کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
| status          =  
| status          =  
| result          = خلع و دستگیری نخست وزیر وقت [[دکتر محمد مصدق]]
| result          = خلع و دستگیری نخست وزیر وقت [[دکتر محمد مصدق]]
| side1            = بریگاد قزاق (قوای قزاق)
| side1            = اوباش ولات‌های تهران به سردستگی شعبان جعفری
| side2            = نیروی نظامی حکومت مرکزی (قاجار)
| side2            = سرتیب ریاحی‌، سرهنگ ممتاز و محافظان مصدق
| side3            =  
| side3            =  
| leadfigures1    = [[رضاشاه پهلوی]]
| leadfigures1    = [[محمدرضا پهلوی]] ، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، آیت‌الله کاشانی، شعبان جعفری، اشرف پهلوی، سازمان سیا
| leadfigures2    = احمدشاه قاجار
| leadfigures2    = [[دکتر محمد مصدق]]
| leadfigures3    =  
| leadfigures3    =  
| howmany1        = ۳۰۰۰–۴۰۰۰ نیروی قزاق
| howmany1        = ۳۰۰۰–۴۰۰۰ نیروی قزاق
| howmany2        = چه کسانی
| howmany2        =  
| howmany3        = چه کسانی هستند
| howmany3        =  
| casualties1      =  
| casualties1      =  
| casualties2      = تعدادی از نیروهای نظامی قاجار کشته شدند
| casualties2      =  
| casualties3      =  
| casualties3      =  
| fatalities      =
| fatalities      =
خط ۳۵: خط ۳۵:
| sidebox          =  
| sidebox          =  
}}
}}





نسخهٔ ‏۱۸ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۴

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
شعبان جعفری سردسته کودتا.jpg
تاریخ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مکانتهران
هدف‌هاسرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق
روش‌هاکودتای مسلحانه
نتیجهخلع و دستگیری نخست وزیر وقت دکتر محمد مصدق
طرف‌های درگیری مدنی
اوباش ولات‌های تهران به سردستگی شعبان جعفری
سرتیب ریاحی‌، سرهنگ ممتاز و محافظان مصدق
چهره‌های شاخص
محمدرضا پهلوی ، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، آیت‌الله کاشانی، شعبان جعفری، اشرف پهلوی، سازمان سیا
آمار
۳۰۰۰–۴۰۰۰ نیروی قزاق



عملکرد مجاهدین خلق در دوران جمهوری اسلامی را می‌توان در استراتژی، مواضع، فعالیت‌های سیاسی و نظامی آن‌ها مشاهده کرد. مجاهدین خلق در نیم قرن گذشته سازمان‌یافته‌ترین و فراگیرترین اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی بوده‌اند و می‌توان آن‌ها را مهم‌ترین و جدی‌ترین دشمن آن دانست. سازمان مجاهدین خلق طی دو سال و نیم پس از انقلاب به فعالیت‌ مسالمت‌آمیز در ایران پرداخت. با این همه بیش از هفتاد نفر از اعضا و هوداران آن توسط جریان حزب‌اللهی مشهور به چماقداران یا فالانژها کشته شدند. در این مقطع تاریخی سازمان مجاهدین خلق بیش از نیم میلیون میلیشیا (فعال نیمه وقت) داشت. آنها اولین سازمانی بودند که اصل ولایت فقیه را رد کردند و به همین دلیل به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی ندادند. با رد صلاحیت مسعود رجوی در انتخابات ریاست جمهوری که به همین دلیل انجام شد، آن‌ها از کاندیدای لیبرال یعنی بنی‌صدر حمایت کردند. به این ترتیب صدها جمعیت و حزب و انجمن که از کاندیداتوری مسعود رجوی حمایت کرده بودند در زمره‌ی هواداران بنی صدر درآمدند. به این ترتیب حسن حبیبی کاندیدای مورد حمایت حاکمیت(حزب جمهوری) شکست خورد[۱] و بنی‌صدر از جناح لیبرال انتخاب شد.[۲] پس از آن نیز مجاهدین خلق، با تقویت بنی‌صدر از یک‌دست شدن دستگاه سرکوب خمینی جلوگیری کرده و حاکمیت او را دچار شکاف کردند. جناح حاکم که نمی‌توانست این شکاف را در حاکمیت بپذیرد، از روز ۲۰ خرداد زمزمه حذف او را در مجلس آغاز کرد. جریانی که می‌توانست به دستگیری و حتی اعدام بنی‌صدر منجر شود. در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ هنگامی که تظاهرات سازمان‌یافته و نیم‌میلیونی این سازمان به رگبار بسته شد، سازمان مجاهدین وارد فاز نظامی شد و دوران مبارزه مسالمت‌آمیز را پایان یافته اعلام کرد. ‌در همان روز این سازمان، رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی را طی عملیاتی مخفیانه با یک پرواز خصوصی از تهران به پاریس برد. مسعود رجوی خود در این پرواز حضور داشت. خروج اعتراضی رئیس جمهور یک ضربه‌ی سیاسی برای جمهوری به شمار می‌رفت.

تحمیل اولین شکاف به حاکمیت

در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق مسعود رجوی را به عنوان کاندیدای خود معرفی نمود. خمینی در ابتدا گفته بود که در انتخابات دخالتی نخواهد کرد. مسعود رجوی در مدت کوتاهی حمایت بسیاری در میان اقشار مختلف پیدا کرد. انجمن‌ها، اصناف، ملیت‌ها، سازمان‌ها و جریانات سیاسی و همچنین اغلب احزاب مخالف خمینی از جمله برخی احزاب مارکسیست که نتوانسته بودند در انتخابات شرکت کنند حمایت خود را از مسعود رجوی اعلام کردند. برخی از این احزاب از این قرار بودند:

  • جبهه دموکراتیک ملی ایران
  • سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
  • جامعه سوسیالیستهای ایران
  • حزب دموکرات کردستان ایران
  • سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان (کومله)
  • کانون سیاسی خلق ترکمن
  • سازمان اسلامی شورا (ساش)
  • گروه مشترک اقلیتهای ارامنه، زرتشتی و کلیمی
  • گروه بررسی مسایل ارامنه
  • مرکز کانون ناشران و کتابفروشان مسلمان
  • کانون پژوهشگران ملی‌گرا
  • انجمن مادران مسلمان
  • بخشی از جنبش مبارزان خلق عرب
  • هیئت نمایندگی خلق کرد
  • هیئت جوانان آشوری
  • سازمان همیاری ملی
  • برخی از انجمن‌ها و کانون‌های معلمین
  • نزدیک به ۸۰ انجمن و کانون دانشجویی و چند صد انجمن دانش آموزی در سراسر ایران
  • نزدیک به ۱۵۰کانون و تشکل کارگری
  • ۵۰۰نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران و تعداد قابل توجهی از استادید دانشگاه‌ها و…[۳]

اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه می‌نویسد:

«کاندیداتوری رجوی نه‌تنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین، بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبهه دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی هم‌چنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت. از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجت‌الاسلام جلال گنجه‌ای، ۵۰ نویسندهٔ شناخته‌شدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخ‌نویس لاییک و البته خانواده هٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین به‌صورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد».[۴]

هنگامی که مسعود رجوی به عنوان خطری در مقابل کاندیدای حزب جمهوری که حزب حامی خمینی بود مطرح شد، وی با شکلی غافلگیرانه در انتخابات وارد شد و اعلام کرد کسانی که به قانون اساسی رأی نداده‌اند،‌حق ندارند در انتخابات شرکت کنند. قصد او مسعود رجوی بود. به این ترتیب مسعود رجوی از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری حذف شد. سازمان مجاهدین پس از حذف مسعود رجوی از تمامی احزاب و هوداران و کسانی که قصد داشتند به مسعود رجوی رأی دهند، خواست تا رأی خود را به بنی‌صدر دهند.

به این ترتیب بنی‌صدر در این انتخابات پیروز شده و کاندیدای حزب حاکم، یعنی حزب جمهوری شکست خورد.

مجاهدین با حمایت از بنی‌صدر پس از انتخابات عملا او را در رودررویی با خمینی تقویت کردند. حزب حاکم خواهان یکدست شدن حکومت بود نمی‌توانست حضور او را به عنوان رئیس جمهور بپذیرد. در نتیجه گام به گام در راستای حذف بنی‌صدر پیش رفت. حملات حزب جمهوری به بنی‌صدر تا آن جا افزایش پیدا کرد که از روز ۲۰ خرداد زمزمه حذف او در مجلس آغاز شد. وقایعی که می‌توانست حتی به دستگیری بنی‌صدر منجر شود. حادثه‌ای که پیش از آن در مورد صادق قطب‌زاده نیز رخ داده بود.

سازمان مجاهدین که پس از انقلاب مشی مبارزه مسالمت آمیز را در پیش گرفته بود، در روز ۳۰ خرداد در اعتراض به سرکوب و کشتار غیرقانونی هواداران خود دست به یک تظاهرات بزرگ مسالمت آمیز زدند،‌اما این تظاهرات با فرمان خمینی به رگبار بسته شد. این تظاهرات همزمان با عزل بنی‌صدر به عنوان آخرین عنصر «غیرخودی» در حاکمیت بود. بنی‌صدر که پس از عزل شدن بیم دستگیری داشت توسط مجاهدین خلق پناه داده شد. سازمان مجاهدین یک ماه بعد بنی صدر را به صورت مخفیانه با هواپیما از ایران خارج کرد. مسعود رجوی به همراه بنی‌صدر رئیس جمهور تحت تعقیب ایران در پاریس فرود آمدند و این خبر در سراسر جهان انعکاسی گسترده داشت. خروج اعتراضی رئیس جمهور به همراه یک گروه سیاسی گسترده و مخالف یک ضربه‌ی سیاسی برای جمهوری به شمار می‌رفت که چهره ی او را به عنوان یک حکومت تازه برقرار شده پس از انقلاب، دچار ابهام می‌کرد.

افشای خمینی و نظام او

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های مجاهدین در خارج از کشور برملا کردن اعدام‌ها و کشتارهایی بود که پس از سال ۶۰ در ایران آغاز شد. پس از انقلاب خمینی به عنوان یک رهبر مذهبی در جهان و به ویژه در میان تمامی کشورهای مسلمان، به عنوان چهره‌ای محبوب و مردمی شناخته می‌شد و حتی حامیان در میان شیعیان پیدا کرد. فعالیت‌های مجاهدین در سراسر جهان جو عمومی نسبت به رژیم ایران را تغییر داد.

محکومیت‌های بین المللی

رژیم ایران تا کنون ۶۶ بار به دلیل نقض حقوق بشر محکوم شده است. این محکومیت‌ها از زمان فعالیت‌های پرفسور کاظم رجوی آغاز شد. پرفسور کاظم رجوی برادر مسعود رجوی که یک حقوق‌دان بین‌المللی بود در سازمان ملل کمپینی را علیه جمهوری اسلامی ایجاد کرد. او به همراه زندانیان و شکنجه شدگانی که توانسته بودند از ایران خارج شوند، در کنفرانس‌ها و جلسات مختلف توانست نظرات بسیاری را به موضوع نقض حقوق بشر در ایران جلب کند. اولین محکومیت‌های رژیم ایران به خاطر نقض حقوق بشر در سازمان ملل با فعالیت‌های او آغاز شد. رژیم ایران به همین دلیل کاظم رجوی را در سوئیس به قتل رساند.

جان باختن ۱۰۰ هزار نفر

فعالیت علیه جنگ ایران و عراق

علت مخالفت مجاهدین با جنگ

توقف بمباران‌ها

جایزه صلح مسعود رجوی

تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران

وادار کردن خمینی به پذیرش آتش‌بس

شکست استراتژی هلال شیعی

افشای پروژه‌های اتمی جمهوری اسلامی

جنگ جناح‌ها در رأس نظام

تحمیل دومین شکاف به حاکمیت (خاتمی)

تحمیل سومین شکاف حاکمیت (روحانی)

موتور محرک در قیام‌ها

و اما مجاهدین چه کردند؟ برای کوتاه تر کردن مطلب از سال ۶۷ شروع میکنیم و تنها با اشاره به برخی از تیترها با نگاهی گذرا: خمینی قصد دارد جنگ ضد میهنی را به قول خودش تا فتح قدس از طریق کربلا ادامه دهد. اما ناگهان در27 تیرماه ۱۳۶۷ آتش بس را پذیرفته و اذعان می‌کند که علیرغم میل باطنی مجبور به این کار است. خودش آنرا به جام زهر تشبیه می‌کند و می گوید که دلیل پذیرفتن آنرا فعلا نمیتواند بیان کند! براستی چرا خمینی از شعار« فتح قدس از طریق کربلا» ناگهان کوتاه آمد؟ جنگی که بهترین سرپوش بر سرکوب داخلی، انگیزه بخش برای نیروهای بسیجی و سرپوشی بر وضعیت نابسامان داخلی بود. خمینی میداند که آتش بس او را وارد فاز جدیدی خواهد کرد. فاز مطالبات مردمی و بیرون زدن تضادها و شکافها ! او به همین دلیل جنگ را نعمت الهی معرفی میکرد.. فرماندهان سپاه بعدها دلیل پذیرفتن آتش بس را افشا میکنند: یک ماه پیش از پذیرش آتش بس، مجاهدین در عملیاتی به نام چلچراغ که آخرین شماره از سلسله عملیاتهای آن‌ها بود، شهر مهران را تسخیر کرده و دو لشکر و یک تیب سپاه را منهدم کردند! آن‌ها شعار دادند: امروز مهران، فردا تهران! مجاهدین دراین عملیات نزدیک به دو میلیارد دلار غنیمت گرفتند! اینجاست که مشخص میشود خمینی چرا آتش بس را پذیرفت و چرا حاضر نبود دلیل این کار را نیز بیان کند! خمینی بوضوح می بیند که اگر با پذیرفتن آتش بس راه مرزها را نبندد، مجاهدین بزودی پس از آماده سازی های لازم در حمله بعدی به قصد تهران حرکت میکنند! پاسدار سعید قاسمی در یکی از سخنرانی هایش میگوید: در آنزمان توان دفاعی ما بسیار پایین بود! به این ترتیب مجاهدین تنور جنگ طلبی خمینی را گل گرفته ، آتش بس را به خمینی تحمیل کرده و جام زهر را در گلوی او ریختند! خمینی دق مرگ شد. با پایان یافتن جنگ و در عدم حضور خمینی ،‌فاز بیرون زدن شکافها و شقه ها در نظام آغاز شد. در همین دوران است که آلترناتیو سیاسی به رهبری مریم رجوی در سطح بین المللی شکلی جهانی به خود میگیرد. . رژیم تکپایه است و جناح سخت سر(اصولگرا) تمامی حاکمیت را قبضه کرده است. این موضوع به لحاظ بین المللی انزوای روز افزونی را برای رژیم به دنبال دارد و مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور آلترتانیو اوج بیشتری میگیرد. در سال 1376 خامنه‌ای علیرغم میل باطنی مجبور است در برابر او یعنی در برابر مریم رجوی به خاتمی تن بدهد تا چهره نظامش را کمی مدره تر نشان بدهد.

آمدن خاتمی برای خامنه‌ای آغاز شقه در حکومت است اما با اوجگیری آلترناتیو سیاسی مریم رجوی، خامنه‌ای مجبور است به گزینه خاتمی تن بدهد تا برگ خود را در مقابل او بازی کند و جلو انزوای بیشتر نظام را بگیرد. به این ترتیب مجاهدین اولین شقه را به نظام تحمیل میکنند و رژيمی که تکپایه و یکدست بود، دو سره میشود.

انتخابات نزدیک شده و خاتمی مجددا کاندید می‌شود. خامنه‌ای دیگر نمیتواند خاتمی را تحمل کند. او به اندازه کافی با ایجاد شقه و شکاف، نظام را تضعیف کرده است. خامنه‌ای تصمیم دارد صلاحیت خاتمی را رد کند و اجازه ندهد او مجددا رئیس جمهور شود. اما با وجود مجاهدین و عملیاتهای آن‌ها در داخل ایران(به هلاکت رساندن لاجوردی،صیادشیرازی و ....) و مطرح شدن این آلترناتیو در سطح بین المللی که بویژه توسط یک زن رهبری میشود، خامنه‌ای بازهم به خاتمی به عنوان چهره مدره نظام نیاز دارد.

پس برای حذف خاتمی باید اول مجاهدین را کمر شکن کند. خامنه‌ای تصمیم میگیرد با زدن ضربه نظامی مجاهدین را دستکم مدتی در محاق فرو ببردو در این فرصت خاتمی را کنار بزند. او تایید صلاحیت خاتمی را به شکلی غیرطبیعی به تعویق می اندازد تا آماده سازی حمله موشکی به مجاهدین انجام شود. صدها موشک به مجاهدین مستقر در عراق شلیک میشود. مجاهدین از یک روز قبل دست خامنه‌ای را خوانده اند و پی برده اند که به تعویق انداختن تایید صلاحیت خاتمی به معنی خواست خامنه‌ای برای حذف اوست. مجاهدین میدانند که خامنه‌ای برای حذف خاتمی اول به مجاهدین حمله می‌کند تا آن‌ها را حذف کند. مجاهدین براساس این تحلیل سیاسی و علائم موجود پیشاپیش از قرارگاههای خود خارج شده و به مکآن‌های امنی میروند . صدها موشک در بامداد ۲۹ فروردین ۱۳۸۰ به مقرات مجاهدین شلیک میشود. مجاهدین هیچ آسیبی نمی بینند. طرح خامنه‌ای به شکست می انجامد و شب ۳۰ فروردین درست در آخرین فرصت تایید صلاحیت کاندیداها ، خامنه‌ای مجبور به تایید صلاحیت خاتمی و پذیرفتن شقه ی مجدد میشود چرا که نتوانست مجاهدین را با حمله موشکی از دور خارج کند. مجاهدین باز هم شقه را به نظام تحمیل میکنند.

جنگ گرگ ها در راس نظام اوج میگرد. در تمامی این سالها این جنگ درست به دلیل حضور مخالفینی که جز بر طبل سرنگونی نمیکوبند انجام میشود. اصل دعوای دو جناح با یکدیگر بر سر شیوه ی پیشنهادی آن‌ها برای بقاست. در قیام ۸۸ احمد خاتمی مجاهدین را فرمانده قیام معرفی می‌کند. همچنین مجاهدین برای اولین بار چهره از فعالیتهای هسته ای نظام برمی‌دارند. اولین افشاگر فعالیتهای هسته ای رژیم مجاهدین بودند. سلسله افشاگری های بعدی آنهم با اطلاعات و جزئیات بسیار دنیا را در شوک فرو می برد و رژیم را وارد تونلی می‌کند که نهایتا به برجام، تضعیف جدی رژیم و زهرخوران ولی فقیه و تحریم سران نظام منجر میشود. خامنه‌ای دیگر تحمل روحانی و ادامه شقه و شکاف را ندارد. او هنوز به دنبال یکدست کردن نظام است. او برای این کار ابراهیم رئیسی را انتخاب کرده است. او تصمیم دارد با دستکاری در آراء رئیسی را به ریاست برساند. مجاهدین وارد می‌شوند. جنبش دادخواهی و افشای شرکت کنندگان در اعدامهای ۶۷ ، ابراهیم رئیسی را به منفور ترین چهره ایران تبدیل می‌کند. او به عنوان شیخ قتل عام معرفی شده و نام رئیسی با قتل عام ۶۷ گره می‌خورد. فضای عمومی جامعه چنان علیه رئیسی برانگیخته میشود که اگر خامنه‌ای آراء را دستکاری کند،‌ به احتمال قوی با قیامی مشابه قیام ۸۸ منجر خواهد شد. خون شهدای مجاهد در سال ۶۷ کار خود را کرده است. آخوند رئیسی تبدیل به کارتی سوخته میشود و خامنه‌ای به ناچار به روحانی تن میدهد. روحانی که هر روز حضورش در نظام به معنی اوج گرفتن دعواهای جناحی است مجاهدین باز هم شقه و شکاف را به نظام تحمیل میکنند. مجاهدین قصد دارند سپاه پاسداران را که بازوی حفظ این نظام است ، در لیست تروریستی ثبت کنند.آن‌ها شروع به افشای فعالیتهای تروریستی سپاه در کشورهای منطقه و فعالیتهای موشکی آن میکنند. این فعالیتها چند سال به طول می انجامد و سرانجام نتیجه میدهد.سپاه پاسداران در لیست تروریستی وارد شده و تقریبا فلج میشود.خود رژیم به این تحریم ، تحریمهای سیاهچاله ای میگوید . بله مجاهدین هنوز هم هستند. ارتش آزادیبخش و کانون‌های شورشی تنها راه سرنگونی این نظام است. آیا این نظام جز با ورود یک نیروی سازمانیافته و قدرتمند از قدرت کنار می‌رود؟! مجاهدین تجربه‌ای طولانی در مبارزه با دیکتاتوری دارند و سخنانشان از سر شکم‌سیری و نتیجه‌ی بحث‌های تئوریک نیست. آنها در میدان عمل و با پرداخت بها به راه‌حل‌ها و تاکتیک‌ها و استراتژی خود دست یافته‌اند.


کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طراحی و حمایت مالی سرویس اطلاعات مخفی انگلستان، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با کمک آیت‌الله کاشانی، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، اشرف پهلوی و همچنین هم‌یاری شعبان جعفری مشهور به شعبان بی‌مخ علیه نخست‌وزیر وقت ایران دکتر محمد مصدق انجام شد و منجر به دستگیری و خلع او گردید.[۵] در آمریکا از این عملیات با نام آژاکس نام می‌برند.[۶] دولت آمریکا در سال ۲۰۰۹ رسما به خاطر این کودتا از مردم ایران عذرخواهی کرد.

دکتر محمد مصدق در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹نفت ایران را ملی کرد. او سپس به رغم کارشکنی‌های دربار حامی انگلستان، در دادگاه لاهه از حق ایران در مقابل شکایت انگلستان دفاع کرد و در ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ پیروز شد. در این هنگام وزیر خارجه‌ی انگلستان «آنتونی بایدن» در ملاقاتی با رئیس جمهوری آمریکا تصمیم به این نتیجه رسیدند که برای حفظ منافع خود در ایران باید مصدق را حذف کنند.

دکتر محمد مصدق حامی یک حکومت مشروطه دموکراتیک بود که در آن شاه تنها به سلطنت اکتفا کرده و فاقد قدرت مطلقه باشد. او معتقد بود شاه باید تنها سلطنت کند و حکومت را به دولت واگذار نماید. مسیری که بسیای از کشورهای پادشاهی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا نیز طی کرده بودند. بسیاری از کشورهای اروپایی که هم‌‌اکنون دارای یک پادشاهی نمادین هستند،‌همین مسیر را طی نمودند.

دکتر مصدق که در پیشبرد اهداف خویش با موانع بسیاری از طرف دربار مواجه شد در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخست‌وزیری استعفا داد، اما ۵ روز بعد در جریان قیام ۳۰ تیر تظاهراتی در سراسر ایران در حمایت از وی رخ داد و محمد رضا شاه مجددا نخست‌وزیری وی را پذیرفت.

دکتر مصدق از تیرماه ۱۳۳۱ مجددا نخست‌وزیری ایران را تا روز ۲۸ مرداد سال بعد به عهده داشت اما همواره از طرف دربار که از محدود شدن قدرت خود ناراضی بود، مستمرا با تهدید و کارشکنی و حتی توطئه ترور مواجه بود. هشت ماه پس از انتخاب مجدد دکتر محمد مصدق به نخست وزیری محمدرضا شاه تصمیم گرفت برای یک سفر خارجی ایران را ترک کند.

محمدرضا شاه در کتاب مأموریت برای وطنم نوشته است که دکتر محمد مصدق به وی پیشنهاد سفر را ارائه کرد. این سخن نیز توسط حامیان سلطنت این‌ گونه برداشت می شود که گویا دکتر محمدمصدق قصد اخراج شاه و خلع او از سلطنت را داشته است. [۷]

این در حالی است که دکتر مصدق نه تنها از طرف شاه که در آن دوران بسیار جوان و فاقد اختیارات عملی بود، احساس خطر نمی‌کرد، بلکه در ابتدا با سفر شاه از ایران مخالف بوده است. سفیر آمریکا چند روز پیش از سفر شاه از ایران به وزارت خارجه می‌نویسد: « شاه خوشوقت است که نخست وزیر اعتراض خود را درباره عزیمت وی به خارج از کشور پس گرفته است.» همچنین ثریا اسفندیاری همسر شاه در کتاب خاطرات خود با نام کاخ تنهایی می‌نویسند که شاه خسته بود و از بهمن‌ماه زمزمه‌های سفر داشت.

در روز ۹ اسفند محمدرضا شاه از دکتر مصدق خواست برای خداحافظی با وی به کاخ مرمر برود. همزمان آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله بهبهانی تمامی تلاش خود را برای منصرف کردن وی از سفر آغاز کردند. کاشانی به سرعت به مجلس رفت و بیانیه‌‌ای از مجلس در مخالفت با سفر شاه گرفت. وی همچنین در هماهنگی با درباریان شعبان جعفری (شعبان بی‌مخ) را به همراه نوچه‌هایش و هم‌چنین ملکه اعتضادی از زنان کاباره‌چی‌ و جنجالی آن زمان،‌به مقابل کاخ مرمر فرستاد تا به بهانه‌ی تجمع برای جلوگیری از سفر شاه، هنگام خروج مصدق از کاخ وی را در صورت امکان به قتل برساند. دکتر مصدق از این حمله جان سالم بدر برد، اما شعبان بی‌مخ و اوباش همراهش همان روز مجددا به خانه دکتر مصدق حمله کردند که او توانست با کمک دوستان خود از طریق پشت‌بام بگریزد. شعبان جعفری پس از این ماجرا به زندان رفت.

هم‌زمانم با تمامی این وقایع طراحی کودتا علیه مصدق هم‌چنان در حال انجام بود. اشرف پهلوی، آیت‌الله کاشانی و سرلشکر زاهدی که همگی در ارتباط با سیا و اس، آی اس(Secret Intelligence Service) انگلستان قرار داشتند از بازیگران اصلی این کودتا بودند. در ابتدا قرار بر این بود سرهنگ نصیری در روز ۲۵ مرداد پس از دستگیری سرتیب ریاحی فرمانده ستاد ارتش که از حامیان مصدق بود،‌ با چند کامیون سرباز به خانه مصدق حمله کرده و او را نیز دستگیر نماید. اما این کودتا لو رفت و شکست خورد. طرح دوم در روز ۲۸ مرداد اجرا شد. در این روز خانه مصدق به محاصره‌ی نظامیان سرلشکر زاهدی و دستجات لات‌ها به سرکردگی شعبان جعفری درآمد. خانه دکتر مصدق زیر رگبار گلوله‌ قرار گرفت. پس از تخریب خانه شعبان بی مخ و آیت الله کاشانی از خانه بازدید کردند. دکتر مصدق که از آن‌ خانه خارج شده بود دو روز بعد دستگیر و تبعید شد. سرلشکر زاهدی خود را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد. پس از بازگشت شاه به ایران سلطنت مطلقه‌ی پهلوی برای یک دوره‌ جدید آغاز گشت.

کودتای ۲۸ مرداد

🔖در مورد کودتای 28 مرداد و دکتر مصدق  بدانیم:

🔹حركت ملی شدن صنعت نفت در شرایطی شكل گرفت كه ایران بزرگترین تولیدكننده نفت خام خاورمیانه بود. شركت نفت انگلیس كه به دلیل تاراج منابع نفتی ایران، دارای سرمایه هنگفتی شده بود، ازین حرکت منافع خود را در خطر می دید.

🔹 در انتخابات مجلس شانزدهم دکتر مصدق با تلاش های بسیار و مبارزه ای وقفه ناپذیر در برابر عناصر وابسته ی درباری سرانجام در29 اسفندماه 1329 نفت ایران را ملی اعلام کرد.

🔹در متن تصویب شده ، آمده بود:

به ‌نام سعادت ملت ایران و به‌منظور كمك به تأمین صلح جهانی، امضاكنندگان ذیل پیشنهاد می‌نمائیم كه صنعت نفت ایران در تمام مناطق كشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اكتشاف، استخراج و بهره‌برداری در دست دولت قرارگیرد.

شعبان جعفری و محمدرضا شاه
شعبان جعفری و محمدرضا شاه

♦️پس از شکایت انگلیس به دادگاه لاهه،دکتر مصدق شخصا برای دفاع در این دادگاه حاضر شد. شرایط  وی آنقدر دشوار بود که بعدا نقل کرده بود : حتی دفاعیات و اسناد خود را از ترس دزدیده شدن توسط اطرافیانش در پیراهن خود پنهان میکرده است. سرانجام در روز 19 خرداد 1331 پیروزی وی در دادگاه لاهه به ثبت رسید.

🔹در در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ مصدق به دلیل  کارشکنی ها  کناره گیری اش از نخست وزیری را اعلام کرد.

♦️با قیام ملی 30 تیر و تظاهرات مردم به نفع مصدق وی مجددا به نخست وزیری منصوب شد

وزیر خارجهٌ انگلیس« آنتونی ایدن» به آمریكا رفت و با رئیس جمهور وقت آمریكا آیزنهاور در باره اوضاع ایران گفتگو كرد! دو طرف به این نتیجه رسیدند كه تنها راه حفظ منافع آنان درایران سرنگون ساختن حكومت ملی دكتر مصدق است.

در 7 اردیبهشت 1332 سرتیپ افشار طوس , رییس شهربانی كل كشور و از طرفداران مصدق ربوده و پس از شكنجه به قتل رسید.

فرمانداری تهران از زاهدی بعنوان یكی  از عاملان این جنایت میخواهد خود را به دولت معرفی كند. اما زاهدی در پناه حمایت آیت الله كاشانی به مجلس پناهنده میشود. دراین دوران مجلس به مركز دشمنان دولت ملی مصدق تبدیل شده بود.

در پنجم مرداد 32 دكتر مصدق تصمیم بهانحلال مجلس از طریق مراجعه به آراء عمومی را  طی یك پیام رادیویی به مردم اطلاع داد. مردم با رأی مثبت به انحلال مجلس, حمایت خود را از دكتر مصدق نشان دادند.

آیزنهاور، رییس جمهور وقت آمریكا در یك مصاحبه مطبوعاتی گفت:  « گمان می‌كنم ... مصدق توانست برپارلمان فائق آید و خود را از آن خلاص سازد. بسرعت كرمیت روزولت مدیر سازمان اطلاعات مركزی آمریكا- سیا، دربخش خاورمیانه، سمت فرماندهی عملیات كودتا را به عهده گرفت. زاهدی به عنوان نخست وزیر تعیین و اشرف پهلوی به عنوان رابط سیا مخفیانه برای فراهم کردن مقدمات کودتا به ایران آمد.

🔹شاه در 20 مرداد با هواپیمای خود به كلاردشت درشمال  پرواز كرد تا درصورت شكست كودتا امكان فرار از ایران را داشته باشد. نصیری فرمانده گارد ، برادران رشیدیان كه از چماق داران و چاقوكشان تهران بودند وآخوند بهبهانی نیز در لیست ملاقاتهای كرمیت روزولت قرار داشتند و به هركدام جهت انجام ماموریتشان مبالغ كلانی پول پرداخت شد.

♦️كودتاچیان به منزل دكتر حسین فاطمی یار وفادار مصدق حمله كرده و او را دستگیر  می‌كنند همسر فاطمی خبر توطئه رابه  مصدق میدهد ,نصیری به همراه  چند افسر كودتاچی,هنگام مراجعه به منزل مصدق, توسط رییس گارد منزل دستگیرمیشوند, بدین ترتیب طرح كودتا شكست می خورد و شاه باهواپیما از ایران فرار میكند...

🔹روز 25 مرداد مردم در حمایت از دكتر مصدق به خیابانها میریزند.

آخوند بهبهانی به كمك كاشانی وظیفه بسیج لومپنها و چاقوكشهایی همچون شعبان بی مخ و رمضان یخی  را با دادن پولهایی كه انگلیس تامین كرده بود به عهده گرفت.از بعد از ظهر روز 27 مرداد  كودتای دوم به مرحله اجرا گذاشته شد.بدستور آخوند بهبهانی عده ای از اوباش در حمایت از شاه به خیابانها ریختند . حوالی ظهر نظامیان كودتاچی اداره رادیو در ارك را به تصرف خود درآوردند .

🔹در ساعت 3.5 بعد از ظهر اطلاعیه زاهدی كه سقوط دولت دكتر مصدق و انتصاب خود به نخست وزیری را اعلام میكرد از رادیو پخش شد همزمان اقامتگاه مصدق را محاصره و رگبار مسلسها و شلیك  تانكها آغاز میشود . مصدق بر اثر اصرار و فشار یارانش از اقامتگاه خارج می شود

❇️ مصدق درباره آتش زدن خانه اش گفته بود: به آتش‌زدن خانهٌ من هرگز فكر نكنید. به آتش‌زدن ایران بیندیشید.

بدین ترتیب كودتای  ننگین 28 مرداد به انجام رسید روز بعد دكتر مصدق در خانه یكی از اطرافیانش دستگیر و روانه زندان میشود  و همزمان شاه به ایران برمیگردد و  بدین ترتیب دیکتاتوری سلطنتی 25 سال دیگر بر ایران حاكم میشود.

آخوند بهبهانی تلگراف تبریكی به شاه فرستاد و كاشانی پشتیبانی خود را از دولت نظامی سرلشكر زاهدی اعلام میکند...

♦️ایران شانس تغییر مسیر به سمت دموکراسی و آزادی را از دست میدهد...

منابع