کاربر:Omid/صفحه تمرین3
قیامهای ۴۰ ساله ایران بلیبل
تظاهرات ۳۰ خرداد ۶۰
در روز ۳۰ خرداد ماه ۶۰، مردم در اعتراض به اقدامات خودسرانه و سرکوبگرانهی خمینی و مجلس او، دست به یک تظاهرات مسالمتآمیز زدند. برای اولین بار پس از انقلاب ضد سلطنتی و به صورت رسمی و طبق فرمان خمینی که همان روز از رادیو قرائت شد، به روی مردم در تهران آتش گشوده شد و دهها تن کشته، صدها تن مجروح و هزاران تن بازداشت و روانهی زندانها و شکنجهگاهها شدند.
قتل عام ۵ مهر ۱۳۶۰
اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران روز ۵ مهر سال ۱۳۶۰ با شعار مرگ بر خمینی در خیابانهای شهر تهران دست به تظاهرات زدند. این حرکت با شلیک و کشتار خیابانی آنها توسط سپاه پاسداران و نیروهای مسلح شبه نظامی سرکوب شد.
قتل عام تظاهرات در مشهد
قیام ۹ خرداد ۱۳۷۱ مشهد یکی از شورشهای گسترده در یک شهر بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران است. دولت هاشمی رفسنجانی اوایل دههی هفتاد خورشیدی، با اجرای سیاست تعدیل اقتصادی، باعث رشد سریع تورم شد. نرخ تورم در سال ۱۳۷۰، ۲۰.۷ بود و تا سال ۱۳۷۴، به ۴۹.۴ رسید. رقمی که بالاترین نرخ رسمی تورم در ایران نام گرفت و شوک بزرگی در اقتصاد ایران برجا گذاشت. شورش مردم مشهد در پی اعتراض حاشیهنشینان «کوی طلاب» مشهد به تخریب خانههایشان به وقوع پیوست و در نهایت به یک تظاهرات چند ده هزار نفری با شعارهایی علیه کارگزاران و رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران همراه با حمله به اماکن دولتی، تبدیل شد و سرتاسر شهر مشهد را فراگرفت. در این تظاهرات مردم مشهد اقدام به تصرف مسلحانهی کلانتریهای ۳ و ۴ کردند. در جریان اعتراض ساکنان کوی طلاب، به یک دانشآموز از سوی ماموران شلیک شد و همین موضوع مقدمهی یک شورش خیابانی گسترده و پرخشونت را در مشهد فراهم کرد. به روایت شاهدان عینی، در مدت کوتاهی دو کلانتری به تسخیر معترضان درآمد و چندین ساختمان دولتی، بانک و موسسههای وابسته به آستان قدس به آتش کشیده شد. همچنین در پی این اعتراضها، برخی از پرسنل امنیتی و انتظامی، به علت کوتاهی، قصور و عدم توانایی در برخورد با معترضین به دادگاه سپرده شده و روانه زندان شدند. این تجمعات تا پایان روز دهم خرداد با گسیل گستردهی نیروهای سپاه سرکوب شد. هرگز آماری رسمی از تعداد کشتهشدگان، بازداشتیها و میزان خسارتهای مالی در خلال این اعتراضات اعلام نشد. تنها روزنامهی خراسان به نقل از دادستانی مشهد از اعدام چهار نفر از افراد دستگیرشده خبر داد.[۱]
قتل عام تظاهرات مردم بوکان ۱۳۷۱
تظاهرات قهرآمیز مردم بوکان در ۱۹خرداد ۱۳۷۱ به کشته و مجروح شدن دهها تن منجر شد. در بوکان بهدنبال ایجاد مزاحمت پاسداران برای مردم، اهالی به مقابله با نیروهای نظامی و امنیتی برخاسته و یک قیام تمامعیار شهری بهوقوع پیوست. در جریان آن قیام، تعداد بیشماری از مردم توسط پاسداران مجروح و تعدادی هم کشته شدند، بوکانیها در آن حرکت، همراه با شعارهای مرگ بر خامنهای و مرگ بر رفسنجانی، به مقابله با قوای حکومتی برخاسته و پاسخ آتش پاسداران را با آتش دادند.
قتل عام تظاهرات مردم قزوین[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در تظاهرات و اعتراض مردم قزوین در ۱۲مرداد ۱۳۷۳ مردم و جوانان این شهر، تقریباً تمامی نهادهای وابسته به دولت را به آتش کشیدند.
خیزش مردم قزوین هنگامی جرقه خورد که لایحهی استان شدن قزوین در مجلس رد شد و مردم در روز ۱۳ مرداد ۱۳۷۳ به خیابان ریختند. روزنامهی سلام که در آن دوران مخالف رفسنجانی محسوب میشد در ۲۲ شهریور ۱۳۷۳ در مطلبی اندکی پرده را کنار زد:
«موج اعتراض بالاگرفت … جاده ها بسته میشود. بعضی از سینماها، بانکها، ادارات دولتی و پمپبنزینها خسارت میبینند… مسئولین شهر … نتوانستند با اغتشاشکنندگان رابطهای برقرارکنند، به طوری که نیروهای انتظامی محل کاری از دستشان برنمیآمد. افراد یا به جمع حملهکنندگان پیوستند یا سکوت کردند. مخالفین نیز توان ابراز مخالفت نداشتند… وزیر کشور بشارتی به نمایندگی از رئیس جمهور رفسنجانی وارد ماجرا میشود. در مسجد اصلی شهر … سخنرانی میکند… وقتی نسبت به وقایع شهر و نقش مردم اعتراض میکند، سخنرانی وی قطع میشود و مردم مسجد را ترک میکنند. مجدداً درگیری بالا میگیرد. نماینده مردم قزوین در مجلس] هم زخمی میشود… روز بعد نیز درگیریها ادامه مییابد…»[۲]
شاهدان عینی دیگر هم از حجم و گستردگی این خیزش و هم از شمار بسیار جانباختگان آن خبر میدهند. ازجمله مهندس مهدی بازرگان در مصاحبه با روزنامهی آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»، که توسط خبرنگار این روزنامه در روز ۲۲ آبان ۱۳۷۳ در تهران انجام شد، دربارهی قیام مردم قزوین میگوید:
«… در ایران… کوچکترین حرکات، تجمّعات مردم، اعتصابات کارگران یا دانشجویان، به دلیل ترس از گسترش آنها، با خشونت سرکوب میگردد. به عنوان مثال، در وقایع شهر قزوین… تعداد زیادی را کشتند. آنها بسیاری از مردم را اعدام کردند… مردم در اتوبوسها، تاکسیها، در صفوف تحویل گرفتن قند و شکر رژیم را نفرین کرده، به آن فحش میدهند.»
چند هفته بعد از تظاهرات گسترده در قزوین، شامگاه ۹ شهریور ۱۳۷۳ خامنهای یک سخنرانی به مناسبت پایان «هفتهی دولت» برای رفسنجانی و اعضای دولتش که به دیدار او رفته بودند، با اشارهی تلویحی به قیام قزوین مهر تاییدی بر خشونتهای وسیع صورتگرفته نهاد و گفت: «باید نسبت به کسی که نظم عمومی را خراب میکند، اندکی حتی اغماض روا نداشت…»[۳]
روزنامهی «ابرار» ۱۵ شهریور ۱۳۷۳ در مقالهی «توطئه از هر سو»، پس از درج این جملهی خامنهای در سخنانش به مناسبت «هفتهی وحدت» که «تلاشهایی که به وسیله منافقین انجام شده، به خوبی نشانگر این واقعیت است که میخواهند اصل وحدت را …از میان بردارند» نوشت: «این سخنان در وضعی که از هر سو توطئهای علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده میشود، باید به وسیلهی مسئولان اجرایی کشور به کار گرفته شود… هرگز شرایط منطقهای تا این حد حساس نبوده است».
سه هفته بعد، جنّتی در نماز جمعهی تهران در روز ۸ مهر ۱۳۷۳ از «شرایط حساس» سخن گفت: «شرایط امروز مملکت ما …عادی نیست. آن دشمنانی که از این انقلاب ضربه خوردند… آرام نمینشینند. ما وظیفهمان این است که هر کسی این خطر دشمن را احساس بکند، همین جوری که از اول انقلاب همه بسیج شدند برای مبارزه با دشمن، با تمام وجود در مقابل دشمن بایستند.»[۴]
رادیو بیبیسی، از روز ۱۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۷۳، در سلسله برنامهای با عنوان «بررسی علت بروز ناآرامیها در شهرهای ایران»، در بارهی این خیزشهای مردمی در شهرهای مختلف ایران گزارشی دارد و با «چند شخصیت ایرانی» نیز در این باره مصاحبه کرده است. برنامهی بیبیسی، با این مقدمه آغاز میشود: «…در سالهای اخیر در شهرهای مختلف ایران ناآرامیها و شورشهای گستردهای روی داده است. مشهد و شیراز، اراک و زاهدان و قزوین و تبریز و شهرهای دیگر در چهارگوشهی ایران هر یک شاهد تظاهرات گستردهی مردم برضد حکومت جمهوری اسلامی ایران بودند. اکثر این تظاهرات به خشونت کشیده شد… بیشتر کارشناسان مسائل ایران معتقدند که در ناآرامیهای اخیر شهرهای ایران نقش اصلی را جوانان به عهده داشتهاند…»
نیروهای لشگر ۱۰ سیدالشهدا از تهران این شورش را سرکوب کردند و گفته شده که چندین نفر دراین درگیریها کشته شدند.
برخی نیروهای نظامی- امنیتی از شورش قزوین در مرداد ۱۳۷۳ به عنوان فتنهی عظیم نام بردهاند؛ از جمله علی فضلی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران دربارهی آن شورش گفت:
«من لشگر سیدالشهدا بودم که گسترهی جغرافیای ما تا قزوین بود و تیپ سوم ما مستقر بود. ما با رزمندگان ارتباط داشتیم اما من با بعضی مسوولان که اسم نمیبرم، تماس گرفتم و گفتم مردم را به آرامش دعوت کنید. شما دعوت کردید بیایند تظاهرات کنند. اما در نهایت از دستشان در رفته بود. اراذل و اوباش آمدند و سوار بر معرکه شدند؛ حادثهی تلخ و دلخراشی که قریب به ۱۸۶ نقطهی قزوین، ۵۵ بانک، تعدادی از فروشگاهها، درختها و کیوسکهای مسیر را تخریب کردند.»[۵]
بعدها حجاریان در مصاحبهای فاش کرد که در سرکوب قیام مردم قزوین از آرپیجی و کاتیوشا استفاده شد.[۶]
منابع
- ↑ مشهد: شورشی که سرکوب شد، سایت بیبیسی فارسی
- ↑ از لس آنجلس تا قزوین، چاپ پنجم، ۱۳۷۸، تهران، ص ۳۲
- ↑ روزنامه سلام، ۱۰ شهریور ۱۳۷۳
- ↑ رادیو ایران، ۸ مهر ۱۳۷۳
- ↑ درد دلهایی ناگفته یک فرمانده دفاع مقدس، خبرگزاری ایرنا
- ↑ انصاف نیوز، ۹ اسفند ۱۳۹۶