مسعود میرزا ظل‌السلطان: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:


مسعود میرزا پسر بزرگ ناصرالدین به خاطر آنکه از مادری غیر قجری متولد شده بود در رقابت بر سر[https://tarikhema.org/words/%d8%aa%d8%a7%d8%ac-%d9%88-%d8%aa%d8%ae%d8%aa/ تاج و تخت] از برادرش مظفرالدین شاه شکست خورد. او در دوران حکومت در فارس و بعدها در اصفهان قشون مجهز و منظمی فراهم کرد و با آن به باج گیری و غصب املاک [https://tarikhema.org/words/%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85/ مردم] پرداخته و شورش‏‌های گاه و بی گاه را به سختی سرکوب می کرد. ظل السلطان بیش از بیست و یک هزار سرباز در اختیار داشت و اصرار داشت تا وزارت جنگ به او واگذار شود اما شاه که از [https://tarikhema.org/words/%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa/ قدرت] گرفتن بیش از اندازه او بیمناک بود پیشنهاد او را رد می کرد؛ حتی نقل است که ظل السلطان یکبار در سال ۱۲۶۱ به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که حاضر است در ازای دریافت مقام ولایتعهدی، مبلغ هنگفتی پیشکش کند اما شاه این پیشنهاد را رد کرد.<ref name=":1">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/contemporary/iranc/22961/%D8%B8%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86/ ظل السلطان]</ref>
مسعود میرزا پسر بزرگ ناصرالدین به خاطر آنکه از مادری غیر قجری متولد شده بود در رقابت بر سر[https://tarikhema.org/words/%d8%aa%d8%a7%d8%ac-%d9%88-%d8%aa%d8%ae%d8%aa/ تاج و تخت] از برادرش مظفرالدین شاه شکست خورد. او در دوران حکومت در فارس و بعدها در اصفهان قشون مجهز و منظمی فراهم کرد و با آن به باج گیری و غصب املاک [https://tarikhema.org/words/%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85/ مردم] پرداخته و شورش‏‌های گاه و بی گاه را به سختی سرکوب می کرد. ظل السلطان بیش از بیست و یک هزار سرباز در اختیار داشت و اصرار داشت تا وزارت جنگ به او واگذار شود اما شاه که از [https://tarikhema.org/words/%d9%82%d8%af%d8%b1%d8%aa/ قدرت] گرفتن بیش از اندازه او بیمناک بود پیشنهاد او را رد می کرد؛ حتی نقل است که ظل السلطان یکبار در سال ۱۲۶۱ به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که حاضر است در ازای دریافت مقام ولایتعهدی، مبلغ هنگفتی پیشکش کند اما شاه این پیشنهاد را رد کرد.<ref name=":1">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/contemporary/iranc/22961/%D8%B8%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86/ ظل السلطان]</ref>
== تلاش برای ولایتعهدی ==
   وی که همواره در پناه دولت استعماری انگلیس بسر می­برد و تمام کارهای خود را در پناه کمکها و مساعدتهای این کشور بدست آورده و انجام میداد هر ساله به قلمرو خود می­افزود و چون مانند پدر علاقه زیادی به اروپا داشت چندین بار به اروپا مسافرت کرد و سعی داشت خود را جزء متجددین معرفی کند و همواره فرهنگ غرب را در ایران ترویج می­کرد، با این کمکها بود که در سال 1300 ه. ق به فکر این افتاد که خود را به جای مظفر الدین میرزا، نائب ولایتعهدی ناصر الدین شاه کند.
  او برای این امر حاضر شد که یک میلیون تومان به شاه تقدیم کند تا اینکه او را ولیعهد کند، اما موفق به این امر نشد، سپس در اوایل سال 1303 ه. ق که ظل السلطان به تهران آمده بود، پس از یأس از ولایتعهدی خیلی میل داشت که شاه کامران میرزا نائب السلطنه را از وزارت جنگ معزول کند و او را وزیر جنگ نماید که این امر نیز محقق نشد.<ref name=":2">تست آزمون - [http://www.testazmoon.com/%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%DA%AF_/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA_%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C_/tabid/1406/View/2208/id/15917/ سلطان مسعود میرزا ظل السلطان]</ref> 
== محدود شدن قدرت به اصفهان ==
   ظل السلطان تا سال 1305 ه. ق حاکم ایلات و ولایات زیادی در ایران بود، اما چنانچه قبلا گفته شد این حکومتها را با کمک انگلستان به دست آورده بود و حکومتهایی که زیر نظر کامران میرزا پسر دیگر شاه قرار داشت بنا بر تمایل دولت روس بود.
  چندی که رقابت بین روسها و انگلیسی­ها زیاد شد و انگلیسی­ها توانستند در این مسئله بر روسها پیشی گیرند، با این وجود روسها، انگلیسی­ها را راضی کردند بر عزل ظل السلطان از حکومتهای در دست خود، و انگلیسی­ها نیز با این مسئله موافقت کردند، لذا طی مراسمی شاه او را به پایتخت دعوت کرد و از تمام حکومتهای بلاد معزول و حکومتش منحصر به اصفهان شد، ولی در سال 1307 ه. ق دوبار با دادن پیش کشهایی به شاه توانست حکومت یزد و عراق و گلپایگان را به دست آورد و مانند سابق نائب الحکومه­ هایی را با تعهدات و قراردادهایی مخصوص به محلهای مزبور گسیل داشت تا آنچه را در این راه خرج کرده از مردم چپاول کنند، سال 1309 ه. ق حکومت عراق (اراک) از وی گرفته شد و به جای آن، حکومت خوانسار و محلات به او واگذار گردید.<ref name=":2" />


== تخریب بناها ==
== تخریب بناها ==
خط ۴۹: خط ۵۹:
== مرگ ==
== مرگ ==
مسعود میرزا در اواخر جنگ جهانی اول به اصفهان بازگشت و در عمارت خود در باغ نو منزوی شد. پس از مرگ فرزند دلبندش بهرام میرزا سردار مسعود، در دریای مانش پریشان حواس شد و در دهم تیر ماه 1297ش برابر با 22 رمضان 1336 ق در حدود هفتاد سالگی درگذشت.<ref name=":0" />
مسعود میرزا در اواخر جنگ جهانی اول به اصفهان بازگشت و در عمارت خود در باغ نو منزوی شد. پس از مرگ فرزند دلبندش بهرام میرزا سردار مسعود، در دریای مانش پریشان حواس شد و در دهم تیر ماه 1297ش برابر با 22 رمضان 1336 ق در حدود هفتاد سالگی درگذشت.<ref name=":0" />
'''سرانجام کار ظل السلطان  '''
   بعد از مرگ '''ناصر الین شاه''' در سال 1313 ه. ق او نامه­ای به مظفر الدین شاه نوشت و به او گفت هر چه که امر شود حاضر است اطاعت کند، این امر باعث شد که در حکومت ولایت اصفهان باقی بماند.
  او تا سال 1324 ه. ق که محمد علی شاه به حکومت رسید در اصفهان بود و در این سال که برای عرض تهنیت به تهران آمده بود، مردم اصفهان در غیاب او دست به شورش و تعطیلی عمومی زدند و عزل او را از حکومت خواستار شدند، مجلس هم با خواسته­های شاکیان همراهی نمود و عزل وی را تصویب کرد.
  ظل السلطان هم وقتی تلاشهایش برای برگشت به حکومت بی نتیجه ماند خود استعفاء کرد ، و توانست حکومت فارس را به دست آورد، ولی طولی نکشید که آن را نیز از دست داد و با این پیش آمد به اروپا سفر کرد و بعد از مدتی که از راه شمال ایران خواست وارد کشور شود در رشت دستگیر شد و با پرداخت غرامت و کمک انگلستان آزاد شد و دوباره به انگستان باز گشت  و بعد­ها به ایران آمد، به اصفهان رفت و تا آخر عمر در آنجا به صورت منزوی زندگی کرد و در '''دهم تير ماه 1297ش برابر با 22 رمضان 1336 ق''' در سن 70 سالگی در گذشت و جنازۀ او را به مشهد انتقال داده و در آنجا بخاک سپردند.<ref name=":2" />


== نویسنده ==
== نویسنده ==