حسین موسوی تبریزی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | نام اصلی «سید حسین پورمیرغفاری» |
زادروز | ۱۳۲۶ |
زادگاه | تبریز، |
تحصیلات | تحصیلات حوزوی |
دین | مسلمان |
اطلاعات سیاسی | |
سمت | حاکم شرع، دادستان کل انقلاب |
حسین موسوی تبریزی، با نام اصلی سید حسین پورمیرغفاری (متولد ۱۳۲۶، تبریز) دادستان کل انقلاب و مقام قضایی جمهوری اسلامی ایران در دهه ۱۳۶۰، به دلیل نقشش در نقض گسترده حقوق بشر، بهویژه در کشتار زندانیان سیاسی سال ۱۳۶۷ و اتهامات مرتبط با آتشسوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷، چهرهای سیاه در تاریخ معاصر ایران است. او بهعنوان دادستان کل انقلاب و حاکم شرع، در سرکوب مخالفان سیاسی، اعدامهای جمعی، و سرکوب خانوادههای قربانیان نقش داشت. منابع متعدد، از جمله نامههای زندانیان سیاسی مانند مریم اکبری منفرد و گزارشهای حقوق بشری، به مسئولیت او در این جنایات اشاره دارند. اتهام مشارکت در آتشسوزی سینما رکس، که صدها کشته برجای گذاشت، نیز بر وجهه او سایه افکنده است. موسوی تبریزی در دهههای بعدی تلاش کرد با انکار نقش خود در کشتار ۶۷ و حمایت از ولایت فقیه، گذشتهاش را تطهیر کند، اما واکنشهای عمومی و شواهد مستند این تلاشها را بیاثر کردهاند.
مقدمه
حسین موسوی تبریزی (متولد ۱۳۲۶) از روحانیون بانفوذ در سالهای اولیه پس از انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ بود که بهعنوان معتمد خمینی، نقش مهمی در نظام قضایی جمهوری اسلامی ایفا کرد. او در مقام دادستان کل انقلاب و حاکم شرع، در سرکوب مخالفان سیاسی و اجرای احکام اعدام مشارکت داشت. نام او با کشتار زندانیان سیاسی در ۱۳۶۷ و اتهام دستداشتن در آتشسوزی سینما رکس گره خورده است.
زمینه تاریخی و نقش قضایی موسوی تبریزی
شکلگیری نظام قضایی پس از انقلاب
پس از انقلاب ۱۳۵۷، نظام قضایی ایران تحت نظارت روحانیون انقلابی بازسازی شد. دادگاههای انقلاب برای سرکوب مخالفان رژیم تشکیل شدند و احکام اعدام و زندان بهصورت گسترده صادر شد. موسوی تبریزی بهعنوان دادستان کل انقلاب (۱۳۵۸–۱۳۶۰) و حاکم شرع، از اختیارات ویژهای برخوردار بود.
اختیارات و عملکرد
موسوی تبریزی مسئول نظارت بر پروندههای سیاسی و صدور احکام قضایی بود. او در سرکوب گروههای سیاسی مخالف، از جمله مجاهدین خلق ایران و چپگرایان، نقش داشت. کتاب The Responsibility to Protect نوشته اروین کاتلر نشان میدهد که دادگاههای انقلاب فاقد استانداردهای قضایی بینالمللی بودند و احکام اغلب بر اساس اعترافات اجباری صادر میشدند.[۱]
کشتار ۱۳۶۷: نقش و مسئولیت
زمینه کشتار
تابستان ۱۳۶۷ شاهد اعدام هزاران زندانی سیاسی، اغلب از مجاهدین خلق و دیگر سازمانهای انقلابی، بود. این کشتار، معروف به «کشتار ۶۷»، با فتوای روحالله خمینی و توسط «هیئت مرگ» اجرا شد. گزارش دویچهوله این اعدامها را جنایت علیه بشریت توصیف میکند.[۲]
نقش قضایی موسوی تبریزی
موسوی تبریزی بهعنوان حاکم شرع، در ساختار قضایی مسئول اجرای احکام اعدام نقش داشت. او یکی از عوامل کلیدی در این کشتار بود.[۳] موسوی تبریزی در نظارت بر بازجوییها و صدور احکام سریع و بدون محاکمه عادلانه دخیل بود. کتاب Human Rights in Iran نوشته رضا افشاری به نقش قضات شرع در تسهیل این جنایات اشاره دارد و نام موسوی تبریزی را در این زمینه برجسته میکند.[۴] مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی، در نامهای سرگشاده او را به دلیل اعدام اعضای خانوادهاش و سرکوب دادخواهان مورد انتقاد قرار داد:
«شما که مدعی امکان شکایت هستید، با من که شکایت کردم چه کردید جز تبعید و زندان؟»[۵]
شهادتهای بازماندگان
شاهدان بازمانده از کشتار ۶۷، مانند زندانیان زندان اوین و زندان گوهردشت، از فضای رعب و وحشت در بازجوییها و اعدامهای دستهجمعی سخن گفتهاند. گزارش کانون حقوق بشر ایران به مواردی از بازجوییهای شبانه و اعدامهای بدون اطلاع خانوادهها اشاره دارد.[۶] یکی از بازماندگان در مصاحبهای اظهار داشت که قضات شرع، از جمله موسوی تبریزی، با پرسشهای کوتاه و بدون فرصت دفاع، احکام اعدام را صادر میکردند.[۷] این شهادتها نقش مستقیم او را در اجرای این جنایات تأیید میکنند. یکی از سخنان معروف موسی تبریزی که در کیهان ۲۹شهریور ۱۳۶۰ درج شده، قساوت او را در رابطه با زندانیان سیاسی اعدامشده در سال ۱۳۶۰ به تصویر میکشد:
«یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هر کس در برابر این نظام امام عادل بایستد، کشتن او واجب است، و زخمیاش را باید زخمی تر کرد تا کشته شود. این حکم اسلام است. چیزی نیست که ما تازه آورده باشیم.»
یکی از جنایتهای انجام شده، قتل مجاهد خلق، اکبر چوپانی، تکنسین بیمارستان تبریز در ۲۰ فروردین ۱۳۶۲ است. طبق گزارشها، چوپانی پس از دستگیری تحت شکنجه شدید قرار گرفت و به دست خود موسوی تبریزی کشته شد. موسوی تبریزی از چوپانی خواست توبهنامه بنویسد و دوستانش را لو دهد، اما او مقاومت کرد و درنهایت به طرز فجیعی کشته شد. این واقعه در پستهای شبکههای اجتماعی نیز بازتاب یافته و بهعنوان نمونهای از جنایتهای موسوی تبریزی مطرح شده است.[۸]
نمونهی دیگر، اعدام مجاهد خلق، ثریا ابوالفتحی، دانشجوی رشته زیست شناسی دانشگاه تبریز است. موسوی تبریزی، از زنان و دختران زندانی درخواست ازدواج موقت میکرد. ثریا وقتی با این صحنه مواجه شد، از شدت برانگیختگی سیلی محکمی بر بناگوش او نواخت و بههمین دلیل، همان روز به جوخهی اعدام سپرده شد.[۸]
انکار مسئولیت و تناقضگویی
موسوی تبریزی در مصاحبهای با رادیو فرانسه در سال ۱۴۰۱ ادعا کرد که در کشتار ۶۷ نقشی نداشته و محمدحسین ریشهری، وزیر اطلاعات وقت، مسئول اصلی بود.[۹] او مدعی شد که در زمان اعدامها، از مسئولیت قضایی کنار رفته بود. با این حال، منابع متعدد این ادعا را رد میکنند. شواهد تاریخی نشان میدهند که او تا اواسط دهه ۱۳۶۰ همچنان در نظام قضایی فعال بود.[۷] برخی از گزارشها نیز تأکید میکند که موسوی تبریزی بهعنوان یکی از معتمدان خمینی، نمیتوانست از این تصمیمات بیاطلاع باشد.[۳] این تناقضگوییها تلاشی برای تطهیر گذشته او تلقی میشود.
آتشسوزی سینما رکس: اتهامات و شواهد
شرح رویداد و زمینه تاریخی
آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، که بیش از ۴۰۰ کشته برجای گذاشت، یکی از فجیعترین رویدادهای پیش از انقلاب بود. این حادثه در ابتدا به مخالفان رژیم پهلوی نسبت داده شد، اما تحقیقات بعدی نشان داد که عوامل بنیادگرایی دینی در آن دست داشتهاند. کتاب The Iran-Iraq War نوشته «پیر رازو» به فضای ملتهب سیاسی ۱۳۵۷ و استفاده از خشونت برای تضعیف رژیم پهلوی اشاره دارد.[۱۰]
اتهامات علیه موسوی تبریزی
منابع متعدد، موسوی تبریزی را بهعنوان یکی از عوامل اصلی این آتشسوزی معرفی میکنند.[۱۱][۱۲] ادعا شده که او، بهعنوان روحانی نزدیک به خمینی، در طراحی این اقدام برای ایجاد هرجومرج نقش داشت. اگرچه شواهد قضایی قطعی وجود ندارد، این اتهامات تأثیر عمیقی بر افکار عمومی گذاشت و به تسریع انقلاب ضدسلطنتی کمک کرد.[۱۰]
پیامدهای اجتماعی
آتشسوزی سینما رکس خشم عمومی را علیه رژیم پهلوی برانگیخت؛ با این حال، افشای نقش احتمالی هواداران خمینی در این حادثه، از جمله موسوی تبریزی، در سالهای بعد به وجهه آنها آسیب زد.[۱۲]
نقض حقوق بشر و پیامدها
سرکوب خانوادههای قربانیان
موسوی تبریزی در سرکوب خانوادههای قربانیان کشتار ۶۷ نقش داشت. مریم اکبری منفرد گزارش داد که خانوادهها حتی اجازه برگزاری مراسم عزاداری نداشتند و بسیاری دستگیر شدند.[۶] و فشارهای قضایی زیادی بر دادخواهان وارد آمد.[۱۳]
شکنجههای سیستماتیک
گزارش سایت «زنان نیروی تغییر» نشان میدهد که تجاوز جنسی بهعنوان ابزاری سیستماتیک برای شکنجه زندانیان سیاسی در دهه ۱۳۶۰ استفاده میشد.[۱۴] موسوی تبریزی، بهعنوان مقام قضایی ارشد، در سیستمی فعالیت میکرد که این جنایات را تسهیل میکرد. کتاب Iran: State of Terror نوشته «موریس کاپیتورن» به نقش قضات شرع در این نقض حقوق بشر اشاره دارد.[۱۵]
واکنشهای بینالمللی
نام موسوی تبریزی در فهرست ناقضان حقوق بشر ثبت شده است. سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل به نقش مقامات قضایی دهه ۱۳۶۰ در جنایات علیه بشریت اعتراض کردهاند. این گزارشها مسئولیت موسوی تبریزی را در سرکوب سیستماتیک تأیید میکنند.[۱۵]
۵. تلاش برای تطهیر و دفاع از نظام
حمایت از ولیفقیه
موسوی تبریزی در سالهای بعد به حامی سرسخت ولایت فقیه تبدیل شد. گزارشها به تلاش او برای تطهیر اصلاحطلبان و دفاع از نظام اشاره دارد.[۱۶]
۴. تأثیر سیاسی و اجتماعی موسوی تبریزی در دهههای بعدی
نقش در اصلاحات و دفاع از نظام
موسوی تبریزی در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ تلاش کرد خود را به اصلاحطلبان نظام نزدیک کند. او در مصاحبهها از ولایت فقیه دفاع کرد و سعی داشت نقش خود در جنایات دهه ۱۳۶۰ را کمرنگ یا بیرنگ جلوه دهد. این اقدامات بخشی از استراتژی او برای تطهیر گذشته و حفظ جایگاهش در نظام بود.[۱۶] با این حال، او نتوانست پیشینهی جنایتبار خودش را پاک کند.
واکنشهای اجتماعی و اتهامات مداوم
نام موسوی تبریزی همچنان در گفتمان عمومی ایران با جنایات دهه ۱۳۶۰ گره خورده است. کتاب Human Rights in Iran نوشته رضا افشاری به تأثیر بلندمدت جنایات قضات شرع بر بیاعتباری نظام قضایی اشاره دارد و موسوی تبریزی را یکی از نمادهای این بیاعتباری میداند.[۴]
مقایسه با دیگر مقامات
در مقایسه با دیگر قضات شرع مانند اسدالله لاجوردی یا محمدحسین ریشهری، موسوی تبریزی به دلیل نزدیکی به خمینی و نقشش در سالهای اولیه انقلاب، از نفوذ بیشتری برخوردار بود.[۴]
نتیجهگیری
سید حسین موسوی تبریزی بهعنوان یکی از مقامات قضایی کلیدی دهه ۱۳۶۰، در نقض گسترده حقوق بشر، از جمله کشتار ۱۳۶۷، سرکوب خانوادههای قربانیان، و اتهامات مربوط به آتشسوزی سینما رکس، نقش داشت. تلاشهای او برای انکار مسئولیت و تطهیر گذشتهاش با شواهد مستند و خشم عمومی ناکام مانده است. بررسی نقش او نهتنها برای درک تاریخ معاصر ایران، بلکه برای پیشبرد دادخواهی قربانیان ضروری است.
منابع
- ↑ 1. کتاب: The Responsibility to Protect. نوشته اروین کاتلر و دیگران. انتشارات بروکینگز، ۲۰۰۱
- ↑ کشتار ۶۷ و سلسله دروغهای «دادستانی با اختیارات ویژه» - سایت دویچهوله
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ نقش موسوی درکشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ - سایت پژواک ایران
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ کتاب: Human Rights in Iran: The Abuse of Cultural Relativism. نوشته رضا افشاری. انتشارات پنسیلوانیا، ۲۰۰۱
- ↑ مریم اکبری منفرد به موسوی تبریزی: با من که از کشتارتان شکایت کردهام چه کردهاید؟ - سایت رادیو فردا
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد: «عدالت از عشق مادری والاتر است» - کانون حقوق بشر ایران
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ دو نکته درباره مصاحبههای حسین موسوی تبریزی و محمدجعفر محلاتی در مورد کشتار تابستان ۶۷ - سایت کار
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ قتلعام ۶۷ ـ خمینی و قتلعام یک میلیون نفر... ـ شماره ۱۱- سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ موسوی تبریزی: در اعدامهای سال ٦٧ من نقشی نداشتم، ریشهری نقش اصلی را داشت - سایت رفی
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ کتاب: The Iran-Iraq War. نوشته پیر رازو. انتشارات هاروارد، ۲۰۱۵
- ↑ حسین موسوی تبریزی عامل اصلی آتش زدن سینما رکس آبادان - سایت بالاترین
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ حسین موسوی تبریزی؛ معتمد خمینی و از عاملان اصلی آتشزدن سینما رکس - سایت توانا
- ↑ داستان فراموش شده یک حاکم شرع در دهه ۶۰ - سایت رادیو زمانه
- ↑ تجاوز جنسی، یک شیوه سیستماتیک شکنجه زندانیان سیاسی توسط رژیم آخوندی - سایت زنان نیروی تغییر
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ کتاب: Iran: State of Terror. نوشته موریس کاپیتورن. انتشارات راندوم هاوس، ۱۹۹۴
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ موسوی تبریزی؛ دفاع از ولیفقیه و تطهیر اصلاحطلبها - سایت ایندیپندنت