کاربر:Zarin/صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زنان درجنبش مشروطه

جنبش مشروطیت ایران جنبشی ضداستبدادی و بر علیه سنت گرایی بود.این جنبش باعث دگرگونی درسیمای جامعه ایران شد. نهضت بیداری زنان وحضور فعال آنها با همکاری مردانی مترقی چون سید جمال الدین واعظ اصفهانی و ملک المتکلمین ،عارف قزوینی ،صوراسرافیل ومیرزاده عشقی ودهخدا،و ملک‌الشعرای بهار، شکوفایی جنبش زنان را آغاز وبنیادهایی نوین در جامعه ایران پدیدار نمود .در این جنبش زنان همدوش وهمراه مردان بودند و حضور فعال زنان ونقش آنان درتحولات اجتماعی ومبارزات مردمی به عنوان نیمی از جامعه، همواره نمود بارزی در تاریخ معاصر ایران زمین بوده است.[۱]

در جنبش مشروطیت با وجود سنتها و فرهنگهای بازدارنده، ۲۰ زن در صحنه نبرد با مستبدین و ستمکاران به شهادت رسیدند. یکی از زنان انقلابی تبریز بنام زینب پاشا درجمع تبریزیها ، در ترغیب مردان برای قیام فریاد زد: اگر شما مردان جرأت ندارید جزای ستم‌ پیشه‌گان را کف دستشان بگذارید... ما جای شما با ستمکاران می‌جنگیم».

انقلاب مشروطه نقطه عطفی برای خروج زنان از انزوای «اندرونی»های تنگ خانگی و رفتن به خیابانها شد . آنها با تشکیل انجمنها و احزاب و تشکلهای مدنی پرداختند و به جنگ با فرهنگهای سنتی رفتند و برای ارتقاء‌ علمی و سیاسی خود بها پرداختند .تاریخ مبارزات زن ایرانی یک راه طی شده ۱۵۰ساله است و در طول تاریخ ، زنان همواره در اعتراض و نبرد باقدرتهای مستبد حاکم بهای گزافی پرداخته اندو آنچه که زنان در پی آن بودند آزادی انتخاب و حق تعیین سرنوشت خود بود ودر این رابطه سازشی نکرده اند .

ورود زنان در جنبش مشروطه خود جوش و بر‌آمده ا ز احساسات ملی گرایانه وحاکی از آگاهی و انتخاب زنان آن دوره بود. [۲]

فارغ از اینکه جرقه بیداری زنان آن عصرچگونه و با کدام ماجرا زده شد و مطالبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنها تا چه حد در جریان انقلاب مشروطه محقق گردید ، باید پذیرفت مهم‌ترین دستاورد جنبش مشروطیت برای جامعه زنان آن بود که متوجه تاثیرگذار بودن خود در جریانات سیاسی واجتماعی جامعه شدند و دریافتندکه آنان نیز نیمی از جامعه ایران هستند که میتوانند همچون مردان درتعیین سرنوشت خود و کشورشان موثر باشند .واین گونه بود که یک جنبش و بیداری اجتماعی را تجربه کردند و به این آگاهی رسیدند که زنان از هر طبقه‌ای باید برای احقاق حقوق خود مبارزه کنند.[۳]

در آن روزگار، زنان بخوبي دريافته بودند كه براي رسیدن به آرمان هاي خويش نخست بايد استبداد را از ریشه برکنند تا بتوانند حكومت قانون را برقرار کنند . از اين رو زنان با جسارت و شجاعت بسيار در صحنه جنبش حضور یافتند و برای پيروزي آن با تمام قوا کوشیدند چندان كه لباس رزم پوشيدند و حتي بي آنكه مردان مجاهد و فرماندهان ايشان آگاه شوند جنگيدند و زندگي خويش را نيز در اين راه باختند.[۴]

خام است

تاسيس مدارس دخترانه، نخستين اقدام زنان

هدف زنان رفع تبعيض ديرينه تاريخي در عرصه زندگي اجتماعي خويش بود و براي تحقق اين مهم مي بايست خود را توانا سازند. از منظر زنان عصر مشروطه، آموزش دختران ايراني ضرورت داشت، زيرا تعميم سواد و ايجاد مهارت هاي لازم براي مشاركت اجتماعي و حضور در جامعه و كسب درآمد، به استقلال زن مي انجاميد، و او را از وابستگي به مرد مي رهانيد.

پس شگفت نيست كه مي بينيم زنان در مدت كوتاهي انجمن تاسيس كردند و به انتشار نشريه پرداختند و پول گردآوردند و مهم تر از همه اينها، چهار سال بعد از انقلاب مشروطيت، علي رغم ناسازگاري هاي جامعه سنتي آن روز و مزاحمت هاي مخالفان آموزش در ايران، فقط در تهران و در طي يك سال، بيش از 60 مدرسه دخترانه احداث كردند و به آموزش وسيع زنان همت گماردند.

زنان و تاسيس نهادهاي مدني

با طلوع انقلاب مشروطيت، تحول عظيمي در آموزش زنان ايراني پديد آمد. در بيستم ژانويه 1907 در ضمن برگزاري يك گردهمايي بزرگ در تهران، زنان قطعنامه اي را كه شامل دو بند بود تصويب كردند. بند اول بر تاسيس مدارس زنانه تاكيد داشت و بند دوم خواستار حذف جهيزيه سنگين براي دختران بود و چنين استدلال مي كرد كه بهتر است پولي كه صرف تدارك جهيزه مي شود، در راه آموزش دختران هزينه شود. به بركت اين اقدامات در آوريل1910 پنجاه مدرسه دخترانه در تهران تاسيس گرديد و در پي آن، زنان نخستين كنگره آموزشي خود را نيز در پايتخت برگزار كردند. در سال 1913 نشريه شكوفه كه متعلق به زنها بود فهرستي از اسامي 63 مدرسه دخترانه را در تهران منتشر كرد كه در حدود 2500 دانش آموز داشتند. در اين نشريه اعلام گرديده بود كه از هر 7 تن محصل تهراني يك تن دختر است. در خور توضيح است كه مدارس فوق الذكر با انجمن هاي زنان ارتباط منظم داشتند. در اين زمينه شوستر مي نويسد: «شماري از انجمن هاي نيمه سرّي زنان كه به وسيله يك كميته مركزي هماهنگ مي گرديدند، در تهران وجود داشتند. در اين كميته يك دفتر تحقيق نيز داير بود كه به پرسش هاي زنان پاسخ مي داد». اما به هر حال بسياري از امور مربوط به انجمن هاي زنان بر ما معلوم نيست. برخي از اعضاي انجمن هاي زنان براي روزنامه هاي آن دوره مطلب مي نوشتند و به تشريح موضوعات سياسي و اجتماعي موجود مي پرداختند.

خام است از مهرخانه انجمن نسوان تبریز

در خصوص انجمن‌ها باید اشاره کرد که اندک زمانی پس از اعلان مشروطیت، آنها از زمین حاصلخیز انقلاب جوانه زدند و چیزی نگذشت که به پدیده رایجی در زندگی شهری ایران تبدیل شدند. درست در همین زمان، زنان ایرانی نیز برای نخستین بار، در سایه دستاوردهای انقلاب مشروطه فعالیت متشکل را تجربه کردند. بدین ترتیب سابقه تشکیل نخستین انجمن‌های زنان ایرانی را باید در دهه اول قرن بیستم جستجو کرد. هرچند سابقه حضور و نقش آفرینی آنها در جریان تحولات سیاسی- اجتماعی زمان خود، به سال‌ها پیش از این تاریخ بر‌می‌گردد. نقش زنان در جریان اعتراض به امتیاز توتون و تنباکو چنان برجسته بود که کاساکوفسکی می‌نویسد: «زنان ایرانی ... در تمام حرکت‌ها از مردان جسورترند و نقش اساسی بر عهده آنهاست»، در جریان قحطی بزرگ سال 1277.ش نیز زنان پیشگام اعتراض بودند و به طرق مختلفی چون بست نشینی، رفتن به سفارت‌های روس و انگلیس (که گاه با خشونت همراه می‌شد) و حتی اعتراض مستقیم به خود شاه، به نقش آفرینی پرداختند. در جریان پیروزی مشروطه نیز زنان حضور چشمگیری داشتند؛ آنها در مهاجرت صغری، برای مصون نگه‌داشتن علما (که در صحن حضرت عبدالعظیم بست نشسته بودند) از نیروهای مسلح دولتی موانعی انسانی پدید آوردند ، در ماجرای آزاد کردن شیخ محمد واعظ از عاملان فعال مهاجرت صغری نیز زنان نقش زیادی ایفا کردند به طوری که حتی با سربازها نیز درگیر شدند، در مورد تحصن در سفارت انگلیس هم زنان تصمیم به مشارکت داشتند، اما مقامات انگلیسی جلوی آنها را گرفتند، زنان ایرانی پس از امضای فرمان مشروطیت نیز برای برپایی بانک ملی و تحریم منسوجات خارجی تلاش‌های زیادی انجام دادند.(1)