کاربر:Khosro/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۶ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۱۸ توسط Ehsan (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جنبش تنباکو ، ۱۲۶۸
جنبش تنباکو - 2.PNG
تاریخاز ۱۲۶۸ تا اردیبهشت ۱۲۷۰
مکاناکثریت شهرهای ایران
علت‌هاواگذاری امتیاز تنباکوی ایران به مؤسسه‌ی رژی انگلیس
روش‌هاقیام
طرف‌های درگیری مدنی
توده‌های مردم ایران
نظام شاهنشاهی
آمار
عموم مردم ایران

جنبش تنباکو ، نهضت تنباکو یا قیام تنباکو (در سال ۱۲۶۸) یک حرکت اجتماعی و سیاسی به شمار می‌رود که علیه اعطای امتیاز توتون و تنباکو ایجاد شد. زمینه ساز جنبش تنباکو قرارداد عظیمی بود که بین دولت ایران و یک سرمایه‌گذار انگلیسی به نام «رویتر» بسته شده بود. در این قرارداد در سال ۱۲۵۰ امتیازهای بسیاری از جمله امتیاز احداث راه‌آهن، کشتیرانی در رودخانه‌ها، خطوط تلگراف، بهره‌برداری از معادن و جنگل‌های دولتی و زهکشی و آبیاری ایران را مدت هفتاد سال به انگلستان داده شده بود.

بعد از سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا و هنگامی که او با کمبود بودجه برای سفر تفریحی خود مواجه بود دولت انگلستان توانست از طریق فردی به نام جرالد تالبوت

امتیاز انحصار توتون و تنباکوی ایران را بدست آورد. جرالد تالبوت یک کمپانی به نام رژی تأسیس کرده و این کمپانی امتیاز توتون و تنباکوی ایران را از آن خود کرد. این قرارداد با عث نارضایتی‌های توده‌های مردم و شعله‌ور شدن قیام و شورش شد. جنبش ابتدا از حرکت اعتراضی مردم درشهرهای تبریز و شیراز و اصفهان آغاز و رفته رفته فراگیر شد. ۱۷ ماه پس از امضای قرارداد رژی و به میدان آمدن مردم، آیت‌الله میرزا محمد حسین شیرازی (مرجع زمان) که در سامرا می‌زیست نیز فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد: متن این فتوا چنین بود:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان (عج) است».

سرانجام در روز ۲۵ اردیبهشت سال ۱۲۷۰ شمسی به دنبال اعتراضات و درگیری‌های خونین مردم علیه قرارداد رژی، ناصرالدین شاه مجبور به لغو این امتیاز گردید و بدین ترتیب اولین حرکت سراسری خلق علیه یک کمپانی و امتیاز استعماری به ثمر رسید.

بافت اجتماعی ایران در زمان جنبش تنباکو

در نیمهٴ دوم قرن سیزدهم شمسی، بافت اجتماعی ایران به این شکل بود که شاه بشکلی مطلق العنان، با جمع کثیری از شاهزادگان، درباریان، اشراف، ایلخانان (خوانین عشایر) و آخوندهای وابسته به حکومت، در یک طرفو در مقابل، تودهٴ کثیر دهقانان، صنعتگران، پیشهوران، و قشرهای پایین شهری، قرار داشتند. این توده‌های ستمدیده با وقوع هر اعتراض و خیزشی که علیه حاکمیت بود به آن می‌پیوستند. در این میان، بوژوازی نوپای تجاری هم، که ممانعت‌ها و اخاذی‌های دربار و خوانین را در برابر تجارت و کسب و کار خود می‌دید، بتدریج، در کنار این اقشار ناراضی قرار گرفت.

نظام فئودالی

نظام فئودالی با هر نوع تغییری که تسلط مطلق آن را ضربه‌پذیر کند، به ستیزه برمی‌خاست. از جمله با ایجاد راه‌آهن، رشد صنعت، برقراری قانون مخالفت می‌کرد. شرایط دلخواه آنان استیلای خوانین و شاهزادگان و روابط ملوک الطوایفی در نقاط مختلف ایران بود. در سراسر ایران فئودال‌ها کوچک و بزرگ با اتکاء به ارباب بزرگتر یعنی شاه رعایای خود یعنی توده‌ی روستای را به کار می‌گرفتند. دراین میان، بخش عظیمی از املاک و زمین‌های کشور، جزو املاک موقوفه و در مالکیت خصوصی آخوندهای همدست دربار بود.

وضعیت آخوندها در زمان جنبش تنباکو

آخوندها در جشن نوروز دربار ناصرالدین شاه
آخوندها در جشن نوروز دربار ناصرالدین شاه

آخوندهای وابسته به دربار، که در حقیقت بخشی از خود حاکمیت فئودالی بودند، توجیه‌گر ظلم دربار استبدادی، بر دهقانان و پیشه‌وران محروم بودند. آنها به کمک فئودال‌ها و خوانین با خشن‌ترین شیوه‌های ممکن، به بهره‌کشی از روستائیان می‌پرداختند. تمامی اقدامات دولت را تایید می‌کردند و در راه حفظ استبداد فئودالی به با جعل احادیث و ترویج خرافات تلاش می‌کردند.[۱]

حاج سیاح درخاطرات خود از شهر مشهد می‌گوید:

«در این شهر قریب دو هزار سید و ملای مفتخور به جام مردم افتاده و موقوفات را بالا کشیده اند, از بس ملک خریده اند, دستگاه شاهی دارند، هربنده خدایی اعتراض و پرسش کند، با شمشیر و تکفیر و نیزه و تبر حسابش را می رسند»

از جمله‌ی این آخوند می‌توان از شیخ محمد تقی آقا نجفی نام برد. او در همان دوران بانکی به راه انداخته بود که به لحاظ قدرت و ثروت با بانک شاهی رقابت داشت.

همچنین مجتهد شهر اصفهان روستاهای حاصلخیز اطراف اصفهان را یکی یک به تصاحب درآورده و گندم حاصل از آن را به نرخ‌های دلخواه به مردم می‌فروخت.

یکی دیگر از این آخوندها حاج ملا علی کنی مجتهد تهران بود. وی در دوران قحطی، انبار غله داشت . این در حالی بود که گاهر روزانه چند صد نفر در کوچه و بازار می‌مردند. در برخی جاها علاوه بر خوردن اسب و الاغ آدم‌خواری نیز می‌کردند اما مجتهد تهران غله را به امید گران تر فروختن توزیع نمی کرد[۱]

در این دوران آخوندهای دوران قاجار درآمدهای کلانی حاصل از موقوفات، و خمس و زکات و سهم امام به دست می‌آوردند. آنها اغلب این پول را با خرید زمین و تجارت به کار می‌انداختند.

عوامل فقر مردم

مظفرالدین شاه در فرنگ
مظفرالدین شاه در فرنگ

برغم فقر شدید مردم، ناصرالدین شاه و سپس مظفرالدینشاه پیاپی برای سفر به کشورهای اروپایی  از دول استعماری وام میگرفتند و در عوض امتیازهای اقتصادی کلانی به آنان میدادند. امری که نارضایتی تودههای مردم را شدت میبخشید . از جمله این امتیاز دادن به خارجیان، اعطای امتیاز توتون و تنباکوی ایران توسط ناصرالدینشاه درسال ۱۲۶۸ شمسی بود, این امتیاز به یک کمپانی انگلیسی بنام رِژی داده شد. درنتیجه این امتیاز ایران ضرر هنگفتی می کرد, زیرا حق  فروش تمامی توتون و تنباکوی کشور چه در داخل و چه در خارج از ایران، به کمپانی  انگلیسی داده میشد و در مقابل، تنها سالانه پانزده هزار لیره، و اختصاص یک چهارم از سود ویژهٴ این تجارت، نصیب ایران میشد.

عمال کمپانی انگلیسی که سروکارشان با قشرهای وسیع مردم بوده، رفتار متکبرانهای میکردند و با کشاورزها و تولیدکنندگان توتون سختگیری میکردند و با فرهنگ مردم ما هم که آشنا نبودند و رسوم محلی مردم را رعایت نمیکردند. این مجموعه باعث افزایش خشم مردم نسبت به این قرارداد میشد.

: به یکباره همان پیشهوران فقیر، و روستائیان محروم، فضایی برای ابراز خشم و اعتراض خود نسبت به استعمار و حاکمیت غارتگر پیدا کردند. اصفهان و شیراز و سایر شهرها هم به تبریز پیوستند و صداشون رو بلند کردند.[۱]

قرارداد «رویتر»

قرارداد رویتر
قرارداد رویتر

در زمان ناصرالدین شاه، قرارداد عظیمی بین دولت ایران و یک سرمایه گذار انگلیسی به نام «بارون ژولیوس دورویتر» بسته شده بود که این قرارداد بسیار عجیب بود. تاریخ نگارها همه این صفت عجیب را به این قرارداد نسبت می‌دهند. این قرارداد از ماه تا ماهی، از شیرمرغ تا جان آدمی‌زاد، همه چیز کشور ایران را فرا می‌گرفت. حق استخراج و صادرات معادن، بانک‌ها، راه‌سازی، کشتی رانی، تأسیس کارخانه‌جات و... همه‌ی این امتیازها را به رویتر داده بودند.این قرارداد چیزی حدود ۵۰۰ میلیون لیره‌ی آن‌زمان سرمایه می‌خواست؛ رویتر برای تأمین این سرمایه به انگلستان رفت و اولین اقدام هم بستن قرارداد «تنباکو» با مؤسسه‌ی رژی بود؛ این مؤسسه امتیاز کشت‌، درو، برداشت، فرآوری و توزیع تنباکو در سراسر کشور و صادرات آن به خارج را برعهده گرفت.[۲]

آغاز جنبش

جنبش تنباکو در ایران
جنبش تنباکو در ایران

جنبش ابتدا از حرکت اعتراضی مردم درشهرهای تبریز و شیراز و اصفهان آغاز شد. در تبریز، و شیراز مردم دروازه‌های شهر را به روی نمایندگان کمپانی بستند و دراصفهان شورش و درگیری آغاز شد و یکی از تجار محصول تنباکوی خود را آتش زد ولی از فروش و تحویل آن به کمپانی خود داری کرد.

مدتی پس از حرکت مردم، روحانیت به میدان آمد و تازه ۱۷ماه پس از امضای قرارداد، آیت‌الله میرزا محمد حسین شیرازی، (مرجع زمان) که درسامرا می زیست، به دلیل فشار توده‌های محروم و تبعیدی‌ها و فراری‌های جنبش و نیز به اصرار و پافشاری سید جمال الدین اسدآبادی، طی نامه‌ی محترمانه‌ای به شاه خواستار لغو امتیاز گردید و وقتی با سکوت و بی تفاوتی شاه روبرو شد فتوای تحریم استعمال توتون و تنباکو را صادر کرد، و این در زمانی بود که توده‌های به پا خاسته‌ی خلق خود را برای جهاد مسلحانه بر علیه رژیم وابسته‌ی قاجار آماده می کردند وطی اعلامیه‌هائی بر در و دیوار بازار و شمس‌العماره از جانب میرزای شیرازی حکم جهاد می دادند!

اگر چه علماء تهران به زودی این حکم را از جانب میرزا تکذیب کردند ولی ترس از شورش مسلحانه‌ی مردم آنچنان بالا گرفته بود که عمال و کارکنان کمپانی به سرعت از ایران می گریختند!.[۳]

نارضایتی تودههای مردم، بصورت شعله ور شدن شورشهای خودبخودی در تهران و در بسیاری از نقاط دیگر کشور اتفاق افتاد.[۴]

در مقابل قصر شاه، در تهران، تظاهرات توده صورت گرفت. علیه تظاهرکنندگان قشون فرستاده شد. … عدهای کشته و مجروح شدند. با این حال جنبش اعتراضی ادامه داشت.[۴]

نیروهای درگیر در قیام تنباکو         

در قیام تنباکو ۳ عنصر و ۳ نیروی اصلی رو در روی هم قرار گرفته بودند؛ یکم: دستگاه حاکمه‌ی قاجار؛ دوم: شرکت رژی انگلیس؛ سوم: توده‌ی مردم. از این سه عنصر دستگاه حاکمه قاجار دست در دست عوامل شرکت رژی در مقابل توده‌ی مردم بود. نیرهایی در درون توده مردم وجود داشتند که مردم را به میدان مبارزه با دو عنصر داخلی و خارجی کشاندند که شامل: تجار، رعایا، علماء و روحانیون، (میرزای شیرازی، میرزا محمد حسن آشتیانی، حاج میرزا جواد آقا، آقا میرسیدعلی مدرس و...).[۵]

گرفتاری شاه

در حالی که عثمانی که توتون و تنباکویش کمتر از ایران باشد، تنها فروش در درون کشور به یک کمپانی واگزار شده بود در برابر آن که سالانه هفتصدهزار لیره به دولت عثمانی پردازد و از سود نیز پنجیک دولت را باشد! ببینید جدایی تا بکجاست؟ …مردم این حساب را نمیدانستند.…برایشان سنگین میافتاد که توتون و تنباکویی را که میکارند، به یک بیگانه با بهای کمی بفروشند و سپس با بهای بسیاری بازخرند».  «پیش از همه تبریز بکار برخاست. و مردم آگهیهای کمپانی را که به دیوارها چسبانیده بود پاره کردند و بجای آن نوشتههای شورآمیزی چسباندند.»  «(درتبریز) امیرنظام گروسی پیشکار مظفرالدین میرزا و والی شهر بود. ولیعهد از او خواست که با مردم سخت گیرد.  و بشورندگان کیفر دهد.امیرنظام نپذیرفته و از کار کناره جویی نمود… گرفتاری بزرگ شد و شاه نمیدانست چه کند.[۶]

سیل نامه‌ها و تلگراف به میرزای شیرازی

سیدجمال‌الدین اسدآبادی
سیدجمال‌الدین اسدآبادی

: بازرگانان و تجار و تولیدکنندگانی که تا کنون خودشان تولید کرده و از فروش کالاهاشان سود میبردند، از اعطای امتیازات به دول استعماری، ضرر میکردند. مثلا همین اعطای امتیاز توتون و تنباکو، باعث ضرر تجار توتون ایران میشد. بنابراین، این نقطهای بود که منافع بورژوازی تجاری و پیشهوران فقیر و تودههای ناراضی و روستائیان خشمگین، روی هم افتاد. بنابراین بازرگانان سرشناس، و آخوندهای وابسته به بازار هم وارد صحنه میشوند. و در حقیقت در عین حال که با شورش مردمی همراهی می کردند . منافع خودشان را  دنبال میکردند.

مردم معترض از همه جای ایران نامه ها و تلگرافها برای میرزای شیرازی مرجع شیعه در آن زمان که درسامرا سکونت داشت فرستادند.

سیدجمالالدین اسدآبادی به میرزای شیرازی نوشت:

”اگر هم اکنون برنخیزی و با ملت ایران همگام نشوی فردا خواهی دید که مملکت اسلام تحت سلطة اجانب خواهد بود و هرکار بخواهند میکنند”.

همینطورمردم تهران به میرزای آشتیانی فشار آوردند که  به مخالفت با کمپانی رِژی فرا بخواند. از سامرا هم میرزای شیرازی تلگراف به شاه فرستاد و زیانهای امتیاز را باز نمود و درخواست بهم زدن آن را کرد. در تبریز، اصفهان، شیراز و سایر شهرهای ایران بر ضد این امتیاز میتینگ ها  و تظاهرات  پرجمعیتی برپا گردید. موج جنبش ضداستعماری چنان بالا گرفت که نهایتاً میرزای شیرازی فتوا به تحریم تنباکو داد. کمپانی رژی به ناصرالدین شاه شکایت کرد. شاه, به میرزای آشتیانی پیام فرستاد که یا باید در ملأ عام قلیان بکشی و یا از تهران خارج بشی. او بیرون رفتن را پذیرفت  که اطرافیانش مانع شدند. آنروز گروهی از مردم در اطراف ارگ سلطنتی تجمع کرده و میخواستند به ارگ داخل شوند. اما سربازان شلیک کردند و هفت تن ازمردم کشته و بیش از بیست تن زخمی شدند.[۱]

نقش زنان در جنبش تنباکو

نقش زنان در جنبش تنباکو
زنان در جنبش تنباکو

زنان برای اول بار در جنبش تنباکو یک زمینه‌ی بروز و ظهور اجتماعی پیدا کردند و حرکتشان خیلی خودجوش بود. یعنی حضورشان، میزان و کمیت و کیفیت حضورشان در جاهایی حضور مردها را هم تحت تأثیر قرار می‌داد. در شیراز در حمایت از فال اسیری و در تهران در حمایت از آشتیانی در زمانی که می‌خواستند تبعید بشوند، حضور زنان برجسته بود.[۲]

ناصرالدینشاه به توصیه‌ی یک ازروحانیون درباری حکم تبعید میرزای آشتیانی ــ یک ازعلمای مخالف قرارداد ــ را صادر کرد ولی اینکار به آتش عصیان مردم دامن زد و جمعیت عظیم تظاهرکننده، در حالیکه زنان درپیشاپیش آن بودند، به سمت مسجد شاه حرکت کرد، درمسجد شاه امام جمعه‌ی تهران به «موعظه!» و تهدید مردم پرداخت ولی مردم خشمگین با فحش و شعار او را از منبر به زیر کشیدند، جمعیت به سمت ارگ دولتی به حرکت درآمد و زنان شورشی، عبدالله‌خان والی و معتمد‌السلطان را در زیر ضربات خود نیمه جان کردند، مردم  در و دیوار عمارتهای دولتی را شکستند و درزیر آتش گلوله نوکران نایب‌السلطنه، به خانه‌ی او یورش بردند.

به این ترتیب، جنبش تنباکو به عنوان اولین حرکت گسترده و قهرآمیز برعلیه استعمار که توانست به طور چشمگیری زنان مبارز ایرانی را هم به میدان حرکت سیاسی بکشاند و انقلاب مشروطه را زمینه سازی کند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.[۳] 

در کتاب جنبش تنباکو با اشاره به مقاومت زنان آمده است «جدیت زنان دراین جنبش بحدی بود که پس ازاعلام تحریم تنباکوزنان پیشقراولان تظاهرکنندگان بودند که بسوی قصرناصرالدین شاه حرکت کردند. وقتی از بازارمی گذشتند، زنان مغازه را بستند و یک اعتصاب  سراسری را ایجاد کردند».

صدای زنها و ضجة آنها بلند شد که امروز اگر مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند ما زنان جامة مردان میپوشیم وحق خود را از دست نمیدهیم.[۷]

زنان به صفوف تظاهر کنندگان می پیوستند و از خود لیاقت بسیاری نشان دادند. از جمله وقتی جمعیت تظاهرکننده به کاخ شاه رسید، زنان علیه ناصرالدین شاه شعارمی دادند. وقتی دریک مسجد درنزدیکی کاخ، امام جمعه وقت از راهپیمایان خواست که متفرق شوند، زنان به او تهاجم کرده و مجبور به فرارش کردند.

ازسال(۱۹۰۷.میلادی)، زنان ایران تقریباً به مترقی ترین اگر نگوئیم رادیکال ترین زنان جهان تبدیل شده اند.. اغراق نیست اگر گفته شود که بدون نیروی قدرتمند اخلاقی این زنان، جنبش انقلابی، درهمان اوائل به یک اعتراض سازمان نیافته تبدیل می شد. زنان برای زنده نگاه داشتن روحیه آزادی تلاش فراوانی کردند. آنها که خود از سرکوب مضاعف سیاسی و اجتماعی رنج می بردند، بیشتر (ازمردان) علاقه داشتند تا به ایجاد یک جنبش ملی دست بزنند. درمبارزه‌شان برای آزادی و بیان آن به شیوه مدرن، آنها بسیاری ازمقدس ترین رسومات را که سالها (زن) را درسرزمین ایران به بند کشیده بود، درنوردیدند.[۸] 

زینب پاشا

زینب پاشا
زینب پاشا

یکی ازاین زنان که از شجاعت او نسل‌ها دهان به دهان داستانها نقل شده ، زینب پاشا است. او در جنبش تنباکو درتبریز رهبری مخالفت مردم علیه قرار داد رژی رو برعهده داشت.

زینب پاشا، سردسته‏ی زنان شرکت کننده در نهضت تحریم تنباکو و گشودن انبارهای محتکران تبریز در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه و اوایل سلطنت مظفرالدین شاه قاجار است.

تبریز به دنبال انتشار اعلان شرکت رژی از اوایل محرم (۱۳۰۹ه.ق)، به جوش و خروش درآمد و بازار تبریز به دعوت مجتهد شهر بسته شد، اما حکومت وقت با مرعوب کردن بازاریان، آن‌ها را وادار به گشودن مغازه‌ها کردند. بازاریان در حال گشودن بازار بودند  که یک   عده‏ای زن مسلح که گوشه‏های چادر نماز خود را به کمر بسته بودند، در بازار ظاهر شدند.

 زینب پاشا ۷ گروه زن مسلح رو  سازماندهی کردتا با تلاشهای دولت برای سرکوب شورش مقابله کنند. هفت زنی که تحت فرماندهی اوبودند هرکدوم از آن‌‌هاگروه‌های دیگری اززنان رو  فرماندهی می کردند. وقتی نیروهای دولتی بازاری‌ها را مجبور کردند که مغازه هاشان را بازکنند، زینب پاشا و زنان مسلحی که چادربسر داشتند با استفاده  ازسلاحهاشان، مغازه ها را بستند.  

پیروزی جنبش تنباکو
پیروزی جنبش تنباکو

این تجربه‏ی موفقیت آمیز موجب شد که پس از آن هر وقت ظلم و ستم حکومت استبدادی از حد می‏گذشته دسته‏ی زن‏ها «به سرپرستی زینب پاشا خروج و کانون فساد را ویران نموده، پس از آن از نظرها پنهان ‏می‏شدند و کسی به هویت آنان پی نمی‏برد“.

جنبش تنباکو سرآغاز شرکت بی سابقه زنان دریک جنبش عمده اجتماعی بود. حضور زنان در این حرکت اعتراضی و بعد هم در انقلاب مشروطه باعث شد که  بسیاری از روشنفکران مشروطه خواه در آن دوران به مسئله زنان بپردازند. بسیاری از روزنامه های مترقی مقالاتی علیه فرهنگ و مناسبات ارتجاعی و فئودالی چاپ کردند از جمله ماهنامه قانون که درلندن منتشرمی شد درشماره اوت ۱۸۹۰ خود نوشت: «نصف هرملت مرکب است از زن، هیچ  طرح ملی پیش نمی رود مگر به (مشاورت) زنان....». «موارد بسیاری وجود دارند که زنان برجسته، صرفاً به وساطت قدرت اندیشه و تعقلشان از مردان روزگار ما پیشی  گرفته اند. درک آنان از معنی ومزایای جامعه مبتنی برآدمیت بسیارفراوان ترازمردان است».[۹]  

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ آرمان صدساله تاریخ مشروطیت، سیمای آزادی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب هشت فراز هزار نیاز، جنبش تنباکو - هدی صابر
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ جنبش تنباکو، نشریه مجاهد، شماره ۱۲۰ - پنجشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۰
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ کتاب انقللاب مشروطیت ایران، م . س . ایوانف
  5. کتاب قیام تنباکو، یعقوب آژند
  6. تاریخ مشروطه، احمد کسروی، ص۱۵
  7. تاریخ بیداری، ص ۵۵
  8. کتاب اختناق در ایران، ویلیام مورگان شوستر
  9. زنان فاتحان فردا، سیمای آزادی