اسماعیل شنبدی
اسماعیل شنبدی | |
---|---|
اسماعیل شنبدی | |
زادروز | ۱۵ فروردین ۱۳۷۲ شیراز |
درگذشت | ۲۷ مهر ۱۴۰۱ شیراز |
علت مرگ | قطع نخاع و ضربات متعدد باتوم توسط نیروهای امنیتی |
آرامگاه | آرامستان بهشت احمدی در ۳۰ کیلومتری شیراز |
ملیت | ایرانی |
اسماعیل شنبدی، (متولد ۱۵ فروردین ۱۳۷۲، شیراز – درگذشته ۲۷ مهر ۱۴۰۱، شیراز) جوان ۲۹ سالهی شیرازی بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در ۲۲ مهرماه هدف اصابت گلولههای نیروهای امنیتی قرار گرفت و پس از چند روز جان باخت. اسماعیل شنبدی دارای مدرک دیپلم بود و در شهر شیراز به کار مکانیکی اشتغال داشت. زمانی که اسماعیل کودک بود، پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و او با مادرش زندگی میکرد. اسماعیل تنها سرپرست مادر و دو خواهر ناتنیاش بود. او خودش در شیراز کار میکرد، اما مادر و خواهرانش در شهرستان استهبان از توابع استان فارس زندگی میکردند. اسماعیل شنبدی بچهی زحمتکشی بود و از همان دوران جوانی کار میکرد. او بهتازگی یک خودروی نو هم خریده بود. اسماعیل شنبدی و چند تن دیگر از دوستانش، مانند قشرها وسیع مردم به اعتراضات پیوسته بودند. مردم معترض در خیابان قاآنی شیراز شعار میدادند و با یگانویژه و لباسشخصیها درگیر شده بودند. مأموران حکومتی به روی مردم آتش گشودند و در این میان اسماعیل چند گلولهی ساچمهای به کمرش اصابت کرد و قادر به راه رفتن نبود. دوستان اسماعیل او را سوار ترک موتور کردند تا از صحنه دور شوند، اما لباسشخصیها با ماشین دنبال آنها افتاده و با سرعت و شدت به موتور کوبیدند. اسماعیل درحالی که از ترک موتور بیحال افتاده بود، مأموران لباسشخصی با ضربات باتوم به جان او افتادند. اسماعیل ۵ روز در بخش «آی.سی. یو» بیمارستان رجایی شیراز بستری بود. اسماعیل شنبدی سرانجام در ۲۷ مهرماه، بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد. پس از جان باختن اسماعیل شنبدی نهادهای امنیتی با گروگان گرفتن جسدش، خانوادهی او را با تهدید و تحتفشار قراردادن، مجبور کردند که بگویند علت مرگ او تصادف بوده است و خانواده هم در همهجا اعلام کنند که وی در اعتراضات کشته نشده است و در غیر این صورت جسد را تحویل نخواهند داد. خانوادهی او نیز مجبور به تندادن و سکوت شدند تا جسد را تحویل بگیرند. در نهایت هم نهادهای امنیتی پس از مصادرهی ماشین اسماعیل، جسدش را تحویل خانواده دادند. مراسم خاکسپاری اسماعیل شنبدی در چهارم آبانماه، در محلی برخلاف خواستهی خانواده او و با نظارت نیروهای امنیتی در جایی دور افتاده در ۳۰ کیلومتری شیراز واقع در جادهی خرامه بهخاک سپرده شد.
اعتراضات سراسری ۱۴۰۱
قیام سراسری سراسری ۱۴۰۱، در روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ پس از قتل مهسا امینی دختر کرد اهل سقز توسط گشت ارشاد آغاز شد و در روزهای بعد در صدها شهر گسترش یافت. در این اعتراضات سراسری، خواسته تظاهرکنندگان بهسرعت به سرنگونی جمهوری اسلامی بالغ شد. خامنهای در سخنرانی خود در روز یازدهم مهر با اذعان به اینکه مسئله با حجاب و بیحجاب نیست، اعتراف کرد که تظاهرکنندگان اصل نظام اسلامی را هدف قرار دادهاند و مسئله تنها حجاب نیست. شمار جانباختگان در استمرار قیام سراسری ۱۴۰۱ به بیش از ۷۵۰ نفر رسید.[۱]
زندگی و شغل
اسماعیل شنبدی در ۱۵ فروردین ۱۳۷۲، در شیراز متولد شد. نام عمویش را که در جنگ ایران و عراق در جبهه کشتهشده بود، روی آن گذاشتند. اسماعیل دارای مدرک دیپلم بود و در شهر شیراز به کار مکانیکی اشتغال داشت. زمانی که اسماعیل کودک بود، پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و او با مادرش زندگی میکرد. پس از اینکه همسر دوم مادر اسماعیل شنبدی هم درگذشت، اسماعیل تنها سرپرست مادر و دو خواهر ناتنیاش بود. او خودش در شیراز کار میکرد، اما مادر و خواهرانش در شهرستان استهبان از توابع استان فارس زندگی میکردند. اسماعیل شنبدی بچهی زحمتکشی بود و از همان دوران جوانی کار میکرد. او بهتازگی یک خودروی نو هم خریده بود که هنوز روکشهایش را نکنده بود.[۲]
مجروح شدن در اعتراضات
در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، اسماعیل شنبدی و چند تن دیگر از دوستانش، مانند قشرها وسیع مردم به اعتراضات پیوسته بودند. مردم معترض در خیابان قاآنی شیراز شعار میدادند و با یگانویژه و لباسشخصیها درگیر شده بودند. مأموران حکومتی به روی مردم آتش گشودند و در این میان اسماعیل چند گلولهی ساچمهای به کمرش اصابت کرد و قادر به راه رفتن نبود. دوستان اسماعیل او را سوار ترک موتور کردند تا از صحنه دور شوند، اما لباسشخصیها با ماشین دنبال آنها افتاده و با سرعت و شدت به موتور کوبیدند. اسماعیل درحالی که از ترک موتور بیحال افتاده بود، مأموران لباسشخصی با ضربات باتوم به جان او افتادند.[۲]
در واقع اسماعیل و دوستش روی زمین افتاده بودند و مأموران بهشدت هر دو را با باتوم میزنند. مأموران چنان به موتور کوبیده بودند که اسماعیل قطع نخاع شده بود.[۳]
همان مأموران به اورژانس زنگ زده و اسماعیل را به بیمارستان رجایی شیراز منتقل کردند، بیمارستانی که اکثر مجروحان اعتراضات را به این بیمارستان منتقل میکردند و مأموران حکومتی نیز از همان روزهای اول اعترضات در این بیمارستان حضور داشتند.[۲]
شایان ذکر است که این بیمارستان تحت تدابیر شدید امنیتی بود و به پادگان نظامی شهرت داشت.[۳]
یکی از کارکنان این بیمارستان در این مورد گفته است:
«لباس شخصیها و نیروهای امنیتی به طور مدام در بیمارستان حضور دارند و به خانوادههای معترضانی که به این بیمارستان منتقل میشوند، اجازه ملاقات نمیدهند.»[۲]
نام دوست اسماعیل «آرش اولیایی» بود که او هم به بیمارستان منتقل شده بود، اما هیچ خبری از وی نشد و احتمالاً او را به زندان انقال داده بودند.
اسماعیل شنبدی بهخاطر شدت ضربات باتونی که خورده بود، دندههایش شکسته و صورتش بهشدت آسیب دیده بود و کلیهاش هم از کار افتاده بود. پرستارها گفته بودند که نیاز به دیالیز داره و در صورت زنده ماندن، تا آخر عمر روی ویلچر است.[۳]
جان باختن در بیمارستان
اسماعیل شنبدی از روز جمعه ۲۲ مهرماه تا چهارشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۱، در بخش «آی.سی. یو» بیمارستان بستری بود و به خانوادهاش هم اجازه ملاقات نداده بودند. پرستاران بیمارستان گفته بودند که تازه اگر او زنده بماند، قطع نخاع خواهد شد. اسماعیل سرانجام در همان ۲۷ مهرماه، بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.[۲]
تهدید و فشار آوردن بر خانواده
پس از جان باختن اسماعیل شنبدی نهادهای امنیتی با گروگان گرفتن جسدش، خانوادهی او را با تهدید و تحتفشار قراردادن، مجبور کردند که بگویند علت مرگ او تصادف بوده است و در خانواده هم همهجا اعلام کنند که وی در اعتراضات کشته نشده است و در غیر این صورت جسد را تحویل نخواهند داد. خانوادهی اسماعیل نیز مجبور به سکوت شدند تا بلکه جسد را تحویل بگیرند، اما نهادهای حکومتی به آنها گفتند که برای تحویل گرفتن جسد، اول باید هزینه بیمارستان که ۴۵ میلیون تومان است، بپردازید. خانوادهی اسماعیل توان پرداخت چنین پولی را نداشتند، اما مأموران حکومتی دستبردار نبودند. در چهارم آبانماه همزمان با چهلم جانباختن مهسا امینی، مأموران حکومتی ماشین نو اسماعیل را (که ارزش آن خیلی بیشتر از مبلغ گفتهشده بود) مصادره کردند و بردند و سپس جسد را تحویل خانواده دادند.[۲]
پیش از این، حتی پس از جان باختن اسماعیل به خانوادهی او اجازه دیدن پیکر او را ندادند و مأموران امنیتی هر بار یک چیز به خانوادهی او میگفتند؛ یکبار میگفتند که بروید آگاهی یا پزشکی قانونی، یکبار میگفتند که جنازه گم شده، یکبار میگفتند دفنش کردیم.[۳]
مراسم خاکسپاری
مراسم خاکسپاری اسماعیل شنبدی در چهارم آبانماه، در محلی برخلاف خواستهی خانواده او و با نظارت نیروهای امنیتی در جایی دور افتاده بهخاک سپرده شد. یکی از نزدیکان خانوادهی اسماعیل در مورد خاکسپاری او گفته است:
«میخواستند او را در جایی نزدیک دفن کنند. گفتند ببریم گلزار شهدای شیراز اما به آنها اجازه ندادند. جنازه را بردند آرامستان بهشت احمدی، در جاده خرامه؛ یک جای دور افتاده که ماشین به سختی از جادهاش عبور میکند. گفتند فقط باید بستگان درجه یک حاضر باشند و کسی نباید سروصدا کند و شعار بدهد، وگرنه جنازه را میبریم و خودمان دفن میکنیم. اسماعیل غریبانه آنجا به خاک سپرده شد. خواهش میکنم صدای اسماعیل باشید.»[۲]
در واقع خانواده اسماعیل شنبدی میخواستند که پیکر فرزندشان را در آرامستان اصلی شیراز یعنی «آرامستان دارالرحمه» دفن کنند، اما چون همزمان با چهلم جان باختن مهسا امینی بود، مأموران نمیخواستند که شلوغ شود و قصد داشتند که جسد را در یک مکان دور و بی سر وصدا خاکسپاری کنند. در نهایت پیکر اسماعیل در ۳۰ کیلومتری شیراز واقع در جادهی خرامه به خاک سپرده شد. به رسم یادبود بین شیرازیها، توی محله برای اسماعیل شنبدی طبق گذاشته بودند که آن هم توسط نیروهای امنیتی جمع شد. مأموران حتی همهی اعلامیههایی که روی دیوار در نزدیکی منزل خانوادهی اسماعیل زده شده بود، پاره کردند.[۳]
درد دل مادر
در نوروز سال ۱۴۰۲، مادر اسماعیل شنبدی درباره فرزندش و شرایط کنونی زندگی آنها گفته است:
«امسال عید خیلی آرزوها براش داشتم. دیگر ۳۰ ساله میشد. پانزدهم فروردین ۱۴۰۲ اسماعیل من توی ۳۰ سال میرفت. آرزوها براش داشتم. دوست داشتم دامادش کنم و خانوادهاش رو ببینم. اما دیگر بچهام رفت. رفت برای همیشه… پسرم نانآور خانواده بود و من و دو خواهرش دیگر تنها شدیم و در مضیقه هستیم. پسرم حامی ما بود. ما حامیمون رو از دست دادیم.» [۴]
منابع
- ↑ اعتراضات سراسری ۱۴۰۱
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ اسماعیل شنبدی؛ ماشین نو را گرفتند، پیکرش را تحویل دادند - سایت ایران وایر
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ روایتهای جدید از کشتههای اعتراضات: بازخوانی پرونده اسماعیل شنبدی - سایت صدای آمریکا
- ↑ نوروز سخت خانوادههای جانباختگان اعتراضات؛ هفتسینهای سیاه، چشمهای سرخ، دلهای خون - سایت ایران وایر