۴۱۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
|همسر= | |همسر= | ||
|والدین=}} | |والدین=}} | ||
'''جواد رضایی'''، (متولد اسفند ۱۳۵۳، لاهیجان – درگذشته ۲۵ آبان ۱۴۰۱، لاهیجان) در جریان اعتراضات سراسری مورد اصابت گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و جان باخت. جواد رضایی پدر دو پسر به نامهای هومن و همایون بود که یکی ۸ ساله و دیگری ۱۸ ساله است. از آغاز '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، که با جان باختن '''[[مهسا امینی]]''' پا گرفت و گسترش پیدا کرد، شهر لاهیجان نیز صحنهی اعتراضات گستردهی مردم بود. در و دیوارهای اغلب خیابانهای لاهیجان پُر از شعار ضدحکومتی بود که جواد رضایی معمولاً شبها با شابلن به خیابانها میرفت و شعارنویسی میکرد. چهارشنبهشب ۲۵ آبان ۱۴۰۱، مردم دوباره برای اعتراض به خیابانهای لاهیجان آمدند. بسیاری از کسبه و بازاریان نیز دست به اعتصاب زده و مغازههایشان را بسته بودند. نیروهای امنیتی که از قبل آمادهباش بودند، خیابان شیشهگران لاهیجان را از بالا و پایین مسدود کردند. مردم شروع به شعار دادن کردند که با سرکوب شدیدی از طرف نیروهای حکومتی مواجه شدند. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله و پرتاب گاز اشکآور بهسمت مردم هجوم بردند و رگباری از ساچمهها بر سر معترضین فرود میآمد. در همان شب، جواد رضایی از فاصلهی خیلی نزدیک مورد اصابت شلیک گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و بلافاصله با صورت به زمین خورد. شماری از مردم جواد رضایی را به درمانگاه آریا که در همان نزدیکی بود رساندند، اما دیگر او جان باخته بود. جواد رضایی چند ساعت پیش از جان باختنش به یکی از دوستانش گفت بود که من اگر نروم توی خیابان، تو | '''جواد رضایی'''، (متولد اسفند ۱۳۵۳، لاهیجان – درگذشته ۲۵ آبان ۱۴۰۱، لاهیجان) در جریان اعتراضات سراسری مورد اصابت گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و جان باخت. جواد رضایی پدر دو پسر به نامهای هومن و همایون بود که یکی ۸ ساله و دیگری ۱۸ ساله است. از آغاز '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، که با جان باختن '''[[مهسا امینی]]''' پا گرفت و گسترش پیدا کرد، شهر لاهیجان نیز صحنهی اعتراضات گستردهی مردم بود. در و دیوارهای اغلب خیابانهای لاهیجان پُر از شعار ضدحکومتی بود که جواد رضایی معمولاً شبها با شابلن به خیابانها میرفت و شعارنویسی میکرد. چهارشنبهشب ۲۵ آبان ۱۴۰۱، مردم دوباره برای اعتراض به خیابانهای لاهیجان آمدند. بسیاری از کسبه و بازاریان نیز دست به اعتصاب زده و مغازههایشان را بسته بودند. نیروهای امنیتی که از قبل آمادهباش بودند، خیابان شیشهگران لاهیجان را از بالا و پایین مسدود کردند. مردم شروع به شعار دادن کردند که با سرکوب شدیدی از طرف نیروهای حکومتی مواجه شدند. نیروهای امنیتی با شلیک گلوله و پرتاب گاز اشکآور بهسمت مردم هجوم بردند و رگباری از ساچمهها بر سر معترضین فرود میآمد. در همان شب، جواد رضایی از فاصلهی خیلی نزدیک مورد اصابت شلیک گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و بلافاصله با صورت به زمین خورد. شماری از مردم جواد رضایی را به درمانگاه آریا که در همان نزدیکی بود رساندند، اما دیگر او جان باخته بود. جواد رضایی چند ساعت پیش از جان باختنش به یکی از دوستانش گفت بود که من اگر نروم توی خیابان، تو اگر نروی، پس کی برود؟ تو هم باید بیای، من که آماده مردن هستم و این باعث افتخار من است. سرانجام پیکر جواد رضایی تحت تدابیر شدید امنیتی در روز جمعه ۲۷ آبانماه، در آرامستان «آسیدمحمد» لاهیجان بهخاک سپرده شد. | ||
== زندگی و شغل == | == زندگی و شغل == | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در همان شب، جواد رضایی از فاصلهی خیلی نزدیک مورد اصابت شلیک گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و بلافاصله با صورت به زمین خورد. یکی از شاهدان عینی، صحنه را اینطور توصیف کرده است:<blockquote>«تفنگهاشون رو درآوردن و شروع کردن به شلیک؛ از فاصله نزدیک، خیلی خیلی نزدیک. یکیشون در فاصله کمتر از یک متری لوله تفنگ رو گرفت طرف جواد و شلیک کرد. جواد دستش تو جیبش بود؛ یعنی حتی یه سنگ خالی هم تو دستش نبود…»</blockquote> | در همان شب، جواد رضایی از فاصلهی خیلی نزدیک مورد اصابت شلیک گلولههای ساچمهای مأموران حکومتی قرار گرفت و بلافاصله با صورت به زمین خورد. یکی از شاهدان عینی، صحنه را اینطور توصیف کرده است:<blockquote>«تفنگهاشون رو درآوردن و شروع کردن به شلیک؛ از فاصله نزدیک، خیلی خیلی نزدیک. یکیشون در فاصله کمتر از یک متری لوله تفنگ رو گرفت طرف جواد و شلیک کرد. جواد دستش تو جیبش بود؛ یعنی حتی یه سنگ خالی هم تو دستش نبود…»</blockquote> | ||
[[پرونده:مزار جواد رضایی؛.jpg|جایگزین=مزار جواد رضایی|بندانگشتی|365x365پیکسل|مزار جواد رضایی]] | [[پرونده:مزار جواد رضایی؛.jpg|جایگزین=مزار جواد رضایی|بندانگشتی|365x365پیکسل|مزار جواد رضایی]] | ||
جواد رضایی ساعاتی پیش از آنکه بهقتل برسد، در گفتوگویی با دوستش در مغازهای در لاهیجان چنین گفته است:<blockquote>«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»</blockquote>مأموران حکومتی پس از شلیک به جواد رضایی، صحنه را ترک کردند. مردم دور جواد جمع شدند و فکر کردند که او غشکرده و از حال رفته است چون هیچ ردی از گلوله و خون بر تن و لباسش بهچشم نمیخورد و فقط بهسختی نفس میکشید. شماری از مردم جواد رضایی را به درمانگاه آریا که در همان نزدیکی بود رساندند، اما دیگر او جان باخته بود. براساس اطلاعات بهدست آمده از درمانگاه آریا، علت مرگ جواد اصابت گلوله | جواد رضایی ساعاتی پیش از آنکه بهقتل برسد، در گفتوگویی با دوستش در مغازهای در لاهیجان چنین گفته است:<blockquote>«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم میشه که حتی همین امشب کشته بشم.»</blockquote>مأموران حکومتی پس از شلیک به جواد رضایی، صحنه را ترک کردند. مردم دور جواد جمع شدند و فکر کردند که او غشکرده و از حال رفته است چون هیچ ردی از گلوله و خون بر تن و لباسش بهچشم نمیخورد و فقط بهسختی نفس میکشید. شماری از مردم جواد رضایی را به درمانگاه آریا که در همان نزدیکی بود رساندند، اما دیگر او جان باخته بود. براساس اطلاعات بهدست آمده از درمانگاه آریا، علت مرگ جواد اصابت گلوله ساچمهای از فاصلهی بسیار نزدیک بوده که به ستون فقراتش خورده و با سرعت و شدت خیلی زیادی وارد بدن او شده است، بهطوری که برخی از اجزای حیاتی او را متلاشی و نابود کرده است. هنگامی که گلولههای ساچمهای از فاصلهی بسیار نزدیک به بدن اصابت کند، خونریزی زیادی ایجاد نمیکند، ولی پس از ورود به بدن بهچند تکه تقسیم شده و تکههای کوچک میتواند اعضاء و جوارح داخلی بدن را متلاشی و نابود کند. | ||
=== خاکسپاری === | === خاکسپاری === |
ویرایش