علی باکری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''علی باکری''' (زاده ۱۳۲۲ در میاندوآب ـشهادت ۳۰ فروردین ۱۳۵۱)وی در خانواده ای نسبتاً مرفه به دنیا آمد. با توجه به وضع مالی نسبتاً خوبی که خانواده اش داشت، و نیز در اثر استعداد و پشتکارش، سالهای تحصیل را با موقعیت گذرانده و به دانشکده فنی تهران، رشته شیمی وارد<ref name=":2" />
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| نام              = محمدکاظم ذوالانوار
| تصویر            =کاظم ذوالانوار.jpg
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۲۷ اسفند ۱۳۲۶
| زادگاه            = شیراز
| تاریخ مرگ        = ۳۰ فروردین ۵۴
| مکان مرگ          =تپه‌های اوین
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض شمال-->
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیش‌فرض غرب-->
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| محل زندگی        =
| ملیت              =
| نژاد              =
| تابعیت            =
| تحصیلات            =دانشجوی رشته کشاورزی
| دانشگاه          =دانشکده کشاورزی تهران
| پیشه              =عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    =
| نقش‌های برجسته    = مقاومت زیر شکنجه
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =
| تأثیرپذیرفتگان    =اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
| شهر خانگی        =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| حزب              =سازمان مجاهدین خلق ایران
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =
| مذهب              =
| منصب              =
| مکتب              =
| آثار              =
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| وبگاه            =
| پانویس            =
}}'''علی باکری''' (زاده ۱۳۲۲ در میاندوآب ـشهادت ۳۰ فروردین ۱۳۵۱)وی در خانواده ای نسبتاً مرفه به دنیا آمد. با توجه به وضع مالی نسبتاً خوبی که خانواده اش داشت، و نیز در اثر استعداد و پشتکارش، سالهای تحصیل را با موقعیت گذرانده و به دانشکده فنی تهران، رشته شیمی وارد<ref name=":2" />
== فعالیت سیاسی ==
== فعالیت سیاسی ==
علی که چشمش به واقعیات اجتماع ما باز بود، به تمامی آ مزایا و رفاه ناشی ازموقعیتی که داشت پشت کرده، وعملاً فکر و ایدئولوژی طبقات محروم و مستضعف جامعه را که همان اسلام انقلابی بود برگزید؛ و بعد از آن تمام استعداد فکر و اندیشهاش را در این جهت به کار انداخت. علی بعد از پایان تحصیلات به عنوان استادیار دانشگاه صنعتی (شریف) مشغول به کار شد و ازاین موقعیت تا حدامکان به نفع سازمان استفاده کرد. او همواره سرمشق صداقت و حل شدگی درامر مبارزه بود. او با آگاهی و اعتقاد کامل، وجود خود را در خدمت راه خدا و خلق یعنی مبارزه علیه ستم و استثمار قرارداد.<ref name=":1" />
علی که چشمش به واقعیات اجتماع ما باز بود، به تمامی آ مزایا و رفاه ناشی ازموقعیتی که داشت پشت کرده، وعملاً فکر و ایدئولوژی طبقات محروم و مستضعف جامعه را که همان اسلام انقلابی بود برگزید؛ و بعد از آن تمام استعداد فکر و اندیشهاش را در این جهت به کار انداخت. علی بعد از پایان تحصیلات به عنوان استادیار دانشگاه صنعتی (شریف) مشغول به کار شد و ازاین موقعیت تا حدامکان به نفع سازمان استفاده کرد. او همواره سرمشق صداقت و حل شدگی درامر مبارزه بود. او با آگاهی و اعتقاد کامل، وجود خود را در خدمت راه خدا و خلق یعنی مبارزه علیه ستم و استثمار قرارداد.<ref name=":1" />

نسخهٔ ‏۲۴ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۲۳

محمدکاظم ذوالانوار
کاظم ذوالانوار.jpg
زادروز۲۷ اسفند ۱۳۲۶
شیراز
درگذشت۳۰ فروردین ۵۴
تپه‌های اوین
تحصیلاتدانشجوی رشته کشاورزی
از دانشگاهدانشکده کشاورزی تهران
پیشهعضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق
نقش‌های برجستهمقاومت زیر شکنجه
تأثیرپذیرفتگاناعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران

علی باکری (زاده ۱۳۲۲ در میاندوآب ـشهادت ۳۰ فروردین ۱۳۵۱)وی در خانواده ای نسبتاً مرفه به دنیا آمد. با توجه به وضع مالی نسبتاً خوبی که خانواده اش داشت، و نیز در اثر استعداد و پشتکارش، سالهای تحصیل را با موقعیت گذرانده و به دانشکده فنی تهران، رشته شیمی وارد[۱]

فعالیت سیاسی

علی که چشمش به واقعیات اجتماع ما باز بود، به تمامی آ مزایا و رفاه ناشی ازموقعیتی که داشت پشت کرده، وعملاً فکر و ایدئولوژی طبقات محروم و مستضعف جامعه را که همان اسلام انقلابی بود برگزید؛ و بعد از آن تمام استعداد فکر و اندیشهاش را در این جهت به کار انداخت. علی بعد از پایان تحصیلات به عنوان استادیار دانشگاه صنعتی (شریف) مشغول به کار شد و ازاین موقعیت تا حدامکان به نفع سازمان استفاده کرد. او همواره سرمشق صداقت و حل شدگی درامر مبارزه بود. او با آگاهی و اعتقاد کامل، وجود خود را در خدمت راه خدا و خلق یعنی مبارزه علیه ستم و استثمار قرارداد.[۲]

دوران بحران

علی پیش از آنکه به عضویت سازمان در آید، یک دوران بحران را گذراند. او بر سر دو راهی قرار گرفته بود، آیا باید درمسیر امواج خود به خودی حرکت کرد، یا نه برخلاف آن باید شنا کرد؟

او ایمان داشت که زندگی در پناه رژیم شاه یعنی سکوت و رضایت در برابر جنایات رژیم و غارت منابع طبیعی و انسانی خلق.

علی نمی‌توانست آرام باشد، خیلی فکر می‌کرد. کتاب می‌خواند. به جامعهگردی و مطالعهٔ زندگی مردم می‌پرداخت و به خاطر همین کارها چندین بار مریض شد وزخم معده گرفت. در چنین وضعیتی بود که با سازمان آشنا شد و خود را همدرد آنها یافت. او به جمع یاران پیوست و خوش فکری، ایمان، خلوص و لیاقت خود را تماماً در این راه به کارگرفت. بهروز با آگاهی کامل نسبت به مشکلات مبارزه، آن را برگزیدو می‌دانست که دراین راه دشواریهای بسیار وجود دارد. او خود در این زمینه به برادری می‌گفت:

«عمل را که شروع کردی، ضربه می‌خوری، ضربه نخوردن ندارد. منتها باید سعی کنی کمتر ضربه بخوری».[۱]

اعزام به فلسطین و شرکت در جنگ سپتامبر

سال ۴۹ ظاهراً برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت؛ ولی در واقع برای تعلیمات نظامی و تعلیمات دیگر به فلسطین رفته بود. او از انقلاب فلسطین درس و تجربه آموخت و بدینگونه با تجربهای بیش از پیش و با کوله باری از سلاح به ایران بازگشت او درایران تجارب خود را در اختیار سایر همرزمانش گذاشت. علی دربارهٔ مشکلات آینده با روشن بینی خاصی می‌گفت:

«شرایطی بر ما تحمیل خواهد شد. ما باید خود را به نقطه‌هایی ازآمادگی برسانیم که درصورت روبرو شدن با وقایع غیرقابل پیش بینی، قادر به حفظ خود باشیم».[۲]

دستگیری و درگذشت

علی باکری در جریان دستگیری سراسری اول شهریور ۵۰، دستگیرشد. رژیم از محاکمه او حرفی نزد و تنها خبر اعدام او را با سه تن دیگر از اعضای مجاهدین در ۳۰ فروردین ۵۱ اعلام کرد.[۲]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ نشریه مجاهد شماره 44-30 فروردین 1359
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ نشریه مجاهد شماره 44- 30 فروردین 1359