۵٬۸۶۲
ویرایش
(علیاصغر منتظرحقیقی ، زاده ۱۳۲۷ – تهران، دوران ابتدایی ودبیرستان را در تهران بهپایان رساند. درسالهای آخر دبيرستان در رابطه با جلسات مذهبی قرار گرفت، سپس وارد دانشگاه در رشتهی شیمی شد و از بدو ورود، فعالانه در اعتصابات و تظاهرات شرکت میکرد؛ وی همچنین معلم شیمی در دبیرستانهای تهران بود. گام بعدی او عضویت در سازمان مجاهدین خلق بود. علیاصغر منتظرحقیقی، مسئولیت گروه شیمی در سازمان مجاهدین خلق را به عهده داشت. او درفروردين ۱۳۵۱، در یک درگیری مسلحانه با عوامل سواک شاه به شهادت رسید.او بارها میگف) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
| imdb_id = | | imdb_id = | ||
}} | }} | ||
'''علیاصغر منتظرحقیقی''' ، زاده ۱۳۲۷ – تهران، دوران ابتدایی ودبیرستان را در تهران بهپایان رساند. درسالهای آخر دبيرستان در رابطه با جلسات مذهبی قرار گرفت، سپس وارد دانشگاه در رشتهی شیمی شد و از بدو ورود، فعالانه در اعتصابات و تظاهرات شرکت میکرد؛ وی همچنین معلم شیمی در دبیرستانهای تهران بود. گام بعدی او عضویت در سازمان مجاهدین خلق بود. علیاصغر منتظرحقیقی، مسئولیت گروه شیمی در سازمان مجاهدین خلق را به عهده داشت. او درفروردين ۱۳۵۱، در یک درگیری مسلحانه با عوامل سواک شاه به شهادت رسید | '''علیاصغر منتظرحقیقی''' ، زاده ۱۳۲۷ – تهران، دوران ابتدایی ودبیرستان را در تهران بهپایان رساند. درسالهای آخر دبيرستان در رابطه با جلسات مذهبی قرار گرفت، سپس وارد دانشگاه در رشتهی شیمی شد و از بدو ورود، فعالانه در اعتصابات و تظاهرات شرکت میکرد؛ وی همچنین معلم شیمی در دبیرستانهای تهران بود. گام بعدی او عضویت در سازمان مجاهدین خلق بود. علیاصغر منتظرحقیقی، مسئولیت گروه شیمی در سازمان مجاهدین خلق را به عهده داشت. او درفروردين ۱۳۵۱، در یک درگیری مسلحانه با عوامل سواک شاه به شهادت رسید. | ||
== فعالیتهای علیاصغر منتظرحقیقی درسازمان مجاهدین == | == فعالیتهای علیاصغر منتظرحقیقی درسازمان مجاهدین == | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== درگیری مسلحانه و شهادت علیاصغر منتظرحقیقی == | == درگیری مسلحانه و شهادت علیاصغر منتظرحقیقی == | ||
اصغر يك روز بعد از دريافت سلاح از سازمان گفته بود: «اكنون با آرامش خاطر بيشتری كار میكنم و شك ندارم كه دشمن بدون برداشتن زخمهای متعدد به من دسترسی نخواهد يافت» | اصغر يك روز بعد از دريافت سلاح از سازمان گفته بود: «اكنون با آرامش خاطر بيشتری كار میكنم و شك ندارم كه دشمن بدون برداشتن زخمهای متعدد به من دسترسی نخواهد يافت». | ||
درفروردين ۱۳۵۱، علیاصغر منتظرحقیقی هنگامی كه بستهای را حمل میكرد، گشتیهای ساواك به او مشكوك میشوند و در نتيجه در خيابان شاهپور سابق (حنيفنژاد) درگيری پيش میآيد، علیاصغر با تيراندازی سريع و قاطعانه موفق میشود با زخمی كردن دو مأمور سواک از مهلكه بگريزد. علیاصغر كه خود نيز زخمی شده بود به كمك يك وانتبار خود را به منزلی در ميدان خراسان میرساند. اما ساواك با شناسائی ماشين مزبور و رديابی آن، موفق به كشف محل جديد میشود و تمامی آن منطقه را تحت محاصره شديد قرار میدهد. و بدين ترتيب ديگر فرار ناممكن میشود؛ دراين هنگام اصغر ابتدا اهالی منزل را به طبقه پائين میفرستد، بعد تمامی مداركی را كه همراهش داشت میسوزاند و آنگاه آمادهی درگيری با دشمن میشود. اصغر تا آخرين گلوله به نبرد با دشمن ادامه داد و سرانجام به شهادت رسید. | درفروردين ۱۳۵۱، علیاصغر منتظرحقیقی هنگامی كه بستهای را حمل میكرد، گشتیهای ساواك به او مشكوك میشوند و در نتيجه در خيابان شاهپور سابق (حنيفنژاد) درگيری پيش میآيد، علیاصغر با تيراندازی سريع و قاطعانه موفق میشود با زخمی كردن دو مأمور سواک از مهلكه بگريزد. علیاصغر كه خود نيز زخمی شده بود به كمك يك وانتبار خود را به منزلی در ميدان خراسان میرساند. اما ساواك با شناسائی ماشين مزبور و رديابی آن، موفق به كشف محل جديد میشود و تمامی آن منطقه را تحت محاصره شديد قرار میدهد. و بدين ترتيب ديگر فرار ناممكن میشود؛ دراين هنگام اصغر ابتدا اهالی منزل را به طبقه پائين میفرستد، بعد تمامی مداركی را كه همراهش داشت میسوزاند و آنگاه آمادهی درگيری با دشمن میشود. اصغر تا آخرين گلوله به نبرد با دشمن ادامه داد و سرانجام به شهادت رسید. | ||
مردم حوالي ميدان خراسان حتماً روز ۳۱ فروردين ۱۳۵۱، را به ياد دارند كه چگونه تمامي آن منطقه توسط صدها ساواكي محاصره شده بود و تمامي اينها براي دستگيري مجاهدي بود كه زخم گلوله هم بر تن داشت. اما تا مدتها ساواکیها جرأت نزديك شدن به محل وي را نداشتند؛ و حتي بعد از شهادت نيز از جسدش ميترسيدند. كه مبادا نيمه جاني داشته باشد و... به همين دليل از دور چندين بار هم جسدش را هدف رگبار مسلسلهاي اسرائیلی خود قرار دادند. | مردم حوالي ميدان خراسان حتماً روز ۳۱ فروردين ۱۳۵۱، را به ياد دارند كه چگونه تمامي آن منطقه توسط صدها ساواكي محاصره شده بود و تمامي اينها براي دستگيري مجاهدي بود كه زخم گلوله هم بر تن داشت. اما تا مدتها ساواکیها جرأت نزديك شدن به محل وي را نداشتند؛ و حتي بعد از شهادت نيز از جسدش ميترسيدند. كه مبادا نيمه جاني داشته باشد و... به همين دليل از دور چندين بار هم جسدش را هدف رگبار مسلسلهاي اسرائیلی خود قرار دادند. |
ویرایش