کاربر:Khosro/صفحه تمرین مریم آروین: تفاوت میان نسخه‌ها

ویراستاری نهایی و پیش از انتشار
(ویراستاری نهایی و پیش از انتشار)
 
خط ۱۵: خط ۱۵:
|تحصیلات=دکترای حقوق
|تحصیلات=دکترای حقوق
|دانشگاه=دانشگاه فردوسی مشهد}}
|دانشگاه=دانشگاه فردوسی مشهد}}
'''مریم آروین'''، (متولد سال ۱۳۷۲، سیرجان، درگذشته ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، سیرجان) وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای استان کرمان بود. او یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد بود که در سال ۱۳۹۷، یعنی در سن ۲۵ سالگی وکیل شد و سه سال بعد در سن ۲۸ سالگی دکترای تخصصی حقوق را دریاف کرد. مریم آروین اهل شعر و نویسندگی بود و یک رساله‌ای هم با عنوان «حقوق متهم در مراحل دادرسی با رویکرد فقهی» به نگارش درآورده و منتشر نمود. او در سیرجان دفتر وکالت داشت و در عین حال مدرس دانشگاه نیز بود. مریم آروین به صورت داوطبانه پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومین را توان مالی نداشتند، به‌طور رایگان دنبال می‌کرد. او هم‌چنین در جریان '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، وکالت شماری از معترضان بازداشت‌شده را پذیرفته و چندین بار نیز به دادستانی سیرجان برای پذیرش وکالت معترضان بازداشت‌شده و به‌دست گرفتن پرونده‌های آن‌ها مراجعه کرده بود.  
'''مریم آروین'''، (متولد سال ۱۳۷۲، سیرجان، درگذشته ۱۸ بهمن ۱۴۰۱، سیرجان) وکیل دادگستری و عضو کانون وکلای استان کرمان بود. او یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد بود که در سال ۱۳۹۷، یعنی در سن ۲۵ سالگی وکیل شد و سه سال بعد در سن ۲۸ سالگی دکترای تخصصی حقوق را دریافت کرد. مریم آروین اهل شعر و نویسندگی بود و رساله‌ای هم با عنوان «حقوق متهم در مراحل دادرسی با رویکرد فقهی» به نگارش درآورده و منتشر نمود. او در سیرجان دفتر وکالت داشت و در عین حال مدرس دانشگاه نیز بود. مریم آروین پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومان را به صورت داوطبانه و رایگان، دنبال می‌کرد. او هم‌چنین در جریان '''[[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]'''، وکالت شماری از معترضان بازداشت‌شده را پذیرفته و چندین بار نیز به دادستانی سیرجان برای پذیرش وکالت معترضان بازداشت‌شده و به‌دست گرفتن پرونده‌های آن‌ها مراجعه کرده بود.  


مریم آروین در بحبوحه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط اداره آگاهی سیرجان برای پاسخ به چند سؤال احضار شد و او هنگام مراجعه به این اداره، متوجه شد که برایش پرونده‌سازی کرده‌اند و وی را متهم به فراخوان و شرکت در اعتراضات نموده‌اند. مریم آروین درخواست نشان دادن مدرک می‌کند که به او می‌گویند فردا صبح در دادسرا حضور یابد. صبح روز شنبه پنجم آذرماه، مریم آروین همراه با مادرش (طیبه نظری) به دادسرای شهرستان سیرجان مراجعه کردند که در همان‌جا یک مأمور زن به‌نام زهرا علیزاده با توهین و خشونت دست‌بند به دست مریم آروین زده و هنگامی هم که مادر مریم اعتراض می‌کند، او را نیز دست‌بند زده و بازداشت می‌کنند.  
مریم آروین در بحبوحه اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط اداره آگاهی سیرجان برای پاسخ به چند سؤال احضار شد و او هنگام مراجعه به این اداره، متوجه شد که برایش پرونده‌سازی کرده‌ و او را متهم به فراخوان و شرکت در اعتراضات نموده‌اند. مریم آروین درخواست نشان دادن مدرک می‌کند که به او می‌گویند فردا صبح در دادسرا حضور یابد. صبح روز شنبه پنجم آذرماه، مریم آروین همراه با مادرش (طیبه نظری) به دادسرای شهرستان سیرجان مراجعه کردند که در همان‌جا یک مأمور زن به‌نام زهرا علیزاده با توهین و خشونت دست‌بند به دست مریم آروین زده و هنگامی هم که مادر مریم اعتراض می‌کند، او را نیز دست‌بند زده و بازداشت می‌کنند.  


مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود. مادر مریم فاش کرد که در زندان به مریم سرم وصل کرده و وی را کشته‌اند و دکتر زندان نیز در نامه‌ای آسیب‌هایی که مریم رسیده بود را تأیید کرده است. پیکر دکتر مریم آروین پس از چهار روز، یعنی در روز جمعه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، در آرامستان شهرستان سیرجان به خاک سپرده شد.  
مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود. مادر مریم فاش کرد که در زندان به مریم سرم وصل کرده و وی را کشته‌اند و دکتر زندان نیز در نامه‌ای آسیب‌هایی که مریم رسیده بود را تأیید کرده است. پیکر دکتر مریم آروین پس از چهار روز، یعنی در روز جمعه ۲۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، در آرامستان شهرستان سیرجان به خاک سپرده شد.  
خط ۲۸: خط ۲۸:


=== پذیرفتن وکالت محرومان و معترضان ===
=== پذیرفتن وکالت محرومان و معترضان ===
دست‌نوشته‌هایی از مریم آروین به‌دست آمده که مربوط به پیش از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، است. دست‌نوشته‌های او حاکی از آن است که وی نگران حقوق زنان بوده که به‌خاطر تبعیض در سیستم آموزشی و هم‌چنین در جامعه قربانی شده‌اند. مریم آروین به صورت داوطبانه پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومین را توان مالی نداشتند، به‌طور رایگان دنبال می‌کرد.  
دست‌نوشته‌هایی از مریم آروین به‌دست آمده که مربوط به پیش از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، است. دست‌نوشته‌های او حاکی از آن است که وی نگران حقوق زنان بوده که به‌خاطر تبعیض در سیستم آموزشی و هم‌چنین در جامعه قربانی شده‌اند. مریم آروین پرونده‌های بچه‌های کار، بچه‌های بهزیستی و محرومان را به صورت داوطبانه و رایگان، دنبال می‌کرد.  


نزدیکان مریم آروین می‌گویند که او پس از آغاز قیام سراسری با شنیدن اخبار و دیدن تصاویر دختران و پسرانی که هر روز در جریان اعتراضات کشته می‌شدند و به زندان می‌رفتند، بسیار ناراحت و برافروخته می‌شد که معده‌اش درد می‌گرفت. مریم آروین هم‌چنین به خانواده‌ی معترضانی که در شهرستان سیرجان دستگیرشده بودند، مشاوره می‌داد.  
نزدیکان مریم آروین می‌گویند که او پس از آغاز قیام سراسری با شنیدن اخبار و دیدن تصاویر دختران و پسرانی که هر روز در جریان اعتراضات کشته می‌شدند و به زندان می‌رفتند، بسیار ناراحت و برافروخته می‌شد تا جایی که معده‌اش درد می‌گرفت. مریم آروین هم‌چنین به خانواده‌ی معترضانی که در شهرستان سیرجان دستگیرشده بودند، مشاوره می‌داد.  


براساس گزارشات منتشرشده، مریم آروین به خاطر دفاع از یک پسر نوجوان ۱۵ ساله یتیم که پولی بابت گرفتن وکیل نداشت، با قاضی دادگاه درگیری لفظی پیدا کرد. او نسبت به حکم قاضی اعتراض کرده و گفته بود که این پسر باید به کانون اصلاح و تربیت می‌رفت و نه به زندان<ref name=":0" />
براساس گزارشات منتشرشده، مریم آروین به خاطر دفاع از یک پسر نوجوان ۱۵ ساله یتیم که پولی بابت گرفتن وکیل نداشت، با قاضی دادگاه درگیری لفظی پیدا کرد. او نسبت به حکم قاضی اعتراض کرده و گفته بود که این پسر باید به کانون اصلاح و تربیت می‌رفت و نه به زندان<ref name=":0" />
خط ۴۷: خط ۴۷:
مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود.<ref name=":0" />  
مریم آروین و مادرش در روز ۲۲ آذرماه، با قرار وثیقه به‌طور موقت از زندان آزاد شدند، اما در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کانون وکلای کرمان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که مریم آروین ۲ ماه پس از آزادی از زندان جان خود را از دست داد. در بیانیه‌ی کانون وکلای کرمان علت مرگ مریم آروین مشخص نشده بود.<ref name=":0" />  


مریم آروین پس از آزادی از زندان، دست‌نوشته‌ای منتشر کرد که در آن نوشته بود:<blockquote>«امروز دیگه من اون آدم سه ماه پیش نیستم و رسالتم هزار برابر شده. امروز باید به بودن و ماندن و رشد کردن بیاندیشم. باید بیشتر بخوانم، بدانم و بنویسم و نهال کوچک وجودم را به درختی تنومند تبدیل کنم که طوفان حوادث به‌راحتی مرا خم نکند.» </blockquote>مریم آروین در حال آماده شدن برای رفتن به مراسم عروسی دوستش بود که ناگهان به کما رفته و در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کبد و ریه‌اش از کار می‌افتد و جان می‌بازد.  
مریم آروین پس از آزادی از زندان، دست‌نوشته‌ای منتشر کرد که در آن نوشته بود:<blockquote>«امروز دیگه من اون آدم سه ماه پیش نیستم و رسالتم هزار برابر شده. امروز باید به بودن و ماندن و رشد کردن بیندیشم. باید بیشتر بخوانم، بدانم و بنویسم و نهال کوچک وجودم را به درختی تنومند تبدیل کنم که طوفان حوادث به‌راحتی مرا خم نکند.» </blockquote>مریم آروین در حال آماده شدن برای رفتن به مراسم عروسی دوستش بود که ناگهان به کما رفته و در روز ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۱، کبد و ریه‌اش از کار می‌افتد و جان می‌بازد.  


مریم آروین در عرض سه هفته، ۷ کیلو وزن کم کرده بود و به طور مرتب به او آب‌میوه می‌دادند که احتمالاً دارو در آن ریخته بودند.  
مریم آروین در عرض سه هفته، ۷ کیلو وزن کم کرده بود و به طور مرتب به او آب‌میوه می‌دادند که احتمالاً دارو در آن ریخته بودند.  
خط ۸۴: خط ۸۴:
زمانی که من و دخترم را در راهروهای دادسرا به خاک می‌شیدند، دختر شجاعم که واقعاً بهش افتخار می‌کنم با صدای بلند فریاد می‌زد: من مانند بعضی افراد نانم را در خون جوانان کشورم نمی‌زنم و به‌جای این داغ مهر که بر پیشانی دارید، کاش ذره‌ای شرافت و انسانیت داشتید. خلاصه من و دخترم را به اطلاعات نیروی انتظامی بردند و در آن‌جا به زور مرا از دخترم جدا ساختند و من به گمان این‌که می‌خواهند مرا آزاد کرده و به خانه بفرستند، گفتم فردا پیش مسئولین بالات شهر می‌روم و برای آزادی دخترم تلاش می‌کنم؛ غافل از این‌که تمام  این مسئولین سلسله‌وار هوای هم را دارند. مأمور زن و مرد دختر مرا با جثه‌ی کوچک و ظریفش در ماشین ون نشاندند با دست‌بند، انگار که یک جانی و قاتل و خلافکار را دستگیر کرده‌اند و به زندان کهن شهر بردند.
زمانی که من و دخترم را در راهروهای دادسرا به خاک می‌شیدند، دختر شجاعم که واقعاً بهش افتخار می‌کنم با صدای بلند فریاد می‌زد: من مانند بعضی افراد نانم را در خون جوانان کشورم نمی‌زنم و به‌جای این داغ مهر که بر پیشانی دارید، کاش ذره‌ای شرافت و انسانیت داشتید. خلاصه من و دخترم را به اطلاعات نیروی انتظامی بردند و در آن‌جا به زور مرا از دخترم جدا ساختند و من به گمان این‌که می‌خواهند مرا آزاد کرده و به خانه بفرستند، گفتم فردا پیش مسئولین بالات شهر می‌روم و برای آزادی دخترم تلاش می‌کنم؛ غافل از این‌که تمام  این مسئولین سلسله‌وار هوای هم را دارند. مأمور زن و مرد دختر مرا با جثه‌ی کوچک و ظریفش در ماشین ون نشاندند با دست‌بند، انگار که یک جانی و قاتل و خلافکار را دستگیر کرده‌اند و به زندان کهن شهر بردند.


بعد از یک روز جنازه دخترم را تحویلم دادند وعلت مرگ نامعلوم اعلام شد. در بیمارستان مرتب می‌گفتند ریه‌اش مشکل داشته؟ خلاصه دختر دست گل مرا فقط به جرم دفاع از موکلین محرومش نابود کردند. وکیلی که مرتب پرونده‌های محرومین را بدون هزینه یا هزینه‌ای اندک قبول می‌کرد، دختر جوانی که از کمک به بچه های بهزیستی وبچه های کار دریغ نمی ورزید دختری که از کمک به حیوانات بیمار و رساندن آن‌ها به دامپزشکی کوتاهی نمی‌کرد، جوانی که اهل پیاده‌روی وکوهنوردی بود، دختری که عاشق طبیعت ومحیط زیست و گل‌وگیاه بود، دختری که هر وقت از بیرون می‌آمد با یه بغل کتاب یا گل و گلدان به خانه می‌آمد، دختری که فعال و خوش‌پوش بود و زیبایی را دوست داشت. فرشته‌ای به تمام معنا، از جنس نور و روشنی، صلح‌دوست وحق‌طلب، مدافع حقوق زنان، دلسوز جامعه که به خاطر شرافت شغلی‌اش با جانش بها پرداخت کرد؛ و چراغ عمرش را در ۲۹ سالگی که هنوز هزاران امید و آرزو داشت و دو ماه بیشتر از عقدش نمی‌گذشت، خاموش کردند. نه می‌بخشم ونه فراموش می‌کنم. زندگی من وخانواده‌ام را نابود کردند و تازه بعد از این داغ بزرگی که رو دلم گذاشتند و دخترم را نابود کردند، هنوز یک هفته از مرگ دلبندم نگذشته بود که قاضی شعبه ۱۰۳ کیفری صالح صفی‌نتاج با کمال بی‌شرمی و در غیاب بنده برای خودم هم ۱۵ ماه زندان و یک میلیون جریمه و۴۰ ضربه شلاق حکم صادر کرد، بدون هیچ شواهد و اسنادی حتی ما تقاضا کرده بودیم که فیلم‌های دوربین‌های دادسرا را چک کنند و درخواست نامه پزشک زندان را که نوشته بود چقدر به دخترمن آسیب رسیده را داده بودیم، اما بدون این همه شواهد برا منم حکم صادر شد، ولی از خجالتشون چون هیچ‌گونه مدرک و اسنادی در دست نداشتند، تعلیق کردند. ننگ و شرم بر چنین قضات و دادسرا و دادگاهی…<ref>[https://www.instagram.com/p/Cs0OdwJtIQI/?utm_source=ig_embed&img_index=1 پیج اینستاگرام طیبه نظری]</ref><ref>[https://ir.voanews.com/a/disclosure-maryam-arvin-death-lawyer/7113613.html مادر مریم آروین، وکیلی که پس از آزادی جان باخت: علت مرگ «وصل سرم» در زندان بود - سایت صدای آمریکا]</ref>  
بعد از یک روز جنازه دخترم را تحویلم دادند وعلت مرگ نامعلوم اعلام شد. در بیمارستان مرتب می‌گفتند ریه‌اش مشکل داشته؟ خلاصه دختر دست گل مرا فقط به جرم دفاع از موکلین محرومش نابود کردند. وکیلی که مرتب پرونده‌های محرومین را بدون هزینه یا هزینه‌ای اندک قبول می‌کرد، دختر جوانی که از کمک به بچه های بهزیستی وبچه های کار دریغ نمی ورزید دختری که از کمک به حیوانات بیمار و رساندن آن‌ها به دامپزشکی کوتاهی نمی‌کرد، جوانی که اهل پیاده‌روی وکوهنوردی بود، دختری که عاشق طبیعت ومحیط زیست و گل‌وگیاه بود، دختری که هر وقت از بیرون می‌آمد با یه بغل کتاب یا گل و گلدان به خانه می‌آمد، دختری که فعال و خوش‌پوش بود و زیبایی را دوست داشت. فرشته‌ای به تمام معنا، از جنس نور و روشنی، صلح‌دوست وحق‌طلب، مدافع حقوق زنان، دلسوز جامعه که به خاطر شرافت شغلی‌اش با جانش بها پرداخت کرد؛ و چراغ عمرش را در ۲۹ سالگی که هنوز هزاران امید و آرزو داشت و دو ماه بیشتر از عقدش نمی‌گذشت، خاموش کردند. نه می‌بخشم ونه فراموش می‌کنم. زندگی من وخانواده‌ام را نابود کردند و تازه بعد از این داغ بزرگی که رو دلم گذاشتند و دخترم را نابود کردند، هنوز یک هفته از مرگ دلبندم نگذشته بود که قاضی شعبه ۱۰۳ کیفری صالح صفی‌نتاج با کمال بی‌شرمی و در غیاب بنده برای خودم هم ۱۵ ماه زندان و یک میلیون جریمه و۴۰ ضربه شلاق حکم صادر کرد، بدون هیچ شواهد و اسنادی حتی ما تقاضا کرده بودیم که فیلم‌های دوربین‌های دادسرا را چک کنند و درخواست نامه پزشک زندان را که نوشته بود چقدر به دخترمن آسیب رسیده را داده بودیم، اما بدون این همه شواهد برای من هم حکم صادر شد، ولی از خجالتشون چون هیچ‌گونه مدرک و اسنادی در دست نداشتند، تعلیق کردند. ننگ و شرم بر چنین قضات و دادسرا و دادگاهی…<ref>[https://www.instagram.com/p/Cs0OdwJtIQI/?utm_source=ig_embed&img_index=1 پیج اینستاگرام طیبه نظری]</ref><ref>[https://ir.voanews.com/a/disclosure-maryam-arvin-death-lawyer/7113613.html مادر مریم آروین، وکیلی که پس از آزادی جان باخت: علت مرگ «وصل سرم» در زندان بود - سایت صدای آمریکا]</ref>  


== بازتاب‌های داخلی و خارجی ==
== بازتاب‌های داخلی و خارجی ==
خودکشی و جان باختن برخی از دستگیرشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، پس از آزادی از زندان، بازتاب‌های جنجالی و پرحاشیه‌ای در داخل و خارج از کشور داشته است و برخی بر این باورند که خودکشی و یا جان باختن این معترضان به دلیل آزار و اذیت‌های جسمی و روحی و تعرض جنسی به معترضان در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها بوده است.  
خودکشی و جان باختن برخی از دستگیرشدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، پس از آزادی از زندان، بازتاب‌های جنجالی و پرحاشیه‌ای در داخل و خارج از کشور داشته است و برخی بر این باورند که خودکشی و یا جان باختن این معترضان به دلیل آزار و اذیت‌های جسمی و روحی و تعرض جنسی به معترضان در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها بوده است.  


براساس یک سند افشاشده از سازمان زندان‌های جمهوری اسلامی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، نشان می‌دهد که دو مأمور '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]''' به‌نام‌های علرضا حسینی و علیرضا صادقی در جریان دستگیری دو تن از معترضان زن در تهران، به آن‌ها تجاوز کرده‌اند. البته دامنه‌ی آزار جنسی به زنان معترض ایرانی بسیار فراتر از این موارد است و رژیم ایران از این روش برای سرکوب و ارعاب زنان و دختران استفاده می‌کند و هرگز هم مسئولیت آن را به عهده نگرفته است.<ref name=":3" />  
براساس یک سند افشاشده از سازمان زندان‌های جمهوری اسلامی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است، نشان می‌دهد که دو مأمور '''[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]]''' به‌نام‌های علیرضا حسینی و علیرضا صادقی در جریان دستگیری دو تن از معترضان زن در تهران، به آن‌ها تجاوز کرده‌اند. البته دامنه‌ی آزار جنسی به زنان معترض ایرانی بسیار فراتر از این موارد است و رژیم ایران از این روش برای سرکوب و ارعاب زنان و دختران استفاده می‌کند و هرگز هم مسئولیت آن را به عهده نگرفته است.<ref name=":3" />  


== منابع ==
== منابع ==