کاربر:Alireza k h/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه = ۳۰۰px
| اندازه جعبه = ۳۰۰px
| عنوان = فرانسیسکو فرانکو
| عنوان =  
| عنوان ۲ = دیکتاتور اسپانیا
| عنوان ۲ = شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی
| نام = فرانسیسکو فرانکو
| نام = فدریکو گارسیا لورکا
| تصویر = Francisco Franco 1969.jpg
| تصویر = فدریکو گارسیا لورکا.jpg
| اندازه تصویر = ۲۵۰px
| اندازه تصویر = ۲۵۰px
| عنوان تصویر = فرانسیسکو فرانکو در سال ۱۹۶۹، دوران دیکتاتوری. منبع: Wikimedia Commons (یا Getty Images عمومی).
| عنوان تصویر = فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۱۴، دوران جوانی. منبع: Wikimedia Commons.
| زادروز = ۴ دسامبر ۱۸۹۲
| زادروز = ۵ ژوئن ۱۸۹۸
| زادگاه = فروول، گالیسیا، پادشاهی اسپانیا
| زادگاه = فوئنته واکروس، نزدیک گرانادا، اسپانیا
| تاریخ مرگ = ۲۰ نوامبر ۱۹۷۵ (۸۲ سال)
| تاریخ مرگ = ۱۹ اوت ۱۹۳۶ (۳۸ سال)
| مکان مرگ = مادرید، اسپانیا
| مکان مرگ = نزدیکی گرانادا، اسپانیا (اعدام توسط نیروهای ملی‌گرا)
| علت مرگ = بیماری قلبی و عروقی، پس از عمل‌های متعدد
| علت مرگ = اعدام توسط جوخه آتش (در آغاز جنگ داخلی اسپانیا)
| آرامگاه = ابتدا والله ده لوس کایدوس (تا ۲۰۱۹)، سپس قبرستان مینگوروبیو
| آرامگاه = گور ناشناخته در نزدیکی ویزنار یا آلفاکار، گرانادا (جسد یافت نشده)
| محل زندگی = فروول • مادرید • مراکش اسپانیایی جزایر قناری • بورگوس • مادرید
| محل زندگی = فوئنته واکروس • گرانادا • مادرید • نیویورک بوئنوس آیرس
| ملیت = اسپانیایی
| ملیت = اسپانیایی
| نژاد = گالیسیایی
| نژاد = اسپانیایی (اندلسی)
| تابعیت = اسپانیایی
| تابعیت = اسپانیایی
| تحصیلات = آکادمی پیاده‌نظام تولدو
| تحصیلات = حقوق و ادبیات در دانشگاه گرانادا (ناتمام)، خودآموخته در موسیقی و هنر
| دانشگاه = آکادمی نظامی تولدو (۱۹۰۷–۱۹۱۰)
| دانشگاه = دانشگاه گرانادا
| پیشه = افسر نظامی، سیاستمدار، دیکتاتور
| پیشه = شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، نوازنده پیانو، نقاش
| سال‌های فعالیت = ۱۹۱۰–۱۹۷۵
| سال‌های فعالیت = ۱۹۱۸–۱۹۳۶
| نهاد = ارتش اسپانیا • فالانژ • دولت ملی‌گرا • رژیم فرانکو
| نهاد = نسل ۲۷، گروه تئاتر لا باراکا
| شناخته‌شده برای = رهبری کودتای ۱۹۳۶، پیروزی در جنگ داخلی اسپانیا، دیکتاتوری ۳۹ ساله، سرکوب مخالفان، توسعه اقتصادی دهه ۱۹۶۰
| شناخته‌شده برای = رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی)، عروسی خونین، یرما، خانه برناردا آلبا، شاعر در نیویورک، نماد نسل ۲۷
| نقش‌های برجسته = کودییو (رهبر)، رئیس دولت (۱۹۳۸–۱۹۷۳)، رئیس حکومت (تا ۱۹۷۵)
| نقش‌های برجسته = عضو نسل ۲۷، کارگردان لا باراکا، رهبر فرهنگی جمهوری دوم اسپانیا
| اتهام = جنایات جنگی، سرکوب سیاسی (در دادگاه‌های پس از مرگ)
| اتهام = همجنس‌گرایی، دیدگاه‌های چپ‌گرا و جمهوری‌خواه (در جنگ داخلی)
| مجازات = بدون محاکمه رسمی در زمان حیات
| مجازات = اعدام بدون محاکمه توسط نیروهای فرانکو
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''فدریکو گارسیا لورکا''' با نام کامل '''فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا''' (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی اسپانیا در قرن بیستم بود. او عضو کلیدی نسل ۲۷ (Generación del 27) – گروهی از شاعران و هنرمندان آوانگارد اسپانیایی – بود که سنت‌های فولکلور اندلسی را با مدرنیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم ترکیب کرد. لورکا با آثارش مانند مجموعه شعر رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی، ۱۹۲۸)، نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی عروسی خونین (۱۹۳۳)، یرما (۱۹۳۴) و خانه برناردا آلبا (۱۹۳۶)، و مجموعه شاعر در نیویورک (۱۹۴۰، پس از مرگ منتشر شد)، به شهرت جهانی رسید. لورکا تم‌های مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاه‌های لیبرال و شهرتش به عنوان نماد جمهوری، توسط نیروهای ملی‌گرای فرانکو در گرانادا اعدام شد؛ مرگ او یکی از نمادهای تراژدی جنگ داخلی و سرکوب فاشیستی گردید. لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات اسپانیایی و تئاتر جهانی  گذاشت. آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده و نمایشنامه‌هایش همچنان روی صحنه می‌روند. او نماد آزادی هنری، مبارزه با سرکوب و زیبایی اندلس است، و مرگ نابه‌هنگامش در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره‌ای ابدی تبدیل کرد. زندگی و آثار لورکا نه تنها بازتاب فرهنگ غنی اسپانیا، بلکه کاوش عمیق در روان انسانی، عشق، مرگ و آزادی هستند؛ تم‌هایی که در شعرها و نمایشنامه‌هایش با شدت و زیبایی بی‌نظیری بیان شده‌اند. از کودکی در جلگه حاصلخیز گرانادا تا دوستی با دالی و بونوئل، سفر به نیویورک و بازگشت به اسپانیا، لورکا همیشه بین سنت و مدرنیته، روستا و شهر، عشق و مرگ در نوسان بود. مرگ او در آغاز جنگ داخلی، پایان تراژیکی برای یکی از درخشان‌ترین استعدادهای ادبی قرن بود، اما آثارش زنده ماندند و نسل‌های بعدی را الهام بخشیدند. لورکا نه تنها شاعر اندلس، بلکه صدای سرکوب‌شدگان، عاشقان نافرجام و کسانی بود که در جستجوی آزادی بودند.<ref name="britannica">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Encyclopædia Britannica|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="stanford">{{یادکرد وب|نشانی=https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/|عنوان=Federico García Lorca|وبگاه=Stanford Encyclopedia of Philosophy|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="gibson">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Gibson|نام=Ian|عنوان=Federico García Lorca: A Life|ناشر=Faber & Faber|سال=۱۹۸۹}}</ref><ref name="stainton">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Stainton|نام=Leslie|عنوان=Lorca: A Dream of Life|ناشر=Farrar, Straus and Giroux|سال=۱۹۹۹}}</ref>
[[پرونده:Federico García Lorca signature.svg|بندانگشتی|چپ|۲۰۰پیکسل|امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.<ref name="britannica" />]]
== زندگی اولیه و کودکی در اندلس ==
فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانواده‌ای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمین‌دار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگ‌ترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت.
کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا گذشت؛ مکانی پر از باغ‌های میوه، رودخانه‌ها، کولی‌ها و فولکلور اندلسی که بعدها منبع اصلی الهامش شد. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و پیانو نواخت، گیتار یاد گرفت و با آوازهای فلامنکو (کانته خوندو) آشنا شد. مادرش داستان‌های فولکلور و افسانه‌های محلی برایش می‌گفت و پدرش او را به طبیعت برد. در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانش‌آموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربه‌ای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/>
== دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸) ==
در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان هم‌عصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحث‌های شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستان‌گویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/><ref name="maurer">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Maurer|نام=Christopher|عنوان=Federico García Lorca y su generación|ناشر=Ediciones Akal|سال=۱۹۸۶}}</ref>
== نخستین آثار و شهرت اولیه ==
لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر کرد؛ شعرهایی رمانتیک با تأثیر گونگورا و روبن داریو. سپس شعر کانته خوندو (Poema del cante jondo, ۱۹۳۱، نوشته‌شده ۱۹۲۱) را نوشت که زیبایی و درد فلامنکو را جشن گرفت. در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزل‌های کولی) منتشر شد؛ مجموعه‌ای از ۱۸ غزل که زندگی، عشق، مرگ و سرکوب کولی‌های اندلس را با تصاویر سوررئال و موسیقی فولکلور روایت می‌کند. کتاب موفقیت فوری داشت و لورکا را به شهرت رساند، اما او از تفسیر صرفاً فولکلوریک ناراحت بود و گفت: "کولی‌ها نماد تمام اندلس سرکوب‌شده هستند."
نمونه‌ای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo):


سبز که دوستت دارم سبز


'''فرانسیسکو پائولینو هرمنیگیدو تئودولو فرانکو ی باهامونده''' (۴ دسامبر ۱۸۹۲ – ۲۰ نوامبر ۱۹۷۵)، معروف به فرانسیسکو فرانکو یا ال کودییو (رهبر)، ژنرال اسپانیایی و دیکتاتور اسپانیا از ۱۹۳۹ تا مرگش در ۱۹۷۵ بود. او رهبری کودتای نظامی ژوئیه ۱۹۳۶ علیه جمهوری دوم اسپانیا را بر عهده داشت که به جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶–۱۹۳۹) منجر شد. با پیروزی ملی‌گرایان (با حمایت هیتلر و موسولینی)، فرانکو دیکتاتوری فالانژیستی-محافظه‌کار برقرار کرد که تا مرگش ادامه یافت.
باد سبز
رژیم فرانکو با سرکوب شدید مخالفان (جمهوری‌خواهان، کمونیست‌ها، آنارشیست‌ها، کاتالان‌ها و باسک‌ها)، سانسور، کلیسای کاتولیک به عنوان پایه ایدئولوژیک و انزوای بین‌المللی اولیه همراه بود. از دهه ۱۹۵۰، با "معجزه اقتصادی اسپانیا"، کشور به توسعه رسید، اما آزادی‌های سیاسی محدود ماند. فرانکو در ۱۹۷۵ درگذشت و خوان کارلوس را جانشین کرد که انتقال به دموکراسی را آغاز کرد. میراث فرانکو همچنان بحث‌برانگیز است: برای برخی نماد وحدت و توسعه، برای بسیاری دیکتاتور سرکوبگر و مسئول صدها هزار مرگ.<ref name="britannica">{{یادکرد وب|نشانی=https://www.britannica.com/biography/Francisco-Franco|عنوان=Francisco Franco|وبگاه=Encyclopædia Britannica|تاریخ بازبینی=۱۳ دسامبر ۲۰۲۵}}</ref><ref name="preston">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Preston|نام=Paul|عنوان=Franco: A Biography|ناشر=HarperCollins|سال=۱۹۹۳}}</ref>  
 
== زندگی اولیه و حرفه نظامی اولیه ==
شاخه‌های سبز
فرانسیسکو فرانکو در ۴ دسامبر ۱۸۹۲ در فروول، گالیسیا (شمال غربی اسپانیا) در خانواده‌ای نظامی-دریایی متولد شد. پدرش نیکولاس فرانکو افسر نیروی دریایی بود و مادرش ماریا دل پیلار باهامونده از خانواده‌ای محافظه‌کار کاتولیک. فرانکو فرزند دوم بود و برادر بزرگ‌ترش نیکولاس و خواهرش پیلار داشت.
 
در کودکی، فرانکو کوتاه‌قد و لاغر بود و لقب "فرانکیتو" گرفت. او ابتدا به نیروی دریایی علاقه داشت، اما پس از کاهش پذیرش، در ۱۹۰۷ به آکادمی پیاده‌نظام تولدو وارد شد و در ۱۹۱۰ فارغ‌التحصیل گردید. فرانکو جوان افسر جاه‌طلب بود و به مراکش اسپانیایی (۱۹۱۲) اعزام شد، جایی که در جنگ‌های استعماری علیه قبایل ریف شرکت کرد.
کشتی بر دریاو اسب بر کوه
در مراکش، فرانکو شجاعت نشان داد و سریع ترفیع گرفت: در ۲۳ سالگی سروان، در ۲۸ سالگی سرهنگ – جوان‌ترین سرهنگ اروپا. او در ۱۹۲۰ به لژیون خارجی اسپانیا پیوست و در ۱۹۲۳ فرمانده آن شد. در ۱۹۲۶، در ۳۳ سالگی ژنرال شد – جوان‌ترین ژنرال اروپا. فرانکو کاتولیک متعصب، محافظه‌کار و ضدجمهوری‌خواه بود، اما در ابتدا از سیاست دوری می‌کرد.<ref name="britannica"/><ref name="preston"/>
 
== جمهوری دوم اسپانیا و نقش فرانکو (۱۹۳۱–۱۹۳۶) ==
این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت می‌کند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" />
با سقوط پادشاهی آلفونسو سیزدهم در ۱۹۳۱ و تأسیس جمهوری دوم اسپانیا، فرانکو ابتدا حاشیه‌نشین شد. جمهوری اصلاحات ضدکلیسایی، زمین‌داری و نظامی انجام داد که محافظه‌کاران را خشمگین کرد. فرانکو آکادمی نظامی ساراگوسا را اداره می‌کرد، اما در ۱۹۳۱ بسته شد.
== تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه ==
در دولت راست‌گرای ۱۹۳۳–۱۹۳۵، فرانکو به عنوان مشاور نظامی و سپس رئیس ستاد کل ارتش بازگشت. او سرکوب قیام معدنچیان آستوریاس (۱۹۳۴) را هدایت کرد – عملیاتی خونین که هزاران کشته داد و شهرتش به عنوان "قصاب آستوریاس" را در چپ تثبیت کرد.
در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد؛ گروه سیاری که نمایشنامه‌های کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. نمایشنامه‌های اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تم‌های عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.<ref name="stainton"/><ref name="maurer"/>
با پیروزی جبهه خلق (چپ‌گرا) در انتخابات فوریه ۱۹۳۶، فرانکو به جزایر قناری تبعید شد تا از کودتا جلوگیری شود. اما او با ژنرال‌های محافظه‌کار مانند امیلیو مولا، خوزه سانخورخو و گونزالو کئیپو د لیانو ارتباط مخفی داشت و کودتای ژوئیه ۱۹۳۶ را برنامه‌ریزی کرد.<ref name="preston"/><ref name="britannica"/>
== سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی ==
== کودتای ژوئیه ۱۹۳۶ و آغاز جنگ داخلی ==
در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمان‌خراش‌ها، نژادپرستی، فقر و سرمایه‌داری بی‌رحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت؛ مجموعه‌ای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد می‌کند. شعرها پر از تصاویر کابوس‌وار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاه‌پوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): ای شهر بدون خواب! هیچ‌کس نمی‌خوابد در آسمان. هیچ‌کس، هیچ‌کس. ماه می‌میرد، سگ‌ها پارس می‌کنند.  
در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتا آغاز شد: ارتش در مراکش، جزایر قناری و بخش‌هایی از اسپانیا قیام کرد. فرانکو از قناری به مراکش پرواز کرد و لژیون خارجی و نیروهای مراکشی را رهبری کرد. کودتا نیمه‌کاره ماند و اسپانیا به دو بخش تقسیم شد: جمهوری‌خواهان (مادرید، بارسلون، باسک) و ملی‌گرایان (سویا، گالیسیا، ناوارا).
 
جنگ داخلی (۱۹۳۶–۱۹۳۹) یکی از خونین‌ترین درگیری‌های قرن بود: بیش از ۵۰۰ هزار کشته، بمباران شهرها و دخالت خارجی. ملی‌گرایان از هیتلر (لژیون کوندور، بمباران گرنیکا) و موسولینی (۹۰ هزار سرباز) حمایت دریافت کردند؛ جمهوری‌خواهان از شوروی (سلاح و مشاوران) و داوطلبان بین‌المللی (بریگادهای بین‌المللی).
در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکال‌تر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.<ref name="gibson" /><ref name="stainton" /><ref name="maurer" />
فرانکو در سپتامبر ۱۹۳۶ در بورگوس به عنوان "ژنرالیسیمو" و رهبر ملی‌گرایان انتخاب شد. او فالانژ (فاشیستی)، کارلیست‌ها (مونارشیست سنتی) و محافظه‌کاران را متحد کرد و ایدئولوژی "صلح ملی‌کاتولیک" را پیش برد.<ref name="preston"/><ref name="beebe">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=Beevor|نام=Antony|عنوان=The Battle for Spain: The Spanish Civil War 1936-1939|ناشر=Penguin|سال=۲۰۰۶}}</ref>
== بازگشت به اسپانیا و سه‌گانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶) ==
== پیروزی در جنگ داخلی و سرکوب گسترده ==
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی را نوشت – تراژدی‌های زنانه در جامعه سنتی اندلس:
جنگ با حملات ملی‌گرایان به مادرید (محاصره ناموفقشمال (سقوط بیلبائو ۱۹۳۷) و کاتالونیا پیش رفت. بمباران گرنیکا (آوریل ۱۹۳۷) توسط آلمان، جهان را شوکه کرد و Picasso نقاشی مشهورش را کشید.
 
در ۱۹۳۹، مادرید سقوط کرد و جنگ در ۱ آوریل پایان یافت. فرانکو "روز پیروزی" را اعلام کرد. سرکوب پس از جنگ شدید بود: صدها هزار اعدام، زندان و تبعید (نیم میلیون به فرانسه گریختند). "قانون مسئولیت سیاسی" مخالفان را مجازات کرد و اردوگاه‌های کار اجباری تأسیس شد. فرانکو اسپانیا را "پاکسازی" کرد و کاتالان و باسک را سرکوب نمود.<ref name="beebe"/><ref name="preston"/>
عروسی خونین (Bodas de sangre, ۱۹۳۳): داستان عشق نافرجام، انتقام و مرگ بر اساس خبر واقعی قتل در آلمریا. نمایشنامه با موسیقی فلامنکو و نمادهای ماه و خون، تراژدی یونانی را با فولکلور اسپانیایی ترکیب کرد.
== دیکتاتوری اولیه و "سال‌های گرسنگی" (۱۹۳۹–۱۹۵۰) ==
یرما (Yerma, ۱۹۳۴): داستان زنی نابارور که از فشار جامعه برای مادر شدن رنج می‌برد و همسرش را می‌کشد. تم اصلی سرکوب زنان و باروری است.
پس از پیروزی در جنگ داخلی، فرانکو در ۱ اکتبر ۱۹۳۶ خود را "کودییو" (رهبر) و رئیس دولت اعلام کرد و در ۱۹۳۸ عنوان رسمی "رئیس حکومت اسپانیا به لطف خدا" گرفت. رژیم او ترکیبی از فالانژ (فاشیسم اسپانیایی)، کلیسای کاتولیک، مونارشیست‌ها و ارتش بود. اسپانیا به "دولت ملی‌کاتولیک" تبدیل شد: کلیسا قدرت گسترده‌ای داشت، آموزش مذهبی اجباری بود و فالانژ حزب واحد شد.
خانه برناردا آلبا (La casa de Bernarda Alba, ۱۹۳۶): تراژدی مادرسالاری که پس از مرگ شوهر، دخترانش را در خانه حبس می‌کند و به خودکشی یکی منجر می‌شود. لورکا آن را "درام روستایی" نامید.
سرکوب مخالفان ادامه یافت: دادگاه‌های نظامی، اعدام‌ها و زندان‌ها پر بودند. تخمین‌ها از ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار اعدام سیاسی در سال‌های پس از جنگ سخن می‌گویند. "قانون سرکوب ماسونی-کمونیستی" مخالفان را هدف قرار داد. فرانکو "پاکسازی" فرهنگی انجام داد: زبان‌های کاتالان، باسک و گالیسی ممنوع شد و فرهنگ مرکزی کاستیلی تحمیل گردید.
 
اقتصاد ویران‌شده جنگ، خشکسالی و انزوا، "سال‌های گرسنگی" را ایجاد کرد: قحطی، بازار سیاه و مرگ هزاران نفر از سوءتغذیه. اسپانیا از سازمان ملل و بسیاری نهادهای بین‌المللی محروم بود.<ref name="preston"/><ref name="britannica"/>
این سه‌گانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.<ref name="stainton"/><ref name="britannica"/>
== جنگ جهانی دوم و سیاست بی‌طرفی (۱۹۳۹–۱۹۴۵) ==
== آخرین سال‌ها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶) ==
با آغاز جنگ جهانی دوم، فرانکو ابتدا "بی‌طرفی" اعلام کرد، اما به محور نزدیک بود. او "لشکر آبی" (۵۰ هزار داوطلب) را به جبهه شرقی علیه شوروی فرستاد. در ۱۹۴۰ با هیتلر در هندایه دیدار کرد و ورود به جنگ را مشروط به دریافت گیبرالتار و مراکش فرانسه کرد – شرطی که هیتلر نپذیرفت.
با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپ‌گرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به ده‌ها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرت‌های کانته خوندو برگزار نمود.
فرانکو به محور کمک لجستیکی داد (پناهگاه زیردریایی‌ها، تنگستن برای آلمان) اما وارد جنگ نشد – تصمیمی که اسپانیا را از ویرانی بیشتر نجات داد. پس از شکست محور، فرانکو رژیم را "نرم" کرد: فالانژ را حاشیه‌ای کرد و خود را "مونارشیست کاتولیک" معرفی نمود تا با متفقین آشتی کند.<ref name="preston"/>
در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامه‌هایش با موفقیت اجرا شد – تجربه‌ای که او را به ستاره بین‌المللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنش‌های سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. لورکا دیدگاه‌های لیبرال داشت، از جمهوری دفاع می‌کرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشت‌ساز شد.<ref name="gibson"/><ref name="stainton"/>
== معجزه اقتصادی و گشایش محدود (۱۹۵۰–۱۹۷۵) ==
== جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶) ==
از ۱۹۵۳، با پیمان مادرید با آمریکا (پایگاه‌های نظامی در برابر کمک اقتصادی)، انزوا پایان یافت. اسپانیا به سازمان ملل (۱۹۵۵) پیوست و کمک‌های آمریکایی جریان یافت.
در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملی‌گرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاه‌های لیبرال و دوستی با چپ‌گرایان هدف بود. در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده.
در ۱۹۵۹، "طرح تثبیت" (با تکنوکرات‌های اوپوس دئی مانند لوپز رودو) اجرا شد: آزادسازی اقتصاد، جذب سرمایه خارجی و گردشگری. "معجزه اقتصادی اسپانیایی" (۱۹۶۰–۱۹۷۳) رشد سالانه ۷% ایجاد کرد، میلیون‌ها گردشگر آمدند و اسپانیا به اقتصاد صنعتی تبدیل شد.
 
اما آزادی‌های سیاسی محدود ماند: سانسور، ممنوعیت احزاب و سرکوب باسک (ETA در ۱۹۵۹ تأسیس شد). فرانکو در ۱۹۶۹ خوان کارلوس د بوربون را جانشین اعلام کرد تا مونارشی را پس از مرگش احیا کند.<ref name="britannica"/><ref name="preston"/>
مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.<ref name="gibson" /><ref name="britannica" />
== آخرین سال‌ها و بحران‌های پایانی رژیم (۱۹۷۰–۱۹۷۵) ==
== میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا ==
در دهه ۱۹۷۰، فرانکو پیر و بیمار شد (پارکینسون و مشکلات قلبی). او قدرت را به تدریج به خوان کارلوس و نخست‌وزیر کارلوس آریاس ناوارو واگذار کرد، اما همچنان تصمیم‌گیرنده نهایی بود.
مرگ نابه‌هنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به ده‌ها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سه‌گانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنه‌های جهان اجرا می‌شوند. لورکا بر شاعرانی مانند [[پابلو نرودا]]، اوکتاویو پاس و نسل بیت (جک کرواک) تأثیر گذاشت. در موسیقی، فلامنکو و آهنگسازانی مانند مایلز دیویس و پاکو د لوسیا از او الهام گرفتند. در تئاتر، کارگردانانی مانند پیتر بروک و اینگمار برگمان آثارش را اجرا کردند.
رژیم با چالش‌های جدید روبرو شد: رشد جنبش‌های کارگری، تروریسم ETA (که در ۱۹۷۳ نخست‌وزیر لوئیس کاررو بلانکو را ترور کرد) و فشارهای بین‌المللی برای دموکراسی. اعدام پنج مخالف سیاسی در سپتامبر ۱۹۷۵ (آخرین اعدام‌های رژیم) اعتراضات جهانی برانگیخت و اسپانیا را منزوی کرد.
در قرن ۲۱، لورکا نماد مبارزه با فاشیسم است. جستجو برای جسدش ادامه دارد و خانه‌هایش در گرانادا و مادرید موزه هستند. لورکا صدای اندلس، عشق، مرگ و آزادی باقی ماند؛ شاعری که با تصاویر زنده، موسیقی و درد انسانی، قلب میلیون‌ها نفر را تسخیر کرد.<ref name="stanford"/><ref name="maurer"/><ref name="britannica"/>
فرانکو در اکتبر ۱۹۷۵ چندین حمله قلبی داشت و به کما رفت. پزشکان با عمل‌های متعدد او را زنده نگه داشتند، اما در ۲۰ نوامبر ۱۹۷۵ درگذشت. آخرین کلماتش "اسپانیا یکی، بزرگ، آزاد" بود. مرگ او با شعار معروف "فرانکو مرده!" در خیابان‌ها جشن گرفته شد.<ref name="preston"/><ref name="britannica"/>
== انتقال به دموکراسی و پایان رژیم فرانکو ==
فرانکو خوان کارلوس را جانشین کرد و انتظار داشت مونارشی محافظه‌کار ادامه یابد. اما خوان کارلوس با همکاری آدولفو سوآرز (نخست‌وزیر ۱۹۷۶)، اصلاحات دموکراتیک را آغاز کرد: قانونی کردن احزاب (از جمله کمونیست‌ها)، انتخابات آزاد ۱۹۷۷ و قانون اساسی ۱۹۷۸.
انتقال مسالمت‌آمیز بود، اما چالش‌هایی مانند کودتای ۲۳-F (۱۹۸۱) داشت که خوان کارلوس آن را سرکوب کرد. در ۲۰۱۹، جسد فرانکو از والله ده لوس کایدوس (بنای یادبود دیکتاتور) به قبرستان معمولی منتقل شد – نماد پایان رسمی رژیم.<ref name="britannica"/>
== میراث بحث‌برانگیز فرانکو ==
میراث فرانکو دوگانه است: برای راست‌گرایان، او اسپانیا را از کمونیسم نجات داد، وحدت ملی آورد و پایه توسعه اقتصادی گذاشت. برای چپ و قربانیان، نماد دیکتاتوری، سرکوب و جنایات جنگی است – مسئول مرگ صدها هزار نفر و تبعید میلیون‌ها.
قانون حافظه تاریخی (۲۰۰۷) و قانون حافظه دموکراتیک (۲۰۲۲) بناهای فرانکو را حذف و قربانیان را جبران کرد. اسپانیا امروز دموکراسی پایدار است، اما بحث بر سر فرانکو ادامه دارد: برخی خیابان‌ها هنوز به نام اوست و والله ده لوس کایدوس نماد تقسیم باقی مانده.
فرانکو آخرین دیکتاتور فاشیستی اروپا بود و مرگش پایان عصر دیکتاتوری‌های قرن بیستم در غرب اروپا را رقم زد.<ref name="preston"/><ref name="britannica"/>
== منابع ==
== منابع ==
=== بیوگرافی‌ها ===
=== بیوگرافی‌ها ===


Preston, Paul. ''Franco: A Biography''. HarperCollins, ۱۹۹۳ (ویرایش جدید ۲۰۱۲).
Gibson, Ian. ''Federico García Lorca: A Life''. Faber & Faber, ۱۹۸۹.
Beevor, Antony. ''The Battle for Spain: The Spanish Civil War 1936-1939''. Penguin, ۲۰۰۶.
Stainton, Leslie. ''Lorca: A Dream of Life''. Farrar, Straus and Giroux, ۱۹۹۹.
 
=== آثار تحلیلی ===
 
Maurer, Christopher (ed.). ''Federico García Lorca: Selected Poems''. Penguin Classics, ۲۰۰۷ (با ترجمه انگلیسی).


=== دانشنامه‌ها ===
=== دانشنامه‌ها ===


"Francisco Franco." ''Encyclopædia Britannica''. https://www.britannica.com/biography/Francisco-Franco
"Federico García Lorca." ''Encyclopædia Britannica''. https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca
"Federico García Lorca." Stanford Encyclopedia of Philosophy. https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/


=== منابع تصویری ===
=== منابع تصویری ===
تصاویر از Wikimedia Commons: https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:Francisco_Franco
تصاویر از Wikimedia Commons: https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:Federico_García_Lorca
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۳۰

فدریکو گارسیا لورکا
شاعر، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر اسپانیایی
فدریکو گارسیا لورکا.jpg
فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۱۴، دوران جوانی. منبع: Wikimedia Commons.
زادروز۵ ژوئن ۱۸۹۸
فوئنته واکروس، نزدیک گرانادا، اسپانیا
درگذشت۱۹ اوت ۱۹۳۶ (۳۸ سال)
نزدیکی گرانادا، اسپانیا (اعدام توسط نیروهای ملی‌گرا)
علت مرگاعدام توسط جوخه آتش (در آغاز جنگ داخلی اسپانیا)
آرامگاهگور ناشناخته در نزدیکی ویزنار یا آلفاکار، گرانادا (جسد یافت نشده)
محل زندگیفوئنته واکروس • گرانادا • مادرید • نیویورک • بوئنوس آیرس
ملیتاسپانیایی
تباراسپانیایی (اندلسی)
تابعیتاسپانیایی
تحصیلاتحقوق و ادبیات در دانشگاه گرانادا (ناتمام)، خودآموخته در موسیقی و هنر
از دانشگاهدانشگاه گرانادا
پیشهشاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر، نوازنده پیانو، نقاش
سال‌های فعالیت۱۹۱۸–۱۹۳۶
نهادنسل ۲۷، گروه تئاتر لا باراکا
شناخته‌شده برایرومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی)، عروسی خونین، یرما، خانه برناردا آلبا، شاعر در نیویورک، نماد نسل ۲۷
نقش‌های برجستهعضو نسل ۲۷، کارگردان لا باراکا، رهبر فرهنگی جمهوری دوم اسپانیا
اتهام‌هاهمجنس‌گرایی، دیدگاه‌های چپ‌گرا و جمهوری‌خواه (در جنگ داخلی)
مجازات‌هااعدام بدون محاکمه توسط نیروهای فرانکو

فدریکو گارسیا لورکا با نام کامل فدریکو دل ساگرادو کورازون ده خسوس گارسیا لورکا (۵ ژوئن ۱۸۹۸ – ۱۹ اوت ۱۹۳۶)، شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی اسپانیا در قرن بیستم بود. او عضو کلیدی نسل ۲۷ (Generación del 27) – گروهی از شاعران و هنرمندان آوانگارد اسپانیایی – بود که سنت‌های فولکلور اندلسی را با مدرنیسم، سوررئالیسم و سمبولیسم ترکیب کرد. لورکا با آثارش مانند مجموعه شعر رومانسرو خیتانو (غزل‌های کولی، ۱۹۲۸)، نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی عروسی خونین (۱۹۳۳)، یرما (۱۹۳۴) و خانه برناردا آلبا (۱۹۳۶)، و مجموعه شاعر در نیویورک (۱۹۴۰، پس از مرگ منتشر شد)، به شهرت جهانی رسید. لورکا تم‌های مرگ، عشق نافرجام، سرکوب زنان، هویت جنسی، طبیعت اندلسی و عدالت اجتماعی را با زبانی پر از تصاویر زنده، موسیقی فولکلور و نمادهای عمیق کاوش کرد. او گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد تا تئاتر کلاسیک اسپانیایی را به روستاها ببرد. در آغاز جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶)، لورکا به دلیل دیدگاه‌های لیبرال و شهرتش به عنوان نماد جمهوری، توسط نیروهای ملی‌گرای فرانکو در گرانادا اعدام شد؛ مرگ او یکی از نمادهای تراژدی جنگ داخلی و سرکوب فاشیستی گردید. لورکا تأثیر عمیقی بر ادبیات اسپانیایی و تئاتر جهانی گذاشت. آثارش به ده‌ها زبان ترجمه شده و نمایشنامه‌هایش همچنان روی صحنه می‌روند. او نماد آزادی هنری، مبارزه با سرکوب و زیبایی اندلس است، و مرگ نابه‌هنگامش در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره‌ای ابدی تبدیل کرد. زندگی و آثار لورکا نه تنها بازتاب فرهنگ غنی اسپانیا، بلکه کاوش عمیق در روان انسانی، عشق، مرگ و آزادی هستند؛ تم‌هایی که در شعرها و نمایشنامه‌هایش با شدت و زیبایی بی‌نظیری بیان شده‌اند. از کودکی در جلگه حاصلخیز گرانادا تا دوستی با دالی و بونوئل، سفر به نیویورک و بازگشت به اسپانیا، لورکا همیشه بین سنت و مدرنیته، روستا و شهر، عشق و مرگ در نوسان بود. مرگ او در آغاز جنگ داخلی، پایان تراژیکی برای یکی از درخشان‌ترین استعدادهای ادبی قرن بود، اما آثارش زنده ماندند و نسل‌های بعدی را الهام بخشیدند. لورکا نه تنها شاعر اندلس، بلکه صدای سرکوب‌شدگان، عاشقان نافرجام و کسانی بود که در جستجوی آزادی بودند.[۱][۲][۳][۴]

امضای فدریکو گارسیا لورکا. منبع: Wikimedia Commons.[۱]

زندگی اولیه و کودکی در اندلس

فدریکو گارسیا لورکا در ۵ ژوئن ۱۸۹۸ در روستای فوئنته واکروس (Fuente Vaqueros)، نزدیک گرانادا، در خانواده‌ای متوسط متولد شد. پدرش فدریکو گارسیا رودریگز زمین‌دار مرفه و مادرش ویسنتا لورکا رومرو معلم مدرسه بود – زنی فرهنگی که عشق به موسیقی و ادبیات را به پسرش منتقل کرد. لورکا بزرگ‌ترین فرزند بود و سه خواهر و برادر داشت. کودکی لورکا در جلگه حاصلخیز وگا ده گرانادا گذشت؛ مکانی پر از باغ‌های میوه، رودخانه‌ها، کولی‌ها و فولکلور اندلسی که بعدها منبع اصلی الهامش شد. او از کودکی به موسیقی علاقه نشان داد و پیانو نواخت، گیتار یاد گرفت و با آوازهای فلامنکو (کانته خوندو) آشنا شد. مادرش داستان‌های فولکلور و افسانه‌های محلی برایش می‌گفت و پدرش او را به طبیعت برد. در ۱۹۰۹ خانواده به گرانادا نقل مکان کرد و لورکا در مدرسه مقدس قلب تحصیل کرد. او دانش‌آموزی متوسط بود، اما در موسیقی و نقاشی استعداد داشت. در نوجوانی با مرگ برادر کوچکش روبرو شد – تجربه‌ای که تم مرگ را در آثارش عمیق کرد. لورکا به دانشگاه گرانادا رفت و حقوق و ادبیات خواند، اما بیشتر وقتش را به موسیقی، شعر و دوستی با هنرمندان صرف کرد.[۳][۴]

دوران رزیدنسیا ده استودیانتس و ورود به مادرید (۱۹۱۹–۱۹۲۸)

در ۱۹۱۹، لورکا به مادرید رفت و در رزیدنسیا ده استودیانتس (اقامتگاه دانشجویی مشهور) ساکن شد – مرکزی برای روشنفکران جوان اسپانیا. آنجا با نسل درخشان هم‌عصرش آشنا شد: سالوادور دالی (نقاش)، لوئیس بونوئل (کارگردان)، رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، پدرو سالیناس و داماسو آلونسو – گروهی که بعداً نسل ۲۷ نامیده شد. رزیدنسیا محیطی آزاد و خلاق بود: بحث‌های شبانه در مورد سوررئالیسم، فروید، مارکس و ادبیات کلاسیک اسپانیایی. لورکا با پیانو نواختن، شعر خواندن و داستان‌گویی، مرکز توجه بود. دوستی عمیق با دالی (که عشقی نافرجام بود) و بونوئل او را به آوانگارد سوق داد. لورکا در ۱۹۲۸ با دالی و بونوئل فیلم کوتاه تجربی کار کرد و تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفت.[۳][۴][۵]

نخستین آثار و شهرت اولیه

لورکا نخستین مجموعه شعرش کتاب شعرها (Libro de poemas, ۱۹۲۱) را منتشر کرد؛ شعرهایی رمانتیک با تأثیر گونگورا و روبن داریو. سپس شعر کانته خوندو (Poema del cante jondo, ۱۹۳۱، نوشته‌شده ۱۹۲۱) را نوشت که زیبایی و درد فلامنکو را جشن گرفت. در ۱۹۲۸، شاهکار رومانسرو خیتانو (Romancero gitano – غزل‌های کولی) منتشر شد؛ مجموعه‌ای از ۱۸ غزل که زندگی، عشق، مرگ و سرکوب کولی‌های اندلس را با تصاویر سوررئال و موسیقی فولکلور روایت می‌کند. کتاب موفقیت فوری داشت و لورکا را به شهرت رساند، اما او از تفسیر صرفاً فولکلوریک ناراحت بود و گفت: "کولی‌ها نماد تمام اندلس سرکوب‌شده هستند." نمونه‌ای از "رومانسرو خیتانو" – غزل "رومانسه خوابگرد" (Romance sonámbulo):

سبز که دوستت دارم سبز

باد سبز

شاخه‌های سبز

کشتی بر دریاو اسب بر کوه

این غزل با تکرار "سبز" (نماد مرگ و امید) و تصاویر سوررئال، عشق نافرجام و مرگ را روایت می‌کند.[۳][۱]

تأسیس لا باراکا و فعالیت تئاتری اولیه

در ۱۹۳۲، لورکا با کمک جمهوری دوم اسپانیا، گروه تئاتر دانشجویی لا باراکا را تأسیس کرد؛ گروه سیاری که نمایشنامه‌های کلاسیک اسپانیایی (لوپه ده وگا، کالدرون) را به روستاهای دورافتاده برد. لورکا کارگردان، طراح صحنه و بازیگر بود و هدفش "تئاتر برای مردم" بود. نمایشنامه‌های اولیه مانند جادوی پروانه (El maleficio de la mariposa, ۱۹۲۰ – شکست تجاری) و ماریانا پیندا (۱۹۲۷) تم‌های عشق، سرکوب زنان و عدالت اجتماعی را کاوش کردند.[۴][۵]

سفر به نیویورک و کوبا (۱۹۲۹–۱۹۳۰) و بحران وجودی

در ۱۹۲۹، لورکا با بحران عاطفی روبرو شد و به نیویورک رفت – به دعوت دانشگاه کلمبیا برای سخنرانی. او انگلیسی بلد نبود، اما ۹ ماه در نیویورک و سپس ۳ ماه در کوبا ماند. نیویورک لورکا را شوکه کرد: وال استریت، آسمان‌خراش‌ها، نژادپرستی، فقر و سرمایه‌داری بی‌رحم. او شعرهای شاعر در نیویورک را نوشت؛ مجموعه‌ای سوررئال و خشمگین که مدرنیته را نقد می‌کند. شعرها پر از تصاویر کابوس‌وار هستند: "وال استریت مرده است"، "کودکان سیاه‌پوست در هارلم" و "فریاد علیه ماشین". نمونه از "فریاد به سمت رم" (از برج کرایسلر): ای شهر بدون خواب! هیچ‌کس نمی‌خوابد در آسمان. هیچ‌کس، هیچ‌کس. ماه می‌میرد، سگ‌ها پارس می‌کنند.

در کوبا، لورکا با موسیقی آفرو-کوبایی آشنا شد و شعرهای شادتری نوشت. سفر آمریکا لورکا را رادیکال‌تر کرد و از سمبولیسم به سوررئالیسم سوق داد.[۳][۴][۵]

بازگشت به اسپانیا و سه‌گانه روستایی (۱۹۳۱–۱۹۳۶)

با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا (۱۹۳۱)، لورکا بازگشت و لا باراکا را گسترش داد. او نمایشنامه‌های سه‌گانه روستایی را نوشت – تراژدی‌های زنانه در جامعه سنتی اندلس:

عروسی خونین (Bodas de sangre, ۱۹۳۳): داستان عشق نافرجام، انتقام و مرگ بر اساس خبر واقعی قتل در آلمریا. نمایشنامه با موسیقی فلامنکو و نمادهای ماه و خون، تراژدی یونانی را با فولکلور اسپانیایی ترکیب کرد. یرما (Yerma, ۱۹۳۴): داستان زنی نابارور که از فشار جامعه برای مادر شدن رنج می‌برد و همسرش را می‌کشد. تم اصلی سرکوب زنان و باروری است. خانه برناردا آلبا (La casa de Bernarda Alba, ۱۹۳۶): تراژدی مادرسالاری که پس از مرگ شوهر، دخترانش را در خانه حبس می‌کند و به خودکشی یکی منجر می‌شود. لورکا آن را "درام روستایی" نامید.

این سه‌گانه با زبان شعری، نمادها و موسیقی، سرکوب زنان، افتخار و مرگ در جامعه سنتی را کاوش کرد و شاهکارهای تئاتر اسپانیایی شدند.[۴][۱]

آخرین سال‌ها و فعالیت در جمهوری دوم (۱۹۳۱–۱۹۳۶)

با تأسیس جمهوری دوم اسپانیا در ۱۹۳۱، لورکا به عنوان نماد فرهنگی چپ‌گرا مورد استقبال قرار گرفت. او لا باراکا را گسترش داد و به ده‌ها روستا سفر کرد تا تئاتر کلاسیک را برای مردم عادی اجرا کند. لورکا با مانوئل د فایا (آهنگساز) همکاری کرد و کنسرت‌های کانته خوندو برگزار نمود. در ۱۹۳۴، به بوئنوس آیرس سفر کرد و نمایشنامه‌هایش با موفقیت اجرا شد – تجربه‌ای که او را به ستاره بین‌المللی تبدیل کرد. در بازگشت، لورکا با تنش‌های سیاسی روبرو بود: اسپانیا بین چپ (جبهه خلق) و راست (فالانژ و ارتش) تقسیم شده بود. لورکا دیدگاه‌های لیبرال داشت، از جمهوری دفاع می‌کرد و با فاشیسم مخالف بود، اما مستقیماً به حزب خاصی نپیوست. در تابستان ۱۹۳۶، با پیروزی جبهه خلق، لورکا به گرانادا رفت تا از خانواده دور باشد، اما این تصمیم سرنوشت‌ساز شد.[۳][۴]

جنگ داخلی اسپانیا و مرگ تراژیک (۱۹۳۶)

در ۱۷–۱۸ ژوئیه ۱۹۳۶، کودتای نظامی علیه جمهوری آغاز شد و جنگ داخلی شروع گردید. گرانادا سریع به دست ملی‌گرایان (فرانکو) افتاد. لورکا به دلیل شهرت، دیدگاه‌های لیبرال و دوستی با چپ‌گرایان هدف بود. در ۱۶ اوت ۱۹۳۶، نیروهای فالانژ خانه خانوادگی لورکا در گرانادا را محاصره کردند و او را دستگیر کردند. لورکا به زندان منتقل شد و در ۱۹ اوت (یا ۱۸) به همراه یک معلم و دو آنارشیست به نزدیکی ویزنار یا آلفاکار برده شد و توسط جوخه آتش اعدام گردید. جسدش در گور جمعی دفن شد و تاکنون یافت نشده.

مرگ لورکا نماد سرکوب فرهنگی فاشیستی شد. فرانکو نام او را ممنوع کرد، اما آثارش در تبعید زنده ماند. پابلو نرودا، رافائل آلبرتی و دیگران مرگ او را محکوم کردند.[۳][۱]

میراث جهانی و تأثیر پایدار لورکا

مرگ نابه‌هنگام لورکا در ۳۸ سالگی، او را به اسطوره تبدیل کرد. آثارش پس از جنگ در تبعید منتشر شد و به ده‌ها زبان ترجمه گردید. رومانسرو خیتانو و سه‌گانه روستایی شاهکارهای ادبیات اسپانیایی هستند و روی صحنه‌های جهان اجرا می‌شوند. لورکا بر شاعرانی مانند پابلو نرودا، اوکتاویو پاس و نسل بیت (جک کرواک) تأثیر گذاشت. در موسیقی، فلامنکو و آهنگسازانی مانند مایلز دیویس و پاکو د لوسیا از او الهام گرفتند. در تئاتر، کارگردانانی مانند پیتر بروک و اینگمار برگمان آثارش را اجرا کردند. در قرن ۲۱، لورکا نماد مبارزه با فاشیسم است. جستجو برای جسدش ادامه دارد و خانه‌هایش در گرانادا و مادرید موزه هستند. لورکا صدای اندلس، عشق، مرگ و آزادی باقی ماند؛ شاعری که با تصاویر زنده، موسیقی و درد انسانی، قلب میلیون‌ها نفر را تسخیر کرد.[۲][۵][۱]

منابع

بیوگرافی‌ها

Gibson, Ian. Federico García Lorca: A Life. Faber & Faber, ۱۹۸۹. Stainton, Leslie. Lorca: A Dream of Life. Farrar, Straus and Giroux, ۱۹۹۹.

آثار تحلیلی

Maurer, Christopher (ed.). Federico García Lorca: Selected Poems. Penguin Classics, ۲۰۰۷ (با ترجمه انگلیسی).

دانشنامه‌ها

"Federico García Lorca." Encyclopædia Britannica. https://www.britannica.com/biography/Federico-Garcia-Lorca "Federico García Lorca." Stanford Encyclopedia of Philosophy. https://plato.stanford.edu/entries/garcia-lorca/

منابع تصویری

تصاویر از Wikimedia Commons: https://commons.wikimedia.org/wiki/Category:Federico_García_Lorca

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ «Federico García Lorca». بازبینی‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵. 
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ «Federico García Lorca». بازبینی‌شده در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۵. 
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ Gibson، Ian. Federico García Lorca: A Life. Faber & Faber، ۱۹۸۹. 
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ Stainton، Leslie. Lorca: A Dream of Life. Farrar, Straus and Giroux، ۱۹۹۹. 
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ Maurer، Christopher. Federico García Lorca y su generación. Ediciones Akal، ۱۹۸۶.