شاهنشاهی ساسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبین است: بهرام چوبین (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) در اوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردار غیرساسانی قیام کرده، خود را شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵۹۰). خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت، بهرام چوبین را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد. این اولین بار است که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت می‌نشاند. کودتای سازمان سیا در ۲۸ مرداد در ازاء نفت تکرار همین داستان غم‌انگیز است.<ref name=":0" />
بالاخره نقطه اوج دخالت خارجیان برکناری بهرام چوبین است: بهرام چوبین (که ایران را در برابر هجوم ترکها از سمت شرق نجات داده بود) در اوج بحران ساسانیان به عنوان یک سردار غیرساسانی قیام کرده، خود را شاهنشاه ایران نامیده، به تخت نشسته و بنام خود سکه زد (۵۹۰). خسروپرویز که ازحمایت اشراف و روحانیون برخوردار بود، تن به این انتقال قدرت نداده، به روم شرقی گریخته و به کمک ارتش روم (موریکیوس) به ایران بازگشت، بهرام چوبین را شکست داده و به ازاء این کمک امتیازات زیادی به رومیان داد. این اولین بار است که غرب با دخالت سیاسی و نظامی خود یک پادشاه را درایران به تخت می‌نشاند. کودتای سازمان سیا در ۲۸ مرداد در ازاء نفت تکرار همین داستان غم‌انگیز است.<ref name=":0" />


== طبقات در دوره ساسانیان ==
== تبعیض طبقاتی در دوره ساسانیان ==
تقسیم‌بندی طبقات در دوره ساسانی بر همان اساسی است که در اوستا آمده‌است، طبقات چهارگانه ساسانی عبارت بودند از:
تقسیم‌بندی طبقات در دوره ساسانی بر همان اساسی است که در اوستا آمده‌است، طبقات چهارگانه ساسانی عبارت بودند از:


۱ - روحانیون (آسروان asravan) 2 - جنگیان (ارتشتاران)۳ - مستخدمان اداری (دبیران)۴ - توده مردم (روستاییان یا واستریوشان)، صنعتگران و شهروندان که به هوتوخشان که هر یک از طبقات چهارگانه خود به چندین دسته تقسیم می‌شد. بطور کلی جامعه عصر ساسانی جامعه ای طبقاتی بود که نظام کاستی به دشت در آن اعمال می‌شد. البته علاوه بر طبقه‌بندی‌های فوق که از آن یاد شد در زمان شاپور نیز نوعی طبقه‌بندی وجود داشته‌است؛ که بدان اشاره می‌کنیم.
۱ - روحانیون ۲ - جنگیان (ارتشتاران) ۳ - مستخدمان اداری (دبیران) ۴ - توده مردم (روستاییان یا واستریوشان)
 
بطور کلی جامعه عصر ساسانی جامعه‌ای طبقاتی بود که نظام کاستی به دشت در آن اعمال می‌شد. البته علاوه بر طبقه‌بندی‌های فوق که از آن یاد شد در زمان شاپور نیز نوعی طبقه‌بندی وجود داشته‌است که بدان اشاره می‌کنیم.


# شهرداران که فرمانروایانی بودند که از طرف شاه بر مناطق مختلف حکومت می‌کردند.
# شهرداران که فرمانروایانی بودند که از طرف شاه بر مناطق مختلف حکومت می‌کردند.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۶:
# ورزگان (بزرگان) که صاحب منصبان بزرگ دولت، روسای اداره‌ها و وزرا می‌شد.
# ورزگان (بزرگان) که صاحب منصبان بزرگ دولت، روسای اداره‌ها و وزرا می‌شد.
# آزادان یا نجیب‌زادگان که ظاهراً اسواران که افسران لشکر بودند هم در همین طبقه جای می‌گرفتند.
# آزادان یا نجیب‌زادگان که ظاهراً اسواران که افسران لشکر بودند هم در همین طبقه جای می‌گرفتند.
# واستریوشان که همان توده ملت یعنی ورستاییان، صنعتگران، شهروندان و دهقانان بودند.
# واستریوشان که همان توده ملت یعنی روستاییان، صنعتگران، شهروندان و دهقانان بودند.
در حقیقت اگر دیدی واقع بینانه داشته باشیم درمی یابیم که جامعه آن روزگار به دو طبقه کلی تقسیم می‌شد. طبقه فرادست که شامل خاندان شاهی خاندان‌های قدیمی حاکمان ولایات و مقامات دولتی و نظامی می‌شدند؛ و با نام بزرگان از آنها یاد می‌شد؛ و طبقه فرودست؛ که توده مردم بودند و شامل: کشاورزان، صنعتگران و پیشه وران می‌شد. اما آنچه در ساختار اجتماعی ساسانیان نمودار است؛ تبعیض طبقاتی فاحشی است که ماهیت مردم دوستی آنان را زیر سؤال می‌برد تا آن حد که ارتقا از طبقه فرودست به طبقه فرادست امری محال بود.<ref name=":1" />
در حقیقت جامعه آن روزگار به دو طبقه کلی تقسیم می‌شد. طبقه فرادست که شامل خاندان شاهی خاندان‌های قدیمی حاکمان ولایات و مقامات دولتی و نظامی می‌شدند و با نام بزرگان از آنها یاد می‌شد؛ و طبقه فرودست که توده مردم بودند و شامل: کشاورزان، صنعتگران و پیشه وران می‌شد. اما آنچه در ساختار اجتماعی ساسانیان نمودار است؛ تبعیض طبقاتی فاحشی است که ماهیت مردم دوستی آنان را زیر سؤال می‌برد تا آن حد که ارتقا از طبقه فرودست به طبقه فرادست امری محال بود.<ref name=":1" />


== مخالفت با اصلاح دینی ==
== مخالفت با اصلاح دینی ==
عصر ساسانیان را می‌توان سالهای نفوذ مذاهب غیر زردشتی و اصلاح طلبی در کیش زردشت دانست. از سوی غرب مسیحیت و ازسوی شرق آئین‌های بودائی و هندی درحال پیشرفت و در خود خاک ایران نیز مانی و مزدک پیام آوران اصلاح دین زردشت بودند؛ ولی ساسانیان هم از نفوذ ادیان خارجی و هم از اصلاح آئین زردشت جلو گیری می‌کردند.<ref name=":0" />
عصر ساسانیان را می‌توان سالهای نفوذ مذاهب غیر زرتشتی و اصلاح‌طلبی در کیش زرتشت دانست. از سوی غرب مسیحیت و ازسوی شرق آئین‌های بودائی و هندی در حال پیشرفت و در خود خاک ایران نیز مانی و مزدک پیام‌آوران اصلاح دین زردشت بودند ولی ساسانیان هم از نفوذ ادیان خارجی و هم از اصلاح آئین زرتشت جلوگیری می‌کردند.<ref name=":0" />


== مانویت ==
== مانی ==
کیش مانی یکی از ادیان پربار و پرمقاومت دوران ساسانی است. دراین مقاله کوتاه نمی‌توان این کیش را معرفی کرد، چون مذهبی پیچیده و تودرتواست و قبل از آنکه کامل شود، بنیانگذار آن کشته شد. بطور کوتاه می‌توان مانویت را ترکیبی از عناصر بودائی، زردشتی و مسیحی دانست. مانی به تقلید و مخلوط کردن عناصر این مذاهب نپرداخت، بلکه با ابداعات و ابتکاراتی آنها را غنی ساخته و با فرهنگ ایرانی وفق داد. شاید او می‌دانست که مسیحیت از سوی غرب و کیش از بودا از سوی شرق از مرزهای ایران گذشته‌اند و عنصر اصلی کیش زردشت را مورد تهدید قرار داده‌اند، و با آوردن این دین نوین برآن بود تا اصالت و هویت فرهنگ ایرانی را حفظ کند ودرعین حال بدون تعصب‌های خشک ملی (که ویژه روحانیون مذهب رسمی زردشت بود) از فرهنگ‌های پیشرفته خارجی نیز بهره گیرد. مانی دربرداشت از مسیحیت نیز به دنبال کلیسای رسمی نبود، بلکه به فرقه ای از مسیحیت اعتقاد داشت که بنام <گنوسی> Gnosis شهرت یافته بود و تحت تأثیر فلسفه اشراقی نوافلاطونی قرار داشت. گنوستیک را می‌توان تا حدودی هموزن عرفان دانست. مانی داعیه جهانی داشت و خود را آخرین پیامبر می‌دانست. کیش او به سرعت از مرزهای ایران گذشته و حتی تا قرن هفتم هجری (یعنی حدود هزارسال بعد ازمانی) در خارج از ایران طرفدار داشت. بعد از کشته شدن مانی به دستور موبدان و ممنوعیت کیش او درایران، عقائد او در سوریه و مصر، شمال آفریقا و خاک فرانسه امروز طرفدار پیداکرد. آگوستینوس که یکی از بنیانگذاران الهیات مسیحی است و در قرن پنجم میلادی در شمال آفریقا (الجزائر امروز) می‌زیست (۳۵۴ تا ۴۳۰ میلادی) ۸ سال پیرو کیش مانی بود و درسال ۳۸۶ مسیحی شد. او باوجود اینکه یکی از متکلمین و بنیانگذاران نامدار مسیحیت بوده فلسفه <انسان نورانی> را که از تعلیمات مانی است همیشه حفظ کرد. او معتقد بود که روان انسان تنها با تلألوالهی قادر به شناخت است و انسان به این روشنائی به همان اندازه احتیاج دارد که چشم به نور نیازمند است.<ref name=":0" />
کیش مانی یکی از ادیان پربار و پرمقاومت دوران ساسانی است. این مذهب، مذهبی پیچیده و تودرتو است و قبل از آنکه کامل شود، بنیانگذار آن کشته شد. بطور کوتاه می‌توان مانویت را ترکیبی از عناصر بودائی، زردشتی و مسیحی دانست. مانی به تقلید و مخلوط کردن عناصر این مذاهب نپرداخت، بلکه با ابداعات و ابتکاراتی آنها را غنی ساخته و با فرهنگ ایرانی وفق داد. شاید او می‌دانست که مسیحیت از سوی غرب و کیش از بودا از سوی شرق از مرزهای ایران گذشته‌اند و عنصر اصلی کیش زردشت را مورد تهدید قرار داده‌اند، و با آوردن این دین نوین برآن بود تا اصالت و هویت فرهنگ ایرانی را حفظ کند و در عین حال بدون تعصب‌های خشک ملی (که ویژه روحانیون مذهب رسمی زردشت بود) از فرهنگ‌های پیشرفته خارجی نیز بهره گیرد. مانی دربرداشت از مسیحیت نیز به دنبال کلیسای رسمی نبود، بلکه به فرقه ای از مسیحیت اعتقاد داشت که بنام گنوسی شهرت یافته بود و تحت تأثیر فلسفه اشراقی نوافلاطونی قرار داشت. گنوستیک را می‌توان تا حدودی هم‌وزن عرفان دانست. مانی داعیه جهانی داشت و خود را آخرین پیامبر می‌دانست. کیش او به سرعت از مرزهای ایران گذشته و حتی تا قرن هفتم هجری (یعنی حدود هزار سال بعد از مانی) در خارج از ایران طرفدار داشت. بعد از کشته شدن مانی به دستور موبدان و ممنوعیت کیش او در ایران، عقائد او در سوریه و مصر، شمال آفریقا و خاک فرانسه امروز طرفدار پیداکرد. آگوستینوس که یکی از بنیانگذاران الهیات مسیحی است و در قرن پنجم میلادی در شمال آفریقا (الجزائر امروز) می‌زیست (۳۵۴ تا ۴۳۰ میلادی) ۸ سال پیرو کیش مانی بود و درسال ۳۸۶ مسیحی شد. او با وجود اینکه یکی از متکلمین و بنیانگذاران نامدار مسیحیت بوده فلسفه انسان نورانی را که از تعلیمات مانی است همیشه حفظ کرد. او معتقد بود که روان انسان تنها با تلألو الهی قادر به شناخت است و انسان به این روشنائی به همان اندازه احتیاج دارد که چشم به نور نیازمند است.<ref name=":0" />


== مزدک ==
== مزدک ==
جنبش مزدکیان از سال ۴۹۴ میلادی آغاز شده و سی سال ادامه یافت. تضعیف روحانیون و اشراف، ازبین بردن تحجرطبقاتی و ایجاد مساوات از برنامه‌های او بود. او خود یک موبد زردشتی و طرفدار افکار مانی بود. پیروان او نه تنها خانه‌های اشراف بلکه حرمسراهای آنها را هم تصاحب کردند و زیباترین معشوقه‌های آنان را نیز به تملک خویش درآوردند. در این هنگام قباد که از هر جهت دلی پر از روحانیون و اشراف داشته‌است و شاید هم از دوران کودکی گرایش مانوی داشت، با این جنبش کنار آمده و راه مدارا و حتی حمایت و دستیاری را با مزدکیان در پیش گرفت. گفته شده‌است که در این دوران، قباد به سخنان مزدک اندرزگو پیرامون لزوم گشودن در انبارهای دولتی غله به روی قحطی زدگان و اجرای عدالت در مورد طبقات فقیر تن در داده‌است؛ ولی همان‌طور که گفته شد، قباد قربانی توطه اشراف و روحانیون شده و برای ادامه سلطنت به کمک پسرش خسرو انوشیروان به قتل‌عام مزدکیان پرداخت.<ref name=":0" />
جنبش مزدکیان از سال ۴۹۴ میلادی آغاز شده و سی سال ادامه یافت. تضعیف روحانیون و اشراف، ازبین بردن تحجر طبقاتی و ایجاد مساوات از برنامه‌های او بود. او خود یک موبد زردشتی و طرفدار افکار مانی بود. پیروان او نه تنها خانه‌های اشراف بلکه حرمسراهای آنها را هم تصاحب کردند و زیباترین معشوقه‌های آنان را نیز به تملک خویش درآوردند. در این هنگام قباد که از هر جهت دلی پر از روحانیون و اشراف داشته‌است و شاید هم از دوران کودکی گرایش مانوی داشت، با این جنبش کنار آمده و راه مدارا و حتی حمایت و دستیاری را با مزدکیان در پیش گرفت. گفته شده‌است که در این دوران، قباد به سخنان مزدک اندرزگو پیرامون لزوم گشودن در انبارهای دولتی غله به روی قحطی زدگان و اجرای عدالت در مورد طبقات فقیر تن در داده‌است؛ ولی همان‌طور که گفته شد، قباد قربانی توطه اشراف و روحانیون شده و برای ادامه سلطنت به کمک پسرش خسرو انوشیروان به قتل‌عام مزدکیان پرداخت.<ref name=":0" />


== مسیحیت ==
== مسیحیت ==
درسال ۴۲۲ شورایی از اسقف‌های ایرانی استقلال کلیسای مسیحیان ایران را از مسیحیت یونان و روم اعلام نمود..
درسال ۴۲۲ شورایی از اسقف‌های ایرانی استقلال کلیسای مسیحیان ایران را از مسیحیت یونان و روم اعلام نمود.


در زمان سلطنت قباد (پدر انوشیروان) شاخه نسطوری از کیش مسیحیت مورد قبول بیشتر مسیحیان ایران قرار گرفت. ساسانیان در تمام دوره حکومتشان سیاستی متغیر و دوگانه نسبت به مسیحیت درپیش گرفته بودند که تا حد زیادی تابع نوع رابطه شان با روم شرقی بود. گاه به مسیحیان آزادی داده می‌شد و گاه مسیحیان به عنوان ستون پنجم امپراطوری روم تحت پیگرد قرار می‌گرفتند. با وجود این فراز و نشیب‌ها مسیحیت در ایران درحال پیشرفت بود. یکی از نشانه‌های نفوذ مسیحیت دردوره ساسانیان گرایشی بود که در اواخر عهد ساسانی در پادشاهان ایرانی نسبت به این دین مشاهده می‌شود. حتی بسیاری از خاندانهای اصیل زردشتی به مسیحیت گرایش پیدا کردند. یکی از علل رواج مسیحیت در ایران این بود که پادشاهان ایران در لشکرکشی‌های خود به سوریه گاه تمام شهروندان یک شهر یا منطقه را که اکثر آنها مسیحی بودند، به ایران کوچ داده و آنانرا در ایران مقیم می‌کردند. رواج مسیحیت در زمان خسرو پرویز (۵۹۰ تا ۶۲۸) یعنی اواخر ساسانیان به اوج خود رسید. همان‌طور که گفتیم خسرو پرویز به کمک قیصر روم <موریکیوس> دوباره به قدرت رسید. او با شاهزاده خانم رومی <ماریا> ازدواج کرده و تحت نفوذ معشوقه مسیحی اش شیرین نیز قرار داشت. بعضی از مورخین تاحدی پیش رفته‌اند که معتقدند، خسروپرویز مسیحست را قلباً پذیرفته بوده‌است. بعضی از سرداران ایران مانند <مهران گشنسپ> توسط کلیسای نسطوری غسل تعمید شده و به نام <گیورگیس> درآمدند.<ref name=":0" />
در زمان سلطنت قباد (پدر انوشیروان) شاخه نسطوری از کیش مسیحیت مورد قبول بیشتر مسیحیان ایران قرار گرفت. ساسانیان در تمام دوره حکومتشان سیاستی متغیر و دوگانه نسبت به مسیحیت در پیش گرفته بودند که تا حد زیادی تابع نوع رابطه شان با روم شرقی بود. گاه به مسیحیان آزادی داده می‌شد و گاه مسیحیان به عنوان ستون پنجم امپراطوری روم تحت پیگرد قرار می‌گرفتند. با وجود این فراز و نشیب‌ها مسیحیت در ایران درحال پیشرفت بود. یکی از نشانه‌های نفوذ مسیحیت در دوره ساسانیان گرایشی بود که در اواخر عهد ساسانی در پادشاهان ایرانی نسبت به این دین مشاهده می‌شود. حتی بسیاری از خاندانهای اصیل زردشتی به مسیحیت گرایش پیدا کردند. یکی از علل رواج مسیحیت در ایران این بود که پادشاهان ایران در لشکرکشی‌های خود به سوریه گاه تمام شهروندان یک شهر یا منطقه را که اکثر آنها مسیحی بودند، به ایران کوچ داده و آنانرا در ایران مقیم می‌کردند. رواج مسیحیت در زمان خسرو پرویز (۵۹۰ تا ۶۲۸) یعنی اواخر ساسانیان به اوج خود رسید. همان‌طور که گفتیم خسرو پرویز به کمک قیصر روم موریکیوس دوباره به قدرت رسید. او با شاهزاده خانم رومی ماریا ازدواج کرده و تحت نفوذ معشوقه مسیحی اش شیرین نیز قرار داشت. بعضی از مورخین تاحدی پیش رفته‌اند که معتقدند، خسروپرویز مسیحیت را قلباً پذیرفته بوده‌است. بعضی از سرداران ایران مانند مهران گشنسپ توسط کلیسای نسطوری غسل تعمید شده و به نام گیورگیس درآمدند.<ref name=":0" />
[[پرونده:حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان.jpg|بندانگشتی|500x500پیکسل|حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان]]
[[پرونده:حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان.jpg|بندانگشتی|500x500پیکسل|حجاری تزیینی سنگ – تاق بستان]]


== هنر ساسانی ==
== هنر ساسانی ==
هنر ساسانی در طی ۴۰۰ سال حکومت شاهان این سلسله جلوه ای از وحدت را در عین تنوع و کثرت آن پدیدآورد. در این هنر گرچه عناصر هنرهای دیگر کشورها و هنر رومی به چشم می‌خورد، اما هویت مستقل آن حفظ شده‌است. از این روست که می‌توان انسجام و همگونی آشکاری را در تمامی آثار این دوره مشاهده کرد.
هنر ساسانی در طی ۴۰۰ سال حکومت شاهان این سلسله جلوه‌ای از وحدت را در عین تنوع و کثرت آن پدیدآورد. در این هنر گرچه عناصر هنرهای دیگر کشورها و هنر رومی به چشم می‌خورد، اما هویت مستقل آن حفظ شده‌است. از این روست که می‌توان انسجام و همگونی آشکاری را در تمامی آثار این دوره مشاهده کرد.


ساسانیان بر خلاف هخامنشیان هنری پراکنده و متنوع داشتند و سراسر نیمه غربی و جنوب غربی ایران نمایشگاهی از هنر ساسانی است که در مثلثی به راسهای داراب، سلماس و مداین و حتی بسیار فراتر قرار دارد.
ساسانیان بر خلاف هخامنشیان هنری پراکنده و متنوع داشتند و سراسر نیمه غربی و جنوب غربی ایران نمایشگاهی از هنر ساسانی است که در مثلثی به راسهای داراب، سلماس و مداین و حتی بسیار فراتر قرار دارد.


کاخهای سلطنتی، کوشکهای بین راهی، آتشکده‌ها، آتشگاه‌های بیشمار، سنگ نگاره‌ها، شهرهای مجهز به برج و بارو و راه‌های بسیار با پلهای باشکوه، موزاییک کاری، بافندگی، گچکاری، گنبد سازی، موسیقی، نقاشی، طلاکاری و آهنگری، حکاکی بر سنگهای قیمتی، خراطی، نجاری و ده‌ها هنر دیگر در این دوره به کمال خود رسیدند.<ref name=":2">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/sassanid/sassanid-art.htm هنر ساسانی]</ref>
کاخهای سلطنتی، کوشکهای بین‌راهی، آتشکده‌ها، آتشگاه‌های بیشمار، سنگ‌نگاره‌ها، شهرهای مجهز به برج و بارو و راه‌های بسیار با پلهای باشکوه، موزاییک کاری، بافندگی، گچکاری، گنبدسازی، موسیقی، نقاشی، طلاکاری و آهنگری، حکاکی بر سنگهای قیمتی، خراطی، نجاری و ده‌ها هنر دیگر در این دوره به کمال خود رسیدند.<ref name=":2">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/sassanid/sassanid-art.htm هنر ساسانی]</ref>


=== معماری ===
=== معماری ===
قالب و نوع معماری نشان دهندهٔ فرم دایره ای یا مدوّر پارتی معماری در هنر شهرسازی است. شهر شاپور خوره[۶] که در عصر شاپور یکم[۷] پسر و جانشین اردشیر یکم (بابکان)[۸] در مسیر شاهراه فیروز آباد به شوش بنا شده‌است، بیشاپور[۹] نیز نام داشته‌است و سبک معماری آن «چهار گوش»[۱۰] و یا به سخن دیگر «مربّعی»[۱۱] است. این بنا به احتمال زیاد پس از پیروزی شاپور بر والرین[۱۲] قیصر روم ساخته شده. از بیشاپور دو شاهراه بزرگ در عهد باستان منشعب می‌شده که این نشانه تاکنون حفظ شده‌است. این دو شاهراه به جای مانده که در طول تاریخ آسیبهای زیادی نیز دیده‌است، به صورت یک زاویه قائمه به هم می‌رسند. در این نمونه نشانه‌های تأثیر گذاری هنر شهرسازی غربی بر هنر ساسانی به خوبی نمایان است.
قالب و نوع معماری نشان دهندهٔ فرم دایره ای یا مدوّر پارتی معماری در هنر شهرسازی است. شهر شاپور خوره که در عصر شاپور یکم پسر و جانشین اردشیر یکم (بابکان) در مسیر شاهراه فیروزآباد به شوش بنا شده‌است، بیشاپور نیز نام داشته‌است و سبک معماری آن «چهار گوش» و یا به سخن دیگر «مربّعی» است. این بنا به احتمال زیاد پس از پیروزی شاپور بر والرین قیصر روم ساخته شده. از بیشاپور دو شاهراه بزرگ در عهد باستان منشعب می‌شده که این نشانه تاکنون حفظ شده‌است. این دو شاهراه به جای مانده که در طول تاریخ آسیبهای زیادی نیز دیده‌است، به صورت یک زاویه قائمه به هم می‌رسند. در این نمونه نشانه‌های تأثیرگذاری هنر شهرسازی غربی بر هنر ساسانی به خوبی نمایان است.


این گمان که اسیران جنگی رومی در ساختن شهر بیشاپور و راه‌های پیرامون آن نقش اساسی داشته‌اند، به واقعیت بسیار نزدیک است. شاپور یکم متناسب با توان و تخصص اسیران رومی آنها را بکار می‌گرفت، چنان‌که بزانوش (بازانس)[۱۳] مهندس سدسازی رومی که در شمار این اسیران بود، در ساختن سد شوشتر یا سد قیصر در خوزستان بکار گرفته شد.[۱۴] افزون بر این از بقایای آثار هنری ساسانی، با استناد، توجه به مطالعه ویرانه‌های کاخها و نشستگاه شاهان آن سلسله که از آوارها بیرون آورده شده‌اند، می‌توان به عظمت هنر معماری این سلسله پی برد.
این گمان که اسیران جنگی رومی در ساختن شهر بیشاپور و راه‌های پیرامون آن نقش اساسی داشته‌اند، به واقعیت بسیار نزدیک است. شاپور یکم متناسب با توان و تخصص اسیران رومی آنها را بکار می‌گرفت، چنان‌که بزانوش (بازانس) مهندس سدسازی رومی که در شمار این اسیران بود، در ساختن سد شوشتر یا سد قیصر در خوزستان بکار گرفته شد. افزون بر این از بقایای آثار هنری ساسانی، با استناد، توجه به مطالعه ویرانه‌های کاخها و نشستگاه شاهان آن سلسله که از آوارها بیرون آورده شده‌اند، می‌توان به عظمت هنر معماری این سلسله پی برد.
[[پرونده:سنگ نگاره هرمز دوم در نقش رستم.jpg|بندانگشتی|350x350پیکسل|'''سنگ نگاره هرمز دوم در نقش رستم''']]
[[پرونده:سنگ نگاره هرمز دوم در نقش رستم.jpg|بندانگشتی|350x350پیکسل|'''سنگ نگاره هرمز دوم در نقش رستم''']]
پایه و اساس بسیاری از سبکها، قوالب و فرمهای هنری ساسانی بی هیچ تردیدی پارتی (اشکانی) است و نقش و تأثیر هنر معماری هخامنشی در آثار معماری ساسانی بسیار اندک بوده‌است. برای تأیید این نظر می‌توان ویرانه‌های به جای مانده از آثار هنری هخامنشیان به ویژه در عرصه معماری در تخت جمشید[۱۵] (پرسپولیس) و فارس[۱۶] ملاحظه کرد. از همهٔ انواع و سبکهای هنری معماری ساسانی البته نمونه‌های قابل ملاحظه و مطالعه ای در دست نیست، مثلاً از سبکهایی که در آنها از سنگهای ساختمانی چهارگوش، ستونهای ساختمانها، و شیوه‌های پلّکان سازی و به ویژه نمونه‌هایی که بتوان افزون بر سبکهای معماری روی مصالح ساختمانی بکار گرفته شده نیز مطالعه کرد.<ref>پارسیان دژ - [https://parsiandej.ir/هنر-عهد-ساسانیان/ هنر عهد ساسانیان]</ref>
پایه و اساس بسیاری از سبکها، قوالب و فرمهای هنری ساسانی بی هیچ تردیدی پارتی (اشکانی) است و نقش و تأثیر هنر معماری هخامنشی در آثار معماری ساسانی بسیار اندک بوده‌است. برای تأیید این نظر می‌توان ویرانه‌های به جای مانده از آثار هنری هخامنشیان به ویژه در عرصه معماری در تخت جمشید (پرسپولیس) و فارس ملاحظه کرد. از همهٔ انواع و سبکهای هنری معماری ساسانی البته نمونه‌های قابل ملاحظه و مطالعه ای در دست نیست، مثلاً از سبکهایی که در آنها از سنگهای ساختمانی چهارگوش، ستونهای ساختمانها، و شیوه‌های پلّکان سازی و به ویژه نمونه‌هایی که بتوان افزون بر سبکهای معماری روی مصالح ساختمانی بکار گرفته شده نیز مطالعه کرد.<ref>پارسیان دژ - [https://parsiandej.ir/هنر-عهد-ساسانیان/ هنر عهد ساسانیان]</ref>


=== تزیینات معماری ===
=== تزیینات معماری ===
[[پرونده:بشقاب نقره با نقش طاوس-سده سوم میلادی ساسانی- موزه رضا عباسی.jpg|بندانگشتی|231x231پیکسل|'''بشقاب نقره با نقش طاوس-سده سوم میلادی ساسانی- موزه رضا عباسی''']]
[[پرونده:بشقاب نقره با نقش طاوس-سده سوم میلادی ساسانی- موزه رضا عباسی.jpg|بندانگشتی|231x231پیکسل|'''بشقاب نقره با نقش طاوس-سده سوم میلادی ساسانی- موزه رضا عباسی''']]
در این دوره برای تزئینات کاخ‌ها و ابنیه‌ها از عوامل مختلفی چون موزائیک کاری، نقاشی روی دیوار، گچ بری و نقش برجسته استفاده می‌شد. در دورااورپوس و شوش دو اثر نقاشی ساسانی به یادگار مانده‌است. هنرمندان آن روزگار دیوارهای آجری و سنگی را با لایه ای از گچ می‌پوشاندند و آنها را تزئین می‌کردند. در بعضی مواقع نیز هنرمندان از قطعات گچ بری شده قاب می‌ساختند و به تعداد زیاد، قطعاتی شبیه هم به وجود می‌آوردند.
در این دوره برای تزئینات کاخ‌ها و ابنیه‌ها از عوامل مختلفی چون موزائیک‌کاری، نقاشی روی دیوار، گچ‌بری و نقش برجسته استفاده می‌شد. در دورااورپوس و شوش دو اثر نقاشی ساسانی به یادگار مانده‌است. هنرمندان آن روزگار دیوارهای آجری و سنگی را با لایه‌ای از گچ می‌پوشاندند و آنها را تزئین می‌کردند. در بعضی مواقع نیز هنرمندان از قطعات گچ بری شده قاب می‌ساختند و به تعداد زیاد، قطعاتی شبیه هم به وجود می‌آوردند.


تزیینات گچی ناپایدار هستند و آثار زیادی تا به امروز نمانده‌است. با گذشت زمان، آثار گچی مرتباً تعمیر می‌شدند. گچبریهای کاخ شاپور در بیشاپور، در قرون اولیه اسلامی نیز تعمیر شده‌است. یکی از آثار با ارزش گچی ساسانی از چال طرخان ری به دست آمده و در موزه فیلادلفیا نگه داری می‌شود که در آن پیروز شاه ساسانی در حال شکار به تصویر درآمده است. اکثر صحنه‌های گچبری شده ساسانی در قابی مربع شکل با حاشیه طرحهای هندسی قرار دارند.<ref name=":2" />
تزیینات گچی ناپایدار هستند و آثار زیادی تا به امروز نمانده‌است. با گذشت زمان، آثار گچی مرتباً تعمیر می‌شدند. گچ‌بری‌های کاخ شاپور در بیشاپور، در قرون اولیه اسلامی نیز تعمیر شده‌است. یکی از آثار با ارزش گچی ساسانی از چال طرخان ری به دست آمده و در موزه فیلادلفیا نگهداری می‌شود که در آن پیروز شاه ساسانی در حال شکار به تصویر درآمده است. اکثر صحنه‌های گچ‌بری شده ساسانی در قابی مربع شکل با حاشیه طرحهای هندسی قرار دارند.<ref name=":2" />


=== نقش برجسته ===
=== نقش برجسته ===
نقش برجسته، یکی از شاخص‌های هنری این دوره به حساب می‌آید. در ایران نزدیک به پنجاه نقش برجسته از دولت ساسانی به یادگار مانده‌است. نسبت به گذشتگان، آنچه در مورد نقش برجسته ساسانی تازگی دارد، بزرگی، وسعت و همچنین تعداد زیاد آنها است. بیشتر نقوش دارای مفهوم یکسانی هستند، یا شاه در حال گرفتن نشان فر ایزدی از یک کاراکتر ربانی است و یا پیروزی او بر دشمنش را نشان می‌دهند.
نقش برجسته، یکی از شاخص‌های هنری این دوره به حساب می‌آید. در ایران نزدیک به پنجاه نقش برجسته از دولت ساسانی به یادگار مانده‌است. نسبت به گذشتگان، آنچه در مورد نقش برجسته ساسانی تازگی دارد، بزرگی، وسعت و همچنین تعداد زیاد آنها است. بیشتر نقوش دارای مفهوم یکسانی هستند، یا شاه در حال گرفتن نشان فر ایزدی از یک کاراکتر ربانی است و یا پیروزی او بر دشمنش را نشان می‌دهند.
[[پرونده:گردنبند شیشه ای- ساسانی- موزه ایران باستان.jpg|بندانگشتی|270x270پیکسل|'''گردنبند شیشه ای- ساسانی- موزه ایران باستان''']]
[[پرونده:گردنبند شیشه ای- ساسانی- موزه ایران باستان.jpg|بندانگشتی|270x270پیکسل|'''گردنبند شیشه ای- ساسانی- موزه ایران باستان''']]
هنر سنگ نگاره که در انحصار شاهان بود را نمی‌توان با هنر سفال مقایسه کرد که در اختیار عموم مردم بود. هنرمند سنگ نگار پس از تمرین زیاد و به دست آوردن مهارت، سالها بی‌کار می‌نشست تا شاهی به فکر ساخت سنگ نگاره بیفتد. سؤال این است که جایگاه این هنرمند چه بوده که به محض اراده شاهنشاه، او را فرامی خواندند و کارش را شروع می‌کرد. بی شک او بر سنگهای مختلفی تمرین حجاری کرده‌است، اما چرا ما هیچ اثری از این تمرینها را نیافته‌ایم.<ref name=":2" />
هنر سنگ نگاره که در انحصار شاهان بود را نمی‌توان با هنر سفال مقایسه کرد که در اختیار عموم مردم بود. هنرمند سنگ نگار پس از تمرین زیاد و به دست آوردن مهارت، سالها بیکار می‌نشست تا شاهی به فکر ساخت سنگ نگاره بیفتد. به محض اراده شاهنشاه، او را فرامی خواندند و کارش را شروع می‌کرد. بی شک او بر سنگهای مختلفی تمرین حجاری کرده‌است.<ref name=":2" />


=== زرگری، حکاکی و مجسمه‌سازی ===
=== زرگری، حکاکی و مجسمه‌سازی ===
زرگری و حکاکی بر سنگهای گران بها را می‌توان یک هنر تجملی ساسانی در نظر گرفت. بلندپایگان که از ترس خشم شاهان، امکان سنگ نگاری و تندیس سازی را نداشتند، با این هنر خودنمایی می‌کردند. مرد معمولی که دسترسی کمتری به طلا داشتند، از پیکرک‌های کوچکی از جنس سنگ یا استخوان استفاده می‌کردند. آثار چوبی این دوره به دست ما نرسهره اند زیرا همگی شکسته یا تجزیه شده‌اند. اما می‌توان حدس زد که راحت‌ترین راه برای ساخت لوازم روزمره زندگی استفاده از چوب بوده‌است. در کنار چوب، از استخوان نیز استفاده می‌کردند.<ref name=":2" />
زرگری و حکاکی بر سنگهای گران‌بها را می‌توان یک هنر تجملی ساسانی در نظر گرفت. بلندپایگان که از ترس خشم شاهان، امکان سنگ نگاری و تندیس سازی را نداشتند، با این هنر خودنمایی می‌کردند. مرد معمولی که دسترسی کمتری به طلا داشتند، از پیکرک‌های کوچکی از جنس سنگ یا استخوان استفاده می‌کردند. آثار چوبی این دوره به دست ما نرسیده‌اند زیرا همگی شکسته یا تجزیه شده‌اند. اما می‌توان حدس زد که راحت‌ترین راه برای ساخت لوازم روزمره زندگی استفاده از چوب بوده‌است. در کنار چوب، از استخوان نیز استفاده می‌کردند.<ref name=":2" />


=== نقره و آلیاژکاری ===
=== نقره و آلیاژکاری ===
در دوره ساسانی، برای ساخت ظرف نقره زراندود تکنیکهای پیشرفته ای استفاده می‌شد که خیلی دیرتر رومیان آنها را یادگرفتند. تکنیک دو پوسته، جوش دادن یک قطعه طلا بر سطح نقره، کشیدن پوسته نازک نقره بر قسمتهای برجسته ظرف و استفاده از ریخته‌گری در ظروف ساسانی به چشم می‌خورد. نقوش ظرفها معمولاً درباری اند و صحنه شکار و بزم شاهی را نشان می‌دهند. این ظرف‌ها احتمالاً هدایای شاهان به بلندپایگان و سفیرهای خارجی بود و باستان شناسان آنها را در مناطق مختلفی از شرق روسیه تا اروپای مرکزی یافته‌اند. تقریباً همه آنها در غرب امپراتوری ساسانی یافت شده‌اند.
در دوره ساسانی، برای ساخت ظرف نقره زراندود تکنیکهای پیشرفته‌ای استفاده می‌شد که خیلی دیرتر رومیان آنها را یادگرفتند. تکنیک دو پوسته، جوش دادن یک قطعه طلا بر سطح نقره، کشیدن پوسته نازک نقره بر قسمتهای برجسته ظرف و استفاده از ریخته‌گری در ظروف ساسانی به چشم می‌خورد. نقوش ظرفها معمولاً درباری‌اند و صحنه شکار و بزم شاهی را نشان می‌دهند. این ظرف‌ها احتمالاً هدایای شاهان به بلندپایگان و سفیرهای خارجی بود و باستان شناسان آنها را در مناطق مختلفی از شرق روسیه تا اروپای مرکزی یافته‌اند. تقریباً همه آنها در غرب امپراتوری ساسانی یافت شده‌اند.


از آلیاژهای مختلف، مجسمه‌های کوچک و سایر قطعات تزیینی می‌ساختند. طلا نیز همچون همیشه در ساخت لوازم تزیینی وزیور آلات استفاده می‌شد.<ref name=":2" />
از آلیاژهای مختلف، مجسمه‌های کوچک و سایر قطعات تزیینی می‌ساختند. طلا نیز همچون همیشه در ساخت لوازم تزیینی وزیور آلات استفاده می‌شد.<ref name=":2" />


=== سفال و شیشه‌گری ===
=== سفال و شیشه‌گری ===
ساسانیان به پیروی از سبک سفال دوره اشکانی، سفالها را با لعاب می‌ساختند. رنگ لعابها بیشتر سبز و آبی فیروزه ای بود. از تکنیک تراشیدن نقوش در ظروف بدون لعاب استفاده می‌کردند. روش استفاده از لعاب را رومیان نیز فرا گرفتند و بسیار گسترده از آن استفاده می‌کردند. از سنگ شیشه نیز ظروف مختلفی ساخته می‌شدند. دسترسی به شیشه نسبت به سفال سخت‌تر بود و شکنندگی آن باعث می‌شد تا ظروف شیشه ای استفاده کمتری نسبت به ظروف سفالی داشته باشند. اجناس شیشه ای در تزیینات استفاده می‌شدند و ظرف شیشه ای یک ظرف لوکس به حساب می‌آمد.<ref name=":2" />
ساسانیان به پیروی از سبک سفال دوره اشکانی، سفالها را با لعاب می‌ساختند. رنگ لعابها بیشتر سبز و آبی فیروزه‌ای بود. از تکنیک تراشیدن نقوش در ظروف بدون لعاب استفاده می‌کردند. روش استفاده از لعاب را رومیان نیز فرا گرفتند و بسیار گسترده از آن استفاده می‌کردند. از سنگ شیشه نیز ظروف مختلفی ساخته می‌شدند. دسترسی به شیشه نسبت به سفال سخت‌تر بود و شکنندگی آن باعث می‌شد تا ظروف شیشه‌ای استفاده کمتری نسبت به ظروف سفالی داشته باشند. اجناس شیشه‌ای در تزیینات استفاده می‌شدند و ظرف شیشه‌ای یک ظرف لوکس به حساب می‌آمد.<ref name=":2" />
[[پرونده:ملاقه نقره ای.jpg|بندانگشتی|'''ملاقه نقره ای''']]
[[پرونده:ملاقه نقره ای.jpg|بندانگشتی|'''ملاقه نقره ای''']]


=== لوازم آشپزی و غذاخوری ===
=== لوازم آشپزی و غذاخوری ===
به احتمال قوی خوردن غذا با استفاده از قاشق و چنگال همه گیر نشده بود. از آثاری که سیاحان غربی به جای گذاشته‌اند می‌دانیم حتی تا دوره قاجار نیز مردم کوچه و خیابان در یک ظرف مشترک و با استفاده از انگشتان خود غذا می‌خوردند. به هر حال چندین مدل قاشق و چنگال ساخته شده از فلز یا صدف، از دوره ساسانی در حفاری‌های باستان‌شناسی به دست آمده‌است.<ref name=":2" />
به احتمال قوی خوردن غذا با استفاده از قاشق و چنگال فراگیر نشده بود. از آثاری که سیاحان غربی به جای گذاشته‌اند می‌دانیم حتی تا دوره قاجار نیز مردم کوچه و خیابان در یک ظرف مشترک و با استفاده از انگشتان خود غذا می‌خوردند. به هر حال چندین مدل قاشق و چنگال ساخته شده از فلز یا صدف، از دوره ساسانی در حفاری‌های باستان‌شناسی به دست آمده‌است.<ref name=":2" />


=== پارچه و بافته ===
=== پارچه و بافته ===
[[پرونده:قاشق مفرغی.jpg|بندانگشتی|'''قاشق مفرغی''']]طرحها وکیفیت بافته‌های دوره ساسانی باعث شهرت آنها در زمان خود شده بود. طرح بافته‌ها شامل طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات اسطوره ای بوده که پیش از این دوره هم در آثار هنری استفاده می‌شد و در بافته‌های دوره اسلامی نیز مشاهده می‌شوند.
[[پرونده:قاشق مفرغی.jpg|بندانگشتی|'''قاشق مفرغی''']]طرحها وکیفیت بافته‌های دوره ساسانی باعث شهرت آنها در زمان خود شده بود. طرح بافته‌ها شامل طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات اسطوره‌ای بوده که پیش از این دوره هم در آثار هنری استفاده می‌شد و در بافته‌های دوره اسلامی نیز مشاهده می‌شوند.
[[پرونده:قطعه ای از ابریشم دوره ساسانی- موزه ارمیتاژ.jpg|بندانگشتی|'''قطعه ای از ابریشم دوره ساسانی- موزه ارمیتاژ''']]
[[پرونده:قطعه ای از ابریشم دوره ساسانی- موزه ارمیتاژ.jpg|بندانگشتی|'''قطعه ای از ابریشم دوره ساسانی- موزه ارمیتاژ''']]
این صنعت در دوره ساسانی پیشرفت قابل توجهی داشت. از روی بافته‌های به دست آمده می‌توان نتیجه گرفت که دستگاه‌های بافت این دوره حداقل چهار گورد برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر برای ایجاد طرح داشته‌اند. یافته‌های محوطه باستانی صداحیه وجود دستگاه‌های چند تارکش و چله کش را اثبات می‌کند.
این صنعت در دوره ساسانی پیشرفت قابل توجهی داشت. از روی بافته‌های به دست آمده می‌توان نتیجه گرفت که دستگاه‌های بافت این دوره حداقل چهار گورد برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر برای ایجاد طرح داشته‌اند. یافته‌های محوطه باستانی صداحیه وجود دستگاه‌های چند تارکش و چله کش را اثبات می‌کند. عرض بافته‌های چینی در این دوره ۵۰ سانتیمتر بود ولی ساسانیان می‌توانستند پارچه‌های با عرض ۸۵ سانتیمتر را ببافند. آنطور که سنگ نگاره‌های ساسانی مخصوصاً تاق‌بستان نشان می‌دهند، پارچه‌های آن زمان آنقدر مرغوب بوده‌اند که در حین فعالیت چین نمی‌خورده‌اند و صاف می‌ایستادند.
عرض بافته‌های چینی در این دوره ۵۰ سانتیمتر بود ولی ساسانیان می‌توان ستند پارچه‌های با عرض ۸۵ سانتیمتر را ببافند. آنطور که سنگ نگاره‌های ساسانی مخصوصاً تاق بستان نشان می‌دهند، پارچه‌های آن زمان آنقدر مرغوب بوده‌اند که در حین فعالیت چین نمی‌خورده‌اند و صاف می‌ایستادند.


تاق بستان، نقاشی‌های دیواری محوطه افراسیاب و سنگ نگاره‌های مختلف مراجع معتبری برای بررسی طرحهای لباسهای ساسانی هستند. تکه‌پاره‌های مختلفی هم از پارچه‌های ساسانی در مناطق مختلف باستانی به دست آمده‌است. به گزارش منابع سریانی یکی از اسرای رومی به نام پوزی که در بافندگی پارچه‌های ابریشمی مهارت داشت به دستور شاپور در بیشاپور مستقر شد و یک کارگاه تولید پارچه راه انداخت و تکنیکهای تولید ابریشم را به ایرانیان یاد داد.<ref name=":2" />
تاق بستان، نقاشی‌های دیواری محوطه افراسیاب و سنگ نگاره‌های مختلف مراجع معتبری برای بررسی طرحهای لباسهای ساسانی هستند. تکه‌پاره‌های مختلفی هم از پارچه‌های ساسانی در مناطق مختلف باستانی به دست آمده‌است. به گزارش منابع سریانی یکی از اسرای رومی به نام پوزی که در بافندگی پارچه‌های ابریشمی مهارت داشت به دستور شاپور در بیشاپور مستقر شد و یک کارگاه تولید پارچه راه انداخت و تکنیکهای تولید ابریشم را به ایرانیان یاد داد.<ref name=":2" />


== انقراض ==
== انقراض ==
جامعه ساسانیان در دهه‌های آخر به یک رفرم سیاسی و اصلاح دینی سخت نیازمند بود، ولی ساختارهای متحجر کهنه جلو هرگونه اصلاح طلبی مردمی را می‌گرفت. عدم وجود اصلاحات و ناتوانی‌های نظامی که نتیجه جنگهای فرساینده بخصوص درسالهای آخر ساسانیان بود، زمینه را برای حمله اعراب آماده کرد. اگر سرداری چون بهرام چوبینه نفس تازه ای بر ساختارهای انحصار طلبانه خانواده ساسانیان می‌دمید، دیوارهای بلند و غیرقابل نفوذ بین طبقات و کاست‌های اجتماعی فرو می‌ریخت، اصلاحات دینی مانی و مزدک سرکوب نمی‌شد، و اگر تدبیر و دور اندیشی بر حفظ منافع آنی و کوتاه مدت غالب می‌شد، تاریخ راه دیگری را درپیش می‌گرفت.
جامعه ساسانیان در دهه‌های آخر به یک رفرم سیاسی و اصلاح دینی سخت نیازمند بود، ولی ساختارهای متحجر کهنه جلو هرگونه اصلاح طلبی مردمی را می‌گرفت. عدم وجود اصلاحات و ناتوانی‌های نظامی که نتیجه جنگهای فرساینده بخصوص در سالهای آخر ساسانیان بود، زمینه را برای حمله اعراب آماده کرد. اگر سرداری چون بهرام چوبین نفس تازه‌ای بر ساختارهای انحصارطلبانه خانواده ساسانیان می‌دمید، دیوارهای بلند و غیرقابل نفوذ بین طبقات و کاست‌های اجتماعی فرو می‌ریخت، اصلاحات دینی مانی و مزدک سرکوب نمی‌شد، و اگر تدبیر و دور اندیشی بر حفظ منافع آنی و کوتاه مدت غالب می‌شد، تاریخ راه دیگری را درپیش می‌گرفت.
 
از بوذرجمهر پرسیدند که علت سقوط ساسانیان چه بود؟ گفت: کارهای بزرگ را به دست انسان‌های خرد سپردند.


با انقراض دولت ساسانی یک جریان دیگر نیز در ایران پایان یافت و آن دوره حکومت پارسیان بر اقوام غیر پارس بود. تمام سلسله‌های بعد از اسلام (به استثنای چند دودمان محلی) یا غیر ایرانی و یا غیرپارس بودند. غزنویان، سلجوقیان وخوارزمشاهیان ترک‌های آسیای میانه، ایلخانیان از بازماندگان هلاکو و بالاخره صفویان و قاجاریان آذربایجانی بودند.<ref name=":0" />
با انقراض دولت ساسانی یک جریان دیگر نیز در ایران پایان یافت و آن دوره حکومت پارسیان بر اقوام غیرپارس بود. تمام سلسله‌های بعد از اسلام (به استثنای چند دودمان محلی) یا غیر ایرانی و یا غیرپارس بودند. غزنویان، سلجوقیان وخوارزمشاهیان ترک‌های آسیای میانه، ایلخانیان از بازماندگان هلاکو و بالاخره صفویان و قاجاریان آذربایجانی بودند.<ref name=":0" />


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}