نهضت عیاران: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
| ایدئولوژی        = اسلام-شیعه اثنی عشری
| ایدئولوژی        = اسلام-شیعه اثنی عشری
| مذهب            = اهل حق
| مذهب            = اهل حق
| کرسی ۱ عنوان    =
| کرسی ۱          = {{جعبه اطلاعات حزب سیاسی/کرسی|کرسی‌های متعلق|کل کرسی‌ها|رنگ}}
| کرسی‌های ۲ عنوان  =
| کرسی‌های ۲        = {{جعبه اطلاعات حزب سیاسی/کرسی|کرسی‌های متعلق|کل کرسی‌ها|رنگ}}
| کرسی ۳ عنوان    =
| کرسی ۳          = {{جعبه اطلاعات حزب سیاسی/کرسی|کرسی‌های متعلق|کل کرسی‌ها|رنگ}}
| کرسی ۴ عنوان    =
| کرسی ۴          = {{جعبه اطلاعات حزب سیاسی/کرسی|کرسی‌های متعلق|کل کرسی‌ها|رنگ}}
| نماد            =  
| نماد            =  
| پرچم            =  
| پرچم            =  

نسخهٔ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۵

نهضت عیاران
رهبرصفی‌قلی اشرفی
بنیانگذارصفی‌قلی اشرفی
شعارجامعه بی طبقه توحیدی
بنیانگذاری۱۳۵۸
مراماسلام-شیعه اثنی عشری
کشور ایران

نهضت عیاران در سال ۱۳۵۸ در شهرک سرخ‌حصار واقع در جاده مخصوص تهران-کرج توسط مجاهد شهید صفی‌قلی اشرفی بنیان‌گذاری شد. تمامی اعضای این نهضت توسط نظام جمهوری اسلامی اعدام شدند. ۱۲ تن در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و یک تن دیگر (دکتر غلامحسین رشیدی) در سال ۱۳۶۲ تیرباران شد. اعضای این نهضت از اقلیت مذهبی اهل حق بودند که صفی‌قلی اشرفی ملقب به «آقاجون» پیر مذهبی و رهبر آنان بود.

در تابستان سال ۱۳۵۷ خورشیدی، چند ماه قبل از درگذشت پدرش صفی قلی ،این مسئولیت یعنی رهبری پیروان اهل حق به عهده او گذاشته شده بود.

اولین کار صفی قلی در سرخ حصار تشکیل یک گروه بنام «رنجر» بود، که شامل تعدادی ازافراد از اقشار مختلف برای باخبرشدن از شرایط پیروان و دادن رهنمود به آنان انتخاب و کار خود را آغاز کرد ودر اصل هجرت نیز از اول ۱۳۵۸ تا اول ۱۳۵۹ بوده و بعد از آن افراد به تدریج اضافه شدند و در سرخ حصار ساکن شدند ،از آنجا که او( آقای اشرفی )‌ هدف ازهجرت به سرخ حصار را ایجاد اولین سمبل ، نمونه و پایگاه جامعه‌ی بی طبقه‌ی توحیدی عنوان کرده بودند، در کلی ترین صورت ،با هدف نهایی و سمت و سوی سازمان مجاهدین خلق ایران، هدف مشترکی پیدا می کردند.

از طرف دیگر به رغم این که گروه ها ودسته جات گوناگون به وجود آمده بودند ، اما بعد از قیام و انقلاب ۱۳۵۷ اقبال و بالندگی مجاهدین به اوج خود رسیده بود وکانون توجه ، جلب و جذب نسل جوان گردیده بود. ازسوی دیگر از جوانان مهاجرین نیز تعداد قابل توجه هواداری از مجاهدین را در بین آن همه جریانات برگزیده بودند. دراین زمینه نه فقط خود آقای اشرفی بلکه یاران عاشقش همچون دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر غلامحسین رشیدی، در کلاس های تبیین جهان مسعود رجوی در تهران مشارکت می نمودند .

در حالی که اوخود پیر و رهبر این افراد بود و همه به طور مطلق از او فرمان می بردند با این حال اصلی ترین کار و هدایتش رهنمون به سوی سازمان بوده است .

ازطرفی به رغم تعقیب وکنترل رژیم موارد تشویق وحمایت ازسازمان کم نبود واکنون نیز در نوشته ها وفایل های صوتی او موجود می باشد .

از جمله در یک سخنرانی عمومی باتوجه به اینکه بیش از ۸۰ ٪ پیروانش کارگر و کشاورز بودند ، با یک مثال ساده چنین می گوید:

«که اگرهدف نهایی کرج بوده باشد ممکن است ما از اتوبان زودتر به آنجا برسیم ولی سازمان از جاده مخصوص به هماجا خواهد رسید که هدف یکی می باشد و...»

باتوجه به مختصر توضیحاتی که در مقدمه گفته شد ،وارد شدن رژیم به سرخ حصار از آغازمدارس ازسال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ بوده است ،که ماموری بنام مصباح رابه عنوان رئیس مدرسه ی ابتدائی اسد آبادی سرخ حصار گمارده شد که در اوایل همان سال در ماموریت خود در یک خانواده ای بریده بایک خائن فعال در آشنا ورابط برقرار نمود وکارخود راشروع کرد.

از طریق همین کانال از شرایط مهاجرین وبه ویژه خود آقای اشرفی و یاران نزدیکش گزارشاتی تهیه و کار دشمن برای ضربه زدن آغازشد.

از طرف دیگر سرخ حصار مهاجر نشین مخصوصا خود آقای اشرفی، جوانان هوادار، به شاخه کرج سازمان وصل بودند ، که در ضربه‌ی سال ۱۳۶۰ و۱۳۶۱ نه فقط دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر رشیدی بلکه تعداد زیادی دستگیر و برخی به زندان رفتند.

نام مستعار خود آقای اشرفی در تشکیلات کرج مهدی بوده است .

گروه‌های ۱۲گانه جوانان در شهرک سرخ‌حصار

صفی قلی گفت که اولین کارش در سرخ حصار تشکیل یک گروه بنام رنجر بود ، که شامل تعدادی از افراد از اقشار مختلف برای باخبر شدن از شرایط پیروان و دادن رهنمود به آنان انتخاب و کار خود را آغاز نمود. در اصل هجرت نیز از اول ۱۳۵۸ تا اول ۱۳۵۹ بوده و بعد از آن افراد به تدریج اضافه شدند و در سرخ حصار ساکن شدند ،از آنجا که او( آقای اشرفی )‌ هدف از هجرت به سرخ حصار را ایجاد اولین سمبل، نمونه و پایگاه جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی توحیدی عنوان کرده بودند، در کلی ترین صورت ،با هدف نهایی و سمت و سوی سازمان مجاهدین خلق ایران، هدف مشترکی پیدا می کردند.

از طرف دیگر به رغم این که گروه ها و دسته جات گوناگون به وجود آمده بودند ، اما بعد از قیام وانقلاب ۵۷ ،اقبال و بالندگی مجاهدین به اوج خود رسیده بود و کانون توجه، جلب و جذب نسل جوان گردیده بود. ازسوی دیگر از جوانان مهاجرین نیز تعداد قابل توجهی هواداری از مجاهدین را دربین آن همه جریانات برگزیده بودند .در این زمینه نه فقط خود آقای اشرفی بلکه یاران عاشقش همچون دکتر صدرالله سیاه منصوری و دکتر غلامحسین رشیدی ، در کلاس های تبیین جهان در تهران شرکت می‌کردند.

قبل از تولد هسته های مقاومت ازطریق سازمان مجاهدین خلق ایران ،وبعداز استقرار واسکان یافتن اکثریت مهاجرین درسرخ حصار ،به فرمان آقای اشرفی در محلات مهاجرنشین سرخ حصار قریب به ۱۲ گروه ازجوانان مهاجر تشکیل شده بود .

صفی جان در کلی ترین صورت آموزش ها ، شعائیرورهنمودهایش برپیروان خود در سرخ حصار سمت دادن بسوی سازمان هدایت جهتداربوده است .

بهمین دلیل در بدو ورود دربین پیروان خود گروه ها ،تیم ها وکمیته های مختلفی بوجود آورده بود وآموزشهایش نیزبرهمین اساس منتقل میشد ،ازجمله کارهای که انجام داد وراه اندازی کرد ورزش صبحگاهی بود که مجاهد شهید دکترصدرالله سیاه منصوری مسئولیت آن رابهعد گرفت .

طبق برنامه ای که دکترمشخص کرده بود ، صبح ها تقریبا ۱ ساعت قبل از آغاز رفتن کارگران به محل کارخود در کارخانجات ورزش شروع وقبل از ۱ساعت مورد نظرتمام می شد.

تمامی مسئولین گروه های ۱۲ گانه وظیفه داشتند که قبل از زمان بندی مشخص شده اعضای گروه خود رابیدار ونتیجه ای حضور وغیاب را به دکتر بدهند وبعد از آن ورزش شروع می شد .

بعداز نرمش های اولیه بتوسط دکتر ،حرکت دوی جمعی به سمت زمین چمن آغاز می شد وبعد از یکی ،دو دور دویدن در زمین فوتبال مجددا به محل تجمع اولیه برمی گشتند وورزش تمام وهرکس بدنبال کار خود می رفت.و...

انجام بدهند که  دارایی زمین چمن برای فوتبال ،زمین های والیبال ،بسکتبال وجایگاهی برای تماشاگران می باشد.

با توجه به این که قبلاهم اشاره کرده بودم اما مختصری به کارهای جمعی درعمل واحداث این استادیوم می پردازم ،آن ۱۲ گروهی که درمحلات مهاجرنشین ازجوانان تشکیل شده بود دراینجا نیز به کارگرفته شدند ، وقتی ازطرف آقای اشرفی دستوری صادر می شد تمامی دست اندرکاران ریل اجرای کار وتقسیم بندی تیم ها رامشخص می کردند.

در این پروژه نیز کارها تقسیم شد ،دیوارکشی اطراف وحصار استادیوم به گروه های ۱۲ گانه واگذارشد که بین گروه ها نیز بامتراژ تقسیم وهر گروه قسمتی ازدیوار را به عهده گرفت .

بدلیل کمبود ویا نبود بودجه قرارشد این دیوار را با ۲متر ارتفاع با گل به صورت دیوار خشت گلی بالاببریم وشروع شد.

برای نمونه در این کار جمعی به گروه خودمان اشاره می کنم که ،این گروه بنام عرفان بایک مسئول کار را آغازکرد که باید خاک را از زمین می کندیم با آب گل درست می کردیم وبسیار سخت باید مدتی زیاد آن گل را لگد می کردیم تا قوام داشته باشد دیوار خشتی ۲ متر را بتوانیم بالا ببریم .

تازه هر ردیف آن گل چیده شده باید خشک می شد تا ردیف بعدی رابتوان چید تاریزش نداشته باشد.

واما کشت پرورش چمن برای زمین فوتبال هم به عهد همان گروه ها بود ولی بازیکنان فوتبال دردو تیم جوانان وبزرگ سالان ، فوتبالیست های این دو تیم بعد ازآماده سازی ها ی اولیه ،بعد ازبذرپاشی قریب به یک ماه شبانه روز یکسره شلنگ بدست بودند تا در اولین چین چمن که حدودا از اول شهریورماه تا اول مهرماه طول کشید ،وقتی چمن حدودا۱۰ ،۱۵ سانت بلند شد دیگر بعدازآن شیوه آبیاری متفاوت بود .

این بازکنان درمدت پرورش چمن چنان تیم بندی وتقسیم کار کرده بودند که درآن یک ماه نه شلنگ برزمین گذاشته شد ونه آب شیر بسته شد.! ولی واقعیت بود.

۴ ـ گروه رنجیر، این گروه ،اولین گروهی بود که آقای اشرفی قبل ازوفات پدرش،که رهبری پیروان خود رادرسال ۱۳۵۷ به او واگذارکرده بود تشکیل داده است .

بنابه گفته‌ای خود صفی‌جان ،این گروه ازاقشارمختلف پیروان خود برگزیده شده‌اند که درزمان درگذشت پدرش قریب۶ ماه با آنان کارکرده بودتاهم شخصیت آنهارا ازجنبه‌های گوناگون بشناسد وهم ازطریق آنان به پیروان خود دست رسی وهدایت نماید .

بازهم یادآوری می کند که دراین ۵،۶ ماه اوایل درهفته یکبار وشاید هم بیشتر برآنان نشست وجلسه برگزار می شدوشاید هم بیشترازآن وبعضا به مسافرت رفتن‌ها وبامهربانی باآنان برخورد می شد تادراین مدت شخصیت واقعی افراد بازتابرهمین اساس برآنان مسئولیت ها داده شود .

واشاره‌ای دارند که برخی ازآنها راضی نبودند ،این گروه باهمین اسم بعدازهجرت نیزدرسرخ حصار فعال بود وکارمی کرد.

برخی از فعالیت‌های عیاران در سازندگی شهرک سرخ‌حصار

۱ ــ احداث وبرپاکردن مسجد صاحب الزمان

۲ ــ تعاونی مصرف محلی

۳ــ غسالخانه ،به رغم این که مهاجرین ساخته بودند ،اما درتمامی محورهای فوق سرخ‌حصا ر بزرگ استفاده می کردند.

۴ ــ جدول بندی خیابان‌ها ،درخت‌کاری و آسفالت‌کاری

۵- احداث استخر

۶ ــ خانه سازی و اهدای آن به افراد تهیدست مخصوصا با اقدام عملی و کار جهادی گروه ۱۲ گانه‌ای جوانان مهاجرین در محلات

۷ ــ جمع آوری وفراهم کردن جدول ازبیابان‌های شهریار و باباسلمان از پادگان‌های تخریب و مدفون شده در زمان شاه، برای جدول بندی خیابان‌ها

۸ ــ احداث و راه اندازی استادیوم ورزشی استاندارد ،که از بهترین چمنها در کشور می‌باشد.

۹ ــ تعاونی کشت و صنعت میثاق در همدان که به مساحت ۱۵۶ هکتاربا ۱۵حلقه چاه عمیق که از سرخ حصارحدودا ۳۰۰ کیلومتر فاصله داشت.

۱۰ ــ به طور هفتگی خانه گردی ،جمع آوری زباله‌های خانه‌های مهاجرین در روزهای جمعه درهرهفته و...

۱۱ ــ کاشت، داشت، وجین کاری علف هرز و برداشت تمامی محصولات کشت و صنعت در همدان با مشارکت اهالی شهرک.

۱۲ ــ جهاد بانوان در تعاونی همدان

لازم به ذکر است، تمامی این پروژه‌ها و کارهای عمرانی توسط مردم شهرک به رهبری صفی قلی اشرفی بدون ذره‌ای کمک یا مشارکت دولتی انجام شد.

تاسیس شرکت میثاق همدان

۹ ــ کشت وصنعت میثاق درهمدان :

این تعاونی دراستان همدان ودربخش فامانین دایر گردیده بود که فاصله‌ای آن ازسرخ حصارحدودا ۴ ساعت با اتوبوس بوده است .

زیرمجموعه‌ها وبخش‌های آن درکلی‌ترین صورت عبارت بودند از:

ــ کشاورزی ، دامداری ،صنعت و...

همانطور که ازقبل نیز اشاره کرده بودم مساحت این شرکت ۱۵۴۵۰ هکتار ودارایی ۱۵ حلقه چاه عمیق فعال داشت ،این شرکت برعکس شرکت‌های مشابه که بطور قانونمند درچند سال اول راه اندازی ازسود دهی خبری نیست ،بلکه بعضا درسال‌های اول ودوم زیان دهی دارند دراولین سال برداشت خود ازمحصولات سود دهی داشته واین شرکت ازطرف استانداری همدان مورد تشویق ویک کامیون وتعدادی سایردستگاه‌های کشاورزی جوازدریافت کرده بود .

کشت وکشاورزی دراین شرکت دربرگیرنده‌ای قسمت‌ها ومحصولات ذیل بوده است .

گندم ،جو ‌، یونجه ،شبدر، ذرت، گوجه فرنگی  ،سیب زمینی ،خربزه وهندوانه و... که محصولاتی هچون جو،یونجه ،شبدر وذرت خوراک ونیاز بخش دمداری فراهم وتامین می کرده است.تیم کارشناسی قوی که داشتند ازجمله خود دکترصدرالله محصولات آن ازنظر کمی وکیفی بسیار بالابوده است ،اصلی‌ترین محصول دربخش کشاورزی گندم بوده است .دراینجا باید اضافه کنم که خود دمداری نیز به دوگروه تقسیم شده بود ،یکی دمداری بود ودیگری دمپروری که کار دامداری تکثیر وگسترش بود ولی کاردامپروری نیاز کشتارگاه‌ها راتامین می نمود

درقسمت دامپروری ،دکترصدرالله یک کارتخصصی آغاز کرده بودولی دژخیم زمان ومجال نداد وسربدارش کرد،او چون تخصصش ژنتیک دام بودبرای نمونه ،روی گروهی ازگوسفندان کارکرده بود که درصورت موفق بودن کارتولید این نسل دردامداری راشروع کند ،اودرمرحله‌ای اول موفق شده بود که گوسفند یک بار زایی درسال رادوبار زایی ودوقلوزایی بوجود آورده بود ،اما همانطور دربالا گفتم دژخیم سربدارش کرد محقق نشد.

ــ واما قسمت ها ویابخش‌های صنایع درشرکت میثاق:

۱ ــ تراشکاری :

تمامی دستگاه‌های مورد نیازخریدار ومحل خود شرکت میثاق راه اندازی شده بود وکار می کردولی ازادامه‌ای کار آن باخبرنیستم که به کجا رسید می دانم که آن کارگاه ازمیثاق به خود سرخ حصار منتقل شده بود ،اما ازادامه‌ای کارش اطلاعی ندارم .

۲ ــ کارگاه آهنگری :

کاری اصلی این کارگاه دروپنجره سازی بود که درخودسرخ حصار بزرگ یکی ازکارگاه‌های مطرح پرکاربودکه ازشهرک‌های اطراف نیز برای کارهای مورد نظر به این کارگاه مراجعه می کردند وهمیشه فعال بود.

۳ ــ کارگاه تانکرسازی :

کار اصلی این کارگاه ساختن منابع آب درسایزها وابعاد گوناگون بود که چه تانکرهای هوای ،برخانه‌ها ،زمینی وزیرزمینی وتانکر برماشین‌های سوخت رسان و...که این کارگاه نیز دربازاریابی وتولید کار فعال وپرکاربود .

۴ ــ کارگاه کابینت سازی :

این کارگاه هم چه ازنظرکمی وچه ازنظر کیفی کارش عالی بود دراول کار باآلمینوم کار می کرد وبعد کارباچوب

راهم شروع کرد درادامه‌ای کاردوگانه درنهایت تماما باچوب کارمی کرد چون قیمت وکیفیت کار بالابود

کاروسفارش اصلی شمال تهران مانند ونک و...بوده است واین کارگاه درادامه‌ای تولید وفعالیت خود

دروپنجره سازی چوبی را نیز شروع کرد این قسمت کارهم پربود سفارشات مخصوصا ازتهران شمالی زیاد می آمد

که بطورمعمول ازکار عقب می ماندند وکار زیاد بود ...

۵ ــ چوبری :

این کارگاه نیز پرکاربود ،بدلیل این که ازکارگاه‌های مختلف نجاری سفارش می گرفتند وکار می کردند ،در این

کارگاه یک قسمت چوب خشک کن هم داشت که می توانست ازکارگاه‌های نجاری چوب ترهم بگیرد وخشک

شده وبرش خورده تحویل بدهد به همین دلیل همیشه فعال بود.

اعضای نهضت عیاران

۱- امان‌الله سیاه منصوری فرزند احمد علی، ۲۳ساله کشاورز

صفی قلی اشرفی-رهبر عیاران
صفی قلی اشرفی-رهبر عیاران

۲- احمد زنگی ۲۵ساله دیپلم

۳-روح‌الله اشرفیان، ۳۴ساله، کارمند بانک مرکزی تهران

۴-سیدحیدر نوری ۳۵ ساله، افسر فراری هوانیروز

او از چتربازان با تجربه ارتش بود

۵ـ بهرام تیموری (فرزند یوسفعلی) ۲۷ساله، دیپلم

۶ـ قربان علی‌درویش ۲۹ساله، شغل آزاد

۷ ـ دکتر صدرالله سیاه منصوری (فرزند رضا) شاغل در دانشگاه تهران

دکتر صدرالله سیاه‌منصوری پرفسور رشته ژنتیک و نویسنده چند جلد کتاب و استاد دانشگاه بود.

۸ـ غلامعلی تیموری (فرزند قریب علی) ۲۵ساله، دیپلم

۹ـ درویش علی تیموری (فرزند قریب‌علی) ۲۳ساله کشاورز

۱۰ـ حیدر تیموری (فرزند نظر علی) ۳۵ساله، راننده

۱۱ـ یحیی تیموری (فرزند ایاز) ۳۷ساله کشاورز

۱۲ـ حیدر سیاه‌منصوری ۳۵ساله (که حدود یک‌ماه پس از همرزمانش اعدام گردید)

۱۳ـ دکتر غلامحسین رشیدی ۲۹ساله (که در بهار سال ۶۲ اعدام شد)

او چند تن از مجاهدین که در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ مجروح شدند را در سرخ‌حصار درمان کرد.