آریایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد  در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .<ref name=":0">نسل آریایی - [http://aryan-generation.blogfa.com/post-1.aspx آریایی ها]</ref>
کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد  در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .<ref name=":0">نسل آریایی - [http://aryan-generation.blogfa.com/post-1.aspx آریایی ها]</ref>
== فلات ایران در زمان آریایی‌ها ==
با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را (اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند .
فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ،گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .
البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .<ref name=":0" />


== مهاجرت قوم آریایی ==
== مهاجرت قوم آریایی ==
خط ۳۷: خط ۳۰:
یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و… را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمی‌داده‌است.<ref name=":4" />  
یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و… را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمی‌داده‌است.<ref name=":4" />  


ولی بطور کلی آریایی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم می شوند .  دسته ی اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :
ولی بطور کلی آریایی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم می شوند .  دسته ی اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :[[پرونده:گسترش اقوام آریایی‌ طبق یکی از نظریه‌ها.jpg|بندانگشتی|گسترش اقوام آریایی‌ طبق یکی از نظریه‌ها]]گروه اول عبارتند از ( سلت ها ) ، ( ایرلندی ها ) ، ( گل ها ) و دومین گروه : ( گلواها ) ، ( اسکاتلندی ها ) ، ( برتن ها ) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند . و دیگری اسلاوها که شامل ( روس ها ) ، (بلغاری ها ) ، ( لهستانی ها ) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند . و سومین گروه : ( لاتینی ها) که در کرانه ی دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند . و چهارمین گروه : (ژرمن ها ) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیره ی ( اسکاندیناوی ) را طی کردند . که البته دانمارکی ها ، نروژی ها آلمان ، گونیک از این دسته و جزو شاخه ی غربی ژرمن ها به حساب آمده که در کنار آنها باید ( لیتوانی ) ها و ( استونی ) ها را به شاخه ی شرقی ژرمن ها دانست . و دسته ی دوم که به آسیا مهاجرت کرده که البته مهاجرین آسیایی نیز به چند دسته تقسیم شده که عبارتند از : (هندی ها ) ، ( سکاها ) ، ( هیتی ها ) ، ( میتانی ها ) از آن جمله هستند و البته شاخه ی آسیایی هند و اروپاﺌیان شامل : کیمریان ، اشکانیان ، موسیان ، لوکیان ، فلسطینیان ، مینانیان ، اورارتوﺌیان ، سکوتیان (سکاها ) و فریژی ها ( فریگیان ، فروگیان ) هستند که میتانی ها از کهن ترین قوم هند و اروپاﺌیان هستند


گروه اول عبارتند از ( سلت ها ) ، ( ایرلندی ها ) ، ( گل ها ) و دومین گروه : ( گلواها ) ، ( اسکاتلندی ها ) ، ( برتن ها ) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند . و دیگری اسلاوها که شامل ( روس ها ) ، (بلغاری ها ) ، ( لهستانی ها ) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند . و سومین گروه : ( لاتینی ها) که در کرانه ی دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند . و چهارمین گروه : (ژرمن ها ) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیره ی ( اسکاندیناوی ) را طی کردند . که البته دانمارکی ها ، نروژی ها آلمان ، گونیک از این دسته و جزو شاخه ی غربی ژرمن ها به حساب آمده که در کنار آنها باید ( لیتوانی ) ها و ( استونی ) ها را به شاخه ی شرقی ژرمن ها دانست . و دسته ی دوم که به آسیا مهاجرت کرده که البته مهاجرین آسیایی نیز به چند دسته تقسیم شده که عبارتند از : (هندی ها ) ، ( سکاها ) ، ( هیتی ها ) ، ( میتانی ها ) از آن جمله هستند و البته شاخه ی آسیایی هند و اروپاﺌیان شامل : کیمریان ، اشکانیان ، موسیان ، لوکیان ، فلسطینیان ، مینانیان ، اورارتوﺌیان ، سکوتیان (سکاها ) و فریژی ها ( فریگیان ، فروگیان ) هستند که میتانی ها از کهن ترین قوم هند و اروپاﺌیان هستند
شاخه ی هندی از ناحیه ی شمال غربی و از طریق راه ها و گذرگاه ها ی رشته کوه هندوکش به  سوی رودخانه ی هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب ( پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانه هایی از رودخانه ی سند ) سکونت کردند . البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد .


شاخه ی هندی از ناحیه ی شمال غربی و از طریق راه ها و گذرگاه ها ی رشته کوه هندوکش به  سوی رودخانه ی هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب ( پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانه هایی از رودخانه ی سند ) سکونت کردند . البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد .[[پرونده:گسترش اقوام آریایی‌ طبق یکی از نظریه‌ها.jpg|بندانگشتی|گسترش اقوام آریایی‌ طبق یکی از نظریه‌ها]]اما شاخه ای از آریایی ها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال 1650 پیش از میلاد  وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانه های حضور آنان  پس از سال 1600 پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد . بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابه های جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوه های زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند  . که این شاخه از آریایی ها به شاخه اصلی یا (هند و ژرمنی ) معروف اند . البته پیش از ورود آریایی ها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران می زیستند که با ورود آریایی ها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریایی ها دادند . لازم به ذکر است که ورود آریایی ها به ایران در یک نوبت نبود و همه ی آریایی ها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند . آریایی ها از دو ناحیه ی مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدند که ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند .
اما شاخه ای از آریایی ها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال 1650 پیش از میلاد  وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانه های حضور آنان  پس از سال 1600 پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد . بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابه های جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوه های زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند  . که این شاخه از آریایی ها به شاخه اصلی یا (هند و ژرمنی ) معروف اند . البته پیش از ورود آریایی ها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران می زیستند که با ورود آریایی ها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریایی ها دادند . لازم به ذکر است که ورود آریایی ها به ایران در یک نوبت نبود و همه ی آریایی ها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند . آریایی ها از دو ناحیه ی مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدند که ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند .


آریایی ها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و ... که توسط آریایی های هند و اروپایی احتمالاً در حدود 1800 سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابه ها و آذوقه های خود را به فلات ایران آوردند .<ref name=":0" />
آریایی ها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و ... که توسط آریایی های هند و اروپایی احتمالاً در حدود 1800 سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابه ها و آذوقه های خود را به فلات ایران آوردند .<ref name=":0" />
در باره‌ي مسير مهاجرت اقوام آريايي (ماد و پارس‌) به داخل نجد ايران، از ديرباز دو ديدگاه وجود داشته است؛ در ديدگاهي، مدخل اين مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در ديدگاه ديگر، ماورا‌ءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعيت و درستي ديدگاه دوم آشكار و ثابت گرديده است؛ چرا كه اولاً، به دست آمدن انبوهي آثار باستان‌شناختي از نواحي مركزي ايران (مانند سيلكِ كاشان) كه مربوط و متعلق به مردماني مهاجر و نورسيده با ويژگي‌هاي آريايي‌ست، نشان مي‌دهد كه اين ناحيه در مسير مهاجرت اقوام آريايي (ايراني) قرار داشته است و ثانياً، نزديكي و پيوستگي زبان پارسي‌باستان با زبان‌هاي آريايي آسياي ميانه (مانند خوارزمي و سغدي) بسيار بيش‌تر است تا با زبان‌هاي آريايي ناحيه‌ي قفقاز مانند «سَرمَتي» و اين نكته نمودار پيوند و نزديكي افزون‌تر اقوم ايراني (ماد و پارس) با ديگر اقوام آريايي ساكن ماوراءالنهر و آسياي ميانه است تا آريايي‌تباران مقيم قفقاز.
بر پايه‌ي آن چه گفته شد، آشكار است كه مدخل مهاجرت اقوام ايراني (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بوده است.<ref name=":1">[https://azargoshnasp.net/history/Aryan/qowmaryayikiya.htm قوم آريايی]</ref>
== فلات ایران در زمان آریایی‌ها ==
با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را (اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند .
فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ،گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .
البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .<ref name=":0" />


== تاریخ تقریبی مهاجرت قوم آریایی ==
== تاریخ تقریبی مهاجرت قوم آریایی ==
خط ۵۸: خط ۶۲:
گروه دیگری از اقوام هندوایرانی (آریایی) که نیاکان ایرانیان بعدی را تشکیل می‌دادند، در هزاره‌ نخست پیش از میلاد از همان خاستگاه، به سوی نجد ایران رهسپار شدند و سرانجام در دامنه‌های زاگرس متوقف گردیدند و هرکدام پس از مدت‌ها هم‌زیستی و هم‌کاری و درآمیختن با اقوام بومی‌ منطقه، حکومت و تمدن درخشانی را پدید آوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلی از این اقوام مهاجر آریایی بودند که در غرب و جنوب‌غرب نجد ایران حکومت و تمدن خویش را بنیان نهادند<ref name=":3">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/2560/%D9%82%D9%88%D9%85-%D8%A2%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%8A%D9%8A/ قوم آریایی]</ref>
گروه دیگری از اقوام هندوایرانی (آریایی) که نیاکان ایرانیان بعدی را تشکیل می‌دادند، در هزاره‌ نخست پیش از میلاد از همان خاستگاه، به سوی نجد ایران رهسپار شدند و سرانجام در دامنه‌های زاگرس متوقف گردیدند و هرکدام پس از مدت‌ها هم‌زیستی و هم‌کاری و درآمیختن با اقوام بومی‌ منطقه، حکومت و تمدن درخشانی را پدید آوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلی از این اقوام مهاجر آریایی بودند که در غرب و جنوب‌غرب نجد ایران حکومت و تمدن خویش را بنیان نهادند<ref name=":3">تاریخ ما - [https://tarikhema.org/ancient/2560/%D9%82%D9%88%D9%85-%D8%A2%D8%B1%D9%8A%D8%A7%D9%8A%D9%8A/ قوم آریایی]</ref>


== حکومتها ==
== تشکیل حکومتهای آریایی ==
مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .
مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .


خط ۱۰۹: خط ۱۱۳:


تا اینکه ما به تک خدایی می‌رسیم. آریایی‌ها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان می‌شوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشته‌ایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه می‌دهد. آیین‌ها باستانی ما همه دوگانه اند. آیین‌های ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی ، در مقابل زایش مرگ ، اگر بخواهیم این دوئالیسم‌ها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کرده است. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسم‌ها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه می‌پاشد.<ref>آفتاب - [http://aftabnews.ir/vdcjmyea.uqetxzsffu.html آریایی‌ها اولین قوم یکتا پرست]</ref>
تا اینکه ما به تک خدایی می‌رسیم. آریایی‌ها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان می‌شوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشته‌ایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه می‌دهد. آیین‌ها باستانی ما همه دوگانه اند. آیین‌های ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی ، در مقابل زایش مرگ ، اگر بخواهیم این دوئالیسم‌ها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کرده است. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسم‌ها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه می‌پاشد.<ref>آفتاب - [http://aftabnews.ir/vdcjmyea.uqetxzsffu.html آریایی‌ها اولین قوم یکتا پرست]</ref>
== مسير مهاجرت اقوام آريايي ==
در باره‌ي مسير مهاجرت اقوام آريايي (ماد و پارس‌) به داخل نجد ايران، از ديرباز دو ديدگاه وجود داشته است؛ در ديدگاهي، مدخل اين مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در ديدگاه ديگر، ماورا‌ءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعيت و درستي ديدگاه دوم آشكار و ثابت گرديده است؛ چرا كه اولاً، به دست آمدن انبوهي آثار باستان‌شناختي از نواحي مركزي ايران (مانند سيلكِ كاشان) كه مربوط و متعلق به مردماني مهاجر و نورسيده با ويژگي‌هاي آريايي‌ست، نشان مي‌دهد كه اين ناحيه در مسير مهاجرت اقوام آريايي (ايراني) قرار داشته است [بويس (1376) ، ص 41 ؛ بويس (1375) ، ص 19 ؛ بويس (1377) ، ص 66 و 64 ؛ گيرشمن، ص 1 ــ 60 ، 67 به بعد؛ بهار (1376) ، ص 391 ، 389]؛ و ثانياً، نزديكي و پيوستگي زبان پارسي‌باستان با زبان‌هاي آريايي آسياي ميانه (مانند خوارزمي و سغدي) بسيار بيش‌تر است تا با زبان‌هاي آريايي ناحيه‌ي قفقاز مانند «سَرمَتي» [بويس (1375) ، ص 18 ؛ فراي، 79 و 74 ؛ هوار، ص 28 ؛ استرابون (پيرنيا، ص 160)] و اين نكته نمودار پيوند و نزديكي افزون‌تر اقوم ايراني (ماد و پارس) با ديگر اقوام آريايي ساكن ماوراءالنهر و آسياي ميانه است تا آريايي‌تباران مقيم قفقاز.
بر پايه‌ي آن چه گفته شد، آشكار است كه مدخل مهاجرت اقوام ايراني (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بوده است.<ref name=":1">[https://azargoshnasp.net/history/Aryan/qowmaryayikiya.htm قوم آريايی]</ref>


== ويژگي‌ها عبارت‌اند از: ==
== ويژگي‌ها عبارت‌اند از: ==

نسخهٔ ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۲۰:۵۴

گستره تقریبی نژاد آریایی با رنگ زرد

آریایی یا به تعبیری دیگر هندوایرانی شاخه‌ی شرقی قوم بزرگی‌ست به نام «هندواروپایی» که در هزاره‌ی سوم پیش از میلاد از سرزمین‌های واقع در دشت‌های جنوب روسیه، نواحی شرقی و فرودست رود دنیپر، شمال قفقاز و غرب اورال برخاستند و به تدریج بخش‌های گسترده‌ای از اروپا و آسیا را به دست آوردند.[۱]

در این مسأله که آریایی‌ها چه کسانی هستند و از چه راههایی به ایران و هند آمدند عقاید مختلف می‌باشد.[۲]

پیدایش قوم آریایی

كهن‌ترين‌ سند تاريخي‌ در مورد مهاجرت‌ و پيدايش‌ اقوام‌ آريايي‌، كتاب‌ مقدس‌ اوستاست‌ كه‌ به‌ شرح‌ مندرج‌ در آغاز كتاب‌ حاضر، قريب‌ 6500 سال‌ پيش‌ از ميلاد به‌ وسيله‌ي‌ زرتشت‌ پيامبر ايراني‌ و با الهام‌ از اهورامزدا آورده‌ شده‌ است‌. بنا به‌ روايت‌ آغاز ونديداد اوستا، اهورا مزدا سرزمين‌ آرياويج‌ (Arya Vej) را در بهترين‌ مكانها آفريد. اما اهريمن‌ بر ضد او قيام‌ كرده‌ سرماي‌ سختي‌ در آن‌ سرزمين‌ پديد آورد و چون‌ به‌ سبب‌ سرماي‌ شديد و انبوهي‌ جمعيت‌ سكونت‌ در آن‌ ديار سخت‌ و ناگوار بود، شهرها و مكانهاي‌ زيباي‌ ديگري‌ پديد آورد.[۳]

دربارهٔ خاستگاه آریاییان – که در نوشتههای کهن اوستا از آن با نام ایرانویج یاد شده – چند دیدگاه آریا، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبانهای هند و ایرانی سخن میگفتند) خود را بدان معرفی میکردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده دانستهاند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان مینامند.

تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا مینامیدند. هندیان و ایرانیان و مادها و اسکیتها و آلانها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه خود را آریا می خواندند. (ا. م. دیاکونوف: تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۱۴۲.

نام ایران نیز از این ریشه مشتق شده‌است. نمونهٔ این اشاره‌ها را میتوان در اوستا، سنگ‌نبشته‌های هخامنشی و متنهای کهن هندو (مانند ریگودا) دید. مورخان قدیم از آن نام برده و هرودوت و بطلمیوس چند قوم را به نام آریایی یاد کردهاند. پژوهش گسترده در پیرامون این واژه انجام شده و اختلافات بسیاری به میان آمدهاست.

در اواخر سدهٔ ۱۸ شناسای دو شاخهٔ زبان آسیایی یعنی سانسکریت و اوستایی آغاز شد، دانشمندان به شباهت تام زبان سانسکریت با زبانهای یونانی و لاتینی و کلتی و آلمانی پی بردند و این شباهت آشکار کرد که تمام این زبانها دارای یک نیای مشترک هستند.

در سدهٔ نوزدهم، پس از آنکه زبانشناسان زبانهای هندوایرانی و اروپایی را همریشه یافتند، برخی از اروپاییان واژهٔ آریایی را به معنای کسی که به زبانی هندواروپایی سخن میگوید به کار بردند. در سالهای پایانی سدهٔ نوزدهم و آغاز سدهٔ بیستم، در آلمان و انگلیس، برخی این واژه را برای توصیف مردم شمال اروپا و اقوام ژرمن به کار میبردند.[۴]

اقوام ساکن در ایران قبل از ورود آریایی‌ها

بطور کلی اقوام زیر در سکنه ی بومی فلات ایران پیش از ورود آریایی ها به شمار می آمدند :

گروه نخست مردمانی که از نواحی اطراف دریاچه رومیه تا منطقه ی علیای رود دیاله شناسایی شدند و عبارتند از : ( گوتیان ) که به نواحی شرقی بیشتر گرایش داشته و دیگر ( لولوبیان ) که قلمرو آنها بیشتر به اطراف باختر گسترانیده شده بود و نیز ( کاسیان ) که در ناحیه ی جنوب غربی یعنی در منطقه علیای رود دیاله و کرخه ساکن بودند . و گروه دوم ساکنان کرانه ی دریای مازندران که به ( کاسپیان ) معروفند .و از دیگر ساکنین در حاشیه ی بحر خزر می توان به ( کادوسیان ) ، ( گیل ها ) ، ( تپوریان ) یا (طبرستانیان ) و ( ماردها ) یا ( آماردها ) که در منطقه ای بین سرزمینهای تحت اشغال و سکونت تپوریان و کادوسیان مسکن داشته اند . و سومین گروه مردمانی هستند که در سواحل آبی جنوب فلات ایران یعنی در کرانه های خلیج فارس سکونت داشتند که اینها احتمالاً مردمانی تیره پوست بودند و علاوه بر این در دره های غربی کوه زاگرس ( حوریان ) زندگی می کردند که در میان این اقوام ( کاسیان ) از نظر پیشرفت و فرهنگ معیشتی دارای ویژگی های برجسته ای نسبت به اقوام دیگر بودند .

کاسیان اندکی پیش از سال 1600 قبل از میلاد بصورت قومی از ارتفاعات ایران وارد بین النهرین شده و حوریان نیز در حدود سال 2200 پیش از میلاد  در نیپور ( حومه بابل ) می زیستند و بعدها بصورت دسته های انبوهی به نواحی شرق دجله مهاجرت کردند . حوریان و کاسیان تمدن ارزشمند و چشمگیری نداشتند که مورد توجه و تقلید مردمان آن زمان قرار گیرد .[۵]

مهاجرت قوم آریایی

آریایی ها در حدود چهار هزار سال پيش از سرزمين اوليه ي خود به دلایل : 1- افزايش جمعيت -2- كمبود چراگاه -3- هجوم اقوام همسايه (( حملات و تجاوزات اقوام ساکن ( ایلیری ) و شبه جزیره بالکان )) -4-سردشدن ناگهاني هوا ( شرایط بد آب و هوایی و افزایش روز افزون برودت هوا و یخ بندان ) كه باعث از بين رفتن چراگاه ها ، انسان ها و دام ها شد مهاجرت كردند و در هزاره ی دوم پیش از میلاد شاخه ای از آریایی ها وارد سرزمینی شدند که امروزه هندوستان نامیده می شود و شاخه ای دیگر از طرف مغرب وارد فلات مرتفعی به نام ایران شدند .البته بعد از این مهاجرت سرزمینهای دیگر نیز از ورود آریایی ها استقبال کردند که از جمله ی این سرزمینها می توان به سرزمینهای زیر اشاره کرد :

سه شبه جزیره بزرگ واقع  در دریای مدیترانه فرانسه  و جزایر بریتانیا ، سرزمینهای شمالی اسکاندیناوی و نیمه شمالی روسیه ، بخشهایی از آسیای صغیر و آسیای مرکزی . البته تحقیقات نشان می دهد که بعد ها جنوب روسیه نیز شامل این مهاجرت شد .[۵]

یکی از این دیدگاهها میگوید که آریاییان نزدیک به هشتهزار سال پیش در جنوب سیبری و در اطراف دریاچهٔ آرال میزیستند که با مهاجرتی که به سوی جنوب داشتند بخشی به هند و افغانستان و بخشی نیز به طرف کوههای قفقاز حرکت کردهاند که قومهای ماد و از کوهها گذشتند و در اطراف دریاچهٔ ارومیه ماندگار شدند و بخش دیگری به سمت اروپا حرکت کردند. دیگر دیدگاهها آناتولی؛آذرآبادگان؛قفقاز و… را خاستگاه نخست این قوم میداند. تازهترین دیدگاه را در این باره جهانشاه درخشانی طرح کردهاست. وی خاستگاه این قوم را بستر کنونی خلیج فارس میداند که در دوران یخبندان بی آب بوده و پس از بالا آمدن آبهای دریای آزاد آریاییان، به تدریج به فلات ایران و پهنههای میانرودان تا فلسطین کوچ کردهاند و تمدنهای آغازین آن سرزمینها را بنیاد گذاردهاند. بر پایهٔ همین دیدگاه پهنههای شمالی نمیتوانستهاند خاستگاه آریاییان بوده باشند زیرا هوای سرد دوران یخبندان امکان زیست در آن مناطق را نمی‌داده‌است.[۴]

ولی بطور کلی آریایی ها در هزاره ی سوم پیش از میلاد که اوج زمان مهاجرت آنها به گوشه و کنار جهان است به دو شاخه تقسیم می شوند .  دسته ی اول که به اروپا مهاجرت کردند به چهار گروه تقسیم شده که عبارتند از :

گسترش اقوام آریایی‌ طبق یکی از نظریه‌ها

گروه اول عبارتند از ( سلت ها ) ، ( ایرلندی ها ) ، ( گل ها ) و دومین گروه : ( گلواها ) ، ( اسکاتلندی ها ) ، ( برتن ها ) که به سمت غرب و شمال و جنوب اروپا رفتند . و دیگری اسلاوها که شامل ( روس ها ) ، (بلغاری ها ) ، ( لهستانی ها ) هستند که راه شمال اروپا را در پیش گرفتند . و سومین گروه : ( لاتینی ها) که در کرانه ی دریای مدیترانه در کشور یونان و سرزمین روم باستان ساکن شدند . و چهارمین گروه : (ژرمن ها ) که مسیری در سمت راست رودخانه راین تا شبه جزیره ی ( اسکاندیناوی ) را طی کردند . که البته دانمارکی ها ، نروژی ها آلمان ، گونیک از این دسته و جزو شاخه ی غربی ژرمن ها به حساب آمده که در کنار آنها باید ( لیتوانی ) ها و ( استونی ) ها را به شاخه ی شرقی ژرمن ها دانست . و دسته ی دوم که به آسیا مهاجرت کرده که البته مهاجرین آسیایی نیز به چند دسته تقسیم شده که عبارتند از : (هندی ها ) ، ( سکاها ) ، ( هیتی ها ) ، ( میتانی ها ) از آن جمله هستند و البته شاخه ی آسیایی هند و اروپاﺌیان شامل : کیمریان ، اشکانیان ، موسیان ، لوکیان ، فلسطینیان ، مینانیان ، اورارتوﺌیان ، سکوتیان (سکاها ) و فریژی ها ( فریگیان ، فروگیان ) هستند که میتانی ها از کهن ترین قوم هند و اروپاﺌیان هستند

شاخه ی هندی از ناحیه ی شمال غربی و از طریق راه ها و گذرگاه ها ی رشته کوه هندوکش به  سوی رودخانه ی هندوکش پیشروی کرده و از آن رودخانه گذشته و در حوالی پنجاب ( پنجاب عبارت است از سواحل رود سند و انشعاب رودخانه هایی از رودخانه ی سند ) سکونت کردند . البته این استقرار آغازین هندیان باستان و باعث پیشروی هندیان و گسترده شدن آنها در این منطقه و سپس حرکت به سوی رودخانه گنگ شد .

اما شاخه ای از آریایی ها که وارد فلات ایران شدند در حدود سال 1650 پیش از میلاد  وارد بخش شمال خاور فلات ایران شدند و نشانه های حضور آنان  پس از سال 1600 پیش از میلاد در جنوب آسیایی صغیر وجود دارد . بطور مسلم پیش از این حرکت ابتدا گروهی از جنگاوران با اسبها و احیاناً ارابه های جنگی بسیار ساده و ابتدایی از شمال دریای خزر و قفقاز گذشته و در کوه های زاگرس ساکن شدند و گروهی دیگراز آنان از جیحون گذشته و به فلات ایران روی آوردند  . که این شاخه از آریایی ها به شاخه اصلی یا (هند و ژرمنی ) معروف اند . البته پیش از ورود آریایی ها به داخل فلات ایران حوریان و کاسیان در داخل فلات ایران می زیستند که با ورود آریایی ها ناچار به ترک فلات ایران شده و جای خود را به آریایی ها دادند . لازم به ذکر است که ورود آریایی ها به ایران در یک نوبت نبود و همه ی آریایی ها همزمان بر این ناحیه وارد نشدند . آریایی ها از دو ناحیه ی مشرق و مغرب ایران وارد این سرزمین شدند که ابتدا گروهی از جنگجویان و بعدها مردمان و اقوام کوچ نشین آریایی وارد این سرزمین شدند .

آریایی ها با پرورش و اهلی کردن چهارپایان درشت اندام مانند اسب و ... که توسط آریایی های هند و اروپایی احتمالاً در حدود 1800 سال پیش از میلاد صورت گرفت ارابه ها و آذوقه های خود را به فلات ایران آوردند .[۵]

در باره‌ي مسير مهاجرت اقوام آريايي (ماد و پارس‌) به داخل نجد ايران، از ديرباز دو ديدگاه وجود داشته است؛ در ديدگاهي، مدخل اين مهاجرت قفقاز پنداشته شده و در ديدگاه ديگر، ماورا‌ءالنهر و خراسان. اما امروزه قطعيت و درستي ديدگاه دوم آشكار و ثابت گرديده است؛ چرا كه اولاً، به دست آمدن انبوهي آثار باستان‌شناختي از نواحي مركزي ايران (مانند سيلكِ كاشان) كه مربوط و متعلق به مردماني مهاجر و نورسيده با ويژگي‌هاي آريايي‌ست، نشان مي‌دهد كه اين ناحيه در مسير مهاجرت اقوام آريايي (ايراني) قرار داشته است و ثانياً، نزديكي و پيوستگي زبان پارسي‌باستان با زبان‌هاي آريايي آسياي ميانه (مانند خوارزمي و سغدي) بسيار بيش‌تر است تا با زبان‌هاي آريايي ناحيه‌ي قفقاز مانند «سَرمَتي» و اين نكته نمودار پيوند و نزديكي افزون‌تر اقوم ايراني (ماد و پارس) با ديگر اقوام آريايي ساكن ماوراءالنهر و آسياي ميانه است تا آريايي‌تباران مقيم قفقاز.

بر پايه‌ي آن چه گفته شد، آشكار است كه مدخل مهاجرت اقوام ايراني (ماد و پارس) ماوراءالنهر و خراسان بوده است.[۶]

فلات ایران در زمان آریایی‌ها

با ورود آریایی ها به داخل فلات ایران و بیرون راندن مردمان بومی ( حوریان و کاسیان ) ، آریایی بودن بصورت یکی از شرایط حاکمیت و حتی صلاحیت زیستن در این ناحیه در آمد . ایرانیان آریایی تبار خود را (اصیل ) و ( آزاده ) قلمداد می کردند و این عنوان آنان شامل امتیازات ویژه ای بود که قومها و قبایل دیگر از آن بی بهره بودند .

فلات ايران از هر جهت براي زندگي و سكونت مساعد بود . و سرزميني كه آريايي ها وارد آن شدند ايران يا سرزمين آريايي ها ناميده شد . آریایی ها شامل سه گروه ماد ، پارس و پارت بودند . مادها در غرب ، پارس ها در جنوب و پارت ها در شمال شرقي فلات ايران ساكن شدند . اين سه گروه از آن پس ايرانيان ناميده شدند و تا مدت ها به زندگي كوچ نشيني و دام داري ادامه دادند . گروهي درنواحي كوهستاني ،گروهي در نواحي مرتفع كوه ها و در زمستان به دامنه ي كوه ها رفتند و گروهي ديگر به دشت ها روي آوردند .

البته کمی آب و خشکی هوا در اکثر مناطق ایران به ویژه همزمان با ورود آریایی ها مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی و اقتصاد برای جامعه آریایی به وجود آورد . آریایی های مهاجر به فلات ایران با تحمل سختی ها و مشقات فراوان ، ابزار و امکانات آبیاری مصنوعی زمینهای خشک را فراهم کردند تا بتوانند زمینهای مورد نظر خود را آباد و قابل کشت سازند این تلاشها از خصوصیات آریایی های ایرانی در تامین زندگی آنان می باشد . تلاش در مسیر زراعت در زمینهای خشک آن چنان اهمیت یافت که در تفکرات مذهبی آریایی ها در شمار کارهای خوب قلمداد شد و پیوسته ستوده می شد .[۵]

تاریخ تقریبی مهاجرت قوم آریایی

آریایی ها عموما اقوامی دامپرور بودند و در ابتدای ورود به ایران دائما در حال مهاجرت بودند اما کم کم در کنار دامپروری به کشاورزی نیز روی آوردند و روی آوردن آریایی ها به کشاورزی باعث ساکن شدن آنها و در نتیجه تشکیل دهها و شهرها شد.

در حدود 7000-7500 سال قبل گروه دیگری از این قوم نیز خود را به رود دانوب در ناحیه آلمان امروز رساندند و گروهی نیز خود را از ترکیه به ایتالیایی کنونی رساندند و در قسمت هایی از ایتالیا ساکن شدند.و 3400 -5000 سال قبل مهاجرت آریایی ها به فلات ایران آغاز شد.

سعید نفیسى در کتاب خود به نقل از اوستا مى نویسد: در حدود هزاره پنجم ق .م . هنگامى که دیگر آب و هواى پامیر براى اقوام آریاها سازگار نبوده است ، بناى مهاجرت به سوى جنوب گذاشتند و در دامنه جنوبى پامیر، به دو دسته تقسیم گشتند.دسته اى به طرف شرق رهسپار شدند و از دره سند و پنجاب به هندوستان و دسته دیگر رو به مغرب و از راه آسیاى مرکزى و صحراى قراقوم امروز، یا دشت خاوران سابق ، وارد ایران شدند. 

اوستا نیز درباره مهاجرت آریاها اشاره مى نماید که خشکسالى یا توفان شدید، به خصوص کمبود غذا و رشد جمعیت ، آنان را وادار به مهاجرت نموده است .[۲]

آنان که در منطقه‌ی تمدنی آندرونو (گستره‌ای شامل سرزمین‌های واقع در سیبری غربی تا رودخانه‌ی اورال) می‌زیستند، در هزاره‌ی دوم پیش از میلاد گروه‌هایی را به قصد مهاجرت و کشف مناطق جدید و مطلوب، به سوی جلگه‌ سند و غرب آسیا (آناتولی، زاگرس و بین‌النهرین) روانه و رهسپار کردند. این گروه‌ها در پیوند با اقوام بومی آسیایی مانند کاسی‌ها و هیتی‌ها، توانستند دولت‌های نیرومند و تمدن‌های درخشانی را در آن مناطق پدید آورند.

گروه دیگری از اقوام هندوایرانی (آریایی) که نیاکان ایرانیان بعدی را تشکیل می‌دادند، در هزاره‌ نخست پیش از میلاد از همان خاستگاه، به سوی نجد ایران رهسپار شدند و سرانجام در دامنه‌های زاگرس متوقف گردیدند و هرکدام پس از مدت‌ها هم‌زیستی و هم‌کاری و درآمیختن با اقوام بومی‌ منطقه، حکومت و تمدن درخشانی را پدید آوردند. «ماد»ها و «پارس»ها دو گروه اصلی از این اقوام مهاجر آریایی بودند که در غرب و جنوب‌غرب نجد ایران حکومت و تمدن خویش را بنیان نهادند[۱]

تشکیل حکومتهای آریایی

مورخین تاریخ اسطوره ای ایران باستان معتقدند که آریایی ها چهار دولت تشکیل داده که اولین آن به دولت داستانی جمشید که دوره های آن را باید به زمان زندگی آریایی های ایرانی و هندی با هم دانست، دومین دولت نیز به دولت داستانی فریدون معروف است که زمان تشکیل آن را باید در همین زمان (کمی بعد از جمشید ) دانست . و دو دولت دیگر را به منوچهر و زاب نسبت داده اند که دوره های آن متعاق است به آریایی های ایرانی در شمال خاور فلات ایران اسکان و استقرار یافته و در عین حال زیر فشار مردمانی بودند که از طرف شمال به طور پی در پی به آنان حمله می کردند .

ولی سه قوم از نژاد آریایی در گوشه و کنار فلات ایران مناطقی را فتح کرده و در آنجا ساکن شدند و تاریخ این مناطق را به نام خود ثبت کردند . که تشکیل نهادهای حکومتی توسط این اقوام آریایی نژاد بسیار با اهمّیت است .

نهادهای حکومتی این سه قوم عبارتند از :

در شرق و شمال خاور ایران باکتری ها ( باختری ها ، بلخی ها ) که در آغاز هزاره ی یکم یا در طول سده ی دهم پیش از میلاد برای خود حکومتی به وجود آوردند . باختری ها را می توان در بخش اسطوره ای تاریخ ایران و با سلسله ی کیانی که تا اواخر ششم پیش از میلاد به گونه ای رسمی از آن نام برده شده و ( ویشتاسب ) به عنوان والی باکتر معرفی شده که فرمانبردار شاهان متقدم هخامنشی یعنی کوروش دوّم ( 559 – 529 ق.م ) و کمبوجیه دوّم پسر و جانشین کوروش ( 529 – 522 ق.م ) بوده و پس از داریوش یکم (522 – 486 ق.م ) است و در کتیبه های خود او نشانه های کافی و کاملی از این واقعیت وجود دارد .

قوم دیگر مادها هستند که در غرب ایران و در اواخر سده هشتم پیش از میلاد تشکیل دولت مادها را به آنان نسبت می دهند . آنها بیشتر بصورت قبیله ای زندگی می کردند و نظام اداره حکومتی متداول در میان قبایل در بین آنها معمول بوده است .

قوم سوم در جنوب و به خطّه پارس آمدند و آنچه آشوریان به عنوان منطقه پارسوماش یا پارسواش به عنوان باج گذاران خود نام می برند ابتدا باید آن را در جنوب دریاچه ارومیه یافت . پارس ها در اواسط سده ی هشتم پیش از میلاد دولت هخامنشی را بنیان نهادند و پیش از تشکیل حکومت خود توسط کوروش دوّم فرمانبردار مادها بودند که با از پای در آوردن دولت ماد و گرفتن قدرت از دست آستیاگ آخرین شاه ماد ، امپراطوری نیرومندی را به وجود آوردند که به گونه ای مستمر به قلمرو آنان افزوده می گشت و این قلمرو زمانی از سواحل رود دانوب در اروپا تا حبشه در افریقا را در بر می گرفت .[۵]

مذهب و مظاهر مورد احترام

آریایی ها از دیر باز مظاهر طبیعت را ستایش می کردند و پرستش و احترام به آب ، آتش ، باد و خاک در میان آریایی ها متداول بوده و به نور و تاریکی و تاثیرات آن در حیات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی انسان پی برده و نیکی و بدی را در ارتباط با دو نیروی بالا می دانستند . البته در آغاز برای دفع نیروهای آسیب رسان و بیماری زا و بی اثر کردن آنها دانه های فروزه و مهره های گوناگون از شاخ جانوران و گوش ماهی به گردن خود می آویختند و یا بصورت دستبند مورد استفاده قرار می دادند . آنان اعتقاد داشتند این مهرها بصورت طلسم از توانایی ارواح و نیروهای آسیب رسان در زندگی انسان و جانوران و کشتزارها و مراتع می کاهند که نمونه ای از این اشیاﺀ در ناحیه ی فارس یافت شده است . علاوه بر این در قبرهای انسانها زینت آلات و حتی اشیاﺀ و ابزارهای زندگی و جنگی و شکار بدست آمده است که بیانگر اعتقاد آریایی ها به زندگی بعد از مرگ است .

آریایی های باستان خورشید و ماه را به عنوان معبود خود ستایش نمی کردند ولی تاثیرات آنها را در زندگی خود به ویژه در امر کشاورزی و دامپروری حیات خود موثر می دانستند . آریایی ها برای بدست آوردن محصول خوب کشاورزی و افزودن دام های خود به توانایی عناصر فوق معتقد بودند و بر این باور بودند که تابش خورشید و بارش باران آفات و بیماری های دامها و انسانها را دور می کند .

آریایی ها نیز مانند بسیاری از ملل کهن به ارواح و نیروهای زیان آور و سودمند باور داشتند و معتقد بودند که گنج ها و ذخایر طبیعت ، نعمتها ، محصولات خوب و تندرستی و شادی و مانند آن را نیروهای خیر و خوب به آدمی ارزانی می دارند . که از جمله این نعمتها می توان به باران و روشنایی اشاره کرد . آنان همچنین به پیکار میان نیروهای خوب و بد اعتقاد داشتند که به عنوان مثال می توان به تیرگی شب (تاریکی ، ظلمت ) ، زمستان ، خشک سالی ، قحطی ، بیماری ها و سایر آفات را از جانب نیروهای بد و زیانکار و پیروزی نیروهای زیانکار بر نیروهای خوب و خیر می دانستند . آنان نیروهای سودمند را دوست داشته و آنان را مورد پرستش و احترم قرار می دادند و نیروهای زیانکار را دشمن خود می دانستند و برای در امان ماندن از آنان به ورد و افسانه ها متوّسل می شدند . که بعد ها با تکامل آنان بصورت جادوگری در آمد . پرستش میترا خدای آفتاب عهد باستان بی تردید متعلق به این مقطح زمانی توسط آریایی ها است .

آریایی ها اماکن مقدس خود را برای عبادت و بزرگداشت خدایان در بلندی ها و یا کوه ها و کشتزارها و حتی مناطق مسطح انتخاب می کردند .

انجام مراسم قربانی و عبادت به سرپرستی و راهنمایی روحانیون انجام می گرفت . آراﺀ الهی و اداره ی جامعه بر اساس عقل و عدل و توجه به وظایف دینی تنها از سوی این روحانیون امکان پذیر بود . آنان طبقه آگاه و مسلط و پرنفوذ در جامعه بودند .

دین اقوام هند و ژرمن دین ساده و ابتدایی نبوده و دارای ضوابط و قوانین دقیق و حساس بوده و می توانسته به جزیی ترین مساﺌل خانوادگی ف اجتماعی و فرهنگی جامعه بپردازد .

مذهب آریایی های ایرانی و هندی مدت ها یکی بود زیرا آنان مدّت به یک زبان واحد سخن گفته و با هم زندگی می کردند . پس از جدایی آریایی ها از جمله شاخه ایرانی و هندی که این جدایی سده ها پس از زندگی مشترک آنان به طول انجامید و جدایی مذهب نیز در بین آنان به وقوع پیوست .

 میترا از خدایان آریایی پیش از آغاز جنبش آنها یعنی پیش از آمدن به هند و ایران است . البته میترا از دیر باز دارای پیروان زیادی در طول تاریخ بوده و با مسیحیت هم رقابت می کرد و نفوذ میترا در تعالیم ادیان دیگر ایرانی و غیر ایرانی ، اصلی اجتناب ناپذیر بوده است .

یکی دیگر از الهه ها ( آناهیتا ) الهه باروری و نعمت و باران است که از دیر باز در ایران  پرستش شده  و منشاﺀ در فرهنگ آریایی ها ی هندی دارد و از آنجا به ایران آمده ولی هندیان خود او را به فراموشی سپرده اند که ستاره ناهید از نشانه های آن است .

البته زمان کاسته شدن از شمار ارباب انواع مورد پرستش آریایی های ایرانی ، زودتر از آریایی های هندی باید دانست .، آریایی های که تازه به فلات ایران وارد شدند از نظر تمدن در درجه ی پایین تری از بابلیان ، آشوریان و سومریان که فرهنگ و تمدن پیشرفته تری داشتند برخوردار بودند . البته مدت ها بعد آریایی های ایرانی بسیاری از تمدن این اقوام را در قیاس با خودشان به شکل پیشرفته تری تقلید کرده و به تمدن پیشرفته تری نسبت به این اقوام دست یافتند .[۵]

زبان

در مقطع زمانی زبان آریایی ها متفاوت بوده و شاخه ایرانی و هندی آریایی به زبانهای گوناگون سخن می گفتند ولی حدود 2400 سال پیش از میلاد زبان اقوام آریایی زبان واحدی بوده است .

گیرشمن باستان شناس بر این باور است که توجه به زبانشناسی و پیوندهای زبانشناسی میان زبان و گویش های ایتالیایی ، سلتی ، هند و ایرانی وجود دارد که حکایت از مشترکات نژادی و خویشاوندی قومی این مردمان دارد و اروپاﺌیان هم مانند ایرانیان ( آریایی های قدیم ) به شبانی و دامپروری مشغول بودند و در فنون رزمی و شیوه های جنگی نیز مشترکات زیادی داشتند که در میان آنها مانند سکاها و اشکانیان ( پارتیان ) رسته سواره نظام وجود داشته و نهایتاً مقابر کشف شده در اروپا همانند مقابر ایرانیان باستان شناسایی شده اند .

آریایی ها ( ایرانی و هندی ) دارای ساختار یکسان نبوده و شیوه ی معیشت آنها با یکدیگر متفاوت بوده است ولی ساختار زبان در ادبیات ایران و هند بطور روشن در آثار دینی آنان قابل شناسایی است . البته ایرانیان با فرهنگ و اقوام و ساکنان تمدنهای بین النهرین و یونانیان در ارتباط بودند که در مورد هندیان این چنین نیست .

البته گویش های ایرانی هر کدام به تنهایی و به تدریج صورتهای دگرگون شده ای پیدا کردند .

قوم شناسان و زبانشناسان ، ساکنان شمال اروپا و اسکاندیناوی ، آلمانی ها و در بخش دیگر اروپا روسی ها و یونانیان را ملل برادر با آریایی ها می دانند .

می توانیم  نتیجه بگیریم که آریایی ها هم از نظر زبان ( زبانشناسی ) و سیستم خدایان و دیانت به هم نزدیک و خویشاوند و از یک تبار هستند[۵]

دین اقوام آریایی

دین اقوام آریایی در ابتدا میترائیسم بوده است. فرهنگ و حکمت میتراییسم بسیار غنی و قوی است که بعدها بودیسم و بسیاری از مذاهب دارای پیامبر تحت تاثیر میترائیسم برای نور اهمیت قائل شدند. به همین علت در آئین‌های باستانی ما مثل چهارشنبه سوری برای نور و آتش احترام قائل هستند این احترامی است که وقتی آتش توسط پادشاهان حماسی ما کشف می‌شود به وجود آمده و آتش را مقدس می‌کند. آئین‌های باستانی ما همه دسته‌بندی شده و با توجه به نیازهای جامعه آنهایی که مورد توجه، شادی‌آور و همراه با جشنها و سرورها بوده‌ اند و غم‌افزا نبوده‌اند بهتر از بقیه حفظ شده‌اند اما آنهایی که همراه با غم و سوگواری بودند در پس پرده قرار گرفته و جزء آئین‌های شوم نام گرفتند، این آیین ها به شب‌ها کشیده می‌شوند مرگ‌میرها می‌رود در اختیار شب، تاریکی و شیاطین تعلق می‌گیرد. دیوها ایجاد مرگ می کنند، زایش‌ها در اختیار پریان و خداوندگان شادی قرار می‌گیرند. 

تا اینکه ما به تک خدایی می‌رسیم. آریایی‌ها اولین قومی هستند که تک خدایی وارد فرهنگشان می‌شوند. ما قبل از اسلام تک خدایی را داشته‌ایم. زرتشت اهورامزدا را داشته در مقابلش اهریمن یعنی ثنویت و دوئالیسم این همان چیزی که بعدها فردوسی در شاهنامه به بهترین نحو جلوه می‌دهد. آیین‌ها باستانی ما همه دوگانه اند. آیین‌های ما همیشه با خیر و شر روبرو هستند در مقابل تاریکی روشنایی را داریم، در مقابل نیکی زشتی ، در مقابل زایش مرگ ، اگر بخواهیم این دوئالیسم‌ها را بشمریم بسیار زیاد است خود فردوسی هم بیشترین استفاده را از این ثنویت کرده است. باید این را مورد توجه قرار دهیم که اگر این دوئالیسم‌ها و تضادها وجود نداشت اساس هستی از همه می‌پاشد.[۷]

 ويژگي‌ها عبارت‌اند از:

1. پدرسالاري: عنصر نرينه هم در ايزدستان (Pantheon) و هم در جامعه‌ي اين قوم چيرگي دارد [فراي، ص 32 ؛ بهار (1376) ، ص 50 ــ 449 ؛ پيرنيا، ص 164].

2. دام‌داري: گله‌داري و دام‌پروري كار و پيشه‌ي اصلي و عمده‌ي اين قوم و خصوصاً پرورش اسب، ويژه‌ي آنان بوده است [گيرشمن، ص 65 ،63 ؛ فراي، ص 39 ، 31 ؛ بهار (1376) ، ص 386].

3. زبان: تمام اقوام هندواروپايي (از جمله، هندوايرانيان) داراي زباني با ريشه و ساختار مشترك هستند كه به گروه زبان‌هاي «پيوندي» تعلق دارد؛ زبان‌هاي گوناگون هندواروپايي داراي انبوه واژگان مشترك و همانند هستند كه نشانه‌ي اصل و منشأ واحد همه‌ي اين زبان‌ها مي‌باشد [ميراث ايران، ص 319 ؛ لغت‌نامه‌ي دهخدا، ص 9 ؛ پيرنيا، ص 34 ؛ http://iranianlanguages.com/indo-european.htm ؛ www.geocities.com/valentyn_ua/Tables.html].

4. جنگ‌جويي و سواركاري: اين اقوام عمدتاً جنگ‌جوياني اسب‌سوار بودند كه كه نيروي سوار و ارابه‌هاي‌شان ضامن پيروزي و فتوح آنان بود و از اين لحاظ در دوره‌هايي، به عنوان نيروي نظامي و رزمي به خدمت اقوام بومي منطقه درآمدند [گيرشمن، ص 67 ، 65 ؛ فراي، ص 32].

5. دين: كيهان‌شناسي (Cosmology)، يزدان‌شناسي (Theology) و انديشه‌هاي ديني‌ ــ اسطوره‌اي اقوام هندواروپايي هم‌سان و مشترك است. در ميان همه‌ي اقوام هندواروپايي اعتقادي واحد و كهن به خداي آسمان (با نام اصلي: Deiwos) وجود دارد [گيرشمن، ص 53 ؛ الياده، ص 80 ؛ بهار (1376) ، ص 450 ؛ فراي، ص 33]. و نيز خداياني با كاركرد شهرياري‌ ـ دين‌ياري، جنگ‌جويي، و كشاورزي‌ ـ باروري در يزدان‌شناسي اغلب اين اقوام موجود است [ستّاري، ص 41 ـ 1 ؛ دوشن‌گيمن (1350) ، ص 73 به بعد]. اسامي و كاركرد خدايان هندي ودايي و ايراني باستان عموماً هم‌سان و مشترك است [بهار (1376) ، ص 87 ــ 452 ؛ بهار (1352) ، ص بيست و دو ـ بيست و شش؛ اسماعيل‌پور، ص 7 ـ 80 ؛ پيرنيا، ص 163]. [۶]

جستارهای وابسته

منابع