ورزش در ایران: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(برچسب ویکیسازی) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویکیسازی}} | {{ویکیسازی}} | ||
از حدود قرن پنجم هجری بهبعد، جماعتی از درویشان و [[اهل تصوف]] سازمان وسیعی نظیر احزاب امروزی بهوجود آوردند که به آنها [[عیاران]] و جوانمردان | '''ورزش در ایران''' از عهد باستان تا دوران معاصر با آداب اجتماعی ایرانیان گره خورده بود. ایرانیان از دوران کهن، مردمانی بلندطبع، پاکسرشت، نیرومند و توانا بودند. تمام ایرانیان از کودکی تا سنین بلوغ و پس از آن، به یادگیری تیراندازی، پرتاب نیزه، شمشیربازی و اسبسواری میپرداختند. تاریخ نویس معروف [[گزنفون]] دربازه تعلیم و تربیت ایرانیان مینویسد: <blockquote>دستهای از جوانان که در شهر ساکن هستند به همان تمریناتی که در ایام طفولیت عادت نمودهاند، یعنی تیراندازی و نیزهپرانی اشتغال میورزند. در بین جوانان، در این قبیل آزمایشها رقابت بسیار وجود دارد. برخی از اوقات این رقابتها به صورت مسابقه در ملأعام به نمایش گذاشته میشود وجوایزی بین برندگان مسابقه توزیع مینمایند. قبیلهای که در بین افراد خود بیشتر از این جوانان ممتاز در علم و چابکی و مهارت و رشادت و اطاعت داراست، مورد ستایش و تمجید قرارمیگیرد و مربیانی که آنان را بارآوردهاند و همچنین معلمانی که در اوان طفولیت آنها را شایسته و مستعد این ترقیات ساختهاند نیز مورد تمجید و تحسین عامه قرار میگیرند<ref>[http://pdf.tarikhema.org/PDF/دانلود-کتاب-کورش-نامه-از-گزنفون/ کورش نامه نوشته گزنفون ترجمه رضا مشایخی] صفحهٔ ۹</ref></blockquote>تربیت بدنی در ابتدای ورود اسلام چندان مورد توجه نبود. تمرین به صورت گروهی در زمین ویژه و در زورخانه همراه با موسیقی (طبل و ضرب) انجام میشد. ورزش و تفریحات سالم پس از فتح ایران توسط اعراب، مدتی از پهنهٔ زندگی اجتماعی کنار رفت؛ ولی این دوران رکود و سکون چندان نپایید.<ref name=":2">مطالعة تطبیقی تاریخ تربیت بدنی و ورزش ایران، قبل و پس از اسلام سایت راز خون تاریخ ۳۰شهریور۱۳۹۲</ref> | ||
از حدود قرن پنجم هجری بهبعد، جماعتی از درویشان و [[اهل تصوف]] سازمان وسیعی نظیر احزاب امروزی بهوجود آوردند که به آنها [[عیاران]] و جوانمردان میگفتند. جوانمردان به ورزشهای بدنی اهمیت تمام میدادند. آنها در رشتههای کشتی، تیراندازی و شمشیربازی تمرین میکردند. در دوران [[صفویه]] کمکم پهلوانان از عیاران جدا میشوند. پهلوانان بیشتر به کشتیگیری در حضور بزرگان، سرداران و مردم شهرها میپردازند. اساس کار، آمادگی بدن و دانستن فنون بدنکاری بودهاست. از زمانی که استفاده از «باروت» و سلاح آتشین پیشآمد، پهلوانی هم مفهوم کهن خود را از دست داد و از جنگاوری کاملاً جدا گردید، اگرچه روحیهٔ آزادمنشی، دفع ظلم، حمایت از بینوایان، راستگویی و درستکاری در بین پهلوانان باقی ماند.<ref name=":3" /> تاریخچه پهلوانان پس از حمله مغول از «[[پوریای ولی]]» پهلوان نامدار و عارف بزرگ، آغاز و به جهانپهلوان [[غلامرضا تختی]] پایان مییابد، تاریخچهای سرشار از صفا و صمیمیت و صدق و وفا که دستمایه و پایه کار ورزش جدید ایران گردید. | |||
== روش تعلیم و تربیت جوانان == | == روش تعلیم و تربیت جوانان == | ||
تمام ایرانیان از کودکی تا سنین بلوغ و پس از آن، به یادگیری تیراندازی، پرتاب نیزه، شمشیربازی و اسبسواری میپرداختند. گزنفون، مورخ و متفکر یونانی که در عهد [[هخامنشیان]] به ایران سفر کردهاست، راجع به روش تعلیم و تربیت جوانان در آن دوره چنین مینویسد:<blockquote>«اطفال بهمکتب میرفتند تا ادب بیاموزند و رؤسا و مراقبینشان اکثر اوقات روز مراقب حال آنان بودند و قضاوت و عدالت را میان آنها مجری میداشتند… اطفال از خانهٌ خود نان و سبزی و همچنین ظرفی برای نوشیدن آب میآوردند. هروقت تشنه میشدند آب از رودخانه میآشامیدند. علاوه بر این، تیراندازی و پرتاب نیزه اجباری بود»<ref name=":0">کورشنامه، صفحه۶ و صفحههای بعد</ref></blockquote>سپس اضافه میکند:<blockquote>اطفال پس از سن بلوغ، به مراقبت بناهای دولتی و خدمات عمومی میپرداختند… در این موقع کمان و ترکشی در کمر و شمشیری در غلاف یا خنجری همراه خود داشتند. علاوه بر این سپری از نی و دو نیزه با خود برمیداشتند که یکی را پرتاب کنند و دیگری را در صورت ضرورت بهدست گیرند. جوانان را عادت میدهند که صبح زود از خواب برخیزند، از تحمل سرما و گرما بیمی بهخود راه ندهند، بهپیادهروی عادت کنند، در اسبسواری ماهر باشند و بر گردهٌ اسب تیراندازی کنند و در پرتاب نیزه در حین تاخت، جلد و چالاک باشند. پارسیها… دارای جامههایی بهغایت ساده هستند و در رسوم و آداب صحبت خیلی ساده و عاری از تجملات میباشند».<ref name=":0" /></blockquote>هرودت درمورد ورزش در ایران باستان | تمام ایرانیان از کودکی تا سنین بلوغ و پس از آن، به یادگیری تیراندازی، پرتاب نیزه، شمشیربازی و اسبسواری میپرداختند. گزنفون، مورخ و متفکر یونانی که در عهد [[هخامنشیان]] به ایران سفر کردهاست، راجع به روش تعلیم و تربیت جوانان در آن دوره چنین مینویسد:<blockquote>«اطفال بهمکتب میرفتند تا ادب بیاموزند و رؤسا و مراقبینشان اکثر اوقات روز مراقب حال آنان بودند و قضاوت و عدالت را میان آنها مجری میداشتند… اطفال از خانهٌ خود نان و سبزی و همچنین ظرفی برای نوشیدن آب میآوردند. هروقت تشنه میشدند آب از رودخانه میآشامیدند. علاوه بر این، تیراندازی و پرتاب نیزه اجباری بود»<ref name=":0">کورشنامه، صفحه۶ و صفحههای بعد</ref></blockquote>سپس اضافه میکند:<blockquote>اطفال پس از سن بلوغ، به مراقبت بناهای دولتی و خدمات عمومی میپرداختند… در این موقع کمان و ترکشی در کمر و شمشیری در غلاف یا خنجری همراه خود داشتند. علاوه بر این سپری از نی و دو نیزه با خود برمیداشتند که یکی را پرتاب کنند و دیگری را در صورت ضرورت بهدست گیرند. جوانان را عادت میدهند که صبح زود از خواب برخیزند، از تحمل سرما و گرما بیمی بهخود راه ندهند، بهپیادهروی عادت کنند، در اسبسواری ماهر باشند و بر گردهٌ اسب تیراندازی کنند و در پرتاب نیزه در حین تاخت، جلد و چالاک باشند. پارسیها… دارای جامههایی بهغایت ساده هستند و در رسوم و آداب صحبت خیلی ساده و عاری از تجملات میباشند».<ref name=":0" /></blockquote>هرودت درمورد ورزش در ایران باستان مینویسد: ایرانیان از پنج سالگی تا بیست سالگی سه چیز را میآموختند: | ||
* سواری | * سواری | ||
* تیر و کمان | * تیر و کمان | ||
* راستگویی<ref>سایت تبیان تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۱</ref> | * راستگویی<ref>سایت تبیان تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۱</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== فعالیتهای ورزشی بعد از اسلام == | == فعالیتهای ورزشی بعد از اسلام == | ||
تربیت بدنی در ابتدای ورود اسلام مورد تأکید نبود.تمرین به صورت گروهی در زمین ویژه انجام میشد. تمرین به صورت گروهی در زمین و در زورخانه همراه با موسیقی (طبل و ضرب) انجام میشد.ورزش و تفریحات سالم پس از فتح ایران توسط اعراب، مدتی از پهنهٌ زندگی اجتماعی کنار رفت؛ ولی این دوران رکود و سکون چندان نپایید.<ref name=":2" /> | تربیت بدنی در ابتدای ورود اسلام مورد تأکید نبود. تمرین به صورت گروهی در زمین ویژه انجام میشد. تمرین به صورت گروهی در زمین و در زورخانه همراه با موسیقی (طبل و ضرب) انجام میشد. ورزش و تفریحات سالم پس از فتح ایران توسط اعراب، مدتی از پهنهٌ زندگی اجتماعی کنار رفت؛ ولی این دوران رکود و سکون چندان نپایید.<ref name=":2" /> | ||
مسلمانان ایرانی با انگیزه دفاع از مکتب اسلامی بر علیه اسلام منحرف اموی و عباسی شوریدند و در این مبارزه از تمرین جسمانی، تربیت بدنی و ورزش بهره گرفتند. برای مثال در فرقه اسماعیلیان، حسن صباح از مذهب به عنوان ابزاری جهت اجباری کردن ورزش استفاده نمود تا مردان خود را برای میدان نبرد کارآزموده کند. هدف اصلی او از ورزش تقویت بنیه نظامی فداییان بود، اما به تبع آن صحت و سلامت جسم و زمینه تفریح و سرگرمی سالم نیز فراهم میشد. زورخانه نیز در دوران مغولها وسعت یافت. | مسلمانان ایرانی با انگیزه دفاع از مکتب اسلامی بر علیه اسلام منحرف اموی و عباسی شوریدند و در این مبارزه از تمرین جسمانی، تربیت بدنی و ورزش بهره گرفتند. برای مثال در فرقه اسماعیلیان، حسن صباح از مذهب به عنوان ابزاری جهت اجباری کردن ورزش استفاده نمود تا مردان خود را برای میدان نبرد کارآزموده کند. هدف اصلی او از ورزش تقویت بنیه نظامی فداییان بود، اما به تبع آن صحت و سلامت جسم و زمینه تفریح و سرگرمی سالم نیز فراهم میشد. زورخانه نیز در دوران مغولها وسعت یافت. توسعهٔ زورخانه بدین دلیل شتاب گرفت که پس از کشتار جبارانه حکام جور مغول بهترین تجمعگاه مردم بهشمار میرفت. در این مکان که با صوفیگری همراه بود، تعالیم آسمانی قرآن کریم و اسلام رواج داشت. تلفیق ورزش در زورخانه با اصول اسلام همچون پوریای ولی پرورانید که در جوانمردی و مردانگی در جهان ورزش بینظیر بودهاست. پس از اسلام ورزشهایی از قبیل اسب سواری، تیراندازی و کشتی که از دوران باستان در ایران رواج داشت، همچنان اجرا میشد. علاوه بر آن، ورزش پهلوانی یا ورزش باستانی در این زمان با تلفیق با تصوف شکل کاملتری پیدا کرد و در سرتاسر کشور توسعه یافت. حکیم [[ابوالقاسم فردوسی]] در شاهنامه در موارد مختلف به ارزش نیرو و نتایج ورزش اشاره میکند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== انواع ورزشها == | == انواع ورزشها == | ||
در قرن چهارم و پنجم ورزشهای گوناگونی در ایران در بین جوانان رایج شد. پادشاهان آلبویه به امر ورزش توجه داشتند و ورزشکاران را تشویق میکردند. در کتاب حکایة <ref>حکایة ابیالقاسم (ص۱۰۷)</ref>نام سیزده نوع شنا ذکر شدهاست. از میان پادشاهان غزنوی، مسعود خود از ورزشکاران بنام بود و به ورزشهای سنگین و کشتی گرفتن و برداشتن وزنههای سنگین و مخصوصاً به شکار دلبستگی داشت. | در قرن چهارم و پنجم ورزشهای گوناگونی در ایران در بین جوانان رایج شد. پادشاهان آلبویه به امر ورزش توجه داشتند و ورزشکاران را تشویق میکردند. در کتاب حکایة<ref>حکایة ابیالقاسم (ص۱۰۷)</ref>نام سیزده نوع شنا ذکر شدهاست. از میان پادشاهان غزنوی، مسعود خود از ورزشکاران بنام بود و به ورزشهای سنگین و کشتی گرفتن و برداشتن وزنههای سنگین و مخصوصاً به شکار دلبستگی داشت. | ||
ابنسینا، در کتاب قانون، ورزشهای زیر را شرح دادهاست: | ابنسینا، در کتاب قانون، ورزشهای زیر را شرح دادهاست: | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== عیاران و جوانمردان == | == عیاران و جوانمردان == | ||
[[پرونده:Antoin Sevruguin zoorkhaneh.jpg |بندانگشتی|ورزش باستانی درایران ]] | [[پرونده:Antoin Sevruguin zoorkhaneh.jpg |بندانگشتی|ورزش باستانی درایران]] | ||
از حدود قرن پنجم هجری بهبعد، جماعتی از درویشان و اهل تصوف سازمان وسیعی نظیر احزاب امروزی بهوجود آوردند و نظرات و عقاید خود را در «فتوتنامه» ها منعکس میکردند. برخی از نسخههای این فتوتنامهها هنوز باقی هستند. خلاصهٌ اعتقادات این جماعت، پیروی از اعمال پسندیده و ترک کارهای زشت و کوشش در تزکیهٌ نفس و صفای ذهن است: «فتوت را سه مرتبه است: اول سخا، که هرچه دارد از هیچکس واندارد؛ دوم صفا، که سینه را از کبر و کینه پاک و پاکیزه سازد؛ و مرتبهٌ آخر وفاست که هم با خلق نگه دارد، هم با خدا». هر کس مظهر این صفات باشد، او را «فتی» میگویند. بهعقیدهٌ آنها، حضرت ابراهیم خلیل اولین نقطهٌ دایرهٌ فتوت و حضرت علی آخرین فرد برجستهٌ این سلسله میباشد. هر دسته از اهل فتوت، از پیر یا شیخی که به او دست ارادت میدادند، پیروی میکردند. شرایط ارادت پنج بود: اول توبه به صدق، دوم ترک علائق دنیایی، سوم دلبا زبان راست داشتن، چهارم پیروی کامل، پنجم در آرزو بر خود بستن». | از حدود قرن پنجم هجری بهبعد، جماعتی از درویشان و اهل تصوف سازمان وسیعی نظیر احزاب امروزی بهوجود آوردند و نظرات و عقاید خود را در «فتوتنامه» ها منعکس میکردند. برخی از نسخههای این فتوتنامهها هنوز باقی هستند. خلاصهٌ اعتقادات این جماعت، پیروی از اعمال پسندیده و ترک کارهای زشت و کوشش در تزکیهٌ نفس و صفای ذهن است: «فتوت را سه مرتبه است: اول سخا، که هرچه دارد از هیچکس واندارد؛ دوم صفا، که سینه را از کبر و کینه پاک و پاکیزه سازد؛ و مرتبهٌ آخر وفاست که هم با خلق نگه دارد، هم با خدا». هر کس مظهر این صفات باشد، او را «فتی» میگویند. بهعقیدهٌ آنها، حضرت ابراهیم خلیل اولین نقطهٌ دایرهٌ فتوت و حضرت علی آخرین فرد برجستهٌ این سلسله میباشد. هر دسته از اهل فتوت، از پیر یا شیخی که به او دست ارادت میدادند، پیروی میکردند. شرایط ارادت پنج بود: اول توبه به صدق، دوم ترک علائق دنیایی، سوم دلبا زبان راست داشتن، چهارم پیروی کامل، پنجم در آرزو بر خود بستن». | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
== پهلوانان عصر جدید == | == پهلوانان عصر جدید == | ||
از زمانی که استفاده از «باروت» و سلاح آتشین پیشآمد، پهلوانی هم مفهوم کهن خود را از دست داد و از جنگاوری کاملاً جدا گردید، اگرچه روحیهٌ آزادمنشی، دفع ظلم، حمایت از بینوایان، راستگویی و درستکاری در بین پهلوانان باقی ماند. در عصر قاجاریه مردان بزرگی در زورخانهها پرورش یافتند. گود زورخانهها را شاید بر همان سیاق حوض بزرگ باغ هرات، گود و چندضلعی ساختهاند.[[پرونده:جهان پهلوان تختی .jpg|بندانگشتی| | از زمانی که استفاده از «باروت» و سلاح آتشین پیشآمد، پهلوانی هم مفهوم کهن خود را از دست داد و از جنگاوری کاملاً جدا گردید، اگرچه روحیهٌ آزادمنشی، دفع ظلم، حمایت از بینوایان، راستگویی و درستکاری در بین پهلوانان باقی ماند. در عصر قاجاریه مردان بزرگی در زورخانهها پرورش یافتند. گود زورخانهها را شاید بر همان سیاق حوض بزرگ باغ هرات، گود و چندضلعی ساختهاند. [[پرونده:جهان پهلوان تختی .jpg|بندانگشتی| | ||
جهان پهلوان تختی با بازوبند پهلوانی | جهان پهلوان تختی با بازوبند پهلوانی | ||
]]پهلوان ابراهیم حلاج (یزدی بزرگ) مردی سادهدل بود و پهلوان اکبر خراسانی زیرک و اهل زدوخورد. در پیری پهلوان یزدی، پهلوان خراسانی دستبردار از سر او نبود، تا جایی که علاءالدوله دو بازوبند تهیه میکند و یکی را به بازوی یزدی و دیگری را به بازوی اکبر خراسانی میبندد. | ]]پهلوان ابراهیم حلاج (یزدی بزرگ) مردی سادهدل بود و پهلوان اکبر خراسانی زیرک و اهل زدوخورد. در پیری پهلوان یزدی، پهلوان خراسانی دستبردار از سر او نبود، تا جایی که علاءالدوله دو بازوبند تهیه میکند و یکی را به بازوی یزدی و دیگری را به بازوی اکبر خراسانی میبندد. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
پرونده:اسب سواری.jpg| | پرونده:اسب سواری.jpg| | ||
</gallery> | </gallery> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس |۱|اندازه =ریز}} | {{پانویس |۱|اندازه =ریز}} | ||
خط ۹۴: | خط ۹۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
# کورش نامه نوشته گزنفون ترجمه رضا مشایخی | # کورش نامه نوشته گزنفون ترجمه رضا مشایخی | ||
# یعقوب لیث صفاری دکتر ابراهیم باستانی پاریزی | # یعقوب لیث صفاری دکتر ابراهیم باستانی پاریزی | ||
# سمک عیار | # سمک عیار | ||
# قوانین افلاطون ترجمه دکتر محمود صناعی | # قوانین افلاطون ترجمه دکتر محمود صناعی | ||
[[رده:ورزش در ایران]] | [[رده:ورزش در ایران]] |