کاربر:Omid/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:رهبران تاریخ.jpg|جایگزین=رهبران تاریخی|بندانگشتی|رهبران تاریخی]] | |||
'''رهبری ذیصلاح''' '''یا''' رهبری تاریخی الزام حرکت، پیشروی و پیروزی یک جنبش یا جریان سیاسی و فکری است. او کسی است که جلوتر از سایرین حرکت میکند، مسیر را نشان میدهد و مردم و اعضای جنبش از اقداماتش پیروی میکنند. | |||
رهبری ذیصلاح تاریخی خود را در پروسه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در بطن یک جنبش اثبات میکند و با مقولهی رهبری در حاکمیت که با رأی مردم انتخاب میشود و در اغلب کشورهای دموکراتیک، رئیس جمهور یا نخست وزیر نامیده میشود، متفاوت است هر چند ممکن است یک رهبری تاریخی دستکم در پروسهای از مبارزات خود وارد حاکمیت شود. | |||
رهبری | رهبری کیفیتی از خلاقیت در مدیریت است که یک جامعه یا جنبش اجتماعی را از بحرانها و پیچهای تند به سلامت بیرون میبرد. رهبری ، درایت و صلاحیت خود را در حل مشکلات سخت و منحصر به فرد نشان میدهد. همهجانبگی و شرایطی که میبایست در یک رهبری سیاسی فراهم باشد تفاوت بنیادی با یک مدیر دارد. | ||
در حرکتهای سیاسی و اجتماعی، برای نیل به هدف، نه تودهها بدون رهبران به دستاوردهای چشمگیر نایل شدهاند و نه رهبران جدا از تودهها توانستهاند حماسه بیافرینند، رهبران و شخصیتها پیشگامان جامعه و تودهها مشعلداران جوامع بشری هستند. | در حرکتهای سیاسی و اجتماعی، برای نیل به هدف، نه تودهها بدون رهبران به دستاوردهای چشمگیر نایل شدهاند و نه رهبران جدا از تودهها توانستهاند حماسه بیافرینند، رهبران و شخصیتها پیشگامان جامعه و تودهها مشعلداران جوامع بشری هستند. | ||
تفاوت مارکسیسم-لنینیسم با مارکسیسم به نوعی در مدنظر قرار دادن نقش رهبری یا سازمان رهبری کننده در جامعه است. لنین اثبات کرد که پیروزی انقلاب تنها با حرکت اتودینامیک جامعهی تحت ستم امکان پذیر نیست. این جامعه نیاز به یک نیروی پیشتاز و نیروی پیشتاز نیاز به یک رهبری | تفاوت مارکسیسم-لنینیسم با مارکسیسم به نوعی در مدنظر قرار دادن نقش رهبری یا سازمان رهبری کننده در جامعه است. لنین اثبات کرد که پیروزی انقلاب تنها با حرکت اتودینامیک جامعهی تحت ستم امکان پذیر نیست. این جامعه نیاز به یک نیروی پیشتاز و نیروی پیشتاز نیاز به یک رهبری ذیصلاح و شایسته دارد. | ||
در سال ۱۳۶۴ سازمان مجاهدین خلق همین موضوع را در جنبش خود مورد توجه قرار داد. انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین در اولین گام برای حل مقولهی رهبری در این سازمان انجام شد. سازمان مجاهدین معتقد بود، در صورتی که پیش از این امکان حل مسأله ی رهبری در این سازمان وجود داشت، ضربه اپورتونیستی در سال ۵۴ واقع نمیشد و در پی آن جریان ارتجاعی(آخوندها) نمیتوانستند هژمونی انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند. | در سال ۱۳۶۴ سازمان مجاهدین خلق همین موضوع را در جنبش خود مورد توجه قرار داد. انقلاب ایدئولوژیکی درونی مجاهدین در اولین گام برای حل مقولهی رهبری در این سازمان انجام شد. سازمان مجاهدین معتقد بود، در صورتی که پیش از این امکان حل مسأله ی رهبری در این سازمان وجود داشت، ضربه اپورتونیستی در سال ۵۴ واقع نمیشد و در پی آن جریان ارتجاعی(آخوندها) نمیتوانستند هژمونی انقلاب ضدسلطنتی را در دست بگیرند. | ||
امروز تاریخ اثبات میکند که انقلاب در هیچکجای جهان بدون ایفای نقش یک رهبری | امروز تاریخ اثبات میکند که انقلاب در هیچکجای جهان بدون ایفای نقش یک رهبری ذیصلاح امکان پذیر نبوده است. چنانچه انقلاب در روسیه بدون لنین، انقلاب در کوبا بدون چهگوارا، در ایتالیا بدون گاریبالدی، در آمریکای جنوبی بدون سیمون بولیوار، در آمریکا بدون جرج واشنگتن و یا آبراهام لینکلن، مبارزات ضدفاشیستی در فرانسه بدون دوگل، و... امکان پذیر نبود. | ||
== نقش شخصیت در تاریخ == | == نقش شخصیت در تاریخ == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۳: | ||
رهبر در یک جنبش یا حزب پیش از آن که جنبهی اجرایی داشته باشد، نماد یا سمبل مقاومت در آن جریان است. در طول تاریخ از اسپارتاکوس تا چه گوارا، از جوزپه گاریبالدی تا سیمون بولیوار، از ژنرال دوگل تا ماندلا ، از گاندی تا جمال عبدالناصر، از لنین تا یاسر عرفات و از محمد مصدق تا محمد حنیف نژاد کسانی هستند که بدون آنها انقلابها و تغییرات عظیم اجتماعی و سیاسی امکانپذیر نبوده است. آنها همواره منبع انگیزش و حرکت و پیشرفت در جنبشهای خود بودهاند. | رهبر در یک جنبش یا حزب پیش از آن که جنبهی اجرایی داشته باشد، نماد یا سمبل مقاومت در آن جریان است. در طول تاریخ از اسپارتاکوس تا چه گوارا، از جوزپه گاریبالدی تا سیمون بولیوار، از ژنرال دوگل تا ماندلا ، از گاندی تا جمال عبدالناصر، از لنین تا یاسر عرفات و از محمد مصدق تا محمد حنیف نژاد کسانی هستند که بدون آنها انقلابها و تغییرات عظیم اجتماعی و سیاسی امکانپذیر نبوده است. آنها همواره منبع انگیزش و حرکت و پیشرفت در جنبشهای خود بودهاند. | ||
به این ترتیب رهبری | به این ترتیب رهبری ذیصلاح در یک جریان سیاسی، اجتماعی و فکری، کسی است که نه با رأیگیری حزبی بلکه در جریان عمل و مبارزه بیش از دیگران در پیشرفت و ارتقاء جریان مؤثر بوده و از خود فداکاری نشان داده است. او کسی است که توانایی سیاسی، تشکیلات و ایدئولوژیکش در پراتیک مبارزه و در سرفصلهای مختلف به اثبات رسیده است. رهبر کسی است که یک جامعه یا جنبش اجتماعی را از بحرانها و پیچهای تند به سلامت بیرون میبرد. رهبری سیاسی، درایت و صلاحیت خود را در حل مشکلات سخت و منحصر به فرد نشان میدهد. همهجانبگی و شرایطی که میبایست در یک رهبری سیاسی فراهم باشد تفاوت بنیادی با یک مدیر دارد. | ||
وجود یک رهبری شایسته با ویژگیهای فوق الزام پیروزی جریانات سیاسی است. در مقابل حتی اگر یک جریان سیاسی دارای نیروهای فداکار و از خودگذشتهی بسیاری باشد اما دارای یک رهبری شایسته نباشد، به سرعت شکست خورده و نخواهد توانست اهداف خود را محقق کند. | وجود یک رهبری شایسته با ویژگیهای فوق الزام پیروزی جریانات سیاسی است. در مقابل حتی اگر یک جریان سیاسی دارای نیروهای فداکار و از خودگذشتهی بسیاری باشد اما دارای یک رهبری شایسته نباشد، به سرعت شکست خورده و نخواهد توانست اهداف خود را محقق کند. | ||
رهبری | رهبری ذیصلاح خود را در پروسه مبارزات اجتماعی و سیاسی و در بطن یک جنبش اثبات میکند و با مقولهی رهبری در حاکمیت که با رأی مردم انتخاب میشود متفاوت است. رهبری یک جریان سیاسی- اجتماعی و فکری اگر چه ممکن است در جریان یک انتخابات به حاکمیت راه یابد اما اگر چنین نشود، همچنان برای اعضای جنبش و هواداران و سمپاتیزانهای خود یک رهبر است که کارزار مبارزاتی و حزبی خود را پیش می برد. | ||
=== ویژگیهای رهبری سیاسی | === ویژگیهای رهبری سیاسی ذیصلاح === | ||
در یک نگاه اجمالی میتوان به وجود خصایص زیر در یک رهبری موفق اشاره نمود: | در یک نگاه اجمالی میتوان به وجود خصایص زیر در یک رهبری موفق اشاره نمود: | ||
# تشخیص ضرورت تاریخی که پی بردن به آن لازمه پیشبرد هر مرحله مشخص از مبارزه است و در نتیجه تمرکز اصلی بر آن ضرورت مشخص. یعنی شناسایی به موقع ضرورتها و اتخاذ تاکتیکها و روشهای درست مبارزه در زمان مناسب. | # تشخیص ضرورت تاریخی که پی بردن به آن لازمه پیشبرد هر مرحله مشخص از مبارزه است و در نتیجه تمرکز اصلی بر آن ضرورت مشخص. یعنی شناسایی به موقع ضرورتها و اتخاذ تاکتیکها و روشهای درست مبارزه در زمان مناسب. |