یپرم خان

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عکسهای خوب

http://persianv.com/maharat/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C%D9%BE%D8%B1%D9%85%E2%80%8C%D8%AE%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%DB%8C.html

او در سال ۱۲۴۷ خورشیدی برابر با ۱۸۶۸ میلادی در روستای بارسوم در نزدیکی شهر گنجه به دنیا امده است. نخست و در آغاز جوانی به رزمندگان ارمنی که می‌خواستند از مرزهای روسیه تزاری بگذرند و با عثمانیان نبرد کنند پیوست. ولی روسها دستگیرش کردند و به اردوگاه‌های کار اجباری در سیبری تبعیدش کردند. او به گونه‌ای شگفت‌انگیز از اردوگاه مرگبارش گریخت. نخست خود را به ژاپن رساند و پس از گذراندن راهی دراز به ایران آمد و دوباره به ارمنستان رفت و به داشناک‌ها پیوست. داشناک‌ها گروهی از ارمنیان بودند که برای استقلال ارمنستان می‌جنگیدند. در سال ۱۲۷۹ خورشیدی یپرم از طرف فرقه داشناک برای تشکیل حزب در گیلان ماموریت یافت. وی در دوره حضورش در گیلان در اداره راه سازی مشغول به کار شد و سپس در رشت کوره آجرپزی راه انداخت و به آجرپزی مشغول شد. یپرم خان در رویداد باغ مدیریه رشت نقش فعال داشت. وی فرماندهی ستون سوم حمله و محاصره دارالحکومه رشت را در این رویداد بر عهده داشت. گروهی از قفقازیان و ارمنیان به عنوان کارگر به رشت آمده و در آنجا مشغول به کار شدند. این کارگرها بعدها فوج مجاهدین فدایی ارمنی را شکل دادند که به سرکردگی یپرم خان در سال ۱۳۲۷ قمری همراه با سپهدار تنکابنی از رشت راهی تهران شدند.[۱]

روز ۲۹ اردیبهشت ۱۲۹۱ یپرم داویدیان گانتاکتسی مشهور به یپرم‌خان ارمنی از انقلابیون و رهبران نظامی دوران مشروطه که در دوران استبداد صغیر و بعد از آن در نبردهای متعددی علیه نیروهای مخالف مشروطه شرکت کرده بود، کشته شد. 

یپرم در سال ۱۲۴۴ خورشیدی در یکی از توابع گنجه (واقع در جمهوری آذربایجان امروزی) موسوم به «پورسوم» به دنیا آمد. او از جوانی به خاطر روحیه ماجراجویی با گروه‌های مسلح آشنایی پیدا کرد و وارد عرصه مبارزه و فعالیت علیه سیاست‌های ضد ارمنی امپراتوری عثمانی شد. [۲]

خصوصیات

«مردی آزادی خواه ، شجاع ، بی غرض ، بلندنظر، با قیافه ٔ باز و روشن و دلکش و مردانه بود. این مرد بالتمام یک مرد مسلکی بود که جز پیشرفت آزادی بهیچ چیز از مال و جاه بستگی نداشت .در شجاعت مثل اعلی بود. متین و باجزم بود. صفای دل او از قیافه ٔ باز و روشن و چشمان راستگوی او خوانده میشد»[۳]

پس از فتح تهران

پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه قاجار از سلطنت که یپرم‌خان نقشی اساسی در این پیروزی داشت، روزنامه‌ها اخبار فتح و رشادت‌های یپرم را منعکس کردند.در این ایام هیات مدیره‌ای تشکیل شد و یپرم را با دادن اختیاراتی نامحدود به ریاست شهربانی کل (نظمیه) پایتخت منصوب کرد.در این سال یپرم که سرکردگی ۵۰ نفر از مجاهدان را به عهده داشت به همراه ۲۰۰ نفر بختیاری به سرکردگی جعفرقلی‌خان سردار بهادر، که بعدا ملقب به سردار اسعد شد، و با کمک عده‌ای قزاق برای دفع یاغیان آذربایجان فرستاده شدند.

این درگیری با پیروزی یپرم‌خان و همراهانش به پایان رسید تا رحیم‌خان سردار نصرت چلپیانلو که مهم‌ترین سرکرده یاغیان بود به روسیه فرار کرده و پناهنده شود.مخبرالسلطنه هدایت که در این هنگام والی آذربایجان بود در کتاب خاطرات و خطرات می‌نویسد: «یپرم بیش از اندازه به خود می‌نازد و الحق رشید هم هست، با هفت‌تیر وارد سنگر شخص رشیدخان شده است و رحیم‌خان از ترس مسلسل فرار کرده است.»

محمدعلی شاه با اینکه از ایران گریخته بود، اما به تحریکات خود ادامه می‌داد.در سال ۱۳۲۹ قمری هنگام بازگشت شاه مخلوع به ایران جنگ‌هایی میان قوای هوادار محمدعلی شاه و نیروهای دولتی (مشروطه‌خواهان) صورت گرفت.سرکرده نیروی دولتی یپرم‌خان بود و توانست در نزدیکی ورامین قوای طرفدار محمدعلی شاه به فرماندهی ارشدالدوله را شکست دهد و خود او را هم دستگیر کند.ارشدالدوله بلافاصله در دادگاهی صحرایی به مرگ محکوم شد و حکم وی نیز بدون کمترین درنگ به اجرا درآمد.

اندکی پس از این ماجرا، که یپرم‌خان با جنازه ارشدالدوله به تهران بازگشت، قوای دولتی برای دفع سالارالدوله به سمت غرب رهسپار شد.در این لشکرکشی نیز یپرم یکی از سرکردگان بود.یپرم‌خان همچنین در واقعه پارک اتابک که به کشته شدن عده زیادی از مجاهدین و ستارخان سردار ملی انجامید، فرماندهی قوای دولتی را عهده‌دار بود.[۴]

رابطه مشروطیت و پیرم خان و ارامنه

به منظور روشن شدن اینکه ارامنه و داشناکسوتیون چرا و با چه انگیزه ای برای مشارکت در نهضت مشروطهٔ ایران قدم پیش نهادند و شناخت روستوم انقلابی (از بنیان گذاران حزب داشناکسوتیون)، علت مأموریت وی و علل و چگونگی رزم های یپرم و یارانش لازم است بخشی از مذاکرات کنگرهٔ چهارم حزب را در مورد مشارکت با انقلابیون مشروطه خواه، که در1907 میلا دی در وین اتریش تشکیل و تصمیمات آن به اتفاق آرائ تصویب شد، از نظر بگذرانیم:

((با توجه به اینکه، جنبش های فعلی ایران سبب بیداری و آگاهی بیشتر مردم شده و ممکن است پدیده ای بزرگ و مهم در رستاخیز ایران و حتی شرق میانه شود. مضاف بر اینکه با در نظر گرفتن نتایج آن نهضت از دیدگاه جهان بشریت و همچنین مسئله ارمنی کنگره به عموم سازمان ها و افراد مرتبط با حزب داشناکسوتیون در ایران توصیه می کند تا با کلیهٔ وسایل و امکانات در به ثمر رساندن آن نهضت بکوشند. باید در نهضت بیداری و آزادی خواهی ایران آرمان و اندیشه دموکراتیک راستین زحمتکشان، که ملهم از مرام نامه حزب داشناکسوتیون است تلفیق گردد)).[5]

تصمیم فوق به دنبال درخواست هایی اتخاذ شد که در پاییز 1906 میلادی از طریق مجمع عمومی تشکیلات حزب در تبریز موسوم به ورژ [6]به کنگره بزرگ داشناکسوتیون ارسال شده بود.

در مجمع عمومی تبریز، نمایندگانی از شهرستان های گوناگون کشور شرکت کرده بودند و یپرم نیز فرستادهٔ ویژه تشکیلات گیلان بود. او که پس از فرار معجزه آسای خود از تبعیدگاه ساخالین به ایران وارد شده و به داشناکسوتیون پیوسته بود حامل افکار و خواست های کلیهٔ افراد منتسب به حزب بود و به موجب تقاضای تشکیلات حزب در گیلان می بایست با تمام قوا از جنبش مشروطه خواهی ایران جانبداری می کرد.

کنگرهٔ حزب داشناکسوتیون پس از تصویب درخواست همکاری با نهضت آزادی خواهی و مشروطیت ایران روستوم انقلابی، از بانیان حزب، را در مقام نمایندهٔ حزب برای مذاکره با مشروطه خواهان روانهٔ ایران کرد.[۵]

قضاوتها

به گفتهٔ کسروی در دلاوری و جنگاوری به ستارخان می مانست و در تیزبینی و بلنداندیشی هم پایهٔ حیدرعمواوغلی بود اما به عللی هیچ گاه چنان که شایستهٔ اوست شناخته نشد.

از گیلان و رشت و تبریز گرفته تا همدان و اسدآباد و تهران همه جا سخن از دلاوری های یپرم و مجاهدان و رزمندگان ارمنی و مسلمان بود. رزمندگانی که از سر عشق و سرگشتگی از این همه تهور و شهامت او را پدر می نامیدند. حتی مسلمانان نیز او را به لفظ ارمنی هایریک (پدر) می خواندند. دلاوری های یپرم به جایی رسیده بود که پس از شهادت مظلومانه اش در همدان ملت یک صدا فریاد می زدند که نهضت بی پدر شد ![۵]

سرانجام

سرانجام در ۲۹ اردیبهشت‌ماه سال ۱۲۹۱ شمسی برابر با ۱۹۱۲ میلادی در جریان یکی از جنگ‌های دوران مشروطه، یپرم‌خان و همراهانش به هنگام عزیمت از همدان به کرمانشاه، به قلعه شورجه که اهالی آن با سالارالدوله همراهی کرده بودند، یورش بردند که در میانه تیراندازی‌ها گلوله‌ای به یپرم اصابت کرد. این چنین بود که یپرم‌خان در حالی که ۴۸ سال سن داشت، جان باخت و بعد‌ها روشن شد که ضارب وی بنام «عبدالباقی» ارباب آن آبادی بوده است. 

پیکر یپرم‌خان را به تهران آوردند و طی مراسم باشکوهی در صحن کلیسای مریم مقدس تهران به خاک سپردند. نیم‌تنه وی کار لیلیت تریان همچنان در صحن آن کلیسا باقی است و وسایل شخصی و لباس‌های این مبارز ارمنی نیز هم اکنون در موزه کلیسای وانک در جلفای اصفهان نگهداری می‌شود.[۲]

جستارهای وابسته

منابع