مسعود میرزا ظلالسلطان
مسعود میرزا ظلالسلطان | |
---|---|
اطلاعات کلی | |
نام | مسعود میرزا ظلالسلطان |
منصب | حاکم مازندران و استرآباد و سپس فارس و اصفهان و… |
لقب | ظلالسلطان |
دوره | قاجاریه |
نام پدر | ناصرالدین شاه |
نام مادر | عفت السطنه |
همسران | همدم الملوک |
برادران | مظفرالدین شاه قاجار، کامران میرزا نایب السلطنه |
مسعود میرزا ملقب به ظلالسلطان (زاده ۱۵ دی ۱۲۲۸، تبریز ـ درگذشته ۱۲ تیر ۱۲۹۷، اصفهان) فرزند ارشد ناصرالدین شاه و سه سال بزرگتر از مظفرالدین شاه بود ولی چون مادرش عفتالسطنه از زنان صیغه شاه[۱] بود و از خاندان قاجاریه نبود، به ولایتعهدی منصوب نگشت. مسعود میرزا در ابتدا با لقب یمین الدوله، حکومت مازندران و استرآباد و سپس فارس و اصفهان را به عهده گرفت تا این که لقب ظلالسلطان یعنی سایه پادشاه را به دست آورد. در زمان حکومتش بر فارس، به خاطر ظلم فراوان، عزل شد ولی مدتی بعد به اصفهان رفت و تا ۳۴ سال بعد حکمرانی نمود.[۲]
وی به دو چیز شناخته میشود؛ ظلم و ستمی که در طول زمامداری خود بر مردم روا داشت و دیگر تخریب گسترده بناها و آثار تاریخی برجسته برجا مانده از دوران صفویه.[۳]
تلاش مسعود میرزا ظلالسلطان برای ولایتعهدی
در سال ۱۳۰۱ هجری قمری به ناصرالدین شاه پیشنهاد کرد که در ازای دریافت مقام ولایتعهدی، یک میلیون تومان پیشکش نماید. چون ناکام ماند اصرار کرد وزیر جنگ شود. ناصرالدین شاه که از حمایت بیدریغ انگلستان از ظلالسلطان و قدرت روزافزون او بیمناک شده بود، در ۱۳۰۵ هجری قمری او را از حکومتهایش به جز اصفهان، برکنار و ارتشش را به نایبالسلطنه واگذار کرد.[۲]
مسعود میرزا ظلالسلطان شاهزاده و حاکم اصفهان در عصر زمامداری ناصرالدین شاه یکی از ظالمترین حاکمان عصر قاجار بود که برخی بازماندن او از تخت سلطنت را دلیل آن همه خشم و جنون میدانند.
مسعود میرزا به خاطر آنکه از مادری غیر قجری متولد شده بود در رقابت بر سرتاج و تخت از برادرش مظفرالدین شاه شکست خورد. او در دوران حکومت در فارس و بعدها در اصفهان قشون مجهز و منظمی فراهم کرد و با آن به باج گیری و غصب املاک مردم پرداخته و شورشهای گاه و بیگاه را به سختی سرکوب میکرد. ظلالسلطان همواره مایل به داشتن نیروی نظامی شخصی بود؛ بنابراین در اصفهان فوجهای نظامی با لباس و اسلحه ارتش اتریش تشکیل داد و برای تعلیم آنها از آلمان معلمهای نظامی استخدام کرد. او بیش از بیست و یک هزار سرباز در اختیار داشت.[۴]
وی که همواره در پناه دولت استعماری انگلیس بهسر میبرد و تمام کارهای خود را در پناه کمکها و مساعدتهای این کشور بدست آورده و انجام میداد هر ساله به قلمرو خود میافزود و چون مانند پدر علاقه زیادی به اروپا داشت چندین بار به اروپا مسافرت کرد و سعی داشت خود را جزء متجددین معرفی کند و همواره فرهنگ غرب را در ایران ترویج میکرد، با این کمکها بود که در سال ۱۳۰۰ هجری قمری به فکر این افتاد که خود را به جای مظفرالدین میرزا، نائب ولایتعهدی ناصرالدین شاه کند.
او برای این امر حاضر شد که یک میلیون تومان به شاه تقدیم کند تا اینکه او را ولیعهد کند، اما موفق به این امر نشد، سپس در اوایل سال ۱۳۰۳ هجری قمری که به تهران آمده بود، پس از یأس از ولایتعهدی خیلی میل داشت که شاه، کامرانمیرزا نائبالسلطنه را از وزارت جنگ معزول کند و او را وزیر جنگ نماید که این امر نیز محقق نشد.[۵]
محدود شدن قدرت مسعود میرزا ظلالسلطان به اصفهان
ظلالسلطان تا سال ۱۳۰۵ هجری قمری حاکم ایلات و ولایات زیادی در ایران بود، اما این حکومتها را با کمک انگلستان به دست آورده بود و حکومتهایی که زیر نظر کامران میرزا پسر دیگر شاه قرار داشت بنا بر تمایل دولت روس بود.
چندی که رقابت بین روسها و انگلیسیها زیاد شد و انگلیسیها توانستند در این مسئله بر روسها پیشی گیرند، با این وجود روسها، انگلیسیها را بر عزل ظلالسلطان از حکومتهای در دست خود راضی کردند و انگلیسیها نیز با این مسئله موافقت کردند، لذا طی مراسمی شاه او را به پایتخت دعوت کرد و از تمام حکومتهای بلاد معزول و حکومتش منحصر به اصفهان شد، ولی در سال ۱۳۰۷ هجری قمری دوبار با دادن هدایایی به شاه توانست حکومت یزد و عراق و گلپایگان را به دست آورد و مانند سابق نائبالحکومههایی را با تعهدات و قراردادهایی مخصوص به محلهای مزبور گسیل داشت تا آنچه را در این راه خرج کرده از مردم چپاول کنند، سال ۱۳۰۹ حکومت اراک از وی گرفته شد و به جای آن، حکومت خوانسار و محلات به او واگذار گردید.[۵]
دوران حکومت ظلالسلطان در اصفهان، به قلع و قمع مخالفان و سرکوب شورشهای محلی و داخلی و یا افزون بر داراییهای کلان، از طریق دستاندازی بر اموال مردم میگذشت و از آنجا که مملکت داری جایی در ذهنیت قاجار نداشت، اغلب اوقات را به شکار و بلوک گردی و خوشگذرانی سپری میکرد. با این حال، تشکیل قشون منظم، تأسیس روزنامه فرهنگ، افتتاح مدرسه همایونی به سبک جدید و مدرسه نظامی برای تعلیم داوطلبان قشون، از جمله اقدامات او در اصفهان است.[۶]
مشارکت مسعود میرزا ظلالسلطان در قتل حسینقلی خان ایلخانی
ناصرالدین شاه که از استقلال ایلخانی میترسید اسباب قتل حسینقلی خان ایلخانی را فراهم کرد و نوشتهای هم در این باب محرمانه به ظل السلطان داد. ناصرالدین شاه معتقد بود اگر ایلخانی را از میان نبرند سلطنت از خانواده قاجار به بختیاری منتقل میشود. شب ۲۷ رجب ۱۲۹۹ ق ایلخانی و اسفندیار خان سردار اسعد به همراه علیقلی خان بختیاری سردار اسعد دوم به دعوت ظلالسلطان در میدان شاه اصفهان برای مشق سربازان حضور به هم رسانیدند و پس از اتمام مشق به همراه ظلالسلطان به عمارت دولتی دعوت شدند و در همان شب مرحوم حسینقلی خان ایلخانی را با زهر مهلک که در یک فنجان قهوه ریخته شده بود به قتل رساندند.[۴]
تخریب بناها توسط مسعود میرزا ظلالسلطان
با این حال جنونآمیزترین اقدام این شاهزاده قاجاری تخریب بناهای تاریخی در اصفهان بود؛ گفته میشود او بیش از ۵۰ بنا و اثر تاریخی مربوط به عصر صفوی را در اصفهان تخریب کرد. «هنری رنه» جهانگرد اروپایی که در زمان حکومت وی از ایران بازدید کردهاست در همین باره نوشتهاست: ظلالسلطان بسیاری از کاخهای عالی و شاهکارهای ممتاز اصفهان را که موجب حیرت جهانیان بود نابود کرد. در واقع، آخرین سالهای حکومت ظلالسلطان در اصفهان به منزله طوفان ویرانگر بود زیرا او که با به شاهی رسیدن برادرش مظفرالدین شاه امید سلطنت خود را از دست رفته میدید به تلافی، بیشتر این شاهکارهای برجسته را که در دنیا بی نظیر بود خراب کرد و مصالح آنها را فروخت.[۴]
تنها برخی از جنایات وی در قبال تخریب بناهای عمدتاً صفوی اصفهان به شرح زیر است:
- باغ و قصر سعادت آباد
- عمارت هفتدست
- قصر نمکدان
- آئینه خانه
- بهشت برین
- بهشت آئین
- انگورستان
- بادامستان
- نارنجستان
- کلاه فرنگی
- باغ تخت
- باغ آلبالو
- باغ طاووس
- عمارت و باغ نقش جهان
- باغ فتحآباد
- گلدسته
- تالار اشرف
- عمارت خورشید
- سرپوشیده
- عمارت خسروخانی
- باغ زرشک
- باغ چرخاب
- باغ محمود
- باغ صفی میرزا
- باغ قوشخانه
- باغ نظر
- عمارت و سردر باغ هزارجریب
- عمارت جهاننما
- و….[۷]
مشارکت مسعود میرزا ظلالسلطان در انقلاب مشروطه ایران
ظلالسلطان به این امید که منازعه میان محمدعلی شاه قاجار و مجلس و مشروطه خواهان به عزل برادرزاده و سلطنت او منجر شود با مشروطهخواهان همراهی کرد. در هنگام به توپ بستن مجلس، حاکم فارس بود اما خانه اش عمارت مسعودیه در تهران، تخریب و غارت شد.[۲]
مهاجرت مسعود میرزا ظلالسلطان به اروپا
ظلالسلطان پس از فتح تهران، بیخبر از راه بادکوبه به ایران آمد اما مجاهدین او را در منجیل دستگیر کردند و با وساطت وزیر مختار انگلستان و پرداخت سیصد هزار تومن جریمه نقدی اجازه بازگشت به اروپا را یافت. نداشتن وجهه در میان عامه مردم، عدم تمایل روس و انگلیس و مخالفت بختیاریها با او به دلیل قتل حسینقلی خان ایلخانی باعث شد ظل السلطان در سالهای بعد در عرصه سیاسی کشور نقشی نداشته باشد.[۲]
مرگ مسعود میرزا ظلالسلطان
مسعود میرزا در اواخر جنگ جهانی اول به اصفهان بازگشت و در عمارت خود در باغ نو منزوی شد. پس از مرگ فرزند دلبندش بهرام میرزا در دریای مانش پریشانالاحوال شد و در دهم تیر ماه ۱۲۹۷ خورشیدی برابر با ۲۲ رمضان ۱۳۳۶ هجری قمری در حدود هفتاد سالگی با اختلال حواس درگذشت.[۲][۴]
جنازهٔ او را به مشهد انتقال داده و در آنجا بخاک سپردند.[۵]
نویسنده کتاب «تاریخ سرگذشت مسعودی»
«تاریخ سرگذشت مسعودی»، خاطرات و سفرنامه مسعودمیرزا ظل السلطان (فرزند ناصرالدین شاه) به روایت خود اوست.[۸]
ظلالسلطان در این کتاب به نثری ساده و تاحدودی عامیانه خاطرات شکار، بلوک گردی، سفر به فرنگستان و یادداشتهای شخصی خود را آوردهاست.[۲]
مسعود میرزا در سال ۱۳۲۳ این کتاب را به کمک فرزندش، اسماعیل میرزا، تدوین کرد. وی بخش مهمی از کتاب را تقریر کرده و اسماعیل میرزا نوشته و بخش دیگر را از روزنامه شکارهای خود نقل کردهاست.
این کتاب دارای دو بخش است؛ شرح مسافرتهای مسعود میرزا به مناطق مختلف ایران در شش باب و شرح سفر او به فرنگستان که در خلال آنها اطلاعات دیگری هم آمدهاست. باب اول کتاب دربارهٔ تاریخ تولد و نسب و نژاد مسعود میرزاست، طبق روایت او نسبِ خاندان قاجار به اشکانیان میرسد!
باب دوم دربارهٔ سفر مسعود میرزا به مازندران و استرآباد است. مسعود میرزا سیزده ساله بود که پدرش او را حاکم آنجا کرد. وی در شرح سفر خود، به وقایع مهم دوره سلطنت پدرش اشاره میکند. باب سوم، شرح سفر او به فارس است که ضمن آن، وقایع تاریخی، موقعیت جغرافیایی، شرح بلوکات و افواج و ایلات آن منطقه و نحوه جمعآوری مالیات و خرج کردن آن بیان شدهاست.
باب چهارم، سفرنامه اصفهان است که در این باب نیز مطالب تاریخی و جغرافیایی منطقه ذکر شدهاست. باب پنجم شرح سفر مسعود میرزا به عراق عجم (اراک) است. باب ششم به شرح سفر بروجرد و لرستان اختصاص دارد و ضمن آن به برخی مسایل مانند شورش ایلات لر، شورش افغانها نیز پرداخته شدهاست. همچنین شرح کتابهایی که به همت او ترجمه شده نیز در این باب آمدهاست. وی در پایان این باب مطالبی دربارهٔ شکارهای خود آورده و دربارهٔ نام حیوانات مختلف توضیحاتی دربارهٔ آن حیوان دادهاست.
بخش دوم کتاب، سفرنامه فرنگستان است. این سفر در ۱۳۲۳ از بندر انزلی آغاز شدهاست. مطالب این بخش مشتمل است بر مشاهدات نویسنده از روسیه، اتریش، آلمان و فرانسه و مطالبی دربارهٔ کشتار یهودیان و درگیری ارامنه و مسلمانان در بادکوبه.[۸]
عمارت مسعودیه
عمارت مسعودیه مربوط به دوره قاجاره که در تهران، میدان بهارستان واقع شده. این اثر در تاریخ ۲۷ دی ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۱۹۰ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده.
باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان، فرزند ناصرالدین شاه، در ۱۲۹۵ هجری قمری و به سرکاری رضا قلی خان (ملقب به سراج الملک) در زمینی به وسعت حدود ۴۰۰۰ مترمربع و مرکب از بیرونی (دیوان خانه) و اندرونی و دیگر ملحقات بنا شده. در واقع نام این عمارت نیز برگرفته از نام مسعود میرزا به مسعودیه شهرت یافته.
معمار این بنا استاد شعبان معمار باشی و ناظر آن میرزا رضا قلی خانی ملقب به سراج الملک است.
عمارت مسعودیه در طول سالهای عمر خود شاهد وقایع بسیار زیادی بوده. در جریان جنبش مشروطه با توجه به نزدیکی آن به میدان بهارستان و اختلاف ظلالسلطان با برادرش مظفرالدین شاه و فرزند او، یکی از پایگاههای مشروطهخواهان و مخالفان محمد علی شاه بود. در سال ۱۲۸۷ در نزدیکی این عمارت بمبی دست ساز زیر کالسکه محمد علی شاه منفجر شد که بهانه لازم را برای به توپ بستن مجلس دست او داد. پس از واقعه بهارستان، عمارت مسعودیه نیز به همراه خانه ظهیرالدوله و سایر مشروطه خواهان به رگبار بسته شد.
بنای بسیاری از ساختمانهای فرهنگی کشور در این عمارت گذاشته شد. نخستین کتابخانه و موزه ملی ایران جایی در گوشه این عمارت برپا شدند. در حدود سالهای ۱۳۰۴ انجمن معارف با استفاده از یکی از اتاقهای آن نخستین کتابخانه رسمی کشور را که پایه اصلی و اولیه کتابخانه ملی بود را گذاشت. چند سال بعد نیز یکی دیگر از اتاقهای آن به عتیقههای باستانی که از گوشه و کنار ایران به دست آمده بود اختصاص یافت و در حقیقت نخستین موزه ایران در آن پایهگذاری شد. اشیای عتیقه همینجا در سال ۱۳۱۸ به موزه ملی منتقل شد.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ مؤسسه نگین هشت بهشت - گزارش مختصری از جنایات فرهنگی ظل السلطان دراصفهان » سلطان مسعود میرزا ملقب به ظل السلطان
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ بانک اطلاعات رجال - مسعود میرزا ظل السلطان
- ↑ کوکا - عکسهای جالب از ظل السلطان ظالم، پسر ناصرالدین شاه
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ تاریخ ما - ظل السلطان
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ تست آزمون - سلطان مسعود میرزا ظل السلطان
- ↑ مؤسسه مطالعات ایران - مسعود میرزا ظل السلطان
- ↑ فیس بوک - تاریخ ایران با لطفعلیخان زند
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی - نگاهی به«تاریخ سرگذشت مسعودی» خاطرات و سفرنامه ظلالسلطان
- ↑ همگردی - عمارت مسعودیه