|
|
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]] | | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]] |
| {{جعبه اطلاعات سیاستمدار | | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده |
| | نام = میرزا حسینخان سپهسالار | | | نام = فریدون آدمیت |
| | تصویر = حسین سپهسالار؛1.jpg | | | تصویر = فریدون آدمیت؛1.jpg |
| | شرح تصویر = میرزا حسینخان قزوینی، معروف به سپهسالار اعظم | | | توضیح تصویر = فریدون آدمیت، تاریخنگار ایرانی |
| | نام کامل = میرزا حسینخان قزوینی | | | نام اصلی = |
| | معروف به = سپهسالار اعظم، مشیرالدوله، حسینخان قزوینی | | | زمینه فعالیت = تاریخنگاری، دیپلماسی، پژوهش تاریخ معاصر ایران |
| | نام مستعار = | | | ملیت = |
| | زادروز = ۱۲۴۳ قمری (۱۲۰۶ خورشیدی / ۱۸۲۸ میلادی) | | | تاریخ تولد = ۲۳ مرداد ۱۲۹۹ شمسی |
| | شهر تولد = قزوین | | | محل تولد = تهران، ایران |
| | کشور تولد = ایران (دوره قاجار) | | | والدین = |
| | تاریخ مرگ = ۲۱ ذیحجه ۱۲۹۸ قمری (پاییز ۱۲۶۰ خورشیدی / ۱۸۸۱ میلادی) | | | تاریخ مرگ = ۱۰ فروردین ۱۳۸۷ شمسی |
| | شهر مرگ = مشهد | | | محل مرگ = تهران، ایران |
| | کشور مرگ = ایران (دوره قاجار) | | | علت مرگ = |
| | خویشاوندان سرشناس = میرزا نبیخان امیر دیوان قزوینی (پدر) | | | محل زندگی = |
| | تحصیلات = تحصیلات مقدماتی در ایران، دوره کوتاه در اروپا (تحت حمایت امیرکبیر)، دارالفنون | | | مدفن = بهشت زهرا، مقبره خانوادگی |
| | دین = اسلام شیعه | | | پیشه = تاریخنگار، دیپلمات، پژوهشگر تاریخ مشروطیت |
| | سمت = صدراعظم ایران (۱۲۸۸–۱۲۹۰ قمری) | | | سالهای نویسندگی = |
| | پستهای قبلی = وزیر عدلیه و اوقاف، وزیر جنگ، وزیر امور خارجه، وزیرمختار عثمانی، کنسول بمبئی و تفلیس، فرمانفرمای خراسان | | |سبک نوشتاری = تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی، آکادمیک |
| | فعالیتها = اصلاحات اداری، مالی و نظامی؛ تأسیس کابینه مدرن؛ صندوق عرایض؛ مبارزه با رشوه؛ نظم نوین قشون؛ قرارداد رویتر؛ سفر اول ناصرالدینشاه به اروپا؛ ساخت مسجد و مدرسه سپهسالار | | |کتابها = امیرکبیر و ایران؛ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران؛ فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت؛ اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده؛ اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی و … |
| | قبل از = | | | علت شهرت = پدر تاریخنگاری نوین ایران، بنیانگذار روش تحلیلی-انتقادی در تاریخنگاری معاصر ایران |
| | بعد از = | | | تحصیلات = دکترای تاریخ و فلسفه سیاسی |
| | زیرنویس = یکی از برجستهترین اصلاحطلبان دوران ناصری و ادامهدهنده راه امیرکبیر | | |دانشگاه = دانشگاه تهران؛ مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE) |
| }} | | | استاد = |
| '''میرزا حسین خان سپهسالار'''، (متولد ۱۲۴۳ ه. ق، قزوین – درگذشته ۱۲۹۸ ه. ق، مشهد) ملقب به مشیرالدوله و سپس سپهسالار اعظم، یکی از برجستهترین رجال سیاسی دوران ناصری بود که به عنوان اصلاحطلب، دیپلمات و صدراعظم شناخته میشود. او فرزند میرزا نبی خان امیر دیوان قزوینی و از خاندانی غیراشرافی بود. ترقی اولیهاش مدیون توجه [[امیرکبیر]] بود که او را برای تحصیل به اروپا فرستاد. پس از بازگشت، در مناصب کنسولی بمبئی و تفلیس و سپس وزیرمختاری طولانی در عثمانی، تجربه دیپلماتیک و ثروت هنگفتی اندوخت. او در سال ۱۲۸۷ ق، به وزارت عدلیه و اوقاف و سپس در سال ۱۲۸۸ ق، به وزارت جنگ و صدارت رسید. | | | تأثیرگذاشته بر = |
| | | گفتاورد = |
| | |اندازه تصویر=260پیکسل}} |
| | '''فریدون آدمیت'''، (متولد سال ۱۲۹۹، تهران - درگذشته ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، تهران) تاریخنگار ایرانی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در فعالیتهای سیاسی دوران قاجار نقش داشت و بنیانگذار جامعه آدمیت بود. فریدون آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در [[دارالفنون]] گذراند و در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. پایاننامه او درباره [[امیرکبیر|میرزا تقی خان امیرکبیر]] بود که بعدها به کتابی مهم تبدیل شد. وی در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمتهایی مانند دبیر سفارت ایران در لندن، نماینده در [[سازمان ملل متحد]]، و سفیر در لاهه و هند را بر عهده گرفت. فریدون آدمیت در سال ۱۳۴۴ بازنشسته شد تا به پژوهشهای تاریخی بپردازد. آثار او عمدتاً بر تاریخ [[جنبش مشروطه ایران]]، اندیشههای روشنفکران مانند [[میرزا آقاخان کرمانی]]، میرزا فتحعلی آخوندزاده و [[عبدالرحیم طالبوف تبریزی|میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی]] تمرکز دارند. کتابهایی نظیر «امیرکبیر و ایران»، «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت»، و «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از جمله کارهای کلیدی او هستند که تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند. روش وی بر پایه منابع اولیه، تحلیل علل و عوامل، و تأکید بر تحول فکری بود. فریدون آدمیت تاریخ را به عنوان ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریانهای اجتماعی میدید و بر ارزشهای عقلی و آزادی تأکید داشت. وی منتقدان زیادی از طیفهای مذهبی، غیرمذهبی، چپگرا و اقلیتهایی مانند بهاییان داشت که او را به تحریف منابع یا توطئهباوری متهم میکردند. با این حال، جایگاه او به عنوان پدر تاریخنگاری نوین ایران تثبیت شده است و آثارش تأثیر عمیقی بر نسلهای بعدی گذاشتهاند. آدمیت در دوران بازنشستگی، زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. فریدون آدمیت در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، در تهران درگذشت. میراث او شامل ارتقای تکنیک تاریخنگاری و برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت است.<ref name=":0">[https://anthropologyandculture.com/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%8A%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%D9%8A%D8%AA-%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A/ درباره فریدون آدمیت: وفادار به متن تاریخ - انسانشناسی و فرهنگ]</ref><ref name=":1">[https://www.naakojaaketab.com/post/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA زندگینامه و معرفی سه عنوان از کتابهای فریدون آدمیت - ناکجا کتاب]</ref><ref name=":2">[https://ensani.ir/fa/article/9847/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA زندگی و اندیشه فریدون آدمیت - پرتال جامع علوم انسانی]</ref><ref name=":3">[https://hawzah.net/fa/Article/View/84951/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA نگاهی منتقدانه به زندگی، تاریخ نگاری و اندیشه سیاسی فریدون آدمیت - حوزه نت]</ref><ref name=":4">[https://bukharamag.com/1387.03.2954.html به یاد دکتر فریدون آدمیت - مجله بخارا]</ref><ref name=":5">[https://www.radiofarda.com/a/o2_admiyat/441291.html فريدون آدميت؛ مشروطه و تاریخ نگاری جدید - رادیو فردا]</ref><ref name=":6">[https://www.newslaw.net/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA.a278209 فریدون آدمیت پدر تاریخ نگاری نوین ایران کیست؟ - حقوق نیوز]</ref><ref name=":7">[https://www.movarekhan.com/blog/historiography_of_fereydoun_adamit/ نگاهی به تاریخ نگاری دکتر فریدون آدمیت - مورخان]</ref><ref name=":8">[https://negah.org/378 فریدون آدمیت و بهاییان - نگاه]</ref> |
|
| |
|
| دوران صدارت او (۱۲۸۸–۱۲۹۰ قمری) با اصلاحات گسترده همراه بود: تأسیس کابینه مدرن، مبارزه با رشوه، اصلاح نظام مالی و مسکوکات، استخدام مستشاران اتریشی، ایجاد پستخانه، انتشار روزنامه، نظمدهی به ارتش، تأسیس کارخانه اسلحهسازی و صندوق عرایض برای شکایات مردمی. او بانی سفر اول [[ناصرالدین شاه]] به اروپا بود تا شاه با پیشرفتهای غربی آشنا شود. اما همزمان قرارداد جنجالی رویتر (۱۲۸۹ قمری) را امضا کرد که انحصار گستردهای به «بارون ژولیوس د رویتر» میداد و با اتهام رشوه و نفوذ انگلیس همراه شد. این قرارداد با مخالفت شدید روحانیت (به ویژه حاج ملا علی کنی)، درباریان و روسیه مواجه و لغو گردید.
| | == زندگی اولیه، خانواده و تحصیلات == |
| | فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در سال ۱۲۷۸ قمری به دنیا آمده و در سال ۱۳۵۸ قمری درگذشته بود. عباسقلی خان در سال ۱۳۰۳ قمری وارد عرصه سیاسی شد و با آشنایی با [[میرزا ملکمخان]]، به جرگه مریدان وی پیوست و جامعه آدمیت را با اصول فکری مشابهی بنیان نهاد. خانواده آدمیت در اواخر دوران قاجار به شهرت رسید و پدرش به عنوان کارمند دولتی و فعال سیاسی، جامعهای تأثیرگذار از چهرههای برجسته سیاسی تشکیل داد که ایدههای لیبرال را ترویج میکرد. این پدر منبع الهام برای پسرش باقی ماند و خانوادهای فرهنگی-سیاسی با اعتقاد به دانشاندوزی بود.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| صدارت میرزا حسین خان سپهسالار در دوران قحطی بزرگ (۱۲۸۸–۱۲۸۹ قمری) رخ داد که بخشی از آن به سیاست ترویج کشت تریاک نسبت داده میشود. او در سیاست خارجی به انگلیس تمایل داشت و پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به نیروی دریایی بریتانیا داد که از سوی شاه خیانت تلقی شد. پس از عزل از صدارت، وزارت خارجه و جنگ را بر عهده گرفت و قرارداد آخال (واگذاری بخشهایی از مرزهای شمال شرقی به روسیه) را امضا کرد. او در اواخر عمر به حکومت خراسان رفت و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت و ثروت افسانهای بر جای گذاشت.
| | === تحصیلات === |
| | فریدون آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دارالفنون گذراند و تا کلاس پنجم متوسطه در آنجا ادامه داد. او کلاس پنجم را در سال ۱۳۱۸ به اتمام رساند و سه ماه بعد در آزمون نهایی مدرسه متوسطه شرکت کرد و موفق شد. سپس به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغالتحصیل گردید. پایاننامه وی درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیرکبیر بود که دو سال بعد با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه [[محمود محمود]] منتشر شد. در سال ۱۳۱۹، همزمان با تحصیل در دانشکده حقوق، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او برای تکمیل تحصیلات به بریتانیا رفت و در دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن (LSE) ثبتنام کرد. پس از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ و فلسفه سیاسی، در سال ۱۹۴۹ میلادی به درجه دکتری دست یافت. رساله دکترای او درباره روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی از ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۰ بود. استادش، چارلز وبستر، از تحقیق وی ستایش کرد و آن را نشاندهنده بصیرت تاریخی استثنایی دانست. آدمیت پیشنهاد تحصیل در مدرسه شرقشناسی را رد کرد و علوم غربی را ترجیح داد.<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| میرزا حسین خان سپهسالار را هم ستایش کردهاند به عنوان ادامهدهنده راه امیرکبیر در ترقیخواهی و قانونمداری و هم نکوهش به دلیل وابستگی به بیگانگان، رشوهخواری و از دست دادن تمامیت ارضی. مسجد و مدرسه عالی سپهسالار (مطهری کنونی) از یادگارهای ماندگار اوست.<ref name=":0">[https://noandish.com/fa/news/172291/%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AE%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D9%88-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%83%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF مردی میانه خدمت و خیانت: میرزا حسین خان سپهسالار که بود!؟ - نواندیش]</ref><ref name=":1">[https://ensani.ir/fa/article/10412/%D8%AE%D9%88%D8%A8-%DB%8C%D8%A7-%D8%A8%D8%AF-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1 خوب یا بد سپهسالار - پرتال جامع علوم انسانی]</ref><ref name=":2">[http://tarikhirani.ir/fa/news/5862/%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA مدیریت میرزا حسینخانی دولت - تاریخ ایرانی]</ref><ref name=":3">[https://www.iichs.ir/fa/news/93/%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B1%D8%B6%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%86 تمامیت ارضی ایران؛ میرزا حسین خان سپهسالار و بحرین - پژوهشکده تاریخ معاصر]</ref><ref name=":4">[https://www.aran-papers.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF/11266/%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1 تحقیق مقاله میرزا حسین خان سپهسالار - آران پیپر]</ref><ref name=":5">[https://www.karkhanedar.com/%d8%a7%d8%b5%d9%84%d8%a7%d8%ad%d8%a7%d8%aa-%d9%85%db%8c%d8%b1%d8%b2%d8%a7-%d8%ad%d8%b3%db%8c%d9%86-%d8%ae%d8%a7%d9%86-%d8%b3%d9%be%d9%87%d8%b3%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d8%ae%d8%a7%d9%84-2/ اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار و مخالفت حاج ملا علی کنی - کارخانهدار]</ref>
| | == حرفه دیپلماتیک == |
| | فریدون آدمیت در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمتهایی مانند دبیر دوم سفارت ایران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات، معاونت اداره کارگزینی، دبیر اول نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نماینده ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نماینده ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، و سفیر ایران در هند را بر عهده گرفت. او حدود بیست سال مقام داور بینالملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوانترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. فریدون آدمیت در سال ۱۳۴۴ در اوج توانایی، با نامهای کوتاه تقاضای بازنشستگی کرد تا به پژوهشهای تاریخی بپردازد. او دوران هشتساله در سازمان ملل را ارزشمندترین دوره خدمتی خود میدانست.<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| == زندگی اولیه و خانواده == | | == فعالیتهای پژوهشی و بازنشستگی == |
| میرزا حسین خان سپهسالار، فرزند میرزا نبی خان امیر دیوان قزوینی، در سال ۱۲۴۳ قمری متولد شد. اجداد وی اهل علیآباد مازندران بودند و پدربزرگ او، عابدینبیک، در قزوین نزد شاهزاده علینقیمیرزا رکنالدوله، حکمران قزوین، به دلاکی اشتغال داشت.
| | پس از بازنشستگی زودرس در سال ۱۳۴۴، فریدون آدمیت فعالیتهای خود را بر بررسی منورالفکران و نهضت مشروطه متمرکز کرد. او همواره مورد حمایت دستگاه حاکمه پهلوی بود؛ برای مثال، در سال ۱۳۴۲ هنگام انتصاب به سفارت هند، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] در استوارنامهاش او را شایسته و مورد اعتماد خواند. او در سال ۱۳۵۷، هنگام احیای کانون نویسندگان، ریاست نخستین جلسه عمومی را بر عهده گرفت اما زود کنارهگیری کرد. فریدون آدمیت پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، در کانون نویسندگان آزاداندیش، چهرهای مترقی اما الحادی گرفت و پیشنهادی دهمادهای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، مطبوعات، زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر ارائه داد. او زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. در سالهای آخر، به دلیل بیماری آمفیزم و مشکلات گوارشی و تنفسی، در بیمارستان بستری شد.<ref name=":3" /> |
|
| |
|
| سپهسالار با امیر شباهت دیگری نیز داشت؛ این دو از سابقه خاندانی و اشرافی برخوردار نبودند و به همت و هوش فردی در نظام اداری ترقی کرده و مورد توجه قرار گرفتند؛ امیر اگر پسر آشپز بود، سپهسالار نیز پسر دلاکی در قزوین که دلاک خاصه علینقیمیرزا رکنالدوله، پسر فتحعلیشاه بود؛ بدین سبب دشمنانش او را با عنوان دلاکزاده تحقیر میکردند.
| | == فعالیت سیاسی-فرهنگی پس از انقلاب و رابطه با دربار پهلوی == |
| | فریدون آدمیت در سالهای پایانی رژیم پهلوی از حمایت مستقیم دربار برخوردار بود. محمدرضا شاه در مراسم اعطای استوارنامه سفارت هند (۱۳۴۲) شخصاً او را «شایستهترین و مورد اعتمادترین» دیپلمات ایرانی خواند و هزینه چاپ برخی آثار مهمش از جمله «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از محل اعتبارات خاص دربار تأمین شد. این حمایتها باعث شد برخی منتقدان چپگرا او را «مورخ درباری» بنامند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، آدمیت در خرداد همان سال ریاست نخستین مجمع عمومی احیاشده کانون نویسندگان ایران را بر عهده داشت و از امضاکنندگان بیانیه معروف ۱۳۴ نویسنده بود. در سال ۱۳۵۸ نیز در «کانون نویسندگان آزاداندیش» فعال شد و پیشنهاد دهمادهای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر ارائه داد. اما به دلیل اختلاف ایدئولوژیک با جریان چپ غالب در کانون و فشارهای سیاسی فزاینده، خیلی زود از فعالیت علنی کناره گرفت و تا پایان عمر زندگی کاملاً منزوی را برگزید.<ref name=":2" /><ref name=":4" /><ref name=":5" /> |
|
| |
|
| === آموزش و تحصیلات === | | == آثار == |
| میرزا حسین خان سپهسالار رشد و ترقی خود را عمدتاً مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود. امیرکبیر با پدر او روابط نزدیک داشت و پس از صدارت، فرزندان او را به تهران خواست و به کارهای دولتی گماشت. امیرکبیر او را برای تحصیل به خارج از کشور فرستاد و وی زبانهای فرانسوی و عربی را فرا گرفت، هرچند به فرانسه احاطه کامل نداشت. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه مینویسد: <blockquote>«فرانسه را غلط مکالمه میکرد و غلط مینوشت اما از شدت پررویی و طلاقت لسان، طوری کلمات را ادا میکرد که هرکس تصور مینمود که او فرانسه میداند.»<ref name=":0" /> </blockquote>در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، میرزا نبی خان تصمیم گرفت که دو فرزند خود یعنی میرزا حسین خان و میرزا یحیی خان را برای تحصیل به اروپا بفرستد. میرزا حسین خان پس از اقامت کوتاهی در اروپا، به زودی به ایران بازگشت. با اینکه تحصیلات او در همان سطح تحصیلات معمولی قدیمی باقی ماند و شاید در اوایل دوره [[دارالفنون|مدرسه دارالفنون]]، زبان فرانسه را هم کمی آموخته باشد، اما از هوش سرشار و قدرت بیان و نگارش و پشت کار و جدیت خوبی بهرهمند بود.<ref name=":3" />
| | [[پرونده:فکر آزادی و مقدمه مشروطیت.jpg|جایگزین=فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت|بندانگشتی|250x250پیکسل|فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت]] |
| | آثار فریدون آدمیت عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشههای روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. لیست برخی از کتابهای کلیدی او عبارت است از: |
|
| |
|
| میرزا حسینخان سپهسالار عمده رشد و ترقی اولیهاش را مرهون توجهات خاص امیرکبیر بود و در دهههای بعد نیز علت توجه ویژه ناصرالدینشاه به پیشنهاد اصلاحی سپهسالار و همراهی با آن را پشیمانی شاه از قتل امیرکبیر و شباهت اصلاحات مدنظر سپهسالار با اصلاحات امیرکبیر دانستهاند؛ در واقع شاه در سیمای سپهسالار، امیرکبیر را میدید که اصلاحات نیمهتمامش را پی میگیرد.<ref name=":0" /> | | * امیرکبیر و ایران (۱۳۲۳، با مقدمه محمود محمود، که بعدها تجدید چاپ شد و آخرین ویرایش در ۱۳۵۳ بود) |
| | * فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت (۱۳۴۰) |
| | * اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی (۱۳۴۶) |
| | * اندیشههای طالبوف تبریزی (۱۳۴۶) |
| | * اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۳۴۹) |
| | * اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار (۱۳۵۱) |
| | * فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران (۱۳۵۴) |
| | * ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران (دو جلد، ۱۳۵۵ و بعد) |
| | * شورش بر امتیازنامه رژی (۱۳۶۰) |
| | * آشفتگی در فکر تاریخی (۱۳۶۰) |
| | * افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار (۱۳۵۶، با همکاری هما ناطق) |
| | * مجلس اول و بحران آزادی (۱۳۷۰) |
| | * تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم (۱۳۷۵) |
|
| |
|
| میرزا حسین قزوینی ملقب به مشیرالدوله و بعد ملقب به سپهسالار شد و سپس صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار گشت. او پس از تحصیلات مقدماتی و مدتی تحصیل در دارالفنون، به ماموریتهای خارجی رفت.<ref name=":4" />
| | همچنین کتاب انگلیسی «جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بینالملل» (۱۹۵۵).<ref name=":6" /> |
|
| |
|
| == بازگشت از تحصیل و فعالیتهای دیپلماتیک == | | === شرح یکی از آثار === |
| [[پرونده:حسین سپهسالار؛2.jpg|جایگزین=میرزا حسینخان سپهسالار|بندانگشتی|260x260پیکسل|میرزا حسینخان سپهسالار]] | | کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» تاریخچه نشر اندیشه آزادی و مقدمه جنبش مشروطهخواهی است و شامل مباحث تاریخ بیداری افکار و انقلاب مشروطه تا خلع [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] میشود. «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» به دموکراسی اجتماعی در مشروطیت میپردازد و شامل فصلهایی درباره مسائل دموکراسی اجتماعی، حرکت دهقانی، ترقی فکر دموکراسی و کارنامه فرقه دموکرات است. بخش دوم آن به افکار محمدامین رسولزاده اختصاص دارد. «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» نهضت را جنبش آزادیخواهی طبقه متوسط شهرنشین میداند با عناصر روشنفکران، بازرگانان و روحانیان روشنبین. این کتابها تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند و بر تحول فکری تمرکز دارند. برخی مقالات و یادداشتها در مجموعههایی مانند «مجموعه مقالات تاریخی» گردآوری شدهاند و جنبه سندی دارند، مانند دستورنامه محمدشاه و آگاهیهای تازه از امیرکبیر. آثار آدمیت تأثیر عمیقی بر نسلهای بعدی گذاشتند و جایگاه او به عنوان پدر تاریخنگاری نوین ایران را تثبیت کردند.<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| میرزا حسینخان سپهسالار پس از بازگشت، وکیل کارهای پدر شد و در وزارت امورخارجه مشغول گردید، اما پس از فوت پدر و مضیقه مالی، به کنسولگری ایران در بمبئی منصوب شد. امیرکبیر در حکم انتصاب او توصیه کرد: <blockquote>«از گرفتن تعارف و رشوه محترز بوده، مطلقاً طمع و توقعی از آنها [تجار و ایرانیان مقیم بمبئی] ننماید.»<ref name=":1" /> </blockquote>سپهسالار پس از بازگشت از اروپا و اشتغال به وکالت کارهای پدرش، میرزا تقی خان امیرکبیر او را به کنسولگری بمبئی فرستاد. در آنجا دو نفر از تجار ایرانی مردند و مبلغ گزافی از ثروت آنها نصیب او شد. در همانجا، آقاخان محلاتی که با وی دوست بود، او را در شرطبندی مسابقات اسبدوانی رایج در هند، که برد و باخت داشت، سهیم کرد و از این راه مبلغی اندوخت.<ref name=":3" />
| | == اندیشهها و روش تاریخنگاری == |
| | فریدون آدمیت سه هدف اصلی را دنبال میکرد: شناخت مقام حقیقی اندیشهگران ایران تا مشروطیت و تأثیرشان در تحول فکری و ایدئولوژی نهضت ملی؛ ترقی تفکر تاریخی و تکنیک تاریخنگاری نوین در ایران؛ نشان دادن وجود مردمی هوشمند و آزاده در ایران. |
|
| |
|
| مدیریت دولتی میرزا حسینخان در زمان صدارت میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز شد. او در سال ۱۲۶۷ قمری زمانی که فقط ۲۵ سال داشت به سمت کارپردازی و در مقام کنسولگری به بمبئی رفت و در سال ۱۲۷۱ قمری کنسول تفلیس شد. چهار سال بعد در سمت وزیرمختاری به مأموریت اسلامبول اعزام شد و سه سال را در دربار عثمانی گذراند، در همانجا بود که لقب مشیرالدوله گرفت. یک بار نیز در سال ۱۲۸۲ قمری بر سر قضیه هرات از طرف دولت به مأموریت لندن رفت.<ref name=":2" />
| | روش وی تاریخنگاری تحلیلی-انتقادی بود، مبتنی بر دیدگاه متفکران تاریخی و سیاسی-اجتماعی. او تاریخ را بیان وقایع به گونهای که رخ دادهاند، تحلیل علل و عوامل، و تعقل جریان تاریخی میدانست. آدمیت بر واقعیات به عنوان ماده تاریخ تأکید داشت و مورخ را مسئول تجزیه و تحلیل پدیدهها، ارزیابی صحت شواهد و کشف علل میدانست. او نگرش انتقادی به آثار پیشینیان را رکن تاریخنویسی مدرن میشمرد و تاریخ را ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریانهای اجتماعی میدید. اندیشه سیاسی او بر پیروی از غرب، دموکراسی مغربی، انتقاد از استبداد آسیایی و الگوی توسعه سکولار تمرکز داشت. او بر ارزشهای عقلی و آزادی تأکید میکرد و روحانیان را در مشروطه دنبالهرو روشنفکران میدانست.<ref name=":7" /> |
|
| |
|
| او در دوران صدراعظمی امیرکبیر نزدیک به سه سال کارپرداز ایران در بمبئی بود و مدتی پس از مراجعت از هندوستان، کنسول ایران در تفلیس شد. در سالهای آخر صدارات میرزاآقاخان نوری وزیر مختار ایران در استانبول شد. او ۱۰ سال وزیر مختار ایران در استانبول بود و پس از آن هم با رتبه سفیرکبیری دو سال دیگر در استانبول ماند.<ref name=":4" /> | | == انتقادات == |
| | فریدون آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی داشت. برخی نیروهای غیرمذهبی به دلیل توجه او به نقش روحانیون در مشروطه، و برخی مذهبیها به خاطر تمرکز بر روشنفکران غیرمذهبی، منتقد وی بودند. اقلیتهایی مانند [[بهائیان ایران|بهاییان]] به دلیل دیدگاههای او درباره بهاءالله، و چپگرایان به دلیل مواضعش، انتقاد داشتند. هوشنگ شهابی نگرش خصمانه آدمیت به بهاییان و یهودیان را ناشی از ملیگرایی شدید میدانست که اقلیتها را با قدرتهای خارجی مرتبط میکند. شهابی موارد تحریف منابع توسط آدمیت برای سازگاری با توطئهباوری را ذکر کرد. عباس امانت کارهای آدمیت درباره جنبش بابی در «امیرکبیر و ایران» را دارای خطاهای تاریخی، بیدقتی متدولوژیک و زبان جدلی میدانست. امانت فریدون آدمیت را متهم به ایجاد نفرت نسبت به گروههای دینی تجددخواه مانند بهاییان تحت پوشش تجددخواهی عرفی کرد. عبدالله شهبازی آدمیت را به دلیل انتقاد از آرامش دوستدار که بهاءالله را پیامبر میدانست، مورد نکوهش قرار داد. برخی منتقدان مانند [[ماشاءالله آجودانی]] کارهای او را مهم اما خالی از اشکال نمیدانستند و به اعمال نظر شخصی در تحقیقات اشاره کردند.<ref name=":8" /> |
|
| |
|
| === مأموریت در بمبئی و تجارت تریاک === | | == مرگ و میراث == |
| میرزا حسینخان سپهسالار از راه بوشهر و مسقط به بمبئی رفت، اما در میانه راه بدون هماهنگی، با شیخ مسقط مذاکره کرد که مورد ایراد قرار گرفت. نایب وزارت خارجه در ۲۴ شوال ۱۲۶۷ قمری در یک نامه انتقادآمیز به او نوشت: <blockquote>«مداخله شما در امور خارج از مأموریت و کارهایی که در دستورالعمل قید نشده و مداخله کردهاید، پسند نیفتاد. مقرر داشتند من به آن عالیجاه اظهار داشته و ضمناً نصیحت نمایم از قرار دستورالعمل که در دست دارید، تجاوز و تخلف نکنید و در امورات خارج از مأموریت خود بههیچوجه دخیل ننمایید.»<ref name=":1" /> </blockquote>اقامت سهساله میرزا حسینخان سپهسالار در بمبئی با ثروت انبوهی همراه بود. او در گزارش خود منافع کشت خشخاش را گوشزد کرد و دولت کشت تریاک را ترویج داد، که از سال ۱۲۶۷ قمری در اطراف تهران آغاز شد. تا سال ۱۲۸۷ قمری (۱۸۷۰ میلادی)، تریاک ایران به صادرات بینالمللی درآمد و اعتیاد رواج یافت. او تجار را به آوردن تریاک به جای پول تشویق کرد و یکی از مشوقان تریاککاری بود. در سال ۱۸۷۱ میلادی، صادرات تریاک از ۸۷۰ جعبه به ۷۷۰۰ جعبه رسید. این سیاست به قحطی ۱۸۷۱–۱۸۷۲ منجر شد، با تلفات حدود یکونیم میلیون نفر در ایران.
| | فریدون آدمیت بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدتها به آن مبتلا بود، از چند هفته پیش در بیمارستان تهران کلینیک بستری شد و در بعدازظهر دهم فروردین ۱۳۸۷ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او در مقبره خانوادگی در بهشت زهرای تهران دفن شد. میراث وی شامل ارتقای تکنیک تاریخنگاری، برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت، و تأثیر عمیق بر نسلهای بعدی است. او به عنوان پدر تاریخنگاری نوین ایران شناخته میشود و آثارش در مطالعات آزادیخواهی و دموکراسی در ایران ضروری هستند. کارشناسان مانند محمد توکلی طرقی او را مورخی که به جای وقایعنگاری به علتشناسی میپردازد، ستودند. عباس میلانی وی را یکی از برجستهترین مورخان تاریخ معاصر پس از [[احمد کسروی]] دانسته است. علیرغم انتقادات، جایگاه او در تاریخنگاری ایران تثبیت شده است.<ref name=":5" /> |
|
| |
|
| بمبئی مرکز تجارت خاندان یهودی ساسون بود که در صادرات تریاک فعال بودند. سپهسالار با ثروت ۱۵۰ هزار روپی بازگشت، که شایعاتی مبنی بر پرداخت توسط ساسونها وجود داشت. او مدعی شد ثروت از ارث تجار یا شرطبندی آقاخان محلاتی است. امیرکبیر قصد تنبیه او را داشت اما اجل مانع شد.
| | == منابع: == |
| | |
| نخستین منصب مهم میرزاحسینخان که با حکم امیرکبیر به او سپرده شد، کنسولگری ایران در بمبئی است که تنها سه سال به طول انجامید، اما میرزاحسینخان با ثروتی هنگفت از این سفر بازگشت که عمده منابع آن را نتیجه رشوهخواری و پذیرش هدایا از سوی او دانستهاند و عجیب اینکه این ثروتاندوزی او در مأموریت سهساله موجب نزول سپهسالار نشد و او پس از بمبئی به تفلیس مأمور شد.
| |
| | |
| میرزا حسینخان سپهسالار خود در توجیه نحوه کسب این ثروت عظیم مدعی شد در بمبئی یکیدو نفر از تجار ایرانی از دنیا رفتند و مبلغ زیادی از مال آنها به او رسید و همچنین مدعی شد آقاخان محلاتی، باجناغ وی به نیت او در شرطبندی اسبدوانی شرکت کرد و برنده شد و پول هنگفتی به او داد.
| |
| | |
| هم بمبئی و هم تفلیس در آن دوره شهرهای مهمی برای تجارت و دیپلماسی ایرانی بودند. بمبئی مهمترین بندر حکومت بریتانیایی هند و محل حضور و تجارت عده زیادی از ایرانیان مهاجر بود و در دهههای بعدی روزنامه [[روزنامه حبلالمتین|حبلالمتین]] از کلکته با هزینه انگلیسیها منتشر و بانی تفکر تجددخواهی در دولت قاجاری شد.
| |
| | |
| باور انگلیسیها پس از [[عهدنامه ترکمانچای|قرارداد ترکمانچای]] بر این بود که ایران تحت نفوذ و حمایت روسیه تزاری قرار گرفتهاست و روسیه از نفوذی بیشتر در تهران برخوردار است. در واقع بنا بر ماده چهارم قرارداد ترکمانچای امپراطوری روسیه تزاری متعهد شده بود از سلطنت عباسمیرزا و فرزندان او حمایت کند.<ref name=":1" />
| |
| | |
| در همین دوره، او در یکی از گزارشهای خود برای دولت، منافع زیاد کشت خشخاش را گوشزد کرد و پیشنهاد ترویج کشت آن را داد. پس از بازگشت به تهران، پدرش با تقدیم پیشکشی به میرزا آقاخان نوری، صدراعظم وقت، توانست کنسولگری ایران در قفقاز را برای او به دست آورد. این دوره مسئولیت او با جنگهای کریمه (۱۸۵۴–۱۸۵۶ م) و بروز قحط و غلا در منطقه قفقاز همزمان شد. او با میرزا صادق نوری، وزیر و پیشکار آذربایجان هماهنگ کرده غله این دیار را به قیمت ارزان میخرید و در قفقاز به قیمتی گزاف میفروخت، به گونهای که نزدیک به صد هزار تومان از این کار سود برد.<ref name=":3" />
| |
| | |
| === مأموریت در تفلیس و تجارت غله ===
| |
| میرزا حسینخان سپهسالار در سال ۱۲۷۱ قمری به سرکنسولی در تفلیس منصوب شد (با پرداخت به میرزاآقاخان نوری). در سالهای ۱۲۷۵–۱۲۷۹ قمری، گندم ارزان از آذربایجان وارد و به روسها گران فروخت، که حدود ۱۰۰ هزار تومان سود داشت.
| |
| | |
| دکتر محمدجواد شیخالاسلامی مینویسد، سپهسالار در این مأموریت نیز همچنان در فکر فعالیتهای اقتصادی بود: <blockquote>«در زمان صدارت میرزاآقاخان نوری موقعی که [میرزاحسینخان] سرکنسول ایران در تفلیس بود، گندم به قیمت خیلی ارزان از آذربایجان وارد میکرد و به روسها که مشغول جنگ در شبهجزیره کریمه بودند، به قیمتهای هنگفت و سرسامآور میفروخت». </blockquote>سپهسالار در بمبئی با بریتانیاییها روبهرو بود و در تفلیس با نایبالسلطنه امپراطوری روسیه تزاری در قفقاز آشنا شد. او در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تأثیر افکار او قرار گرفت.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
| |
| | |
| === مأموریت در عثمانی و لقب مشیرالدوله ===
| |
| حسین سپهسالار در سال ۱۲۷۵ قمری وزیرمختار در عثمانی شد (۱۲ سال). به امور اقتصادی شخصی پرداخت و سود گزاف برد. او اعتراف کرد قاتلی را با مصونیت دیپلماتیک به اروپا برد و ۱۰۰ هزار لیره طلا دریافت کرد. وی در سال ۱۲۸۲ قمری لقب مشیرالدوله گرفت.
| |
| | |
| سپهسالار در تفلیس با میرزافتحعلیآخوندزاده، روشنفکر ایرانی که کارمند نایبالسلطنه روسی قفقاز بود، مرتبط و تحت تأثیر افکار او قرار گرفت. سپهسالار پس از تفلیس به مدت دوازده سال به سمت وزیر مختار ایران در استانبول عازم امپراطوری عثمانی شد. در این زمان نیز حضور سپهسالار در استانبول با اصلاحات در حکومت عثمانی موسوم به تنظیمات همزمان شد. در همین دوران مأموریت عثمانی (۱۲۸۲ قمری) بود که از سوی ناصرالدینشاه به او لقب مشیرالدوله داده شد.
| |
| | |
| میرزا حسین خان سپهسالار مشیرالدوله در یک دوره ۲۰ ساله در خارج از ایران به سر برد. در دوره ۱۲ ساله اقامت خود در استانبول جنبشهای قانونخواهی و مشروطهطلبی اروپا را که در عثمانی بازتاب گستردهای داشت از نزدیک مشاهده کرد و با تکاپوی روشنفکران عثمانی برای دستیابی به قانون اساسی و بنای مجلس قانونگذاری آشنا شد.
| |
| | |
| او بعد از عزل میرزا آقاخان به تهران آمد و به وزیر مختاری اسلامبول نایل شد. مدت مأموریت او در عثمانی دوازده سال به طول انجامید (۱۲۷۵–۱۲۸۷ هـ. ق). در سال ۱۲۸۷، ناصرالدین شاه برای زیارت عتبات مقدسه به عراق سفر کرد و در بغداد دستخط وزارت عدلیه و وزارت وظایف و اوقاف را برای میرزا حسین خان که او را همراهی میکرد صادر کرد و وی را با خود به تهران آورد.
| |
| | |
| او ترتیب سفر ناصرالدین شاه به عتبات عالیات را با هماهنگی با عثمانی داد و با جلب اعتماد او فعالیت برای ایجاد اصلاحات در امور مملکتی را آغاز کرد. در این سفر شاه را با مبانی حکومت در غرب و ساختارهای جدید دولتی آشنا کرد و ایرانیانی را که از جور قاجار ترک وطن کرده به عراق آمده بودند به شاه نشان داد. شاه در پایان سفر به عتبات، میرزا حسین خان را با خود به تهران آورد و او را به «وزارت عدلیه و اوقاف و وظایف» گمارد.
| |
| | |
| یکی از رویدادهای مهم دوران حضور میرزا حسینخان سپهسالار در استانبول تشرف ناصرالدینشاه به عتبات بود که بازتاب زیادی یافت. ناصرالدینشاه در این سفر چنان مورد استقبال ایرانیان و شیعیان نجف و کربلا قرار گرفت که گویی به یکی از شهرهای ایران پا گذاشتهاست. این اتفاق در عین حال که موجب سوءظن سلطانعبدالحمید به ناصرالدین شاه شد، برای میرزا حسینخان خوشیمن بود و ناصرالدینشاه بهمنظور قدردانی از تلاشهای میرزا حسینخان در مسیر بازگشت از زیارت، در بغداد، او را به وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف منصوب کرد و وی به همراه شاه به تهران آمد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":4" /><ref name=":3" />
| |
| | |
| == مناصب وزارتی و صدارت ==
| |
| [[پرونده:سپهسالار و ناصرالدین شاه.jpg|جایگزین=ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار، در کالسکه دوک آلبانی "لئوپولد" پسر کوچک ملکه ویکتوریا؛ این عکس مربوط به سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ است|بندانگشتی|ناصرالدین شاه و میرزا حسین خان سپهسالار، در کالسکه دوک آلبانی "لئوپولد" پسر کوچک ملکه ویکتوریا؛ این عکس مربوط به سفر اول ناصرالدین شاه به فرنگ است]]
| |
| | |
| === وزارت عدلیه و اوقاف ===
| |
| میرزا حسینخان سپهسالار در ۲۹ رمضان ۱۲۸۷ قمری، پس از زیارت عتبات، به وزارت عدلیه و اوقاف منصوب شد. تلاش برای برهم زدن نفوذ روحانیت با کتابچه تنظیمات، که محاکم شرع را تحت کنترل دولت درآورد و استقلال روحانیت را تهدید کرد. ایجاد صندوق عرایض برای شکایات مردم از حکام، که ماهانه به تهران فرستاده میشد اما پس از چند سال برچیده شد.<ref name=":1" />
| |
| | |
| مدیریت عالی میرزا حسینخان در سال ۱۲۸۷ قمری با انتصابش به وزارت عدلیه و اوقاف آغاز شد. در سال ۱۲۸۸ قمری با لقب سپهسالار اعظم به وزارت جنگ رفت و یک ماه و نیم بعد به صدارت رسید؛ ولی پس از دو سال، در راه بازگشت از نخستین سفر ناصرالدینشاه به فرنگ، زمانی که نزدیک قزوین رسیدند از صدارت عزل و به حکومت گیلان منصوب شد. یک ماه بعد او را از رشت به پایتخت احضار و به وزارت امور خارجه منصوب کردند. یک سال بعد وزارت جنگ نیز بر عهده او قرار گرفت. میرزا حسینخان شش سال هر دو وزارتخانه را مدیریت کرد تا اینکه در شوال ۱۲۹۵ قمری برکنار و سال بعد فرمانفرمایی خراسان را بر عهده گرفت و روانه مشهد شد.
| |
| | |
| [[ناظمالاسلام کرمانی]] در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.»<ref name=":2" /> </blockquote>میرزا حسینخان سپهسالار در طول دوران وزارت عدلیه و اوقاف، تمام تلاش خود را بر این متمرکز کرد که نظام قضائی سابق را که بر نفوذ روحانیت استوار بود، برهم زند؛ لذا با نگارش کتابچه تنظیمات که آن را به تصویب و امضای شاه نیز رسانده بود، درصدد تعیین حدود و وظایف کارکنان دولت برآمد.
| |
| | |
| از اقدامات مثبت او در این دوره این بود که به شاه پیشنهاد کرد صندوقی به نام «صندوق عرایض» در تمام شهرستانها نصب کنند تا مردم بتوانند شکایات خود را از حکام محلی و مأموران دولتی در آن صندوق بریزند و در پایان هر ماه نامههای مردم را با پیک ویژه به تهران بفرستند و شکایات مردم مستقیماً به نظر شاه برسد و دستورهایی بایسته داده شود.<ref name=":0" />
| |
| | |
| پس از ورود به تهران، ناصرالدین شاه مجلس دارالشورای دولتی را تشکیل داد و پس از هفت ماه، میرزا حسین خان را که پس از فوت میرزا جعفرخان مشیرالدوله (۱۲۷۹) ملقب به مشیرالدوله شده بود و اینک عضویت دارالشورا و وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را بر عهده داشت، به لقب سپهسالار اعظم ملقب و به وزارت جنگ منصوب نمود. یک ماه و نیم بعد از این تاریخ، در ۲۹ شعبان ۱۲۸۸ هـ. ق، سپهسالار اعظم به منصب صدارت عظمی نیز ارتقاء یافت.<ref name=":3" />
| |
| | |
| === وزارت جنگ و صدارت اعظم ===
| |
| میرزا حسینخان سپهسالار در ۱۳ رجب ۱۲۸۸ قمری به وزارت عسکری و سپس صدارت منصوب شد. بخشنامههایی علیه رشوه و قوموخویشبازی صادر کرد. حسامالسلطنه را عزل کرد و قدرت گرفت.<ref name=":1" />
| |
| | |
| ستاره اقبال میرزا حسین خان مشیرالدوله درخشیدن گرفت و او به فاصله اندکی به وزارت جنگ و سپس صدارتاعظمی انتخاب شد. ناصرالدینشاه ضمن اعطای لقب «سپهسالار اعظم»، ابتدا او را به وزارت عسکری منصوب کرد و پس از مدتی کوتاه فرمان صدارت او را صادر و «نیک و بد جمیع امور دولت» را به وی محول کرد. خود سپهسالار مینویسد: <blockquote>«جمیع امورات دولتی و مملکتی را جزئیتاً و کلیتاً واگذار و تفویض فرمودهاند.» </blockquote>سپهسالار تنها چهلوهفت روز پس از صدارتش، [[میرزا ملکمخان]]، دیگر روشنفکر غربگرای ایرانی را از استانبول فراخواند و مدتی او را مشاور خود کرد و سپس بهعنوان سفیر به لندن اعزام کرد.<ref name=":0" />
| |
| | |
| === اصلاحات اداری و مالی ===
| |
| آغاز صدارت میرزا حسینخان سپهسالار مقارن بود با اوج بحران اقتصادی کشور از جمله رکود ده ساله، قحطیهای پیاپی، کاهش شدید جمعیت، فقر و بیکاری فراگیر، مهاجرت اعیان به خارج، کاهش تولیدات کشاورزی، بحران بیپولی، بیاعتباری اوراق بهادار دولتی و عدم توازن در واردات و صادرات که همگی نشانههای بحران عمومی بودند. عبدالله مستوفی شرح داده یکی از بحرانها قحطی بزرگی در این سالهاست: <blockquote>«از یکی دو سال پیش کمبارانی شروع و گرانی و تنگی خواروبار خودنمایی میکرد ولی در زمستان سال ۱۲۸۷ قمری باران هیچ نبارید و مایههای سنواتی هم تمام شده بود. قیمت نان که در بهار آن سال اندکی بیش از یک من شش، هفت شاهی نبود به مرور ترقی کرده در این وقت به یک من یک قران رسید… در زمستان سال ۱۲۸۸ قمری قیمت نان یک من پنج قران شد که پانزده، شانزده برابر قیمت عادی آن بود و مجبور شدند از روسها استمداد کنند… در زمستان این سال برف و باران بیحساب آمد و همین بارندگی زیاد در پارهای از جاها راهبندان کرد و بیشتر مایه تلف نفوس گردید… در بهار هم مرض حصبه و محرقه خیلی از مردم را اعم از بیچیز و منعم به دیار فنا فرستاد…» </blockquote>میرزا حسینخان با وقوف بر چنین موضوعی برنامهریزی اصلاحات خود را با همراهی افرادی چون میرزا یوسف مستشارالدوله و میرزا ملکمخان آغاز کرد. او پیش از پذیرش صدارت، زمانی که وزیر عدلیه بود، میرزا یوسفخان مستشارالدوله را به همکاری فراخواند. یوسفخان از خانوادههای معروف تبریز بود که سالها در سفارت ایران در تفلیس خدمت کرده و دو، سه سالی هم شارژدافر سفارت ایران در پاریس بود.
| |
| | |
| میرزا یوسف مستشارالدوله پیش از آنکه به ایران بیاید رساله «یک کلمه» را در پاریس منتشر کرده بود: «به عقیده او کلید همه مشکلات جامعه ایران یک کلمه و آن یک کلمه قانون بود. این رساله که بعدها بسیار معروف شد در واقع اصلیترین مواد اعلامیه حقوق بشر را که در مقدمه قانون اساسی فرانسه پذیرفته شده بود دربرداشت.» فریدون آدمیت در کتاب «اندیشه ترقی و حکومت قانون» (عصر سپهسالار) مینویسد: <blockquote>«او در ایران اولین نویسندهای است که گفت منشأ و قدرت دولت، اراده ملت است.» </blockquote>میرزا ملکمخان ناظمالدوله چهره دیگری بود که در بدو حضور سپهسالار در صدارت عظمی در اندیشه قانونخواهی نقشی بسیار مهم داشت: «به اعتقاد او ایرانیان میبایستی همانگونه که بسیاری از مظاهر تمدن مادی را به کشور آورده و از آن بهره جسته بودند شیوه مدیریت و سازماندهی و قانونگذاری را نیز از آنها بیاموزند.»
| |
| | |
| گام بعدی میرزا حسینخان برای مدیریت جامعه، مبارزه با فساد اداری بود. او در بخشنامهای همگان خاصه مدیران ارشد را از پذیرفتن رشوه که به صورت بیماری فراگیر سازمانهای دولتی درآمده بود بر حذر داشت و برایشان خط و نشان کشید و برای اینکه فرمانش کمرنگ نشود به قول عبدالله مستوفی با جدیتی خسته نشد و دنبال بخشنامه خود را گرفت و به زودی کارها نظم و نسق مرتبی پیدا کرد. اگرچه مردم به سادگی زمان امیرنظام نبودند که فوراً تسلیم شوند، با این حال یکی دو فقره عزل تنبیهی که بر اثر نافرمانی پارهای از حکام حتی دربارهٔ شاهزادگانی مانند عزل حسامالسلطنه از خراسان اتفاق افتاد، خواهی نخواهی همه را بیدار کرد.
| |
| | |
| میرزا حسینخان برای سازمان دادن به دولت لایحهای را در آبان ۱۲۸۸ قمری به امضای شاه رساند که به موجب آن دولت به یک صدارت و ۹ وزارت تقسیم میشد؛ شامل وزارت داخله، خارجه، جنگ، مالیات، عدلیه، علوم، فواید، تجارت و زراعت و دربار. صدراعظم شخص اول دولت و رئیس مجلس وزرا بود. در عین حال در این لایحه تصریح شده بود وزرا در کلیات امور مسئولیت مشترک و در وزارتخانه متبوع خودشان مسئولیت خاص دارند.
| |
| | |
| بر اثر مدیریت سپهسالار، درآمد سالانه دولت افزایش قابل توجهی پیدا کرد؛ افزایشی که به خاطر بهکارگیری مستشاران فرنگی در امر مالیات بود. سپهسالار برای سروسامان دادن به وضع مالیات بارون دو استاین اتریشی را به ایران آورد. علاوه بر او میرزا حسینخان بیست و چند اتریشی دیگر را نیز برای اصلاح امور کشور به استخدام درآورد؛ اما موانع زیادی بر سر راهش ایجاد کردند. بارون دو استاین مسئولیت اصلاح اوزان و مقادیر و یکسان کردن آنها را نیز بر عهده داشت.
| |
| | |
| طرح برپا کردن بانک دولتی با سرمایه ده کرور تومان در زمان صدارت میرزا حسینخان ریخته شد. از فرانسه و انگلیس و اتریش چند پیشنهاد برای ایجاد بانک رسیده بود. به همت میرزا حسینخان مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفت اما به دلایل گوناگونی این طرح تا ۱۲۹۵ قمری به تأخیر افتاد.
| |
| | |
| با آنکه بانک باز نشد؛ اما اصلاح مسکوکات نقدی بهتر شد و پول ایران که تا آن زمان وضعیت مشخص و نظام متناسبی نداشت سامان گرفت. پول کشور عبارت بود از تومان طلا، قران نقره پناهآباد (نیم قرانی)، پول سیاه یا شاهی مسی، اسکناس هنوز به بازار نیامده بود؛ عیار قران و تومان در ولایات ثابت نبود. ارزش قران معادل یک فرانک فرانسه بود. چرخ ضرابی در کار نبود. ابزار کار چکش و کوره و سندان بود و به همین دلیل سکهها زشت و بدریخت بودند و زمینه برای فساد کاملاً آماده بود. میرزا حسینخان با برپا کردن ضرابخانه مرکزی به این آشفتگی و فساد تا حد زیادی پایان داد. او در اندیشه چاپ اسکناس هم بود اما چون کار تأسیس بانک ناکام ماند این طرح او نیز به جایی نرسید.
| |
| | |
| اصلاحات میرزا حسینخان در مقابل فسادی که در تار و پود دولت ریشه دوانده بود نتوانست بیشتر از دو سال دوام بیاورد؛ اما شاید مهمترین کاری که او برای ادامه اصلاحاتش کرد تأثیر بر ذهن و اندیشه شاه برای اصلاحات بود. از این رو سفرهای شاه به فرنگ که زمینه نخستین آن را میرزا حسینخان گذاشت از همینجا میآمد. سفر ناصرالدینشاه از روسیه آغاز شد و از ورشو و آلمان و بلژیک به لندن و از لندن به پاریس و ایتالیا و ژنو و عثمانی و در نهایت به روسیه بازگشت.<ref name=":2" />
| |
| | |
| سپهسالار با استخدام معلم از اتریش برای ایجاد قشون منظم و تأسیس مدرسه نظامی برای تربیت افسران و تأسیس کارخانه اسلحهسازی و مهمات جنگی با قوه ماشین بخار به ارتش ایران نظم و نظامی بخشید و پستخانه و انتشار تمبر پستی را در کشور راهاندازی کرد.
| |
| | |
| میرزاحسینخان سپهسالار با تقویت دارالفنون و ساده نمودن سبک نگارش در مکاتبات دولتی تلاش زیادی برای اصلاح نظام اداری کشور برداشت و با استخدام مشاوران و متخصصین اتریشی برای اصلاح امور مالیه و بهرهبرداری از معادن تلاش کرد. او بانی و حامی انتشار روزنامههای وقایع عدلیه، نظامی، مریخ، وطن و یک سالنامه بود که در میان رجال دولتی کارنامهای یگانه شمرده میشود.
| |
| | |
| سپهسالار از ابتدای صدارت خود تلاش کرد توجه شاه را به لزوم انجام اصلاحات داخلی با الگو قرار دادن کشورهای اروپایی قانع کند و در همین مسیر مقدمات نخستین سفر پادشاه ایران به کشوری مسیحی را فراهم کرد و ناصرالدینشاه در تاریخ ۱۹ آوریل ۱۸۷۳ برابر با ۱۲۹۰ قمری به اروپا رفت.<ref name=":0" />
| |
| | |
| اصلاحاتی که با قتل امیرکبیر متوقف مانده بود با روی کار آمدن میرزا حسین خان سپهسالار در دهه ۱۲۸۰–۱۲۹۰ قمری از سر گرفته شد. پریشانی اوضاع کشور، قحطی و خشکسالیهای پی در پی و آشوبهای مداوم مردم گرسنه، کشور را در غرقابی از فلاکت فرو برده بود.
| |
| | |
| در این زمان اصلاحات ۱۰ ساله سپهسالار آغاز میگردد که بقول حسنعلی خان گروسی که مینویسد: <blockquote>«هنوز از صدارت ایشان ۶ ماه نگذشته که مدرسهها و بیمارستانها دایر شد و نان خشک عساکر ما که سه ماه به سه ماه نمیرسید به سوپ و خورش یومیه مبدل گشت… ترقیخواهان زبان به مدحش گشودند، اما سنتیها، نیز به ذم و تخطئه او پرداختند.»<ref name=":5" /> </blockquote>در عادت رشوهگیری و مالاندوزی او از این راه تقریباً تردیدی نیست اما ایدههای اصلاحجویانهاش نیز پنهان نیست. او توانست نخستین قدمها را برای قانونگذاری با هدف تغییر حکومت خودکامه فردی به حکومت قانونمند و کاهش قدرت حکام و حفظ حقوق رعیت بردارد و با تأسیس «صندوق عرایض» که مردم شکایات خود را در آن صندوق میریختند، تلاش کرد نظام بازرسی و شکایت را در کشور راهاندازی کند. او محاکم شرعی را محدود و محاکم عرفی را که در دست حکومت بود، گسترش داد.
| |
| | |
| صدارت او با قحطی همراه بود، که بخشی به ترویج تریاک نسبت داده میشود. برای جلب حمایت، پول به فقرا داد که مهاجرت به تهران را افزایش داد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
| |
| | |
| == سیاست خارجی و قراردادها ==
| |
| [[پرونده:قرارداد رویترز.jpg|جایگزین=قرارداد رویترز|بندانگشتی|280x280پیکسل|قرارداد رویترز]]
| |
| انگلیس میرزا حسینخان سپهسالار را به صدارت رساند. تعهدات سپهسالار به انگلیس این بود: حکمیت در بلوچستان و سیستان، امتیاز رویتر، سفر شاه به انگلیس. قرارداد رویتر (۱۸۷۲) شامل انحصار راهآهن، معادن، جنگلها، اراضی بایر، آبیاری، بانک، گمرکات برای ۷۰ سال و ۲۵ سال گمرکات. همچنین رشوههایی مانند ۵۰ هزار لیره به او پرداخت شد. البته این قرارداد با مخالفت روحانیت (آیتالله حاجملا علیکنی) و روسها مواجه شد و لغو گردید.
| |
| | |
| احمدخانملکساسانی دیپلمات و مورخ عصر پهلوی که خود سالها در وزارت امورخارجه به کار اشتغال داشته، مینویسد: <blockquote>«در موقع تعیین میرزا حسینخان به صدارت، انگلیسیها برای چهار فقره از تقاضاهای خودشان از او قول گرفتند: اول، قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان؛ دوم، قبول حکمیت مأمور انگلیس راجع به حدود سیستان؛ سوم، دادن امتیاز منابع ثروت سرتاسر ایران به بارون ژولیوس دو رویتر؛ چهارم، بردن ناصرالدینشاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس. صدراعظم دستنشانده هم هر چهار فقره را موافق دلخواه آنها انجام داد.» </blockquote>شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که چنین صراحت و شرط و شروطی را نفی میکند؛ از جمله عدم حمایت دولت انگلیس از امتیاز رویتر یا نسبت دادن سفر ناصرالدینشاه به انگلیسیها، اما پوشیده نیست که انگلیسیها از صدارت میرزا حسینخان سپهسالار حمایت کردند.
| |
| | |
| یکی از خطاهای حتمی سپهسالار، پذیرش حکمیت گلداسمیت در بلوچستان بود که مرز تصنعی ایران در شرق را رقم زد و بخشهای زیادی از بلوچستان ایران را از کشور جدا کرد.
| |
| | |
| اما تفاوت مهم میان سپهسالار و امیر، نوع مواجهه این دو با قدرتهای خارجی و منفعتجوییهای شخصی بود. هرچه امیر در مقابل انگلیس و روس جسور بود و تلاش میکرد پای آنان را از دخالت در امور ایران دور کند، سپهسالار بر این باور بود که برای ایجاد تغییر در کشور به کشورهای اروپایی نیاز هست و باید از توان و دانش و حضور آنان استفاده کرد. از این جهت او را نخستین حکمران ایرانی که به تمام معنا به غربگرایی باور داشت نیز دانستهاند.
| |
| | |
| به همین خاطر هم بود که ناصرالدینشاه را دو بار به سفر اروپا تشویق کرد تا او را با پیشرفتهای اروپایی آشنا کند و شاه خود به چشم سر از دستاوردها و اصلاحات اروپایی مطلع و آگاه شود. سپهسالار امیدوار بود که از این طریق همراهی و نزدیکی شاه را در اجرای اصلاحات مدنظرش کسب کند.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
| |
| | |
| از این رو، این مورخان بر این باورند که به همین دلیل، هنگام تعیین حدود بلوچستان هرچه میرزا معصوم خان انصاری، کمیسر ایران، به وزارت نوشت که کیچ- تمپ- بلیده- دزک- مسند- کوهک- اسپندار- پیشین- سرباز- دشت و باهو، مطابق اسناد همیشه متعلق به ایران بوده و چاه بهار و طیس و گوادر، بنادر مسلم ایرانند که گلد اسمیت میخواهد آنها را به خان کلات واگذار کند، کسی گوش نداد و میرزا حسین خان به توسط گلد اسمیت به میرزا معصوم خان تلگراف کرد که موافق رضای مأمور انگلیس عمل نمایید.
| |
| | |
| مشهورترین موردی که در کارنامه سیاسی میرزا حسینخان سپهسالار مشیرالدوله بحثانگیز شدهاست، اعطای امتیاز به رویتر است که بنا به گفته لرد کرزن: <blockquote>«وقتی جزئیات این امتیاز اعلام شد، روشن گشت که شامل کاملترین و عجیبترین تسلیم و واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکت به دست خارجیها است که احتمالاً میشد چنین تسلیمی را در تاریخ فقط در رؤیا تصور کرد، نه اینکه واقعاً اتفاق بیفتد.»<ref name=":3" /> </blockquote>
| |
| | |
| === پیشنهاد واگذاری امنیت بحرین به بریتانیا ===
| |
| بحرین از دیرباز بخشی جداییناپذیر از خاک ایران بهشمار میرفت؛ حاکمان آن با حکم دولت مرکزی و حاکم فارس منصوب میشدند و مالیات منظمی به خزانه ایران میپرداختند. در دهه ۱۲۸۰ قمری، حضور نیروی دریایی بریتانیا در خلیج فارس بلامنازع بود و قدرتهای رقیب (عثمانی، فرانسه و روسیه) نیز در پی نفوذ بیشتر بودند
| |
| | |
| وقتی در ۱۲۸۱ قمری دو ناو جنگی عثمانی به منطقه وارد شدند، ناصرالدین شاه تصمیم گرفت نیروی دریایی ایران را تقویت کند و دستور تحقیق برای خرید کشتیهای جنگی صادر کرد. میرزا حسین خان که در آن زمان وزیرمختار ایران در استانبول بود، در پاسخ به استعلام وزارت خارجه، ایجاد ناوگان مستقل ایران را غیرعملی و پرهزینه دانست و پیشنهاد کرد به جای آن، امنیت بحرین و بنادر جنوبی برای مدت محدود (سه تا پنج سال) به نیروی دریایی بریتانیا واگذار شود تا از تجاوز عثمانیها جلوگیری کند و ایران از هزینه سنگین ناوگان معاف گردد
| |
| | |
| او استدلال کرد که انگلیس تاکنون نیز عملاً امنیت خلیج فارس را تأمین کرده و این کشور از واگذاری جزایر ایران به فرانسه هراس دارد؛ بنابراین قبول این پیشنهاد به نفع هر دو طرف خواهد بود. ناصرالدین شاه این نظر را نشانه تمایل بیش از حد سپهسالار به انگلیس و نوعی «خیانت به مملکت» تلقی کرد و دستور داد به جای آن با فرانسه مذاکره شود؛ مذاکراتی که با آغاز جنگ فرانسه و پروس (۱۸۷۰–۱۸۷۱ م) بینتیجه ماند.<ref name=":3" />
| |
| | |
| === قرارداد آخال و تمایل به روسیه ===
| |
| سپهسالار پس از مخالفتها، در رستمآباد استعفا کرد اما شاه او را بازگرداند. سپس به وزارت خارجه منصوب شد برای فسخ رویتر. نامه پذیرش او پر از چاپلوسی بود.
| |
| | |
| او در سال ۱۲۹۰–۱۲۹۱ قمری وزارت خارجه و جنگ را گرفت. به روسها متمایل شد و امتیازاتی مانند راهآهن جلفا-تبریز داد و بخشی از مرزها را واگذار کرد. نشانهای انگلیس و روس دریافت کرد.
| |
| | |
| در دوران صدارت میرزا حسینخان سپهسالار دو قرارداد جدا با انگلیس و روسیه منعقد شد که حقوق مسلم تاریخی حاکمیت ایران در شرق و شمال شرق را برای همیشه از بین برد؛ نخست، پذیرش حکمیت گلداسمیت در ترسیم مرز بلوچستان بود که بخش زیادی از قلمرو ایران در شرق را از ایران جدا کرد و دومی، قرارداد آخال با روسیه تزاری بود که نفوذ و حضور ایران در ماوراءالنهر را برای همیشه از بین برد.<ref name=":0" /><ref name=":1" />
| |
| | |
| همچنین در دوره صدارت و وزارت خارجه او بود که ایران از حقوق خود درماورای خزر و کوک تپه و دشت ترکمان و عشقآباد محروم شد و بخشی از حدود خراسان به روسها واگذار شد.<ref name=":3" />
| |
| | |
| == مخالفتها و عزل ==
| |
| | |
| === مخالفان داخلی: شاهزادگان و دیوانسالاران ===
| |
| بزودی لشکری از مخالفان در مقابل میرزا حسینخان سپهسالار صف آرایی کردند: هنگامیکه مالیات گرفتن را از مردم ولایت کاهش داد، خشم شاهزادگان را برانگیخت که حاکم ولایات بودند؛ و در مرتبه بعد طبقه مستوفیان و دستگاه دیوانسالاری از اقدامات او بیمناک شده در مقابلش قرار گرفتند.
| |
| | |
| === مخالفت روحانیت و حاج ملا علی کنی ===
| |
| اما سرسختترین دشمنان سپهسالار علمای دین بودند هنگامیکه در پی اصلاح محاکم شرع و متوقف کردن مجازاتهای بریدن اعضای بدنی برآمد. حاج ملا علی کنی رئیس یکی از بانفوذترین محاکم شرع در پایتخت به علل مختلف در صف اول مخالفان قرار گرفت.
| |
| | |
| اول اینکه اختلاف بر سر مسئله آزادی و به راه انداختن روزنامههای جدیدی بود که توسط سپهسالار ظهور کردند، حاج ملا علی کنی ضمن مخالفت، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«کلمه قبیح آزادی به ظاهر خیلی خوشنماست و خوب، ولی در باطن سراپا نقص است و عیوب.» </blockquote>حاج ملا علی آزادی را مترادف با بی بندوباری میدانست که یعنی هر کسی هر کار خواست انجام میدهد و بازگشت به وحوش میدانست!
| |
| | |
| اختلاف دیگر سپهسالار با روحانیون این بود که مانند امیرکبیر تلاش میکرد از نفوذ ایشان در سیاست بکاهد. این رویارویی بر سر امتیاز رویتر و کشیدن راه آهن به اوج خود رسید. هر قدر که سپهسالار برای احداث راه آهن تلاش مینمود، روحانیون مخالف وی برعکس، سعی میکردند تا جلوی این کار را بگیرند. حاج ملاعلی کنی در رأس روحانیون مخالف سپهسالار، به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«ساختن راه آهن موجب میشود که جماعت اروپایی به ایران سرازیر شوند با هجوم عموم فرنگیان در بلاد ایران کدام عالمی در ایران خواهد ماند و اگر بماند جانی و نفسی داشته باشد که یکدفعه وادینا و واملتا بگوید.» </blockquote>اما مخالفت حاج ملا علی کنی با سپهسالار صرفاً محدود به راه آهن یا امتیاز رویتر نبود، مورد اختلاف دیگر بر سر مسئله توزیع غله بود، چون در شروع صدارت، سپهسالار با خشکسالی و قحطی همراه بود او از این بابت متحمل مشکلات زیادی گردید. سپهسالار پس از عزلش به ناصرالدین شاه نوشت: <blockquote>«وقتی که حاج ملاعلی کنی غله انبار داشت و مردم از گرسنگی میمردند، من آذوقه عیال و خانه خودم را بیرون آورده، قسمت به فقرا میکردم؛ و او خرواری پنجاه تومان میبرد و غله را به امید گرانتر فروختن نمیداد و بندگان خدا تلف میشدند… حال آنها، حاج ملا علی کنی و یارانش، حافظ شریعت و خدوی مخرب دین است.»</blockquote>آنان شایعه کردند که سپهسالار میخواهد ایران را مسیحی کند و حاج ملاعلی کنی فتوا داد که عزل سپهسالار واجب است. علما اعلام کردند که اگر ناصرالدین شاه سپهسالار را عزل نکند از پایتخت بلکه از ایران مهاجرت خواهند کرد.<ref name=":5" />
| |
| | |
| === عزل از صدارت و مناصب بعدی ===
| |
| سرانجام تیر خلاص در زمان بازگشت از سفر فرنگ ناصرالدین شاه زده شد سپهسالار شاه را تشویق به سفر و دیدن اوضاع فرنگ و اخذ تمدن غرب تشویق میکرد و علما مخالف سفر بودند تهدید علما باعث شد شاه، سپهسالار را در رشت بگذارد و خود به تنهایی به تهران آید، پس از عزلش، اعتمادالسلطنه در مورد وضعیت غمبار صدر اعظم میرزا حسین خان سپهسالار در رشت مینویسد: <blockquote>«در بالاخانه جنب تالار نشسته بودند به ایشان ورود کردم این شخص باقوت و قدرت را که باین ذلت دیدم گریهام گرفت.» </blockquote>بدین ترتیب، دفتر اصلاحاتی که با عباس میرزا آغاز و ناکام مانده بود بار دیگر با عزل میرزا حسین خان سپهسالار بسته شد.<ref name=":5" />
| |
| | |
| در غیاب شاه و سپهسالار مخالفان اصلاحات او ترتیباتی دادند و در همان روز ورود شاه به خاک ایران با حصور در دربار و ارائه عریضه خواستار عزل صدراعظم شدند. شاه بخاطر شدت و وسعت اعتراضات یا به ملاحظات دیگر از سپهسالار خواست که استعفا کند و با این استعفا موافقت کرد. او پس از برکناری به مقام وزارت امورخارجه منصوب شد. بعد از آن هم والی خراسان شد و در سال ۱۲۹۸ قمری در مشهد درگذشت.
| |
| | |
| یکسال گذشت و اوضاع بدجوری قمر در عقرب شد. وزارتخانهها به هم ریختند، شورای دولت یکی درمیان تشکیل شدند و همان هم میشد محفل باندبازیهای دربار و شاهزادگان، وظایف دیوانی مدام در هم ادغام شدند و انجام امورات مردمی بیجا به بنبست رسیدند، تا اینکه شاه فکری به سرش رسید.
| |
| | |
| میرزا حسین خان در این یکسال به حکومت گیلان چسبید و کمافیسابق نامه نگاریها و درددلهایش با شاه را ادامه داد. کاغذها دیگر غمنامه شدهاند. او از گیلان برای شاه غصه در نامه میپیچید و این هم از تهران برای او صبر و تحمل حواله میداد. شاه گهگداری مشورت هم میخواست و گلایه میکرد که امورات مملکت سخت درهم شدهاند.
| |
| | |
| اطرافیان سپهسالار در گیلان نقل کردهاند که او هر روز در هراس و واهمه بسر میبرد که به سرنوشت امیرکبیر دچار شود. اینرا هم گفتهاند که امر بر او مشتبه شده بود که به زودی از جانب ارتجاع به سراغش آمده، همان کاری را خواهند کرد که با میرزا محمدتقی خان امیرکبیر کردند.
| |
| | |
| در سال ۱۲۹۰ قمری شاه با عزت و احترام بسیار از سپهسالار میخواهد گیلان را رها کرده به سرعت برای نجات پایتخت برآشفته به تهران بیاید. هرچند که پس از صدارت، دیگر آن اعتماد سابق مابین شاه و وزیر هیچگاه برقرار نشد.
| |
| | |
| سپهسالار مدتی از پذیرفتن درخواست شاه سر باز زد و گفت به تهران نخواهم آمد. او در سخنان تنبیهآمیز (در نامههایش به شاه) میگوید، به مقام صدارت به ظاهر بیاعتناست، در بند حیثیت انسانی است، به پاکدامنی خویش میبالد. تنها یکجا ضعف نفسانی نشان میدهد که از دربدری مینالد؛ این جنبه ضعف شخصیت اوست. میبایست بداند صدراعظم اصلاحگر در نظام دولت فاسد – دربدری دارد، خانهنشینی دارد، دشمن و بدخواه دارد. مرد استوار بزرگمنش نه هیچگاه مینالد و نه زبونی مینماید. اما هیچکس جامع فضایل نیست؛ آدمیزاد است و ضعفهای آدمی.<ref name=":4" />
| |
| | |
| === مرگ و ویژگیهای شخصیتی ===
| |
| میرزا حسینخان سپهسالار سرانجام در در پاییز ۱۲۹۸ قمری (۱۸۸۱ میلادی) در سن ۵۷ سالگی به مرگی مشکوک و زودهنگام در مشهد درگذشت.
| |
| | |
| عبدالله مستوفی از قول خود دربارهٔ میرزا حسینخان سپهسالار مینویسد: <blockquote>«او ظرف چند ماهی که در وزارت عدلیه بود چنان زیرکی و مردمداری از خود نشان داد که همه حتی شاهزادگان درجه اول کشور را به خود معتقد کرد. خوب چیز مینوشت، خوب حرف میزد و در کارها بسیار جدی بود و پشتکاری خستگیناپذیر و دلیری و شهامتی بسزا داشت. همت بلند او را میتوان از مدرسه و عمارتی که در جنب آن، خود خانهای در آن دوره ساختهاست اندازه گرفت.» </blockquote>میرزا حسین خان سپهسالار، دومین صدراعظم اصلاحطلب ناصرالدینشاه قاجار، اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. عبدالله مستوفی در توصیف او میگوید: <blockquote>«میرزا حسینخان سپهسالار اصلاحگری بود که وطنپرستی و عشق به ترقی کشور و انتظام امور در او جبلی بود. برای این، جمله احکام و دستورهای او که در کارهای کشور داده دلیلی بس هویدا است. با هر چه کهنه بود دشمن و در همه چیز به نویی و تازگی معتقد بوده، به افکار پوسیده و رسوم قدیمی وقعی نمیگذاشت.»<ref name=":2" /> </blockquote>سپهسالار ثروت افسانهای داشت، شامل جواهرات همسرش (۱۰۰ هزار تومان) و امپریالها. شاه قصد ضبط اموال داشت اما روسها مانع شدند.<ref name=":1" />
| |
| | |
| == ارزیابی تاریخی و یادگار ==
| |
| [[پرونده:مسجد سپهسالار؛.jpg|جایگزین=مسجد سپهسالار|بندانگشتی|مسجد سپهسالار]]
| |
| | |
| === داوریهای مثبت: اصلاحطلب و ترقیخواه ===
| |
| میرزا حسین خان سپهسالار یکی از رجال معروف قاجاری است که میانه خوشنامی و بدنامی ایستادهاست. او از مناصب پایین دولتی خدمت خود را آغاز کرد و بعد از مناصب دیپلماتیک در کشورهای مختلف به وزارت جنگ و وزارت خارجه و صدراعظمی رسید. گروهی برآنند که او پس از عباسمیرزا و امیرکبیر سومین اصلاحخواه حکومتی در ایران بود و تنها چون مانند آن دو مرگ تراژیکی نداشته، به شهرت آنچنانی نرسیدهاست و برخی دیگر او را نماد وابستگی به غرب و بانی نخستین قرارداد استعماری در ایران میدانند که بهخاطر آن نیز بدنام شد.
| |
| | |
| کسی که هنوز نامش با مسجد و مدرسه سپهسالار در تهران به نیکی در زبان مردم جاری است و در عین حال بیش از عباسمیرزا و امیرکبیر در اجرای ایدههای اصلاحی خود موفق شد در عین حال متهم به رشوهگیری برای انعقاد قراردادی استعماری و خیانتآمیز است.<ref name=":0" />
| |
| | |
| دربارهٔ شخصیت و عملکرد سپهسالار داوریهای گوناگونی شدهاست. برخی او را به عنوان صدراعظمی اصلاحگر و مترقی میدانند که دنباله اصلاحات امیرکبیر را پی گرفت و بر آنند که «فرزانگی مشیرالدوله در این بود که روح تاریخ زمان را دریافت. با سیر تاریخ خود را منطبق گردانید. با جریان عصر خویش پیش رفت و با ایدئولوژی ترقی به کار پرداخت».<ref name=":3" />
| |
| | |
| ==== داوریهای منفی: وابستگی و خیانت ====
| |
| برخی دیگر بر آنند که «با معرفی و اصرار دولت انگلیس میرزا حسین خان به صدارت ایران رسید» و هنگام تعیین او برای صدارت، در چهار مورد از ایشان قول گرفتند: ۱- قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان ۲- قبول حکمیت انگلیس راجع به حدود سیستان ۳- دادن امتیاز به رویتر ۴- بردن ناصرالدین شاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس.<ref name=":3" />
| |
| | |
| === یادگارها: مسجد و مدرسه سپهسالار ===
| |
| ناظمالاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» مینویسد: <blockquote>«کسی که نخست وزارت عدلیه و وظایف و اوقاف را به او دادند و آن مرد کافی، الحق عدالت را به درجه کمال رسانید.» </blockquote>همچنین ناظمالاسلام با استناد به سخنان میرزا حسینخان مینویسد: <blockquote>«من این عمارت و مدرسه – مدرسه سپهسالار و بنای مجلس - را بنا میکنم که شاید وقتی وکلای ملتی در آن جلوس یابند.»<ref name=":2" /> </blockquote>
| |
| | |
| == منابع ==
| |