کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده ویرایشگر دیداری |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]] | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|وسط|بندانگشتی|887x887پیکسل]]شهلا حریری مطلق، (متولد ۱۳۲۷، تهران - درگذشته ۸ مهر ۱۳۶۱، [[زندان اوین]]) یکی از فعالان سیاسی و اعضای [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود که در دهه ۱۳۶۰ به دلیل فعالیتهای سیاسیاش توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران اعدام شد. او که دبیر حرفه و فن دوره راهنمایی در تهران پارس بود، از سال ۱۳۵۸ به سازمان مجاهدین پیوسته بود. شهلا در جريان كانديداتوری [[مسعود رجوی]] در نخستين انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، بازرس يكی از شعبههای رأیگيری بود. هنگام شمارش آرا در اين حوزه، وقتی مشاهده کرد که آرای رجوی به حساب آرای رجائی گذاشته شده است، اعتراض کرد که بهشدت مورد تهاجم حزباللهیها و چماقداران رژيم جمهوری اسلامی قرار گرفت و با بدن کبود و دماغ شکسته در بيمارستان بستری شد. شهلا حریری مطلق در اوایل خردادماه ۱۳۶۱، به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و تحت شکنجههای شدید جسمی و روانی قرار گرفت. او در زندان اوین، با وجود فشارهای طاقتفرسا، مقاومت و ایستادگی قابلتوجهی از خود نشان داد و به یکی از نمونههای برجسته پایداری در برابر ظلم تبدیل شد. سرانجام شهلا حریری در ۸ مهر ۱۳۶۱ همراه با [[معصومه عضدانلو]]، نادیا کاویانی، مریم پروین و دهها تن دیگر در زندان اوین تیرباران شد. شهلا پیش از اعدام نیز با شجاعت در برابر بازجویان ایستادگی کرد و حتی در وصیتنامهاش بر ادامه راه مبارزه تأکید ورزید. فعالیتهای او پیش از دستگیری شامل پخش اعلامیه و نشریات سازمان مجاهدین بود. شهلا حریری مطلق بهعنوان یکی از زنان مبارز برجسته در تاریخ معاصر ایران، نمادی از مقاومت و فداکاری در برابر سرکوب سیاسی است. | ||
= | == پیشینه و آغاز فعالیتهای سیاسی == | ||
شهلا حریری مطلق در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. او از جوانی به فعالیتهای سیاسی علاقهمند شد و در سال ۱۳۵۸ به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. پیش از پیوستن به این سازمان، شهلا بهعنوان یک فرد فعال در زمینههای اجتماعی شناخته میشد و در پخش اعلامیهها و نشریات سازمان مجاهدین خلق نقش داشت. این فعالیتها در شرایطی انجام میشد که رژیم جمهوری اسلامی ایران سرکوب شدیدی علیه مخالفان سیاسی خود اعمال میکرد. شهلا با آگاهی از خطرات این فعالیتها، با شجاعت و تعهد به مبارزه برای آرمانهایش ادامه داد. او متأهل و مادر دو فرزند (یک دختر و یک پسر) بود و همسرش، دکتر ایرج فاضل نیز از مقامات جمهوری اسلامی (وزیر کابینهی [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]) بود. | |||
شهلا | |||
== دستگیری، زندان و شکنجه == | == دستگیری، زندان و شکنجه == | ||
شهلا | شهلا حریری مطلق به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین یکبار در مرداد ١٣۶٠ دستگير و ١۵ روز در زندان بود، اما با فعاليت شوهرش که دوستان زيادی در حزب جمهوری اسلامی داشت آزاد شد. پس از اين دوره ١۵ روزه در زندان که از نزديک شاهد جنايات هولناکی در زندان بود بیآنکه همسرش بداند فعالانه به سازمان مجاهدين پيوست. شهلا حریری مطلق در اوایل خرداد ۱۳۶۱ توسط ماموران مسلح که خانهاش را محاصره کرده بودند، برای بار دوم دستگیر شد. او پس از دستگیری به زندان اوین منتقل شد، جایی که تحت شکنجههای شدید جسمی و روانی قرار گرفت. با وجود فشارهای طاقتفرسا، شهلا مقاومت قابلتوجهی از خود نشان داد و حاضر به همکاری با بازجویان نشد. او در برابر شکنجهگران با شجاعت ایستادگی کرد و از آرمانهای خود دفاع نمود. یکی از همبندیهای او نقل کرده است: «شهلا با وجود شکنجههای سنگین، هرگز روحیهاش را نباخت و همواره به دیگران امید میداد». این پایداری او در زندان، شهلا را به نمادی از استقامت در میان زندانیان سیاسی تبدیل کرد. | ||
یک زندانی از بند رسته در مورد شدت شکنجه شدن شهلا نوشته است: <blockquote>«شهلا حریری مطلق توسط مزدوران [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] به شکل وحشیانهای شکنجهشده و هر بار که بر روی تخت شکنجه بیهوش میشد، او را با تخت زیر دوش حمام میبردند و آب را رویش باز میکردند تا بهوش آید و باز ادامه میدادند؛ و همینطور با آفتابه در بینی او آب میریختند و لولهٔ آن را در بینیاش فرومیکردند.» </blockquote>همبندیان شهلا از او خاطرات زيادی نقل کردهاند؛ ازجمله مجاهد شهيد ربابه بوداغی در خاطرات خود نوشته است: <blockquote>«شهلا به قدری شكنجه شده بود كه به ناچار پاهايش را عمل كردند. زمانی كه از شكنجهی جسمی طرفی نبستند برای اين كه او را سست كنند، دست روی عواطف مادريش گذاشتند. شهلا مادر دو بچه بود، به او گفتند بيا برو ملاقات بچههايت، حاضر نشد. </blockquote> | |||
=== تأثیر شخصیتی در زندان === | === تأثیر شخصیتی در زندان === | ||
شهلا | شهلا حریری مطلق در زندان اوین نهتنها در برابر شکنجهها مقاومت کرد، بلکه با رفتار خود بهعنوان یک نیروی الهامبخش برای دیگر زندانیان عمل کرد. او با حفظ روحیه قوی و مثبت، به همبندیهایش انگیزه میداد و در ایجاد حس همبستگی میان زندانیان نقش مهمی ایفا کرد. یکی از زندانیان همبند او نقل کرده است: «شهلا با کلام و رفتارش به ما یادآوری میکرد که مبارزه ما ارزش این سختیها را دارد» این ویژگی او، حتی در شرایط غیرانسانی زندان، تأثیر عمیقی بر دیگران گذاشت و او را به چهرهای برجسته در میان زندانیان سیاسی تبدیل کرد. | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
شهلا | شهلا حریری مطلق از سال ۱۳۵۸ با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. او در پخش اعلامیهها و نشریات سازمان نقش داشت و در جلسات مخفی این سازمان شرکت میکرد. شهلا در جريان كانديداتوری مسعود رجوی در نخستين انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، بازرس يكی از شعبههای رأیگيری بود. هنگام شمارش آرا در اين حوزه، وقتی مشاهده کرد که آرای رجوی به حساب آرای رجائی گذاشته شده است، اعتراض کرد که بهشدت مورد تهاجم حزباللهیها و چماقداران رژيم جمهوری اسلامی قرار گرفت و با بدن کبود و دماغ شکسته در بيمارستان بستری شد. این واقعه در نشریه مجاهد در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۵۸ گزارش شد که در تیتر آن آمده است: «ملاقات برادر مجاهد مسعود رجوی با خواهر مسلمان انقلابی» که بازتاب گستردهی اجتماعی داشت. شهلا همچنین در فاز نظامی فعالیتهایش با اتهامات نادرستی از سوی رژیم مواجه شد، اما این فشارها خللی در تعهد او ایجاد نکرد. او در کنار فعالیتهای علنی مانند پخش نشریات و اعلامیههای سازمان مجاهدین خلق، در جلسات مخفی این سازمان نیز شرکت داشت و نقش مهمی در سازماندهی فعالیتهای زیرزمینی ایفا کرد. | ||
== محاکمه و اعدام == | == محاکمه و اعدام == | ||
شهلا | شهلا حریری مطلق در مهر ۱۳۶۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران محاکمه شد. محاکمه او در دادگاهی برگزار شد که فاقد استانداردهای قضایی عادلانه بود و فرصت دفاع مناسب به او داده نشد. پس از محاکمه، شهلا به اعدام محکوم شد. او در تاریخ ۸ مهر ۱۳۶۱ همراه با معصومه قجرعضدانلو، نادیا کاویانی، مریم پروین و دهها تن دیگر در زندان اوین تیرباران شد. پیش از اعدام، شهلا وصیتنامهای نوشت که در آن بر ادامه راه مبارزه تأکید کرد. یکی از نزدیکان او نقل کرده است: «شهلا در وصیتنامهاش نوشت که مرگ او پایان راه نیست، بلکه آغازی برای مبارزهای بزرگتر است». این وصیتنامه حتی در لحظات پایان زندگی، نشاندهنده تعهد عمیق او به آرمانهایش بود، | ||
=== لحظات پایانی و وصیتنامه === | === لحظات پایانی و وصیتنامه === | ||
شهلا در لحظات پایانی زندگیاش شجاعت بینظیری از خود نشان داد. او با آرامش و وقار در برابر جوخه اعدام ایستاد و به گفته یکی از شاهدان، «با لبخندی بر لب، آخرین پیامش را به همرزمانش منتقل کرد» | شهلا در لحظات پایانی زندگیاش شجاعت بینظیری از خود نشان داد. او با آرامش و وقار در برابر جوخه اعدام ایستاد و به گفته یکی از شاهدان، «با لبخندی بر لب، آخرین پیامش را به همرزمانش منتقل کرد» | ||
شهلا | شهلا حریر مطلق همچنین در واپسين لحظهی تيرباران گفت:<blockquote>«در زير خاک، جسد و تک تک سلولهايم شما را تابه ابد لعنت و نفرين خواهد كرد. شما جلادان به خاطر برخوردهایی كه با گوشت و پوست و استخوان من داشتهايد فردای قيامت بايد جواب تک تک اعضای من را بدهيد.»</blockquote>شهلا حریری را وقتی به تيرک تيرباران بستند، اجازه نداد چشمهايش را ببندند. و خطاب به شکنجهگران گفت: <blockquote>«میخواهم وقتی شلیک کردید، با چشمانی باز در برابر خلقم زانو بزنم.»</blockquote>یکی از شکنجهگران جموری اسلامی در تشریح صحنه اعدام شهلا حریری بعداً گفته بود: <blockquote>«اینها آن شب شعبه را به هم ریختند تا پایشان به آنجا رسید و فهمیدند اعدامشان حتمی است، همه شروع کردند به سرود خواندن و مرگ بر [[خمینی]] گفتن و تا پای جوخه هم که بردندنشان، ساکت نشدند...». </blockquote> | ||
== تأثیر و میراث == | |||
شهلا حریری مطلق بهعنوان یکی از زنان مبارز برجسته در تاریخ معاصر ایران شناخته میشود. مقاومت او در برابر شکنجههای زندان اوین و شجاعتش در لحظات پایانی زندگی، او را به نمادی از پایداری و فداکاری در برابر سرکوب سیاسی تبدیل کرد. نام و داستان زندگی شهلا در میان فعالان سیاسی و بهویژه زنان مبارز، الهامبخش بوده و بهعنوان نمونهای از مبارزه برای آزادی و عدالت مطرح شده است. یکی از همرزمان او نقل کرده است: <blockquote>«شهلا با ایستادگیاش به ما آموخت که حتی در سختترین شرایط هم میتوان با عزت و سربلندی ایستاد.» </blockquote>داستان زندگی و شهادت شهلا حریری در گزارشها و خاطرات متعددی ثبت شده و همچنان بهعنوان بخشی از تاریخ مبارزه علیه سرکوب در ایران مورد توجه قرار دارد. <ref>[https://www.iranrights.org/fa/memorial/story/-3305/shahla-hariri-motlaq شهلا حائری مطلق - بنیاد عبدالرحمن برومند]</ref><ref>[https://wncri.org/fa/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D9%84%D8%A7-%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82/ مجاهد شهید شهلا حریری مطلق - زنان نیروی تغییر]</ref><ref>[https://martyrs.mojahedin.org/i/martyrs/6449 با یاد مجاهد شهید شهلا حریری مطلق - سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref><ref>[https://hafteh.ca/news/2516/%D9%87%D9%88%D8%B4%D9%86%DA%AF-%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84-%D8%B4%D9%87%D9%84%D8%A7-%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%84%D9%82 اعدام زن در تهران، مرگ شوهر در ونکوور - مجله خبری هفته]</ref> | |||
== منابع: == | |||
== | |||
نسخهٔ ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۱۲
شهلا حریری مطلق، (متولد ۱۳۲۷، تهران - درگذشته ۸ مهر ۱۳۶۱، زندان اوین) یکی از فعالان سیاسی و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بود که در دهه ۱۳۶۰ به دلیل فعالیتهای سیاسیاش توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران اعدام شد. او که دبیر حرفه و فن دوره راهنمایی در تهران پارس بود، از سال ۱۳۵۸ به سازمان مجاهدین پیوسته بود. شهلا در جريان كانديداتوری مسعود رجوی در نخستين انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، بازرس يكی از شعبههای رأیگيری بود. هنگام شمارش آرا در اين حوزه، وقتی مشاهده کرد که آرای رجوی به حساب آرای رجائی گذاشته شده است، اعتراض کرد که بهشدت مورد تهاجم حزباللهیها و چماقداران رژيم جمهوری اسلامی قرار گرفت و با بدن کبود و دماغ شکسته در بيمارستان بستری شد. شهلا حریری مطلق در اوایل خردادماه ۱۳۶۱، به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق دستگیر و تحت شکنجههای شدید جسمی و روانی قرار گرفت. او در زندان اوین، با وجود فشارهای طاقتفرسا، مقاومت و ایستادگی قابلتوجهی از خود نشان داد و به یکی از نمونههای برجسته پایداری در برابر ظلم تبدیل شد. سرانجام شهلا حریری در ۸ مهر ۱۳۶۱ همراه با معصومه عضدانلو، نادیا کاویانی، مریم پروین و دهها تن دیگر در زندان اوین تیرباران شد. شهلا پیش از اعدام نیز با شجاعت در برابر بازجویان ایستادگی کرد و حتی در وصیتنامهاش بر ادامه راه مبارزه تأکید ورزید. فعالیتهای او پیش از دستگیری شامل پخش اعلامیه و نشریات سازمان مجاهدین بود. شهلا حریری مطلق بهعنوان یکی از زنان مبارز برجسته در تاریخ معاصر ایران، نمادی از مقاومت و فداکاری در برابر سرکوب سیاسی است.
پیشینه و آغاز فعالیتهای سیاسی
شهلا حریری مطلق در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. او از جوانی به فعالیتهای سیاسی علاقهمند شد و در سال ۱۳۵۸ به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. پیش از پیوستن به این سازمان، شهلا بهعنوان یک فرد فعال در زمینههای اجتماعی شناخته میشد و در پخش اعلامیهها و نشریات سازمان مجاهدین خلق نقش داشت. این فعالیتها در شرایطی انجام میشد که رژیم جمهوری اسلامی ایران سرکوب شدیدی علیه مخالفان سیاسی خود اعمال میکرد. شهلا با آگاهی از خطرات این فعالیتها، با شجاعت و تعهد به مبارزه برای آرمانهایش ادامه داد. او متأهل و مادر دو فرزند (یک دختر و یک پسر) بود و همسرش، دکتر ایرج فاضل نیز از مقامات جمهوری اسلامی (وزیر کابینهی اکبر هاشمی رفسنجانی) بود.
دستگیری، زندان و شکنجه
شهلا حریری مطلق به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین یکبار در مرداد ١٣۶٠ دستگير و ١۵ روز در زندان بود، اما با فعاليت شوهرش که دوستان زيادی در حزب جمهوری اسلامی داشت آزاد شد. پس از اين دوره ١۵ روزه در زندان که از نزديک شاهد جنايات هولناکی در زندان بود بیآنکه همسرش بداند فعالانه به سازمان مجاهدين پيوست. شهلا حریری مطلق در اوایل خرداد ۱۳۶۱ توسط ماموران مسلح که خانهاش را محاصره کرده بودند، برای بار دوم دستگیر شد. او پس از دستگیری به زندان اوین منتقل شد، جایی که تحت شکنجههای شدید جسمی و روانی قرار گرفت. با وجود فشارهای طاقتفرسا، شهلا مقاومت قابلتوجهی از خود نشان داد و حاضر به همکاری با بازجویان نشد. او در برابر شکنجهگران با شجاعت ایستادگی کرد و از آرمانهای خود دفاع نمود. یکی از همبندیهای او نقل کرده است: «شهلا با وجود شکنجههای سنگین، هرگز روحیهاش را نباخت و همواره به دیگران امید میداد». این پایداری او در زندان، شهلا را به نمادی از استقامت در میان زندانیان سیاسی تبدیل کرد.
یک زندانی از بند رسته در مورد شدت شکنجه شدن شهلا نوشته است:
«شهلا حریری مطلق توسط مزدوران سپاه پاسداران به شکل وحشیانهای شکنجهشده و هر بار که بر روی تخت شکنجه بیهوش میشد، او را با تخت زیر دوش حمام میبردند و آب را رویش باز میکردند تا بهوش آید و باز ادامه میدادند؛ و همینطور با آفتابه در بینی او آب میریختند و لولهٔ آن را در بینیاش فرومیکردند.»
همبندیان شهلا از او خاطرات زيادی نقل کردهاند؛ ازجمله مجاهد شهيد ربابه بوداغی در خاطرات خود نوشته است:
«شهلا به قدری شكنجه شده بود كه به ناچار پاهايش را عمل كردند. زمانی كه از شكنجهی جسمی طرفی نبستند برای اين كه او را سست كنند، دست روی عواطف مادريش گذاشتند. شهلا مادر دو بچه بود، به او گفتند بيا برو ملاقات بچههايت، حاضر نشد.
تأثیر شخصیتی در زندان
شهلا حریری مطلق در زندان اوین نهتنها در برابر شکنجهها مقاومت کرد، بلکه با رفتار خود بهعنوان یک نیروی الهامبخش برای دیگر زندانیان عمل کرد. او با حفظ روحیه قوی و مثبت، به همبندیهایش انگیزه میداد و در ایجاد حس همبستگی میان زندانیان نقش مهمی ایفا کرد. یکی از زندانیان همبند او نقل کرده است: «شهلا با کلام و رفتارش به ما یادآوری میکرد که مبارزه ما ارزش این سختیها را دارد» این ویژگی او، حتی در شرایط غیرانسانی زندان، تأثیر عمیقی بر دیگران گذاشت و او را به چهرهای برجسته در میان زندانیان سیاسی تبدیل کرد.
فعالیتهای سیاسی
شهلا حریری مطلق از سال ۱۳۵۸ با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق ایران، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. او در پخش اعلامیهها و نشریات سازمان نقش داشت و در جلسات مخفی این سازمان شرکت میکرد. شهلا در جريان كانديداتوری مسعود رجوی در نخستين انتخابات مجلس در سال ۱۳۵۸، بازرس يكی از شعبههای رأیگيری بود. هنگام شمارش آرا در اين حوزه، وقتی مشاهده کرد که آرای رجوی به حساب آرای رجائی گذاشته شده است، اعتراض کرد که بهشدت مورد تهاجم حزباللهیها و چماقداران رژيم جمهوری اسلامی قرار گرفت و با بدن کبود و دماغ شکسته در بيمارستان بستری شد. این واقعه در نشریه مجاهد در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۵۸ گزارش شد که در تیتر آن آمده است: «ملاقات برادر مجاهد مسعود رجوی با خواهر مسلمان انقلابی» که بازتاب گستردهی اجتماعی داشت. شهلا همچنین در فاز نظامی فعالیتهایش با اتهامات نادرستی از سوی رژیم مواجه شد، اما این فشارها خللی در تعهد او ایجاد نکرد. او در کنار فعالیتهای علنی مانند پخش نشریات و اعلامیههای سازمان مجاهدین خلق، در جلسات مخفی این سازمان نیز شرکت داشت و نقش مهمی در سازماندهی فعالیتهای زیرزمینی ایفا کرد.
محاکمه و اعدام
شهلا حریری مطلق در مهر ۱۳۶۱ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران محاکمه شد. محاکمه او در دادگاهی برگزار شد که فاقد استانداردهای قضایی عادلانه بود و فرصت دفاع مناسب به او داده نشد. پس از محاکمه، شهلا به اعدام محکوم شد. او در تاریخ ۸ مهر ۱۳۶۱ همراه با معصومه قجرعضدانلو، نادیا کاویانی، مریم پروین و دهها تن دیگر در زندان اوین تیرباران شد. پیش از اعدام، شهلا وصیتنامهای نوشت که در آن بر ادامه راه مبارزه تأکید کرد. یکی از نزدیکان او نقل کرده است: «شهلا در وصیتنامهاش نوشت که مرگ او پایان راه نیست، بلکه آغازی برای مبارزهای بزرگتر است». این وصیتنامه حتی در لحظات پایان زندگی، نشاندهنده تعهد عمیق او به آرمانهایش بود،
لحظات پایانی و وصیتنامه
شهلا در لحظات پایانی زندگیاش شجاعت بینظیری از خود نشان داد. او با آرامش و وقار در برابر جوخه اعدام ایستاد و به گفته یکی از شاهدان، «با لبخندی بر لب، آخرین پیامش را به همرزمانش منتقل کرد»
شهلا حریر مطلق همچنین در واپسين لحظهی تيرباران گفت:
«در زير خاک، جسد و تک تک سلولهايم شما را تابه ابد لعنت و نفرين خواهد كرد. شما جلادان به خاطر برخوردهایی كه با گوشت و پوست و استخوان من داشتهايد فردای قيامت بايد جواب تک تک اعضای من را بدهيد.»
شهلا حریری را وقتی به تيرک تيرباران بستند، اجازه نداد چشمهايش را ببندند. و خطاب به شکنجهگران گفت:
«میخواهم وقتی شلیک کردید، با چشمانی باز در برابر خلقم زانو بزنم.»
یکی از شکنجهگران جموری اسلامی در تشریح صحنه اعدام شهلا حریری بعداً گفته بود:
«اینها آن شب شعبه را به هم ریختند تا پایشان به آنجا رسید و فهمیدند اعدامشان حتمی است، همه شروع کردند به سرود خواندن و مرگ بر خمینی گفتن و تا پای جوخه هم که بردندنشان، ساکت نشدند...».
تأثیر و میراث
شهلا حریری مطلق بهعنوان یکی از زنان مبارز برجسته در تاریخ معاصر ایران شناخته میشود. مقاومت او در برابر شکنجههای زندان اوین و شجاعتش در لحظات پایانی زندگی، او را به نمادی از پایداری و فداکاری در برابر سرکوب سیاسی تبدیل کرد. نام و داستان زندگی شهلا در میان فعالان سیاسی و بهویژه زنان مبارز، الهامبخش بوده و بهعنوان نمونهای از مبارزه برای آزادی و عدالت مطرح شده است. یکی از همرزمان او نقل کرده است:
«شهلا با ایستادگیاش به ما آموخت که حتی در سختترین شرایط هم میتوان با عزت و سربلندی ایستاد.»
داستان زندگی و شهادت شهلا حریری در گزارشها و خاطرات متعددی ثبت شده و همچنان بهعنوان بخشی از تاریخ مبارزه علیه سرکوب در ایران مورد توجه قرار دارد. [۱][۲][۳][۴]