|
|
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| سهراب شهید ثالث | | {{جعبه زندگینامه |
| | |نام_شخص = سهراب شهید ثالث |
| | |تصویر = سهراب_شهید_ثالث.jpg |
| | |عرض_تصویر=200px |
| | |توضیح_تصویر= |
| | |تاریخ_تولد = متولد ۷ تیرماه ۱۳۲۲تهران |
| | |محل_تولد = تهران |
| | |تاریخ_مرگ = درگذشت ۱۰ تیرماه ۱۳۷۷ شکاگو |
| | |ملیت = ایرانی |
| | |محل_مرگ = شیکاگو |
| | |مدفن = |
| | |علت مرگ = سرطان |
|
| |
|
| == زندگی نامه == | | |پیشه = کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما |
| | |والدین = |
| | }} |
|
| |
|
| = بیوگرافی سهراب شهید ثالث ، کارگردان مطرح سینما =
| | '''سهراب شهیدثالث،''' (متولد ۷ تیر ۱۳۲۲تهران - درگذشت ۱۰ تیر ۱۳۷۷ شیکاگو) کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما که یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران است.<ref name=":0">ستاره - [http://setare.com/fa/news/11854/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B3%DB%8C%D9%86% بیوگرافی سهراب شهید ثالث]</ref> |
| سهراب شهید ثالث از کارگردانان تاثیرگذار سینمای ایران بود که در ۷ تیرماه ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمده و در ۱۰ تیرماه ۱۳۷۷ در شیکاگو درگذشت. | |
|
| |
|
| برخی شخصیتها با آمدن و رفتنشان در این دنیا تاثیر قابل توجهی دارند. چه در عرصه سیاست چه هنر و هر چیز دیگری از این دست انسانها کم نبودهاند. سهراب شهید ثالث را میتوان اتفاق ساده و تاثیرگذار سینمای ایران دانست. بد نیست با هم نگاهی به بیوگرافی سهراب شهید ثالث بیاندازیم.
| | سهراب شهیدثالث، کارگردانی، در رشتهی سینما از "مدرسهی پروفسور کراس" است. فیلمهای طبیعت بیجان و یک اتفاق ساده ساخته این کارگردان برنده جوایز بینالمللی شدهاند. او نزدیک به ۲۰ فیلم کوتاه ساخت که هرگز اکران نشدند. از او تنها فیلم طبیعت بیجان در جمهوری اسلامی از تلویزیون پخش شد که البته یک صحنهی کلیدی از آن حذف گردید. |
|
| |
|
| == بیوگرافی سهراب شهید ثالث ==
| | سهراب شهیدثالث، در دهم تیرماه سال (۱۳۷۷) بر اثر بیماری سرطان کبد در شیکاگو، دیده از جهان فروبست.<ref>[https://www.manzoom.ir/name/nm8261740/%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB سهراب شهید ثالث (1322 - 1377)]</ref> |
| سهراب شهید ثالث کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما بود که در 7 تیرماه سال 1322 در تهران به دنیا آمد. این کارگردان مطرح ایرانی به عنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران شناخته میشود. او از بنیانگذاران کانون سینماگران پیشرو بود.
| |
| سهراب شهید ثالث، کارگردان هم دوره و هم عصر با ناصر تقوایی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، پرویز کیمیایی، مسعود کیمیایی و عباس کیارستمی بود. فیلمسازی را با همنسلان خود شروع کرد و در مسیری متفاوت از حاتمی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی و از حیث آزامیشگری و بدعت در مسیری گام نهاد، که کیمیایی و کیارستمی رفتند. سهراب شهید ثالث در اندکی بیش از نیم قرن عمرش، ۲۲ فیلم کوتاه و بلند مستند و دوازده فیلم سینمایی ساخت. دست کم دو فیلم نخست که در ایران ساخت؛ در شمار آثار ماندگار سینمای ایران است.
| |
|
| |
|
| == دوران نوجوانی == | | == زندگینامه == |
| در سالهای نوجوانی او خلاقیت خود را با نوشتن و اجرای چند نمایشنامه به همراه دوستانش نشان داد. در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد وین به منظور تحصیل در رشته سینما ترک کرد و در مدرسه کارگردانی و بازیگری پروفسور کراوس وین مشغول به تحصیل شد اما تحصیلات او به علت تشخیص نشانههای بیماری سل در وی قطع شد. در میانه درمان او به پاریس رفت تا تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه ادامه دهد. وی سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد.
| | سهراب شهیدثالث کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما بود که در ۷ تیرماه سال ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد و به عنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران و از بنیانگذاران کانون سینماگران پیشرو بود. |
|
| |
|
| | سهراب شهیدثالث، کارگردان همدوره و همعصر ناصر تقوایی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، پرویز کیمیاوی، مسعود کیمیایی و عباس کیارستمی بود. فیلمسازی را در این دوران شروع کرد و در مسیری متفاوت از حاتمی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی حرکت کرد و سبک کار خاص خود را داشت. سهراب شهیدثالث در اندکی بیش از نیمقرن، ۲۲ فیلم کوتاه و بلند مستند و دوازده فیلم سینمایی ساخت. دست کم دو فیلم نخست که در ایران ساخت؛ در شمار آثار ماندگار سینمای ایران است. |
| | |
| | در سالهای نوجوانی او خلاقیت خود را با نوشتن و اجرای چند نمایشنامه به همراه دوستانش نشانداد. در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد وین به منظور تحصیل در رشته سینما ترک کرد و در مدرسه کارگردانی و بازیگری پروفسور کراوس وین مشغول به تحصیل شد اما تحصیلات او به علت تشخیص نشانههای بیماری سل در وی قطع شد. در میانه درمان او به پاریس رفت تا تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه ادامه دهد. وی سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد. |
| == آغاز کار هنری == | | == آغاز کار هنری == |
| شهید ثالث در این دوران چندین فیلم مستند با موضوع رقصهای محلی در میان اقوام مختلف ایران ساخت. شهید ثالث در دوران اقامتش در ایران دو فیلم "یک اتفاق ساده" (۱۳۵۲) و "طبیعت بیجان" (۱۳۵۳) را ساخت که هر دو بخاطر نگاه واقعگرایانه اجتماعی و سبک سینمایی نوآور و تجربهگرایانه برنده جوایز معتبر بینالمللی شدند. وی همچنین چندین مستند کوتاه در مورد شرایط ناگوار طبقه کارگر در ایران ساخت که مضامین انتقادی پنهان در آنها به مذاق مسئولان خوش نیامد و نهایتا مجبور به ترک کشور شد.
| | شهیدثالث در این دوران چندین فیلم مستند با موضوع رقصهای محلی در میان اقوام مختلف ایران ساخت. شهیدثالث در دوران اقامتش در ایران دو فیلم «یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲) و «طبیعت بیجان» (۱۳۵۳) را ساخت که هر دو بخاطر نگاه واقعگرایانه اجتماعی و سبک سینمایی نوآور و تجربهگرایانه برنده جوایز معتبر بینالمللی شدند. همچنین چندین مستند کوتاه در مورد شرایط ناگوار طبقه کارگر در ایران ساخت که مضامین انتقادی پنهان در آنها به مذاق مسئولان خوش نیامد و نهایتاً مجبور به ترک کشور شد. |
| با اقامت در آلمان از سال ۱۳۵۳ وی شروع به تولید مستندهایی برای رسانههای آلمانی کرد که این فیلمها برای وی شهرت بینالمللی بیشتری به ارمغان آورد. شهید ثالث فیلمهای «در غربت» (۱۳۵۴)، «قرنطینه» (۱۳۵۵)، «زمان بلوغ» (۱۳۵۵)، «آخرین تابستان گرابه» (۱۳۵۹) و «یک زندگی، چخوف» (۱۳۶۰) و ... را در زمان اقامتش در آلمان ساخت. اداره مهاجرت محل اقامت او در آلمان چند بار خواست اورا از آلمان اخراج کند و در گذرنامه او مهری زدند با متن «اجازه اقامت جایگزین اجازه کار نیست». شهید ثالث دلگیر شده و از آلمان به چکسلواکی نقل مکان کرد. او از نظر سیاسی، چپگرا و از اعضای حزب توده ایران بود.
| |
| شهید ثالث که به تعبیر خودش چخوف برایش «مسالهای است شخصی و خصوصی» و نمیتواند خود را از زیر باراثرات فرهنگی دیدگاههای او خلاص کند، گفته است: «من فیلمهایم را از زاویه نگاه یک نظارهگر میسازم و با این روش اجازه میدهم مخاطبانم خودشان به قضاوت بنشینند.»
| |
|
| |
|
| == آثاری که شهید ثالث کارگردانی کرده است ==
| | با اقامت در آلمان از سال ۱۳۵۳ وی شروع به تولید مستندهایی برای رسانههای آلمانی کرد که این فیلمها برای وی شهرت بینالمللی بیشتری به ارمغان آورد. شهید ثالث فیلمهای «در غربت» (۱۳۵۴)، «قرنطینه» (۱۳۵۵)، «زمان بلوغ» (۱۳۵۵)، «آخرین تابستان گرابه» (۱۳۵۹) و «یک زندگی، چخوف» (۱۳۶۰) و … را در زمان اقامتش در آلمان ساخت. اداره مهاجرت محل اقامت او در آلمان چندبار خواست اورا از آلمان اخراج کند و در گذرنامه او مهری زدند با متن «اجازه اقامت جایگزین اجازه کار نیست». شهیدثالث دلگیر شده و از آلمان به چکسلواکی نقل مکان کرد. او از نظر سیاسی، چپگرا و از اعضای حزب توده ایران بود. |
| * قفس (۱۳۴۸ ، فیلم کوتاه)
| | شهیدثالث که به تعبیر خودش چخوف برایش «مسئلهای است شخصی و خصوصی» و نمیتواند خود را از زیر بار اثرات فرهنگی دیدگاههای او خلاص کند، گفتهاست: «من فیلمهایم را از زاویه نگاه یک نظارهگر میسازم و با این روش اجازه میدهم مخاطبانم خودشان به قضاوت بنشینند.»<ref name=":0" />[[پرونده:ث ج.jpg|300x300px|سهراب شهیدثالث|چپ|جایگزین=سهراب شهیدثالث]] |
|
| |
|
| * بزم درویشان (۱۳۴۸ ، گزارشی از مراسم ذکر و سماع دراویش در کردستان)
| | == سبک == |
| | حدود دو دهه از مرگ سهراب شهیدثالث میگذرد اما هنوز جایگاه واقعی او در سینمای ایران مشخص نشده است در حالی که او تأثیرات بسیاری در رشد سینما در ایران داشته است. |
|
| |
|
| * مهاباد (۱۳۴۸)
| | سهراب شهیدثالث در برخورد با چگونگی تصویرکردن واقعی سبک خاصی دارد. او در نشان دادن زندگی انسانهای حاشیهنشین در روستاها و شهرستانها با کشدادن زمان و تأکید روی طمأنینه و صدا که تماما در صحنه ضبط میشود تلاش میکند تنهایی و ملال آنها را به نمایش بگذارد. |
|
| |
|
| * رستاخیز (تعمیر آثار باستانی تخت جمشید) (۱۳۴۸ ، مستند/ تصاویری از خرابههای تخت جمشید و مرمت و بازسازی بخشهایی از آن)
| | او حدود ۲۰ فیلم کوتاه ساخت که هرگز به اکران گذاشته نشدند. در تلویزیون جمهوری اسلامی تنها دو فیلم طبیعت بیجان از وی به نمایش درآمد که البته یکی از مهمترین صحنههای آن یعنی پناه بردن مرد سوزنبان به میکده از آن حذف شده است.<ref>[https://www.bbc.com/persian/arts-42150922 نبوغ خاموش سهراب شهیدثالث]</ref> |
|
| |
|
| * دومین نمایشگاه آسیایی (نمایشگاه ۴۸) (۱۳۴۸ ، گزارشی از آماده کردن غرفهها، افتتاح نمایشگاه در تاریخ ۱۳ مهر و بازدید مردم تا ۲ آبان همان سال)
| | == آثار سهراب شهیدثالث == |
| | '''<small>فیلم کوتاه قفس ۱۳۴۸</small>''' |
|
| |
|
| * رقصهای تربت جام (۱۳۴۸ ، مستند / نمایش رقص سنتی و محلی تربتجام توسط رقصندگان حرفهای وزارت فرهنگ و هنر)
| | گزارشی از مراسم ذکر و سماع دراویش در کردستان (بزم درویشان ۱۳۴۸) = مهاباد |
|
| |
|
| * رقص بجنورد (۱۳۴۸ ، مستند / گروهی از مردان و زنان رقص سنتی و محلی بجنورد را به نمایش میگذارند)
| | تعمیر آثار باستانی تخت جمشید ۱۳۴۸(رستاخیز) مستند تصاویری از خرابههای تخت جمشید و مرمت و بازسازی بخشهایی از آن |
|
| |
|
| * رقصهای محلی ترکمن (۱۳۴۸ ، اجرای رقصهای سنتی و محلی ترکمن توسط مردان)
| | رقصهای تربت جام (۱۳۴۸) مستند نمایش رقص سنتی و محلی تربتجام توسط رقصندگان حرفهای وزارت فرهنگ و هنر |
|
| |
|
| * آیا…؟ (۱۳۵۰ ، فیلم کوتاه)
| | رقص بجنوردی (۱۳۴۸) مستند گروهی از مردان و زنان رقص سنتی و محلی بجنورد را به نمایش میگذارند |
|
| |
|
| * سیاه و سفید (۱۳۵۱ ، فیلم کوتاه / برنده جایزه ویژه جشنواره لس آنجلس و جایزه ویژه جشنواره سانفرانسیسکو)
| | رقصهای محلی ترکمن (۱۳۴۸) اجرای رقصهای سنتی و محلی ترکمن توسط مردان |
|
| |
|
| * یک اتفاق ساده (۱۳۵۲ ، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین،جایزه منتقدان بینالمللی جشنواره جهانی فیلم تهران)
| | آیا…؟ (۱۳۵۰، فیلم کوتاه) |
|
| |
|
| * طبیعت بیجان (۱۳۵۳ ، جایزه خرس نقرهای، جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین)
| | سیاه و سفید (۱۳۵۱) فیلم کوتاه برنده جایزه ویژه جشنواره لس آنجلس و جایزه ویژه جشنواره سانفرانسیسکو |
|
| |
|
| * در غربت (۱۳۵۴ ، جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین)
| | یک اتفاق ساده (۱۳۵۲) جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین، جایزه منتقدان بینالمللی جشنواره جهانی فیلم تهران |
|
| |
|
| * وقت بلوغ (زمان بلوغ) (۱۹۷۶)
| | طبیعت بیجان (۱۳۵۳) جایزه خرس نقرهای، جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین |
|
| |
|
| * خاطرات یک عاشق (یادداشتهای روزانه یک عاشق) (۱۹۷۷)
| | در غربت (۱۳۵۴) جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین |
|
| |
|
| * تعطیلات طولانی لوته ایزنر (۱۹۷۸ ، ۱۶ میلیمتری)
| | وقت بلوغ (زمان بلوغ) (۱۹۷۶) |
|
| |
|
| * نظم/ همه چیز روبراه است (۱۹۷۹ ، نامزد جایزه هوگو طلایی از جشنواره شیکاگو)
| | خاطرات یک عاشق (۱۹۷۷) یادداشتهای روزانه یک عاشق |
|
| |
|
| * آخرین تابستان گرابه (۱۹۸۰ ، ۱۶ میلیمتری / برنده جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد، به علاوه پنج هزار مارک و برنده جایزه بهترین فیلم تلویزیونی)
| | تعطیلات طولانی لوته ایزنر (۱۹۷۸، ۱۶ میلیمتری) |
|
| |
|
| * آنتون پ. چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱ ، ۱۶ میلیمتری)
| | نظم/ همه چیز روبراه است (۱۹۷۹، نامزد جایزه هوگو طلایی از جشنواره شیکاگو) |
|
| |
|
| * اوتوپیا (۱۹۸۲ ، برنده جایزه آکادمی هنرهای تجسمی به عنوان بهترین فیلم سال)
| | آخرین تابستان گرابه (۱۹۸۰، ۱۶ میلیمتری / برنده جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد، به علاوه پنج هزار مارک و برنده جایزه بهترین فیلم تلویزیونی) |
|
| |
|
| * گیرنده ناشناس (۱۹۸۳–۱۹۸۲ ، ۱۶ میلیمتری)
| | آنتون پ. چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱ ، ۱۶ میلیمتری) |
|
| |
|
| * هانس، نوجوانی از آلمان (۱۹۸۳)
| | اوتوپیا (۱۹۸۲ ، برنده جایزه آکادمی هنرهای تجسمی به عنوان بهترین فیلم سال) |
|
| |
|
| * درخت بید (۱۹۸۴)
| | گیرنده ناشناس (۱۹۸۳–۱۹۸۲ ، ۱۶ میلیمتری) |
|
| |
|
| * فرزندخوانده ویرانگر (۱۹۸۵)
| | هانس، نوجوانی از آلمان (۱۹۸۳) |
|
| |
|
| * گلهای سرخ برای آفریقا (۱۹۹۱)
| | درخت بید (۱۹۸۴) |
|
| |
|
| == درگذشت سهراب شهید ثالث ==
| | فرزندخوانده ویرانگر (۱۹۸۵) |
| وی چند سال پیش از مرگش به آمریکا رفت و در شیکاگو اقامت نمود و از آن پس فیلمی نساخت. او در دهم تیرماه سال ۱۳۷۷ بر اثر بیماری سرطان کبد در شیکاگو درگذشت.
| |
| آیدین آغداشلو نیز سالها قبل در مراسم بزرگداشت این فیلمساز گفته بود: «سهراب، مردمگریزی بود که مردم را دوست داشت. او میدانست کجا ایستاده و چه میکند.»
| |
| آغداشلو مطرح کرده بود: «پنج مقاله درباره او نوشتم و بیم داشتم که از یاد برود و بعدها مطمئن شدم که از یاد نخواهد رفت. سهراب همیشه در کارهایش حدیث نفس میکند. او از شعار، سانتیمانتالیزم و احساسات گرایی بسیار نفرت داشت و هر چیز نحیف و پیش پاافتادهای او را رنج میداد. او مهر سرشاری نسبت به هر موجودی داشت که در معرض مخاطره قرار میگیرند. او مردمگریزی بود که هرگز مردم را تحقیر نکرد. سهراب شهید ثالث رفقای اندکی داشت و معتقد بود که تناقض هر هنرمند از طریق اثرش حل میشود. سهراب بیجایگزین بود و شیوهاش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمیزد و با کسی تندی نمیکرد. انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب درگذشت، جهان جای تنگتری شد.»
| |
| مجله اینترنتی ستاره <ref>ستاره - [http://setare.com/fa/news/11854/%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B3%DB%8C%D9%86% بیوگرافی سهراب شهید ثالث]</ref>
| |
|
| |
|
| جستارهای وابسته ==
| | گلهای سرخ برای آفریقا (۱۹۹۱) |
|
| |
|
| '''زندگینامه سهراب شهید ثالث'''
| | == درگذشت سهراب شهید ثالث == |
| | | وی چند سال پیش از مرگش به آمریکا رفت و در شیکاگو اقامت نمود و از آن پس فیلمی نساخت. او در دهم تیرماه سال ۱۳۷۷ بر اثر بیماری سرطان کبد در شیکاگو درگذشت. آیدین آغداشلو نیز سالها قبل در مراسم بزرگداشت این فیلمساز گفته بود: «سهراب، مردمگریزی بود که مردم را دوست داشت. او میدانست کجا ایستاده و چه میکند.» آغداشلو مطرح کرد: «پنج مقاله دربارهٔ او نوشتم و بیم داشتم که از یاد برود و بعدها مطمئن شدم که از یاد نخواهد رفت. سهراب همیشه در کارهایش حدیث نفس میکند. او از شعار، سانتیمانتالیزم و احساساتگرایی بسیار نفرت داشت و هر چیز نحیف و پیش پاافتادهای او را رنج میداد. او مهر سرشاری نسبت به هر موجودی داشت که در معرض مخاطره قرار میگیرد. او مردمگریزی بود که هرگز مردم را تحقیر نکرد. سهراب شهیدثالث رفقای اندکی داشت و معتقد بود که تناقض هر هنرمند از طریق اثرش حل میشود. سهراب بیجایگزین بود و شیوهاش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمیزد و با کسی تندی نمیکرد. انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب درگذشت، جهان جای تنگتری شد.» مجله اینترنتی ستاره<ref name=":0" /> |
| او از آغازگران موج نو '''سینمای ایران''' بود. در هر کجای دنیا که فیلمی ساخته میشود و مورد استقبال قرار میگیرد،دیگران نیز آن راه را ادامه میدهند. ولی در ایران این اتفاق نمیافتد، در دهه ۱۳۴۰ کسی علاقهای به کار با ما نداشت...
| |
| | |
| تااین که فیلمهای «قیصر» و «گاو» ساخته شدند که تاثیر گذار بودند. ما هم به تدریج احساس کردیم که برای ادامه سینما باید خودمان به فکر باشیم .
| |
| | |
| کانون سینماگران پیشرو را تاسیس کردیم که «طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث اولین نتیجهاش بود این سخنان بخشی از گفتههای ناصر تقوایی بود که در مراسمی که چند سال قبل در بزرگداشت شهید ثالث برگزار شد، مطرح کرد.
| |
| | |
| شهید ثالث ۷ تیر ماه سال ۱۳۲۲ در تهران متولد و ۱۰ تیرماه ۱۳۷۷ درغربت درگذشت.سهراب شهیدثالث، کارگردان هم دوره و هم عصر با ناصر تقوایی، '''علی حاتمی'''، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، پرویز کیمیایی، مسعود کیمیایی و'''عباس کیارستمی''' بود. فیلمسازی را با همنسلان خود شروع کرد و در مسیری متفاوت از حاتمی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی و از حیث آزامیشگری و بدعت در مسیری گام نهاد، که کیمیایی و کیارستمی رفتند.
| |
| | |
| همان طور که تقوایی در همان نشست ضمن اشاره به فیلمسازان نسل موج نو '''سینمای ایران''' گفته بود:« این فیلمسازان همگی همسن و سال بودند و جریان موج نو در عرض چهار پنج سال بسیار رشد پیدا کرد. این فیلمسازان اگرچه با هم دوست بودند و رفت و آمد داشتند ولی آثارشان هیچ شباهتی با هم نداشت. آنها میخواستند کار خود را با صداقت و خلوص انجام دهند.سهراب شهید ثالث در اندکی بیش از نیم قرن عمرش، ۲۲ فیلم کوتاه و بلند مستند و دوازده فیلم سینمایی ساخت.
| |
| | |
| دست کم دو فیلم نخست که در ایران ساخت؛ در شمار آثار ماندگار '''سینمای ایران''' است. شهید ثالث در فاصله سالهای ۱۳۴۶ -۱۳۴۳ تحصیلات عالی خود را در مدرسه پروفسور کراوس وین در رشته سینما آغاز کرد و در فرانسه ادامه داد. دربازگشت به ایران در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و فیلم مستند ساخت. بیست و سومین فیلم او قرار بود یک اثر بیست دقیقهای باشد که به یک فیلم داستانی تبدیل شد، یک فیلم نود دقیقهای به نام « یک اتفاق ساده» فیلمی آرام با نماهای ساکن و ثابت در فضای گرفته بندرانزلی با نور ملایم و در هوای ابری. « یک اتفاق ساده » به نمایش عمومی در نیامد و مورد بیمهری و بیاعتنایی قرار گرفت. شهید ثالث دو سال بعد «طبیعت بیجان» را ساخت و زمانی فیلم در ایران به نمایش درآمد که او به آلمان غربی مهاجرت کرده بود و «در غربت» را میساخت.
| |
| | |
| وی ،فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۵ با ساخت فیلم کوتاهی به نام «آیا» آغاز کرد. کارش را به عنوان نویسنده و مترجم سینما بین سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ ادامه داد. در سال ۱۳۵۵ بعد از درخشش فیلمهای اول و دومش یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲) و « طبیعت بیجان» (۱۳۵۴) به آلمان مهاجرت کرد.
| |
| | |
| از فیلمهای شهید ثالث در آلمان میتوان به «در غربت» ۱۳۵۴، «قرنطینه» ۱۳۵۵، «زمان بلوغ» ۱۳۵۵، آخرین تابستان گرابه» ۱۳۵۹، « یک زندگی، چخوف » ۱۳۶۰ اشاره کرد. وی چند سال قبل از مرگش از آلمان به آمریکا رفت و در شیکاگو اقامت گزید و از آن پس دیگر فیلمی نساخت. فیلم گلهای سرخ برای آفریقا»، ۱۳۷۰ ، مورد توجه زیاد منتقدان غربی قرار گرفت و توانست جوایزی برای شهید ثالث به ارمغان بیاورد. وی در آخرین روزها عمرش با سرطان دست به گریبان بود و در سال ۱۳۷۷ دار فانی را وداع گفت.
| |
| | |
| شهید ثالث که به '''تعبیر '''خودش چخوف برایش « مسالهای است شخصی و خصوصی» و نمیتواند خود را از زیر باراثرات فرهنگی دیدگاههای او خلاص کند، گفته است:« من فیلمهایم را از زاویه نگاه یک نظارهگر میسازم و با این روش اجازه میدهم مخاطبانم خودشان به قضاوت بنشینند.» آیدین آغداشلو نیز سالها قبل در مراسم بزرگداشت این فیلمساز گفته بود:« سهراب، مردمگریزی بود که مردم را دوست داشت.
| |
| | |
| او میدانست کجا ایستاده و چه میکند.» آغداشلو مطرح کرده بود: پنج مقاله درباره او نوشتم و بیم داشتم که از یاد برود و بعدها مطمئن شدم که از یاد نخواهد رفت. سهراب همیشه در کارهایش حدیث نفس میکند. او از شعار، سانتیمانتالیزم و احساسات گرایی بسیار نفرت داشت و هر چیز نحیف و پیش پاافتادهای او را رنج میداد. او مهر سرشاری نسبت به هر موجودی داشت که در معرض مخاطره قرار میگیرند.
| |
| | |
| او مردمگریزی بود که هرگز مردم را تحقیر نکرد. سهراب شهید ثالث رفقای اندکی داشت و معتقد بود که تناقض هر هنرمند از طریق اثرش حل میشود. سهراب بیجایگزین بود و شیوهاش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمیزد و با کسی تندی نمیکرد. انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب درگذشت، جهان جای تنگتری شد.»
| |
| | |
| دربخشی از مقالهای که مرتضی ممیز درباره شهید ثالث نوشته است ضمن اشاره به فیلمهای شهید ثالث، شخصیتهای فیلمهای ساخته شده در ایران وی را، آدمهای خوبی که تلخ هستند توصیف کرده است و شخصیتهای فیلمهای خارجی او را آدمهای بیرحم و تلخ عنوان کرد. آدمهایی که خشن، آزاردهنده و به بن بست رسیدهاند
| |
| | |
| منبع:ویستا
| |
| | |
| ویرایش وتلخیص:آکاایران
| |
| | |
| تااین که فیلمهای «قیصر» و «گاو» ساخته شدند که تاثیر گذار بودند. ما هم به تدریج احساس کردیم که برای ادامه سینما باید خودمان به فکر باشیم .
| |
| | |
| کانون سینماگران پیشرو را تاسیس کردیم که «طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث اولین نتیجهاش بود این سخنان بخشی از گفتههای ناصر تقوایی بود که در مراسمی که چند سال قبل در بزرگداشت شهید ثالث برگزار شد، مطرح کرد.
| |
| | |
| شهید ثالث ۷ تیر ماه سال ۱۳۲۲ در تهران متولد و ۱۰ تیرماه ۱۳۷۷ درغربت درگذشت.سهراب شهیدثالث، کارگردان هم دوره و هم عصر با ناصر تقوایی، '''علی حاتمی'''، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، پرویز کیمیایی، مسعود کیمیایی و'''عباس کیارستمی''' بود. فیلمسازی را با همنسلان خود شروع کرد و در مسیری متفاوت از حاتمی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی و از حیث آزامیشگری و بدعت در مسیری گام نهاد، که کیمیایی و کیارستمی رفتند.
| |
| | |
| همان طور که تقوایی در همان نشست ضمن اشاره به فیلمسازان نسل موج نو سینمای ایران گفته بود:« این فیلمسازان همگی همسن و سال بودند و جریان موج نو در عرض چهار پنج سال بسیار رشد پیدا کرد. این فیلمسازان اگرچه با هم دوست بودند و رفت و آمد داشتند ولی آثارشان هیچ شباهتی با هم نداشت. آنها میخواستند کار خود را با صداقت و خلوص انجام دهند.سهراب شهید ثالث در اندکی بیش از نیم قرن عمرش، ۲۲ فیلم کوتاه و بلند مستند و دوازده فیلم سینمایی ساخت.
| |
| | |
| دست کم دو فیلم نخست که در ایران ساخت؛ در شمار آثار ماندگار سینمای ایران است. شهید ثالث در فاصله سالهای ۱۳۴۶ -۱۳۴۳ تحصیلات عالی خود را در مدرسه پروفسور کراوس وین در رشته سینما آغاز کرد و در فرانسه ادامه داد. دربازگشت به ایران در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد و فیلم مستند ساخت. بیست و سومین فیلم او قرار بود یک اثر بیست دقیقهای باشد که به یک فیلم داستانی تبدیل شد، یک فیلم نود دقیقهای به نام « یک اتفاق ساده» فیلمی آرام با نماهای ساکن و ثابت در فضای گرفته بندرانزلی با نور ملایم و در هوای ابری. « یک اتفاق ساده » به نمایش عمومی در نیامد و مورد بیمهری و بیاعتنایی قرار گرفت. شهید ثالث دو سال بعد «طبیعت بیجان» را ساخت و زمانی فیلم در ایران به نمایش درآمد که او به آلمان غربی مهاجرت کرده بود و «در غربت» را میساخت.
| |
| | |
| وی ،فعالیت در سینما را از سال ۱۳۴۵ با ساخت فیلم کوتاهی به نام «آیا» آغاز کرد. کارش را به عنوان نویسنده و مترجم سینما بین سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ ادامه داد. در سال ۱۳۵۵ بعد از درخشش فیلمهای اول و دومش یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲) و « طبیعت بیجان» (۱۳۵۴) به آلمان مهاجرت کرد.
| |
| | |
| از فیلمهای شهید ثالث در آلمان میتوان به «در غربت» ۱۳۵۴، «قرنطینه» ۱۳۵۵، «زمان بلوغ» ۱۳۵۵، آخرین تابستان گرابه» ۱۳۵۹، « یک زندگی، چخوف » ۱۳۶۰ اشاره کرد. وی چند سال قبل از مرگش از آلمان به آمریکا رفت و در شیکاگو اقامت گزید و از آن پس دیگر فیلمی نساخت. فیلم گلهای سرخ برای آفریقا»، ۱۳۷۰ ، مورد توجه زیاد منتقدان غربی قرار گرفت و توانست جوایزی برای شهید ثالث به ارمغان بیاورد. وی در آخرین روزها عمرش با سرطان دست به گریبان بود و در سال ۱۳۷۷ دار فانی را وداع گفت.
| |
| | |
| شهید ثالث که به '''تعبیر '''خودش چخوف برایش « مسالهای است شخصی و خصوصی» و نمیتواند خود را از زیر باراثرات فرهنگی دیدگاههای او خلاص کند، گفته است:« من فیلمهایم را از زاویه نگاه یک نظارهگر میسازم و با این روش اجازه میدهم مخاطبانم خودشان به قضاوت بنشینند.» آیدین آغداشلو نیز سالها قبل در مراسم بزرگداشت این فیلمساز گفته بود:« سهراب، مردمگریزی بود که مردم را دوست داشت.
| |
| | |
| او میدانست کجا ایستاده و چه میکند.» آغداشلو مطرح کرده بود: پنج مقاله درباره او نوشتم و بیم داشتم که از یاد برود و بعدها مطمئن شدم که از یاد نخواهد رفت. سهراب همیشه در کارهایش حدیث نفس میکند. او از شعار، سانتیمانتالیزم و احساسات گرایی بسیار نفرت داشت و هر چیز نحیف و پیش پاافتادهای او را رنج میداد. او مهر سرشاری نسبت به هر موجودی داشت که در معرض مخاطره قرار میگیرند. | |
| | |
| او مردمگریزی بود که هرگز مردم را تحقیر نکرد. سهراب شهید ثالث رفقای اندکی داشت و معتقد بود که تناقض هر هنرمند از طریق اثرش حل میشود. سهراب بیجایگزین بود و شیوهاش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمیزد و با کسی تندی نمیکرد. انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب درگذشت، جهان جای تنگتری شد.» | |
| | |
| دربخشی از مقالهای که مرتضی ممیز درباره شهید ثالث نوشته است ضمن اشاره به فیلمهای شهید ثالث، شخصیتهای فیلمهای ساخته شده در ایران وی را، آدمهای خوبی که تلخ هستند توصیف کرده است و شخصیتهای فیلمهای خارجی او را آدمهای بیرحم و تلخ عنوان کرد. آدمهایی که خشن، آزاردهنده و به بن بست رسیدهاند
| |
| | |
| منبع:ویستا
| |
| | |
| ویرایش وتلخیص:آکاایران
| |
| | |
| شما احتمالا با جستجوی کلمات زیر وارد مقاله شده اید چنانچه مطلب مرتبط با جستجوی شما نبوده همان کلمه را در جستجوی سایت وارد کنید
| |
| | |
| '''سهراب شهیدثالث''' , '''بزرگداشت سهراب'''
| |
| | |
| گردآوری توسط بخش بیوگرافی کارگردان های بزرگ، بیوگرافی کارگردانان ایرانی، زندگینامه ی کارگردانان ایرانی، بیوگرافی کارگردانان خارجی،زندگینا سایت آکاایران <ref>آکا ایران - [http://www.akairan.com/bg0111.%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%AB%D8%A7%D9%84%D8%AB زندگی نامه سهراب شهید ثالث]</ref>
| |
| | |
| == =============================================================== ==
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منبع == |
| {{پانویس}}
| | <references /> |
سهراب شهید ثالث |
---|
|
زادروز | متولد ۷ تیرماه ۱۳۲۲تهران تهران |
---|
درگذشت | درگذشت ۱۰ تیرماه ۱۳۷۷ شکاگو شیکاگو |
---|
علت مرگ | سرطان |
---|
ملیت | ایرانی |
---|
پیشه | کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما |
---|
سهراب شهیدثالث، (متولد ۷ تیر ۱۳۲۲تهران - درگذشت ۱۰ تیر ۱۳۷۷ شیکاگو) کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما که یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران است.[۱]
سهراب شهیدثالث، کارگردانی، در رشتهی سینما از "مدرسهی پروفسور کراس" است. فیلمهای طبیعت بیجان و یک اتفاق ساده ساخته این کارگردان برنده جوایز بینالمللی شدهاند. او نزدیک به ۲۰ فیلم کوتاه ساخت که هرگز اکران نشدند. از او تنها فیلم طبیعت بیجان در جمهوری اسلامی از تلویزیون پخش شد که البته یک صحنهی کلیدی از آن حذف گردید.
سهراب شهیدثالث، در دهم تیرماه سال (۱۳۷۷) بر اثر بیماری سرطان کبد در شیکاگو، دیده از جهان فروبست.[۲]
زندگینامه
سهراب شهیدثالث کارگردان، فیلمنامهنویس، مترجم، و تدوینگر سینما بود که در ۷ تیرماه سال ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد و به عنوان یکی از آغازگران موج نوی سینمای ایران و از بنیانگذاران کانون سینماگران پیشرو بود.
سهراب شهیدثالث، کارگردان همدوره و همعصر ناصر تقوایی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، پرویز کیمیاوی، مسعود کیمیایی و عباس کیارستمی بود. فیلمسازی را در این دوران شروع کرد و در مسیری متفاوت از حاتمی، مهرجویی، تقوایی و بیضایی حرکت کرد و سبک کار خاص خود را داشت. سهراب شهیدثالث در اندکی بیش از نیمقرن، ۲۲ فیلم کوتاه و بلند مستند و دوازده فیلم سینمایی ساخت. دست کم دو فیلم نخست که در ایران ساخت؛ در شمار آثار ماندگار سینمای ایران است.
در سالهای نوجوانی او خلاقیت خود را با نوشتن و اجرای چند نمایشنامه به همراه دوستانش نشانداد. در سال ۱۳۴۲ ایران را به مقصد وین به منظور تحصیل در رشته سینما ترک کرد و در مدرسه کارگردانی و بازیگری پروفسور کراوس وین مشغول به تحصیل شد اما تحصیلات او به علت تشخیص نشانههای بیماری سل در وی قطع شد. در میانه درمان او به پاریس رفت تا تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه ادامه دهد. وی سال ۱۳۴۸ به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد.
آغاز کار هنری
شهیدثالث در این دوران چندین فیلم مستند با موضوع رقصهای محلی در میان اقوام مختلف ایران ساخت. شهیدثالث در دوران اقامتش در ایران دو فیلم «یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲) و «طبیعت بیجان» (۱۳۵۳) را ساخت که هر دو بخاطر نگاه واقعگرایانه اجتماعی و سبک سینمایی نوآور و تجربهگرایانه برنده جوایز معتبر بینالمللی شدند. همچنین چندین مستند کوتاه در مورد شرایط ناگوار طبقه کارگر در ایران ساخت که مضامین انتقادی پنهان در آنها به مذاق مسئولان خوش نیامد و نهایتاً مجبور به ترک کشور شد.
با اقامت در آلمان از سال ۱۳۵۳ وی شروع به تولید مستندهایی برای رسانههای آلمانی کرد که این فیلمها برای وی شهرت بینالمللی بیشتری به ارمغان آورد. شهید ثالث فیلمهای «در غربت» (۱۳۵۴)، «قرنطینه» (۱۳۵۵)، «زمان بلوغ» (۱۳۵۵)، «آخرین تابستان گرابه» (۱۳۵۹) و «یک زندگی، چخوف» (۱۳۶۰) و … را در زمان اقامتش در آلمان ساخت. اداره مهاجرت محل اقامت او در آلمان چندبار خواست اورا از آلمان اخراج کند و در گذرنامه او مهری زدند با متن «اجازه اقامت جایگزین اجازه کار نیست». شهیدثالث دلگیر شده و از آلمان به چکسلواکی نقل مکان کرد. او از نظر سیاسی، چپگرا و از اعضای حزب توده ایران بود.
شهیدثالث که به تعبیر خودش چخوف برایش «مسئلهای است شخصی و خصوصی» و نمیتواند خود را از زیر بار اثرات فرهنگی دیدگاههای او خلاص کند، گفتهاست: «من فیلمهایم را از زاویه نگاه یک نظارهگر میسازم و با این روش اجازه میدهم مخاطبانم خودشان به قضاوت بنشینند.»[۱]
سبک
حدود دو دهه از مرگ سهراب شهیدثالث میگذرد اما هنوز جایگاه واقعی او در سینمای ایران مشخص نشده است در حالی که او تأثیرات بسیاری در رشد سینما در ایران داشته است.
سهراب شهیدثالث در برخورد با چگونگی تصویرکردن واقعی سبک خاصی دارد. او در نشان دادن زندگی انسانهای حاشیهنشین در روستاها و شهرستانها با کشدادن زمان و تأکید روی طمأنینه و صدا که تماما در صحنه ضبط میشود تلاش میکند تنهایی و ملال آنها را به نمایش بگذارد.
او حدود ۲۰ فیلم کوتاه ساخت که هرگز به اکران گذاشته نشدند. در تلویزیون جمهوری اسلامی تنها دو فیلم طبیعت بیجان از وی به نمایش درآمد که البته یکی از مهمترین صحنههای آن یعنی پناه بردن مرد سوزنبان به میکده از آن حذف شده است.[۳]
آثار سهراب شهیدثالث
فیلم کوتاه قفس ۱۳۴۸
گزارشی از مراسم ذکر و سماع دراویش در کردستان (بزم درویشان ۱۳۴۸) = مهاباد
تعمیر آثار باستانی تخت جمشید ۱۳۴۸(رستاخیز) مستند تصاویری از خرابههای تخت جمشید و مرمت و بازسازی بخشهایی از آن
رقصهای تربت جام (۱۳۴۸) مستند نمایش رقص سنتی و محلی تربتجام توسط رقصندگان حرفهای وزارت فرهنگ و هنر
رقص بجنوردی (۱۳۴۸) مستند گروهی از مردان و زنان رقص سنتی و محلی بجنورد را به نمایش میگذارند
رقصهای محلی ترکمن (۱۳۴۸) اجرای رقصهای سنتی و محلی ترکمن توسط مردان
آیا…؟ (۱۳۵۰، فیلم کوتاه)
سیاه و سفید (۱۳۵۱) فیلم کوتاه برنده جایزه ویژه جشنواره لس آنجلس و جایزه ویژه جشنواره سانفرانسیسکو
یک اتفاق ساده (۱۳۵۲) جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین، جایزه منتقدان بینالمللی جشنواره جهانی فیلم تهران
طبیعت بیجان (۱۳۵۳) جایزه خرس نقرهای، جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین
در غربت (۱۳۵۴) جایزه فیپرشی، جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین
وقت بلوغ (زمان بلوغ) (۱۹۷۶)
خاطرات یک عاشق (۱۹۷۷) یادداشتهای روزانه یک عاشق
تعطیلات طولانی لوته ایزنر (۱۹۷۸، ۱۶ میلیمتری)
نظم/ همه چیز روبراه است (۱۹۷۹، نامزد جایزه هوگو طلایی از جشنواره شیکاگو)
آخرین تابستان گرابه (۱۹۸۰، ۱۶ میلیمتری / برنده جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد، به علاوه پنج هزار مارک و برنده جایزه بهترین فیلم تلویزیونی)
آنتون پ. چخوف: یک زندگی (۱۹۸۱ ، ۱۶ میلیمتری)
اوتوپیا (۱۹۸۲ ، برنده جایزه آکادمی هنرهای تجسمی به عنوان بهترین فیلم سال)
گیرنده ناشناس (۱۹۸۳–۱۹۸۲ ، ۱۶ میلیمتری)
هانس، نوجوانی از آلمان (۱۹۸۳)
درخت بید (۱۹۸۴)
فرزندخوانده ویرانگر (۱۹۸۵)
گلهای سرخ برای آفریقا (۱۹۹۱)
درگذشت سهراب شهید ثالث
وی چند سال پیش از مرگش به آمریکا رفت و در شیکاگو اقامت نمود و از آن پس فیلمی نساخت. او در دهم تیرماه سال ۱۳۷۷ بر اثر بیماری سرطان کبد در شیکاگو درگذشت. آیدین آغداشلو نیز سالها قبل در مراسم بزرگداشت این فیلمساز گفته بود: «سهراب، مردمگریزی بود که مردم را دوست داشت. او میدانست کجا ایستاده و چه میکند.» آغداشلو مطرح کرد: «پنج مقاله دربارهٔ او نوشتم و بیم داشتم که از یاد برود و بعدها مطمئن شدم که از یاد نخواهد رفت. سهراب همیشه در کارهایش حدیث نفس میکند. او از شعار، سانتیمانتالیزم و احساساتگرایی بسیار نفرت داشت و هر چیز نحیف و پیش پاافتادهای او را رنج میداد. او مهر سرشاری نسبت به هر موجودی داشت که در معرض مخاطره قرار میگیرد. او مردمگریزی بود که هرگز مردم را تحقیر نکرد. سهراب شهیدثالث رفقای اندکی داشت و معتقد بود که تناقض هر هنرمند از طریق اثرش حل میشود. سهراب بیجایگزین بود و شیوهاش را در دورانش کسی تکثیر نکرد. حرف تلخی به کسی نمیزد و با کسی تندی نمیکرد. انسان شریفی به تمام معنا بود و وقتی سهراب درگذشت، جهان جای تنگتری شد.» مجله اینترنتی ستاره[۱]
منبع