مرجان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات هنرمند موسیقی
| نام            =شهلا صافی ضمیر (مرجان)
| تصویر          =مرجان.JPG |360 px
| نام_اصلی        =شهلا صافی ضمیر
| نام_مستعار      =مرجان
| تولد            = ۲۳ تیر ۱۳۲۷
| ملیت            =ایرانی
| نوع_صوت        =
| سبک            =پاپ
| حرفه            =بازیگر-خواننده
| زمینه فعالیت    =سینما-تلویزیون- خواننده پاپ-خبرنگار
| مدت            =۴۹ سال
| هنرمندان همکار  =پرویز مقصدی-فریبرز لاچینی -منوچهر چشم آذر-محمدعلی فردین-فریدون ژورک-نعمت‌الله گرجی-محمد شمس-آندرانیک آساطوریان
| تحصیلات          =دیپلم
| استاد          =بابک بیات
| علت معروف‌شدن    =بازیگری-خوانندگی در ترانه کویر دل
| آلبوم معروف    =کویر دل-سکه ماه
}}
'''مرجان،''' با نام اصلی شهلا صافی‌ضمیر (متولد ۱۳۲۷ در تهران- درگذشت در ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در آمریکا) در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد. پدرش یک مدیر در وزارت راه و مادرش معلم بود. او پس از تحصیلات ابتدایی و در حالی که نوجوانی بیش نبود، پس از نام‌نویسی برای مجری‌گری برنامه کودکان از میان انبوهی از داوطلبان برای این‌کار انتخاب شد و به عنوان یکی از گویندگان برنامه کودک تلویزیون ملی ایران «ثابت پاسال» آغاز به کار کرد. مرجان در همان زمان به تحصیل در زمینهٔ خبرنگاری و کار برای مجلهٔ اطلاعات کودکان روی آورد.


'''"مرجانبه روایت''' '''شهلا صافی ضمیر'''<blockquote>به دنیا که آمدم، اسم شهلا را برایم انتخاب کردند، مادرم می گفت،  به خاطر چشمات این اسمو روت گذاشتم دوران کودکی‌ام را درمحیط گرم خانواده گذراندم، ونوجوانی‌ام،  ضمن تحصیل تا مراحل دانشگاهی، به خبرنگاری در مجله‌ی اطلاعات کودکان، وگویندگی برنامه های کودک در تلویزیون ملی ایران" ثابت پاسال"  به سررسید و در شروع جوانی، پا به عرصه سینما گذاشتم.  </blockquote>
مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی‌محمدی گوینده و دوبلور رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود.<ref>[http://daneshgara-history.blogfa.com/category/214 شهلا صافی ضمیر]</ref> مرجان در جوانی وارد دنیای سینما شد. اولین فیلمی که مرجان در آن بازی کرد دنیای پرامید بود. نام مرجان درهمین فیلم برایش انتخاب شد زیرا در آن زمان خانم شهلا ریاحی بازیگر سینما و تئاتر ایران بسیار مشهور بود.<ref>[http://daneshgara-history.blogfa.com/category/214 درخت دانش- شهلا صافی ضمیر]</ref> مرجان پس از مدتی به دلیل محدودیت‌هایی که همسرش برای او در کار هنری ایجاد می‌کرد از وی جدا شد و با فریدون ژورک، کارگردان و تهیه‌کنندهٔ سینما ازدواج کرد.


== فعالیت سینمایی ==
مرجان پس از مدتی از کار بازیگری دلزده شد. او خود می‌گوید از این که باید جای شخصیت‌هایی بازی می‌کردم که با ذات و خمیرهٔ من در تضاد بودند خشنود نبودم. وی در سال ۱۳۵۴ با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شد و به دلیل صدای زیبایش به خواندن تشویق شد. اولین ترانهٔ او «دو دونه» ساختهٔ پرویز مقصدی، با تنظیم استاد واروژان بود.<ref>اتوبیوگرای مرجان</ref> او پس از آن ترانه‌های بسیاری اجرا کرد و به سرعت تبدیل به یکی از خوانندگان محبوب ایران شد.
<blockquote>   "دنیای پرامید"اولین فیلمی بود که بازی کردم، نقشی خاطره انگیز، مقابل بزرگ مرد سینمای ایران، زنده یاد، محمدعلی فردین. در این فیلم بود که اسم مرجان برایم انتخاب شد، چرا که خانم شهلا، هنرمند محبوب سینما و تئاتر ایران، با اسم حقیقی من دراوج بودند.</blockquote><blockquote> اوایل شورخاصی برای ایفای نقش داشتم، از بازیگری و در قالب شخصیت های مختلف رفتن، دل شاد بودم اما، بعد از چند سال حس کردم خسته شدم، نه ازکار، از اینکه خودم نیستم، هر زمان کسی می شدم که برایم بیگانه بود، شخصیت هایی که بیشتر اوقات با ذات و خمیره من درتضاد بودند، هنرپیشه بودم و بازیگری شغل من شده بود. </blockquote>


== آغاز خوانندگی ==
مرجان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] همچون دیگر هنرمندان زن از خواندن محروم شد. او در تیرماه ۱۳۶۱ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و اموالش ضبط گردید. مرجان سال‌ها در زندان به سر برد. هم‌بند شدن او با زنان و دختران مجاهدین که در آن دوران  اعدام شدند، تأثیری عمیق بر او گذاشت. مرجان پس از آزادی از زندان، سرانجام در سال ۱۳۸۰ به همراه همسرش فریدون ژورک، کارگردان و تهیه‌کننده سینما به آمریکا رفت. وی در آمریکا از هواداران [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] بود و در جلسات شورای ملی مقاومت شرکت می‌کرد. همسر وی، فریدون ژورک، از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران می‌باشد. مرجان در این سال‌ها ترانه‌های اعتراضی و اجتماعی زیادی اجرا کرد. او در شامگاه ۱۶ خرداد در اثر ایست قبلی در آمریکا درگذشت.
<blockquote>   سال 1354 با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شدم، دو آهنگساز نامی موسیقی ایران، به تشویق و یاری این دو هنرمند ارزنده، افتخار شاگردی واروژان نیز نصیبم شد و به همت این سه استاد ارزنده، آموختم آنچه را که رمز و رازخوانندگی است.  </blockquote><blockquote>  "دودونه" اولین ترانه ای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش ازبیست ترانه خواندم و سرخوش از هنر یافته ام، به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که انتخاب می کردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم.  بعد از دو سال صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد، و با کودتای آخوندی، بیست وسه سال، درسکوتی سنگین به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از شادروان عماد رام. </blockquote><blockquote>'''ای شکسته، تو شکستی      مویه کردی، غصه خوردی'''</blockquote><blockquote>'''ازته دل گریه کردی'''</blockquote><blockquote>'''من باهاتم، خاک پاتم، چون پرنده درهواتم، من رفیق گریه هاتم'''</blockquote><blockquote>'''    '''آن روزها از وطن گفتن جرم بود (سال1359) و جهان وطنی یا بی وطنی، ردای قداست به تن داشت.          </blockquote>این ها مطالبی است به خط  مرجان، که در'''سال 2003''' ، برجلد آلبومی ازترانه های اجرا شده، توسط این هنرمند خوش آوازه، ومتعهد به مردمش، در آمریکا منتشر شده است.


== تولد و دوران کودکی ==
== کودکی و نوجوانی مرجان ==
مرجان درسحرگاه بیست وسوم تیرماه 1327، دربیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش"علی صافی ضمیر" از مدیران وزارت راه و مادرش "کبری بهمنی تبری" از معلمان دبستان های ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه، به اصول اخلاقی سپری کرد.
[[پرونده:مرجان در جوانی.jpg|جایگزین=مرجان در جوانی|بندانگشتی|300x300پیکسل|مرجان در جوانی]]
مرجان، (شهلا صافی‌ضمیر) درسحرگاه بیست و سوم تیرماه ۱۳۲۷، در بیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش «علی صافی‌ضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از معلمان دبستان‌های ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه سپری کرد.


مهرماه 1334، او دوران تعلیم و تربیت ابتدایی را در دبستان"سرخوش"، واقع در محله امیریه تهران گذراند . همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجاب انگیز زمان خود، تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به راهی کشاند که نهایتا، به شکوفایی استعداد های نهفته‌اش انجامید.
در مهرماه ۱۳۳۴ وارد دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه تهران شد. او پس از اتمام دوران ابتدایی و همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجاب‌انگیز زمان خود، یعنی تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به مسیری هدایت کرد که نهایتاً، به شکوفایی استعدادهای نهفته‌اش انجامید. مرجان خود در این باره می‌نویسد:<blockquote>«آن روزها، خانه‌ای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانه‌ای بود که در کوچهٔ ما تلویزیون داشت و آنتنی روی بامش بود. این موضوع برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاماً بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش می‌نشستیم، برنامه‌ای برای کودکان پخش می‌شد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام «عباسه امیرعلائی»، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگ‌های تفریح کلاس انجام می‌دادم. سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی می‌شد، نام‌نویسی کردم، خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم.»<ref>اتوبیوگرافی مرجان- دوران کودکی</ref></blockquote>انتخاب مرجان به عنوان مجری برنامه کودک، و جلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.
مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیت‌هایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، بلکه درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود. این موفقیت‌ها برای او سکویی برای حرکت به جلو شد و او را به دنیای هنرهای نمایشی و سپس موسیقی هدایت کرد.<ref>[http://www.aks-ghadimiha.blogfa.com/category/2 عکس و بیوگرافی بازیگران و خوانندگان قدیمی]</ref>


'''مرجان''':<blockquote> آن روزها، کوچه ای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانه ای بود که تلویزیون داشت و آنتن روی بامش، برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاما بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش می نشستیم،  برنامه ای برای کودکان پخش می شد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام "عباسه امیرعلائی"، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگهای تفریح کلاس انجام می دادم.</blockquote><blockquote>سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد، و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی می شد، نام نویسی کردم، و خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم. </blockquote>انتخاب او به عنوان مجری برنامه کودک، وجلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.  
== مرجان در سینما ==
مرجان در سال ۱۳۴۸ وارد عرصه سینما شد. او شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیه‌کننده سینما که از شرکای استودیو مهرگان فیلم بود آشنا می‌شود. رضا کریمی که قصد داشت فیلمی به نام دنیای پرامید را با کمک فردین بسازد. فردین در گفتگویی ایفای نقش اول زن را به مرجان پیشنهاد می‌دهد. این فیلم اولین تجربهٔ بازیگری مرجان بود.
[[پرونده:مرجان و زنده‌یاد بیک ایمانوردی.jpg|جایگزین=مرجان و زنده‌یاد بیک ایمانوردی|بندانگشتی|مرجان و زنده‌یاد بیک ایمانوردی]]
در فیلم دنیای پرامید که بر اساس فیلم‌نامه‌ای از سعید مطلبی در استودیو مهرگان تولید شد، فردین، تقی ظهوری، هوشنگ بهشتی و احمد قدکچیان نیز ایفای نقش می‌کردند. با نمایش این فیلم مرجان به جمع ستارگان زن سینمای ایران پیوست. مرجان در این فیلم بازی بسیار خوبی داشت و به همین دلیل پس از نمایش آن با پیشنهادات بسیاری برای بازیگری مواجه شد. مهمترین فلیلم‌هایی که وی در آن‌ها بازی کرد فیلم سکهٔ ماه به همراه ناصر ملک‌مطیعی و فردین بود. مرجان طی هشت سال در ۳۲ فیلم ایفای نقش کرد. فیلم تکیه برباد به کارگردانی همسرش فریدون ژورک، آخرین فیلم او بود. این فیلم از معدود فیلم‌های تولید شده پیش از انقلاب ضدسلطنتی است که پس از انقلاب نیز مدتی در سینماهای تهران و چند مرکز استان نمایش داده‌شد. قسمت‌هایی از این فیلم در شهر آبادان فیلم‌برداری شد.


مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیتهایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، که درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود، و این موفقیت وشهرت، سنگ بنای سکویی شد، برای پرتابش درآینده، به عالم هنرهای نمایشی وموسیقی.
== خوانندگی ==
مرجان درمصاحبه‌ای با مجله جوانان درسال ۱۳۵۴ می‌گوید:
<blockquote>«تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما در متل قوی شمال گرفته شد. همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تأیید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی.» </blockquote>
[[پرونده:مرجان و پله.jpg|جایگزین=مرجان و پله|بندانگشتی|200x200پیکسل|مرجان و پله]]
[[پرونده:Marjan.jpg|جایگزین=مرجان|بندانگشتی|مرجان وارد عرصهٔ موسیقی شد|راست]]
حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه‌ای شد، به نام «دودونه»، کاری از «پرویز مقصدی» با تنظیم زیبائی از «واروژان»، که اولین بار در برنامه صبح جمعه از رادیو ایران پخش شد و بسیاری را به خود جذب کرد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساخته‌های پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، منوچهر چشم‌آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان‌خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم‌کننده و آهنگساز فرانسوی مقیم ایران) را اجرا کرد، که مشهورترین آنها ترانه‌ای به نام «'''کویر دل'''» است. این ترانه زیبا برداشتی از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای «دالیدا» بود که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد.
 
اریک آرکانت» یکی از پایه‌گذاران ارکستراسیون هارمونیک و از بانیان تحول موزیک پاپ ایران در دههٔ پنجاه بود.
 
پخش ترانهٔ کویر دل از رادیو ایران، همزمان شد با انتشار آلبومی از ترانه‌های او، که توسط کمپانی "'''سی بی اس'''"، تهیه شده‌بود. به این ترتیب مرجان که ستاره‌ای محبوب سینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و شهرت رسید. مرجان که به گفتهٔ خود با بازیگری به دلیل روحیاتش دیگر میانه‌ای نداشت، در مورد ورودش به عرصهٔ موسیقی گفت:<blockquote>«دودونه» اولین ترانه‌ای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش از بیست ترانه خواندم و سرخوش از هنر به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که انتخاب می‌کردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم. بعد از دو سال صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد و با کودتای آخوندی، بیست و سه سال، درسکوتی سنگین به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه‌ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از شادروان عماد رام. </blockquote>مرجان پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] در سال ۱۳۵۹ به رغم ممنوعیت صدای زنان ترانه‌ای با نام وطن را از علیرضا میبدی با آهنگ بسیار زیبایی از شادروان [[عماد رام]] اجرا کرد. این ترانه منجر به دستگیری او برای اولین بار شد، زیرا به طور خاص مضمونی اجتماعی و سیاسی داشت.<ref>[http://www.aks-ghadimiha.blogfa.com/category/2 عکس و بیوگرافی بازیگران و خوانندگان قدیمی]</ref>
 
== فعالیت‌های سیاسی و دستگیری ==
مرجان اولین بار در سال ۱۳۵۹ به خاطر اجرای ترانهٔ وطن دستگیر شد. او می‌گوید پاسداران در حمله به خانه‌اش ویولن پرویز یاحقی را شکستند و مدت یک ماه به شکنجه و آزار او پرداختند. ترانه وطن با شعری از علیرضا میبدی و ساختهٔ عماد رام یک ترانه میهنی بود. ویلای او پس از دستگیری ضبط شد و ممنوع از کار گشت. مرجان دو سال پس از آزادی بار دیگر در تیرماه ۱۳۶۱ در خانه‌اش، واقع درخیابان پاسداران به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به زندان رفت. مرجان در بند زنان با بسیاری از زندانیان سیاسی، به ویژه دختران و زنان مجاهد هم‌بند و شاهد شکنجه و اعدام بسیاری از آن‌ها بود. امری که تأثیر عمیقی بر وی گذاشت. مرجان خاطرات بسیاری از دوران زندان خود و مشاهداتش نقل کرده‌است.
[[پرونده:مرجان وهمسرش .jpg|جایگزین=مرجان وهمسرش|بندانگشتی|مرجان وهمسرش|265x265پیکسل]]
 
== خروج مرجان از ایران ==
مرجان در سال ۱۳۸۰، ناچار به خروج از کشور شد و به همراه همسرش فریدون ژورک به آمریکا رفت.
[[پرونده:مرجان دریکی از اجراهای خارج از کشور.JPG|alt=مرجان در یکی از اجراهای خارج کشور.|بندانگشتی|مرجان دریکی از اجراهای خارج از کشور.|250x250پیکسل]]
مرجان در آمریکا نیز به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و در زمرهٔ هواداران سازمان مجاهدین خلق به همکاری با آنان پرداخت. اولین کار هنری او در خارج از کشور خواندن ترانه‌ای بنام «رهایی» به مناسبت اعتراض‌های مردمی، در ایران بود، ملودی این آهنگ توسط مرجان، بر روی سروده‌ای از همسرش، فریدون ژورک، با تنظیم پرویز رحمان‌پناه، ساخته‌شد. او برای اولین بار پس از ۲۶ سال سکوت، در اجتماع بزرگ کنگرهٔ ایرانیان در واشینگتن دی سی حضور پیدا کرد و ترانه‌ای را با نام رویش ناگزیر بر اساس شعری از شهریار داور با آهنگسازی محمد شمس اجرا کرد.<ref>[https://mandegar.tarikhema.org/زندگینامه-مرجان زندگینامه مرجان]</ref>
 
مرجان در مصاحبه‌ای با مجله جوانان که درلس‌آنجلس منتشر می‌شود، رسماً اعلام کرد که صدای من از این پس تا آزادی هم میهنان دربندم سلاح من است، و ترجیح می‌دهم، این صدا را نه درکنسرت‌ها که در کنواسیون‌های مبارزاتی شورای ملی مقاومت، علیه آخوندهای حاکم برکشورم به کار بگیرم.
 
مرجان پس از آن ده‌ها ترانه با همکاری هنرمندان مجاهد اجرا و منتشر کرد. از جملهٔ آن‌ها می‌توان از ترانهٔ قدغن، وقت‌براندازی، چی بگم (برای شهدای تظاهرات سراسری ایران)، ترانهٔ شهیدای شهر (اجرای مشترک)، پرچم و … نام برد.
 
== ترانه‌های مرجان ==
مرجان در طول عمر هنری خود ده‌ها ترانه پیش انقلاب اجرا کرده‌است. وی همچنین پس از انقلاب و سفر به آمریکا در همکاری با هنرمندان شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ترانه‌های مختلفی را اجرا نموده‌است.
 
=== ترانه‌های مرجان پیش از انقلاب ===
{| class="wikitable"
!نام ترانه
!ترانه‌سرا
!آهنگ‌ساز
!تنظیم
|-
|کویر دل
|[[بهروز رضوی]]
|ملودی ترکی
|اریک
|-
|قصه
|روح‌انگیز بنیادلو
|اریک
|اریک
|-
|گمشده
|[[بهروز رضوی]]
|[[فریبرز لاچینی]]
|اریک
|-
|کی صدا کرد منو
|آرش سزاوار
|آرش سزاوار
|اریک
|-
|من همینم
|آرش سزاوار
|[[پرویز مقصدی]]
|اریک
|-
|سکهٔ ماه
|وحید سالخورده
|آرش سزاوار
|اریک
|-
|خونه خالی
|شهین حنانه
|[[تورج شعبان‌خانی]]
|اریک
|-
|پرندهٔ تنها
|روح‌انگیز بنیاد لو
|اریک
|اریک
|-
|شوخ
|[[اردلان سرفراز]]
|[[فرید زلاند]]
|[[منوچهر چشم‌آذر]]
|-
|قُمری
|شهین حنانه
|تورج شعبان‌خانی
|اریک
|-
|تکیه بر باد
|اردلان سرفراز
|تورج شعبان‌خانی
|اریک
|-
|جفت سلیمان
|[[علی حاتمی]]
|[[مجتبی میرزاده]]
|مجتبی میرزاده
|-
|تکیه بر باد
|اردلان سرفراز
|تورج شعبان‌خانی
|اریک
|-
|گمشده
|بهروز رضوی
|فریبرز لاچینی
|اریک ارکانت
|-
|سکهٔ ماه
|حسین منزوی
|آرش سزاوار
|آرش سزاوار
|-
|من همینم
|آرش سزاوار
|پرویز مقصدی
|پرویز مقصدی
|-
|حسود
|آرش سزاوار
|پرویز مقصدی
|منوچهر چشم‌آذر
|-
|خونه خالی
|شهین حنانه
|تورج شعبان‌خانی
|اریک
|-
|قمری
|شهین حنانه
|تورج شعبان‌خانی
|تورج شعبان‌خانی
|-
|کی صدا کرد منو
|آرش سزاوار
|آرش سزاوار
|اریک
|-
|دودونه
|ابراهیم شکیبایی
|پرویز مقصدی
|واروژان
|-
|پرندهٔ تنها
|روح‌انگیز بنیادلو
|اریک ارکانت
|اریک ارکانت
|-
|کویر دل
|اردلان سرفراز
|تورج شعبان‌خانی
|اریک
|-
|شکسته - وطن
|[[علیرضا میبدی]]
|[[محمد شمس]]
|عماد رام
|-
|قصه
|روح‌انگیز بنیادلو
|اریک
|اریک
|-
|شوخ
|اردلان سرفراز
|زولاند
|منوچهر چشم‌آذر
|-
|جفت سلیمان
|علی حاتمی
|مجتبی میرزاده
|مجتبی میرزاده
|-
|سوگند
|تورج نگهبان
|محمد شمس
|محمد شمس
|-
|وطن
|علیرضا میبدی
|عماد رام
|محمد شمس
|-
|}
 
=== ترانه‌های مرجان پس از انقلاب ===
{| class="wikitable"
!نام ترانه
!ترانه‌سرا
!آهنگ‌ساز
!تنظیم
|-
|رهایی
| [[فریدون ژورک]]
|مرجان
|پرویز رحمان پناه
|-
|رویش ناگزیر
|شهریار دادور
|[[محمد شمس]]
|[[محمد شمس]]
|-
|قدغن
|
|
|
|-
|وقت براندازی
|
|
|
|-
|چی بگم
|
|
|
|-
|میهنی می‌سازیم
|
|
|
|-
|شهیدای شهر
|
|
|
|-
|پرچم
|
|
|
|-
|فریاد بی صدا
|
|
|
|-
|وقت براندازی
|
|
|
|-
|بی بهونه
|
|
|
|-
|چشم به راه
|
|
|
|-
|بی‌بهونه
|
|
|
|-
|ریمیکس ترانه‌های قدیمی
|
|
|
|-
|آرزو
|
|
|
|-
|اعجاز
|
|
|
|-
|اوین بگو
|
|محمد شمس
|
|-
|}
 
== درگذشت ==
مرجان، شهلا صافی‌ضمیر در شامگاه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در امریکا در شهر لس‌آنجلس در بیمارستانی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
 
== واکنش‌ها به درگذشت مرجان ==
تلویزیون سیمای آزادی و شورای ملی مقاومت درگذشت او را تسلیت گفتند. او از همراهان شورای ملی مقاومت بود.
 
=== پیام تسلیت مریم رجوی ===
سلام بر '''مرجان''' صدای شورش زن ایرانی در برابر نظم ارتجاعی حاکم.
 
از درگذشت نابهنگام هنرمند محبوب ایران، مرجان عزیزم بسیار متاثرم. قبل از او هم معصومه عزیزم، معصومه جوشقانی، از زندانیان همان زمان، پر کشید.
 
سال‌های پر درد و شکنجه و زندان مرجان در کنار زنان مقاوم و مجاهد، روح آزاده و وجدان نا آرام او را به راهی نو برای آزادی مردم و میهنش سمت داد.


== حضور در سینما وبازیگری     ==
در سال‌های تبعید در کنار '''مجاهدین''' و مقاومت ایران قرار گرفت و طی دو دهه با شور و اشتیاق و با صدای روحبخش و لطیف‌اش، صدای دختران و زنان ستمدیده میهنمان شد و در میان اندوه شب با صدایش از روز خبر می‌داد و روشنایی.
'''  '''سال 1348، مرجان شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیه کننده وی که از شرکای استودیو مهرگان فیلم، آشنا می شود. به خواست رضا کریمی که در صدد تهیه فیلمی بود، به نام '''"'''دنیای پرامید"، فردین درگفتگو با مرجان (شهلا صافی ضمیرآن زمان) با توجه به سوابق و فعالیت هایش در تلویزیون و مطبوعات، ایفای نقش اول زن را دراین فیلم، به او پیشنهاد می کند، که این فیلم اولین تجربه مرجان در زمینه بازیگری درسینما می شود. 


 "دنیای پرامید"، براساس فیلمنامه ای از سعید مطلّبی، به کارگردانی احمد شیرازی در استودیو مهرگان فیلم تولید شد، در آن، علاوه بر مرجان که ایفای نقش اول زن  فیلم را بر عهده داشت، فردین، تقی ظهوری، هوشنگ بهشتی، هاله، احمد قدکچیان و لیلی از دیگر بازیگران بودند. با نمایش این فیلم که اواخر سال 1348 درسینماهای سراسر کشور به نمایش درآمد، مرجان به جمع انگشت شمار، ستارگان زن در سینمای ایران پیوست، او در این نقش آن چنان درخشید که در سال بعد با پیشنهاد بازی در چند فیلم روبروشد، که مهمترین آنها، فیلمی بود به نام،"سکه ماه"'''،''' به کارگردانی ایرج قادری، که علاوه برمرجان، فردین، ناصر ملک مطیعی، لیلی و ایران دفتری درآن ایفای نقش کردند.
او با شورش‌اش بر آنچه که بود و هست، بر این حقیقت گواهی داد که تعهد انسان به آزادی، بزرگ‌ترین سرمایه اوست و در دوران تاریک ارتجاع و اختناق، هنرمند مردمی باید به این تعهد بزرگ بپیوندد.


  مرجان تا قبل ازانقلاب ضد سلطنتی درسال1357، یکی از پرکارترین هنرپیشگان زن، سینمای ایران بود او طی هشت سال موفق به بازی در32 فیلم سینمایی گردید که فیلم "تکیه برباد" به نویسندگی و کارگردانی  همسرش، [[فریدون ژورک]]، آخرین کار بازیگری او بود.  فیلم "تکیه برباد"، اولین و ازمعدود فیلم های تولید شده قبل از انقلاب است که بعد از پیروزی انقلاب، درسال 1358،  برای مدتی محدود در سینماهای تهران و چند مرکز استان به نمایش گذاشته شد. در این فیلم علاوه برمرجان، فریدون ژورک، محمد مطیع، طوطی سلیمی،جمشید مهرداد و نعمت الله گرجی ایفای نقش کردند. بخشی از این فیلم به لحاظ داستانی، درشهر نفت‌خیز آبادان فیلمبرداری شد، که درسال 1359،  درجنگ خانمانسوز هشت ساله خمینی وصدام به ویرانه ای بدل گشت.
براستی زنان هنرمندی مثل مرجان و مرضیه که به‌ مبارزه و مقاومت برخاستند،‌ رنج‌های زن ایرانی و خواست پرقدرت او برای رهایی را نمایندگی کردند.


== خوانندگی ==
خواهر بسیار عزیزی را از دست دادم اما می‌دانم که خواهران مجاهدش به‌خصوص خواهران هم‌بندش و دختران شورشگر ایرانی که برای آزادی به‌پا می‌خیزند، جای خالی او را پر خواهند کرد.
مرجان درمصاحبه ای با مجله جوانان درسال 1354 می گوید:<blockquote>تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما گرفته شد (متل قوی شمال)، همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود،  که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تایید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی.  </blockquote>حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه ای می شود، به نام "دودونه"، کاری از"پرویز مقصدی"با تنظیم بسیار زیبائی از"واروژان"، که اولین بار در برنامه صبح جمعه فریدون فرخ زاد از رادیو ایران پخش شد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال،  بیش از پانزده ترانه از ساخته های پرویز مقصدی فریبرز لاچینی، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم کننده وآهنگسازفرانسوی مقیم ایران) را اجرا می کند، که شاخص ترین آنها ترانه ای است به نام "'''کویردل'''" که برداشتی بود از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای "دالیدا" که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، درتابستان 1356 اجرا کرد، پخش این ترانه از رادیو ایران، همزمان شد با انتشارآلبومی ازترانه های او، که توسط کمپانی "'''سی بی اس'''"، تهیه شده بود، و این مرجان را، که ستاره ای محبوب درسینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و معروفیت رساند.


== فعالیت های سیاسی وآزادیخواهانه ==
به آقای ژورک و خانواده محترمش، به همکاران هنری او، به یکایک هنرمندان آزاده و جامعه هنرمندان ایران و به خانواده بزرگ مقاومت تسلیت می‌گویم.
''' '''مرجان: طی مصاحبه ای در مورد علل پیوستنش، به آزادیخواهان در مقابله با دیکتاتوری آخوندهای واپسگرا، چنین می گوید.


  شروع جنگ هشت ساله در شهریور 1359، محملی شد برای خمینی، که در تقابل با آزادیخواهان و تحکیم پایه های قدرتش، چماق تکفیر، بر پیکره هنر و هنرمند نواخته شد، ویولون"پرویز یاحقی" را بر سرش شکستند، و علاوه بر حرام اعلام شدن موسیقی، داشتن آلات نواختن ساز، چون مصرف نوشابه الکلی، حد شرعی پیدا کرد، و هنرمندانی که در زمینه های مختلف هنری، در قلوب مردم هنردوست و ادیب پرور ایران، جایی خاص بازکرده بودند. ممنوع الکار، ممنوع الخروج و ملزم به پرداخت خمس و ذکات از سال 1342 تا پیروزی انقلاب در۱۳۵۷ شدند.
مرجان عزیزم همیشه با ماست و سرود آزادی می‌خواند، سرودی که قطعاً به حقیقت خواهد پیوست.


در کشاکش چنین شراط اسفباری بود که مرجان اقدام به خواندن ترانه ای کرد، از ساخته های"عماد رام" با شعری از علیرضا میبدی، به نام "ای شکسته، توشکستی" ترانه ای که از وطن می گفت، آن هم در شرایطی که به گفته مرجان،  بی وطنی ردای قداست به تن کرده بود.  این اولین اقدام مرجان، در تلاش برای آزادی بود که منجر به دستگیری و زندانی شدن او شد، و پس از یک ماه ضجر و شکنجه های روحی، با توقیف ویلای او در شمال، به عنوان جریمه و خمس و ذکات درآمد سال های قبل، بعد ازیک ماه آزاد ولی ممنوع الکار و ممنوع الخروج از کشور اعلام شد. 
صدای مرجان، قدرت انتخاب و تعهدش به آزادی و '''مردم ایران'''، نیروبخش فرزندان قیام‌آفرین این میهن به‌ویژه دختران شورشگر است. صدایی که در فردای آزادی ایران هم، حاضر و همراه و طنین‌انداز خواهد بود.


تیرماه 1361، ظهر چنین روزی بود که مرجان، برای بار دوم، در خانه اش،  واقع درخیابان پاسداران دستگیر و بازداشت شد، اتهام او این بار هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود که عدم کتمان این موضوع توسط او در مراحل مختلف بازجویی و دادگاه های آن چنانی رژیم، علاوه بر مدت ها زندانی بودن، به تحمل هجده سال عزلت و ممنوعیت او از مواهب اجتماعی گردید، تا بدانجا که در سال 1380، ناچار به خروج از کشور شد و به عنوان یک پناهنده سیاسی، به آمریکا رفت. 
صدای «شهیدای شهر»، «طنین زنده‌ام هنوز، صدای من نمرده‌ام، شکستن سکوت یک‌هزاره در ۲۰۹»، سرود «وقت براندازی» و آوای «میهنی می‌سازیم»، بخشی از وجدان غنی، لطیف و تسلیم‌ناپذیر جامعه ایران است.


   مرجان در آمریکا نیزبه فعالیت های آزادیخواهانه خود، ادامه داد. اولین کار هنری او در خارج از کشور خواندن ترانه ای بود بنام "رهایی" که به مناسبت اعتراض های مردمی، در ایران تولید شده بود، ملودی این آهنگ، توسط مرجان، بر اساس سروده ای از همسرش، فریدون ژورک، با تنظیم پرویز رحمان پناه، به انجام رسیده بود.
از یاد نمی‌بریم خروش او علیه آخوندهای حاکم را که «گیرم که می‌زنی. گیرم که می‌کشی، با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنی. با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنی؟»


 مرجان در مصاحبه ای با مجله جوانان که درلس آنجلس منتشر می شود، رسما اعلام کرد که صدای من از این پس تا آزادی هم میهنان دربندم سلاح من است، و ترجیح می دهم، این صدا را نه درکنسرت ها که در کنواسیون های مبارزاتی شورای ملی مقاومت، علیه آخوندهای حاکم برکشورم به کارگیرم.      
و کلمات او خطاب به ‌زن‌ ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و به‌عنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشته باشید».


مرجان برای نخستین بار، با اجرای برنامه ای درگردهمایی بزرگ کنگره ایرانیان، وابسته به شورای ملی مقاومت، در واشنگتن دی سی آمریکا، رسما هواداری خود را، ازسازمان مجاهدین، اعلام نمود و ترانه ای را اجرا کرد به نام "رویش ناگزیر" که براساس شعری از" شهیار دادور" توسط استاد "محمد شمس" تولید و تنظیم شده بود. او سال ها است، که هم چنان برمواضع خود در مبارزه با استبداد مذهبی حاکم بر ایران، در کنار هموطنانش، به رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، ایستاده است.
سلام بر مرجان، او رستگار و جاودانه شد.


آخرین کار هنری او ترانه ای با نام« وقت براندازی شده» میباشد که در گردهمایی ایرانیان در تیر ۱۳۹۷ در ویلپنت پاریس اجرا شد و مورد استقبال همگان قرار گرفت.
== منابع ==
{{پانویس|۲}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۴

شهلا صافی ضمیر (مرجان)
مرجان.JPG
اطلاعات
نام اصلیشهلا صافی ضمیر
نام مستعارمرجان
تولد۲۳ تیر ۱۳۲۷
ملیتایرانی
سبک‌(ها)پاپ
استاد(ها)بابک بیات
حرفه(ها)بازیگر-خواننده
زمینهٔ فعالیتسینما-تلویزیون- خواننده پاپ-خبرنگار
سال‌های فعالیت۴۹ سال
هنرمندان همکارپرویز مقصدی-فریبرز لاچینی -منوچهر چشم آذر-محمدعلی فردین-فریدون ژورک-نعمت‌الله گرجی-محمد شمس-آندرانیک آساطوریان
تحصیلاتدیپلم
علت معروف‌شدنبازیگری-خوانندگی در ترانه کویر دل
آلبوم معروفکویر دل-سکه ماه

مرجان، با نام اصلی شهلا صافی‌ضمیر (متولد ۱۳۲۷ در تهران- درگذشت در ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در آمریکا) در خانواده‌ای فرهنگی به دنیا آمد. پدرش یک مدیر در وزارت راه و مادرش معلم بود. او پس از تحصیلات ابتدایی و در حالی که نوجوانی بیش نبود، پس از نام‌نویسی برای مجری‌گری برنامه کودکان از میان انبوهی از داوطلبان برای این‌کار انتخاب شد و به عنوان یکی از گویندگان برنامه کودک تلویزیون ملی ایران «ثابت پاسال» آغاز به کار کرد. مرجان در همان زمان به تحصیل در زمینهٔ خبرنگاری و کار برای مجلهٔ اطلاعات کودکان روی آورد.

مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی‌محمدی گوینده و دوبلور رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود.[۱] مرجان در جوانی وارد دنیای سینما شد. اولین فیلمی که مرجان در آن بازی کرد دنیای پرامید بود. نام مرجان درهمین فیلم برایش انتخاب شد زیرا در آن زمان خانم شهلا ریاحی بازیگر سینما و تئاتر ایران بسیار مشهور بود.[۲] مرجان پس از مدتی به دلیل محدودیت‌هایی که همسرش برای او در کار هنری ایجاد می‌کرد از وی جدا شد و با فریدون ژورک، کارگردان و تهیه‌کنندهٔ سینما ازدواج کرد.

مرجان پس از مدتی از کار بازیگری دلزده شد. او خود می‌گوید از این که باید جای شخصیت‌هایی بازی می‌کردم که با ذات و خمیرهٔ من در تضاد بودند خشنود نبودم. وی در سال ۱۳۵۴ با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شد و به دلیل صدای زیبایش به خواندن تشویق شد. اولین ترانهٔ او «دو دونه» ساختهٔ پرویز مقصدی، با تنظیم استاد واروژان بود.[۳] او پس از آن ترانه‌های بسیاری اجرا کرد و به سرعت تبدیل به یکی از خوانندگان محبوب ایران شد.

مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی همچون دیگر هنرمندان زن از خواندن محروم شد. او در تیرماه ۱۳۶۱ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و اموالش ضبط گردید. مرجان سال‌ها در زندان به سر برد. هم‌بند شدن او با زنان و دختران مجاهدین که در آن دوران اعدام شدند، تأثیری عمیق بر او گذاشت. مرجان پس از آزادی از زندان، سرانجام در سال ۱۳۸۰ به همراه همسرش فریدون ژورک، کارگردان و تهیه‌کننده سینما به آمریکا رفت. وی در آمریکا از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در جلسات شورای ملی مقاومت شرکت می‌کرد. همسر وی، فریدون ژورک، از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران می‌باشد. مرجان در این سال‌ها ترانه‌های اعتراضی و اجتماعی زیادی اجرا کرد. او در شامگاه ۱۶ خرداد در اثر ایست قبلی در آمریکا درگذشت.

کودکی و نوجوانی مرجان

مرجان در جوانی
مرجان در جوانی

مرجان، (شهلا صافی‌ضمیر) درسحرگاه بیست و سوم تیرماه ۱۳۲۷، در بیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش «علی صافی‌ضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از معلمان دبستان‌های ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه سپری کرد.

در مهرماه ۱۳۳۴ وارد دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه تهران شد. او پس از اتمام دوران ابتدایی و همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجاب‌انگیز زمان خود، یعنی تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به مسیری هدایت کرد که نهایتاً، به شکوفایی استعدادهای نهفته‌اش انجامید. مرجان خود در این باره می‌نویسد:

«آن روزها، خانه‌ای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانه‌ای بود که در کوچهٔ ما تلویزیون داشت و آنتنی روی بامش بود. این موضوع برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاماً بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش می‌نشستیم، برنامه‌ای برای کودکان پخش می‌شد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام «عباسه امیرعلائی»، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگ‌های تفریح کلاس انجام می‌دادم. سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی می‌شد، نام‌نویسی کردم، خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم.»[۴]

انتخاب مرجان به عنوان مجری برنامه کودک، و جلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.

مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیت‌هایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، بلکه درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود. این موفقیت‌ها برای او سکویی برای حرکت به جلو شد و او را به دنیای هنرهای نمایشی و سپس موسیقی هدایت کرد.[۵]

مرجان در سینما

مرجان در سال ۱۳۴۸ وارد عرصه سینما شد. او شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیه‌کننده سینما که از شرکای استودیو مهرگان فیلم بود آشنا می‌شود. رضا کریمی که قصد داشت فیلمی به نام دنیای پرامید را با کمک فردین بسازد. فردین در گفتگویی ایفای نقش اول زن را به مرجان پیشنهاد می‌دهد. این فیلم اولین تجربهٔ بازیگری مرجان بود.

مرجان و زنده‌یاد بیک ایمانوردی
مرجان و زنده‌یاد بیک ایمانوردی

در فیلم دنیای پرامید که بر اساس فیلم‌نامه‌ای از سعید مطلبی در استودیو مهرگان تولید شد، فردین، تقی ظهوری، هوشنگ بهشتی و احمد قدکچیان نیز ایفای نقش می‌کردند. با نمایش این فیلم مرجان به جمع ستارگان زن سینمای ایران پیوست. مرجان در این فیلم بازی بسیار خوبی داشت و به همین دلیل پس از نمایش آن با پیشنهادات بسیاری برای بازیگری مواجه شد. مهمترین فلیلم‌هایی که وی در آن‌ها بازی کرد فیلم سکهٔ ماه به همراه ناصر ملک‌مطیعی و فردین بود. مرجان طی هشت سال در ۳۲ فیلم ایفای نقش کرد. فیلم تکیه برباد به کارگردانی همسرش فریدون ژورک، آخرین فیلم او بود. این فیلم از معدود فیلم‌های تولید شده پیش از انقلاب ضدسلطنتی است که پس از انقلاب نیز مدتی در سینماهای تهران و چند مرکز استان نمایش داده‌شد. قسمت‌هایی از این فیلم در شهر آبادان فیلم‌برداری شد.

خوانندگی

مرجان درمصاحبه‌ای با مجله جوانان درسال ۱۳۵۴ می‌گوید:

«تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما در متل قوی شمال گرفته شد. همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تأیید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی.»

مرجان و پله
مرجان و پله
مرجان
مرجان وارد عرصهٔ موسیقی شد

حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه‌ای شد، به نام «دودونه»، کاری از «پرویز مقصدی» با تنظیم زیبائی از «واروژان»، که اولین بار در برنامه صبح جمعه از رادیو ایران پخش شد و بسیاری را به خود جذب کرد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساخته‌های پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، منوچهر چشم‌آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان‌خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم‌کننده و آهنگساز فرانسوی مقیم ایران) را اجرا کرد، که مشهورترین آنها ترانه‌ای به نام «کویر دل» است. این ترانه زیبا برداشتی از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای «دالیدا» بود که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد.

اریک آرکانت» یکی از پایه‌گذاران ارکستراسیون هارمونیک و از بانیان تحول موزیک پاپ ایران در دههٔ پنجاه بود.

پخش ترانهٔ کویر دل از رادیو ایران، همزمان شد با انتشار آلبومی از ترانه‌های او، که توسط کمپانی "سی بی اس"، تهیه شده‌بود. به این ترتیب مرجان که ستاره‌ای محبوب سینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و شهرت رسید. مرجان که به گفتهٔ خود با بازیگری به دلیل روحیاتش دیگر میانه‌ای نداشت، در مورد ورودش به عرصهٔ موسیقی گفت:

«دودونه» اولین ترانه‌ای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش از بیست ترانه خواندم و سرخوش از هنر به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که انتخاب می‌کردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم. بعد از دو سال صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد و با کودتای آخوندی، بیست و سه سال، درسکوتی سنگین به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه‌ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از شادروان عماد رام.

مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۹ به رغم ممنوعیت صدای زنان ترانه‌ای با نام وطن را از علیرضا میبدی با آهنگ بسیار زیبایی از شادروان عماد رام اجرا کرد. این ترانه منجر به دستگیری او برای اولین بار شد، زیرا به طور خاص مضمونی اجتماعی و سیاسی داشت.[۶]

فعالیت‌های سیاسی و دستگیری

مرجان اولین بار در سال ۱۳۵۹ به خاطر اجرای ترانهٔ وطن دستگیر شد. او می‌گوید پاسداران در حمله به خانه‌اش ویولن پرویز یاحقی را شکستند و مدت یک ماه به شکنجه و آزار او پرداختند. ترانه وطن با شعری از علیرضا میبدی و ساختهٔ عماد رام یک ترانه میهنی بود. ویلای او پس از دستگیری ضبط شد و ممنوع از کار گشت. مرجان دو سال پس از آزادی بار دیگر در تیرماه ۱۳۶۱ در خانه‌اش، واقع درخیابان پاسداران به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به زندان رفت. مرجان در بند زنان با بسیاری از زندانیان سیاسی، به ویژه دختران و زنان مجاهد هم‌بند و شاهد شکنجه و اعدام بسیاری از آن‌ها بود. امری که تأثیر عمیقی بر وی گذاشت. مرجان خاطرات بسیاری از دوران زندان خود و مشاهداتش نقل کرده‌است.

مرجان وهمسرش
مرجان وهمسرش

خروج مرجان از ایران

مرجان در سال ۱۳۸۰، ناچار به خروج از کشور شد و به همراه همسرش فریدون ژورک به آمریکا رفت.

مرجان در یکی از اجراهای خارج کشور.
مرجان دریکی از اجراهای خارج از کشور.

مرجان در آمریکا نیز به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد و در زمرهٔ هواداران سازمان مجاهدین خلق به همکاری با آنان پرداخت. اولین کار هنری او در خارج از کشور خواندن ترانه‌ای بنام «رهایی» به مناسبت اعتراض‌های مردمی، در ایران بود، ملودی این آهنگ توسط مرجان، بر روی سروده‌ای از همسرش، فریدون ژورک، با تنظیم پرویز رحمان‌پناه، ساخته‌شد. او برای اولین بار پس از ۲۶ سال سکوت، در اجتماع بزرگ کنگرهٔ ایرانیان در واشینگتن دی سی حضور پیدا کرد و ترانه‌ای را با نام رویش ناگزیر بر اساس شعری از شهریار داور با آهنگسازی محمد شمس اجرا کرد.[۷]

مرجان در مصاحبه‌ای با مجله جوانان که درلس‌آنجلس منتشر می‌شود، رسماً اعلام کرد که صدای من از این پس تا آزادی هم میهنان دربندم سلاح من است، و ترجیح می‌دهم، این صدا را نه درکنسرت‌ها که در کنواسیون‌های مبارزاتی شورای ملی مقاومت، علیه آخوندهای حاکم برکشورم به کار بگیرم.

مرجان پس از آن ده‌ها ترانه با همکاری هنرمندان مجاهد اجرا و منتشر کرد. از جملهٔ آن‌ها می‌توان از ترانهٔ قدغن، وقت‌براندازی، چی بگم (برای شهدای تظاهرات سراسری ایران)، ترانهٔ شهیدای شهر (اجرای مشترک)، پرچم و … نام برد.

ترانه‌های مرجان

مرجان در طول عمر هنری خود ده‌ها ترانه پیش انقلاب اجرا کرده‌است. وی همچنین پس از انقلاب و سفر به آمریکا در همکاری با هنرمندان شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ترانه‌های مختلفی را اجرا نموده‌است.

ترانه‌های مرجان پیش از انقلاب

نام ترانه ترانه‌سرا آهنگ‌ساز تنظیم
کویر دل بهروز رضوی ملودی ترکی اریک
قصه روح‌انگیز بنیادلو اریک اریک
گمشده بهروز رضوی فریبرز لاچینی اریک
کی صدا کرد منو آرش سزاوار آرش سزاوار اریک
من همینم آرش سزاوار پرویز مقصدی اریک
سکهٔ ماه وحید سالخورده آرش سزاوار اریک
خونه خالی شهین حنانه تورج شعبان‌خانی اریک
پرندهٔ تنها روح‌انگیز بنیاد لو اریک اریک
شوخ اردلان سرفراز فرید زلاند منوچهر چشم‌آذر
قُمری شهین حنانه تورج شعبان‌خانی اریک
تکیه بر باد اردلان سرفراز تورج شعبان‌خانی اریک
جفت سلیمان علی حاتمی مجتبی میرزاده مجتبی میرزاده
تکیه بر باد اردلان سرفراز تورج شعبان‌خانی اریک
گمشده بهروز رضوی فریبرز لاچینی اریک ارکانت
سکهٔ ماه حسین منزوی آرش سزاوار آرش سزاوار
من همینم آرش سزاوار پرویز مقصدی پرویز مقصدی
حسود آرش سزاوار پرویز مقصدی منوچهر چشم‌آذر
خونه خالی شهین حنانه تورج شعبان‌خانی اریک
قمری شهین حنانه تورج شعبان‌خانی تورج شعبان‌خانی
کی صدا کرد منو آرش سزاوار آرش سزاوار اریک
دودونه ابراهیم شکیبایی پرویز مقصدی واروژان
پرندهٔ تنها روح‌انگیز بنیادلو اریک ارکانت اریک ارکانت
کویر دل اردلان سرفراز تورج شعبان‌خانی اریک
شکسته - وطن علیرضا میبدی محمد شمس عماد رام
قصه روح‌انگیز بنیادلو اریک اریک
شوخ اردلان سرفراز زولاند منوچهر چشم‌آذر
جفت سلیمان علی حاتمی مجتبی میرزاده مجتبی میرزاده
سوگند تورج نگهبان محمد شمس محمد شمس
وطن علیرضا میبدی عماد رام محمد شمس

ترانه‌های مرجان پس از انقلاب

نام ترانه ترانه‌سرا آهنگ‌ساز تنظیم
رهایی فریدون ژورک مرجان پرویز رحمان پناه
رویش ناگزیر شهریار دادور محمد شمس محمد شمس
قدغن
وقت براندازی
چی بگم
میهنی می‌سازیم
شهیدای شهر
پرچم
فریاد بی صدا
وقت براندازی
بی بهونه
چشم به راه
بی‌بهونه
ریمیکس ترانه‌های قدیمی
آرزو
اعجاز
اوین بگو محمد شمس

درگذشت

مرجان، شهلا صافی‌ضمیر در شامگاه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در امریکا در شهر لس‌آنجلس در بیمارستانی بر اثر ایست قلبی درگذشت.

واکنش‌ها به درگذشت مرجان

تلویزیون سیمای آزادی و شورای ملی مقاومت درگذشت او را تسلیت گفتند. او از همراهان شورای ملی مقاومت بود.

پیام تسلیت مریم رجوی

سلام بر مرجان صدای شورش زن ایرانی در برابر نظم ارتجاعی حاکم.

از درگذشت نابهنگام هنرمند محبوب ایران، مرجان عزیزم بسیار متاثرم. قبل از او هم معصومه عزیزم، معصومه جوشقانی، از زندانیان همان زمان، پر کشید.

سال‌های پر درد و شکنجه و زندان مرجان در کنار زنان مقاوم و مجاهد، روح آزاده و وجدان نا آرام او را به راهی نو برای آزادی مردم و میهنش سمت داد.

در سال‌های تبعید در کنار مجاهدین و مقاومت ایران قرار گرفت و طی دو دهه با شور و اشتیاق و با صدای روحبخش و لطیف‌اش، صدای دختران و زنان ستمدیده میهنمان شد و در میان اندوه شب با صدایش از روز خبر می‌داد و روشنایی.

او با شورش‌اش بر آنچه که بود و هست، بر این حقیقت گواهی داد که تعهد انسان به آزادی، بزرگ‌ترین سرمایه اوست و در دوران تاریک ارتجاع و اختناق، هنرمند مردمی باید به این تعهد بزرگ بپیوندد.

براستی زنان هنرمندی مثل مرجان و مرضیه که به‌ مبارزه و مقاومت برخاستند،‌ رنج‌های زن ایرانی و خواست پرقدرت او برای رهایی را نمایندگی کردند.

خواهر بسیار عزیزی را از دست دادم اما می‌دانم که خواهران مجاهدش به‌خصوص خواهران هم‌بندش و دختران شورشگر ایرانی که برای آزادی به‌پا می‌خیزند، جای خالی او را پر خواهند کرد.

به آقای ژورک و خانواده محترمش، به همکاران هنری او، به یکایک هنرمندان آزاده و جامعه هنرمندان ایران و به خانواده بزرگ مقاومت تسلیت می‌گویم.

مرجان عزیزم همیشه با ماست و سرود آزادی می‌خواند، سرودی که قطعاً به حقیقت خواهد پیوست.

صدای مرجان، قدرت انتخاب و تعهدش به آزادی و مردم ایران، نیروبخش فرزندان قیام‌آفرین این میهن به‌ویژه دختران شورشگر است. صدایی که در فردای آزادی ایران هم، حاضر و همراه و طنین‌انداز خواهد بود.

صدای «شهیدای شهر»، «طنین زنده‌ام هنوز، صدای من نمرده‌ام، شکستن سکوت یک‌هزاره در ۲۰۹»، سرود «وقت براندازی» و آوای «میهنی می‌سازیم»، بخشی از وجدان غنی، لطیف و تسلیم‌ناپذیر جامعه ایران است.

از یاد نمی‌بریم خروش او علیه آخوندهای حاکم را که «گیرم که می‌زنی. گیرم که می‌کشی، با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنی. با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنی؟»

و کلمات او خطاب به ‌زن‌ ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و به‌عنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشته باشید».

سلام بر مرجان، او رستگار و جاودانه شد.

منابع