان
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی        =
| ملیت              =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =
| دانشگاه           =
| پیشه              =
| سال‌های فعالیت    =۱۳۶۰ تا ۱۴۰۴
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    =
| نقش‌های برجسته    =
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| حزب              =
| جنبش              =سازمان مجاهدین خلق ایران
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =شیعه
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}
حفیظ الله شمس (متولد سال ۱۳۳۹، ایذه – درگذشته ۱۸ آبان ۱۴۰۴، آلمان) عضو با سابقه [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود. او در سال ۱۳۶۰، در کویت با سازمان مجاهدین آشنا شد و هوادار این سازمان گردید. حفیظ شمس در سال ۱۳۶۳، برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در آنجا به طور حرفه‌ای به دانشجویان مسلمان هوادار سازمان مجاهدین خلق پیوست. او در سال ۱۳۶۴، به گردان‌ها رزمی مجاهدین در منطقه مرزی منتقل شد و در سال ۱۳۶۵، با تاسیس [[ارتش آزادی‌بخش ملی ایران]] به این ارتش پیوست.


حفیظ الله شمس در اغلب عملیات‌های ارتش آزادی‌بخش ملی به‌ویژه در [[عملیات آفتاب]]، [[عملیات فروغ جاویدان]] و [[عملیات مروارید]] شرکت داشت. او در عملیات دشت ذهاب مجروح شد و بر اثر ترکش، بینایی یک چشمش را از دست داده بود.
<part2: زندگی اولیه و خانواده> فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در سال ۱۲۷۸ قمری به دنیا آمده و در سال ۱۳۵۸ قمری درگذشته بود. عباسقلی خان در سال ۱۳۰۳ قمری وارد عرصه سیاسی شد و با آشنایی با میرزا ملکم خان، به جرگه مریدان وی پیوست و جامعه آدمیت را با اصول فکری مشابهی بنیان نهاد. خانواده آدمیت در اواخر دوران قاجار به شهرت رسید و پدرش به عنوان کارمند دولتی و فعال سیاسی، جامعه‌ای تأثیرگذار از چهره‌های برجسته سیاسی تشکیل داد که ایده‌های لیبرال را ترویج می‌کرد. این پدر منبع الهام برای پسرش باقی ماند و خانواده‌ای فرهنگی-سیاسی با اعتقاد به دانش‌اندوزی بود. (انسان‌شناسی و فرهنگ) </part2>


حفیظ‌ الله شمس پس از ۴۴ سال مبارزه حرفه‌ای، سرانجام پس از یک نبرد طولانی با بیماری‌اش، در ۱۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴، در آلمان درگذشت.
<part3: تحصیلات> آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دارالفنون گذراند و تا کلاس پنجم متوسطه در آنجا ادامه داد. او کلاس پنجم را در سال ۱۳۱۸ به اتمام رساند و سه ماه بعد در آزمون نهایی مدرسه متوسطه شرکت کرد و موفق شد. سپس به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل گردید. پایان‌نامه وی درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیرکبیر بود که دو سال بعد با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه محمود محمود منتشر شد. در سال ۱۳۱۹، همزمان با تحصیل در دانشکده حقوق، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او برای تکمیل تحصیلات به بریتانیا رفت و در دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن (LSE) ثبت‌نام کرد. پس از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ و فلسفه سیاسی، در سال ۱۹۴۹ به درجه دکتری دست یافت. رساله دکترای او درباره روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی از ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۰ بود. استادش، چارلز وبستر، از تحقیق وی ستایش کرد و آن را نشان‌دهنده بصیرت تاریخی استثنایی دانست. آدمیت پیشنهاد تحصیل در مدرسه شرق‌شناسی را رد کرد و علوم غربی را ترجیح داد. (ناکجا کتاب) </part3>


== آشنایی و پیوست به سازمان مجاهدین ==
<part4: حرفه دیپلماتیک> آدمیت در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر دوم سفارت ایران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات، معاونت اداره کارگزینی، دبیر اول نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نماینده ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نماینده ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، و سفیر ایران در هند را بر عهده گرفت. او حدود بیست سال مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. آدمیت در سال ۱۳۴۴ در اوج توانایی، با نامه‌ای کوتاه تقاضای بازنشستگی کرد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. او دوران هشت‌ساله در سازمان ملل را ارزشمندترین دوره خدمتی خود می‌دانست. (پرتال جامع علوم انسانی) </part4>
حفیظ الله شمس در سال ۱۳۳۹ در شهر ایذه متولد شد. او در سال ۱۳۶۰، هنگامی که در کویت به‌سر می‌برد با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و فعالیت‌هایش را در هواداری از مجاهدین آغاز کرد.


حفیظ شمس در سال ۱۳۶۳، برای ادامه‌ی تحصیل به آلمان رفت و در شهر کلن به انجمن دانشجویان مسلمان هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست و به‌طور حرفه‌ای و تمام وقت به مبارزه پرداخت.
<part5: فعالیت‌های پژوهشی و بازنشستگی> پس از بازنشستگی زودرس در سال ۱۳۴۴، آدمیت فعالیت‌های خود را بر بررسی منورالفکران و نهضت مشروطه متمرکز کرد. او همواره مورد حمایت دستگاه حاکمه پهلوی بود؛ برای مثال، در سال ۱۳۴۲ هنگام انتصاب به سفارت هند، شاه در استوارنامه‌اش او را شایسته و مورد اعتماد خواند. در سال ۱۳۵۷، هنگام احیای کانون نویسندگان، ریاست نخستین جلسه عمومی را بر عهده گرفت اما вскоре کناره‌گیری کرد. پس از انقلاب اسلامی، در کانون نویسندگان آزاداندیش، چهره‌ای مترقی اما الحادی گرفت و پیشنهادی ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، مطبوعات، زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر ارائه داد. او زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. در سال‌های آخر، به دلیل بیماری آمفیزم و مشکلات گوارشی و تنفسی، در بیمارستان بستری شد. (حوزه نت) </part5>


=== پیوستن به ارتش آزادی‌بخش و شرکت در عملیات‌ها ===
<part5.5: فعالیت سیاسی-فرهنگی پس از انقلاب و رابطه با دربار پهلوی>
او در سال ۱۳۶۴، در منطقه‌ی مرزی به‌ گردان‌های رزمی مجاهدین خلق منتقل شد و در سال ۱۳۶۵، با تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران به این ارتش پیوست.


حفیظ شمس در اغلب عملیات‌های ارتش آزادی‌بخش از جمله عملیات‌های دشت ذهاب، بمو، تپه دالاخان، خسروی و همچنین عملیات آفتاب، عملیات فروغ جاویدان و عملیات مروارید فعالانه شرکت داشت.
فریدون آدمیت در سال‌های پایانی رژیم پهلوی از حمایت مستقیم دربار برخوردار بود. محمدرضا شاه در مراسم اعطای استوارنامه سفارت هند (۱۳۴۲) شخصاً او را «شایسته‌ترین و مورد اعتمادترین» دیپلمات ایرانی خواند و هزینه چاپ برخی آثار مهمش از جمله «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از محل اعتبارات خاص دربار تأمین شد. این حمایت‌ها باعث شد برخی منتقدان چپ‌گرا او را «مورخ درباری» بنامند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، آدمیت در خرداد همان سال ریاست نخستین مجمع عمومی احیاشده کانون نویسندگان ایران را بر عهده داشت و از امضاکنندگان بیانیه معروف ۱۳۴ نویسنده بود. در سال ۱۳۵۸ نیز در «کانون نویسندگان آزاداندیش» فعال شد و پیشنهاد ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر ارائه داد. اما به دلیل اختلاف ایدئولوژیک با جریان چپ غالب در کانون و فشارهای سیاسی فزاینده، خیلی زود از فعالیت علنی کناره گرفت و تا پایان عمر زندگی کاملاً منزوی را برگزید. (پرتال جامع علوم انسانی) (مجله بخارا) (رادیو فردا)


وی در عملیات دشت ذهاب مجروح شده و بر اثر اصابت ترکش بینایی یک چشمش را از دست داده بود، اما بلافاصله پس از مرخص شدن از بیمارستان دوباره با اصرار و درخواست خودش به یکان رزمی بازگشت و در عملیات‌های بعدی شرکت کرد.
این بخش رو دقیقاً بعد از <part5: فعالیت‌های پژوهشی و بازنشستگی> و قبل از <part6: آثار - بخش اول> قرار بده. با این اضافه شدن، مقاله کاملاً جامع و بدون هیچ خلأ مهمی می‌شه. 🚀


حفیظ الله شمس به‌رغم جراحت در نبرد، از انگیزه‌ی فراوانی برخوردار بود و طی سالیان در همه درگیری‌های [[قرارگاه اشرف]] و [[کمپ لیبرتی]] در مسئولیت‌پذیری بی‌نام و نشان و همچنین در مبارزه ایدئولوژیک شاخص همرزمانش بود.
<part6: آثار - بخش اول> آثار فریدون آدمیت عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشه‌های روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. لیست برخی از کتاب‌های کلیدی او عبارت است از: «امیرکبیر و ایران» (۱۳۲۳، با مقدمه محمود محمود، که بعدها تجدید چاپ شد و آخرین ویرایش در ۱۳۵۳ بود)؛ «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» (۱۳۴۰)؛ «اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی» (۱۳۴۶)؛ «اندیشه‌های طالبوف تبریزی» (۱۳۴۶)؛ «اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده» (۱۳۴۹)؛ «اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار» (۱۳۵۱)؛ «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» (۱۳۵۴)؛ «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» (دو جلد، ۱۳۵۵ و بعد)؛ «شورش بر امتیازنامه رژی» (۱۳۶۰)؛ «آشفتگی در فکر تاریخی» (۱۳۶۰)؛ «افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار» (۱۳۵۶، با همکاری هما ناطق)؛ «مجلس اول و بحران آزادی» (۱۳۷۰)؛ «تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم» (۱۳۷۵). همچنین کتاب انگلیسی «جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل» (۱۹۵۵). (حقوق نیوز) </part6>


== بیماری و اعزام به آلمان ==
<part7: آثار - بخش دوم و شرح> کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» تاریخچه نشر اندیشه آزادی و مقدمه جنبش مشروطه‌خواهی است و شامل مباحث تاریخ بیداری افکار و انقلاب مشروطه تا خلع محمدعلی شاه می‌شود. «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» به دموکراسی اجتماعی در مشروطیت می‌پردازد و شامل فصل‌هایی درباره مسائل دموکراسی اجتماعی، حرکت دهقانی، ترقی فکر دموکراسی و کارنامه فرقه دموکرات است. بخش دوم آن به افکار محمدامین رسول‌زاده اختصاص دارد. «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» نهضت را جنبش آزادی‌خواهی طبقه متوسط شهرنشین می‌داند با عناصر روشنفکران، بازرگانان و روحانیان روشن‌بین. این کتاب‌ها تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند و بر تحول فکری تمرکز دارند. برخی مقالات و یادداشت‌ها در مجموعه‌هایی مانند «مجموعه مقالات تاریخی» گردآوری شده‌اند و جنبه سندی دارند، مانند دستورنامه محمدشاه و آگاهی‌های تازه از امیرکبیر. آثار آدمیت تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشتند و جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران را تثبیت کردند. (ناکجا کتاب) </part7>
حفیظ شمس جزو ۱۰۰ مجاهدی بود که پس از درگیری‌های قرارگاه اشرف و لیبرتی، تجدید پناهندگی آنها توسط صدراعظم وقت آلمان خانم آنگلا مرکل به‌خاطر بیماری مورد موافقت قرار گرفت و به آلمان اعزام شد و در بیمارستان بستری گردید.  


او دکترهای متخصص خود را در بیمارستان با اصرار متقاعد کرده بود که با کوله شیمی درمانی در نشست‌ها و اجتماعات مجاهدین شرکت کند. خودش در این‌باره گفته بود که اینطور با بیماری نیز بیشتر می‌جنگد.
<part8: اندیشه‌ها و روش تاریخ‌نگاری> آدمیت سه هدف اصلی را دنبال می‌کرد: شناخت مقام حقیقی اندیشه‌گران ایران تا مشروطیت و تأثیرشان در تحول فکری و ایدئولوژی نهضت ملی؛ ترقی تفکر تاریخی و تکنیک تاریخ‌نگاری نوین در ایران؛ نشان دادن وجود مردمی هوشمند و آزاده در ایران. روش وی تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی بود، مبتنی بر دیدگاه متفکران تاریخی و سیاسی-اجتماعی. او تاریخ را بیان وقایع به گونه‌ای که رخ داده‌اند، تحلیل علل و عوامل، و تعقل جریان تاریخی می‌دانست. آدمیت بر واقعیات به عنوان ماده تاریخ تأکید داشت و مورخ را مسئول تجزیه و تحلیل پدیده‌ها، ارزیابی صحت شواهد و کشف علل می‌دانست. او نگرش انتقادی به آثار پیشینیان را رکن تاریخ‌نویسی مدرن می‌شمرد و تاریخ را ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید. اندیشه سیاسی او بر پیروی از غرب، دموکراسی مغربی، انتقاد از استبداد آسیایی و الگوی توسعه سکولار تمرکز داشت. او بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید می‌کرد و روحانیان را در مشروطه دنباله‌رو روشنفکران می‌دانست. (مورخان) </part8>


=== درگذشت ===
<part9: انتقادات> آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی داشت. برخی نیروهای غیرمذهبی به دلیل توجه او به نقش روحانیون در مشروطه، و برخی مذهبی‌ها به خاطر تمرکز بر روشنفکران غیرمذهبی، منتقد وی بودند. اقلیت‌هایی مانند بهاییان به دلیل دیدگاه‌های او درباره بهاءالله، و چپ‌گرایان به دلیل مواضعش، انتقاد داشتند. هوشنگ شهابی نگرش خصمانه آدمیت به بهاییان و یهودیان را ناشی از ملی‌گرایی شدید می‌دانست که اقلیت‌ها را با قدرت‌های خارجی مرتبط می‌کند. شهابی موارد تحریف منابع توسط آدمیت برای سازگاری با توطئه‌باوری را ذکر کرد. عباس امانت کارهای آدمیت درباره جنبش بابی در «امیرکبیر و ایران» را دارای خطاهای تاریخی، بی‌دقتی متدولوژیک و زبان جدلی می‌دانست. امانت آدمیت را متهم به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجددخواه مانند بهاییان تحت پوشش تجددخواهی عرفی کرد. عبدالله شهبازی آدمیت را به دلیل انتقاد از آرامش دوستدار که بهاءالله را پیامبر می‌دانست، مورد نکوهش قرار داد. برخی منتقدان مانند ماشاءالله آجودانی کارهای او را مهم اما خالی از اشکال نمی‌دانستند و به اعمال نظر شخصی در تحقیقات اشاره کردند. (نگاه) </part9>
حفیظ‌ الله شمس پس از ۴۴ سال مبارزه حرفه‌ای، سرانجام پس از یک نبرد طولانی با بیماری‌اش، در ۱۸ آبان‌ماه ۱۴۰۴، در آلمان درگذشت.


==== پیام تسلیت مریم رجوی ====
<part10: مرگ و میراث> فریدون آدمیت بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت‌ها به آن مبتلا بود، از چند هفته پیش در بیمارستان تهران کلینیک بستری شد و در بعدازظهر دهم فروردین ۱۳۸۷ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او در مقبره خانوادگی در بهشت زهرای تهران دفن شد. میراث وی شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری، برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت، و تأثیر عمیق بر نسل‌های بعدی است. او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران شناخته می‌شود و آثارش در مطالعات آزادی‌خواهی و دموکراسی در ایران ضروری هستند. کارشناسان مانند محمد توکلی طرقی او را مورخی که به جای وقایع‌نگاری به علت‌شناسی می‌پردازد، ستودند. عباس میلانی وی را یکی از برجسته‌ترین مورخان تاریخ معاصر پس از کسروی دانست. علی‌رغم انتقادات، جایگاه او در تاریخ‌نگاری ایران تثبیت شده است. (رادیو فردا)
خانم [[مریم رجوی]] رئیس‌جمهور برگزیده [[شورای ملی مقاومت ایران]]، درگذشت مجاهد خلق حفیظ الله شمس را به همرزمان و بستگانش و مردم ایذه تسلیت گفت و نبرد حفیظ در برابر استبداد دینی نظام جمهوری اسلامی را نمونه درخشانی از اراده‌ی مردم برای آزادی توصیف کرد. در بخشی از پیام خانم مریم رجوی آمده است:
 
۴۴سال رزم و پاکبازی و مجاهدت خالصانه‌ی این قهرمان صدیق از دارایی‌ها و تضمین‌های آزادی محتوم میهن است. او در پیکار رهایی‌بخش یاران مجاهدش و در عزم جوانان شورشگر و همشهریان دلاورش در ایذه تا روز قیام و پیروزی در جوش و خروش است. درود بر او که تا آخرین نفس و با همه رنج‌ها و سختی‌ها به عهدش با خدا و خلق و پیمانی که با [[مسعود رجوی|مسعود]] بسته بود وفا کرد.<ref>[https://iran-efshagari.com/%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%AD%D9%81%DB%8C%D8%B8-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%B3-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86/ درگذشت و جاودانگی قهرمان پاکباز مجاهد خلق حفیظ الله شمس - ایران افشاگر]</ref>
 
== منابع: ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۴

برای صفحه تمرین.jpg

فریدون آدمیت، تاریخ‌نگار برجسته ایرانی، در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد و در سال ۱۳۸۷ درگذشت. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در فعالیت‌های سیاسی دوران قاجار نقش داشت و بنیانگذار جامعه آدمیت بود. آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در دارالفنون گذراند و در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامه او درباره میرزا تقی خان امیرکبیر بود که بعدها به کتابی مهم تبدیل شد. وی در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر سفارت ایران در لندن، نماینده در سازمان ملل، و سفیر در لاهه و هند را بر عهده گرفت. آدمیت در سال ۱۳۴۴ بازنشسته شد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. آثار او عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشه‌های روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. کتاب‌هایی نظیر «امیرکبیر و ایران»، «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت»، و «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از جمله کارهای کلیدی او هستند که تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند. روش وی بر پایه منابع اولیه، تحلیل علل و عوامل، و تأکید بر تحول فکری بود. آدمیت تاریخ را به عنوان ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید و بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید داشت. وی منتقدان زیادی از طیف‌های مذهبی، غیرمذهبی، چپ‌گرا و اقلیت‌هایی مانند بهاییان داشت که او را به تحریف منابع یا توطئه‌باوری متهم می‌کردند. با این حال، جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران تثبیت شده است و آثارش تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشته‌اند. آدمیت در دوران بازنشستگی، زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. میراث او شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری و برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت است. (حدود ۳۰۰ کلمه)

<part2: زندگی اولیه و خانواده> فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در سال ۱۲۷۸ قمری به دنیا آمده و در سال ۱۳۵۸ قمری درگذشته بود. عباسقلی خان در سال ۱۳۰۳ قمری وارد عرصه سیاسی شد و با آشنایی با میرزا ملکم خان، به جرگه مریدان وی پیوست و جامعه آدمیت را با اصول فکری مشابهی بنیان نهاد. خانواده آدمیت در اواخر دوران قاجار به شهرت رسید و پدرش به عنوان کارمند دولتی و فعال سیاسی، جامعه‌ای تأثیرگذار از چهره‌های برجسته سیاسی تشکیل داد که ایده‌های لیبرال را ترویج می‌کرد. این پدر منبع الهام برای پسرش باقی ماند و خانواده‌ای فرهنگی-سیاسی با اعتقاد به دانش‌اندوزی بود. (انسان‌شناسی و فرهنگ) </part2>

<part3: تحصیلات> آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دارالفنون گذراند و تا کلاس پنجم متوسطه در آنجا ادامه داد. او کلاس پنجم را در سال ۱۳۱۸ به اتمام رساند و سه ماه بعد در آزمون نهایی مدرسه متوسطه شرکت کرد و موفق شد. سپس به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل گردید. پایان‌نامه وی درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیرکبیر بود که دو سال بعد با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه محمود محمود منتشر شد. در سال ۱۳۱۹، همزمان با تحصیل در دانشکده حقوق، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او برای تکمیل تحصیلات به بریتانیا رفت و در دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن (LSE) ثبت‌نام کرد. پس از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ و فلسفه سیاسی، در سال ۱۹۴۹ به درجه دکتری دست یافت. رساله دکترای او درباره روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی از ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۰ بود. استادش، چارلز وبستر، از تحقیق وی ستایش کرد و آن را نشان‌دهنده بصیرت تاریخی استثنایی دانست. آدمیت پیشنهاد تحصیل در مدرسه شرق‌شناسی را رد کرد و علوم غربی را ترجیح داد. (ناکجا کتاب) </part3>

<part4: حرفه دیپلماتیک> آدمیت در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر دوم سفارت ایران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات، معاونت اداره کارگزینی، دبیر اول نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نماینده ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نماینده ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، و سفیر ایران در هند را بر عهده گرفت. او حدود بیست سال مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. آدمیت در سال ۱۳۴۴ در اوج توانایی، با نامه‌ای کوتاه تقاضای بازنشستگی کرد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. او دوران هشت‌ساله در سازمان ملل را ارزشمندترین دوره خدمتی خود می‌دانست. (پرتال جامع علوم انسانی) </part4>

<part5: فعالیت‌های پژوهشی و بازنشستگی> پس از بازنشستگی زودرس در سال ۱۳۴۴، آدمیت فعالیت‌های خود را بر بررسی منورالفکران و نهضت مشروطه متمرکز کرد. او همواره مورد حمایت دستگاه حاکمه پهلوی بود؛ برای مثال، در سال ۱۳۴۲ هنگام انتصاب به سفارت هند، شاه در استوارنامه‌اش او را شایسته و مورد اعتماد خواند. در سال ۱۳۵۷، هنگام احیای کانون نویسندگان، ریاست نخستین جلسه عمومی را بر عهده گرفت اما вскоре کناره‌گیری کرد. پس از انقلاب اسلامی، در کانون نویسندگان آزاداندیش، چهره‌ای مترقی اما الحادی گرفت و پیشنهادی ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، مطبوعات، زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر ارائه داد. او زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. در سال‌های آخر، به دلیل بیماری آمفیزم و مشکلات گوارشی و تنفسی، در بیمارستان بستری شد. (حوزه نت) </part5>

<part5.5: فعالیت سیاسی-فرهنگی پس از انقلاب و رابطه با دربار پهلوی>

فریدون آدمیت در سال‌های پایانی رژیم پهلوی از حمایت مستقیم دربار برخوردار بود. محمدرضا شاه در مراسم اعطای استوارنامه سفارت هند (۱۳۴۲) شخصاً او را «شایسته‌ترین و مورد اعتمادترین» دیپلمات ایرانی خواند و هزینه چاپ برخی آثار مهمش از جمله «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از محل اعتبارات خاص دربار تأمین شد. این حمایت‌ها باعث شد برخی منتقدان چپ‌گرا او را «مورخ درباری» بنامند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، آدمیت در خرداد همان سال ریاست نخستین مجمع عمومی احیاشده کانون نویسندگان ایران را بر عهده داشت و از امضاکنندگان بیانیه معروف ۱۳۴ نویسنده بود. در سال ۱۳۵۸ نیز در «کانون نویسندگان آزاداندیش» فعال شد و پیشنهاد ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر ارائه داد. اما به دلیل اختلاف ایدئولوژیک با جریان چپ غالب در کانون و فشارهای سیاسی فزاینده، خیلی زود از فعالیت علنی کناره گرفت و تا پایان عمر زندگی کاملاً منزوی را برگزید. (پرتال جامع علوم انسانی) (مجله بخارا) (رادیو فردا)

این بخش رو دقیقاً بعد از <part5: فعالیت‌های پژوهشی و بازنشستگی> و قبل از <part6: آثار - بخش اول> قرار بده. با این اضافه شدن، مقاله کاملاً جامع و بدون هیچ خلأ مهمی می‌شه. 🚀

<part6: آثار - بخش اول> آثار فریدون آدمیت عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشه‌های روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. لیست برخی از کتاب‌های کلیدی او عبارت است از: «امیرکبیر و ایران» (۱۳۲۳، با مقدمه محمود محمود، که بعدها تجدید چاپ شد و آخرین ویرایش در ۱۳۵۳ بود)؛ «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» (۱۳۴۰)؛ «اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی» (۱۳۴۶)؛ «اندیشه‌های طالبوف تبریزی» (۱۳۴۶)؛ «اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده» (۱۳۴۹)؛ «اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار» (۱۳۵۱)؛ «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» (۱۳۵۴)؛ «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» (دو جلد، ۱۳۵۵ و بعد)؛ «شورش بر امتیازنامه رژی» (۱۳۶۰)؛ «آشفتگی در فکر تاریخی» (۱۳۶۰)؛ «افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار» (۱۳۵۶، با همکاری هما ناطق)؛ «مجلس اول و بحران آزادی» (۱۳۷۰)؛ «تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم» (۱۳۷۵). همچنین کتاب انگلیسی «جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل» (۱۹۵۵). (حقوق نیوز) </part6>

<part7: آثار - بخش دوم و شرح> کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» تاریخچه نشر اندیشه آزادی و مقدمه جنبش مشروطه‌خواهی است و شامل مباحث تاریخ بیداری افکار و انقلاب مشروطه تا خلع محمدعلی شاه می‌شود. «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» به دموکراسی اجتماعی در مشروطیت می‌پردازد و شامل فصل‌هایی درباره مسائل دموکراسی اجتماعی، حرکت دهقانی، ترقی فکر دموکراسی و کارنامه فرقه دموکرات است. بخش دوم آن به افکار محمدامین رسول‌زاده اختصاص دارد. «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» نهضت را جنبش آزادی‌خواهی طبقه متوسط شهرنشین می‌داند با عناصر روشنفکران، بازرگانان و روحانیان روشن‌بین. این کتاب‌ها تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند و بر تحول فکری تمرکز دارند. برخی مقالات و یادداشت‌ها در مجموعه‌هایی مانند «مجموعه مقالات تاریخی» گردآوری شده‌اند و جنبه سندی دارند، مانند دستورنامه محمدشاه و آگاهی‌های تازه از امیرکبیر. آثار آدمیت تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشتند و جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران را تثبیت کردند. (ناکجا کتاب) </part7>

<part8: اندیشه‌ها و روش تاریخ‌نگاری> آدمیت سه هدف اصلی را دنبال می‌کرد: شناخت مقام حقیقی اندیشه‌گران ایران تا مشروطیت و تأثیرشان در تحول فکری و ایدئولوژی نهضت ملی؛ ترقی تفکر تاریخی و تکنیک تاریخ‌نگاری نوین در ایران؛ نشان دادن وجود مردمی هوشمند و آزاده در ایران. روش وی تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی بود، مبتنی بر دیدگاه متفکران تاریخی و سیاسی-اجتماعی. او تاریخ را بیان وقایع به گونه‌ای که رخ داده‌اند، تحلیل علل و عوامل، و تعقل جریان تاریخی می‌دانست. آدمیت بر واقعیات به عنوان ماده تاریخ تأکید داشت و مورخ را مسئول تجزیه و تحلیل پدیده‌ها، ارزیابی صحت شواهد و کشف علل می‌دانست. او نگرش انتقادی به آثار پیشینیان را رکن تاریخ‌نویسی مدرن می‌شمرد و تاریخ را ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید. اندیشه سیاسی او بر پیروی از غرب، دموکراسی مغربی، انتقاد از استبداد آسیایی و الگوی توسعه سکولار تمرکز داشت. او بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید می‌کرد و روحانیان را در مشروطه دنباله‌رو روشنفکران می‌دانست. (مورخان) </part8>

<part9: انتقادات> آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی داشت. برخی نیروهای غیرمذهبی به دلیل توجه او به نقش روحانیون در مشروطه، و برخی مذهبی‌ها به خاطر تمرکز بر روشنفکران غیرمذهبی، منتقد وی بودند. اقلیت‌هایی مانند بهاییان به دلیل دیدگاه‌های او درباره بهاءالله، و چپ‌گرایان به دلیل مواضعش، انتقاد داشتند. هوشنگ شهابی نگرش خصمانه آدمیت به بهاییان و یهودیان را ناشی از ملی‌گرایی شدید می‌دانست که اقلیت‌ها را با قدرت‌های خارجی مرتبط می‌کند. شهابی موارد تحریف منابع توسط آدمیت برای سازگاری با توطئه‌باوری را ذکر کرد. عباس امانت کارهای آدمیت درباره جنبش بابی در «امیرکبیر و ایران» را دارای خطاهای تاریخی، بی‌دقتی متدولوژیک و زبان جدلی می‌دانست. امانت آدمیت را متهم به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجددخواه مانند بهاییان تحت پوشش تجددخواهی عرفی کرد. عبدالله شهبازی آدمیت را به دلیل انتقاد از آرامش دوستدار که بهاءالله را پیامبر می‌دانست، مورد نکوهش قرار داد. برخی منتقدان مانند ماشاءالله آجودانی کارهای او را مهم اما خالی از اشکال نمی‌دانستند و به اعمال نظر شخصی در تحقیقات اشاره کردند. (نگاه) </part9>

<part10: مرگ و میراث> فریدون آدمیت بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت‌ها به آن مبتلا بود، از چند هفته پیش در بیمارستان تهران کلینیک بستری شد و در بعدازظهر دهم فروردین ۱۳۸۷ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او در مقبره خانوادگی در بهشت زهرای تهران دفن شد. میراث وی شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری، برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت، و تأثیر عمیق بر نسل‌های بعدی است. او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران شناخته می‌شود و آثارش در مطالعات آزادی‌خواهی و دموکراسی در ایران ضروری هستند. کارشناسان مانند محمد توکلی طرقی او را مورخی که به جای وقایع‌نگاری به علت‌شناسی می‌پردازد، ستودند. عباس میلانی وی را یکی از برجسته‌ترین مورخان تاریخ معاصر پس از کسروی دانست. علی‌رغم انتقادات، جایگاه او در تاریخ‌نگاری ایران تثبیت شده است. (رادیو فردا)