آزادی‌خواه

آزادی‌خواه، اصطلاحی سیاسی ـ اجتماعی است که در جریان انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش) به طرفداران قانون اساسی و مخالفان استبداد قاجاری اطلاق می‌شد. آزادی‌خواهان طیفی گسترده از علما، روشنفکران، بازرگانان، اصناف و حتی گروهی از روحانیان بودند که هدف مشترک آنان محدود کردن قدرت شاه و تأسیس نظام مشروطه بود. احمد کسروی در تاریخ مشروطهٔ ایران (۱۳۲۵ش) آزادی‌خواهان را نیروی اصلی انقلاب معرفی می‌کند. پژوهشگرانی چون آدمیت، ناطق و آبراهامیان نیز آزادی‌خواهی را به‌عنوان جریان فکری ـ اجتماعی نوین در تاریخ ایران تحلیل کرده‌اند.

معنای اصطلاح

آزادی‌خواه در زبان فارسی معادل «لیبرال» یا «لیبرتی‌خواه» اروپایی بود، اما در بستر ایرانِ عصر قاجار، معنایی خاص یافت: خواستار آزادی بیان، عدالت، قانون و محدودیت استبداد سلطنتی بودن (کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۲۵).

خاستگاه تاریخی

پیشینهٔ آزادی‌خواهی به نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم برمی‌گردد؛ زمانی که اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه از طریق قفقاز، عثمانی و اروپا به ایران راه یافت. ملکم‌خان، آخوندزاده و روزنامه‌های قفقاز از نخستین مروجان این اندیشه بودند (آدمیت، اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده، ۱۳۴۹).

آزادی‌خواهان در انقلاب مشروطه

کسروی یاد می‌کند که آزادی‌خواهان در تهران، تبریز، گیلان و اصفهان با انجمن‌ها و مجاهدان همکاری داشتند و نیروی اصلی در برابر مستبدین بودند (تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان، ۱۳۲۳). شعار آنان «آزادی»، «قانون» و «عدالت» بود و مطبوعاتی چون صوراسرافیل، ملانصرالدین و حبل‌المتین سخنگوی این جریان به شمار می‌رفتند.

مخالفان آزادی‌خواهان

در برابر آزادی‌خواهان، نیروهای «مستبد» قرار داشتند که خواهان بازگشت به سلطنت مطلقه بودند. شیخ فضل‌الله نوری و هواداران «مشروطهٔ مشروعه» نیز از منتقدان جدی آزادی‌خواهان بودند و آزادی مطبوعات و انجمن‌ها را مغایر با شریعت می‌دانستند (کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۳۲۵).

اهمیت تاریخی

به گفتهٔ آبراهامیان، آزادی‌خواهی در ایران آغازگر شکاف میان «ملت» و «دولت مطلقه» بود (ایران بین دو انقلاب، ۱۳۷۷). هما ناطق نیز تأکید می‌کند که آزادی‌خواهان نخستین گروهی بودند که مفاهیم مدرن چون «حق ملت» و «آزادی فردی» را وارد فرهنگ سیاسی ایران کردند (ایرانیان و اندیشه تجدد، ۱۳۷۷).

جمع‌بندی

«آزادی‌خواه» نه فقط یک اصطلاح سیاسی، بلکه نشانهٔ تولد جریانی فکری و اجتماعی در ایران بود که علیه استبداد برخاست و به تأسیس مشروطه انجامید. این واژه همچنان در تاریخ سیاسی ایران بار معنایی مثبت و مترادف با عدالت‌طلبی دارد.

منابع

  • کسروی، احمد. تاریخ هیجده‌سالهٔ آذربایجان. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۳ش.
  • کسروی، احمد. تاریخ مشروطهٔ ایران. تهران: امیرکبیر، ۱۳۲۵ش.
  • آدمیت، فریدون. اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده. تهران: سخن، ۱۳۴۹.
  • آدمیت، فریدون. فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت. تهران: پیام، ۱۳۵۶.
  • ناطق، هما. ایرانیان و اندیشهٔ تجدد. تهران: طرح نو، ۱۳۷۷.
  • آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمهٔ احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی. تهران: نشر نی، ۱۳۷۷.
  • آجودانی، ماشاءالله. مشروطه ایرانی. تهران: اختران، ۱۳۷۷.