دادشاه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱٬۴۱۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
|والدین=کمال، بی‌بی خاتون
|والدین=کمال، بی‌بی خاتون
}}
}}
'''دادشاه'''، یا '''میر دادشاه''' (زاده ۱۲۹۷، سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان – درگذشته ۲۱ دی‌ماه ۱۳۳۶، دامنه هفت‌کوه، بلوچستان) یک زمین‌دار و کشاورز در منطقه مکران بلوچستان بود که در اوایل دهه‌ی ۱۳۳۰، علیه دولت مرکزی طغیان کرد. دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفه‌اش در کمال آرامش زندگی می‌کرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیره‌ای، نمی‌توانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفه‌اش پیش می‌آمد، بی‌تفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار برخی ژاندارم‌ها و خوانین وابسته به آنان نیز، مشکلی افزون بر مشکل دیگر بود و نقش اساسی را داشت. درباره‌ی دادشاه حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد. عده‌ای او را راهزن و یاغی و قاتل قلمداد می‌کنند؛ و عده‌ای هم از او به عنوان یک قهرمان بلوچ که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است، یاد می‌کنند و او را می‌ستایند؛ و او را با همه نقاط منفی‌اش ظلم‌ستیز می‌دادند. برخلاف آن‌هایی که دادشاه را به بدی یاد می‌کنند، بسیاری از مردم بلوچ دادشاه را دوست دارند و برای قضاوت‌های مخالفان دادشاه ارزش و اعتباری قائل نیستند. دولت تا پیش از سال ۱۳۳۶، قضیه دادشاه را جدی نمی‌گرفت؛ و دنبال هم نمی کرد، تا این‌که در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی ”اصل چهار” در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. پس از این ماجرا نیروهای دولتی با جدیت فراوانی به تعقیب دادشاه و یارانش پرداختند. سرانجام در روز ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۳۶، درگیری شدیدی بین نیروهای دولتی و دادشاه و افرادش در مرز پاکستان رخ داد. با وجود این‌که به نیروهای دادشاه صدمات فراوانی رسید اما آنان موفق شدند از مرز عبور کنند؛ و به خاک پاکستان وارد شوند. سرانجام با توطئه خوانین مرتبط با دولت، هنگام ملاقات و مذاکره با دادشاه او را با شلیک گلوله به سینه‌اش به قتل رساندند. جنازه دادشاه و برادرش به شهر ایرانشهر منتقل شد؛ و در قبرستان عمومی این شهر به خاک سپرده شدند. ماجرای دادشاه تأثیر خیلی زیادی بر شعرا و نویسندگان بلوچ گذاشته است. شعرا در وصف او شعر سروده‌اند و می‌سرایند؛ و خوانندگان برخی از این اشعار را به صورت حماسی که به شرح ماجرای دادشاه می‌پردازد، خوانده‌اند.
'''دادشاه'''، یا '''میر دادشاه''' (زاده ۱۲۹۷، سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان – درگذشته ۲۱ دی‌ماه ۱۳۳۶، دامنه هفت‌کوه، بلوچستان) یک زمین‌دار و کشاورز در منطقه مکران بلوچستان بود که در اوایل دهه‌ی ۱۳۳۰، علیه دولت مرکزی عصیان کرد. دادشاه پیش از درگیری با خوانین و دولت مرکزی، در کنار طایفه‌اش در کمال آرامش زندگی می‌کرد. اما با توجه به حاکمیت نظام عشیره‌ای، نمی‌توانست نسبت به موضوعاتی که برای عشیره و طایفه‌اش پیش می‌آمد، بی‌تفاوت باشد. از طرفی هم ظلم و ستم حکومت، اذیت و آزار ژاندارم‌ها و خوانین وابسته به آنان در عصیان وی بی‌تاثیر نبود.
 
در اوایل سال ۱۳۳۶، مأمورین آمریکایی و ایرانی ”اصل چهار” در تنگ سرحه، بین چابهار و ایرانشهر، توسط نیروهای دادشاه کشته شدند. پس از این ماجرا نیروهای دولتی با جدیت فراوانی به تعقیب دادشاه و یارانش پرداختند. سرانجام در روز ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۳۶، درگیری شدیدی بین نیروهای دولتی و دادشاه و افرادش در مرز پاکستان رخ داد. با وجود این‌که به نیروهای دادشاه صدمات فراوانی رسید اما آنان موفق شدند از مرز عبور کنند؛ و به خاک پاکستان وارد شوند. سرانجام با توطئه خوانین مرتبط با دولت، هنگام ملاقات و مذاکره با دادشاه او را با شلیک گلوله به سینه‌اش به قتل رساندند. جنازه دادشاه و برادرش به ایرانشهر منتقل شد؛ و در قبرستان عمومی این شهر به خاک سپرده شدند. ماجرای دادشاه تأثیر زیادی بر شعرا و نویسندگان بلوچ گذاشته است. مردم بلوچستان دادشاه  را قهرمانی می شناسند که با خوانین ظالم و رژیم شاه در افتاده است.  


== وضعیت سیاسی بلوچستان ==
== وضعیت سیاسی بلوچستان ==
خط ۵۲: خط ۵۴:
== علل طغیان دادشاه ==
== علل طغیان دادشاه ==
[[پرونده:دادشاه6.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|عکسی از دادشاه]]
[[پرونده:دادشاه6.JPG|جایگزین=عکسی از دادشاه|بندانگشتی|عکسی از دادشاه]]
با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهده‌ی خان‌ها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خان‌ها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خان‌ها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آن‌ها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیخته‌ای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خان‌ها قدرت مطلقه به‌شمار می‌آمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند. از این پس در میدان سیاسی بلوچستان، خوانین و سرداران به دو اتحادیه وابسته شدند که این دو اتحادیه و خوانین وابسته به این دو اتحادیه در مسائل سیاسی و اجتماعی بلوچستان نقش و تأثیر زیادی داشته‌اند. این دو اتحادیه تا سال ۱۳۳۰، عبارت بودند از لاشاری‌ها و مبارکی‌ها و هم‌چنین ریگی‌ها.
با روی کار آمدن '''[[محمدرضا پهلوی]]''' سیاست دولت در ارتباط با خوانین عوض شد، به صورتی که دولت در برخی از مناطق مجبور شد بر خلاف سیاست رضاشاه عمل کند؛ و برقراری نظم و امنیت را به عهده‌ی خان‌ها بگذارد. عاقبت این سیاست افزایش قدرت و نفوذ خان‌ها بود که به دنبال آن دوباره سرنوشت مردم بلوچستان به دست خان‌ها افتاد؛ و به جای آبادانی سازندگی، مجدداً زور بر آن‌ها و بختشان حاکم. نظام اقتصادی حاکم بر جامعه معیشتی بود. نظام اجتماعی آمیخته‌ای از زندگی عشایری و روستایی بود؛ و سرداران و خان‌ها قدرت مطلقه به‌شمار می‌آمدند؛ و همواره برای حفظ خود و گسترش قلمرو نفوذ، با همدیگر درگیر بودند. این دو اتحادیه تا سال ۱۳۳۰، عبارت بودند از لاشاری‌ها و مبارکی‌ها و هم‌چنین ریگی‌ها.


در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. در واقع اختلاف میان خوانین وجود داشت؛ و طایفه دادشاه وابسته به یکی از خوانین به نام ایوب خان شیرانی بود.
در چنین وضعیت و شرایط سیاسی-اجتماعی بود که سرگذشت دادشاه آغاز شد. در واقع اختلاف میان خوانین وجود داشت؛ و طایفه دادشاه وابسته به یکی از خوانین به نام ایوب خان شیرانی بود.

منوی ناوبری