کاربر:Hossein/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱٬۲۸۲: خط ۱٬۲۸۲:
</ref> <ref>این نويسنده آلماني تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبكه ترور حکومت ايران در اتريش انجام داده است. او براي نيمه دوم سالهاي دهه 80 در رابطه با فعاليتهاي تروريستي جمهوری اسلامی چنين نتيجهگيري ميكند: «مأمورين فعال و مسلح در سومين ساختمان در نزديك سفارت ايران زندگي ميكنند. تعداد افراد مسلح در اين محل هرگز پايينتر از 30 تن نبوده است. حداكثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد كارمندان سفارت ميباشند. گزارش ديتل به اسامي 12 عضو دائمي تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح ميكند. در رأس این تیم ِ ترور، كاردار سفارت قراردارد. اين تیم 12 نفر بيشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جديدي هستند كه يا از ايران يا تركيه يا از كشوهاي عربي به جمع آنها میپیوندند. در اين ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد كه براي اقامت و تمرين در نظر گرفته شده است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زير زمين انبار می شوند». 
</ref> <ref>این نويسنده آلماني تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبكه ترور حکومت ايران در اتريش انجام داده است. او براي نيمه دوم سالهاي دهه 80 در رابطه با فعاليتهاي تروريستي جمهوری اسلامی چنين نتيجهگيري ميكند: «مأمورين فعال و مسلح در سومين ساختمان در نزديك سفارت ايران زندگي ميكنند. تعداد افراد مسلح در اين محل هرگز پايينتر از 30 تن نبوده است. حداكثر آنها به 50 تن بالغ میشد. تعدادی از این افراد كارمندان سفارت ميباشند. گزارش ديتل به اسامي 12 عضو دائمي تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح ميكند. در رأس این تیم ِ ترور، كاردار سفارت قراردارد. اين تیم 12 نفر بيشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جديدي هستند كه يا از ايران يا تركيه يا از كشوهاي عربي به جمع آنها میپیوندند. در اين ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد كه براي اقامت و تمرين در نظر گرفته شده است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زير زمين انبار می شوند». 
</ref>  
</ref>  
'''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران'''
'''ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران'''
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.<ref>قاسملو به خود مختاري در چهارچوب ايران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جداييطلبي را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهاي چپگرا خواستار خودمختاري سازنده هستند». اما براي خميني بین خودمختاري و جداييطلبي هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.(پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272.. )</ref> حكم مرگ عبدالرحمان قاسملو يكي از آخرين فرمانهایي است که آيت الله خميني شخصأ آن را امضاء نموده است. در روز 3 ژوئن 1989 خميني ميميرد. كميته عملیات ويژه<ref>اولين هدف عملیات «كميته ويژه» ترور رهبری حزب دمكرات كردستان ايران بود. دادگاه برلين در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ ميكونوس، فرمان ترور دولتي را چنين توضيح ميدهد:«به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبري سياسي ايران تصميم ميگيرد كه با رهبري حزب دمكرات كردستان ايران نه فقط با تکیه بر ابزار سياسي مبارزه كند، بلكه او را از بين ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمكرات، دكتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوييه 1989 در شهر وين نتيجه بلافصل اين تصميم بوده است. سرنخ قرمزی که وقايع وين و برلين را به یکدیگر گره می زند به وضوح قابل رؤیت می باشد».
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.<ref>قاسملو به خود مختاري در چهارچوب ايران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جداييطلبي را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهاي چپگرا خواستار خودمختاري سازنده هستند». اما براي خميني بین خودمختاري و جداييطلبي هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. براي او قاسملو يك فرد «طاغی» وحزب او «حزب شيطان» بود.(پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272.. )</ref> حكم مرگ عبدالرحمان قاسملو يكي از آخرين فرمانهایي است که آيت الله خميني شخصأ آن را امضاء نموده است. در روز 3 ژوئن 1989 خميني ميميرد. كميته عملیات ويژه<ref>اولين هدف عملیات «كميته ويژه» ترور رهبری حزب دمكرات كردستان ايران بود. دادگاه برلين در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ ميكونوس، فرمان ترور دولتي را چنين توضيح ميدهد:«به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبري سياسي ايران تصميم ميگيرد كه با رهبري حزب دمكرات كردستان ايران نه فقط با تکیه بر ابزار سياسي مبارزه كند، بلكه او را از بين ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمكرات، دكتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوييه 1989 در شهر وين نتيجه بلافصل اين تصميم بوده است. سرنخ قرمزی که وقايع وين و برلين را به یکدیگر گره می زند به وضوح قابل رؤیت می باشد».


خط ۱٬۲۹۳: خط ۱٬۲۹۵:
دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)
دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)
</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحيمي» با گروههاي كرد در ارتباط ميباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وين «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده است. برای او پاسپورت ديپلماتيك تهیه میگردد و مستقيماً زير نظر رفسنجاني انجام وظيفه مينمايد. امير منصور بزرگيان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصي به وین وارد میشود. وظايف محوله به حاجي مصطفوي آجوادي، قائم مقام مدير عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولين بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدير عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهي عمليات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالباني هم حضور داشت و او را معاون وي نوشيروان امين همراهي ميكند. ملاقات بدون نتيجه به پايان ميرسد. ايرانيها سعي ميكنند طالباني را از روند مذاكراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلايل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) كاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدي در عمليات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزديك دكتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در 19 ژانويه 1989 دومین دور مذاكرات در خيابان Harmonieggasse وین شروع ميشود. قاسملو به تنهايي حضور پيدا ميكند، ولي صحرارودي و آجوادي حالا يك مأمور حفاظتي را نيز با خود همراه آورده بودند: امير منصور بزرگيان اصل. حالا تيم ترور جولای Hit-Team)) تكميل شده بود.مذاکرات یکبار دیگر در روز 13 ژولاي ساعت 15:30 شروع ميشود. جعفري صحرارودي، مصطفي آجوادي و امير منصور بزرگيان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طريق آيفون درب ورودي منزل را براي قاسملو و قادري باز ميكند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادري بدون هيچگونه حفاظ امنییتی به محل مذاكرات واقع در خيابان Like Bahngasse وارد میشوند:  بدون محافظين پليس، بدون محافظين شخصي و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح كمريشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودي و آجوادي مذاكرات را شروع ميكنند. بزرگيان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده است. دور دوم مذاكرات آغاز و صحبتها روي نوار ضبط ميشود. رفتار هیاٌت ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جٍدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهايی صحبتهاي ضبط  شده بر روي نوار نشانگر آن است که دكتر فاضل رسول و دكتر قاسملو تلاش میيکنند كه مذاكرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولي ايرانيها تمایل قابل توجهی در اين زمينه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صداي شلیک گلوله از دو اسلحه كمري شنيده ميشود. قاسملو از پيشاني، گيجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادري ظاهراً مقاومت ميكند ولي او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشكي قانوني چنين است: «گلوله‌های داخل بدن: يك گلوله در پشت گردن و يك گلوله در پشت ناحیۀ چپ، يك گلولۀ ديگر در پشت؛ از 5 گلوله عبور کرده ديگر: يكي در جمجمه، يكي در گردن، يكي در پشت، يكي در شانه چپ، يكي به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse، EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان ميخواستنند كاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه كرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌كن يكي از اسلحه‌ها پوست و استخوان يكي از مقتولين چسبيده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودي، بزرگيان و آجوادي قرار را خيلي خوب طرحريزي كرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندي بودند. بهاي بليت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود. ولي صحرارودي يك بدشانسي ميآورد. يك گلوله کمانه کرده و به او اصابت ميكند. پزشك قانوني چنين توضيح ميدهد: «گلوله به قسمت بالاي بازوي راست اصابت كرده و از ناحيه شانه خارج شده است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده است. پوكه گلوله را جعفري از دهان بيرون انداخته و يا احتمالاً آن را قورت داده است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودي براي دومين بار هم بد شانسی آورد. يك كارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وين به نام گئورگ ساموئل در ساعت 22:30 یک جعبه پلاستیکی را پيدا ميكند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیاي دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. اين كارگر یک اسلحه نوعBeretta  با كاليبر 65/7 و همراه با صدا خفه‌كن وعلاوه برآن يك سلاح ديگر از نوع Llama با كاليبر 65/7 و صدا خفه‌كن، دو خشاب اسلحه 65/7 ميليمتري  يك خشاب 9 ميليمتري براي مسلسل Para و يك صدا خفه‌كن براي مسلسل در آن پيدا ميكند. همراه اين سلاحها مدارک ديگري وجود داشت كه نقش مؤثري در صدور حكم جلب صحرارودي بازی خواهند نمود: اين موارد شامل يك كليد موتور سيكلت مارك سوزوکی، يك برگ موتور سيكلت براي سوزوکی، GSX-500E و يك صورت حساب صادر شده از طرف شركت Ferytag در تاريخ 11 ژانویه 1989 به نام Mustafa M. Yalcin و يك توافقنامه خريد ميان شركت Ferytag و مصطفي مصطفوي براي يك موتور سيكلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور سيكلت يعني شركت فایر تاگ جفعر صحرارودي را به عنوان خريدار شناسايي کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورين امنيتي در زباله‌دانهاي در محل یاد شده پلاک 451 در ناش مارکت را بازديد نموده و در دومين سطل آشغال يك كيسه پلاستيك حامل يك اسلحه كمري مدلBeretta پيدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده است.<ref>عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد كسلر، رئيس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنيتي آغاز مینمایند. كسلر و مارنينگر همراه با نمايندگان قاسملو پيروتي و بهرامي به آپارتمان ِ محل حادثه ميروند: درب ورودي، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر كسلر را به خود معطوف مینماید:
</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحيمي» با گروههاي كرد در ارتباط ميباشد. مأموریت ِ مستتر صحراردوی در عملیات وين «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده است. برای او پاسپورت ديپلماتيك تهیه میگردد و مستقيماً زير نظر رفسنجاني انجام وظيفه مينمايد. امير منصور بزرگيان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصي به وین وارد میشود. وظايف محوله به حاجي مصطفوي آجوادي، قائم مقام مدير عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولين بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدير عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهي عمليات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالباني هم حضور داشت و او را معاون وي نوشيروان امين همراهي ميكند. ملاقات بدون نتيجه به پايان ميرسد. ايرانيها سعي ميكنند طالباني را از روند مذاكراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلايل آنها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) كاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمیتواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدي در عمليات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمیتوانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آنها مجبور میشدند او را هم به عنوان دوست نزديك دكتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در 19 ژانويه 1989 دومین دور مذاكرات در خيابان Harmonieggasse وین شروع ميشود. قاسملو به تنهايي حضور پيدا ميكند، ولي صحرارودي و آجوادي حالا يك مأمور حفاظتي را نيز با خود همراه آورده بودند: امير منصور بزرگيان اصل. حالا تيم ترور جولای Hit-Team)) تكميل شده بود.مذاکرات یکبار دیگر در روز 13 ژولاي ساعت 15:30 شروع ميشود. جعفري صحرارودي، مصطفي آجوادي و امير منصور بزرگيان به محل مذاکره میآیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طريق آيفون درب ورودي منزل را براي قاسملو و قادري باز ميكند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادري بدون هيچگونه حفاظ امنییتی به محل مذاكرات واقع در خيابان Like Bahngasse وارد میشوند:  بدون محافظين پليس، بدون محافظين شخصي و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت میکند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آنها هر دو سلاح كمريشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودي و آجوادي مذاكرات را شروع ميكنند. بزرگيان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده است. دور دوم مذاكرات آغاز و صحبتها روي نوار ضبط ميشود. رفتار هیاٌت ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آنها به‌جٍدّ وارد روند گفتگو نمیشوند.<ref>«بخش انتهايی صحبتهاي ضبط  شده بر روي نوار نشانگر آن است که دكتر فاضل رسول و دكتر قاسملو تلاش میيکنند كه مذاكرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولي ايرانيها تمایل قابل توجهی در اين زمينه نشان نمیدهند».</ref> بعد از آن صداي شلیک گلوله از دو اسلحه كمري شنيده ميشود. قاسملو از پيشاني، گيجگاه و گردن مورد اصابت قرار میگیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک میشود. هر دو در دم جان میسپارند. عبدالله قادري ظاهراً مقاومت ميكند ولي او هم مورد اصابت قرار میگیرد. گزارش پزشكي قانوني چنين است: «گلوله‌های داخل بدن: يك گلوله در پشت گردن و يك گلوله در پشت ناحیۀ چپ، يك گلولۀ ديگر در پشت؛ از 5 گلوله عبور کرده ديگر: يكي در جمجمه، يكي در گردن، يكي در پشت، يكي در شانه چپ، يكي به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse، EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان ميخواستنند كاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه كرد تیر خلاص دریافت میکنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌كن يكي از اسلحه‌ها پوست و استخوان يكي از مقتولين چسبيده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد میکند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودي، بزرگيان و آجوادي قرار را خيلي خوب طرحريزي كرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندي بودند. بهاي بليت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود. ولي صحرارودي يك بدشانسي ميآورد. يك گلوله کمانه کرده و به او اصابت ميكند. پزشك قانوني چنين توضيح ميدهد: «گلوله به قسمت بالاي بازوي راست اصابت كرده و از ناحيه شانه خارج شده است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده است. پوكه گلوله را جعفري از دهان بيرون انداخته و يا احتمالاً آن را قورت داده است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودي براي دومين بار هم بد شانسی آورد. يك كارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وين به نام گئورگ ساموئل در ساعت 22:30 یک جعبه پلاستیکی را پيدا ميكند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه میشود که درکنار اشیاي دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. اين كارگر یک اسلحه نوعBeretta  با كاليبر 65/7 و همراه با صدا خفه‌كن وعلاوه برآن يك سلاح ديگر از نوع Llama با كاليبر 65/7 و صدا خفه‌كن، دو خشاب اسلحه 65/7 ميليمتري  يك خشاب 9 ميليمتري براي مسلسل Para و يك صدا خفه‌كن براي مسلسل در آن پيدا ميكند. همراه اين سلاحها مدارک ديگري وجود داشت كه نقش مؤثري در صدور حكم جلب صحرارودي بازی خواهند نمود: اين موارد شامل يك كليد موتور سيكلت مارك سوزوکی، يك برگ موتور سيكلت براي سوزوکی، GSX-500E و يك صورت حساب صادر شده از طرف شركت Ferytag در تاريخ 11 ژانویه 1989 به نام Mustafa M. Yalcin و يك توافقنامه خريد ميان شركت Ferytag و مصطفي مصطفوي براي يك موتور سيكلت سوزوکی، GSX-500E بوده است. بعدها فروشنده موتور سيكلت يعني شركت فایر تاگ جفعر صحرارودي را به عنوان خريدار شناسايي کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورين امنيتي در زباله‌دانهاي در محل یاد شده پلاک 451 در ناش مارکت را بازديد نموده و در دومين سطل آشغال يك كيسه پلاستيك حامل يك اسلحه كمري مدلBeretta پيدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آنها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریستهای وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریستها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده است.<ref>عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد كسلر، رئيس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنيتي آغاز مینمایند. كسلر و مارنينگر همراه با نمايندگان قاسملو پيروتي و بهرامي به آپارتمان ِ محل حادثه ميروند: درب ورودي، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر كسلر را به خود معطوف مینماید:
1ـ بر روي در ورودي آپارتمان به هيچوجه آثار شکستگي ديده نميشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده است. كسلر دستور داد كه قفل در ورودي بوسيله مأمورين اطلاعاتي بازشده و مورد کنترل قرارگيرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتيجه میرسد: قاتلين به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند.  
1ـ بر روي در ورودي آپارتمان به هيچوجه آثار شکستگي ديده نميشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده است. كسلر دستور داد كه قفل در ورودي بوسيله مأمورين اطلاعاتي بازشده و مورد کنترل قرارگيرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتيجه میرسد: قاتلين به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند.  
2ـ پس از شلیک گلوله‌های مرگبار، به پيشاني سه كرد ايراني تير خلاص زده شده است. «شاهد» ماجرا، صحرارودي، از معرکه جان سالم بدر برده است.  
2ـ پس از شلیک گلوله‌های مرگبار، به پيشاني سه كرد ايراني تير خلاص زده شده است. «شاهد» ماجرا، صحرارودي، از معرکه جان سالم بدر برده است.  
3ـ دو نفر از سه كرد ايراني كاملاً غافلگير شده ودر جايي كه نشسته بودند به قتل رسیدند. بنابراين اگر شخص غريبهيي از بیرون وارد اتاق ميشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند.
3ـ دو نفر از سه كرد ايراني كاملاً غافلگير شده ودر جايي كه نشسته بودند به قتل رسیدند. بنابراين اگر شخص غريبهيي از بیرون وارد اتاق ميشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند.
4ـ «قرباني» ديگري به نام آجودي فرار كرده و مخفي شده است.
4ـ «قرباني» ديگري به نام آجودي فرار كرده و مخفي شده است.
5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختماني وجود ندارد كه بتوان از آن محل اين ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسايی نمود. بنابراين عاملين ميبايست قبلاً با ورود به اين آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند.
5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختماني وجود ندارد كه بتوان از آن محل اين ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسايی نمود. بنابراين عاملين ميبايست قبلاً با ورود به اين آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند.
6ـ عاملين حتماً قربانيان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهي را با حمله سريع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند.  
6ـ عاملين حتماً قربانيان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهي را با حمله سريع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند.  
7ـ این سوء قصد در چهارچوب يك عمل كلاسيك تروريستي نمیگنجد بلكه از عمليات مأمورين اطلاعاتي بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود. ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند.
7ـ این سوء قصد در چهارچوب يك عمل كلاسيك تروريستي نمیگنجد بلكه از عمليات مأمورين اطلاعاتي بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاهها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود. ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند.
8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پيروتي و بهرامي که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادري با نمايندگان حكومت ايران درحال مذاكره بوده‌اند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد.
تیم مبارزه با تروريسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد كسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده است.
</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پليس دولتي در وزارت كشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفني با وزارت امور خارجه مذاكره‌يی را به پایان رسانده است. بلندپایه‌ترین مقام ارشد پليس دولتي در جمهوري اتریش حالا به نفع ايران واسطه‌گری میکند. قاضي سِدا اين تلفن غيرعادي را در پرونده ثبت نموده است: «او سعي ميكند مرا متقاعد نمايد كه حكم جلب عليه افرادی كه در سفارت مخفی شده‌اند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات ديپلماتيك ذكر مينماید».


8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پيروتي و بهرامي که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادري با نمايندگان حكومت ايران درحال مذاكره بوده‌اند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد.
یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1. 
</ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده است پی گرفت.<ref>اسکورت به سوی تهران:‌ سازمان مجاهدين خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ايراني عليه رژيم تهران طی اطلاعیهيی از دفتر خود در كلن اطلاعات دقيقي راجع به صحرارودي وبزرگيان منتشر مينماید.


تیم مبارزه با تروريسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد كسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده است.
سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.
</ref>
</ref>