بحران برق در ایران
بحران برق در ایران، که با خاموشیهای گسترده و ناترازی شدید تولید و مصرف انرژی مشخص شده، یکی از چالشهای اساسی کشور در دهههای اخیر بوده است. ایران، با وجود دارا بودن منابع عظیم نفت و گاز، از ناکارآمدی زیرساختهای انرژی، سوءمدیریت منابع، و اولویتبندیهای نادرست حکومتی رنج میبرد. این بحران، که ریشه در سیاستهای کلان جمهوری اسلامی دارد، نهتنها صنایع و اقتصاد را فلج کرده، بلکه زندگی روزمرهی شهروندان را مختل کرده و به اعتراضات گسترده منجر شده است. خاموشیهای برنامهریزیشده و غیرمنتظره، بهویژه در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴، نتیجهی عواملی چون فرسودگی نیروگاهها، کمبود سوخت، و عدم سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر است. سیاستهای حکومتی، از جمله تخصیص منابع به پروژههای امنیتی و سیاسی به جای توسعه زیرساختها، این ناترازی را تشدید کرده است. مصرف بالای گاز خانگی در زمستانها، کاهش ذخایر سوخت نیروگاهها، و استفاده از سوختهای آلاینده مانند مازوت نیز به مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی دامن زده است. این بحران، با خسارات چند صد هزار میلیارد تومانی به صنایع و کاهش تولید، به بیاعتمادی عمومی و نارضایتی گسترده منجر شده است. واکنشهای مردمی، از اعتراضات خیابانی تا انتقادات در شبکههای اجتماعی، نشاندهندهی عمق نارضایتی از مدیریت ناکارآمد حکومتی است. در عین حال، تناقضگویی مقامات و فقدان شفافیت در اطلاعرسانی، اعتماد عمومی را بیش از پیش تضعیف کرده است.[۱][۲][۳]
مقدمه
ایران، به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر نفت و گاز جهان، بهطور متناقض با بحران مزمن کمبود برق مواجه است. این بحران، که در دهههای اخیر شدت گرفته، با خاموشیهای گسترده، کاهش تولید صنعتی، و اختلال در زندگی روزمرهی شهروندان همراه بوده است. در حالی که منابع عظیم انرژی ایران باید به خودکفایی در تأمین برق منجر میشد، ناکارآمدیهای ساختاری و تصمیمگیریهای نادرست حکومتی این کشور را به یکی از آسیبپذیرترین کشورها در حوزهی انرژی تبدیل کرده است. خاموشیهای سراسری، بهویژه در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴، نهتنها به صنایع و اقتصاد ضربه زده، بلکه به نارضایتی عمومی و اعتراضات اجتماعی دامن زده است. این بحران ریشه در عواملی چون فرسودگی زیرساختهای تولید و توزیع برق، کمبود سرمایهگذاری، و تخصیص نادرست منابع به پروژههای غیرضروری دارد. جمهوری اسلامی، که به دلیل سیاستهای امنیتی و منطقهای خود منابع مالی و انسانی قابلتوجهی را صرف کرده، نخواسته زیرساختهای انرژی را بهروز نموده یا از پتانسیل انرژیهای تجدیدپذیر بهرهبرداری کند.[۴][۵][۶]
علل ریشهای بحران برق
بحران برق در ایران نتیجهی ترکیبی از عوامل ساختاری، مدیریتی، و سیاسی است که ریشه در دهههای گذشته دارد. فرسودگی زیرساختهای تولید و توزیع برق، کمبود سوخت برای نیروگاهها، تأثیر تحریمهای بینالمللی، و عدم سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر از مهمترین دلایل این بحران هستند. سیاستهای ناکارآمد حکومتی، که منابع را به جای توسعهی زیرساختها به پروژههای غیرضروری اختصاص داده، این مشکلات را تشدید کرده است.
فرسودگی زیرساختها و ناکارآمدی نیروگاهها
زیرساختهای تولید و توزیع برق در ایران، که عمدتاً در دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ ساخته شدهاند، به شدت فرسودهاند. بسیاری از نیروگاهها با راندمان پایین کار میکنند و شبکهی توزیع برق به دلیل قدمت بالا دچار تلفات انرژی قابلتوجهی است. حدود ۱۵ درصد از برق تولیدی در شبکهی توزیع به دلیل فرسودگی هدر میرود، که این رقم بسیار بالاتر از استانداردهای جهانی است. این ناکارآمدی، توانایی تأمین برق پایدار را کاهش داده و خاموشیهای گسترده را به دنبال داشته است.[۷]
وزارت نیرو، به عنوان متولی اصلی صنعت برق، نخواسته زیرساختها را نوسازی کند. سایت حکومتی رویداد۲۴ اذعان میکند که سوءمدیریت در این وزارتخانه، از جمله عدم جذب سرمایهگذاری خارجی و تخصیص نادرست بودجه، به تشدید فرسودگی منجر شده است. این منبع تأکید میکند که نیروگاههای قدیمی به دلیل نبود قطعات یدکی و فناوریهای جدید، اغلب از مدار خارج میشوند.[۶] کتاب «اقتصاد سیاسی ایران پس از انقلاب» نوشتهی سوزان مالونی نیز این مشکل را به اولویتبندیهای نادرست حکومتی نسبت میدهد، که منابع مالی را به جای زیرساختهای انرژی به پروژههای سیاسی و نظامی هدایت کرده است.[۸]
کمبود سوخت و ناترازی انرژی
کمبود سوخت برای نیروگاهها یکی دیگر از عوامل کلیدی بحران برق است. نیروگاههای ایران اغلب به گاز طبیعی و گازوئیل وابستهاند، اما مصرف بالای گاز در بخش خانگی طی زمستانها، ذخایر سوخت نیروگاهها را کاهش داده است. در سال ۱۴۰۳، ۶۰ درصد ذخایر گازوئیل نیروگاهها خالی بود، که به خاموشیهای سراسری منجر شد. این ناترازی نتیجهی سوءمدیریت در زنجیرهی تأمین سوخت و عدم برنامهریزی برای تأمین نیازهای فصلی است.[۹]
استفاده از سوختهای آلاینده مانند مازوت برای جبران کمبود گاز نیز مشکلات را تشدید کرده است. این سوختها نهتنها راندمان پایینی دارند، بلکه آلودگی شدید هوا را به دنبال داشتهاند، که به نارضایتی عمومی دامن زده است.[۱۰] سایت حکومتی آفتابنیوز در گزارشی فاش کرد که مقامات از اعلام دلایل واقعی کمبود سوخت خودداری کرده و به جای آن، مصرف بالای مردم را مقصر جلوه دادهاند.[۱۱]
تحریمها و عدم سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر
تحریمهای بینالمللی، که از دهه ۱۳۹۰ شدت گرفت، دسترسی ایران به فناوریهای نوین و سرمایهگذاری خارجی در بخش انرژی را محدود کرده است. تحریمها مانع ورود تجهیزات مدرن به نیروگاهها شده و پروژههای نوسازی را متوقف کرده است. این محدودیتها، همراه با سوءمدیریت داخلی، توانایی ایران برای افزایش ظرفیت تولید برق را کاهش داده است.[۳]
علاوه بر این، ایران از پتانسیل انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی، که میتوانست ناترازی انرژی را جبران کند، بهرهبرداری ناچیزی کرده است. برخی گزارشها نشان میدهد که کمتر از ۱ درصد برق ایران از منابع تجدیدپذیر تأمین میشود، در حالی که کشورهای همسایه مانند ترکیه پیشرفت چشمگیری در این زمینه داشتهاند. این عقبماندگی نتیجهی سیاستهای حکومتی است که سرمایهگذاری در انرژیهای پاک را در اولویت قرار نداده و منابع را به پروژههای غیرضروری اختصاص داده است.[۱۲]
این عوامل، از فرسودگی زیرساختها تا کمبود سوخت و عقبماندگی در انرژیهای تجدیدپذیر، ریشه در سوءمدیریت و اولویتهای نادرست نظام جمهوری اسلامی دارند. این سیاستها بحران برق را ایجاد کردهاند.[۱۳]
نقش سیاستهای حکومتی
سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران، از تخصیص نادرست منابع تا سوءمدیریت و عدم شفافیت، نقش محوری در ایجاد و تشدید بحران برق داشته است. این بخش به بررسی دو جنبهی کلیدی این سیاستها میپردازد: سوءمدیریت منابع مالی و اولویتبندی پروژههای غیرضروری، و تناقضگویی مقامات که اعتماد عمومی را تضعیف کرده است.
سوءمدیریت منابع و اولویتهای نادرست
جمهوری اسلامی، با وجود دسترسی به منابع عظیم نفت و گاز، بخش قابلتوجهی از درآمدهای خود را به جای توسعهی زیرساختهای انرژی، صرف پروژههای سیاسی و امنیتی کرده است. تخصیص بودجههای کلان به فعالیتهای نظامی، حمایت از گروههای نیابتی در منطقه، و پروژههای غیرضروری مانند تبلیغات حکومتی، فرصتهای سرمایهگذاری در نیروگاهها و شبکهی توزیع برق را محدود کرده است. سایت ایران آزادی گزارش میدهد که در دهههای اخیر، میلیاردها دلار از منابع ملی به جای بازسازی زیرساختهای فرسوده، صرف سیاستهای منطقهای شده است.[۱۳] سوزان مالونی در کتاب خود تأکید میکند که این اولویتبندی نادرست، ایران را از خودکفایی انرژی دور کرده و به ناترازی تولید و مصرف برق منجر شده است.[۸]
وزارت نیرو، که مسئول مدیریت بخش برق است، خود به بخشی از مشکل تبدیل شده است. سایت حکومتی رویداد۲۴ افشا کرد که سوءمدیریت در این وزارتخانه، از جمله ناکارآمدی در عقد قراردادهای بینالمللی برای نوسازی نیروگاهها، به کاهش ظرفیت تولید برق انجامیده است.[۶] به عنوان مثال، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی به دلیل تحریمها و سیاستهای غیرشفاف، فرصتهای توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر را از بین برده است. ایران با وجود پتانسیل بالای خورشیدی و بادی، کمتر از یک درصد برق خود را از منابع تجدیدپذیر تأمین میکند که نتیجهی مستقیم بیتوجهی حکومتی به این بخش است.[۷]
تناقضگویی و عدم شفافیت مقامات
مقامات جمهوری اسلامی در مواجهه با بحران برق، با تناقضگویی و فقدان شفافیت، اعتماد عمومی را بیش از پیش تضعیف کردهاند. در حالی که خاموشیهای گسترده در تابستان ۱۴۰۴ زندگی مردم را مختل کرد، برخی مقامات مصرف بالای شهروندان را مقصر دانستند، در حالی که دیگران کمبود سوخت نیروگاهها را عامل اصلی معرفی کردند. توصیههای غیرجدی مقامات، مانند خرید بادبزن یا کاهش مصرف، خشم عمومی را برانگیخته، در حالی که حقیقت ناترازی تولید پنهان مانده است.[۱] سایت حکومتی آفتابنیوز اذعان کرد که مقامات از اعلام دلایل واقعی بحران، مانند خالی بودن ۶۰ درصد ذخایر گازوئیل نیروگاهها، خودداری کردند.[۱۱]
عدم شفافیت در اطلاعرسانی، بهویژه در مورد تأثیر تحریمها و سوءمدیریت، به بیاعتمادی دامن زده است. مقامات حکومتی اغلب تحریمهای بینالمللی را به عنوان تنها دلیل بحران معرفی میکنند، در حالی که کارشناسان معتقدند سوءمدیریت داخلی نقش بزرگتری داشته است.[۱۴] سایت حکومتی اقتصاد آنلاین نیز در گزارشی افشا میکند که ناکارآمدی در مدیریت سوخت نیروگاهها، از جمله استفاده از مازوت به جای گاز، نهتنها به خاموشیها منجر شده، بلکه مشکلات زیستمحیطی را تشدید کرده است.[۱۵] این تناقضگوییها، همراه با پنهانکاری در مورد عمق بحران، توانایی رژیم در مدیریت منابع انرژی را زیر سؤال برده و نارضایتی عمومی را افزایش داده است.[۱۰]
سیاستهای حکومتی، از تخصیص نادرست منابع تا عدم شفافیت، بحران برق را حل نکرده و آن را به یک چالش مزمن تبدیل کرده است. این رویکرد، که اولویت را به حفظ قدرت سیاسی داده، زیرساختهای انرژی و اعتماد عمومی را به شدت تضعیف کرده است.[۱۶]
پیامدهای اقتصادی
بحران برق در ایران، با خاموشیهای گسترده و ناترازی تولید و مصرف، خسارات اقتصادی سنگینی به صنایع، تولید، و سرمایهگذاری وارد کرده است. این پیامدها رشد اقتصادی را متوقف کرده، بلکه به بیکاری و کاهش اعتماد سرمایهگذاران منجر شده است. این بخش به بررسی دو جنبهی کلیدی این پیامدها میپردازد: خسارات به صنایع و کاهش تولید، و تأثیر بر سرمایهگذاری و اقتصاد کلان.
خسارات به صنایع و کاهش تولید
خاموشیهای برنامهریزیشده و غیرمنتظره در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ به صنایع کلیدی ایران، از جمله فولاد، سیمان، و پتروشیمی، ضربهی شدیدی وارد کرده است. خاموشیهای مکرر، تولید صنعتی را تا ۳۰ درصد در برخی مناطق کاهش داده و خسارات چند صد هزار میلیارد تومانی به دنبال داشته است.[۳] این خاموشیها، که نتیجهی کمبود سوخت نیروگاهها و فرسودگی زیرساختها هستند، کارخانهها را مجبور به تعطیلی موقت یا کاهش ظرفیت تولید کرده است. سایت حکومتی رویداد۲۴ فاش کرد که وزارت نیرو، به جای تأمین برق پایدار برای صنایع، اولویت را به مصرف خانگی داده، که این تصمیم به توقف خطوط تولید منجر شده است.[۶]
بخش کشاورزی نیز از این بحران آسیب دیده است. قطعی برق پمپهای آب کشاورزی، بهویژه در مناطق خشک مانند خوزستان، تولید محصولات زراعی را کاهش داده و معیشت کشاورزان را تهدید کرده است.[۱۲] این خسارات، که نتیجهی ناکارآمدی در مدیریت منابع انرژی است، زنجیرهی تأمین مواد غذایی را مختل کرده و به افزایش قیمتها دامن زده است. سوزان مالونی تأکید میکند که سوءمدیریت حکومتی در تخصیص منابع، بخشهای تولیدی را به حاشیه رانده و اقتصاد را شکنندهتر کرده است.[۸]
تأثیر بر سرمایهگذاری و اقتصاد کلان
بحران برق سرمایهگذاری داخلی و خارجی در صنعت برق و سایر بخشها را به شدت کاهش داده است. سرمایهگذاران، به دلیل خاموشیهای مکرر و سیاستهای غیرشفاف حکومتی، از فعالیت در صنعت برق ایران پشیمان شدهاند.[۱۷] این بیاعتمادی، که نتیجهی ناکارآمدی وزارت نیرو و تأثیر تحریمها است، فرصتهای توسعهی نیروگاههای جدید را از بین برده است. کمبود برق، همراه با بیثباتی اقتصادی، سرمایهگذاران خارجی را از ایران فراری داده و پروژههای انرژی تجدیدپذیر را متوقف کرده است.[۵]
در سطح اقتصاد کلان، بحران برق به کاهش تولید ناخالص داخلی و افزایش بیکاری منجر شده است. خاموشیها، با کاهش تولید صنعتی و کشاورزی، نرخ بیکاری را در مناطق صنعتی مانند اصفهان و تهران افزایش داده است.[۱۸] این وضعیت، که با تورم بالا و کاهش قدرت خرید همراه شده، فشار اقتصادی بر خانوارها را تشدید کرده است. سیاستهای حکومتی، از جمله تخصیص بودجه به پروژههای نظامی به جای زیرساختها، این بحران را به یک چرخهی معیوب تبدیل نموده و اقتصاد را فلج کرده است.[۱۳] فقدان برنامهریزی بلندمدت و تناقضگویی مقامات، اعتماد فعالان اقتصادی را از بین برده و چشمانداز بهبود را تیره کرده است.[۴]
خسارات اقتصادی بحران برق، از کاهش تولید تا فرار سرمایه، نتیجهی مستقیم سوءمدیریت و اولویتهای نادرست حکومتی است.[۲]
نتایج و پیامدهای اجتماعی
بحران برق در ایران، فراتر از خسارات اقتصادی، پیامدهای اجتماعی گستردهای به دنبال داشته که زندگی روزمرهی شهروندان، سلامت عمومی، و اعتماد به نظام حکومتی را تحت تأثیر قرار داده است. خاموشیهای گسترده، که نتیجهی سوءمدیریت و اولویتبندیهای نادرست جمهوری اسلامی است، به نارضایتی عمومی و تشدید شکاف میان مردم و رژیم منجر شده است. این بخش به بررسی دو جنبهی کلیدی این پیامدها میپردازد: اختلال در زندگی روزمره و تبعیض در خاموشیها، و مشکلات زیستمحیطی ناشی از استفاده از سوختهای آلاینده.
اختلال در زندگی روزمره و تبعیض در خاموشیها
خاموشیهای مکرر در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ زندگی روزمرهی شهروندان ایرانی را به شدت مختل کرده است. قطعی برق، که گاهی تا چندین ساعت در روز ادامه داشته، دسترسی به خدمات ضروری مانند روشنایی، سرمایش، و تجهیزات پزشکی را محدود کرده است. در تابستانهای گرم، نبود برق برای کولرها به مشکلات سلامتی، بهویژه برای کودکان و سالمندان، منجر شده است.[۱۰] این وضعیت، که نتیجهی ناکارآمدی در تأمین سوخت نیروگاهها و فرسودگی شبکهی توزیع است، خشم عمومی را برانگیخته است. سایت ایران آزادی تأکید میکند که سوءمدیریت حکومتی، با تخصیص منابع به پروژههای نظامی به جای زیرساختها، این اختلالات را تشدید کرده است.[۱۳]
تبعیض در اعمال خاموشیها نیز به نارضایتی اجتماعی دامن زده است. در بسیاری از شهرها، مناطق فقیرنشین و پایینشهر تا ۴ ساعت در روز بدون برق بودند، در حالی که مناطق مرفه و بالای شهر به ندرت با قطعی مواجه شدند.[۱۹] این تبعیض، که نتیجهی تصمیمگیریهای غیرشفاف مقامات است، حس بیعدالتی را در میان شهروندان تقویت کرده است. سایت حکومتی آفتابنیوز افشا میکند که مقامات از اعلام برنامهی دقیق خاموشیها خودداری کردند. این شفاف نبودن به سردرگمی و نارضایتی عمومی انجامیده است.[۱۱] سوزان مالونی در کتاب خود اشاره میکند که چنین سیاستهایی، اعتماد عمومی به رژیم را به شدت تضعیف کرده و شکاف اجتماعی را عمیقتر کرده است.[۸]
مشکلات زیستمحیطی و سلامت عمومی
استفاده از سوختهای آلاینده مانند مازوت در نیروگاهها، به دلیل کمبود گاز و گازوئیل، پیامدهای زیستمحیطی و بهداشتی جدی به دنبال داشته است. سوزاندن مازوت در نیروگاههای فرسوده، آلودگی هوای شهرهای بزرگ مانند تهران و اهواز را تشدید کرده و موجب افزایش بیماریهای تنفسی شده است.[۷] این تصمیم، که نتیجهی سوءمدیریت در تأمین سوخت پاک است، سلامت عمومی را به خطر انداخته است. مقامات حکومتی، با وجود آگاهی از این مشکلات، به استفاده از مازوت ادامه دادند تا از خاموشیهای بیشتر جلوگیری کنند.[۱۴]
آلودگی ناشی از نیروگاهها، همراه با قطعی برق، به مشکلات زیستمحیطی دیگری نیز دامن زده است. خاموشیها سیستمهای تصفیهی آب را در برخی مناطق مختل کرده، که به کاهش کیفیت آب آشامیدنی و افزایش بیماریهای مرتبط منجر شده است.[۱۶] این وضعیت، که نتیجهی بیتوجهی حکومتی به توسعهی زیرساختهای پایدار است، فشار مضاعفی بر اقشار آسیبپذیر وارد کرده است.[۱۸]
پیامدهای اجتماعی بحران برق، از اختلال در زندگی روزمره تا مشکلات زیستمحیطی، نتیجهی مستقیم سوءمدیریت و اولویتهای نادرست حکومتی است.[۲۰]
واکنشهای مردمی
بحران برق در ایران، با خاموشیهای گسترده و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، به واکنشهای گستردهی مردمی منجر شده است. این واکنشها، از اعتراضات خیابانی تا انتقادات در شبکههای اجتماعی را دربرمیگیرد. این بخش به بررسی دو جنبهی کلیدی این واکنشها میپردازد: اعتراضات خیابانی و اعتصابات، و انتقادات در شبکههای اجتماعی و رسانهها.
اعتراضات خیابانی و اعتصابات
خاموشیهای مکرر در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ به اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف ایران منجر شده است. در تابستان ۱۴۰۴، صدها نفر در تهران، اهواز، و اصفهان به خیابانها آمدند و با شعارهایی علیه مقامات حکومتی، خواستار رفع خاموشیها و پاسخگویی شدند.[۱] این اعتراضات، که اغلب با سرکوب نیروهای امنیتی مواجه شد، نشاندهندهی عمق نارضایتی از ناکارآمدی رژیم در مدیریت بحران برق بود. در خوزستان خاموشیها همراه با کمبود آب، به اعتراضات گستردهای منجر شد که در آن معترضان سیاستهای تبعیضآمیز حکومتی را محکوم کردند.[۳]
اعتصابات کارگری نیز به یکی از اشکال مقاومت مردمی تبدیل شده است. کارگران صنایع فولاد و پتروشیمی در مناطق صنعتی مانند عسلویه، به دلیل توقف تولید ناشی از خاموشیها، دست به اعتصاب زدند و خواستار تأمین برق پایدار شدند.[۱۲] این اعتصابات، که نتیجهی خسارات اقتصادی و بیتوجهی مقامات بود، فشار بر رژیم را افزایش داد. سایت حکومتی آفتابنیوز اذعان کرد که مقامات، به جای پاسخ به مطالبات معترضان، اعتراضات را به «دخالت خارجی» نسبت دادند، که این موضوع خشم عمومی را تشدید کرد.[۱۱] کتاب «دموکراسی آیتاللهها» نوشتهی هومان مجد، تأکید میکند که چنین واکنشهای مردمی، نتیجهی شکاف عمیق میان مردم و رژیم است.[۲۱]
انتقادات در شبکههای اجتماعی و رسانهها
شبکههای اجتماعی به بستری برای ابراز نارضایتی عمومی از بحران برق تبدیل شدهاند. در سال ۱۴۰۴، هشتگهایی مانند «خاموشی» و «بحران برق» در توییتر و اینستاگرام ترند شدند، و کاربران با انتشار تصاویر و ویدئوهای خاموشیها، ناکارآمدی مقامات را به چالش کشیدند.[۱۰] این انتقادات، که اغلب با طنز و کنایه همراه بود، توصیههای غیرجدی مقامات، مانند خرید بادبزن، را به سخره گرفت. کاربران شبکههای اجتماعی، تخصیص بودجه به پروژههای نظامی و منطقهای را به عنوان دلیل اصلی بحران برق محکوم کردند.[۱۳]
رسانههای مستقل نیز نقش مهمی در افشای ابعاد بحران داشتند. گزارشهای تحقیقی رسانههای اجتماعی بحران زیستمحیطی را ناشی از استفاده از مازوت دانستند.[۷] این انتقادات، با برجسته کردن تناقضگویی مقامات، به بسیج افکار عمومی علیه سیاستهای حکومتی کمک کرد.[۱۸]
واکنشهای مردمی، از اعتراضات خیابانی تا انتقادات آنلاین، نشاندهندهی رد گستردهی سیاستهای حکومتی در مدیریت بحران برق است. این واکنشها، که نتیجهی ناکارآمدی و اولویتهای نادرست رژیم بود، نارضایتی عمومی را به سطح بیسابقهای رساند.[۲۲]
منابع:
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ مواجهه حکومت با بحران برق در تابستان ۱۴۰۴؛ از توصیه خرید بادبزن و آفتابه تا افزایش قیمت - سایت ایران اینترنشنال1
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ بحران برق و افسانه "اسراف" ایرانیها - سایت دویچهوله 1
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ بحران برق در ایران؛ از تعطیلی کشور تا نابودی صنایع - سایت رادیو فردا 1
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ چطور ایران با منابع غنی نفت و گاز گرفتار بحران انرژی شد؟ - سایت بیبیسی 2
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ عامل اصلی مشکلات برق ایران چیست؟ - سایت اپک تایمز 1
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ پشت پرده بحران برق ایران؛ وزارت نیرو بخشی از مشکل است نه راه حل - سایت حکومتی رویداد۲۴
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ چرا بحران برق و گاز ایران تمامی ندارد؟ - سایت دویچهوله 2
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ کتاب «اقتصاد سیاسی ایران پس از انقلاب» نوشتهی سوزان مالونی
- ↑ قطع سراسری برق در ایران به دلیل خالی بودن ۶۰ درصد ذخایر گازوئیل است - اپک تایمز 2
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ بیبرقی در ایران؛ شهروندان و صنایع چه میگویند؟ سایت بیبیسی 1
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ حقیقت بحران قطع برق را به مردم نمیگویند؛ تابستان داغ و خاموش در انتظار ایران؟ - سایت حکومتی آفتابنیوز
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ بحران برق در ایران اگر حل نشود، همه را در خود حل میکند - سایت یورو نیوز 1
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ ۱۳٫۳ ۱۳٫۴ چرا ایران با بحران برق مواجه است؟ - سایت ایران آزادی
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ دلیل واقعی قطع برق در ایران چیست و تا کی ادامه خواهد داشت؟ - سایت رادیو فردا 2
- ↑ پشت پرده بحران برق در کشور چیست؟ - سایت حکومتی اقتصادآنلاین
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ تابستان داغ و سخت ایران؛ هشدار مقامات درباره بحران برق، آب، خطوط مخابراتی و اینترنت - سایت یورو نیوز 2
- ↑ بحران برق در ایران؛ پشیمانی سرمایهگذاران از فعالیت در صنعت برق - صدای آمریکا
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ ۱۸٫۲ بحران برق در ایران؛ دلایل ریشهای و راهکارهای ممکن - سایت ژورنال فارسی
- ↑ تبعیض در قطع برق؛ پایین شهر روزی ۴ ساعت در خاموشی، بالای شهر همیشه روشن - ایران اینترنشنال 2
- ↑ مقاله بحران انرژی و کمبود برق در ایران - سایت ایران گلوبال
- ↑ تاب «دموکراسی آیتاللهها» نوشتهی هومان مجد
- ↑ بحران برق در ایران: قطع صادرات، شروع دوباره خاموشی - سایت ایندیپندنت