ایلامیان

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ایلامیان یا عیلامی‌ها یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی می‌کردند.(تاریخ مکتوب موجود از ۳۲۰۰ پیش از میلاد است.) تمدن عیلام یکی از قدیمی‌ترین و نخستین تمدن‌های جهان است. بر اساس بخش‌بندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمین‌های خوزستان، فارس، کردستان ایلام و بخش‌هایی از استان‌های بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران‌هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل می‌شد.[۱]

حدود آن از غرب به دجله و از شرق قسمتي از پارس، از شمال امتداد راهي كه از بابل به همدان مي رفت از جنوب خليج فارس تا بوشهر بوده است. مهمترين شهرهاي آن شوش، در نزديكي انديمشك و ماداكتو در ساحل رود كرخه و خانواده يعني خرم آباد امروزيست.[۲]

این تمدن، مهمترين و نیرومندترین و دیرپاترین تمدن ايران قبل از ورود آرياييها بوده که در حوزه رود كارون پديدار شده است و تاریخ پیچیده ای دارد. ایلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند هم‌خانواده می‌دانند.[۳]

پیدایش تمدن ایلام

از آغاز و چگونگی برپایی حکومت و نیز پیدایش تاریخ در عیلام، اطلاعی دقیقی نداریم. نظام حکومت عیلامی‌ها پادشاهی بود و سلاطین عیلامی دو پایتخت یا مرکز حکومت در شوش و آنشان داشتند. شوش تقریبا در حدود همین شهر شوش کنونی در خوزستان واقع شده و انشان در (پرسیس) یا پارس (فارس کنونی) حکومت می‌کردند به شمار می‌آمدند.

عیلامی‌ها مملکت خود را (انزان سوسونکا) می‌نامیدند. کلمه عیلام به معنی کوهستان بود و اطلاق به آن محلی میشد که کوهستان بود. پیش از آمدن ایلامی‌ها، جلگه‌های شمال خلیج فارس از جمله قدیمی‌ترین نواحی متمدن تاریخ جهان بوده و ناحیه شوش از حدود ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد محل سکونت بوده و زیر فرمان پادشاهان آکد (تمدنی در شمال بابل) قرار داشت. هنگامی که نخستین عیلامی‌ها به این ناحیه وارد شدند ضمن سکونت، زیر فرمان پادشاهی سومری اور قرار گرفتند.

عیلامیان، بسیاری از ویژگیهای تمدن سومر از جمله یاد گرفتن خط میخی و جایگزین کردن آن به جای خط تصویری خود دریافتند. عیلامی‌ها قوم سلحشوری بودند و رقیب اصلی آنها آشوریان بودند که بر بین‌النهرین (عراق کنونی) حکومت میکردند. آنچه که ازآثار باقیمانده نشان می‌دهد که عیلامی‌ها از نخستین اقوامی بودند که دارای مدارک مکتوبی بوده‌اند و کارهای اداری را با دستورالعمل‌های مکتوب انجام می‌داده‌اند.

ایلامیان هرگز زیر دولت نبودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار ایلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ پیش از میلاد در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابه‌های تاریخ سر برآورد.[۳]

قلمرو فرمانروایی ایلامیان

پادشاهی عیلام در اوج قدرت خود توانسته‌بود حتی بر بخش‌های مهمی از بین النهرین هم چیرگی یابد، اما محدوده قدرت مرکزی عیلام شامل سراسر سرزمین ایران نمی‌شده است. این پادشاهی اتحادی بوده که ایل ها و طوایف منطقه را دربر می‌گرفته، اما چنین یکپارچگی می‌تواند به معنی امپراتوری نباشد. هرگاه عیلامیان قدرت داشتند، نقش مهمی در درگیری‌های سیاسی میان‌رودان بازی کرده و حتی بر بخش‌هایی از آن سرزمین ولو در زمان کوتاهی فرمان رانده‌اند. آن‌ها در حدود سال ۱۹۰۰ پیش از میلاد میانرودان را به تصرف خود درآوردند و حکومت سومری را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون کردند. اما به‌طور کلی بیشتر زیر نفوذ و خراج‌گذار اقوام سامی و سومری میانرودان بودند.

پروفسور گیرشمن و بسیاری از تاریخدانان دیگر محل کنونی شهر مسجد سلیمان را پایتخت هخامنشیان می‌دانند.

آثار تمدنی عیلامیان که در انشان و در شوش یافته شده نشانی از تمدن شهری بزرگی در آن دوران بوده است. تمدن ایلامیان از راه دریایی و بلوچستان با تمدن پیرامون رود سند در هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط می‌شده است.

به قدرت رسیدن عیلامیان و تشکیل حکومت عیلامی و پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان، مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد بود.از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال آن‌چه از تاریخ سرزمین ایران می‌دانیم تنها از تاریخ سیاسی ایلام می‌باشد.[۱]

تاریخ تمدن ایلامیان

تاریخ آنان را به سه قسمت تقسیم میکنند: 

  1. عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ سومریان و اکدیان ارتباط کامل دارد (از ازمنه ٔ قدیم تا 2225 پیش از میلاد)
  2. عهدی که تاریخ عیلام با تاریخ دولت بابل مربوط میشود (2265 تا 745 پیش از میلاد)
  3. عهدی که آشور جدید رقیب عیلام است (745 تا 645 پیش از میلاد)

عیلام در سال 645 پیش از میلاد به دست آشوربانیپال منقرض گردید.[۴]

عهد اول

دراین عهد تاریخ عیلام تاریک است . با وجود این دیده میشود که پاتسی های سومر و اکد با عیلامیان جنگهای دفاعی میکنند، اگر هم گاهی غالب میشوند تسلط آنان بر عیلام دوامی ندارد و عاقبت عیلام بر سومر و اکد دست یافته دولت ایشان را منقرض میسازد.[۴]

کهن ترین منبعی که در آن نام ایلام ذکر شده، متعلق به 2680 پیش از میلاد است. درفهرست شاهان سومری آمده است که ان-مبرگیسی پادشاه نیمه افسانه ای نخستین دودمان کیش، به ایلام لشکر کشید و از آنجا غنایم بسیاری به چنگ آورد.

شروع تاریخ ایلام از حدود 2500 پیش از میلاد است. منطقه انشان از جمله مراكز پادشاهی كوچكی بود كه پادشاهی بزرگ ایلام را تشكیل می داد.[۵]

عهد دوم

در این عهد عیلامیان با پادشاهان بابل در زدوخوردند. در دوره ٔ کاسوها «خورباتیلا» پادشاه عیلام با «کوری گالزو» پادشاه بابل جنگید و سپس «شوتروک ناخونتا» بابل را تصرف کرد و اشیاء نفیس آن را به غارت به شوش برد. عاقبت تاخت وتاز عیلامیان دولت کاسوها را از پای درآورد. از پادشاهان نامی عیلام در این دوره «شیل خاکین شوشناک » است . این پادشاه که سایسی مدبر و بزرگ بود، بناهای بسیار ساخت و یکی از کارهای اواین است : هر بنایی را که تعمیر میکرد، مینوشت که این بنا را که ساخته بود و چه کتیبه ای داشت . عین آن کتیبه را - که بزبان سامی بود - مینویساند و ترجمه ٔ انزانی (عیلامی ) را بدان می افزود. این علاقه مندی پادشاه مزبور مورد قدردانی دانشمندان باستانشناسی است . در زمان او ادبیات و صنایع عیلامی به اوج ترقی خود رسیده بود. در این عهد جنگهای دیگری بین عیلام و بابل صورت گرفت (تا انقراض بابل به دست آسوریان ).[۴]

نزدیك به 2200 پیش از میلاد، كوتیك اینشوشینیك پادشاه نیرومند انشان بین دولتهای محلی در منطقه اتحاد پدید آورد و خود در راس آن قرار گرفت و به این ترتیب پایه‌گذار ایلام بزرگ شد.[۵]

در حدود سال ۱۹۰۰ پیش از میلاد میانرودان را به تصرف خود درآوردند و حکومت سومری را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون کردند.[۱]

در قرن 12 پیش از میلاد، ایلامیان به پادشاهی پانصد ساله كاسی ها در سرزمین بابل پایان دادند. 

در قرن 12 پیش از میلاد، بخت النصر پادشاه بابل ایلامیان را شكست داد. از این تاریخ تا قرن 7 پیش از میلاد ایلامیان قدرت خود را از دست داده بودند.[۵]

عهد سوم

وقایع عمده ٔ این عهد عبارتست از جنگهای آسور با عیلام (پس از همجوار شدن دو کشور). نتیجه ٔ این جنگها آن شد که در سال 645 پیش از میلاد سپاهیان آسوربانی پال ، شوش را تصرف کردند و خزانه ٔ پادشاهان عیلام به دست آنان افتاد. طلا و نقره ای که بابل در موقع اتحاد به عیلام داده بود با مجسمه ها و اشیاء نفیس معابد عیلام و آنچه در خانه ها از ثروت و اشیاء گرانبها بود به نینوا منتقل شد.آسوریان به کشتار و غارت اکتفا نکرده ، استخوانهای پادشاهان عیلام و اشخاص نامی را بیرون آورده به نینوا فرستادند. رفتار آسوریان را در عیلام ، حزقیال چنین تعبیر کرده : «این است عیلام و تمام جمعیت آن در اطراف قبر آن ، همه کشته شدند و همه از دم شمشیر گذشتند». مجسمه ٔ «نه نه » ربةالنوع «ارخ » را که مدت 1635 سال در تصرف عیلامیان بود، پادشاه آسور به دست آورده برای شهرارخ پس فرستاد. آسوریان اسرای بسیار از شوش و شهرهای دیگر به آسور بردند. «خون بام کالداش » آخرین پادشاه عیلام که فرار کرده بود پس از چندی گرفتار شد و آسوربانی پال او و «تام ماری تو» پادشاه سابق عیلام را به عرابه ٔ خود بست و مجبورشان کرد عرابه ٔ سلطنتی را تا معبد «آسور» و «ایشتار» (خدایان آسور) بکشند. عیلامیان نوعی تمدن و صنایع بوجود آوردند و خطی برای خود ترتیب داده بودند، ولیکن از حیث تشکیلات سیاسی هیچگاه نتوانستند از حال ملوک الطوایفی بیرون آیند، بخصوص مردم کوهستانی آن ، که همیشه نیم مستقل یا مستقل بودند. با وجود این عیلامیان در مدت چندهزار سال قومیت خود را در مقابل مردمی نیرومند مانند سومریان ، اکدیان و دولی قادر مثل بابل و آسور حفظ کردند و گاهی هم آنها را شکستی فاحش دادند. عاقبت، اگر هم عیلام به زانو درآمد، بجهت جنگهای داخلی بود. بهر حال از سال 645 پیش از میلاد دولت عیلام از صفحه ٔ روزگار محو شد و گذشته های آن به مرور فراموش گردید.

در مالمیر بختیاری در «شکفت سلمان» و غیره آثار بسیار از دوره ٔ عیلامیان دیده میشود. متأسفانه این آثار را به استثنای آنچه در دسترس نبوده خراب کرده اند. در اینجا حجاریهای برجسته با خطوط میخی شوشی و انزانی (عیلامی) بسیار یافته اند و محققان ، آثار را به قرنهای 13 و 12 پیش از میلاد مسیح مربوط میدانند.[۴]

پس از آنكه دوباره قدرت خود را به دست آوردند، دخالتهای دولت آشور موجب بروز اختلاف در خاندان شاهی ایلام شد. در سالهای 648 تا 646 پیش از میلاد، آشور بانیپال به ایلام حمله كرد و شوش وشهرهای بزرگ دیگر را به شیوه وحشیانه آشوری غارت كرد. هر چند كه سرزمینهای ایلام ضمیمه خاك آشور نشد ولی ایلام برای همیشه اهمیت خود را از دست داد. كورش هخامنشی در سال 559 پیش از میلاد به پادشاهی انشان رسید و ایلام یكی از بخشهای امپراتوری هخامنشی شد. شوش نیز به یكی از اقامتگاههای مهم هخامنشی تبدیل شد.[۵]

نابودی تمدن عیلام

در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومری‌ها، اَکَدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال درباره فتح و نابودی عیلام چنین می‌گوید:

«     تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.[۱]

پادشاه آشور به دنبال بهانه ایی برای جنگ با عیلام بود.به همین منظور او فرستاده ایی به عیلام فرستاد و درخواست هایی از پادشاه عیلام کرد که برای پادشاه عیلام قبول آنها مساوی با مرگش بود.یکی از این خواسته ها این بود که پادشاه آشور مجسمه نه نه را که هزارو ششصدوسی وپنج سال در عیلام بوده را درخواست کرد که پادشاه عیلام نمی توانست آنرا قبول کند و تصمیم گرفت که مقاومت کند. 

در اواسط قرن هفتم قبل از میلاد آشور بانیپال پادشاه مقتدر آشور به قلمرو حکومت عیلامی ها حمله ور شد.آنها هر آنچه که در این شهر با ارزش بود را چپاول کردند و به شهر های خود فرستادند و کارهای وحشناکی انجام دادند و شهر شوش را با خاک یکسان کرد و این پایانی بو برای حکومت دیرینه عیلام.تمدن دیرینه ایلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومری‌ها، اَکدی‌ها، بابلی‌ها و آشوری‌ها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی ایلام چنین می‌گوید: 

تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمه‌های موسیقی بی‌بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.[۳]

عیلامیان و سومری‌ها

عیلامی‌ها در برخی از دوره های تاریخی زیر نفوذ دولت سومری میانرودان بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق.م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابه‌های تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره می‌نویسد:

«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی به‌این عقیده‌اند که غلبه عیلامیها بر سومری‌ها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کرده‌اند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفته‌اند. بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش می‌کردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستان‌های مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند. مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسله‌ای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیده‌است، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.» [۱]

زبان عیلامی

زبان عیلامی با هیچیک از زبان‌های سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا به شمار می‌آید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند هم‌خانواده می‌دانند. زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. در بیشتر سنگ نوشته‌های عصرِ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی (زبان بین المللی آن روزگار) نوشته‌ها نیز آمده است.

ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبان‌های ایرانی را "پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی" می‌شمارد که گواهی‌ست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دوره های آغازین اسلامی.[۱]

در مورد زبان مردم عیلام اینطور که گفته شده قدیمی ترین آن زبان انزانی است که دریک دوره متروک شد. بعد از آن زبان سومری و زبان سامی رواج یافت.اماپس از دوره ایی دوباره زبان انزانی زنده و مورد استفاده قرار گرفت.ازاین میتوان فهمید که  زبان انزانی در بین مردم معمول بوده.زبان انزانی به عقیده پرشیل این است که زبان انزانی  به زبان های اورال والتایی نزدیک بوده.این زبان در ایران دوره هخامنشی جایگاه ممتازی داشت. آخرین اثر مکتوب زبان ایلامی به سالهای حکومت اسکندر مقدونی بر ایران برمیگردد. زبان ایلامی در سال ۱۸۹۰ رمزگشایی شد.خط عیلامیها میخی است که عیلامیها آنرا از سومری ها دریافت کردند.این خظ بعدها با خطوط دیگرازجمله  خط بابلی ادغام شد که توسط پادشاهان مختلف انجام گرفت.[۳]

نژاد

عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند هم‌خانواده می‌دانند.[۱]

راجع به مردمان بومی این مملکت عقیده بر این است که بومیهای این مملکت حبشی بودند.ولی طی قرون زیاد مردمان زیادی به این مملکت آمدند و ساکن شدند که در ابتدا سومری ها بودند که به این مملکت آمدند.سومری ها قبل از اینکه به این مملکت بیایند در اطراف شط العرب وراس خلیج فارس ساکن بودند.بعد از سومری ها سامی ها آمدند.مذهب مردم عیلام به درستى روشن نیست .[۳]

مذهب مردم عیلام

این که عیلامى ها از نظر معتقدات مانند مذهب سومرى ها جهان را پر از ارواح و اشکال مى دانستند و بر این باور بودند که ارواح در مکان تاریک جنگل سکنى دارند و رب النوع آنها شوشیناک (شوشینک) نام داشت.ولی پرستش شوشیانیک را فقط پادشاهان وپیشوایان مذهبی میتوانستند انجام دهند.بعد از شوشیناک آنها به شش رب النوع وپس از آن به گروهی از ارواح معتقد بودند.آنها مجسمه خدایان را می ساختند بنابراین مذهب آنها شرک و بت پرستی بوده است.پیشوایان مذهبی هم قدرت بسیار داشتند و چنین به نظر میرسد که آداب مذهبی مردم عیلام مانند آداب مذهبی مردم بابل شباهت داشته است.[۳]

بزرگترین خدای ایلامیان هومبان یا گل بود. الهه این شوشیك در مر تبه بعدی قرار داشت. قرار گرفتن الاهه در مقام بالاترین مرتبه خدایان، نشان از احترام آنها به مقام زن بود. آنها علاوه بر دهها خدای ایلامی به خدایان بابلی نیز اهمیت می دادند. خدایان برای خود معابدی داشتند كه معروف ترین آنها در هفت تپه و چغازنبیل یافت شده است.[۵]

اشیای تاریخی به‌جامانده از ایلامیان

از تمدن عیلام اشیاء و آثار متعددی به جا مانده‌است ازجمله:

  • سنگ‌نگاره زن ایلامی و ندیمه
    گلدان با موجود دو شاخ
  • تندیس نقره‌ای گاو نشسته
  • کلاه‌خود پرنده و سه پیکر
  • تابلو مراسم نیایش راهبه‌های آفتاب
  • تندیس ناپیرآسو (تندیس مفرغی متعلق به ۱۲۵۰ سال پیش از میلاد و در موزه لوور نگهداری می‌شود.)
  • تندیس فاخته لاجوردی
  • سنگ‌نگاره بز با دم ماهی
  • نقش‌برجسته عیلامی در نقش رستم
  • سنگ‌نگاره زن ایلامی و ندیمه
  • سنگ‌نگاره یادبود اونتاش ناپیریشا
  • جام نقره‌ای زن ایلامی (مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد که در مرودشت کشف شده و در موزه ایران باستاننگهداری مشود.)
  • تندیس فلزی ایلامی، متعلق به ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد که در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می‌شود.

تندیس شهر پیشرفته تندیس شهر قوی[۶]

شهرهای مهم ایلامیان شوش و دور-اونتش بود. شوش پایتخت اصلی ایلامیان بود. گذشته از آثار بسیار ایلامی، ستونی كه قانون حمورابی بر آن نقش بسته است نیز در شوش كشف شده است. شهر دور-اونتش نیز در همسایگی شوش قرار دارد كه اكنون آنرا به نام چغازنبیل می شناسیم. در قرن سیزده پیش از میلاد، به فرمان یكی از پادشاهان ایلامی به نام اونتش گل این شهر ساخته شده است. زیگورات چغازنبیل در این شهر قرار دارد. شهر مذكور هنوز توسط باستان شناسان از زیر خاك بیرون نیامده زیرا در منطقه ای نظامی قرار دارد. بناهای هفت تپه نیز در این مكان قرار دارند.[۵]

آثار بجا مانده،‌  زیگورات چغازنبیل

«ذیقَورَّت» با تشدید بر روی «ق» و«ر» واژه ای اكدی است. این واژه كه ایرانیان آن را زیگورات تلفظ می‌كنند از فعل zaqāru به معنای ” بلند و برافراشته ساختن ” گرفته شده است. چغازنبیل نیز واژه ای مركب است. چغا به معنای بلندی (تپه) است و زنبیل به معنای سبد.

زیگورات چغازنبیل

از آنجا كه این معبد تا چند دهه پیش زیر خاك بود و مثل یك سبد واژگون به نظر می‌رسید، محلی‌ها آن را چغازنبیل می‌خواندند؛ یعنی تپه ای كه شبیه سبد واژگونه است. در واقع همین شکل سبدگونه که وجودش در یک دشت نسبتا هموار عجیب به نظر می‌رسید، موجب جلب توجه باستان شناسان شد و نشانه‌هایی از وجود بناهای کهن در این محدوده را نمودار ساخت.

زیگورات چغازنبیل در نیمه اول سده بیستم میلادی شناسایی و از سال 1330 تا 1341 خورشیدی بوسیله رومان گیرشمن، باستان شناس فرانسوی، از زیر خاك بیرون كشیده شد. گیرشمن در تحقیقات خود به این نتیجه رسید كه زیگورات چغازنبیل در اصل ساختمانی پنج طبقه با حدود 52 متر ارتفاع بوده که در گذر ایام سه طبقه آن فروریخته و اكنون فقط طبقات اول و دوم به ارتفاع 25 متر باقی است. آوار سه طبقه فروریخته نیز به شكل تلی از خاك بر فراز دو طبقه باقیمانده دیده می‌شوند.

زیگورات در شهر «دور- اونتاش» جای داشت که از مهمترین شهرهای عیلامی به حساب می‌آمد و دورادورش را حصاری با هفت دروازه فراگرفته بود.

این حصار خود نیز با چند معبد كوچك تر، درون حصار دیگری بود و هردوی آنها درون حصار سومی به طول چهار كیلومتر جا گرفته بودند.

شهر دور – اونتاش خود میان دو رود پرخروش خوزستان -یعنی کرخه و دز- قرار گرفته که وجودشان موجب حاصلخیزی خاک‌های این منطقه شده بود و زمینه شکل‌گیری تمدن‌های کهنی مانند تمدن عیلام را فراهم آورد.

درون حصار اصلی و مقابل سه ضلع از چهار ضلع زیگورات، سه سكوی مدور با كتیبه‌هایی به خط میخی دیده می‌شود. باستان شناسان حدس می‌زنند كه این سكوها پایه مجسمه‌های بزرگ شاه عیلام بوده اند.

همچنین در برابر شش دروازه از دروازه‌های هفت گانه زیگورات، آثار معابد كوچك نمایان است. این معابد به دیگر خدایان عیلامی اختصاص داشتند و زیارت آن‌ها مقدمه ای بود برای عبادت اینشوشیناك که بزرگتر و نیرومندتر از دیگر خدایان عیلامی به شمار می‌آمد.

كتیبه‌های زیگورات

 زیگورات چغازنبیل بین دو شهر شوش و شوشتر قرار گرفته، به گونه ای که فاصله‌اش با شوش 42 کیلومتر و با شوشتر کمتر از این مقدار است.[۷]

كتیبه‌های زیگورات

روی دیواره‌های زیگورات و به فواصل مشخص كتیبه‌هایی به دو خط میخی و با دو زبان عیلامی و آكدی نوشته شده است. در برخی از این كتیبه‌ها شاه عیلام مقصود خود از ساخت زیگورات را شرح می‌دهد و می‌گوید: «من اونتاش – گال پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش.

همین كه محل شهر محصور شد، در آنجا شهر اونتاش ـ گال و مكان مقدس را ساخته‌ام؛ در آنجا یك Kukunnum طلائی ساختم؛ آن را در یك حصار بیرونی و درونی محصور كردم. شاهان قدیم Kukunnum نساخته بودند، من آن را ساختم.» بی شک اگر این کتیبه‌ها نبودند، فلسفه و چگونگی ساخت زیگورات تا حد زیادی برای ما مجهول می‌ماند.[۷]

جستارهای وابسته

منابع