علی شایگان

از ایران پدیا
(تغییرمسیر از سید‌علی شایگان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
دکتر سیدعلی شایگان
دکتر سیدعلی شایگان.jpg
نام اصلی سیدعلی شایگان
زمینهٔ کاری نویسندگی-وزیر در کابینه‌ی دکتر مصدق وقوام السلطنه
زادروز ۱۲۸۰
شیراز
پدر و مادر سید هاشم مولی رهی شیرازی
مرگ ۱۳۶۰
آمریکا
ملیت ایرانی
در زمان حکومت دکتر مصدق-قوام‌السلطنه
پیشه وزیرو معاون وزیر فرهنگ-نویسنده-مترجم
مدرک تحصیلی فارغ التحصیل مدرسه عالی علوم سیاسی

دکتر سیدعلی شایگان، فرزند سید هاشم مولی رهی شیرازی (زاده۱۲۸۰- درگذشته ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰) در شیراز بدنیا آمد. پس از پایان تحصیلات به فرانسه رفت و در سال ۱۳۱۳با اخذ دکترای حقوق به ایران بازگشت. وی در دولت‌های قوام‌السلطنه و دکتر محمد مصدق از وزرا بود. در کودتای ۲۸ مرداد به همراه دکتر مصدق دستگیر شد. تا ۱۳۳۴در زندان بود و بعد به آمریکا مهاجرت کرد. پس از انقلاب ۵۷ به ایران برگشت آخرین حضور دکتر شایگان درایران در میتنگ ۹ خرداد ۵۸ بود. بعد از آن به آمریکا رفت و تا پایان عمر در آنجا بود. در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ در آمریکا چشم ازجهان فرو بست.

زندگینامه دکتر سیدعلی شایگان

کودکی و نوجوانی

سیدعلی شایگان فرزند سیدهاشم مولی رهی شیرازی در سال ۱۲۸۰ در شیراز به دنیا آمد. او دوره ابتدایی را در مدرسه شریعت و سپس شعاعیه شهر شیراز گذراند. او با ذکر خاطراتی از این دوران در کتابش در فصل اول چنین می‌نویسد «اگر منظم و به وقت به مدرسه می‌آمدیم و تکالیف شب را که عبارت از نوشتن چند صفحه مشق خط بود انجام می‌دادیم و ناخن‌های خود را روز جمعه می‌گرفتیم که صبح شنبه مورد ایراد نباشیم دیگر غمی نداشتیم زیرا نه معلم و نه مدیر و نه کربلایی علی درصدد آزار و و اذیت ما نبودند. روزهای عید و حتی روزهای عزا برای ما روز تفریح و خوشی بود. عید که جای خود داشت زیرا مدرسه تعطیل می‌شود وگاه گاه مدیر یا یکی از معلمین ما را به گردش می‌برد و تمام روز را در یکی از باغات خارج شهر به سر می بردیم؛ ولی روزهای عزا هم برای ما بی‌کیفییت نبود چون غالبا تمام روز تعطیل می‌شد.[۱]

دوران جوانی

شایگان برای ادامه تحصیل راهی تهران می‌شود. پدر شایگان که با دکتر مصدق آشنا بود، سفارش پسرش را به او می‌کند. خانواده شایگان راضی به سفر فرزند خود به تهران نبودند ولی پس از اصرار بی‌حد فرزند به خاطر ادامه تحصیل، تسلیم شده و اجازه سفر به تهران داده‌شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه مدتی به آموزگاری پرداخت و در ضمن یک دوره کامل فقه و اصول و حکمت را نزد اساتید روز آموخت. او در کنکور سال ۱۳۰۰ مدرسه عالی علوم سیاسی شرکت کرد و مقاله‌ای تحت عنوان «چرا به مدرسه عالی علوم سیاسی آمده‌ام؟» نوشت که مورد توجه علی اکبر دهخدا رئیس مدرسه عالی علوم سیاسی قرار گرفت. شایگان طی پنج سال دوره این مدرسه را طی کرد. از جمله استادان مدرسه می‌توان از فاضل تونی، ابوالحسن فروغی، میرزاعبدالعظیم خان قریب، نجم‌الملک و شخص دهخدا نام برد. در این مدرسه احمد و غلامحسین مصدق (فرزندان دکتر محمد مصدق) کریم سنجابی، محمدباقر حجازی، عبدالحمید زنگنه و بسیاری از دوستان آینده شایگان هم دوره‌ای او بودند. شایگان در سال ۱۳۰۵ از مدرسه عالی علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد و به عنوان مترجم در وزارت دارایی استخدام گردید. وی در همان سال با یازده نفر از دوستان که عمدتا هم کلاسی‌های او بودند پیمانی منعقد کردند که از چگونگی و ماهیت آن اطلاعی نیست. آیا یک هسته فعالیت سیاسی بود؟ چرا مکتوب شد؟[۲]

دکتر سیدعلی شایگان در این دوره مشاغلی همچون «مترجمی وزارت دارایی، مدیریت مجله تعلیم و تربیت و شرکت در تحریر کتاب ابتدایی که از طرف وزارت معارف منتشر می‌شد» را برعهده داشت.[۳]

ادامه تحصیلات در خارج

دکتر سیدعلی شایگان چون قصد ادامه تحصیل داشت به همراه ۱۲۰ نفر دیگر که بسیاری از آنها بعدا رجال آینده ایران شدند عازم خارج از کشور می‌شود. وی در ۱۳۰۷ برای ادامه تحصیل عازم شهر لیون فرانسه می‌شود. علی رغم اینکه این دانشگاه مدرک لیسانس مدرسه علوم سیاسی را قبول داشت وی ترجیح داد دوره لیسانس حقوق را در فرانسه مجددا طی کند. فوق لیسانس خود را از دانشکده حقوق دانشگاه پاریس گرفت و در پنجمین سال اقامت در پاریس دکترای خود را با عنوان «بحث در باب تاریخ حقوق عمومی اسلام» تدوین کرد. در مدت حضور در پاریس به منزل علامه محمد قزوینی رفت و آمد داشت و این ملاقات‌ها به دوستی آنها منجر شد. پس از بازگشت به کشور بعنوان دانشیار وارد خدمت دانشگاه تهران شد. دهخدا به عنوان رئیس دانشگاه او را به معاونت دانشگاه حقوق برگزید.

فعالیت‌های حرفه‌ای علی شایگان

پس از شهریور ۱۳۲۰ شایگاه به همراه اساتید مهم و تاثیرگذار آن دوره از جمله علی‌اکبر دهخدا، سنجابی، بهار، قزوینی، صدیقی، سحابی، مهدی آذر، رادمنش و دیگران فعالیت فرهنگی و اجتماعی چشمگیری را آغاز کردند تا مردم را در به دست آوردن حقوق صنفی، اجتماعی و سیاسی خود ترغیب کنند. قبول مسئولیت در وزارت فرهنگ توسط دکتر شایگان نیز در همین زمینه بود. شایگان رسالت فعالیت‌های خود را در ارتقاء فرهنگ مملکت می‌دید ولی هنگام ورود به وزارت فرهنگ در سال ۱۳۲۵ ناخودآگاه به فعالیت سیاسی کشیده شد. در دوران وزارت فرهنگ محمد تقی بهار در کابینه قوام، شایگان به عنوان معاون وزیر فرهنگ انتخاب شد. هسمر دکتر شایگان روایت می‌کند که ملک‌الشعرا گفته بود که او به شرط معاونت شایگان، وزارت را قبول می‌کند. در کابینه بعدی و در ۱۰ مرداد ۱۳۲۵ قوام، فریدون کشاورز وزیر فرهنگ شد و شایگان بار دیگر در پست معاونت ابقا شد. اما در ۲۷ مهر ماه بالاخره شایگان خود وزیر فرهنگ شد. شایگان به خاطر قبول معاونت وزارت فرهنگ در دوره وزارت کشاورز متهم به همکاری با حزب توده شد. وی البته در سال ۱۳۳۰ وکیل مدافع سران حزب توده شده بود. شایگان اگرچه به اتفاق آراء به ریاست دانشکده حقوق برگزیده شد اما به دلیل مشغله فراوان در پست معاونت وزارت فرهنگ ریاست را نپذیرفت.[۴]

دکتر سیدعلی شایگان در تحصن تعدادی از نزدیکان دکتر مصدق که در اعتراض به وضعیت انتخابات در اطراف کاخ در مورخ ۲۲ مهر ۱۳۲۸ آغاز شد، شرکت داشت. تعداد متحصنین دهها هزار نفر بود اما رادیو دولتی تعداد آنها را ۱۸۰ نفر اعلام کرد. شایگان و تعدادی از دوستانش ادامه تحصن را بی‌معنی می‌دانستند و شروع انتخابات را جواب کافی تلقی می‌کردند. علی‌رغم دریافت پاسخ شاه، گروهی بر ادامه تحصن تاکید دارند اما شایگان و تعداد دیگر مخالف ادامه آن بودند. سرانجام تحصن با صدور بیانیه‌ای پایان می‌یابد.

او در دولت قوام معاون وزیر فرهنگ شد و بعدها هم در دولت ائتلافی قوام با توده‌ای ها که دکتر کشاورز عضو حزب توده، وزیر شد. او تا تیرماه ۱۳۲۶ باز هم در این سمت باقی ماند و حتی هنگام برخورد با حزب توده وکیل آن‌ها شده بود. او پس از مدتی روابط نزدیکی با مصدق پیدا کرد و از جمله یاران وفادار و نزدیک مصدق بود. در مهر ۱۳۲۸ همراه با مصدق در تحصن دربار شرکت کرد و بعد از تشکیل جبهه ملی دبیر جبهه ملی شد.

او در دانشگاه تهران هم به طور مرتب به روشنگری دانشجویان می‌پرداخت و حتی هنگامی که حکومت وقت هژبر قصد داشت تعهدنامه‌ای از دانشجویان بگیرد تا در سیاست دخالت نکنند، دکتر شایگان نامه سرگشاده آیزنهاور خطاب به دانشجویان آمریکائی را ترجمه و چاپ کرد که دانشجویان را تشویق به مشارکت در امور سیاسی کرده بود و این اقدام او موجب شد که دولت از اخذ تعهدنامه منصرف شود. در انتخابات دوره شانزدهم دکتر شایگان به همراه مصدق به نمایندگی مردم انتخاب شد و تا به آخر به همراه مصدق از آرمان‌های ملی حمایت می‌کرد. وی عضو هیات خلع ید بوده و در شورای امنیت و دیوان دادگستری لاهه هم از مشاوران اصلی مصدق بود. او در مجلس هفدهم هم از یاران ثابت‌قدم مصدق بود.

به واقع دکتر شایگان به همراه دکتر فاطمی از چهره‌های برجسته چپ دولت مصدق بودند که از نزدیک‌ترین یاران او بودند و پس از کودتای ۲۵ مرداد در یک سخنرانی در میدان بهارستان درباره شاه گفته بود کالائی که قرار بود به تهران بیاید به بغداد رفت که همین جمله بعدها موجب محکومیت او شد.

دستگیری علی شایگان

در ۲۷ مرداد تا آخرین لحظات همراه مصدق مانده بود و به همراه او خود را تسلیم مقامات کرد. او بعدها هنگام حضور در دادگاه و مواجهه با دکتر مصدق گفت:

چنان پر شد فضای سینه از دوست که یاد خویش گم شد از ضمیرم

و در دادگاه هم با کمال احترام و افتخار از همکاری خود با دکتر مصدق یاد کرد و تا سال ۱۳۳۴ در زندان ماند.

خروج از ایران

دکتر سیدعلی شایگان بعد از زندان به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا به او تهمت کمونیست بودن زدند و عجبا که حتی کارمندان سرکنسولگری هم آن را تکذیب کردند.

شایگان تا زمان انقلاب رهبری جبهه ملی در آمریکا را داشت و هرچند که جبهه ملی در آمریکا تا انقلاب ۵۷ بیشتر جنبه سمبلیک داشت و فعالیت آن از صدور چند اعلامیه تجاوز نکرد.[۵] (تاریخ بیست و پنج ساله، غلامرضا نجاتی)، اما به هرحال وجود دکتر شایگان تکیه‌گاهی برای دانشجویان ملی مقیم آمریکا بود.

در بخشی از نامه‌ای که مرحوم مصدق در زمان، تبعید در احمدآباد (۴ مهر ۱۳۴۳) خطاب به دکتر شایگان که در آمریکا به سر می برد، نوشت و در آن چگونگی انحلال جبهه ملی دوم را شرح داد، آمده است:

«… خلقت ما طوری ساخته شده که با نبودن هیچ ارتباط، مثل هم فکر می‌کنیم و در مسائل سیاسی اختلاف نداریم. کما این که جنابعالی نماینده بودید و من در راس دولت و هر دو یک جور فکر می‌کردیم و هر قدمی که بر می‌داشتیم در صلاح جامعه بود و بنده هیچ وقت فداکاری‌های جنابعالی را در شورای امنیت سازمان ملل و دیوان بین‌المللی لاهه فراموش نمی‌کنم و الحق که قدم‌های مفیدی برای مملکت برداشتید. خواهانم خدا به شما عوض کرامت کند و ملت رنج‌دیده ایران قدر خدمات جنابعالی را بداند.»

بازگشت به ایران

دکتر سیدعلی شایگان در اسفند ۵۷ به ایران بازگشت و به لحاظ آنکه فردی دانشمند، حقوقدان و ادیب بود و از همه مهمتر جانشین دکتر مصدق بود از سوی گروه‌های مختلف کاندیدای ریاست جمهوری شد اما ظاهرا با پاسخ سرد خمینی روبرو شد. او پس از بازگشت به ایران نظراتی درباره مساله اسلام، روحانیون، عدم امکان بازگشت به اوضاع صدر اسلام و حکومت آینده ابراز داشت که موجب واکنش آیت الله شریعتمداری شد. او در مورد حکومت آینده ایران گفت: «در این کشور باید یک دولت مورد قبول، از نقطه‌نظر بین‌المللی روی کار آید.»[۶]

در ادامه خواستار برگزاری دادگاه علنی برای محاکمه متهمان رژیم گذشته گردید و در پاسخ به سئوالی در مورد نقش آینده خمینی گفت:

حضرت آیت‌الله همان‌طور که اعلام داشتند ایشان فقط ارشاد ملت و حکومت را برعهده خواهند داشت.

دکتر سیدعلی شایگان علاوه بر این خواستار برچیده شدن ارتش باقی مانده از رژیم قبل و تشکیل یک ارتش جدید شد. در مورد سیاست خارجی هم خواستار اعمال سیاست موازنه با اتحاد شوروی و ایالات متحده شد ولی گفته بود نباید تحت تاثیر هیچ یک از این دو نیرو قرار بگیریم. این مصاحبه دکتر شایگان، واکنش آیت‌الله شریعتمداری را در پی داشت و ایشان طی مصاحبه‌ای با خبرگزاری پارس، سخنان شایگان را تفرقه‌اندازانه خواند و در قبال اظهارنظر شایگان در مورد حکومت صدر اسلام با بیان اینکه «اظهارنظر پیرامون مسائل اسلامی تنها از طرف مراجع تقلید و مجتهدین عالی مقام قابل قبول است» سخنان شایگان را غیرقابل قبول دانست و این دخالت را مانند دخالت یک شخص ناآگاه به طبابت در کار طبابت تشبیه کرد و در پاسخ به سئوال خبرنگار خبرگزاری پارس که مدعی شده بود شایگان از لفظ نامناسبی استفاده کرده است، خواهان عذرخواهی رسمی شایگان از روحانیت شد و در مورد انحلال ارتش هم سخنان شایگان را غیرمنطقی خواند و تنها خواستار پاکسازی ارتش شد.

اما دکتر سیدعلی شایگان هم در قبال سخنان آیت‌الله شریعتمداری نامه‌ای به روزنامه‌ها ارسال کرد که در آن پاسخ مبسوطی به حملات او داد. وی در این نامه ادعای نامزدی ریاست جمهوری را تکذیب کرد و در پاسخ به سخنان شریعتمداری از سوابق فعالیت‌های فقهی خود در دوران مختلف تحصیل و تدریس یاد کرد و در بخشی از نامه خود نوشت: «این امر صحیح نیست که هر کسی معمم نیست، فقیه نیست. اگر چنین باشد مردم باید سکوت کنند و فقط روحانیون برای آنها تصمیم بگیرند، چنین چیزی غیرممکن است.»

و در ادامه باز هم به برچیده شدن ارتش باقی مانده از رژیم گذشته تاکید کرد. وی در ادامه این نامه با تاکید بر اینکه تمامی کسانی که لباس مذهبی می‌پوشند لزوماً خادم اسلام نیستند، ودر ادامه گفت:چه کسی می‌تواند انکار کند که برخی ملا‌نمایان مقرری بگیر دربار شاه بودند؟

وی در انتهای نامه با بیان اینکه مسئله دموکراسی مهمترین مسئله نزد آزادیخواهان است، از خبرگزاری پارس به خاطر این که در سئوالات به طور عمد سعی بر عصبانی ساختن آیت‌الله شریعتمداری کرده بود، ابراز گلایه کرد.[۷]

سخنرانی بعدی دکتر سیدعلی شایگان روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ به مناسبت یکصدمین زادروز دکتر مصدق صورت گرفت که در جمع باشکوهی که به همین مناسبت جمع شده بودند، از برخی محدودیت‌ها گلایه و ضمن درخواست تضمین آزادی های لازم در قانون اساسی جدید، خواستار آزادی بیشتری در عرصه سیاست و بیان شد. عملاً این سخنرانی و سخنرانی او در گردهمایی کانون وکلا (یکشنبه ۶ خرداد ۵۸) از آخرین فرصت‌های او برای فعالیت مجدد در عرصه سیاست بود و کمتر از یک ماه بعد (۲۰ خرداد ۵۸) اعلام شد که شایگان به قصد معالجه برای مدتی نامعلوم تهران را به مقصد آمریکا ترک کرد. با آمدن او خبرگزاری‌ها او را اولین رئیس جمهور ایران خوانده بودند، ولی در گذر ایام این احتمال برای سیاستمدار سالخورده ایرانی از میان رفت. دکتر شایگان مجدداً در تاریخ شنبه ۹ تیر ۵۸ از آمریکا به تهران بازگشت و در فرودگاه با بی‌اساس خواندن شایعه سفر همیشگی خود به آمریکا تاکید کرد: هرچه نیرو دارم در راه مبارزه برای آزادی به کار می‌برم. از آخرین مصاحبه‌های شایگان می‌توان به مصاحبه او در تاریخ جمعه ۱۵ تیر ۵۸ اشاره کرد که در آن از جبهه ملی انتقاد کرد و وضع کنونی جبهه ملی را متناسب با سنت و ارزش تاریخی آن ندانست و در روز جمعه ۲۹ تیر ۵۸ که ده‌ها هزار نفر از مردم به دعوت احزاب ملی و شخصیت‌های مستقل بعد از ۲۶ سال بر مزار شهدای ۳۰ تیر رفتند، پیام دکتر شایگان قرائت شد.[۸]دکتر شایگان در گردهمایی جبهه دموکراتیک ملی در ۹ خرداد ۱۳۵۸ در محوطه دانشگاه تهران نطق مهمی ایراد کرد که جنبه انتقاد از وضع سیاسی موجود داشت. پس از پایان میتینگ شرکت‌کنندگان مورد حمله و ضرب وشتم مخالفان قرار گرفتند و چند نفر مجروح شدند. این میتینگ در واقع آخرین حضور جدی دکتر شایگان در عرصه سیاست بود و پس از آن برای همیشه ایران را ترک کرد.

درگذشت

دکتر شایگان در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ ساعت یک بامداد به وقت ایران و در حالی که شش روز از بیهوشی کامل او به علت سکته مغزی می‌گذشت، در بیمارستان نیوجرسی آمریکا درگذشت. (بخشی از روزنامه شرق ،۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۴)

دکتر شایگان تا آخرین لحظه زندگی قلبش به عشق ایران می‌تپید و از همین رو بعد از مرگ، جنازه او را به ایران منتقل کردند تا در بهشت زهرا آرامش ابدی یابد.[۹]

منابع

  1. مرکز دائره معارف بزرگ اسلام کتاب محمود فاضلی [1]
  2. کتاب محمود فاضلی صفحه ۴۴ (سید علی شایگان)
  3. کتاب محمود فاضلی: سید علی شایگان (زندگی‌نامه سیاسی نوشته‌ها و سخنرانی‌ها)
  4. مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایدارکتاب محمود فاضلی (نوشته های علی شایگان)[2]
  5. تاریخ بیست و پنج ساله غلامرضا نجاتی
  6. تاریخ ما زندگانی مشاهیر تاریخ ما سید علی شایگان
  7. سرنوشت یاران دکتر مصدق / تالیف عبدالرضا هوشنگ مهدوی
  8. تاریخ ما زندگینامه مشاهیر تاریخ ما دکتر سید علی شایگان
  9. سرنوشت یاران دکتر مصدق / تالیف عبدالرضا هوشنگ مهدوی