نهضت عیاران
نهضت عیاران | |
---|---|
رهبر | صفیقلی اشرفی |
بنیانگذار | صفیقلی اشرفی |
شعار | جامعه بی طبقه توحیدی |
بنیانگذاری | ۱۳۵۸ |
مرام | اسلام-شیعه اثنی عشری |
کشور | ایران |
نهضت عیاران در سال ۱۳۵۸ در شهرک سرخحصار واقع در جاده مخصوص تهران-کرج توسط مجاهد شهید صفیقلی اشرفی بنیانگذاری شد. تمامی اعضای این نهضت توسط نظام جمهوری اسلامی اعدام شدند. ۱۲ تن در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و یک تن دیگر (دکتر غلامحسین رشیدی) در سال ۱۳۶۲ تیرباران شد. اعضای این نهضت از اقلیت مذهبی اهل حق بودند که صفیقلی اشرفی ملقب به «آقاجون» پیر مذهبی و رهبر آنان بود.
در تابستان سال ۱۳۵۷ خورشیدی، چند ماه قبل از درگذشت پدرش صفی قلی ،این مسئولیت یعنی رهبری پیروان اهل حق به عهده او گذاشته شده بود.
اولین کار صفی قلی در سرخ حصار تشکیل یک گروه بنام «رنجر» بود، که شامل تعدادی ازافراد از اقشار مختلف برای باخبرشدن از شرایط پیروان و دادن رهنمود به آنان انتخاب و کار خود را آغاز کرد ودر اصل هجرت نیز از اول ۱۳۵۸ تا اول ۱۳۵۹ بوده و بعد از آن افراد به تدریج اضافه شدند و در سرخ حصار ساکن شدند ،از آنجا که او( آقای اشرفی ) هدف ازهجرت به سرخ حصار را ایجاد اولین سمبل ، نمونه و پایگاه جامعهی بی طبقهی توحیدی عنوان کرده بودند، در کلی ترین صورت ،با هدف نهایی و سمت و سوی سازمان مجاهدین خلق ایران، هدف مشترکی پیدا می کردند.
از طرف دیگر به رغم این که گروه ها ودسته جات گوناگون به وجود آمده بودند ، اما بعد از قیام و انقلاب ۱۳۵۷ اقبال و بالندگی مجاهدین به اوج خود رسیده بود وکانون توجه ، جلب و جذب نسل جوان گردیده بود. ازسوی دیگر از جوانان مهاجرین نیز تعداد قابل توجه هواداری از مجاهدین را در بین آن همه جریانات برگزیده بودند. دراین زمینه نه فقط خود آقای اشرفی بلکه یاران عاشقش همچون دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر غلامحسین رشیدی، در کلاس های تبیین جهان مسعود رجوی در تهران مشارکت می نمودند .
در حالی که اوخود پیر و رهبر این افراد بود و همه به طور مطلق از او فرمان می بردند با این حال اصلی ترین کار و هدایتش رهنمون به سوی سازمان بوده است .
ازطرفی به رغم تعقیب وکنترل رژیم موارد تشویق وحمایت ازسازمان کم نبود واکنون نیز در نوشته ها وفایل های صوتی او موجود می باشد .
از جمله در یک سخنرانی عمومی باتوجه به اینکه بیش از ۸۰ ٪ پیروانش کارگر و کشاورز بودند ، با یک مثال ساده چنین می گوید:
«که اگرهدف نهایی کرج بوده باشد ممکن است ما از اتوبان زودتر به آنجا برسیم ولی سازمان از جاده مخصوص به هماجا خواهد رسید که هدف یکی می باشد و...»
باتوجه به مختصر توضیحاتی که در مقدمه گفته شد ،وارد شدن رژیم به سرخ حصار از آغازمدارس ازسال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ بوده است ،که ماموری بنام مصباح رابه عنوان رئیس مدرسه ی ابتدائی اسد آبادی سرخ حصار گمارده شد که در اوایل همان سال در ماموریت خود در یک خانواده ای بریده بایک خائن فعال در آشنا ورابط برقرار نمود وکارخود راشروع کرد.
از طریق همین کانال از شرایط مهاجرین وبه ویژه خود آقای اشرفی و یاران نزدیکش گزارشاتی تهیه و کار دشمن برای ضربه زدن آغازشد.
از طرف دیگر سرخ حصار مهاجر نشین مخصوصا خود آقای اشرفی، جوانان هوادار، به شاخه کرج سازمان وصل بودند ، که در ضربهی سال ۱۳۶۰ و۱۳۶۱ نه فقط دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر رشیدی بلکه تعداد زیادی دستگیر و برخی به زندان رفتند.
نام مستعار خود آقای اشرفی در تشکیلات کرج مهدی بوده است .
گروههای ۱۲گانه جوانان در شهرک سرخحصار
صفی قلی گفت که اولین کارش در سرخ حصار تشکیل یک گروه بنام رنجر بود ، که شامل تعدادی از افراد از اقشار مختلف برای باخبر شدن از شرایط پیروان و دادن رهنمود به آنان انتخاب و کار خود را آغاز نمود. در اصل هجرت نیز از اول ۱۳۵۸ تا اول ۱۳۵۹ بوده و بعد از آن افراد به تدریج اضافه شدند و در سرخ حصار ساکن شدند ،از آنجا که او( آقای اشرفی ) هدف از هجرت به سرخ حصار را ایجاد اولین سمبل، نمونه و پایگاه جامعهی بیطبقهی توحیدی عنوان کرده بودند، در کلی ترین صورت ،با هدف نهایی و سمت و سوی سازمان مجاهدین خلق ایران، هدف مشترکی پیدا می کردند.
از طرف دیگر به رغم این که گروه ها و دسته جات گوناگون به وجود آمده بودند ، اما بعد از قیام وانقلاب ۵۷ ،اقبال و بالندگی مجاهدین به اوج خود رسیده بود و کانون توجه، جلب و جذب نسل جوان گردیده بود. ازسوی دیگر از جوانان مهاجرین نیز تعداد قابل توجهی هواداری از مجاهدین را دربین آن همه جریانات برگزیده بودند .در این زمینه نه فقط خود آقای اشرفی بلکه یاران عاشقش همچون دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر غلامحسین رشیدی ، در کلاس های تبیین جهان در تهران شرکت میکردند.
قبل از تولد هسته های مقاومت ازطریق سازمان مجاهدین خلق ایران ،وبعداز استقرار واسکان یافتن اکثریت مهاجرین درسرخ حصار ،به فرمان آقای اشرفی در محلات مهاجرنشین سرخ حصار قریب به ۱۲ گروه ازجوانان مهاجر تشکیل شده بود .
صفیقلی در کلی ترین صورت آموزشها، شعائر و رهنمودهایش بر پیروان خود در سرخ حصار سمت دادن به سوی سازمان مجاهدین خلق ایران بود .
به همین دلیل در بدو ورود دربین پیروان خود گروهها ،تیمها و کمیته های مختلفی بهوجود آورده بود و آموزشهایش نیز برهمین اساس منتقل میشد ،ازجمله کارهایی که انجام داد و راه اندازی کرد ورزش صبحگاهی بود که مجاهد شهید دکترصدرالله سیاه منصوری مسئولیت آن را به عهده گرفت .
طبق برنامه ای که دکتر مشخص کرده بود ، صبح ها تقریبا ۱ ساعت قبل از آغاز رفتن کارگران به محل کارخود در کارخانجات ورزش شروع و پس از یک ساعت تمام می شد.
تمامی مسئولین گروه های ۱۲ گانه وظیفه داشتند که قبل از زمان بندی مشخص شده اعضای گروه خود رابیدار ونتیجهی حضور و غیاب را به دکتر بدهند و بعد از آن ورزش شروع می شد .
بعداز نرمش های اولیه توسط دکتر صدرالله،حرکت دوی جمعی به سمت زمین چمن آغاز می شد و بعد از یکی ،دو دور دویدن در زمین فوتبال مجددا به محل تجمع اولیه برمی گشتند و ورزش تمام و هر کس به دنبال کار خود می رفت..
وقتی ازطرف آقای اشرفی دستوری صادر می شد تمامی دست اندرکاران، ریل اجرای کار و تقسیم بندی تیم ها رامشخص می کردند.
در این پروژه نیز کارها تقسیم شد ،دیوارکشی اطراف و حصار استادیوم ورزشی سرخحصار به گروه های ۱۲ گانه واگذار شد که بین گروه ها نیز با متراژ تقسیم و هر گروه قسمتی از دیوار را به عهده گرفت .
به دلیل کمبود ویا نبود بودجه قرارشد این دیوار را با ۲متر ارتفاع با گل به صورت دیوار خشت گلی ساخته شود.
برای نمونه در این کار جمعی، گروه عرفان با یک مسئول کار را آغاز کرد که باید خاک را از زمین می کند و با آب گل درست می کرد وبسیار سخت باید مدتی زیاد آن گل را آماده میکردند تا قوام داشته باشد که دیوار خشتی ۲ متر را بتوان بالا برد هر ردیف آن گل چیده شده باید خشک می شد تا ردیف بعدی رابتوان چید تا ریزش نداشته باشد.
و اما کشت پرورش چمن برای زمین فوتبال هم به عهده همان گروه ها بود ولی بازیکنان فوتبال در دو تیم جوانان و بزرگسالان، فوتبالیستهای این دو تیم بعد از آماده سازیهای اولیه ،بعد ازبذرپاشی قریب به یک ماه شبانه روز به طور مستمر زمین چمن را آبیاری میکردند تا در اولین چین چمن که حدودا از اول شهریورماه تا اول مهرماه طول کشید ،وقتی چمن حدودا۱۰ ،۱۵ سانت بلند شد دیگر بعد از آن شیوه آبیاری متفاوت بود .
این بازکنان درمدت پرورش چمن چنان تیم بندی و تقسیم کار کرده بودند که درآن یک ماه هیچ وقت آبیاری ۲۴ ساعته قطع نشد.
۴ ـ گروه رنجیر، این گروه ،اولین گروهی بود که آقای اشرفی قبل از وفات پدرش، که رهبری پیروان خود را درسال ۱۳۵۷ به او واگذار کرده بود تشکیل داد.
بنابه گفتهای صفیقلی، این گروه از اقشار مختلف پیروان خود برگزیده شدهاند که در زمان درگذشت پدرش قریب۶ ماه با آنان کارکرده بودتا هم شخصیت آنها را از جنبههای گوناگون بشناسد و هم ازطریق آنان به پیروان خود دسترسی داشته باشد.
دراین ۵،۶ ماه اوایل در هفته یکبار و شاید هم بیشتر برای آنان نشست و جلسه برگزار می شد و شاید هم بیشتر از آن و بعضا به مسافرت رفتنها وبا مهربانی با آنان برخورد میکرد تا در این مدت شخصیت واقعی افراد را بشناسد تا بر همین اساس به آنان مسئولیت بدهد.
برخی از فعالیتهای عیاران در سازندگی شهرک سرخحصار
۱ ــ احداث وبرپاکردن مسجد صاحب الزمان
۲ ــ تعاونی مصرف محلی
۳ــ غسالخانه ،به رغم این که مهاجرین ساخته بودند ،اما درتمامی محورهای فوق سرخحصا ر بزرگ استفاده می کردند.
۴ ــ جدول بندی خیابانها ،درختکاری و آسفالتکاری
۵- احداث استخر
۶ ــ خانه سازی و اهدای آن به افراد تهیدست مخصوصا با اقدام عملی و کار جهادی گروه ۱۲ گانهای جوانان مهاجرین در محلات
۷ ــ جمع آوری وفراهم کردن جدول ازبیابانهای شهریار و باباسلمان از پادگانهای تخریب و مدفون شده در زمان شاه، برای جدول بندی خیابانها
۸ ــ احداث و راه اندازی استادیوم ورزشی استاندارد ،که از بهترین چمنها در کشور میباشد.
۹ ــ تعاونی کشت و صنعت میثاق در همدان که به مساحت ۱۵۶ هکتاربا ۱۵حلقه چاه عمیق که از سرخ حصارحدودا ۳۰۰ کیلومتر فاصله داشت.
۱۰ ــ به طور هفتگی خانه گردی ،جمع آوری زبالههای خانههای مهاجرین در روزهای جمعه درهرهفته و...
۱۱ ــ کاشت، داشت، وجین کاری علف هرز و برداشت تمامی محصولات کشت و صنعت در همدان با مشارکت اهالی شهرک.
۱۲ ــ جهاد بانوان در تعاونی همدان
لازم به ذکر است، تمامی این پروژهها و کارهای عمرانی توسط مردم شهرک به رهبری صفی قلی اشرفی بدون ذرهای کمک یا مشارکت دولتی انجام شد.
تاسیس شرکت میثاق همدان
این تعاونی در استان همدان و در بخش فامنین تاسیس شده بود که فاصلهی آن ازسرخ حصار حدودا ۴ ساعت با اتوبوس است.
زیرمجموعهها و بخشهای آن در کلیترین صورت عبارتاند از:
ــ کشاورزی ، دامداری ،صنعت و...
مساحت این شرکت ۱۵۴۵۰ هکتار و دارای ۱۵ حلقه چاه عمیق فعال یود، این شرکت برعکس شرکتهای مشابه که به طور قانونمند درچند سال اول راه اندازی سوددهی نداشتند، بلکه بعضا در سالهای اول و دوم زیان دهی دارند در اولین سال برداشت خود از محصولات سوددهی داشت و این شرکت ازطرف استانداری همدان مورد تشویق و یک دستگاه کامیون و تعدادی دستگاههای کشاورزی جایزه دریافت کرده بود .
محصولات کشاورزی دراین شرکت در برگیرندهای قسمتها ومحصولات ذیل بوده است .
گندم، جو، یونجه، شبدر، ذرت، گوجه فرنگی، سیب زمینی، خربزه و هندوانه و... که محصولاتی هچون جو، یونجه ،شبدر و ذرت، خوراک و نیاز بخش دامداری را فراهم و تامین می کرد. تیم کارشناسی قوی ازجمله خود دکتر صدرالله محصولات را ازنظر کمی و کیفی زیر نظر داشتند. اصلیترین محصول در بخش کشاورزی گندم میباشد. دمداری نیز به دو گروه تقسیم شده بود، یکی دامداری بود و دیگری دامپروری که کار دامداری، تکثیر و گسترش بود ولی کار دامپروری نیاز کشتارگاهها را تامین می نمود.
در قسمت دامپروری، دکتر صدرالله سیاهمنصوری یک کار تخصصی آغاز کرده بود ولی رژیم جمهوری اسلامی به او مجال نداد و اعدام شد. او چون تخصصش ژنتیک دام بود برای نمونه، روی گروهی از گوسفندان کارکرده بود که درصورت موفق بودن کار تولید این نسل در دامداری را شروع کند ،او در مرحلهی اول موفق شده بود که گوسفند یک بار زایی در سال را دو بارزایی و دوقلوزایی کند.
قسمتها و بخشهای صنایع در شرکت میثاق:
۱ــ تراشکاری :
تمامی دستگاههای مورد نیاز خریداری و در شرکت میثاق راه اندازی شده بود.
۲ــ کارگاه آهنگری :
کار اصلی این کارگاه در و پنجرهسازی بود که در خود سرخحصار، یکی از کارگاههای مطرح و پرکار بود که ازشهرکهای اطراف نیز برای کارهای مورد نظر به این کارگاه مراجعه می کردند.
۳ــ کارگاه تانکرسازی :
کار اصلی این کارگاه ساختن منابع آب در سایزها و ابعاد گوناگون بود اعم از تانکرهای هوایی، برای خانهها، زمینی و زیرزمینی و تانکر برای ماشینهای سوخت رسان و...که این کارگاه نیز در بازاریابی و تولید کار فعال وپرکار بود .
۴ ــ کارگاه کابینت سازی :
این کارگاه هم چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی کارش عالی بود در اول کار با آلومینیوم کار می کرد و بعد کار باچوب
را هم شروع کرد در ادامهی کار دوگانه در نهایت تماما باچوب کارمی کرد چون قیمت وکیفیت کار بالابود.
۵ ــ چوببری:
این کارگاه نیز پرکار بود ،به دلیل این که ازکارگاههای مختلف نجاری سفارش می گرفتند و کار می کردند ،در این
کارگاه یک قسمت چوب خشککن هم داشت که می توانست ازکارگاههای نجاری چوب تر هم بگیرد و خشک
شده و برش خورده تحویل بدهد به همین دلیل همیشه فعال بود.
اعضای نهضت عیاران
۱- امانالله سیاه منصوری فرزند احمد علی، ۲۳ساله کشاورز ۲- احمد زنگی ۲۵ساله دیپلم
۳-روحالله اشرفیان، ۳۴ساله، کارمند بانک مرکزی تهران
۴-سیدحیدر نوری ۳۵ ساله، افسر فراری هوانیروز
او از چتربازان با تجربه ارتش بود
۵ـ بهرام تیموری (فرزند یوسفعلی) ۲۷ساله، دیپلم
۶ـ قربان علیدرویش ۲۹ساله، شغل آزاد
۷ ـ دکتر صدرالله سیاه منصوری (فرزند رضا) شاغل در دانشگاه تهران
دکتر صدرالله سیاهمنصوری پرفسور رشته ژنتیک و نویسنده چند جلد کتاب و استاد دانشگاه بود.
۸ـ غلامعلی تیموری (فرزند قریب علی) ۲۵ساله، دیپلم
۹ـ درویش علی تیموری (فرزند قریبعلی) ۲۳ساله کشاورز
۱۰ـ حیدر تیموری (فرزند نظر علی) ۳۵ساله، راننده
۱۱ـ یحیی تیموری (فرزند ایاز) ۳۷ساله کشاورز
۱۲ـ حیدر سیاهمنصوری ۳۵ساله (که حدود یکماه پس از همرزمانش اعدام گردید)
۱۳ـ دکتر غلامحسین رشیدی ۲۹ساله (که در بهار سال ۶۲ اعدام شد)
او چند تن از مجاهدین که در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجروح شدند را در سرخحصار درمان کرد.